طلوع! بنیادگرایی
وقتی ولایت فقیه بر ایران مسلط شد، پرچم گسترش تشییع! در دستهای آن به اهتزاز درآمد، اینگونه نمایانده میشد که گویی بعد از ۱۴۰۰ سال حکومت به دست شیعه! افتاده است و این شیعیان! میبایست رهبری جهان اسلام! علیه کفر! جهانی را برعهده بگیرند؛ طلوع! بنیادگرایی در ایران.
سرکوب
روایت خمینی از اسلام بر مبنای کسب و حفظ قدرت توسط «آخوند»، به روایت رسمی و حاکم از اسلام در ایران تبدیل شد. هرکس مخالف ولایت فقیه بود از حیات سیاسی و اجتماعی محروم میشد و اگر به مخالفت فعال با ولایت فقیه برمیخاست، دراساس از حیات و زندگی ممنوع میگردید و راهی خاورانها و دیگر گورهای جمعی شناخته و ناشناخته میشد.
تکفیر شیعیان
نخستین قربانیان ولایت فقیه در ایران شیعیانی بودند که با ولایت فقیه بیعت نکردند. در همان مقطع خمینی حکم به تکفیر آنها داد و آنها را خارج از اسلام اعلام کرد؛ حکمی که باعث شد تا دستگیر شدگان آنها با محاکمات کوتاه مدت، بدون وکیل مدافع و هیئت منصفه مواجه شوند. دادگاههایی که به واقع تنها کارشان وادار کردن متهم به توبه! کردن و زانو زدن در برابر ولایت فقیه بود.
کسانی که در این دادگاهها اعدام نشدند، و احکام زندان دریافت کردند، یکبار دیگر در تابستان ۶۷ در معرض این پرسش قرار گرفتند که آیا در برابر ولایت فقیه سر فرود میآورند؟ و کسانی که پاسخ منفی دادند روانهی اعدام شدند؟
بزرگترین تکفیر قرن توسط خمینی و نظام او علیه شیعیان صورت گرفت.
کسانی که در این دادگاهها اعدام نشدند، و احکام زندان دریافت کردند، یکبار دیگر در تابستان ۶۷ در معرض این پرسش قرار گرفتند که آیا در برابر ولایت فقیه سر فرود میآورند؟ و کسانی که پاسخ منفی دادند روانهی اعدام شدند؟
بزرگترین تکفیر قرن توسط خمینی و نظام او علیه شیعیان صورت گرفت.
گسترش تکفیر
دامنه کشتارهای جمهوری اسلامی! تنها به درون مرزهای کشور محدود نماند. توسعه طلبی نظام مقدس! به سمت عراق، سوریه، یمن، افغانستان و ... برای برقراری خلافت اسلامی! خود، محیط را برای نمو بنیادگرایی سنی! در عکس العمل به بنیادگرایی شیعی فراهم کرد. کشتارهای هولناکی که پاسداران ولایت فقیه در عراق و سوریه از افراد غیرنظامی کردند، بزرگترین زمینه برای شکل گیری جریان تکفیری سنی! داعش بود. داعش ادامهی ولایت فقیه در سرزمینهایی با اکثریت مردم اهل سنت بود.
آتش
اکنون آتشی که خمینی و در ادامهی او خامنهای در کشورهای مسلمان نشین و سایر نقاط دنیا برافروخته، دامان نظام را نیز فرا گرفته است. نظام مقدس! به صراحت اعلام میکند که بدون جنگ در سوریه و عراق، امنیتش در تهران به چالش کشیده خواهد شد.
در این میان برخی صداهای مخالف نیز در جمهوری اسلامی! بلند شده است. برخی از افراد جناح مقابل خامنهای خواهان عقب کشیدن از سوریه هستند. [مدافعان حرم! یا جوانان لب آب] و برخی دیگر به صراحت اعلام میکنند که دخالتگری سپاه در سوریه مسبب این بلایا برای نظام بوده است. [داعش ولایی از زبان یونسی]
در این میان برخی صداهای مخالف نیز در جمهوری اسلامی! بلند شده است. برخی از افراد جناح مقابل خامنهای خواهان عقب کشیدن از سوریه هستند. [مدافعان حرم! یا جوانان لب آب] و برخی دیگر به صراحت اعلام میکنند که دخالتگری سپاه در سوریه مسبب این بلایا برای نظام بوده است. [داعش ولایی از زبان یونسی]
محقق داماد
«آیتالله» مصطفی محقق داماد طی سخنانی در «موسسه حکمت و فلسفه ایران» در «نقد افراطیگری و تکفیر» که توسط ایلنا در ۲۷ مرداد ۹۶ منتشر میشود، میگوید: «اگر گوش شنوا داشته باشیم و به دقت گوش بدهیم هم اکنون صدای ناله یتیمانی را در منطقه میشنویم که پدرانشان را به اتهام تکفیر سر بریدهاند، شیون و موری زنانی که با کشتن شوهرانشان بیسرپرست شدهاند و از آن زشتتر،کریهتر و جانسوزتر فریاد استغاثه زنان و دختران جوان بیگناهی که توسط مدعیان ایمان و غلبه بر کفر به بردگی درآمده و مورد تجاوز قرار گرفتهاند، دل هرانسانی را آتش میزند.»
موتور محرک
محقق داماد آنگاه میپرسد: «سوال در این است که آنان با چه ابزار فکری و عقیدتی مردمی را وسیله اهداف سوء خویش قرار میدهند؟» و پاسخ میدهد: «پاسخ این است که آنچه نقش مباشر در این امور دارد و نقش انگیزه اصلی را ایفاء میکند نهاد شوم«تکفیر» است.»
تکفیر چیست؟
محقق داماد سپس با تعمیم روایت ولایت فقیه از اسلام، به سایر ادیان، موضوع تکفیر را اینچنین روایت میکند: «اصولا این اتهام متوجه ادیان است که هریک از ادیان موجب میشوند که انسانها به دو دسته مومن و کافر تقسیم شوند. پیروان هر دین هممسلکان خود را مومن و جز آنان را کافر و از این رهگذر جامعه بشری را با این معیار به خودی و غیر خودی تقسیم میکنند. این تقسیم صرفا به حوزه دل و قلب بسنده نمیشود بلکه به سرعت به روابط اجتماعی سرایت میکند تا آنجا که برای مومنین فقط مومنین حق حیات دارند و غیرمومنین هیچ حقی ندارند، نه حق حیات، نه حق مالکیت خصوصی و نه حق آزادی، حریت و طهارت! بی حقی که جای خود دارد ، مومنین مکلف به کشتن برخی و اسیر برخی و «جزیه» گرفتن از برخی دیگر میشوند.»
کس و ناکس
محقق داماد بیآنکه به تاریخچه جمهوری اسلامی! و دستگاه قضایی آن اشاره کند، تصریح مینماید که «مشکل این مسأله هنگامی سختتر میشود که تعیین مومن و کافر هم به دست هرکس و ناکسی قرار میگیرد، زیرا ایمان و کفر را چه کسی تعریف می کند؟ بالاتر آنکه هر مومنی مکلف به پیدا کردن کافر میشود و در پی تفحص و جستجو میافتد و باز هم بالاتر از آن وقتی که تعریف کفر و ایمان به دست قدرت سیاسی و در راستای اهداف آن قرار گیرد.»
نظام قضایی جمهوری اسلامی! مصداق چنین وضعیتی است. تنها با مروری بر خاطرات قضات خمینی در ابتدای دهه۶۰ که حکم به اعدامهای گسترده میدادند، میتوان تصویری از فاجعهی رخ داده در ایران به دست آورد. در یک نمونه از چنین قضاتی، میتوان به احمدی شاهرودی حاکم شرع خوزستان، و کهگیلویه و بویراحمد در دهه ۶۰ اشاره کرد که با اخذ یکماه آموزش! روزانه به ۱۰۰ پرونده رسیدگی میکرده است و این وضعیت در همه ایران در جریان بوده است. [احمدی شاهرودی، دروغ و شهادت تاریخی آقای منتظری]
نظام قضایی جمهوری اسلامی! مصداق چنین وضعیتی است. تنها با مروری بر خاطرات قضات خمینی در ابتدای دهه۶۰ که حکم به اعدامهای گسترده میدادند، میتوان تصویری از فاجعهی رخ داده در ایران به دست آورد. در یک نمونه از چنین قضاتی، میتوان به احمدی شاهرودی حاکم شرع خوزستان، و کهگیلویه و بویراحمد در دهه ۶۰ اشاره کرد که با اخذ یکماه آموزش! روزانه به ۱۰۰ پرونده رسیدگی میکرده است و این وضعیت در همه ایران در جریان بوده است. [احمدی شاهرودی، دروغ و شهادت تاریخی آقای منتظری]
مصائب تکفیر
محقق داماد سپس توصیفی درباره مصائب تکفیر ارايه میدهد که کسانی که تجربه مستقیم از ابتدای بر سر کار آمدن خمینی در ایران و دهه۶۰ دارند، مطابقت آنرا با نزجگیری خلافت اسلامی! در ایران شهادت میدهند. محقق داماد میگوید: «در تاریخ اسلام نیز نمونههای بسیاری در این زمینه وجود دارد. تکفیر شیعه و سنی نمیشناسد. نهاد بیرحمی است که میتواند همه جا نقش خود را ایفا کند و با چهره خشمناک وارد شود. کشتارها، تفتیش عقائدها، تجسسها، و« ومحنة» ها همه بدست این نهاد صورت گرفته است.»
راه حل
آنگاه محقق داماد راه حل خود را در میان میگذارد: «تقسیم انسانها به مومن و کافر در روابط اجتماعی بایستی جای خود را به «مسالم و محارب» بدهد. منظورم از مسالم یعنی کسی که جنگ طلب نیست و سلاح در دست ندارد و نظم اجتماعی و آسایش دیگران را تهدید نمیکند و منظورم از محارب کسی است که به هر انگیزهای به جنگ با ما برخاسته و حیات و آسایش ما را هدف گرفته است. با این دسته دوم تا حد توان و به قول قرآن مجید ماستطعتم من قوه باید جنگید. این جنگ نامش دفاع است.»
پایهگذار تکفیر
محقق داماد سپس عباراتی را انتخاب میکند که پیش از هرچیز این معنی از آن مستفاد میشود که جمهوری اسلامی! پرچمدار و پایهگذار سیاست تکفیر در جهان اسلام بوده است. محقق داماد میگوید: «برای حل مشکل اجتماعی جهان اسلام پیشنهاد میکنم که تقسیمبندی انسانها به مومن و کافر را که مرتبط با قلوب است کنار بگذاریم و در روابط اجتماعی به جای آن تقسیم انسانها به «مسالم و محارب » را قراردهیم. بدین معنا که هر کس که اظهار دوستی میکند دست او را بفشاریم و آغوش خود را بسوی او بگشاییم.»
او با خطاب قرار دادن خلافت حاکم بر ایران میگوید: «پیشنهاد من به دولت جمهوری اسلامی ایران این است» که «برهمین نقطه نظر پای فشارد و به صراحت اعلام دارد.»
او با خطاب قرار دادن خلافت حاکم بر ایران میگوید: «پیشنهاد من به دولت جمهوری اسلامی ایران این است» که «برهمین نقطه نظر پای فشارد و به صراحت اعلام دارد.»
واقعیت تکفیر
واقعیت امر آن است که تکفیر بیش از آنکه پایه ایمانی داشته باشد، سلاحی در دست قدرتمندانی است که میخواهند به نام دین، منافع و مطامع خود را به پیش ببرند. منهای موضوع قدرت سیاسی، تکفیر کردن موضوعیت خود را از دست میدهد. خمینی تا پیش از قرار گرفتن در موضع قدرت، هرگز جرات صدور حکم به تکفیر و کشتار فرد یا جماعتی را نداشت، اما زمانی که بر مسند قدرت نشست، جماعتهای بزرگ انسانی را تکفیر کرد. فرزند خوانده خمینی ـ داعش ـ نیز زمانی خلق و رونمایی شد که با تکفیر گستردهی اهل سنت توسط نظام خمینی، زمینه اجتماعیاش فراهم گردید.
عبور از «مومن و کافر»، و رسیدن به مفاهیم «مسالم و محارب» ـ آنگونه که محقق داماد به خلیفه مشاوره میدهد ـ به مفهوم پایان کشتارها یا کوششی در این جهت نیست، مفهوم آن اتخاذ سیاستی دفاعی در برابر موج خشمی است که در کشورهای مسلمان نشین علیه خلیفه تهران برخاسته است.
عبور از «مومن و کافر»، و رسیدن به مفاهیم «مسالم و محارب» ـ آنگونه که محقق داماد به خلیفه مشاوره میدهد ـ به مفهوم پایان کشتارها یا کوششی در این جهت نیست، مفهوم آن اتخاذ سیاستی دفاعی در برابر موج خشمی است که در کشورهای مسلمان نشین علیه خلیفه تهران برخاسته است.