http://bit.ly/2reuS1W |
در ۲۳ اردیبهشت ۹۶ در سالن ۱۲هزارنفری ورزشگاه آزادی مدافعان حسن روحانی گردهم جمع شده اند تا اعلام کنند که نباید تحریم کرد.
پوراحمد در پشت تریبون قرار میگیرد تا بگوید: «وظیفه ما این است که نزدیکان خود را متقاعد کنیم که رای بدهند و به حرف کسانی که خارج از کشور نشستهاند گوش ندهند به کسانی که حرف از تحریم میزنند گوش ندهند.»
پوراحمد که در اینجا در نقش سخنگوی روحانی ظاهر میشود ناخواسته اعلام میکند که جنبش تحریم بسیار فراگیر شده است، تا آنجایی که پیام میتینگ انتخاباتی! روحانی، تحریم نکردن است!
پوراحمد میخواهد که جنبش تحریم را منتسب به خارج از مرزهای ایران کند، اما ناخواسته نشان میدهد که این جنبش آنقدر قدرتمند است که میتینگ رئیس جمهوری مستقر ولایت فقیه صرف موضع گیری علیه آن میشود.
پوراحمد در پشت تریبون قرار میگیرد تا بگوید: «وظیفه ما این است که نزدیکان خود را متقاعد کنیم که رای بدهند و به حرف کسانی که خارج از کشور نشستهاند گوش ندهند به کسانی که حرف از تحریم میزنند گوش ندهند.»
پوراحمد که در اینجا در نقش سخنگوی روحانی ظاهر میشود ناخواسته اعلام میکند که جنبش تحریم بسیار فراگیر شده است، تا آنجایی که پیام میتینگ انتخاباتی! روحانی، تحریم نکردن است!
پوراحمد میخواهد که جنبش تحریم را منتسب به خارج از مرزهای ایران کند، اما ناخواسته نشان میدهد که این جنبش آنقدر قدرتمند است که میتینگ رئیس جمهوری مستقر ولایت فقیه صرف موضع گیری علیه آن میشود.
دلواپس بعدی که به صحنه میآید تا درخواست عدم تحریم را مطرح کند شمس نام دارد که گویا از مربیان ورزشی است. او میگوید: «از کسانی که قصد رای دادن ندارند تقاضا میکنم با شعار ۱۱+۱ همه را به پای صندوق بیاوریم».
در میانهی فراخواندن به رای دادن یکی از زنان هوادار روحانی گوشه ای از مردم سالاری دینی! را آشکار میکند: «من از اینجا ورزشگاهی که دختران بسیاری آرزو دارند فقط یک بار از حق حضور در آن برخوردار باشند با شما درباره آزادی صحبت میکنم.» یک سوال، این نظام اسلامی! است یا آپارتاید؟
نوبت به اسحاق جهانگیری میرسد که او اینروزها در نقش جک غول کش ایفای نقش میکند. او هدف دیگری از این میتینگ را اعلام میکند. او مخاطبین اصلی خود را اسم میبرد و میگوید: «بزرگترین سرمایه ایران شما جوانان تحصیلکرده هستید». آنها در اتاق فکرشان به این نتیجه رسیده اند که اگر جوانان تحصلیکرده را متقاعد به رای دادن بکنند، میتوانند بر جنبش تحریم غلبه کنند.
جهانگیری اما در ادامه حرفی میگوید که دلیل رای ندادن را تقویت میکند: «ما در این ۴ سال تلاش زیادی کردیم تا بخشی از ویرانیها را برطرف کنیم.» کدام ویرانی و به دست چه کسی محقق شده بود که شما بخشی از آن را «برطرف»! کردید؟ نقش شما و همکاران در طول ۳۹ سال چه بوده است؟ و چرا با رای دادن به این نظام تدوام بدهیم؟
پرسش هایی که جهانگیری نمیتواند به آنها پاسخ بدهد.
وقتی نوبت به روحانی میرسد او نیز به جز درخواست برای آنکه کسی تحریم نکند کار دیگری صورت نمیدهد: «مردم ایران در شهر و روستا مردان و زنان، هنرمندان، جوانان، ورزشکارها، کارگران و اساتید باید همه در این روزهای حساس مردم را برای انتخابی سرنوشتساز دعوت کنند.»
روحانی به روشنی میداند که در برابر عملکردش با پرسش های بسیاری مواجه است. او اذعان میکند که بسیاری از واقعیت ها را کتمان کرده است؛ «بسیاری از موارد، مشکلاتی بود که من نتوانستم این مشکلات را برای شما بیان کنم به خاطر حفظ آرامش در جامعه، به خاطر حفظ امنیت جامعه.»
در جمهوری اسلامی! دو چیز همیشه اتفاق میافتد: نخست آنکه کسی در برابر موضوعی مسؤل نیست و همه در نقش اپوزیسیون هستند، دوم آنکه موضوعات اساسی از افکار عمومی پنهان نگه داشته میشود تا جامعه از نقطه انفجار دور نگه داشته شود. به این میگویند مردم سالاری دینی!
روحانی کلامش را با درخواست عدم تحریم به پایان میبرد: «مردم و جوانان روز جمعه قرار ما یک به علاوه یازده است. انتخابات دوازدهم است. همه دست دوستان خود را میگیریم و صبح جمعه وعده ما پای صندوق آراست.»
پیشتر خامنه ای اعلام کرده بود مهم رای دادن است. او میخواهد به این واسطه برای نظامش جلب مشروعیت کند. میتینگ روحانی، بخشی از کارزار جهنمی خامنه ای است تا ولایت پوسیده اش را در برابر انظار جهانیان به عنوان نظامی منتخب و مورد رضایت مردم نشان دهد. خامنه ای پاسخ خود را با تحریم گسترده تر از پیش در روز جمعه دریافت خواهد کرد
در میانهی فراخواندن به رای دادن یکی از زنان هوادار روحانی گوشه ای از مردم سالاری دینی! را آشکار میکند: «من از اینجا ورزشگاهی که دختران بسیاری آرزو دارند فقط یک بار از حق حضور در آن برخوردار باشند با شما درباره آزادی صحبت میکنم.» یک سوال، این نظام اسلامی! است یا آپارتاید؟
نوبت به اسحاق جهانگیری میرسد که او اینروزها در نقش جک غول کش ایفای نقش میکند. او هدف دیگری از این میتینگ را اعلام میکند. او مخاطبین اصلی خود را اسم میبرد و میگوید: «بزرگترین سرمایه ایران شما جوانان تحصیلکرده هستید». آنها در اتاق فکرشان به این نتیجه رسیده اند که اگر جوانان تحصلیکرده را متقاعد به رای دادن بکنند، میتوانند بر جنبش تحریم غلبه کنند.
جهانگیری اما در ادامه حرفی میگوید که دلیل رای ندادن را تقویت میکند: «ما در این ۴ سال تلاش زیادی کردیم تا بخشی از ویرانیها را برطرف کنیم.» کدام ویرانی و به دست چه کسی محقق شده بود که شما بخشی از آن را «برطرف»! کردید؟ نقش شما و همکاران در طول ۳۹ سال چه بوده است؟ و چرا با رای دادن به این نظام تدوام بدهیم؟
پرسش هایی که جهانگیری نمیتواند به آنها پاسخ بدهد.
وقتی نوبت به روحانی میرسد او نیز به جز درخواست برای آنکه کسی تحریم نکند کار دیگری صورت نمیدهد: «مردم ایران در شهر و روستا مردان و زنان، هنرمندان، جوانان، ورزشکارها، کارگران و اساتید باید همه در این روزهای حساس مردم را برای انتخابی سرنوشتساز دعوت کنند.»
روحانی به روشنی میداند که در برابر عملکردش با پرسش های بسیاری مواجه است. او اذعان میکند که بسیاری از واقعیت ها را کتمان کرده است؛ «بسیاری از موارد، مشکلاتی بود که من نتوانستم این مشکلات را برای شما بیان کنم به خاطر حفظ آرامش در جامعه، به خاطر حفظ امنیت جامعه.»
در جمهوری اسلامی! دو چیز همیشه اتفاق میافتد: نخست آنکه کسی در برابر موضوعی مسؤل نیست و همه در نقش اپوزیسیون هستند، دوم آنکه موضوعات اساسی از افکار عمومی پنهان نگه داشته میشود تا جامعه از نقطه انفجار دور نگه داشته شود. به این میگویند مردم سالاری دینی!
روحانی کلامش را با درخواست عدم تحریم به پایان میبرد: «مردم و جوانان روز جمعه قرار ما یک به علاوه یازده است. انتخابات دوازدهم است. همه دست دوستان خود را میگیریم و صبح جمعه وعده ما پای صندوق آراست.»
پیشتر خامنه ای اعلام کرده بود مهم رای دادن است. او میخواهد به این واسطه برای نظامش جلب مشروعیت کند. میتینگ روحانی، بخشی از کارزار جهنمی خامنه ای است تا ولایت پوسیده اش را در برابر انظار جهانیان به عنوان نظامی منتخب و مورد رضایت مردم نشان دهد. خامنه ای پاسخ خود را با تحریم گسترده تر از پیش در روز جمعه دریافت خواهد کرد