بحران
بعد از آنکه سپرده های میلیون ها ایرانی نزد موسسات مالی و اعتباری به اسم ورشکستگی بازپرداخت نشد و مالباختگان با آمدن به خیابان ها، موضوع را برای حکومتگران به یک بحران امنیتی تبدیل کردند، اجزاء ولایت فقیه هر کدام به صحنه آمده تا به نحوی این بحران را مهار کنند.
۴درصدی
برای ایفای نقش، هر کدام از بازیگران جناح ۴ درصدی ـ همانطور که قالیباف در سیرک انتخابات اعلام کرده بود [طبقه چهار درصدی و جنگ های تجاوزکارانه]ـ سهمی برعهده گرفتند تا از زاویه ای به پایان دادن این بحران برای حکومت کمک کنند. آنچه در این میان از اهمیتی برخوردار نبود بازپرداخت پول به تاراج رفته بود.
نقش سیف
سیف در جایگاه رئيس بانک مرکزی این نقش را برعهده داشت که مستمر اعلام کند این موسسات غیر مجاز بودند، و سپرده گذاران نباید به آنها اعتماد میکردند اما به این پرسش پاسخ نمیداد که منظورش از غیر مجاز چیست؟ زیرا همه موسسات مالی برای شروع به کار خود کسب مجوز کرده بودند و چگونه ممکن است که در خلافت اسلامی! کسانی به مدت ۳ دهه کسب و کاری با این وسعت راه بیندازند بدون آنکه مجوزی اخذ کرده باشند و حکومت هم به سراغ آنها نرفته است؟
موضوع اما به تدریج جنبه دیگری نیز به خود میگرفت؛ مالباختگان را به سود جویی و در قدم بعد به رباخواری متهم کردند تا زمینه برای بازنگرداندن پول هایشان فراهم شود.
موضوع اما به تدریج جنبه دیگری نیز به خود میگرفت؛ مالباختگان را به سود جویی و در قدم بعد به رباخواری متهم کردند تا زمینه برای بازنگرداندن پول هایشان فراهم شود.
موحدی کرمانی
موحدی کرمانی در «نمازجمعه»ی ۲۳ تیر درباره مالباختگان میگوید: «میدانید ربا حرب من الله و رسوله است، باید مردم به وظیفه آشنا شوند بانكها مردم را توجیه و بر اساس شرع عمل نمایند؛ خطر بسیار بزرگ است بسیار بزرگ است بسیار بزرگ است نظام را تهدید میكند وای!!! یك درهم ربا شما میدونید چه تعبیری در موردش هست حالا وامصیبتا كه طرف بگه پول میگذارم اینقدر سود داره سود رو میگیرم ربای خالصه ربای خالص» [رباخواری! مالباختگان «موسسات اعتباری» در کلام موحدی کرمانی]
شاه آبادی
در تکمیل اظهارات موحدی کرمانی که شاید خود او نیز یکی از صاحبان موسسات مالی و اعتباری باشد، «آخوند» شاه آبادی «نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری» به میدان میآید تا طی یک نامه سرگشاده به روحانی موضوع رباخواری را بر روی میز بگذارد، امری که در نظر حکومتگران مصداقش را باید در مالباختگان جستجو کرد. شاه آبادی مینویسد: «نظام بانکی ما ربوی است و این یکی از بزرگ ترین گناهان ماست که با استخفاف از کنار آن گذشتهایم گناهی که پروردگار متعال آن را اعلان حرب با خود قرار داده است. اهتمام به حذف این ننگ از مبادلات بانکی جامعه اسلامی باید از دغدغههای اصلی دولت باشد.» [تسنیم ۱۳ مرداد ۹۶]
سناریو
شاه آبادی و موحدی کرمانی در حالی به یاد این افتاده اند که نظام بانکی کشور ربوی ست که موسسات مالی و اعتباری از دهه ۷۰ شروع به کار کرده بودند. زمانی که موسسات متعلق به سپاه، نیروی انتظامی، بسیج و قوه قضاییه مشغول جمع آوری پس اندازهای ناچیز اقشار آسیب پذیر بودند هیچ کس از حرام بودن ربا سخن نگفت اما اکنون که قرار است پول باز گردانده نشود، سپرده گذاران متهم به سود جویی و ربا خواری میشوند. همچنین وقتی همین مؤسسات با انجام عملیات ربوی پول های سپردهگذران را در بانکهای دولتی میگذاشتند و سودهای هنگفت و «وامهای بدون بازگشت» دریافت میکردند «آخوندها» به حلال بودن ربای استنتاجی فتوا میدادند! یعنی ربایی که باعث افزایش مالکیت میشود حلال است و ربای استهلاکی که باعث از بین رفتن دارائی و مالکیت میشود حرام است. (فتوای مراجع حکومتی). همچنان که سیف هم در مصاحبه اخیرش با «شبکه یک» سپرده گذاران را به سودجویی و رباخواری متهم کرده بود. [سیف: «موسسات مالی فاسد و مالباختگان! سود جو!»]
فقر
سناریوی رباخوار معرفی کردن مالباختگان در کشوری صورت میگیرد که به نوشته شاه آبادی بسیاری از مردم در مناطق محروم آن «یک روز در میان غذا دارند و بسیاری از روستاهای آن مناطق از نعمت آب لوله کشی محروم اند.» در این سناریو هیچ اشاره ای به گردانندگان موسسات مالی و گردانندگان اقتصاد کشور در ۳۸ ساله گذشته نمیشود زیرا هدف منکوب کردن مالباختگان است.