مجاهدان آلبانی ، ترهات جدید نظام را به سخره می گیرند

جاوید صالحی 
اخیرا بی بی  ولایت چادر دیگری به سرکرده ودرکوچه پس کوچه ها به راه افتاده وبا عصایی کهنه تر وزنگ زده تر از قبل . این هم روزگار گذراندن ولایت مداران هست که برای شیطان سازی علیه اصلی ترین نیروی برانداز به آن متوسل می شوند
همه می دانند که هرارگانیزم زنده ودینامیک ، فضولات خودش راهم دارد این چیز جدیدی نیست ولی وقتی که از آن ارگان ویا پدیده تکامل خارج شد دیگر ماهیت آن عوض شده ولاجرم با اسم ونام وویژگی جدید متناسب باهویت جدید نامگذاری می شود 
اخیرا انگل های ولایت مدار که درمقابل پیروزهای مقاومت دچار گاوگیجه شده اند برای دلخوش کردن عظما فضولات جدیدی را به بازار ولایت عرضه کردند تا بابهم زدن آن بوی به مشام ولی نعمت شان برسد اما برای دجالگری وهمان عمل کثیف وننگین ونکوهیده شان واقعیت را خلاف آنچه هست نشان می دهند فارغ از اینکه دیگر این حنا برایشان رنگی نخواهد داشت 
معمولا درهمه جنبش ها هست که افرادی هستند که تا آخر مسیرمبارزه را نمی توانند طی کنند وروزی روزگاری از ادامه مبارزه انصراف می دهند وچیز جدیدی نیست مثلا اگر عضو یاهوادار گروه یا سازمانی بوده وقتی از آن سازمان قطع رابطه کرد دیگر به آن اسم قبلی نامیده نمی شود باهویت جدیدش نامیده می شود مثلا برای اینکه داغ دل ولیه فقیه را تازه کنم عمد دارم که این مثال را بزنم
وقتی گوسفند فضولاتش را بیرون می دهد دیگر اسم آن فضولات گوسفند نیست مردم می گویند پشکل ودرست هم می گویند 
حال وقتی که یک نفر از یک سازمان به دلیل اینکه تحمل سختی های مبارزه وراه را ندارد کنار می کشد دیگر با هویت قبلی اش وی را مخاطب قرار نمی دهند می گویند بریده خائن چون به سایرمبارزین از پشت خنجر زد ه ودرمقابل دشمن راهش را جدا کرده است اشکالی ندارد می تواند به زندگی خفیف وخائنانه ادامه بدهد ولی وقتی مزدور دشمن می شود دیگر بحث دیگری هست 
این روزها ولایت مداران فردی بنام حسن حیرانی که چند سالی بیش هم درمیان رزمندگا ارتش آزادی نبوده وحتی عضویت وی هم مدار وصلاحیت خودش را طی نکرده به عنوان مرکزیت ودفترسیاسی به خورد ولایت داده که بزهم از شنیدن این ترهات به عطسه می افتد
ماهم که این موجود را می شناسیم وخودش هم خودش را می شناید که الان تفاله ای بیش نیست نسبت به این اسم گذاری ها حتما دچار تناقض می شود 
وباید گفت تفو برتو تفو ....

مارا درحساب های زیر دنبال کنید سایت ایران آزادی /http://fa.iranfreedom.org برای ارتباط با ما @manrakh342

آشنایی با مسعودرجوی اوکیست؟ابر مرد آزادی آشنایی با شخصیت انقلابی مسعودرجوی ،برای آشنایی نسل جوان، سخنرانی مسعود رجوی در احمدآبادوترمینال خزانه


مسعودرجوی کیست؟آشنایی با شخصیت انقلابی مسعودرجوی ،برای آشنایی نسل جوان، سخنرانی مسعود رجوی در احمدآبادوترمینال خزانه
ده روز بعد در روز ۱۴ اسفند ماه در سالروز درگذشت دکتر مصدق مسعود رجوی بر مزار دکتر محمد مصدق یک سخنرانی داشت. او در این سخنرانی گفت:
«و به‌نام رهبر فقیدی که در این‌جا آرمیده‌است. رهبری استوار، سرسخت و سازش‌ناپذیر که نخستین بار درس مبارزه با استعمار را در مکتب او آموختیم. آن‌که در میهن خود غریب و در خانه‌اش در تبعید و در عین زنده بودن، چونان شهید به‌سر برد. از این‌رو جای آنست که بدواً خالصانه‌ترین درود انقلابی خود را نثار این آموزگار جنبشهای بزرگ ضداستعماری ملل اسیر و در زنجیر جهان کنیم؛ و همچنین درود بفرستیم به شهید پرافتخار – وزیر خارجه قهرمان دکتر محمد مصدق – شهید دکتر حسین فاطمی، قهرمان ملت ایران؛ و نیز درود بفرستیم به شهدای پرافتخار سی‌ام تیر… به همین مناسبت از کلمات تاریخی خود دکتر مصدق یاری می‌گیریم و درود بفرستیم باز هم به همه کسانی بقول خود او «.... در سیاست مملکت اهل سازش نیستند و تا آنجا که بتوانند مرد و مردانه می‌ایستند و یکدندگی به‌خرج می‌دهند».... و درود می‌فرستیم باز هم به کسانی که بقول خود ایشان».... در راه آزادی و استقلال ایران عزیز از همه چیز خود می‌گذرند»..... چیزی که ما می‌خواهیم این است که: مبادا اشتیاق توده‌های مردم نسبت به اسلام، به یأس و دلسردی منتهی شود! خلاصه این‌که ما می‌گوییم: جمهوری اسلامی بله! ولی سوء استفادهٔ ارتجاعی از اسلام نه!»[۲۴]

میتینگ مسعود رجوی در ترمینال خزانه

روز چهارم خرداد ۱۳۵۸ به مناسبت اعدام بنیانگذاران مجاهدین خلق ایران یک میتینگ بسیار بزرگ در ترمینال خزانه در جنوب تهران برگزار شد. در این میتینگ مسعود رجوی آیت‌الله طالقانی را به عنوان کاندیدای مجاهدین در ریاست جمهوری معرفی کرد.

مارا درحساب های زیر دنبال کنید سایت ایران آزادی /http://fa.iranfreedom.org برای ارتباط با ما @manrakh342

مسعود رجوی کیست ؟ ابرمرد آزادی آشنایی با شخصیت انقلابی مسعودرجوی برای آشنایی با نسل جوان وآگاه وانقلابی ،دومین میتینگ مسعود رجوی در دانشگاه تهران

سخنرانی مسعود رجوی رهبرکبیر انقلاب نوین مردم ایران دردانشگاه تهران


مسعود رجوی کیست ؟ آشنایی با شخصیت انقلابی مسعودرجوی برای آشنایی با نسل جوان وآگاه وانقلابی ،دومین میتینگ مسعود رجوی در دانشگاه تهران

مسعود رجوی در دانشگاه تهران
مسعود رجوی در دانشگاه تهران

دومین میتینگ مسعود رجوی در دانشگاه تهران

این میتینگ در ۴ اسفند ۱۳۵۷ برگزار شد. در این سخنرانی مسعود رجوی سخنانی ایراد کرد که زیاد قابل انتظار نبود. وی بجای حمایت تام و تمام از خمینی بدون اینکه نامی از وی ببرد گفت:
«انتصابات مختلف سیاسی و نظامی و اداری، تا سرحد امکان و به‌خصوص در حد کادرهای طراح و رهبری‌کننده، با نظر شوراهای مردمی صورت گیرد».[۲۲]
مهدی ابریشمچی از کادرهای بالای مجاهدین در مورد این میتینگ و موضع‌گیری مسعود رجوی می‌گوید:
«نکتهٔ خیلی مهم این بود که این موضعگیری واقعاً مخالف انتظار اکثریت مردم بود. به این دلیل که این موضعگیری درست در روزهایی انجام گرفت که خمینی در اوج محبوبیت بی‌بدیل روزهای اول حاکمیتش بود. رژیم شاه سرنگون شده بود و مردم تصویر خمینی را در ماه می‌دیدند. در واقع به خمینی گوشزد می‌شد که نباید زیر آنچه که در مورد مسألهٔ آزادیها در پاریس قول دادی، بزنی!»[۲۳]
مارا درحساب های زیر دنبال کنید سایت ایران آزادی /http://fa.iranfreedom.org برای ارتباط با ما @manrakh342

مسعود رجوی کیست؟ابرمرد آزادی آشنایی با شخصیت انقلابی مسعود رجوی ،برای آشنایی نسل جوان،میتینگها و سخنرانی‌های مسعود رجوی


میتینگ ها وسخنرانی های مسعود رجوی رهبرکبیر انقلاب نوین مردم ایران

مسعود رجوی کیست؟آشنایی با شخصیت انقلابی مسعود رجوی ،برای آشنایی نسل جوان،میتینگها و سخنرانی‌های مسعود رجوی

اولین میتینگ مسعود رجوی در دانشگاه تهران

در چهارم بهمن ۱۳۵۸، یعنی چهار روز پس از آزادی، مسعود رجوی یک میتینگ در دانشگاه تهران برگزار کرد. او در آن سخنرانی سقوط شاه را آغاز راه توصیف کرد؛ و در ایان سخنرانی گفت:
«من نیامدم این‌جا که روند خودبخودی قضایا را فقط ستایش کنم. ما نیامدیم که آنچه را که هست و فقط هست تأیید کنیم. لختی هم باید به آن اندیشید که چه چیز باید باشد؛ و چه چیز نباید باشد! برادران، خواهران، رزمندگان و مبارزین! ما سر نداده بودیم که به‌جایش زر بگیریم. مگر جانمان را برای این داده بودیم که به‌جایش جاه بگیریم؟ از جا برنخاسته بودیم، قیام نکرده بودیم که در جاهای بهتر و صندلی‌های بهتر و مقامات بهتری قعود کنیم»[۱۹]
او در ادامه آن سخنرانی گفت:
انقلابات پیروزمند جهان رو همه مطالعه کردهاید، سازمان داشتند و سلاح ولی خلق ما چه داشت؟ فقط سینه ای سپر کرده وآنطور که ما توی زندان می‌شنیدیم در اون شب‌های محرم، بانگ تکبیر. این خلق اینطور تا اینجا این پیروزی رو بدست آورده، وای برما اگر این پیروزی رو درست ادامه ندیم. پس مبادا که فرصتهارو ازدست بدیم و به نسل نفرین شده‌ای خودمون رو تبدیل کنیم. به صراحت باید گفت برادران و خواهران، مبارزه حق هر بشریست و حق هر نیرویی ویژگی انسانه اگرانسان مبارز نباشه که انسان نیست. امروز انقلاب ایران پیروزیش در گرو شماست که آیا رسالت خودتون رو انجام خواهید داد یا نه، و این رسالتی است بس مشکل. میشه نشست و تا نهایت حرکت خودبخودی رو تقدیس کرد. این حرکت خیلی عظیمه، خیلی قابل ستایشه ولی نباید به همین قناعت کرد گفتیم که ما درآغاز راهیم راهی بس دور و دراز که تا قلة توحید ادامه داره. با درود به تمام شهدای انقلابی خلق، پیروز باد انقلاب دمکراتیک ایران![۲۰]
در دقایق پایانی میتینگ بود که مسعود رجوی به جای «انقلاب اسلامی»، روی «انقلاب دموکراتیک» تأکید کرد. یک نفر سؤال کرد: «انقلاب دموکراتیک یعنی چه؟» رجوی گفت: «یعنی انقلابی با شرکت مردم؛ همه قشرها خلق!»[۲۱]

مارا درحساب های زیر دنبال کنید سایت ایران آزادی /http://fa.iranfreedom.org برای ارتباط با ما @manrakh342

مسعودرجوی کیست؟ آشنایی با شخصیت انقلابی مسعودرجوی ، کاندیداتوری مسعود رجوی برای نمایندگی مجلس در تهران

مسعودرجوی رهبرکبیرانقلاب نوین مردم ایران 
مسعودرجوی کیست؟ آشنایی با شخصیت انقلابی مسعودرجوی ، کاندیداتوری مسعود رجوی برای نمایندگی مجلس در تهران
اواخر سال ۱۳۵۸ تلاش‌ها برای برگزاری انتخابات مجلس آغاز شد. مسعود رجوی یکی از کاندیداهای مجاهدین برای انتخابات مجلس بود که نامش در لیست ۳۰ نفرهٔ کاندیداهای مجاهدین وجود داشت. سازمان مجاهدین انتخابات مجلس را فرصتی برای ایجاد تغییراتی که مطلوب او بود می‌دانست . انتخابات در روز ۲۴ اسفند ۱۳۵۸ برگزار شد.
در این انتخابات تقلبات بسیاری علیه مسعود رجوی صورت گرفت.
در روز ۲۳ اسفند ۱۳۸۳ یک شاهد طی تماسی با رادیو آمریکا در مورد اولین انتخابات مجلس و آراء مسعود رجوی گفت:
«همون موقع که رأی آقای رجوی را که ۲ میلیون رأی آورد، بنده چون دوستان من در مرکز آمار بودن، میدونم رأی آورد؛ ولی آقای خلخالی آمد اونجا رجوی را کرد رجایی»
مسعود رجوی با وجود تقلبات با ۲۹۷ هزار رأی نفر دوازدم تهران شد.[۱۷]
سازمان مجاهدین خلق ایران لیست تقلبات در این انتخابات را در یک اطلاعیه اعلام نمود:[۱۸]
  • تبلیغ و تحریک مردم علیه سازمان مجاهدین و توهین و مارک زدن به مجاهدین ۱۸۶۰ مورد
  • اختلال و تقلب در هنگام شمارش آرا، قلم بردن در تعرفه‌ها، نوشتن آرای کاندیداهای سازمان به حساب کاندیداهای دیگه ۳۱۴ مورد
  • دخالت در رای‌گیری با کارت جعلی ۱۹۰ مورد
  • تبلیغ علیه مسعود رجوی ۱۱۵ مورد
  • سوءاستفاده از سمت روحانیت و ریاست حوزه ۲۹۱ مورد
  • استفاده از تعرفه اشخاص و بیسوادان به نفع کاندیداهای ائتلاف بزرگ ۳۵۵مورد
  • سوءاستفاده از شناسنامه غیر و فتوکپی کارت شناسایی به جای شناسنامه ۲۱۷ مورد
  • اخراج ناظران و معترضین به تقلب از حوزه با کتک زدن و بازداشت ۱۵۳ مورد
در ادامه روح‌الله خمینی فرمان به دو مرحله ای شدن انتخابات داد. مجاهدین خلق در بیانیه‌ای مخالفت خود را اعلام کردند. در مرحله دوم فرصت برای حذف کامل نمایندگان بازمانده از مجاهدین خلق باقی بود. در عمل نیز چنین شد و در پایان دور دوم هیچ‌یک از مجاهدین نتوانست به مجلس راه یابد.
مارا درحساب های زیر دنبال کنید سایت ایران آزادی /http://fa.iranfreedom.org برای ارتباط با ما @manrakh342

مسعودرجوی کیست؟ آشنایی با شخصیت انقلابی مسعودرجوی ،کاندیداتوری مسعود رجوی برای ریاست جمهوری

مسعودرجوی رهبرکبیر انقلاب نوین مردم ایران

مسعودرجوی کیست؟ آشنایی با شخصیت انقلابی مسعودرجوی ،کاندیداتوری مسعود رجوی برای ریاست جمهوری
در نخستین انتخابات ریاست جمهوری پس از انقلاب ضد سلطنتی در سال ۱۳۵۸ خمینی اعلام کرد:
«این جانب بنا ندارم از کسی تأیید نمایم. چنانچه بنا ندارم کسی را رد کنم و از تمام احزاب و گروه‌ها و افراد می‌خواهم که از نسبت دادن کاندیدای خود به من که از آن استفاده تأیید و یا تعیین و یا رد شود، ندهند»
مسعود رجوی در روز ۱۵ دی‌ماه ۱۳۵۸ از طرف سازمان مجاهدین خلق ایران به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری معرفی شد. این معرفی حمایت‌ها بسیاری را از طرف احزاب و گروه‌های سیاسی و قشرها مختلف به دنبال داشت. سازمانها و گروه‌های حمایت کننده ازمسعود رجوی، عبارت بودند از:
  • جبهه دموکراتیک ملی ایران
  • سازمان چریکهای فدایی خلق ایران
  • جامعه سوسیالیستهای ایران
  • حزب دموکرات کردستان ایران
  • سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان (کومله)
  • کانون سیاسی خلق ترکمن
  • سازمان اسلامی شورا (ساش)
  • گروه مشترک اقلیتهای ارامنه، زرتشتی و کلیمی
  • گروه بررسی مسایل ارامنه
  • مرکز کانون ناشران و کتابفروشان مسلمان
  • کانون پژوهشگران ملی‌گرا
  • انجمن مادران مسلمان
  • بخشی از جنبش مبارزان خلق عرب
  • هیئت نمایندگی خلق کرد
  • هیئت جوانان آشوری
  • سازمان همیاری ملی
  • برخی از انجمن‌ها و کانون‌های معلمین
  • نزدیک به ۸۰ انجمن و کانون دانشجویی و چند صد انجمن دانش آموزی در سراسر ایران
  • نزدیک به ۱۵۰کانون و تشکل کارگری
  • ۵۰۰نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های ایران و تعداد قابل توجهی از استادید دانشگاه‌ها و…[۱۴]
مسعود رجوی در دوران کاندیداتوری ریاست جمهوری
مسعود رجوی در دوران کاندیداتوری ریاست جمهوری
اروند آبراهامیان در کتاب «مجاهدین ایران» در این زمینه می‌نویسد:
«کاندیداتوری رجوی نه‌تنها توسط سازمانهای وابسته به مجاهدین، بلکه توسط لیستی چشمگیر از سازمانهای مستقل شامل فداییان، جبهه دموکراتیک ملی، حزب دموکرات کردستان ایران، حزب زحمتکشان انقلابی (کومله)، انجمن سوسیالیستهای ایرانی، انجمن حقوق فرهنگی و سیاسی ترکمنها، انجمن جوانان آسوری و گروه مشترک ارمنیان، زرتشتیان و یهودیان مورد حمایت قرار گرفت. رجوی هم‌چنین از سوی شمار زیادی از شخصیتهای برجسته مورد حمایت قرار گرفت. از جمله همسر آقای طالقانی، شیخ عزالدین حسینی، رهبر مذهبی کردهای سنی در مهاباد، حجت‌الاسلام جلال گنجه‌ای، ۵۰ نویسندهٔ شناخته‌شدهٔ انجمن نویسندگان ایران، از جمله ناصر پاکدامن اقتصاددان، منوچهر هزارخانی نویسنده و حمید عنایت، تاریخ‌نویس لاییک و البته خانوادههٔ شهیدان اولیهٔ مجاهدین… مجاهدین به‌صورت اپوزیسیون غیرمذهبی پیشتاز در مقابل جمهوری اسلامی درآمده بودند. خمینی سریعاً پاسخ داد و رجوی را از انتخابات حذف کرد».[۱۵]
در سال همان سال موسی خیابانی از کادرهای شناخته شدهٔ مجاهدین خلق، در یک میتینگ انتخاباتی در زمین چمن دانشگاه تهران، اهداف مجاهدین از شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری را چنین بیان نمود:
«... ما می‌دانیم چکار می‌کنیم. ما کور حرکت نمی‌کنیم. ما معنی حرف‌مان را می‌فهمیم. ما راه درست را از انحراف تشخیص می‌دهیم. ما اهل تبلیغات دروغین و توخالی نیستیم. هیچ نیروی انقلابی چنین کاری نمی‌کند؛ و ما همه اینها را از درون ۱۴ سال مبارزه بیرون آورده‌ایم. اما در این مدت که به آزمون فعلی منجر شده‌است و برادرمان مسعود را به‌عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری نامزد کردیم. ما شایسته‌ترین، برجسته‌ترین، ما صالحترین فردی را که به نظر مان می‌رسید از روی همان احساس مسئولیتی که داشتیم نامزد کرده‌ایم. در تمام این مدت ۱۴سال برادرمان مسعود از همان اوایل بنیانگذاری سازمان، از اوایل سال ۴۶، در کوران این مبارزات بوده‌است؛ از نزدیک و در بالاترین سطح با تمام تجارب سازمانی ما آشنا بوده و آشناست. مسعود تنها باقیمانده کادر مرکزی سازمان پیش از سال ۵۰ است…»

علت کاندید شدن مسعود رجوی

در روز ۲۸ دی در دانشگاه صنعتی شریف مسعود رجوی علت پذیرش کاندیداتوری خودش را چنین توضیح داد:
ما همچنان که بارها گفتهایم با حفظ نقطه نظرات خودمان در رابطه با قانون اساسی یعنی نقطه نظرات انقلابی خودمان نه ازموضع لیبرال نه از موضع انحرافی نه از موضع حقوقی صرف بلکه از موضع یک انقلابی و موحد راستین انقلابی که بیشتر می‌خواهد عناصر ترقیخواهانه بیشتری می‌خواهد. تمایلات عمیق و رادیکال بیشتری می‌طلبد به مقامات مسؤل درسطح عالیترین شخصیتهای کنونی کشور وضعیت خودمان را اعلام کردیم؛ و به ایشان گفتیم که در فضای موجود بایستی قدمی برداشت که حتی المقدور به جدائیهای انحرافی به جنگ افروزیها خاتمه بدهد یا مقداری آنها را ترمیم کند. این نیت آن قدر مقدس و آنقدر انسانی بود که بلااستثنا تمام آنها تأیید کردند وحتی به خود من گفتند که شما فداکاری بزرگی را انجام می‌دهید به دلیل اینکه فشارهایی که بعداً رویتان خواهد آمد پذیرشش ریسک مهمی محسوب می‌شود. از نظر حقوقی صرف هم در هیچ جای جهان در هیچ مجموعه حقوقی سابقه ندارد که وقتی قانونی بعنوان اراده اکثریت تلقی شد اقلیت را کسانی را که حتی به آن رای ندادند وحتی با آن مخالفت کردند از حقوق موضوع آن قانون محروم بکنند. به هرحال ما برای اینکه شاید بتوانیم تا حدودی در جهت رفع پراکندگیها جنگ افروزیها مؤثر باشیم، دست به معرفی کاندیدا زدیم. اولین قدمی که در تحقیق این مطلب انجام دادیم، بررسی لایحه انتخابات اولین ریاست جمهور ایران مصوب شورای انقلاب بود که در تاریخ اول دی در روزنامه‌ها منعکس است. در آنجا مطابق همان قانون ۴ شرط پیشنهاد شده بود برای ریاست جمهوری یعنی برای نامزدیش. شیعه ایرانی الاصل بودن، سن بیشتر از سی سال، عدم سوء پیشینه و ماده بعدی مدیر و مدبر و الی آخر. در این قانون به همان ترتیبی که گفتم در هیچ قانون دیگری در هیچ‌کجای جهان هم، یا لااقل ما خبر نداریم، که بشود اقلیتی را از حقوق مصوب در قانونی که طبعاً اکثریت به آن رای داده محروم بکنند. طبیعتاً ما خبرگان نمی‌خواستیم ما مؤسسان می‌خواستیم، ولی وقتی ایجاد شد به هرحال می‌خواستیم تأثیر مثبت و سازنده خودمان را بگذاریم و با خیلی از نیروهای دیگر در آن شرکت کردیم. اینجا هم همین‌طور. یعنی از همان در صد یا قطره آزادی و دمکراسی هم هست که از کانال آن بشود تأثیر گذاشت؛ طبیعتاً نمی‌خواستیم دریغ بکنیم و این چیزی است که طبیعتاً جناح مقابل خیلی بایستی خواستار آن باشد. بر این اساس به ما گفتند که می‌توانیدثبت نام بکنید؛ ولی بر خلاف سایر کاندیداها خودمان به هیچ وجه اعلام نکردیم برای اینکه به فرض اگر اشکال قانونی هست بازهم بررسی بشود. اجازه بدید عین نامه ای را که من به امضای خودم نوشتم (در آخرین روز امکان کاندیداتوری یعنی هشتم دی ماه). این نامه از طرف سازمان به وزارت کشور داده شده این فتوکپیش است:

نامه به مصطفی میرسلیم در مورد کاندیداتوری مسعود رجوی

وزارت محترم کشور
سازمان مجاهدین خلق ایران بدینوسیله برادر مجاهد آقای مسعود رجوی را بعنوان کاندید ریاست جمهوری معرفی و مدارک مربوطه را نیزبه پیوست تقدیم می‌دارد -با تشکر مجاهدین خلق ایران.
بلافاصله بعد من یک نامه نوشتم به معاون وزارت کشور که باز این را هم می‌خوانم:
وزارت محترم کشور
جناب آقای دکتر میرسلیم،
ضمن اعلام آمادگی برای نامزدی ریاست جمهوری تقاضا می‌کنم تا اطلاع ثانوی از اعلام نام اینجانب بویژه در مطبوعات کشور خودداری فرمائید. بخصوص اینکه با توجه به مطالبی که جناب آقای فلانی که عمداً اسم را نمی‌گویم در جریانش هستند هرلحظه امکان صرف نظر کردن از کاندیداتوری وجود دارد.
این را منضم کردم به آن و فرستادم. منظور ما این بود که مطالعه بکنند چون قصد خیری داشتیم و در صورتیکه بهرحال وضعیت اقتضا نمی‌کند قانون که وضعیتش روشنه و اعلام نکنند؛ بنابراین ما صبر کردیم تا بعد وزارت کشور خودش اسم مرا اعلام کرد. مشروح قضایا البته محتاج فرصت دیگری است و شاید هم‌زمانهای دیگر تا و دقیق تر ومستندتر و موثقتر اینها را عرضه کنیم به مثابه گزارشی به تمام مردم ایران. اما بعد سر تیتر قضایا به این ترتیب بودکه تمایل بر این بود که من شخصاً کنار بروم. ابتدا از تبلیغات یعنی از رادیو و تلویزیون و بعد هم از کاندیداتوری؛ و تا به امروز؛ که طبیعتاً موضع ما این است که چون از کانال قوانین موجود وارد شدیم هر وقت از این لحظه به بعد مسؤلین به فرض تشخیص بدهند که کاندیداتوری من خلاف قانونی است حتماً خودشان خط خواهند زد و ما هم به آن گردن می‌گذاریم. نه تنها گردن می‌گذاریم بلکه از همه خواهران و برادران هم می‌خواهیم که با آرامش کامل با صبوری و متانت انقلابی با قضیه برخورد بکنند؛ ولی تا وقتی که مسؤلین اعلام نکردند ما هیچ تغییری در اوضاع به نظرمان نمی‌رسد. اینها چیزهاییست که برای تاریخ آینده هم درس خواهد بود. تا آنجاکه به ما مربوطه ما براساس اعتقادات نسلی که فقط به فقط رنجهای انقلاب را تحمل کرده براساس شرافت و آرمان میلیونها زن و مرد آزاده ای که در سراسر کشور مسولیت دفاع از خواسته‌های برحق شان را در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری، مسؤلیت سنگین را بر دوش ما گذاشتند حرفمان این است، حرف همه؛ که چوب، چماق و عوامفریبی دیگر اثر ندارد. اگر قانون است شکی نیست گردن خواهیم گذاشت. اما شانتاژ و تهدید چیزی نیست که درمقابلش سر فرود بیاوریم. اگر این نسل در مقابل تهدید و شانتاژ سرفرود می‌آورد امروز این انقلاب در اینجا نبود و بسیاری مقامات هم در جایی که نشستهاند نبودند. اجازه می‌خواهم به همه خواهر و برادرانی که این روزها دشنام شنیدندکتک خوردند مجروح شدند یا قلبهاشان جریحه دار شده تهنیت بگویم. تهنیت به خاطر اصالت و حقانیتی که حالا این شکل کنونی شما ازاین طریق آن را تعقیب می‌کنید. امر ما هیچ جایی برای شکست وخواری و بنبست برسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل بایستی فوق‌العاده هوشیار باشیم از لوث شدن مواضعمان از به ابتذال کشانده شدن توسط نیروهای شناخته شده خوداری بکنیم. برای ما مهم این نیست که چه تعداد رای بیاوریم یا نیاوریم. آن چیز که تا بحال اثبات شده و خودش هم تهنیت دارد و مرهون همین مقاومت‌ها و نیات پاک و صادقانه است این است، بالاترین کیفیت تکاملی جامعه مان تا امروز که هنوز در نیمه راه انتخابات هستیم موضع خودش را مشخص کرده، این موضع همچنان که گفتم چیزی نیست که وابسته به یک فرد یا فقط گروه باشد. این آرمانها، خواسته‌ها و حقوق عادلانهای است که میلیونها هموطن آگاه مبارز و شجاع و شرافتمند با این تفاوت که پنجه بکس یا تریبونهای غصب شده بدست ندارند، تا حالا موضع خودشان را مشخص کردند. به همین دلیل بازهم بایستی یادآوری بکنیم مسؤلیت سنگین فرد فرد خودمان را برای حراست از این آرمان و از این برنامه. برای حراست از آنچه که تا بهحال به آن رسیدیم و برای محافظت در مقابل انواع و اقسام توطئه‌هایی که همچنان تهدیدمان می‌کند. هرچقدر فشارها بیشتر بشوند، البته که ما اراده مان را بیشتر صیقل می‌زنیم. هرچقدر ناراحتی‌های بیشتری برایمان فراهم بکنند، البته که ما شور ایدئولوژیکی بیشتری احساس می‌کنیم. شما یادتان هست، این که من نمی‌خواهم مسئله را فردی بکنم ولی به هر حال مثالی که الان به ذهنم می‌رسد فقط همین است، فردی که گفتم منظورم در رابطه با خودم بود. به هر حال، ما تا آنجایی که در توان داریم و تا آنجایی که صداقت داریم که درست بفهمیم سعی می‌کنیم که درست عمل کنیم.
در همان سال روح‌الله خمینی به رغم اینکه متعهد شده بود در انتخابات دخالتی نکند با با یک فتوا مسعود رجوی را از کاندیداتوری حذف نموده و اعلام کرد:
کسانی که به قانون اساسی جمهوری اسلامی رأی نداده‌اند حق کاندید شدن در انتخابات را ندارند.
روزنامه اطلاعات بر همین اساس در روز یکشنبه ۳۰ دی ۲ خبر را منتشر کرد:
تیتر روزنامه اطلاعات:
«امام خمینی: کسانی که به قانون اساسی رأی مثبت نداده‌اند حق ندارند رئیس جمهور شوند»[۱۶]
ستون اول روزنامه اطلاعات
«سازمان مجاهدین خلق ایران دیشب ضمن اطلاعیه ای انصراف مسعود رجوی را از نامزدی ریاست جمهوری اعلام کرد»
سازمان مجاهدین خلق همچنین در اطلاعیه خود از خمینی پرسید:
ستون دوم از سمت چپ روزنامه اطلاعات
«مستدعی است روشن فرمایید که آیا بر خلاف قوانین مصوب کشور، هیچ حمله و هجوم و مزاحمتی به شعبه‌ها و مراکز و اعضا و هواداران مجاهدین خلق ایران مجاز است یا خیر؟»
مسعود رجوی پس از فتوای خمینی ضمن انصراف از کاندیداتوری ریاست جمهوری در روز ۲۹ دی، در پیامی اعلام کرد:
«اگر این مبارزه انتخاباتی بازنده‌ای داشته باشد، من نیستم».


مارا درحساب های زیر دنبال کنید سایت ایران آزادی /http://fa.iranfreedom.org برای ارتباط با ما @manrakh342

مسعود رجوی کیست ؟ آشنایی با شخصیت انقلابی مسعودرجوی ، اولین ودومین دیدار مسعود رجوی با خمینی

دیدار مسعود رجوی وموسی خیابانی با خمینی درقم

مسعود رجوی کیست ؟ آشنایی با شخصیت انقلابی مسعودرجوی ، اولین ودومین دیدار مسعود رجوی با خمینی
برای آشنایی نسل جوان با مسعود رجوی رهبر انقلاب نوین مردم ایران این سلسله مقالات درج می شود
اولین دیدارمسعود رجوی با خمینی 
اولین دیدار خمینی و مسعود رجوی به نحوی تقریباً اتفاقی رخ می‌دهد. اسدالله مثنی از حاضرین در صحنه در مصاحبه ای در این رابطه چنین می‌گوید:
اونموقع من توی مدرسة علوی تدریس می‌کردم مسولان مدرسه از رابطة من با مجاهدین خبر نداشتند. منصور زاهدی پیشاپیش به من اطلاع داده بود که برادر مسعود میان اونجا. من سریعاً به احمد خمینی گفتم مجاهدین توی این اتاقن. درهمین گفتگو بودیم که خمینی رسید و من در اتاقو باز کردم و خمینی وارد اتاق شد و اونیکه دیدم خمینی به وسط اتاق که رسید با برادر روبرو شد و برادر هم بلند شده بود و باخمینی دست داد. به نظرم صحنة خیلی قابل توجهی بود چیزی که اونزمان من اونجا از نزدیک می‌دیدم دستبوسی خمینی کمترین چیز بود، خیلیها برای پابوسی میومدن![۹]
مسعود رجوی خود در رابطه با این دیدار می‌گوید:
«چند شب بعد با برخی برادرانمان در محل استقرار خمینی در یک اتاق خصوصی در جنب اتاق دیدارهای عمومی او دیدار کردیم. احساس کردم از این که دستش را نبوسیدم و به روبوسی معمول اکتفا کردم، جاخورد. چون طبق روال آن روزگار هرکس به او می‌رسید، اول دستش را می‌بوسید. اما همین که خواستم صحبتهای جدی را شروع کنم، بهانه آورد که نماز مغرب دارد دیر می‌شود و به من تکیه داد و از جا بلند شد. گفتم آقا، حرفهای ما چه می‌شود، با اشاره به احمد گفت: احمد که هست، بنویسید به او بدهید من حتماً می‌خوانم. من هم بلادرنگ در سالن پایینی همین مدرسه رفاه چند صفحه نوشتم و به احمد دادم. حرفهایم در مورد تغییر رژیم، روند انقلاب، دولت بازرگان و ضرورت تضمین آزادیها و حقوق مردم و هم‌چنین اعتراض به رفتار کمیته‌های ارتجاعی با نیروهای انقلابی بود»[۱۰]
دومین  دیدارمسعود رجوی با خمینی 

ملاقات مسعود رجوی با احمد خمینی

در روز ۳۰ فروردین مسعود رجوی در ملاقاتی با احمد خمینی به بیان اعتراض خود در مورد رفتار با آیت‌الله طالقانی پرداخت. همچنین از رفتارهایی که با هواداران سازمان مجاهدین می‌شود شکایت می‌کند. احمد خمینی در این دیدار از مسعود رجوی می‌خواهد که مبانی اعتقادی خود را بنویسند و منتشر کنند تا این دشمنی‌ها با آنها پایان یابد. هدف و انتظار احمد خمینی از مسعود رجوی این است که او مطلبی در تأیید و پذیرش ولایت فقیه و رهبری خمینی بنویسد، اما مسعود رجوی ضمن استقبال از انتشار مبانی اعتقادی سازمان مجاهدین چیزی در این رابطه مکتوب نمی‌کند. مسعود رجوی در این رابطه می‌گوید:
«من می‌دانستم که هدف او و پدرش، اذعان ما به ولایت و رهبری سیاسی و ایدئولوژیک خمینی است! با این همه، آن روز (۳۰ فروردین ۱۳۵۸) در جواب به احمد خمینی گفتم: ای به چشم، هم الآن اصول اعتقادی‌مان را می‌نویسم و امضاء و تقدیم ایشان می‌کنم. سپس همان‌جا، در حضور خودش، با لحن بسیار محترمانه خطاب به خمینی نوشتم: «حسب‌الامر آن پدر گرامی که از ارکان اعتقادی این‌جانبان سؤال فرموده‌اید، معروض می‌دارم که: ارکان عقیدتی مجاهدین همان ارکان عقیدتی دین مبین اسلام و مذهب حقّهٔ جعفری اثنی‌عشری است». در ادامه شهادتین نوشتم و سپس پنج اصل دین و مذهب را با یادآوری این‌که «در عموم کتب شرعیات (ابتدائی) آمده‌است» مکتوب کردم: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد». در مادهٔ چهارم (مربوط به امامت) عمداً در مورد ۱۲امام نوشتم که: «آخرین آنها زنده و غایب است (و) به منصب امامت رسیده»... (یعنی که امام دوازدهم خودش در منصب امامت حیّ و حاضر است و نیازی به زحمت سایرین نیست! وقتی این کاغذ را کپی گرفتم و نسخه اصلی را به احمد دادم تا برای خمینی ببرد، به‌دقت خواند و گفت: همین؟ گفتم: بله، مگر نگفتند اصول اعتقادی را بنویسیم؟ من هم اصول اعتقادی را نوشتم و فردا هم منتشر می‌کنیم تا ببینیم چماقداری و ضدیتهایی که شما می‌گویید، تمام می‌شود؟ احمد گفت: آخر از رهبری امام و اقتصاد و مالکیت هیچ‌چیز ننوشته‌اید! گفتم: حاج احمد آقا! ایشان خودشان ارکان اعتقادی را خواسته‌اند، نه اقتصاد و مالکیت و مسائل بحث‌انگیز دیگر را»)».[۱۱]


ملاقات مسعود رجوی با خمینی در قم

یک هفته بعد از دیدار احمد خمینی و مسعود رجوی، احمد خمینی به وی اطلاع می‌دهد که خمینی خواهان دیدار با آن‌هاست. دستبوسی نکردن مجاهدین از خمینی در این دیدار خشم خمینی را از همان ابتدا برمی‌انگیزد. به گزارش شاهدین روح‌الله خمینی با خشم از عکاس مجاهدین خلق می‌خواهد که عکس نگیرد. در ادامه ملاقات خمینی به مسعود رجوی می‌گوید:
«خیلی از آقایان از شما شکایت و گله دارند و همین دیروز هم که فهمیدند شما این‌جا می‌آیید، همهٴ کتاب‌ها و اعلامیه‌هایتان را آوردند به من نشان دادند، اما من اعتنا ندارم و فقط می‌خواهم شما با مردم و اسلام باشید تا اوضاع سابق به کشور برنگردد…»[۱۲]
مسعود رجوی خود دراین باره می‌گوید:
«منظور خمینی از مردم و اسلام واضح بود: گردن گذاشتن به ولایت و هژمونی خودش را می‌خواست که طبعاً مرز سرخ ایدئولوژیکی ما با ارتجاع بود. من هم گفتم: ما از شما هیچ درخواست دنیوی و مادی نداریم. در راه آزادی و استقلال ایران، ما را بدون کمترین چشمداشت دنیوی و مادی، کمترین سربازان خود بدانید. اکنون قدرت سیاسی و قدرت مذهبی در شما متمرکز شده و اگر در راه خدا و خلق از آن استفاده شود، می‌تواند کون و مکان را تغییر دهد (نقل به مضمون). سپس خطبهٴ حضرت علی در نهج‌البلاغه در مورد حق مردم بر والی و حاکمیت و حق والی و حاکمیت بر مردم را برایش خواندم و نتیجه گرفتم که محور و کانون همهٴ مسائل و خواستها که انقلاب ضدسلطنتی هم اساساً برای آن به‌پا شد، مسئله آزادی است»[۱۳]

مارا درحساب های زیر دنبال کنید سایت ایران آزادی /http://fa.iranfreedom.org برای ارتباط با ما @manrakh342

مسعودرجوی کیست؟ آزادی مسعود رجوی از زندان شاه ،دیدار با احمد خمینی



آزادی مسعودرجوی  از زندان شاه جنایتکار
مسعودرجوی کیست؟ آزادی مسعود رجوی از زندان شاه ،دیدار با احمد خمینی
در اواخر حکومت محمدرضاه پهلوی فشارها و تظاهرات‌ها برای آزادی زندانیان سیاسی و بطور خاص در هراس از اعدام آنها در شرایط سقوط حکومت بالا گرفت. مردم روزانه در مقابل زندان‌ها تظاهرات کرده و خواهان آزادی زندانیان سیاسی بودند. از جمله در یکی ازین تظاهرات در مقابل زندان قصر مردم از مسئولین زندان خواهان ملاقات با نمایندهٔ زندانیان سیاسی برای اطمینان از سلامت آنها شدند. زندانبان‌ها خبر را به زندانیان سیاسی که از مجاهدین و گروه‌های دیگر هم در بین آنها قرار داشت رساندند. زندانیان مسعود رجوی را به نمایندگی خود انتخاب کردند. او به بالکن زندان قصر رفته و به ابراز احساسات مردم پاسخ داد.
نهایتاً در روز سی‌ام دیماه ۱۳۵۷ تحت فشارهای موجود، مسعود رجوی بهمراه هم‌بندان خود از جمله موسی خیابانی، اشرف ربیعی و برخی دیگر از زندانیان سیاسی از زندان آزاد شدند.

دیدار مسعود رجوی با احمد خمینی


پیش از ورود خمینی به تهران، فرزند وی احمد خمینی با مسعود رجوی تماس گرفت. او در این تماس گفت:
اگر شما از امام حمایت کنید و با مخالفانش مبارزه کنید، همهٔ درها به رویتان باز خواهد شد و همهٔ امکانات در اختیار شما قرار خواهد گرفت. مسعود رجوی با رد پیشنهادهای خمینی، گفت: «ما خواهان برقراری یک حکومت ملی و دموکراتیک هستیم و اگر خمینی در این مسیر حرکت کند البته برای او جانبازی هم خواهیم نمود.»[۷]
هنوز چند روزی به حکومت شاه باقی مانده بود که احمد خمینی شخصاً به دیدار مسعود رجوی رفت. مسعود رجوی در این رابطه چنین می‌گوید:
«هنوز رژیم شاه به‌طور کامل سقوط نکرده‌بود و ما هم دوسه‌هفته بود که از زندان آزاد شده بودیم. پایگاهی که من در آن بودم، مخفی بود و برای همین وقتی که مجاهدین می‌خواستند احمد را به آن‌جا بیاورند، خودش از بابت مخفی‌کاری پیشنهاد کرده بود اگر لازم است چشمم را ببندید! وقتی هم مرا دید گفت به برادرانتان گفتم که چشمم را ببندند، ولی خودشان این کار را نکردند. از اوایل شب تا صبح روز بعد جز چند ساعت که احمد همان‌جا روی تک تختی که داشتیم، خوابید، با من صحبت و درددل می‌کرد. اما چکیده حرف این بود که رهبری پدرش را بپذیریم و من هم از همین پرهیز داشتم. از بسیاری روحانیان و مراجع بد می‌گفت و این‌که خمینی از آنها دلش پرخون است مثلاً به خانواده صدر در عراق و لبنان به‌شدت تاخت و تاز می‌کرد و می‌گفت اینها را از روز اول «سیا» علم کرد. برجسته‌ترین حرفهایش که به‌یادم مانده این بود که علیه کمونیستها موضعگیری کنید و با هرکس که «امام» وارد جنگ شد، شما هم وارد جنگ شوید که در این‌صورت همه درها به‌رویتان باز خواهد شد.»[۸]
مسعود رجوی پس از سقوط شاه به عنوان برجسته‌ترین عضو مرکزیت سازمان مجاهدین خلق، سخنرانی‌ها و میتینگ‌های داشت که اغلب جمعیت زیادی از جوانان و قشرها مختلف را به خود جذب می‌کرد. تجمعات معمولاً با هجوم حامیان خمینی مواجه می‌شد. پدیده ای که در آن دوران مجاهدین آنرا چماقداری می‌نامیدند.
مارا درحساب های زیر دنبال کنید سایت ایران آزادی /http://fa.iranfreedom.org برای ارتباط با ما @manrakh342

مسعود رجوی کیست؟ ضربه اپورتونیستی ونقش مسعود رجوی در بازسازی سازمان مجاهدین


مسعودرجوی رهبر کبیر انقلاب نوین مردم ایران درزندان شاه 

مسعود رجوی کیست؟ ضربه اپورتونیستی ونقش مسعود رجوی در بازسازی سازمان مجاهدین
در سال ۱۳۵۴ درحالی که مسعود رجوی و دیگر اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران در زندان بسر می‌بردند، دو تن با نام‌های تقی شهرام و بهرام آرام در خارج از زندان اعلام نمودند که سازمان مجاهدین مارکسیست شده‌است. این دو نفر آیه ای را که در آرم این سازمان وجود داشت حذف نموده و اعلام کردند از آنجایی که ایدئولوژی مجاهدین ما بین ایدئولوژی‌های چپ (مارکسیست) و راست (اسلام سنتی) قرار دارد، لاجرم باید به سمت یکی ازین دو میل کند. آنها همچنین دو تن از اعضای سازمان که با آنها مخالفت نمودند، به نام‌های مجید شریف واقفی و مرتضی صمدیه لباف را کشتند. این حرکت عملاً منجر به متلاشی شدن تشکیلات سازمان مجاهدین شده و ضربه سختی را بر آنها فرود آورد. در آن زمان اعضاء سازمان مجاهدین که اغلب در زندان‌های ایران پراکنده بودند، به دلیل نداشتن خط درست در برخورد با این مسئله پیچیده هر کدام واکنش متفاوتی نسبت به این موضوع داشته و در نتیجه موجودیت تشکیلاتی سازمان مجاهدین در هاله‌ای از ابهام فرورفت.
نقش مسعود رجوی در این دوران، در بازسازی مجدد سازمان مجاهدین بسیار برجسته است. او با تدوین مباحث ایدئولوژیک فرد به فرد به عضوگیری مجدد اعضاء پرداخت. وی این جریان را، «اپورتونیست چپ نما» نامیده و در یک بیانیه ۱۲ ماده‌ای، مواضع سازمان مجاهدین را در مورد آنها اعلام کرد. مسعود رجوی اعلام نمود که اسلام واقعی در چپ ایدئولوژی مارکسیسم قرار دارد و در نتیجه میل کردن آن به سمت چپ یعنی مارکسیسم یک توهم است. مسعود رجوی در عین حال اعلام نمود اگر چه ضربه ظاهراً از طرف چپ وارد شده‌است اما تهدید اعضاء سازمان این است که در واکنش نسبت به این موضوع به سمت راست یا آنچه وی آنرا «اسلام ارتجاعی» می‌نامید کشیده شوند. مسعود رجوی در مورد جریان اپورتونیستی نیز اعلام کرد که آنها می‌توانند سازمان مارکسیستی خود را داشته باشند اما اجازه ندارند از آرم و نام سازمان مجاهدین استفاده کنند و یا آن را تغییر بدهند.
یکی از نتایج ضربه جریان اپورتونستی در آن زمان قدرت گرفتن آخوندها و جریان اسلام سنتی بود که تا پیش از آنچه در زندان یا خارج از آن تحت هژمونی مجاهدین خلق قرار داشتند.
در آن دوران سازمان مجاهدین خلق ایران از سه طرف مورد حمله بود:
  • رژیم شاه که با تبلیغات خود مبنی بر مارکسیست اسلامی نامیدن سازمان مجاهدین و با تلاش‌های ساواک قصد نابودی کامل سازمان مجاهدین خلق ایران را داشت
  • آخوندهای سنتی که تا آن زمان به خاطر محبوبیت سازمان مجاهدین نمی‌توانستند علیه آن موضع بگیرند، مخالفت و حتی دشمنی خود با مجاهدین را شروع کردند و خودشان را نمایندهٔ اسلام معرفی می‌نمودند. حتی برخی از آخوندها حکم تکفیر مجاهدین مسلمان راهم صادر کردند.
  • برخی از مارکسیست‌ها که سازمان مجاهدین خلق ایران را به عنوان حامی ایدئولوژی خرده بورژوایی که دوران آن به پایان رسیده مورد حمله قرار می‌دادند.
مسعود رجوی در زندان شاه عملاً مبارزه با این طرف‌های سه‌گانه با ویژگی‌های متفاومت ولی هر سه با هدف تلاشی سازمان مجاهدین را بر عهده گرفته و مباحث ایدئولوژیک خود برای خنثی کردن آنها را به خارج از زندان نیز منتقل می‌کرد. او در هنگام جابجایی زندانیان از یک زندان به زندان دیگر و همچنین هنگام آزادی برخی از اعضاء، آنها را به عنوان پیک‌هایی به نزد دیگر مجاهدین فرستاده و هماهنگی‌ها و آموزش بیانیه ۱۲ ماده ای را به آنها منتقل می‌نمود. مسعود رجوی به این ترتیب توانست بار دیگر پیکره مجاهدین را بازسازی نماید.
دوران زندان یکی از دوران‌هایی است که نقش مسعود رجوی را در سازمان مجاهدین خلق ایران چه در آموزش‌ها و بازسازی‌های تشکیلاتی و چه در روحیه بخشیدن به دیگران بسیار برجسته می‌کند.
صمد سیاه کلاه از کادرهای آنزمان مجاهدین و از هم‌بندان مسعود رجوی در این رابطه می‌گوید:
سال ۵۴ بود. زندانبان صدا کرد. چند دقیقه بعد، فرنچ روی سر، دست روی شونهٔ هم، توی راهرو به خط شده بودیم و می‌رفتیم. از زیر فرنچ زمین رو نیگا کردم. از پاهاش مسعود رو شناختم. چون به دلیل شلاق‌هایی که می‌خورد برای اینکه بتونه راه بره دمپایی خاصی می‌پوشید که با دست ساخته شده بود. با دست، شونه ش رو فشار دادم تا بفهمه که نفر پشتی آشناست. وقتی فرنچ‌هامون رو برداشتیم بازجو رو دیدیم که خنده به لب کتابی در دست میگه «.... دیدین تموم شدین؟ نیگا کنین: بیانیهٔ تغییر مواضع سازمان مجاهدین! سازمانتون تموم شد. همه چی تموم شد…» همه به اون کتاب نگاه کردیم. بیانیهٔ تغییر مواضع اپوتونیستها بود. به سلول برگشتیم و تو سکوت نشسته بودیم که مسعود یکدفعه گفت: «من اون کتاب رو میخوام.» پاسخِ ما به این خواسته مسعود، سکوت بود ناباوری بود. خودش بی معطلی نگهبان رو صدا کرد و به بهونهای پیشِ بازجو رفت. اون بازجو رو فریب داده و بهش گفته بود میخواد کتاب رو بخونه! بازجو هم خام شده بود و با طمعِ اینکه مسعود رجوی تحت تأثیر کتاب قرار بگیره، رضایت داده بود که تا ساعت پنج صبح، کتاب رو بهش قرض بده. مسعود باکتابی در دست برگشت و گفت: «بچه‌ها باید تا ساعت پنج یه نسخه ازش بنویسیم. باورش سخت بود ولی اون اصرار داشت. مسعود بلافاصله دست به کار شد و کتاب رو برگ برگ کرد و هر قسمت رو به یک نفر داد. تو یه چشم بهم زدن مغزی‌های خودکار و کاغذای سیگار از جاسازی بیرون اومدن. هنوز ساعت ۵ نشده بود که یک نسخه ازکتاب رونویسی شده بود. بعد کاغذای کتاب رو با چسب برنج دوباره سرهم کردیم. با شوفاژ خشکش کردیم و تحویل دادیم و از همون لحظه کار مسعود شروع شد. روز و شب می‌نوشت و میخوند؛ و عاقبت بیانیهٔ ۱۲ مادهیی رو نوشت که باطل السحر تردیدها و لرزشها شد و سازمان رو دوباره سرپا کرد.[۵]
محمد حیاتی از همبندان مسعود رجوی نیز در مورد او چنین نقل می‌کند:
«روزهای بعد از ضربهی ۵۰ برای هر مجاهدی که اون زمان بوده از تلخ‌ترین روزهاست. ۴۱ سال پیش! تو اوین، محمدآقا «آن بالا بلند دلبرگلگون عذارِ» مسعود و همهی مجاهدین، دستگیرشده بود. اندوه و درد خوابو از چشمِ همه ربوده بود. یادمه همون شبِ اول، قبل از اینکه خاموشی رو زندانبان بزنه، همه خاموش و ساکت شده بودن. سرها زیر پتو بود ولی کی میتونست بخوابه؟ از لرزشِ خفیف پتوها می‌شد فهمید که بعضی از بچه‌ها یواشَکی دارن گریه میکنن. من بودم و دلهرهی سوالهای سخت و بی پاسخ: ممّدآقا چی میشه؟ سازمان چی میشه؟ حالا چه کار باید بکنیم؟ تو اون سکوتِ سنگین، یکباره ضربِ فرود اومدنِ یه بالش رشتهی افکارم رو قیچی کرد. بعد هم یکی دیگه، بعد پرت کردن پتو و سر و صدا و خنده و شوخی و.. آخه الآن مگه وقت شوخیه؟ پتو رو زدم کنار، دیدم «مسعوده» اون نه تنها نگذاشت غم و دردی که داشت به چهرهش راه پیدا کنه، بلکه لبخند و شوخی می‌خواست به ما هم روحیه بده. نمیدونم چه قدر طول کشید تا بخوابیم، اما مسعود مگه ول می‌کرد؟ وقتی دوباره همه زیرِ پتوها رفتن و سکوتْ حاکم شد، تازه شروع کرد به خوندن یه سرود فلسطینی: ترجیع بندِ سرودش صدای گلوله بود «تَ تَ تق ـ تق تق» هی میخوندو می‌گفت: تکرار کنید!»[۶]
مارا درحساب های زیر دنبال کنید سایت ایران آزادی /http://fa.iranfreedom.org برای ارتباط با ما @manrakh342

مسعود رجوی کیست؟ آشنایی با شخصیت انقلابی مسعودرجوی ،عضویت مسعود رجوی در سازمان مجاهدین



دادگاه ومحاکمه مسعود رجوی برای آشنایی نسل جوان 
مسعود رجوی کیست؟ آشنایی با شخصیت انقلابی مسعودرجوی ،عضویت مسعود رجوی در سازمان مجاهدین
برای آشنایی نسل جوان با شخصیت انقلابی رهبرانقلاب نوین مردم ایران مسعود رجوی
مسعود رجوی در دوران دبیرستان، به آیت‌الله طالقانی و نهضت آزادی بازرگان علاقه داشت. او در دوران دانشگاه با مجاهدین آشنا شد و در سال ۱۳۴۶ به‌عضویت این سازمان درآمد. مسعود رجوی در همین دوران با بنیانگذار سازمان مجاهدین، محمد حنیف‌نژاد آشنا شد. محمد حنیف‌نژاد وی را وارد گروه تدوین ایدئولوژی نمود. او بهمراه بنیانگذار مجاهدین مشغول تدوین ایدئولوژی سازمان مجاهدین شده و پس از مدتی به عضویت مرکزیت سازمان مجاهدین خلق درآمد.
دستگیری مسعود رجوی 
مسعود رجوی در سال ۱۳۵۰به همراه دیگر بنیانگذاران سازمان مجاهدین دستگیر شد. این حادثه زمانی رخ داد که یکی از اعضای مجاهدین در تلاش برای تهیه سلاح به یکی از اعضای سابق حزب توده به نام شاهمراد دلفانی که به عضویت ساواک درآمده بود مراجعه نمود. در این حادثه که پس از یک سلسله تعقیبهای گسترده توسط ساواک انجام شد، صد در صد مرکزیت و نود درصد از اعضاء دستگیر شدند. براساس خطی که از طرف محمد حنیف‌نژاد ابلاغ شده بود، قرار بر این بود که اعضاء مرکزیت تمامی اتهامات را برعهده بگیرند تا منجر به صدور احکام سبکتر برای اعضاء شود. این امر شکنجه‌ها روی اعضاء مرکزیت را افزایش می‌داد.
مسعود رجوی در این دوران به کادرهای زندانی سازمان پیام داده که باید کار اصلی خود را در زندان روبرو شدن با دادگاه بگذارند. خط آنها برای مقابله با دادگاه چنین بود
«دفاع ایدئوژیک (آرمانی و ریشه‌ای) توسط کسانی که نقش ایدئولوژیک در سازمان داشتند و دفاع قانونی توسط کسانی که نقش‌های تاکتیکی و ساده داشتند»
همچنین بنیانگذاران مجاهدین به تقسیم موضوعات دفاعیه پرداختند. از جمله قرار بر این شد که مسعود رجوی دفاع تاریخی-سیاسی را برعهده بگیرد.[۴]
در ادامه این بازجویی‌ها بود که دادگاه همه اعضاء مرکزیت از جمله مسعود رجوی را به اعدام محکوم نمود. پس از آن بود که برادر او دکتر کاظم رجوی که از اساتید شناخته شدهٔ حقوق در اروپا بود، یک بسیج گستردهٔ بین‌المللی را برای جلوگیری از اعدام آن‌ها آغاز کرد. در پی فعالیت‌های جهانی دکتر کاظم رجوی برخی از شخصیت‌های اروپایی چون فرانسوا میتران و همچنین عفو بین‌الملل و صلیب سرخ جهانی برای ممانعت از اجرای احکام وارد شدند. نهایتاً شاه زیر فشارهای بین‌المللی از اعدام مسعود رجوی صرف نظر کرد اما دیگر اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین را اعدام نمود. حکم اعدام مسعود رجوی به حبس ابد تعلیق یافت. با اینهمه ساواک تا سالها بعد همچنان وی را تحت شکنجه‌ها قرار می‌داد. در مورد میزان شکنجه‌هایی که بر مسعود رجوی اعمال می‌شد، هم‌بندان او نقل می‌کنند که اغلب جسم نیمه جان او را در پتو پیچیده و از اتاق بازجویی به سلول بازمی‌گرداندند.
مارا درحساب های زیر دنبال کنید سایت ایران آزادی /http://fa.iranfreedom.org برای ارتباط با ما @manrakh342