بزرگ داشت شعائر سخنان مسعودرجوی

 
ماه رمضان از مسعودرجوی 
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم... شهر رمضان الّذی أنزل فیه القرآن هدًی للنّاس وبیناتٍ من الهدی والفرقان فمن شهد منکم الشّهر فلیصمه و من کان مریضًا أو علی سفرٍ فعدّة من أیامٍ أخر یرید اللّه بکم الیسر ولا یرید بکم العسر ولتکملوا العدّة ولتکبّروا اللّه علی ما هداکم ولعلّکم تشکرون».
 « ماه رمضان ، ماهی است که در آن قرآن فرود آمد تا هدایتی برای مردم باشد و تابش‌ها و نشانه‌هایی برای جداسازی و مرزبندی راه از بیراهه و کسی که این ماه را درک کند، باید که روزه بدارد، مگر کسی که بیمار یا در سفر باشد که در این صورت روزهای دیگری را روزه بدارد. خدا برای شما آسانی و آسایش را اراده کرده است و سختی و فشار و ناراحتی را نخواسته، باشد که این روزها را به پایان ببرید و خدای را به آن چه شما را به آن هدایت کرد، بزرگ بدارید. باشد که شکرگزار گردید».
شعائر جمع شعیره است. شعیره یعنی علامتی که رزمنده و جنگجو موقع جنگ خودش را با آن متمایز و جدا و مشخص می‌کند. در عملیات ارتش آزادی‌بخش، رزمندگان برای این‌که در شب یکدیگر را بشناسند یا گم نکنند و برای هم مشخص باشند، از علائم و نشانی‌های به‌خصوصی استفاده می‌کردند. هم‌چنان که هر مرکز و محوری درفش و رنگ خاص خودش را به‌عنوان مشخصه‌اش دارد. اگر کسی جنگ‌آزموده نباشد، ممکن است با خودش فکر کند «این‌ها چیست؟». آدم غیرمسئول و ولنگار اولین مشخصه‌اش این است که نظم‌پذیر و تشکیلات‌پذیر نیست.
32سال پیش در آغاز تشکیل سازمان مجاهدین، اولین آموزش ما مقاله‌یی بود به نام «مبارزه چیست؟». من هم در سال 46 که وارد سازمان شدم، آن را خواندم. در آن روزگار برای انقلابیون مسلمان، این آموزش، کشف مهمی بود که بنیانگذاران سازمان به آن نائل شده بودند. می‌گفت که مبارزه علم و دانش است. قانونمندی دارد، فرم و محتوا، یعنی تشکیلات و ایدئولوژی خودش را دارد.
آخر، تا آن زمان در تاریخ ایران و دیگر کشورهای اسلامی، سازمان و تشکیلات انقلابی با ایدئولوژی اسلام نداشتیم. برای اولین بار در تاریخ معاصر، یک نیروی انقلابی با ایدئولوژی اسلام توسط بنیانگذاران مجاهدین و در رأسشان حنیف بنیانگذار، پدیدار شد. جای همه آنها و جای همه شهیدان و جاودانه‌فروغ‌ها، در این شبهای رمضان، خالی. فکر می‌کنم برای همه‌مان این‌طور است که هر موقع ماه رمضان فرا می‌رسد، خود به خود خاطرات آن بزرگ‌مردان و همه خواهران و برادران شهیدمان، تداعی می‌شود.
بهرحال یکی از اولین چیزهایی که آن زمان برای اسلام انقلابی، رودرروی اسلام ارتجاعی تعیین کننده بود، تشکیلات‌پذیری، نظم‌پذیری و انضباط بود. به ما آموزش می‌دادند که این تشکیلات در شرایط مخفی بر اساس اصل انضباط آهنین بنا و حفظ شده است.
خب این مربوط به 30سال پیش بود. امروز شما یک ارتش هستید، با لباس متحدالشکل و با انضباط نظامی. حالا وقتی که از شعائر صحبت می‌کنیم، معنی ساده آن به فارسی، یعنی آداب، مراسم و آیین‌ها.
وقتی شما ارتش آزادیبخش دارید، ناگزیر باید «آیین‌نامه» داشته باشید. ناگزیر هستید که به‌خاطر هدفتان، فرماندهی و فرمان‌پذیری داشته باشید. اگر جمعیتی بودید که مثلاً در قهوه‌خانه نشسته و هدفتان رفع خستگی و صرف چای و گپ زدن می‌بود، احتیاجی به نظم و انضباط نداشتید. اگر یک محفل روشنفکری بودید، باز هم احتیاجی نبود، محفل یعنی گردهمایی افرادی که با پاره‌ای اشتراکات و مشابهت‌ها، با هم گپ می‌زنند و همفکری و جدل می‌کنند. طبعاً این محفل، هیچ‌گاه احتیاج به نظم، انضباط، سلسله مراتب، تشکیلات و رده‌بندی ندارد. همان‌طور که وقتی عده‌یی که در انتظار اتوبوس صف کشیده‌اند، هیچ کس به آنها نمی‌گوید که مثلاً به‌حالت خبردار بایستید... چون هدفی که در میان است، آداب نظامی را اقتضا نمی‌کند. پس اول هدفی هست، یعنی محتوایی هست، بعد فرم‌ها و اشکال متناسب با خود را می‌طلبد؛ فرم‌ها، آیین‌ها و مراسم، البته خاص اسلام و مسلمانی نیستند. هر ملتی، هر جامعه‌ای، مراسمی، آیین‌هایی و آداب و رسومی دارد. مثلاً عید نوروز  آیین ما ایرانی‌هاست. در هنگام تحویل سال، مراسم خاصی  وجود دارد که در چارچوب ملی‌گرایی ترقیخواهانه (و نه ارتجاعی) مورد قبول ماست.
اما این شعائر و آیین‌ها، بسته به هدفی که دارند با خودشان آداب و مراسمی را ایجاد می‌کنند. مثلاً مراسم چهارشنبه‌سوری که آخوندها با آن مخالف‌اند، از سنتهای ایرانی است. مجاهدین و رزمندگان ارتش هم این مراسم را دارند. یکبار شنیدم که آخوندها در این باره گفته بودند، مجاهدین آتش‌پرست شده‌اند. اما همه می‌دانیم که این برای ما علامتی از جنگ و آتشباران ارتجاع و علامت سرخی شما و زردی دشمن خلق و میهن ماست. پس هر ملت و مذهبی محتوا و هدف مورد نظرش را با آیین‌هایش بازتاب و نشاندار می‌کند. چرا اینکار را می‌کند؟ چون هدفش بارز کردن محتواست. این موضوع برای مجاهدان، مبارزان و فعالان مقاومت و به‌خصوص کسانی که در ارتش آزادیبخش هستند، خیلی خیلی قابل فهمتر است تا یک فرد غیرمسئول که نمی‌خواهد جهان را تغییر بدهد و حداکثر می‌خواهد آن را تفسیر کند.
فرض کنید من می‌گویم چرا صبحگاه؟ چرا نظام جمع؟ چرا باید پتو را آنکادر کرد؟ چرا داشتن لباس متحدالشکل و... ؟ جواب این چراها در هدفی که این آیین‌ها تعقیب می‌کنند، نهفته است. آخر، یک ارتش می‌خواهد بجنگد و با دادن خون کمتری به هدفش برسد. لازمه چنین چیزی انضباط است. به همین دلیل لازم است که آیین‌ها و مراسمش را شرطی بکند، آنها را برای رزمندگانش ملکه کند، یعنی به انعکاس مشروط تبدیل کند، به‌طوری که هرگاه این یکان در راه پرپیچ و خمی قرار می‌گیرد، با حداقل زحمت و با حداکثر سرعت بتواند به هدفش برسد. فرض کنید همین جمعی که هستیم، می‌خواهیم در یک رزم پیاده شرکت کنیم. این‌جا باید در یک صف حرکت کنیم، آنجا باید دو به دو یا چند به چند پیشروی کنیم، همین‌طور باید مواظب جلو و عقبمان باشیم. بنابراین، برای خودمان جلودار می‌گذاریم، عقب‌دار می‌گذاریم، پهلوهای ستون را باید داشته باشیم، آخر نمی‌خواهیم ضربه بخوریم. پس نظم و انضباط باید به‌خصوصیت لاینفک چنین جمع یا ارتشی تبدیل شود. این نظم باید در یک ارتش رایج و جاری باشد. هر کجای دنیا هم که برویم هر ارتشی که بخواهد بجنگد، لاجرم نظم و انضباط خودش را باید داشته باشد.
ممکن است یک نفر خودش خیلی قوی و قدرتمند باشد، اما این کافی نیست، نظم و نظام جمعی است که مسأله حل می‌کند. پس ارتش، انضباط، آیین‌ها و ضوابطی دارد. چون می‌خواهد بجنگد و نمی‌خواهد حرافی کند، به این وسیله هم هدفش را در آیین‌هایش پیگیری و بارز می‌کند و در عین‌حال با یک جمع بی‌سمت و سو، مرزبندی می‌کند. 
جمع‌گرایی و سمبولیسم آیین‌ها
آیین‌ها، مراسم، مناسک و روش‌ها، اساساً جمع‌گرا هستند و به شکل جمعی اجرا می‌شوند؛ یا صورت جمعی آنها اولویت و ترجیح دارد و سمت و سوی آن، پیوند دادن افراد تنها، در یک تن واحد جمعی است. از صبحگاه یک یکان تا رژه یک ارتش، تا فضیلتهایی که برای نماز جماعت یا مراسم حج، ذکر می‌کنند. در اندیشه اسلام انقلابی، حج یک بین‌الملل فدا و قربانی است. حرکت موزون و شعارها و تظاهرات سمبلیک طواف‌گران است. پس این آیین‌ها همیشه جمعی است و سمبولیسم یعنی علامتگذاری و زبان خاص خودش را هم دارد. به این وسیله پیام می‌دهد و حرفش را می‌زند. مثلاً در طواف حج، لباس سفید پیام خاص خودش را دارد. در نماز هم کسی که در سجده سر به خاک می‌ساید، به این ترتیب می‌خواهد چیزی را گواهی و بیان کند. مثلاً در سجده می‌خواهد یک پیام انحصاری خضوع و سرسپاری و خاکساری بدهد:
در سجودت کاش روگردانی‌ای
معنی سبحان ربی دانی‌ای
همه این‌ها هم در خدمت هدفی است که تعقیب می‌کند. اما شق و رق راه رفتن به هنگام رژه، می‌خواهد پیام توانمندی و اقتدار بدهد.
روزه
حالا در ماه رمضان سخن از قطع کوتاه‌مدت 10-15ساعته خوردن و نوشیدن و خودداری از ارتکاب سایر مبطلات است. قرآن می‌گوید این آیین در همان ماهی برگزار می‌شود که قرآن نازل شده و هدایتی است، نوری و تابشی برای مردم و فرقان. فرقان یعنی فرق داشتن و فرق قائل شدن و مرزبندی کردن. فرق با چه چیزی؟ لابد با خودداری از خورد و خوراک می‌خواهد با دنیای حیوانی که مبنای مادی وجود آدمی است، مرزبندی کند. می‌خواهد مرزبندی آن فرد را و آن جمع را در مسیر تکامل مشخص بکند. همچنین یک تطبیق عابدانه و عارفانه با قصد قربت در طول یک ماه و همچنین یک پیش تطبیق (پری آداپتاسیون) با جهانی که گویا در آن کهولت (آنتروپی) و مشترکات حیوانی وجود انسانی موضوعیت ندارد و سخن از حیات متعالی است.
ممکن است فکر کنید که این یک فشار و مضیقه و سختی است. به همین دلیل بی‌درنگ می‌گوید: «یریدالله بکم الیسر»... یعنی خدا (درست بر خلاف آنچه آخوندهای خمینی صفت می‌گویند) برای شما سهولت و آسودگی را اراده کرده است، نه سختی و فرسودگی را. هدف سختی و فرسایش نیست. در مورد نماز هم، در قرآن آمده است که هدف (باز هم بر خلاف آل خمینی) خم و راست شدن و سوت و صفیر کشیدن نیست. روح و جوهر نماز، قربت و وصل به سرچشمه هستی و وجود است. در روزه هم تصفیه، تزکیه و پاکیزگی مدنظر است. «لتکبرواالله علی ما هدیکم»... تا خدا را با آنچه که نسبت به آن هدایت شده‌اید، بزرگ بدارید. یعنی قدر راه‌یافتگی و ارزشهای انسانی، قدر آن مرزبندی، آن فرقان، با دنیای مادون انسانی را بدانید.
مثل انقلاب درونی شما که مرزبندی با دنیای آخوندی، با ارتجاع و استثمار است. اگر این مرزها و ساختارهای ناشی از آن وجود نداشته باشند، چه خواهد شد؟ شما هژمونی زن ذیصلاح انقلابی مجاهد خلق را بردارید، ببینید چه می‌شود! آخر این بخشی از انقلاب مریم است. جزء شعائر تشکیلاتی و عقیدتی مجاهدین دهه هفتاد است و حتماً هدفی را تعقیب می‌کند. هدف کنار زدن آن جرثومه و ته مانده عنصر نرینه وحشی، یعنی عامل استثمار جنسی است که شاخص و مظهر و سمبلش آخوندها و پاسدارانشان هستند. اگر شما این مرزبندی را نداشته باشید، اگر این آیین را، این ضابطه و این انضباط را نداشته باشید، مرزهایتان با ارتجاع و بورژوازی ضدانقلابی همدستش، برجسته نیست و آسیب‌پذیر است. قرآن می‌گوید «لعلکم تشکرون»... باشد که شکرگزار گردید. یعنی بفهمید که جریان از چه قرار است. بدانید که هر کس و هر چیز و هر ارزش و هر آیین برای چیست و از کجا می‌آید و به کجا می‌رود...
معنی کلمه اسلام
اسلام مجاهدین، اسلام به‌معنای دقیق کلمه، یعنی انطباق، به‌معنای تکاملی کلمه، یعنی انطباق فعال، خلاق، رزمنده و مقاوم.
واضح است که انطباق از کلماتی است که می‌شود دو معنی کاملاً متضاد از آن گرفت. هر چند که در دنیای بی‌حساب و کتاب، از هر کلمه‌ای می‌توان معانی متضاد گرفت. مثلاً می‌توان گفت «آزادی» و از آن دو مفهوم کاملاً متفاوت در نظر آورد: یکی آزادی به‌معنی ول شدگی و بی‌مسئولیتی، و دیگری آن آزادی که ناظر بر وظیفه‌مندی و مسئولیت آدمی است و بین انسان و حیوان مرزبندی می‌کند.
در مورد انطباق هم دو معنا وجود دارد: یکی انطباق به‌معنای فرصت‌طلبانه، به‌معنای خود را به رنگ روز درآوردن، و دیگری به‌معنی آداپتاسیون تکاملی. اما اگر وارد دنیای واقعی تکامل بشویم، انطباق معنای مشخص خودش را دارد. همان‌طور که در بحثهای «تبیین جهان» همه دیده‌اید، در هر مرحله تکاملی که جلو می‌رویم، درجه انطباق یافتن با محیط بالاتر می‌رود و به همان میزان هم درجه رهایی افزایش می‌یابد. مثلاً سیستم کنترل و انطباق جانوران عالی با دنیای پیرامون، سیستم انعکاس‌های مشروط است. می‌دانیم که موجود زنده همیشه با محیطی که در آن زندگی می‌کند، مناسباتی ایجاد می‌نماید. به درجه‌ای که در این مناسبات مقهور و مغلوب و تسلیم است، در مدار پایین‌تری قرار می‌گیرد و به درجه‌ای که فعال و اکتیو است و بر محیط غلبه می‌کند، رهاتر و بالاتر است. بی‌خود نیست که در منطق قرآن، تقوا، تقوای رهایی‌بخش (نه درک آخوندی از تقوا) ملاک و میزان برتری است: «ان اکرمکم عندالله اتقیکم»... «همانا گرامی‌ترین شما نزد خدا، رهاترین شماست».
مناسبات و انطباق انسان با محیط پیرامون بر پایه سیستم علائم ثانویه، یعنی قشر بالایی مغزش انجام می‌شود. برای ساده شدن درک مسأله، فرض کنید که مغز حیوانات عالی، 2 لایه است. یکی برای غرایز و دیگری برای انعکاس‌های مشروط. اما مغز انسان 3 لایه است. اگر قشر مغز، یعنی طبقه بالایی را برداریم، انسان دیگر دارای سیستم علائم ثانویه نیست و فقط سیستم انعکاسات مشروط و سیستم غرایز را خواهد داشت. (بازتابهای غریزی حول حفظ خود و حفظ نسل، که در آشناترین مفهوم همان فردیت و جنسیت است) اما پایگاه مادی دانش، فرهنگ، هنر و محاوره و ذهنیت خاص انسانی، همین قشر بالایی است که بدون آن انسان دیگر نمی‌تواند خودش را با محیط منطبق کند.
انطباق یا تطبیق فعال انسان (که پایگاه فیزیولوژیک آن همین قشر بالایی مغز است) با غلبه بر جبرهای طبیعی محقق می‌شود. مثلاً برای مقابله با تاریکی شب، نیروی الکتریسیته را بکار می‌گیرد و مشکل تاریکی شب را حل می‌کند. برای مقابله با سرما تجهیزات و دستگاههای گرمازا درست می‌کند. یعنی با کشف قانونمندیها بر اجبارات طبیعت غلبه می‌کند و خود را از قید آن اجبارات، با مسخر کردن پهنه‌های مختلف، آزاد و رها می‌کند. در این راستا مناسبات انسان با دنیای پیرامون، پیوسته گسترده‌تر می‌شود.
مثلاً برای این‌که صدای ضعیفش به جمع بیشتری برسد، با بلندگو صدا را تقویت می‌کند و به نقاط دوردست می‌فرستد. صوت و تصویر را از این سو تا آن سوی جهان مبادله و مخابره می‌کند. این انطباقی است فعال. انطباقی است که سلطه انسان را بر محیط، تأمین و تضمین می‌کند. یعنی همیشه درجه رهایی بیشتر و سلطه بیشتر بر اجبارات و بر طبیعت را جستجو می‌کند. با نیروی سیل مقابله و آن را کنترل می‌کند و به همین ترتیب تمامی نیروهای وحشی طبیعت را که تهدیدش می‌کردند، به خدمت می‌گیرد.
مثلاً جلوی آب سد می‌زند و به این وسیله سلطه خودش را بر محیط می‌افزاید و درجه رهایی خودش را در برابر اجبارات طبیعی بالا می‌برد.
در جامعه هم نیروی انقلابی در حال انطباق فعال و رزمنده با محیط است. به جای این‌که اجبارات را بپذیرد، مثلاً رژیم خمینی را بپذیرد، خودش را با سیستم‌هایی مثل ارتش آزادیبخش و با تجهیزات و تسلیحاتی مثل انقلاب مریم، به‌طور فعال منطبق می‌کند و بر محیط تأثیر می‌گذارد. با یک زرادخانه موشکی، مثل آن پروژه ریاست‌جمهوری، می‌خواهد در شرایط و اجبارات آخوندی غلبه کند. اگر می‌خواست تسلیم شود یا سازش کند، ساده بود، ولی اهل تسلیم نیست. اهل «اسلام»، به‌معنی درست و دقیق کلمه، یعنی اهل انطباق خلاق و فعال و انقلابی (بر ضد نظام خمینی) است. همان‌طور که زمانی می‌خواست بر نیروهای کور طبیعت غلبه کند، حالا می‌خواهد بر نیروهای واپسگرا و تاریک‌اندیش در جامعه غلبه کند و از قید اجبارات اجتماعی و غل و زنجیرهای استبداد و وابستگی، رها بشود. می‌خواهد بر این نیروی مهیب ارتجاعی، یعنی رژیم آخوندی که مانع آزادی و پیشرفت مردم ایران است، غلبه کند. می‌خواهد بر این دجالیت اسلام‌پناهانه، غلبه کند. می‌خواهد بر تنور جنگ ارتجاع غلبه کند. این داستان تکامل در جامعه و در طبیعت است. مثلاً شما در هنگام پذیرش ناگزیر آتش‌بس توسط خمینی، در مقابله با بساط ارتجاعی و استعماری، با عملیات فروغ‌جاویدان، خودتان را بر شرایط جدید منطبق کردید. دشمن می‌گفت شما زائیده جنگ هستید. ستون پنجم عراق هستید، ملت ایران تسلیم من شده و از خود مقاومتی ندارد. اما شما درست در این شرایط، (بعد از آتش‌بس) عملیات فروغ جاویدان  را مانند  تبری و شهابی در چله کمان گذاشتید و به این وسیله بقای خودتان و ارتشتان را در این محیط، تضمین کردید. این یک انطباق فعال است.
در تغییر دورانهای زمین‌شناسی خوانده‌اید، همین که فضا و شرایط عوض می‌شود، دایناسورها از بین می‌روند و برنده موجودات زرنگ‌تر و هوشیارتری هستند که مغلوب یخچال‌ها و آتشفشانها نشدند؛ مثلاً توانستند از آن محیط بپرند و به نقاط دیگر بروند. 
کارکرد شعائر در یک آرمان انقلابی
در یک آرمان انقلابی، شعائر و آیین‌ها در خدمت انطباق فعال و رزمنده با دنیای پیرامون است. پس همه چیز به هدفی که شعائر از آن سرچشمه گرفته‌اند، بستگی دارد. یعنی در آیین‌ها و انضباط مکتب و مرام مجاهدین که مکتب یگانگی و توحید و یکتاپرستی است، همه چیز به آن سرخرگی که در سراپای این مناسک، آیین‌ها و شعائر جریان دارد، منتهی می‌شود. سرخرگ، توحید و یگانگی است و وصل به سرچشمه وجود. این توحید و این یگانگی که با یک انطباق رزمنده و فعال همراه است، البته آیین‌ها و انضباط ویژه خودش را هم ایجاب می‌کند. در جای دیگر قرآن هم می‌خوانیم: «... و من یعظّم شعائر اللّه فإنّها من تقوی القلوب»... یعنی کسی که شعائر خدایی را عظیم و بزرگ می‌دارد، این ناشی از رهایی و از پاکیزگی قلوب است...
آیا مراعات انضباط نظامی جز نشانه پایبندی هر چه بیشتر به آن هدفی است که ارتش ‌آزادیبخش دنبال می‌کند؟ پس یگانگی نسبت به هدف توحید هم، بزرگداشت شعائر را ایجاب می‌کند و لذاست که می‌گوید، بزرگداشت شعائر از پاکیزگی قلب‌ها ناشی می‌شود. باز هم در قرآن هست: «... و من یعظّم حرمات اللّه»...… آن کس که حرمتهای خدایی را عظیم و بزرگ می‌دارد، این هم از مظاهر تقواست.
 «... یرید اللّه بکم الیسر»...… همان‌طور که می‌بینید، خدا آسودگی و آسانی را خواسته است و نه عسر را...
بله، با فرقان، با مرزبندی با دنیای مادون انسانی، در سلسله مراحل تکامل، دنیاهای هر چه پیشرفته‌تر و بالاتر و رهاتری سر می‌رسند و بسا گسترده‌تر هم می‌شوند. دنیای گیاهی محدود است، دنیای حیوانی گسترده‌تر است، دنیای انسانی بسا وسیع‌تر است. بعد از این مرزبندی می‌گوید هدف عسر و فرسایش نیست.
در ادامه این آیه، با لطیف‌ترین کلمات که غایت سهولت و شیرینی است، می‌گوید: «و اذا سئلک عبادی عنی»... و آنگاه که بندگانم مرا از تو پرسیدند، آنگاه که مرا جستجو کردند، بگو: «فانی قریب»... من نزدیکم. چقدر؟ چقدر نزدیک؟ «اجیب دعوه الداع اذا دعان»... آن‌قدر نزدیک که دعوت کسی را که مرا می‌خواند، جواب می‌دهم و اجابت می‌کنم.
دوست نزدیک‌تر از من به من است
وین عجب‌تر که من از وی دورم...
بی دلی در همه احوال خدا با او بود
او نمی‌دیدش و از دور خدایا می‌کرد
آنجا که می‌گوید «عبادی»، یعنی بندگانم، تخصیص بندگان به خودش، از سر منتهای عنایت و لطافت است و این‌که اعلام نزدیکی و تضمین اجابت می‌کند: «فانی قریب، اجیب دعوت الداع اذا دعان»...
باشد که اجابت کند این خواندن و دعوت و استمداد مستمر مجاهدین خلق و همه مردم ایران را برای آزادی و رهایی از ستم آخوندی. باشد که فتح بزرگ ارتش آزادی و بردن مهر تابان مقاومت و آزادی به تهران را اجابت بکند.
جای آن است که با یاد همه یاران شهیدمان، از بنیانگذاران مجاهدین تا اشرف و موسی و تا آخرین شهیدان عملیات راهگشایی، یعنی در میان‌رود خروشان خون شهیدان، خدا را بخوانیم تا که آزادی و حاکمیت مردممان اجابت شود. و این تجدید عهدی است برای راه بردن و محقق کردن لیله قدر، قدر آزادی مردم ایران از طریق ارتش آزادی‌ستان.
پاورقی
-------------
- ناسیونالیسم ارتجاعی، ناسیونالیسمی است که عواملی مانند خاک و نژاد را برجسته می‌کند و از آنها ابزاری برای تبعیض یا سرکوب درست می‌کند. مثل اولویت نژاد آریا که جزء ایدئولوژی فاشیسم بود. هر جریانی که برای رنگ پوست، نژاد، جنسیت، یعنی مرد یا زن بودن، برتری قائل شود، البته ارتجاعی و ضدتوحیدی و شرک‌آلود است. اما میهن‌پرستی و ملی‌گرایی ترقی‌خواهانه که نمی‌خواهد بدین‌ وسیله تبعیضی قائل شود یا کسی را سرکوب کند، مورد تأیید اندیشه اسلام انقلابی است. در نامه حضرت علی به مالک اشتر که در مقام فرماندار مصر بود، خوانده‌ایم که او را از شکستن سنتها و آیین‌هایی که به سبب آنها در میان قومی انس و الفت ایجاد شده، منع می‌کند و هشدار می‌دهد، مبادا سنتها و آیین‌هایی برقرار نماید که به این قبیل سنن ملتها زیان برساند و در همین چارچوب نقل می‌کنند که حضرت علی به سنت نوروز ما ایرانیان هم احترام می‌گذاشته و ایرانیان در این رابطه هم خیلی سپاسمند او بوده‌اند.

سخنرانی مریم رجوی به مناسب ماه رمضان

 
سخنرانی مریم رجوی به مناسب ماه رمضان 
بسم الله الرحمن الرحیم
شهر رمضان الّذی أنزل فیه القرآن هدًی لّلنّاس وبیّناتٍ مّن الهدی والفرقان [1]
خواهران و برادران گرامی!
به شما، به جامعه مسلمانان فرانسه، به نمایندگان ملتهای خاورمیانه، آسیا و آفریقا، همچنین به هموطنانم در ایران و به مجاهدان آزادی، به‌ویژه در لیبرتی سلام می‌کنم. انشاالله که نماز‌ها، روزه‌ها و نیایشهای شما و همه مسلمانان در این ماه مبارک، قبول باشد و فطر آزادی مردم ایران و ملتهای منطقه هر چه زودتر فرا برسد.
حضار محترم
ماه رمضان  را در حالی برگزار می‌کنیم که بخش قابل توجهی از خاورمیانه در آتش تروریسم و جنگ می‌سوزد. این بلای بنیادگرایی است که توحش و ارتجاع را با نقاب دین تحمیلی برقرار کرده است.
امروز می‌خواهم به این بحث بپردازم که اسلام، ضددین اجباری و ضدتحمیل اجبار دینی بر مردم است و بر ضرورت آزادی تأکید دارد.
امروز در ایران، آخوندهای حاکم با اعدامهای بی‌وقفه، با شکنجه زندانیان، با دست و پا بریدن و چشم از حدقه ‌درآوردن و اسید پاشیدن به‌صورت زنان و تحمیل یک فقر گسترده، مردم را به زنجیر کشیده‌اند.
پنج روز پیش آخوندها انگشتان دست دو جوان را در مشهد را قطع کردند. این بربریت هولناک جهان را تکان داد. عفو بین‌الملل گفت: این مجازات بیرحمانه و وقیحانه بیانگر رفتارهای غیرانسانی یک نظام تابع ظلم و ستم است.
نام این نظام ضدبشری، ولایت‌فقیه است که پدرخوانده داعش و بوکوحرام است. همه اینها، با هر نام و هر ادعایی، در ایدئولوژی ضدبشری یکی هستند و در اصول اعتقادی مشترکند؛ یعنی:
در تحمیل دین با توسل به زور، برقراری استبداد مطلقه تحت عنوان حکومت خدا، تروریسم و توسعه‌طلبی تحت عنوان صدور انقلاب و گسترش دین، در حذف و سرکوب و تحقیر زنان، و سرانجام، زیر پاگذاشتن اصول انسانی و خدایی برای حفظ حاکمیت.
بنابراین، بساط خلافت اسلامی که امروز در بخشی از سوریه و عراق پهن شده، نمونه محدود و ناقص الگوی بزرگتری است که سه دهه پیش، خمینی دجال  تحت عنوان ولایت‌فقیه برقرار کرد. سی سال پیش خمینی می‌گفت: «باید (مردم را) داغ کنند تا جامعه درست شود». [2] و امروز شعار اساسی داعش این است که «شریعت هرگز اجرا نخواهد شد مگر به‌زور اسلحه».
یکی از حربه‌های بنیادگرایی اسلامی، تکفیر است و با آن، مخالفان شریعت ارتجاعی را هدف قرار می‌دهد. اما بانی و سردمدار تکفیر در عصر حاضر خمینی بود. در سال1367 با صدور حکمی به خط خودش، تمام مجاهدین زندانی را به‌خاطر عقایدشان مرتد خواند و به نابودی جمعی محکوم کرد و به‌دنبال این حکم، سی هزار زندانی سیاسی مجاهد و مبارز قتل‌عام شدند.
به این ترتیب: اولاً بنیادگرایی و افراطی‌گری تحت نام اسلام، به‌عنوان یک نظام حکومتی در دوران ما با نظام ولایت‌فقیه، پایه‌گذاری شده و رواج یافته است. ثانیاً اسلام مورد ادعای آنها، دیانت اجبار و سلب اراده انسانی است. در حالی که اسلام واقعی و پیامهای قرآنی، دین اجباری و اجبار به نام دین را رد می‌کند.

       
آزادی، گوهر حقیقی اسلام                                                            

حال به قرآن مراجعه می‌کنیم که پیام حقیقی اسلام را معرفی می‌کند:
مگر قرآن نگفته است: لااکراه فی‌الدین؟
مگر پیام اسلام رحمت و رهایی نیست؟
مگر سوره‌های قرآن با «بسم الله الرحمن الرحیم» شروع نمی‌شود؟
مگر اسلام دین بردباری و گذشت نیست؟
مگر حضرت محمد، هنگام فتح مکه دشمنانش را عفو نکرد، مگر در مدینه، منشور برادری و کثرتگرایی را ارائه نکرد؟
بله، آزادی، گوهر حقیقی اسلام است. پس آنچه آخوندهای حاکم بر ایران، یا فرزندان عقیدتی آنها مثل داعش و بوکوحرام می‌گویند ضداسلام و شرک مطلق است
این آیه‌های قرآن مجید است:
«وجادلهم بالّتی هی أحسن» [3]،
«الّذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه» [4]
«قل هاتوا برهانکم» [5] «وشاورهم فی‌الامر» [6]

بله، کلام خدا تحمیل و ارعاب نیست، بلکه این است که بشنوید، برهان ارائه دهید و مشورت کنید.
و این دستورات خدا به پیامبر اکرم است که:
فذکّر إنّما أنت مذکّر لّست علیهم بمصیطرٍ

وما أرسلناک إلّا مبشّرًا ونذیرًا
و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین
تو فقط پند‌دهنده و پند رسانی نه کسی که بر آ‌نها مسلط و مراقب باشی. ما تو را نفرستاده‌ایم الا برای آن که بشارت و انذار بدهی. ما تو را تنها به‌عنوان رحمت برای همه جهانیان فرستادیم.

تمام این دستورات در سراسر قرآن [7]، رسالت پیامبر را برقراری دوستی و محبت میان قلبها، باز کردن زنجیر از دست و پای مردم و فراخواندن به بردباری و تساهل معرفی کرده که همه برای آزادی انسان است. در انسان‌شناسی اسلام و قرآن، مهمترین خصیصه انسان، آزادی و در نتیجه، مسئولیت‌پذیری اوست [8] . قرآن انسان را آزاد و بر سرنوشت خود مسلط می‌داند. انّ اللّه لا یغیّر ما بقومٍ حتّی یغیّروا ما بأنفسهم [9]
اسلام، دین آزادی بیان و ابراز مخالفت و انتقاد نسبت به حاکمان است، نه منع‌کننده آن.

پیامبر اکرم بارها گفته است: «هرگز امتی پاک و آراسته نگردد، مگر آن‌که در آن ضعیفان و محرومان قادر شوند بی‌لکنت و بدون ترس حق خود را از قدرتمندان بگیرند». [10] و علی (ع) در سالهای حاکمیتش، پیوسته از حقوق مخالفان خود دفاع می‌کرد.

به هموطنانم و به‌خصوص به جوانان دلیر در داخل ایران می‌گویم: در مقابل تمام آنچه آخوندها با برچسب اسلام تحمیل می‌کنند، استوار و محکم بایستید. شلاق‌ زدن به بهانه روزه‌خواری و سرکوب زنان به بهانه بدحجابی، هیچ ربطی به اسلام ندارد در برابر آن به مقاومت برخیزید. با ستم و سرکوب علیه هموطنان اهل سنت و اقلیتهای مذهبی، که خصومت با تمام ملت ایران است، مقابله کنید. هر چیز که مخالف آزادی انسان و انتخاب داوطلبانه او باشد از نظر اسلام، اعتباری ندارد. نه دین اجباری، نه عبادت اجباری، نه حجاب اجباری.

اسلام، به تصریح قرآن و مطابق سنن محمدی، از پویایی برخوردار است. و همواره شرایط زمانی و مکانی در احکام آن در نظر گرفته می‌شود. دینامیسم قرآن، که در قالب محکمات و متشابهات متبلور می‌شود، یکی از برجسته‌ترین ویژگیهای اسلام است.

بر این اساس، دو اسلام سراپا متضاد رودرروی هم قرار می‌گیرند. اسلام آزادی در برابر دین اجبار و تهدید.
مسعود رجوی رهبر مقاومت گفته است: این دو اسلام، «یکی رحمت و مغفرت و رهایی است، دیگری پلیدی و سنگدلی... یکی مبتنی بر‌جهل و اجبار. دیگری بر‌اساس آزادی و اختیار. این یکی پیام‌آور ظلمات است و آن ‌یکی پرچمدار آزادی و یگانگی و رهایی. جنگ بین این ‌دو، که درعین حال جنگ سرنوشت برای مردم و تاریخ ایران هم هست یکی از مهمترین حلقه‌های قدر انسانیت معاصر است». [11]

با این اندیشه بود که مسعود یک جنبش دموکراتیک و ضدارتجاعی را به‌عنوان سد اصلی در برابر بنیادگرایی مذهبی بنیان گذاشت. جنبشی که امروز مشعل خلقهای ایران و منطقه و تنها نور امید برای پیروزی بر هیولای تروریسم و ارتجاع است.


 برادری سنی و شیعه
حضار محترم
اسلام، هر گونه جنگ و دشمنی مذهبی را مردود می‌شمارد و مدافع آزادی و رحمت و بردباری است. امروز، رژیم ولایت‌فقیه و شبه‌نظامیانش، و دیگر افراط‌گرایان وحشی جنایات خود را تحت عنوان اسلام توجیه می‌کنند و جنگ قدرت میان خود را جنگ بین شیعه و سنی قلمداد می‌کنند.

برای یک دوره طولانی منطقه ما، از چنین جنگهایی بری بود. تا این‌که خمینی در ایران به قدرت رسید. او تفرقه و برادرکشی را با ادامه‌ دادن به جنگ با عراق، آن‌هم با شعار «قدس از طریق کربلا»، بنا گذاشت تا سلطه خود را بر منطقه گسترش دهد. در داخل ایران، با دستگیری و اعدام و تخریب مساجد اهل سنت، فشار مضاعفی را به آنها تحمیل کرده است. در آستانه ماه رمضان، آخوندها یک زندانی سیاسی و قهرمان ورزشی کرد را اعدام کردند.

در دو سال اخیر هم تعداد زیادی از جمله شش زندانی کرد اهل سنت در زندان گوهردشت و سه زندانی سیاسی کرد در زندان ارومیه، 34 زندانی اهل سنت بلوچ را در چاه‌بهار، زاهدان و زابل اعدام کرده [12] و به ترور روحانیان اهل سنت و شهروندان در سیستان و بلوچستان دست‌زده است. [13]

این همان سیاستی است که در عراق به‌صورت نسل‌کشی سنیها و در سوریه به‌صورت کشتار جمعی مردم اجرا می‌شود و در ایران هم، مجاهدین شیعه را که نقاب ریا از چهره آنها کنار زده‌اند، هزار هزار قتل‌عام کرده است. همان سیاستی که امروز هم از هیچ توطئه‌ و فشاری علیه مجاهدان آزادی در لیبرتی فرو گذار نمی‌کند. از ادامه یک محاصره جنایتکارانه علیه آ‌نها، تا فرستادن اکیپهای وزارت اطلاعات به ورودی لیبرتی برای جنگ روانی و زمینه‌سازی فاجعه انسانی.

پس چه شیعه و چه سنی، دشمن واحدی دارند که رژیم ولایت‌فقیه است. وانگهی، شیعه حقیقی، امروز با دشمنی تمام‌عیار با ولایت‌فقیه شناخته می‌شود و اهل سنت را برادر خود می‌داند. علی (ع) از موضوع شیعه و سنی و معتقدان به هر عقیده‌یی فراتر رفته و گفته است. مردم دو دسته‌اند یا با تو برادر در دینند یا در آفرینش مانند تو هستند.

بنابراین اجازه بدهید خطاب به مردم کشورهای همسایه و برادرمان و به تمام ملتهای منطقه بگویم که سیلاب خون و آتشی که افراطی‌گری تحت نام اسلام در کشورهای شما جاری کرده قابل پایان دادن است. راه آن همبستگی با مقاومت و مردم ایران و ایستادگی تمام‌عیار در برابر ولایت‌فقیه و همدستان آن است. مانند بشار اسد و جریاناتی که در عراق و یمن و لبنان و سوریه تابع ولایت فقیه و مجری سیاستهای آن هستند.

تا زمانی که این رژیم در قدرت است، ملت ایران و سایر مردم خاورمیانه، رنگ آزادی و دموکراسی را نخواهند دید. رژیمی که به‌رغم مخالفت مردم ایران و جامعه بین‌المللی، هم‌چنان بر دستیابی به بمب اتمی اصرار می‌کند، خطری برای همه جهان است.
بنا بر این، راه‌حل، خلع‌ید از این رژیم در سراسر منطقه و سرنگونی خلیفه ارتجاع و تروریسم، در ایران است. [14]
                                                                                                                       مواضع و اعتقادات ما

به‌عنوان یک زن مسلمان ضمن تأکید بر لزوم جدایی دین و دولت و از جانب نسلی که پنج دهه است، به دفاع از اسلام اصیل محمدی در برابر ارتجاع و بنیادگرایی برخاسته‌، اعلام می‌کنم:
1 ـ ما دین اجباری و اجبار دینی را رد می‌کنیم، حکومت استبدادی تحت نام اسلام، احکام شریعت ارتجاعی و تکفیر مخالفان، چه به نام شیعه و چه به نام سنی، ضداسلام و ضد آیین رهایی‌بخش محمدی است.
2 ـ از نظر ما گوهر اسلام، آزادی است؛ آزادی از هر گونه جبر و ستم و بهره‌کشی.
3 ـ ما از اسلام حقیقی، یعنی اسلام بردبار و دموکراتیک پیروی می‌کنیم؛ اسلام مدافع حاکمیت مردم، اسلام مدافع برابری زن و مرد.
4 ـ ما تبعیض دینی را مردود می‌شماریم و از حقوق پیروان همه ادیان و مذاهب و عقاید دفاع می‌کنیم.
5 ـ اسلام ما برادری همه مذاهب است. جنگ مذهبی و تفرقه‌افکنی میان شیعه و سنی، ارمغان شوم ولایت‌فقیه برای استمرار خلافت ضداسلامی و ضدانسانی است.
آری، خدای ما خدای آزادی است، محمد ما پیامبر رحمت و رهایی است و اسلام ما دین انتخاب آزادانه است.
 حضار محترم! 
درماه  رمضان، روزه‌داران واقعی کسانی هستند که در نبرد با دشمن مردم ایران و دشمن ملتهای منطقه‌اند.
از بپاخاستگان در برابر ولایت‌فقیه در سوریه و عراق و یمن، از ملت رنجدیده فلسطین،
از زندانیان سیاسی ایران که در گوهردشت و اوین و سراسر ایران، در برابر شکنجه و اعدام پایداری می‌کنند،
تا مجاهدان آزادی در زندان لیبرتی، که دوازده سال است در محاصره و بازداشت خانگی هستند. و زنان و مردان ایران مانند معلمان، کارگران، پرستاران و دانشجویان که برای آزادی بپاخاسته‌اند.
بله، نتیجه رزم این روزه داران، فطر و فرخندگی است که قطعاً آزادی ایران و منطقه را در تقدیر خود دارد. این وعده خداست و تردید ناپذیر است.
ربّنا أفرغ علینا صبراً و ثبّت أقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین‌ (سوریه بقره آیه 250)
پروردگارا! بر ما شکیبایی ببار، گامهایمان را استوار ساز، و ما را بر قوم کافر، غالب و پیروز گردان.

درود بر همه شما
 پاورقی

[1] ـ سوریه بقره آیه 185
[2] ـ «صحیفه نور»، جلد 19: 11- «شما اسلام را به مردم بگویید… شما سوره برائت را برای مردم چرا نمی‌خوانید… شما آیات قتال را چرا نمی‌خوانید؟ هی آیات رحمت را می‌خوانید در آن قتال هم رحمت است برای این‌که می‌خواهد آدم درست کند آدم گاهی درست نمی‌شود فرض گاهی نمی‌شود الا بالکی [داغ کردن] باید ببرند داغ کنند تا درست بشود جامعه.
باید آنهایی که فاسد هستند از آن بیرون ریخته شوند»
[3] ـ سوره نحل آیه 125
[4] ـ سوره الزمر آیه 18
[5] ـ سوره بقره آیه 111
[6] ـ سوره آل عمران آیه 159
[7] ـ آیه‌های زیر گواه این فراخوانهاست:
وبالحقّ أنزلناه وبالحقّ نزل و ما أرسلناک إلاّ مبشّرًا ونذیرًا {سوره الإسراء105}

قل ما أسألکم علیه من أجرٍ إلّا من شاء أن یتّخذ إلی ربّه سبیلًا {سوره الفرقان57}

یا أیّها النّبیّ إنّا أرسلناک شاهدًا ومبشّرًا ونذیرًا {سوره الأحزاب45}

وداعیًا إلی اللّه بإذنه وسراجًا مّنیرًا {سوره الأحزاب46}

وبشّر المؤمنین بأنّ لهم مّن اللّه فضلًا کبیرًا {سوره الأحزاب47}

ولا تطع الکافرین والمنافقین ودع أذاهم وتوکّل علی اللّه وکفی باللّه وکیلًا {سوره الأحزاب48}

وما أرسلناک إلّا کافّةً لّلنّاس بشیرًا ونذیرًا ولکنّ أکثر النّاس لا یعلمون {سوره سبأ28}

إنّا أرسلناک بالحقّ بشیرًا ونذیرًا وإن مّن أمّةٍ إلّاخلأ فیها نذیر {سوره فاطر24}

إنّا أرسلناک شاهدًا ومبشّرًا ونذیرًا {سوره الفتح8}

إنّا أرسلناک بالحقّ بشیرًا ونذیرًا ولا تسأل عن أصحاب الجحیم {سوره البقرة119}

[8] ـ قرآن، سوره 33، آیه 72: انا عرضنا الامانه علی السموات والارض والجبال فابین ان یحملنها واشفقن منها وحملها الانسان انه کان ظلوما جهولا

[9] ـ سوره رعد آیه11
[10] ـ نهج‌البلاغه ـ نامه شماره53
[11] ـ مسعود رجوی، در سخنرانی «دینامیسم قرآن و دو نوع اسلام سراپا متضاد»، عید فطر 1376

[12] ـ روز 4آبان 1392، دژخیمان رژیم آخوندی حبیب‌الله گلپری‌پور و رضا اسماعیلی (مامدی) دو زندانی سیاسی کرد، را به اتهام همکاری با حزب حیات آزاد کردستان، به ترتیب در زندان مرکزی ارومیه و زندان سلماس بدار آویختند.

در 4آبان 1392 دژخیمان رژیم به دستور خامنه‌ای 16زندانی سیاسی بلوچ را به‌طور جمعی در زندان زاهدان حلق‌آویز کردند و رسانه‌های حکومتی عکسهای اجساد قربانیان را که بی‌رحمانه از جراثقالها آویزان شده‌اند، منتشر کردند.

در 16بهمن 1392 رژیم پانزده زندانی بلوچ را در چاه‌بهار مخفیانه بدار کشید.

روز 6اردیبهشت 1393سه زندانی سیاسی اهل سنت بلوچ در ملأعام در شهر زابل بدار آویخته شدند. علی ده مرده، ۲۰ ساله، ایمان گلوی۲۰ ساله و امید پیری ۲۳ ساله به اتهام قتل دادستان جنایتکار زابل، بدون هیچ‌گونه روند عادلانه قضایی در دادگاههای فرمایشی آخوندها به اعدام محکوم شدند.

در 16 دی 1393 زندانی سیاسی کرد، صابر مخلد در زندان ارومیه اعدام شد.

در 30بهمن 1393 دو برادر زندانی سیاسی رزگار (حبیب‌الله) و علی افشاری 26 و 34ساله در ارومیه بدار آویخته شدند

در 13اسفند 1393 شش زندانی سیاسی اهل سنت کرد، حامد احمدی 33ساله، جهانگیر و جمشید دهقانی (دو برادر 28 و 29ساله)، کمال مولایی 30ساله، صدیق محمدی28ساله، و هادی حسینی 31ساله را در حال اعتصاب‌غذا در زندان گوهردشت اعدام کردند.

[13] ـ روز ۱۰ فروردین 1393 مولوی عبدالله باجی زهی پیشنماز مسجد شیر آباد زاهدان، هنگام خروج از مسجد هدف شلیک 4گلوله در سرش قرار گرفت و در دم جان داد. در همان روز دو شهروند34 و 40ساله بلوچ با نام خانوادگی شاهوزهی بر اثر رگبار گلوله آدمکشان رژیم آخوندی به قتل رسیدند.

روز 11فروردین آقای مراد کهرا زهی ۴۵ ساله در زاهدان هدف ۸ گلوله قرار گرفت که به‌شدت زخمی شد. روز ۱۲ فروردین آقای خداد نارویی ۶۰ ساله از معتمدان شهر بزمان از توابع ایرانشهر بر اثر رگبار گلوله مزدوران جان خود را از دست داد.

[14] ـ درباره راه‌حل بحران منطقه، در سخنرانی مریم رجوی در اجتماع بزرگ پاریس در 13ژوئن 2015 گفته شده است:
«امروز سیاستمداران غرب و جهان عرب، تصریح می‌کنند که داعش و بشار دو روی یک سکه هستند و البته که خلیفة اصلی در تهران، پدرخوانده هر دوی آنهاست. واقعیت این است که داعش محصول جنایات بشار اسد و مالکی به دستور خامنه‌ای است. بنابراین به دولتهای غرب می‌گوییم با این رژیم هم‌جبهه نشوید! در عراق، با پاسداران و شبه‌نظامیان به‌اصطلاح شیعه این رژیم که صد بار از داعش خطرناک‌ترند همکاری نکنید.
راه‌حل عراق، اخراج قوای رژیم و مشارکت اهل سنت در قدرت و مسلح کردن عشایر سنی است.
راه‌حل سوریه، اخراج قوای رژیم و پشتیبانی از مردم سوریه برای سرنگونی اسد است.
راه‌حل یمن، ایستادگی در برابر همین رژیم است که ائتلاف عربی آن را آغاز کرده و باید تا ریشه‌کن کردن آن در منطقه ادامه یابد.
آری، راه‌حل، خلع‌ید از این رژیم در سراسر منطقه و سرنگونی خلیفة ارتجاع و تروریسم، در ایران است».

تجمع اعتراضی مال غارت شدگان

 
اخبار اعتراضات وتجمعات مردم 
مال غارت شدگان مؤسسه توسعه (آرمان) روز سه‌شنبه 9خرداد 96 در مقابل استانداری رژیم در همدان تجمع اعتراضی برگزار کردند و خواستار برگرداندن اموال به غارت رفته خود شدند. معترضان از اقشار مختلف از جمله کارگران، کاسبان، زنان بی‌سرپرست و.. بودند.
شایان ذکر است که روز گذشته نیز مال غارت شدگان مؤسسه توسعه (آرمان) در شماری از شهرها اقدام به حرکتهای اعتراضی کرده بودند.

بیشتر بخوانید:

غارت شدگان مؤسسه‌های کاسپین و توسعه (آرمان) خیابان میرداماد در تهران را بستند.
تجمع اعتراضی غارت شدگان خشمگین مؤسسه‌های کاسپین و توسعه (آرمان) مقابل بانک مرکزی در تهران به درگیری کشیده شد.
روز دوشنبه 8خرداد 96 غارت شدگان کاسپین و توسعه (آرمان) در اعتراض به چپاول داراییهایشان تجمع کردند و شعارهایی علیه مقامهای حکومتی در بانک مرکزی دادند. معترضان خشمگین شیشه‌های درب شمالی بانک را شکستند و قصد ورود به بانک را داشتند.
در این تجمع گسترده معترضان خیابان میرداماد تهران را بستند. مأموران سرکوبگر انتظامی آنها را مورد حمله قرار دادند.

اعتراض غارت شدگان در بروجرد، خرم‌آباد، دورود و مشهد

غارت شدگان توسعه (آرمان) روز دوشنبه 8خرداد در بروجرد، دورود و خرم‌آباد در مقابل بانک مرکزی و فرمانداری رژیم در این شهر تجمع اعتراضی برگزار کردند و خواهان پس گرفتن اموال به غارت رفته خود شدند.
در مشهد نیز غارت شدگان مؤسسه کاسپین در برابر دفتر این مؤسسه تجمع اعتراضی برگزار کردند و اعلام کردند سهامداران عمده این مؤسسه، در لابی با برخی مدیران بانک مرکزی، مانع از باز پس دادن پول‌های مردم و حل بحران شده‌اند. نکته قابل‌توجه در این تجمع حضور فعال زنان ستمدیده بیش از مردان است.
زنان در خرم‌آباد با نشستن روی زمین از حرکت خودروها جلوگیری کردند.
تجمع اعتراضی غارت شدگان مؤسسه اعتباری توسعه (آرمان) در خرم‌آباد برای چندمین روز متوالی، با تدابیر شدید امنیتی برگزار شد.
زنان لرستانی که در این بانک سپرده داشتند در استانداری رژیم در لرستان برای دریافت سپرده‌های خود در بانک تحصن کردند و خواستار پیگیری مشکل خود شدند.
بانوان لرستانی در چهارراه بانک خرم‌آباد با نشستن بر سر راه ماشین‌ها، اعتراض خود را نشان دادند و از حرکت ماشین‌ها جلو گیری کردند.
اوضاع شهر خرم‌آباد در تدابیر امنیتی شدید قرار گرفته است و هر لحظه نگرانی غارت شدگان بانک توسعه از روزهای قبل بیشتر می‌شود.

شبه کودتای! رئیسی

مقاله ای از سایت فکری ایران آزادی

یکشنبه شب رئیسی در «جامعه الحسین مشهد مقدس» در جمع هوادارانش حاضر شد تا اعلام کند که به او به عنوان یک مرده سیاسی نباید نگاه شود.
زنده کردن رئیسی
بعد از شکست او از روحانی در نزاع درونی قدرت، دوستان او کوشیدند تا رای! ۱۶ میلیونی او را «حلال» و خالص نشان دهند و این تردید را دامن زدند که رای! واقعی او تا ۱۹ میلیون هم قابل افزایش است به شرط آنکه به تقلبات رسیدگی شود.
موحدی کرمانی و حسین شریعتمداری، اولی به عنوان ریش سفید و دومی به عنوان جلودار جنگ رسانه ای و امنیتی جناح خامنه ای، به صحنه آمدند تا بر جایگاه رئیسی به عنوان محور جناح اصول گرا! تاکید کنند. آنها به این وسیله خواستند تا آمادگی خود را برای ادامه نزاع قدرت با جناح روحانی اعلام کنند.
رئیسی و تقلب
روحانی در فاصله ای کوتاه بعد از اعلام نتایج انتخابات! ابتدا از ۳ میلیون و بعد از ۴ میلیون نفری که موفق به رای دادن نشده بودند، سخن گفت. روحانی ادعا ‌کرد این افراد در صف ها باقی ماندند و از آنجایی که شورای نگهبان با ارسال صندوق های سیار به حوزه های شلوغ دیر موافقت کرد نوبت رای دادن به این افراد نرسید.
روحانی می‌خواست به این وسیله اعلام کند که رای! واقعی او ۴ میلیون بیشتر از میزان اعلام شده است. رئیسی که خود را در این کمپین دروغ عقب مانده، یافته بود در سخنرانی ۷ خرداد همین ادعا را به روحانی برگرداند و سعی کرد افراد در صف مانده! را به عنوان هواداران خود به ثبت دهد.
رئیسی گفت: «متاسفانه بسیاری از مردم آمدند تا رای خود را به صندوق بیندازند اما فقط به خاطر اینکه می‌خواستند به کاندیدای رقیب دولت رای دهند ساعت‌ها پشت در منتظر ماندند.»
رئیسی صحت انتخابات! را به چالش می‌کشد و در حضور هوادارانش اعلام می‌کند که «بیش از ۲۰۰ فیلم به ستادهای ما ارسال شده که نشان می دهد ۲ هزار صندوق در انتخابات دارای اشکال است و باید به آنها رسیدگی شود.»
رئیسی و محرومان
رئیسی اما ادعای دیگری را نیز فراموش نکرده است او همچنان که در یکی از مناظره ها خود را نماینده! محرومان معرفی کرده بود، در این سخنرانی نیز، بار دیگر بر این ادعا پای فشرد.
رئیسی اعلام کرد: «گفتیم می‌خواهیم صدای کسانی باشیم که صدای آنها شنیده نمی‌شود، گفتم می‌خواهیم صدای محرومان و کسی که با مشکلات مختلف اجتماعی دست و پنجه نرم می‌کنند باشیم که روزنامه و پژواکی ندارند.»
از عجایب تاریخ این است که محرومان ایران دارای نماینده ای! شده اند که در قتل عام تاریخی آنها در تابستان ۶۷ نقشی تعیین کننده داشته است. همچنین کسی که در بالاترین سطح قضائیه نظامی بوده که یک رسانه‌ی آزاد را تحمل نکرده و کمترین تخطی از چارچوبهای نظام را با حبسهای طویل المدت نویسندگان و بستن روزنامه همراه کرده است. رئيسی امروز مدعی است که تریبون ندارد!
رئیسی و دولت سایه
بعد از پایان سیرک انتخابات، اطرافیان رئیسی از طرح دولت سایه سخن گفتند تا بتوانند کابینه خود را شانه به شانه دولت روحانی تاسیس کنند و در یک فرصت مناصب او را به زیر بکشند. خامنه ای پیشتر به خاطر دو قطبی نشدن فضای انتخابات! احمدی نژاد را حذف کرده بود اما وقتی در انتخابات از جناح رقیب شکست خورد تلاش می‌کند تا با استفاده از ابزارهای گوناگون زمینه پایین کشیدن روحانی را فراهم کند. بازی با ابزارهای گوناگون توسط خامنه ای تنها یک خط محدود کننده دارد، آنجایی که عنصر اجتماعی وارد صحنه می‌شود.
دولت سایه رئیسی، سیاست خارجی روحانی را به چالش می‌کشد و آنرا ملتمسانه توصیف می‌کند: «دولت در سیاست خارجی باید این سیاست ملتمسانه خود را کنار بگذارد. این که شما به دشمن پیام دهید که خزانه کشور خالی است، اشتباه است. این که القا شود همه چیز مردم وابسته به برجام است حتی آب‌خوردن مردم وابسته به برجام است اشتباه است، زانو زدن در برابر یک مقام عربی که هزاران مسلمان را در منا به شهادت رسانده است، سیاست ملتمسانه است.»
به نظر می‌رسد که رئيسی در برابر کشورهای خارجی شمشیر را از نیام برکشیده است اما واقعیت این است که او به روحانی سیلی می‌زند تا او را از اریکه به زیر بکشد.
رئیسی و دوستانش حساب کرده اند که شاید با توجه به تبریک نگفتن خامنه ای به روحانی از این فرصت برخوردار باشند تا به نحوی از تنفیذ حکم او جلوگیری کنند. آنها دارند شرایط را آزمایش می‌کنند.
وقتی رئيسی در ادامه سخنرانی اش سیاست موشکی روحانی را به چالش می‌کشد در حقیقت از سپاه درخواست همراهی با خود را می‌کند؛ «شما در مصاحبه ها و مناظره‌ها بنیه دفاعی و موشکی را تضعیف کردید و روحیه بچه‌های مدافع حرم و خانواده شهدای مدافع حرم را تضعیف کردید».
شبه کودتا
رئیسی و دوستانش برای پایین کشیدن روحانی به یک شبه کودتا نیاز دارند، این کودتای فرضی می‌تواند تا پیش از تنفیذ حکم ریاست جمهوری روحانی محقق شود. برای رسیدن به آن نقطه علاوه بر تشکیک در آرا، آنها نیازمند همراه کردن سپاه نیز هستند. در این بازی که از آن باید به عنوان ادامه سیرک انتخابات! یاد شود، آنها نیازمند وارد کردن نیروهای خود به خیابان ها تحت عنوان مردم یا محرومان می‌باشند.
رئیسی در اواخر سخنرانی ۷ خرداد در مشهد به این سناریو اشاره کوچکی می‌کند: «ما پایبند به انقلاب هستیم و کار را از مسیر قانون دنبال می‌کنیم اما اگر این تخلفات مهندسی شده و سازمان دهی شده بررسی نشود اعتماد مردم آسیب می‌بیند و این آسیب دیدن خسارت بزرگی برای کشور است.»
شکاف های پایان ناپذیر
ولایت فقیه از هر طرف که حرکت می‌کند دشواری های بسیاری در برابر خود می‌بیند. خامنه ای با از دست دادن موضع ریاست جمهوری یک گام مهم در بی اعتبار شدن در درون نظام، برداشته است. خامنه ای در شرایط جوشان داخلی و شرایط توفنده منطقه ای موفق نشد تا نظامش را یک پارچه کند.
خامنه ای اگر بخواهد با شبه کودتا نتایج سیرک انتخاباتش را به چالش بکشد خواه ناخواه زمینه را برای حضور عنصر اجتماعی فراهم می‌کند.
آمدن دوباره روحانی، خامنه ای را ضعیف تر کرده است اما روحانی نیز تقویت نشده است، زیرا او بر عمود خیمه ای پیروز شده است که حیات خود روحانی وابسته به برپا ماندن همان خیمه است.
روزها و ماههای آتی نشان خواهد داد که ولایت فقیه تا چه میزان شکننده تر شده است.

رفع حصر و تناقضات ولایت فقیه

  
مقاله ای ازسایت ایران آزادی
خط امام و اصلاحات!
افرادی که در نظام مقدس! به عنوان نیروهای خط امامی شناخته می‌شدند، بعد از مرگ خمینی به تدریج به حاشیه رانده شدند. یکی از آخرین سنگرهای آنها مجلس! سوم بود که آنرا نیز در ابتدای سال ۷۱ و در انتخابات! مجلس! چهارم از دست دادند.
«خط امام» که در دوران خمینی دولت و بخش قابل توجهی از مجلس! را در اختیار داشت به تدریج وارد دوران افول و دگردیسی! خود شد. کسانی که به عنوان بنیادگراترین نیروهای خمینی شناخته می‌شدند به تدریج قبای روشنفکری! به تن کرده و راه های بازگشت به عرصه قدرت را با نما و چهره جدید پیگیری می‌کردند. انتخابات! هفتم ریاست جمهوری! این فرصت بازگشت را نصیب آن ها کرد.
خط امام سابق ابتدا به سراغ میرحسین موسوی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری! ولایت فقیه رفت، پس از مدتی بر اثر فشارهایی که از طرف جناح مقابل وارد می‌شد، میرحسین از پذیرش کاندیداتوری انصراف داد. آنها سپس به سراغ محمد خاتمی رفتند و او در نهایت به عنوان کاندیدای آنها وارد صحنه شد.
اینبار اما آن ها برخلاف سابقه تاریخی خود با شعار اصلاحات! و آزادی! وارد شدند. شعاری که در طول سال های دهه ۶۰ توسط آنها به خون کشیده شده بود. کسانی که زندان ها و اعدام های آن روزگار را به یاد می‌آورند از نیروهای این جناح خاطرات بسیاری دارند.
خاتمی برای قرار گرفتن در موضع ریاست جمهوری! ولایت فقیه در سال ۷۶، از حمایت هاشمی رفسنجانی نیز برخوردار بود، اما خیلی زود نیروهای این جناح بنای جنگ با هاشمی رفسنجانی را گذاشتند. به دنبال افشای نقش وزارت اطلاعات در قتل های زنجیره ای، بخش رسانه ای خط امام سابق یا همان اصلاح طلبان! حکومتی تهاجم خود را به هاشمی رفسنجانی آغاز کرد. آنها هاشمی رفسنجانی را به عنوان نفر پشت صحنه قتل های زنجیره ای معرفی می‌کردند. هدف از کوبیدن رفسنجانی باز کردن راه برای کوبیدن خامنه ای بود.
برای نخستین بار یکی از دو رکن نظام مقدس! تا آستانه بی حیثیت شدن و سقوط کامل پیش رفت، تا نقطه ای که او در انتخابات مجلس! ششم در جایگاه سی ام در تهران قرار گرفت و به آغاسی معروف شد که در نهایت منجر به انصراف او شد.
 خامنه ای با رضایت خاطر، کوبیده شدن رفیق و رقیبش، رفسنجانی توسط اصلاح طلبان! را نظاره می‌کرد. فاصله گرفتن اصلاح طلبان! از هاشمی رفسنجانی تا پایان دوران خاتمی ادامه یافت و در انتخابات! ریاست جمهوری! ولایت فقیه در سال ۸۴ که کاندیداهای اصلاح طلبان! در دور اول شکست خوردند، در دور دوم هاشمی رفسنجانی نیز از احمدی نژاد شکست خورد.
اصلاح طلبان! حکومتی چهار سال بعد، یعنی در سال ۸۸ با میرحسین موسوی به انتخابات! ریاست جمهوری! بازگشتند. انتخاباتی که آنها در آن بازنده شدند اما هاشمی رفسنجانی از آنها حمایت کرد. میرحسین موسوی در حصر قرار گرفت. بدنه جنبش او بدون سر شد و اکنون زمان بازگشت هاشمی رفسنجانی به صحنه در چهره و قواره ای جدید بود.
بخشی از خط امام سابق یا همان اصلاح طلبان! حکومتی هژمونی هاشمی رفسنجانی را پذیرفتند و در حصر موسوی و ممنوع التصویری خاتمی خود را با او باز تعریف کردند.
بعد از رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی در انتخابات! ریاست جمهوری! سال ۹۲، روحانی به عنوان نفر هاشمی رفسنجانی به صحنه فرستاده شد. اصلاح طلبان! این بار در پشت روحانی قرار گرفتند تا به این وسیله راهی به درون هرم قدرت باز کنند. روحانی به آن ها وعده داده بود که حصر موسوی، کروبی و رهنورد شکسته خواهد شد. وعده ای که در طول چهار سال بعد محقق نشد.
وقتی در زمستان سال ۹۵ هاشمی رفسنجانی مرد یا به روایتی دیگر توسط خامنه ای کشته شد، بدنه اجتماعی اصلاح طلبان! در خیابان فریاد می‌زد که «حصر باید بشکنه» و به نفع میرحسین موسوی شعار می‌دادند. در انتخابات! ریاست جمهوری! اخیر نیز یکی از شعارهای اصلی میتینگ های روحانی که توسط همین طیف سر داده می‌شد درباره رفع حصر موسوی، کروبی و رهنورد بود. اطرافیان روحانی نیز وعده شکسته شدن حصر را می‌دادند.
منافع و مضرات حصر برای روحانی
جناح هاشمی رفسنجانی که اکنون خود را در روحانی متجلی می‌بیند، با ادامه حصر رهبران اصلاح طلبان! می‌تواند کماکان بدنه  آن را در زیر چتر و هژمونی خود نگه دارد. در صورت رفع حصر، روحانی و بیت هاشمی رفسنجانی از موقعیت فعلی خود در میان جناح اصلاح طلب! ولایت فقیه سقوط خواهند کرد. آنها هژمونی را به نفع اصلاح طلبان! از دست خواهند داد.
از طرف دیگر در ایام سیرک انتخابات، روحانی با میدان دادن به شعار شکستن حصر، اهرم فشار خود بر روی خامنه ای حفظ می‌کرد. روحانی به این وسیله به شعاری میدان می‌داد که به وسیله آن می‌توانست بدنه اصلاح طلبان! را در پشت سر خود نگه دارد.
پایان سیرک انتخابات و واقعیت ها
اگر ولایت فقیه تصمیم به ادامه حصر رهبران اصلاح طلبان! بگیرد، خود را در برابر وعده های روحانی می‌یابد. وعده هایی که در صورت عدم تحقق می‌تواند بدنه پشتیبانش را از او دور کند و به تدریج به ناامیدی از نظام مقدس! بکشاند.
اگر ولایت فقیه بخواهد حصر را از روی این افراد بردارد با مدعیانی در عرصه قدرت مواجه خواهد شد که باید سهمی از قدرت را به آنها بدهد. در این رابطه روحانی نیز به نوعی با خامنه ای دارای اشتراک منافع خواهد بود زیرا با آمدن آن افراد، روحانی و بیت هاشمی رفسنجانی هژمونی خود را در جناح اعتدال گرا! – اصلاح طلب! از دست خواهند داد.
موضوع حصر یا رفع حصر یکی از معضلات و شکاف های درون نظام ولایت فقیه است که از هر طرف بچرخد بر شکاف درونی آن خواهد افزود.
لاریجانی وارد می‌شود
آملی لاریجانی رییس قوه قضاییه خامنه ای به عنوان یکی از نفرات اصلی جناح خامنه ای وارد صحنه می‌شود تا به نوعی موضوع رفع حصر را تعیین تکلیف کند. او طرح موضوع رفع حصر را امری می‌داند که از آن «بوی فتنه استشمام» می‌شود. آملی لاریجانی سپس به وعده های انتخاباتی داده شده در این مورد اشاره کرده و می‌گوید: «نقل کرده‌اند که کاندیدایی در جمع هواداران خود خطاب به آنان گفته است که ما آمده ایم حصر را بشکنیم. شما چه کاره اید که بخواهید حصر را بشکنید؟»
آملی لاریجانی حصر را نتیجه تصمیم «عالی ترین نهاد امنیتی کشور» می‌داند و می‌افزاید: رفع حصر نیز مانند سایر مصوبات شورای عالی امنیت ملی برای معتبر بودن پروسه خاص خود را دارد و اینکه بخواهیم عواطف مردم را برای ایستادگی مقابل این قبیل تصمیمات قانونی تحریک کنیم همان روح و باطن فتنه ۸۸ است.» و هشدار می‌دهد که اگر «فشار وارد آورند»، قوه قضاییه با اقتدار! خود این بساط را جمع خواهد کرد.
آملی لاریجانی برای آنکه خیال طرف مقابل را از برنداشتن حصر راحت کند، اضافه می‌کند: «به فرض که شورای عالی امنیت ملی مصوبه خود را ملغی کند و رفع حصر اتفاق بیفتد، در این صورت تازه کار قوه قضاییه برای رسیدگی قضایی به این موضوع آغاز می شود و تصمیم در مورد این اتهامات و نحوه رفتار با متهمان، با قاضی رسیدگی کننده به پرونده و در چارچوب مقررات قانونی خواهد بود.»
نتایج
آملی لاریجانی به نمایندگی از خامنه ای به صراحت می‌گوید که نهادی به نام شورای عالی امنیت ملی درباره حصر تصمیم گیری کرده است که در سلسله مراتب قدرت، بالای سر رئيس جمهور! قرار دارد.
خامنه ای از زبان آملی لاریجانی می‌گوید که با امنیت تمامیت نظام نمی‌توان بازی کرد و هرچه درباره رفع حصر گفته شده است برای گرم کردن تنور انتخابات! بوده است.
اما مهمتر از همه خامنه ای این پیام را از زبان آملی لاریجانی می‌دهد که کسانی مانند رهبران! جنبش سبز که عمر خود را در خدمتگذاری به خلافت اسلامی! به پیری رسانده اند و اصلی ترین نقش را در فروخواباندن خیزش های اجتماعی در سال ۸۸ داشته اند نیز، از نظر خامنه ای قابل بخشش و عفو نیستند.
در این شرایط اگر خامنه ای مجبور به رفع حصر شود نشانه ضعف اوست و اگر برابر آن ایستادگی کند بخشی از پایه کل نظام را نیز از دست می‌دهد، پس او تمایل دارد که با این برگ بازی کند. بازی ای که مانند همه فرصت های او کوتاه خواهد بود. نظام مقدس! از هر طرف که حرکت کند به فروپاشی نزدیک تر خواهد شد.

ایمنی، حفاظت و کارگران ایران

  
مقاله ای از سایت ایران آزادی 
صورت مسئله
تامین ایمنی و حفاظت فنی و بهداشت كار در كارگاه‌ها، کارخانه‌جات و معادن یكی از مطالبات بحق كارگران است كه بعد از انقلاب صنعتی و تحولات سیاسی و اقتصادی در ادوار گذشته، بویژه بعد از تاسیس سازمان بین المللی كار و حساسیت بیشتر افكار عمومی به حوادث شغلی، به یكی از اصول اساسی حقوق بنیادین كار در جهان تبدیل شده است. امروزه دولتها با تصویب استاندارد، آیین نامه و  دستورالعملهای حفاظت فنی و نظارت، بر حسن اجرای این مقررات، به دنبال تقلیل حوادث تلخ شغلی و كاهش اثرات زیانبار اقتصادی و اجتماعی می باشند.
اما در کشوری که «حفظ نظام اوجب واجبات» است قطعا پایمال کردن حقوق کارگر و کارگران هم از اوجب واجبات است!  در قانون كار جمهوری اسلامی! فصل چهارم به امر حفاظت فنی و بهداشت كار اختصاص دارد. ماده ۸۵ قانون کار به منظور صیانت نیروی انسانی و منابع مادی رعایت الزمات شورای عالی حفاظت فنی را برای کلیه کارگاه ها، کارفرمایان، الزامی دانسته است. در این میان بازرسان کار باید بر روی رعایت این الزمات نظارت مستمر داشته باشند. اما این قانون فقط بر روی کاغذ است و در هر حادثه یا فاجعه کاری، که با آن مواجه می‌شویم، برجسته ترین عامل، رعایت نشدن ضوابط ایمنی و کنترل نشدن آن توسط عوامل حکومت است.
نگاهی به فجایع کارگری در چند ماهه اخیر که با تلفات جانی گسترده همراه بود نشان از آن دارد که جان انسانها در نظام ولایت فقیه کم ارزش‌تر از آن است که کسی به فکر چاره باشد. پلاسکو، معدن زمستان یورت، کارخانه فولاد صنعت بویر احمد و...  در این زمره‌اند.
بیمه‌های مسئولیت
یکی از موضوعاتی که باعث شده هیچ تمهیدی برای بروز وقایع ناشی از کار در نظرگرفته نشود، موضوع بیمه‌های مسئولیت است. کارفرمایان به جای تامین ایمنی کارگاه، کارخانه یا معدن، به اندازه  ۱۰ نفر بیمه بی نام خریداری می کنند و در صورت بروز مسائل ایمنی اسم نفراتی را که بر اثر حل نبودن مسائل ایمنی دچار حادثه شده‌اند را در آن نوشته و از کنار جان انسانها بی تفاوت رد می‌شوند. با وجود بیمه‌های مسئولیت، از طرف کارفرما هیچ ضرورتی برای رعایت ضوابط ایمنی وجود ندارد! مهمترین ایراد ساختار کنونی بیمه‌های مسئولیت کارفرمایی این است که در بهترین حالت پرداخت کننده خسارت است اما تاثیری بر کاهش حوادث کار ندارد، نتیجه این سیاست حکومت، بالا رفتن آمار حوادث و جان باختن انسانهاست که روزانه با آن مواجه هستیم.
ساختار بیمه‌های مسئولیت در کشورهایی مثل نروژ یا کشورهای حوزه اسکاندیناوی یکی از بهترین نمونه ها هستند که تقریبا همه موارد ایمنی را شامل می شود از آموزش اجباری  قوانین ایمنی به کارگران گرفته تا نظارت های مستمر در حین کار و حضور همیشگی مسئول ایمنی در تمام کارگاهها.
اما در ایران بیمه های مسئولیت صرفا خسارت های قربانیان را پرداخت می‌کنند و هیچ بستری برای فرهنگ سازی فراهم نشده است. شرکت‌های بیمه حاضرند تا ۵۰۰ میلیون تومان دیه برای قطع نخاع پرداخت کنند ولی کوچکترین پیگیری برای اینکه احتمال وقوع حادثه را به صفر برساند انجام ندهند، در حالی اگر دیه کمتری پرداخت کنند در هزینه های خود صرفه‌جویی کرده‌اند. همه اینها یک روی سکه است زیرا هزینه‌های اجتماعی آن یعنی جان انسانها و سلامت خانواده‌ها در جمهوری اسلامی! اهمیتی ندارد.
شاید اشاره‌ای به حضور افرادی مانند سعید مرتضوی و تصدی او بر سازمان تامین اجتماعی و اختلاس‌هایی که در آن صورت گرفت، تصویری از یک در هزار وضعیت بیمه و کارگران کشور به ما بدهد.
در کشورهایی که به عنوان نمونه موفق یاد شد، شرکت های بیمه در بحث بیمه مسئولیت، توسط دولت ها درگیر تمامی ابعاد اقتصادی و اجتماعی بیمه‌های مسئولیت شده‌اند و برای به صفر رساندن ریسک وقوع حوادث تلاش می‌کنند تا بعدها برای آنها هزینه‌ای ایجاد نشود، اما در نظام ولایت فقیه، شرکت‌های بیمه نه تنها به دنبال شناسایی و مهار نقاط حادثه خیز کارگاهها، کارخانه‌جات و معادن نیستند بلکه فقط در ازاء دریافت حق بیمه، بیمه نامه صادر می‌کنند. به عبارت دیگر می‌توان گفت رویه صدور مجوز قتل. یعنی کارفرما می‌تواند تا ۱۰ نفر را بر سر یک پروژه بکشد و بیمه مسئولیت مدنی کارفرما، دیه آن را پرداخت کند اما هیچ گونه تمهیدی برای آموزش کارگران و به کار بستن ضوابط ایمنی و پرداخت هزینه‌های مربوط به آن نیندیشند.
یکی دیگر از مشکلاتی که به عنوان ایمنی کارگاه‌ها مطرح است متفاوت بودن شرایط ایمنی کارگاه در قبل و بعد از صدور بیمه نامه ‌است، به بیان دیگر کارفرمایان وقتی متوجه احتمال حضور بازرس بیمه می‌شوند تلاش می‌کنند تا محیط کارگاه را ایمن نشان دهند، به عنوان مثال در تمامی این لحظات تمامی کارگران کارگاه مجهز به کفش، کلاه و دستکش ایمنی هستند. اما بعد از بازدید صوری بازرس شرکت بیمه،  شرکت بیمه دیگر در حین کار، اقدام به انجام بازرسی از کارگاه نمی‌کند. این روند ادامه پیدا می‌کند و تا زمانی که فاجعه‌ای رخ ندهد کسی راجع به مسائل ایمنی از کارفرما حسابرسی نخواهد کرد. روندی که به قیمت جان یا معلول شدن کارگران می‌انجامد.
‍قربانی، مسئول ایمنی و کارگران
 اما این همه درد نیست. در مقابل مسئولان ایمنی کارگاه‌ها کارخانه‌ها و معادن هم از توان کافی برای ملزم کردن رعایت اصول ایمنی برخوردار نیست و در صورت اصرار، خودشان توسط کارفرما از کار برکنار خواهد شد. کارفرما با این حربه که «چون کارگاه را بیمه کرده هر اتفاقی که بیفتد بیمه هزینه آن را می دهد» در مقابل مسئول ایمنی می‌ایستد و پاسخگوی ایمنی کارگران نیست.
این تمامی داستان تلخ کارگران در حکومت ولایت فقیه نیست. وضعیت فلاکت بار کارگران در کشور، کار را به جایی رسانده که در خیلی از موارد کارگران از فرط ناچاری مجبور به پذیرش این شرایط شده‌اند. در برخی موارد دیده می شود که کارگران می‌گویند چون کارفرما بیمه مسئولیت دارد، پس بیمه در صورت وقوع حادثه، خسارت ما را خواهد داد.
حتی مواقعی پیش آمده که کارگاه به  دلیل ناایمن بودن تعطیل می شود اما کارگران مجبور هستند به خاطر تامین معاش به این قضیه معترض شوند. چون در صورت بسته شدن کارگاه، برای نان شب خویش محتاج می‌شوند و دیگر هیچ امکانی برای کسب درآمد و امرار معاش ندارند و هیچ بیمه بیکاری  کوتاه مدت به آنها تعلق نخواهد گرفت.
بعد از فاجعه
اما بعد از وقوق فاجعه یا حوادث کاری اجحاف دیگری در حق کارگران صورت می‌گیرد. کارگزاران حکومت که در چنین مواقعی در مقابل افکار عمومی قرار می‌گیرند مجبورند در ظاهر امر هم که شده «کمیته‌های تحقیق» تشکیل دهند و به بررسی علل فاجعه یا حادثه بپردازند. این امر نیز همواره با نادیده گرفتن کارگران همراه است.  در حوادث و فجایعی که در چند ماهه اخیر شاهد آن بوده‌ایم نمایندگان کارگران در «کمیته‌های تحقیق شورای عالی حفاظت فنی و بهداشت کار»، حضور نداشته‌اند. این امر به ارگانهای حکومت، اجازه می‌دهد که قسمت عمده‌ای از حقایق فجایع را پوشانده و مانند گذشته هیچ گاه در پی رفع ریشه این عوامل برنیایند. با این وجود حوادث کار تکرار می‌شوند و هیچ راهکاری برای خروج از این وضعیت وجود نخواهد داشت و بعد از مدتی طولانی، گزارشی ارائه خواهد شد که بر حسب تجربه! کارگران همیشه مقصر پیش آمدن فجایع معرفی خواهند شد.
دلیل طولانی شدن ارائه گزارش جامع از وقوع حوادث،‌ مربوط به عدم حضور نمایندگان گروه کارگری در هیات‌های تحقیق از این حوادث است این در حالی است که شورای عالی حفاظت فنی و بهداشت کار ساختار سه جانبه  دارد و نمایندگان سه تشکل! رسمی کارگری کشور باید در آن حضور داشته باشند.
تمامی این موارد دست به دست هم می‌دهند تا کارگران ایران، به زیر یوغ سودجویی و غارت سران حکومت بروند و هر از گاهی شاهد بروز فجایعی باشیم که در آن چندین خانواده نان آور خود را از دست داده و به دنبال آن معضلات فراوانی را در پیش روی خویش ببینند. صبر جامعه کارگری کشور ناشی از این وضعیت، در حال به سرآمدن است و کارگران زحمتکش احقاق حقوق خود را، در فریاد علیه حکومت و گسترش اعتراضات و تجمعات خود می‌بینند. این تجمات در گام‌های بعد به صورت اعتراضات سیاسی بروز کرده و بنیان ولایت فقیه را در هم خواهد پیچید.

اتحاد برای ایران آزاد


           
هموطنان عزيز، ایرانیان آزاده
در شرایطی بسر می‌بریم که بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ناشي از ولایت فقیه در حال گسترش و تعمیق روز افزون است؛ بیکاری، اعتیاد، کودکان کار، دختران فراری، فقر روز افزون، سرکوب، اعدام و ... محصول ۳۸ سال حاکمیت استبداد دینی بر ایران است.
آیا می‌توان چشم بر بی عدالتی ها فرو بست، و هویت انسانی خود را به سارقان و جنایتکاران حاکم فروخت؟ پاسخ روشن است. تنها راه برون رفت از شرایط ستمکارانه امروز که هر هموطن روزانه آن را احساس می‌کند، براندازی حاکمیت نامشروع ولایت فقیه، و جایگزینی آن با حاکمیت مردم، برای تحقق آزادی و عدالت است.
ما خواهان ایرانی هستیم که در آن تمام آزادیهای فردی و اجتماعی تضمین شده باشد.
ایرانی که در آن، هر گروه و جریانی از حق آزادی بیان برخوردار باشد.
ایرانی که در آن، برابری زن و مرد در همه پهنه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی محقق شود.
ایرانی که در آن، حجاب اجباری لغو شده و هر کس در انتخاب پوشش آزاد باشد.
ایرانی که در آن حکم اعدام لغو شود.
ایرانی که در آن، مدیریت کشور براساس جدایی دین از دولت انجام بگیرد، و حقوق همه ملیت ها تضمین شود.
رسیدن به ایرانی اینچنین، تنها و تنها توسط مردم ایران محقق می‌شود.
برای برپایی ایران روشن و آزاد فردا از کجا و چگونه باید آغاز کرد؟
باید خواسته ها و اعتراضات مان را به اشتراک بگذاریم و یکدیگر را در همه پهنه های اجتماعی پیدا کنیم. ما با یکدیگر قوی هستیم. باید درباره هرآنچه که حکومت می‌خواهد از دید افکار عمومی پنهان باشد، اطلاع رسانی کنیم؛ از اعدام ها، از زندانیان سیاسی، درباره نقض حقوق شهروندی، سرکوب آزادی ها، غارت گری های اقتصادی حکومت و ... بی پرده سخن بگوییم. باید از دیوار سانسور عبور کنیم.
برای عبور از دیوار سانسور می‌توانیم گام نخست را برداریم و به برپایی کمپین های اینترنتی بپردازیم. می‌توانیم نشان دهیم که دنیای مجازی سرزمینی آزاد شده از تسلط استبداد دینی است.
ما در اینترنت می‌توانیم متحد شویم و قدرت خود را به استبداد حاکم نشان دهیم. ما می‌توانیم گام نخست تغییرات بنیادین در ایران را از همینجا آغاز کنیم، و این مسیر را در کنار یکدیگر تا پایان دادن به این حاکمیت ادامه دهیم.
افزون بر همه فعالیت هایی که در یافتن و انسجام بخشی به هموطنان انجام می‌دهیم، ما نیازمند رساندن صدایمان به مجامع حقوق بشری بین المللی هستیم. نهادهای حقوق بشری با قرار گرفتن در جریان نقض گسترده حقوق بشر در ایران به انعکاس و موضع گیری درباره آن خواهند پرداخت. این فعالیت، جبهه بین المللی ما را قدرتمندتر خواهد کرد، چیزی که حکومت به شدت از آن می‌هراسد.
نخستین گام ما در موفقیت پروژه «اتحاد برای ایران آزاد»، پیوستن به همین بیانیه برای آغاز کارزار گسترده در فضای مجازی علیه استبداد دینی حاکم بر میهنمان می‌باشد.
این بیانیه را امضا کنید و از دوستانتان برای آن امضا بگیرید
ما را می‌توانید در محیط های زیر دنبال و پشتیبانی کنید :
سايت             http://www.Iranfreedom.org/fa
کانال تلگرام      https://t.me/IranAzadie
توييتر            https://twitter.com/iranazadi1395
فيس بوک       https://www.facebook.com/iranazadi1395
اينستاگرام       https://www.instagram.com/iran_azadi_e

جهت ارتباط :
جیمیل:             iranazad500@gmail.com

اتحاد برای ایران آزاد - خرداد ماه ۱۳۹۶

فراخوان کمیته برگزاری گردهمایی سالانه مقاومت ایران در پاریس

 
فراخوان کمیته برگزاری گردهمایی سالانه مقاومت
کمیته برگزاری گردهمایی سالانه مقاومت ایران در پاریس، فراخوانی پیرامون برپایی این گردهمایی در دهم تیرماه ۹۶ انتشار داد و طی آن از هموطنان آزاده و حامیان و پشتیبانان مقاومت مردم ایران دعوت کرد تا در این گردهمایی شرکت کنند.
هموطنان! حامیان و پشتیبانان مقاومت مردم ایران! اشرف‌نشانها در کشورهای مختلف جهان! کمیته برگزاری گردهمایی سالانه مقاومت، شما را به مشارکت هرچه فعالتر در برپایی این گردهمایی، که در روز شنبه ۱۰تیر ۱۳۹۶ (اول ژوئیه ۲۰۱۷) در پاریس برگزار می‌شود، فرا می‌خواند.
 گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس
 
انتخاب مردم ایران حاکمیت ولایت فقیه و دیکتاتوری شیادان و جلادان عمامه‌دار و پاسدار نیست. انتخاب ملت ما مقاومت برای آزادی و برقراری حاکمیت جمهور مردم ایران است. برای رهایی از استبداد و فاشیسم دینی، برای جدایی دین از دولت، و برای آزادی و عدالت به پاخیزیم! برای یک ایران بدون اجبار و ارتجاع و تبعیض و بدون سانسور و سرکوب و شکنجه و اعدام، و برای یک ایران غیراتمی، که کانون حقوق‌بشر و صلح در منطقه و شایسته تمدن پرافتخارمان باشد، به پاخیزیم!
گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس 
 
به پا خیزیم و همه هموطنان را به مشارکت در برپایی گردهمایی بزرگ «ایران آزاد» و همبستگی برای تحقق برنامه ده ماده‌یی مریم رجوی فرابخوانیم!
گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس 
 
هموطنان! همزمان با چهاردهمین سالگرد درهم شکستن کودتای ارتجاعی – استعماری ۱۷ژوئن، که به موازات بمباران قرارگاههای ارتش آزادی، متلاشی کردن مقاومت رهایی بخش مردم ایران را هدف قرار داده بود؛ ما بار دیگر به‌پا می‌خیزیم تا سرفصل سرخ فام ۳۰خرداد، سرآغاز مقاومت انقلابی، روز شهیدان و زندانیان سیاسی و سالروز تأسیس ارتش آزادیبخش ملی را گرامی بداریم.۱۴سال پیش، هنگامی که خیزش فراگیر و کارزار جهانی شما کودتای ننگین ۱۷ژوئن را درهم شکست و آزادی مهر تابان مقاومت را از اسارت و زندان در سوم ژوئیه ۲۰۰۳ (۱۲تیر ۱۳۸۲) به ارمغان آورد؛ انفجار شادی و پیروزی در میان هموطنان و رزمندگان و یاران مقاومت، از خیابانهای تهران تا خیابانهای اشرف تحت محاصره و از اعتصاب‌غذاکنندگان پاریس تا تجمعات اشرف‌نشانها در جای جای جهان، حد و مرزی نمی‌شناخت.
 گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس
 
چنین بود که در برابر بمبارانها و محاصره‌ها و برچسبهایی که نتیجه بند و بست فاشیسم دینی با دولتهای مماشاتگر علیه مقاومت سازمانیافته مردم ایران بود، کاروانی از اشرف‌نشانها با شعار «مقاومت به هرقیمت» به‌پاخاست، که از شعله‌های جان صدیقه و ندا و مشعلهای فروزان انسانی، و از رزم و خون قهرمانان و شهیدان پایداری در اشرف و لیبرتی جان مایه می‌گرفت.
کاروانی از زنان و مردان و جوانان آزاده و از خود گذشته، که در امتداد نسل وفا و ایمان، خانه به دوش، کوچه به کوچه، شهر به شهر و کشور به کشور به پاخاستند، در دادگاهها و مراجع قضایی و تحصن‌ها و اعتصاب غذاهای بی‌سابقه و تظاهرات بی‌وقفه در برابر مراجع بین‌المللی، فریاد دفاع از مقاومت و نبرد رهایی بخش برای آزادی میهن را سر دادند و سال به سال، نیرومندتر و گسترده‌تر و مصمم‌تر و آبدیده‌تر، درهم شکستن راه‌بندها و خنثی شدن توطئه‌ها را در گردهماییهای سالانه جشن گرفتند.
 گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس
 
امسال اما، گردهمایی بزرگ مقاومت در شرایطی برگزار می‌شود که با درهم شکستن بزرگترین و دامنه‌دار ترین توطئه‌های خلیفه ارتجاع و پاسداران ولایت فقیه، بزرگترین پیروزی مقاومت سازمانیافته مردم ایران در بغرنج‌ترین شرایط رقم خورده است. در مقابل، دشمن شیاد و ضدبشر بر اثر شکست دخالتهای تجاوزکارانه‌اش در سوریه و عراق و یمن و لبنان، و در چرخش اوضاع و تغییر دوران، به دام افتاده و بر سر دو راهی مرگ یا خودکشی قرار گرفته است؛ آنهم در شرایطی که در جای جای میهن با امواج انزجار و اعتراض مردم به جان آمده مواجه است، بله، اجتماع امسال ما، گردهمایی پیروزیهای مقاومت و شکستها و بن‌بستهای چاره‌ناپذیر دشمن است؛ پیروزی اراده انقلابی ملت بزرگ ایران که از قیام تاریخی ۳۰خرداد برای به زیر کشیدن نظام ولایت فقیه و خلافت ارتجاعی و برپایی حاکمیت مردم و دموکراسی عزم جزم کرده و با ریختن جامهای زهر آتش‌بس در جنگ ضدمیهنی و در برنامه بمب‌سازی اتمی به کام خمینی و خامنه‌ای، و با درهم کوبیدن استراتژی صدور تروریسم و دخالتهای منطقه‌یی رژیم ولایت فقیه، استبداد دینی را به محاصره سیاسی و استراتژیکی مقاومت در آورده است. اشرف‌نشانها! یاران دوران سختیها! نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری خلیفه ارتجاع، با تشدید شقه و ضعف رژیم خاتمه یافت.
 گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس
 
دومین دوره آخوند روحانی و شکست مهندسی خامنه‌ای در بیرون کشیدن آخوند رئیسی، شکستی بسیار سنگین و مرگبار است که بحران را در سراپای رژیم به مراتب افزایش می‌دهد. به‌خصوص که بالا گرفتن جنبش دادخواهی قتل‌عام ۶۷ و «کارزار هزار اشرف» با شعارهای «نه شیاد، نه جلاد-زنده باد ارتش آزادی»، عاملی تعیین کننده در شکست ولایت فقیه بوده است.
گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس 
 
هموطنان! اشرف‌نشانها! آنچه که آینده را رقم می‌زند، نه مانورها و کارتها ی سوخته و راه‌حلهای به بن‌بست رسیده خلیفه ارتجاع، بلکه پایداری و مقاومت سازمانیافته مردم ایران است که رژیم ولایت فقیه را با ایستادگی و سازش ناپذیری خود بر سر حقوق اساسی مردم ایران، به مهلکه بحرانهای بی‌علاج انداخته و در حماسه پایداری ۱۴ساله، به ظرفیتها و ذخایر ذیقیمتی برای نیل به پیروزی دست یافته و پرچم مقاومت به هرقیمت برای رهایی ایران از فاشیسم دینی با هزار اشرف و ارتش آزادی را برافراشته است.
 گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس
 
گردهمایی ۱۰تیر (اول ژوئیه) نمادی از شکوفایی این ظرفیتها و میعادگاهی برای عهدبستن با شهیدان راه آزادی برای تحقق آرمان آنهاست. این گردهمایی، پیام‌آور شکوفایی و احیا و سرزندگی و بارور ساختن تجربه‌ها و نیروها در مسیر پیروزی و طنین اراده ملتی بزرگ است که می‌خواهد آزادی و دموکراسی را در زیباترین وطن محقق کند. آری، مقاومت برای آزادی با هزار اشرف و ارتش آزادی، و رهایی ایران از فاشیسم دینی، می‌توان و باید!

کمیته برگزاری گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس
زمان: ۱۰تیر ۱۳۹۶ (اول ژوئیه ۲۰۱۷)
مکان: پاریس -ویلپنت