آلترناتیو - طرح شورای ملی مقاومت درباره آزادیها و حقوق زنان


۲۸ فروردین ۱۳۶۶
با تعظیم به جانبازیهای تحسینانگیز و مقاومت فراموشیناپذیر همه زنان مجاهد و مبارز این میهن در برابر رژیم ضدبشری خمینی، با عتقاد به این که تبعیض علیه زن منافی عدالت و حیثیات انسانی است، با تأکید بر ضرورت “غو و رفع کلیه ستمها و اجبارات و تبعیضات رژیم ارتجاعی خمینی در مورد زنان کشور” (۱)، با تأکید بر “تساوی کامل حقوق اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی زن و مرد” (۲)،
در راستای “تأمین کامل حقوق تمامی زنان کشور، فارغ از هر عدم تساوی و حدودیت بهرهکشانه” (۳)،
که با رد هر نوع تلقی کالایی از زن، رهایی تاریخی مرد و زن ایرانی را مدنظر دارد، موارد زیرین را رهنمون و برنامه عمل دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران میشناسد:
۱ـ حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در تمامی گزینشها و انتخابات و حق رأی در تمام همه پرسیها.
۲ـ حق ا شتغال و انتخاب آزادانه شغل و حق تصدی هر مقام، منصب و شغل عمومی و دولتی، از جمله ریاست جمهوری و قضاوت در تمام مراجع دادرسی.
۳ـ حق فعالیت سیاسی و اجتماعی آزادانه، رفت و آمد و مسافرت بدون نیاز به اجازه دیگری.
۴ـ حق انتخاب آزادانه لباس و پوشش.
۵ـ حق استفاده بدون تبعیض از کلیه امکانات آموزشی، تحصیلی، ورزشی و هنری و حق شرکت در تمام مسابقات ورزشی و فعالیتهای هنری.
۶ـ به رسمیت شناختن تشکلهای زنان و حمایت از سازمانیابی داوطلبانه آنان در سراسر کشور؛ در نظر گرفتن امتیازات ویژه در زمینههای گوناگون اجتماعی، اداری، فرهنگی، به خصوص در امور آموزشی، به منظور رفع نابرابری و ستم مضاعف از زنان.
۷ـ دریافت مزد مساوی با مردان در برابر کار مساوی؛ منع تبعیض در استخدام و به هنگام اشتغال؛ برخورداری یکسان از مزایای گوناگون از قبیل مرخصی، حقوق بازنشستگی و از کارافتادگی؛ دریافت حق اولاد و تأهل و بیمه بیکاری؛ برخورداری از حقوق و تسهیلات ویژه به هنگام بارداری و زایمان و نگهداری اطفال.
۸ـ آزادی کامل در گزینش همسر و ازدواج که تنها با رضایت طرفین صورت میگیرد و در نزد مقام قانونی به ثبت میرسد. ازدواج قبل از رسیدن به سن قانونی ممنوع است. در زندگی خانوادگی هرگونه اجبار و تحمیل به زن ممنوع است.
۹ـ حق متساوی طلاق. طلاق در مراجع صلاحیتدار قضایی صورت میگیرد. زن و مرد در ارائه دلیل برای طلاق برابرند. نحوه سرپرستی اطفال و تأمین معیشت آنان و همچنین نحوه تسویه مالی ضمن حکم طلاق تعیین میشود.
۱۰ـ حمایت از زنان بیوه و مطلقه و اطفال تحت حضانت و سرپرستی آنها از طریق نظام تأمین اجتماعی کشور.
۱۱ـ رفع نابرابریهای حقوقی در زمینه شهادت، ولایت، حضانت و ارث .
۱۲ـ چند همسری (تعدد زوجات) ممنوع است .
در مواردی که مصلحت به خصوصی در کار باشد، ترتیبات مقتضی را قانون معین میکند.
۱۳ـ منع هرگونه بهرهکشی جنسی از زن تحت هر عنوان و الغای کلیه رسوم و قوانین و مقرراتی که بر طبق آنها پدر و مادر، ولی، قیم یا دیگری دختر یا زنی را، به عنوان ازدواج یا هر عنوان دیگر، برای تمتع جنسی یا بهرهکشی به دیگران واگذار میکنند.
مارا درحساب های زیر دنبال کنید توئیترkhozestan_khoro@ کانال تلگرام khozestan_khorosh@ ادمین کانال تلگرام manouch_ra@

امنیت نظام نام مستعار تداوم قیام!


خامنه‌ای یکباردیگر با گسیل نمایندگان ریز و درشت حکومتی به نمایشات جمعه پیام «تداوم قیام» در شهرهای میهن را به جامعه ساطع کرد.
وی که اکنون در چنبره‌ای از بحران‌های حاد داخلی و بین‌المللی در تله مردم ایران گیر افتاده، به خطا یکبار دیگر تنها راه خروج رژیم از مهلکه سرنگونی را در هرچه بیشتر پلیسی – امنیتی کردن شهرها جستجو می کند.

آخوند موحدی کرمانی، نماینده ولی‌فقیه در نمایش جمعه این هفته تهران، با اعتراف به وجود بن بست رژیم و نبود هرگونه راه حلی برای خروج از بحران سرنگونی، می‌گوید: «مسأله امنیت، مسأله‌ای نیست که به این سادگی‌ها بتوان از کنار آن عبور کرد». (سایت حکومتی الف ۴ اسفند ۱۳۹۶)

بیان چنین جملاتی از سوی دست نشانده خامنه‌ای از یک سو به معنای عمق بحران و تضاد لاینحل میان مردم و دیکتاتوری ولی‌فقیه است و از سوی دیگر واقعیتی بنام وجود خیزش و اعتراضاتی است که اکنون به طرق مختلف و با محمل‌های مختلف از سوی اقشار و پسل های به جان آمده در شهرهای کشور به وقوع می‌پیوندد.
همچنین آخوند علم الهدی نماینده خامنه‌ای نیز در مشهد اوضاع درب و داغان حکومت را با جملاتی مشابه به تصویر کشیده است. وی که ترجیح بند تهدیدات اش «آشوب و اراذل و اوباش» بود، از جمله می‌گوید: «بابا این آشوبها آشوبهای معمولی که نیست، یک چیزهایی تصادفی نیست».

این آخوند دزد و فاسد ناخواسته به ضعف و درهم ریختگی دستگاههای اطلاعاتی و سرکوبگر رژیم اعتراف کرده و در ادامه می‌افزاید: «من تعجبم آخه جریانهای امنیتی و اطلاعاتی ما چه میکنند؟». (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس تسنیم ۴ اسفند ۱۳۹۶)

واقعیت در لابلای این تهدیدات توخالی چیزی به‌جز اعتراف به شکست رژیم در منکوب کردن جامعه نیست. ترک برداشتن تور اختناق، عجز و ناتوانی حکومت در سرکوب، ریزش نیروهای زهوار درفته رژیم به‌ویژه فرار پاسداران و بسیجیان که تصاویر به آتش کشیدن کارت‌های خدمت خود را در شبکه های مجازی انتشار می‌دهند، شقه در رأس حاکمیت، وجود شبکه گسترده «کانون‌های شورشی» مقاومت که هرکدام به مانند موتورهای قیام عمل می‌کنند و نیز وجود مجموعه گسترده‌ای از تحریم‌ها و تغییر دوران در سیاست مماشات، تماما علائم بی بته بودن تمامی تمهیدات و عربده‌کشی‌های سران حکومت می‌باشند.
به موازات این واقعیات نیز باید به شکست تمامی تلاشهای مذبوحانه رژیم آخوندی برای به سکوت کشاندن جامعه و همچنین تبلیغات دروغین حکومتی مبنی بر تمام شدن قیام، اشاره نمود تا پازل رشد و بالندگی قیام با خیزش‌های کارگری، معلمان، درویشان، مال باختگان، دانشجویان و یا شعارنویسی، به آتش کشیدن تصاویر خامنه‌ای و نیز مراکز سرکوب بسیج و نمایندگان ولی‌فقیه را بهتر تحلیل نمود.
مارا درحساب های زیر دنبال کنید توئیترkhozestan_khoro@ کانال تلگرام khozestan_khorosh@ ادمین کانال تلگرام manouch_ra@

قیام ایران - اعتراف به شکست سرمایه گذاری های استراتژیک


به یقین یکی از تبعات قیام مردم بجان آمده علیه کلیت نظام آخوندی که خود را طی هفته های اخیر در شعارها و حرکات رادیکال اعتراضی به نمایش گذاشته است، همان بارز شدن شکاف عمیق میان جامعه و دیدگاه های بغایت ارتجاعی و سرکوبگرانه رژیم آخوندی در تمامی مظاهر آن در زمینه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است.
در این راستا دیتکاتوری خامنه ای هزینه های سنگینی را برای پیشبرد سیاست های سرکوبگرانه خود تحت نام «اسلامی کردن» جامعه بر دوش مردم میهن امان گذاشته است. اعمال شیوه های ارتجاعی، دستکاری عامدانه در علوم پایه ای، علوم انسانی، قوانین مدنی، تاریخ و تمامی ارزش های ملی در حالی است که دیکتاتوری ولی فقیه ضمن به بند کشیدن کودکستان ها، مدارس، دانشگاه ها و مراکز آموزشی و یا دوایر دولتی، لشکری و کشوری، دست به تصفیه های خونین و ستاره دار کردن کردن دگراندیشان، اساتید و دانشجویان مبارز و مجاهد زده است.

در این راستا آخوند روحانی «امنیتی ترین رئیس جمهور» در دیکتاتوری ولی فقیه ضمن اعتراف به شکست سرمایه گذاری های استراتژیک برای به بند کشیدن جامعه که نام آن را «اسلامی» کردن گذاشته است، می گوید: «علم، علم است و به نوع تفکر و ایدئولوژی وصل نمی‌شود. عده‌ای در کشور ما سال‌ها وقت صرف کردند تا ریاضی و شیمی و فیزیک اسلامی درست کنند؛ ایشان پول، وقت و امکانات زیادی صرف کردند، اما حاصلی به دست نیاوردند». (سایت حکومتی مشرق نیوز ۵ اسفند ۱۳۹۶)

به موازات این واقعیات راه اندازی انواع و اقسام نیروهای سرکوبگر ارتجاعی تحت نام «مبارزه با منکرات», حجاب اجباری، سرکوب اقلیت های مذهبی، قومی و بویژه زنان میهن امان و همچنین امنیتی کردن جامعه در سایه «اصل ولایت فقیه» و یا «کودتای فرهنگی» در دانشگاه ها تنها نمونه های کوچکی از سیاست های استراتژیک نظام آخوندی برای به بند کشیدن جامعه جوان و پویای ایران می باشد.

ترجمان این جملات همان وجود راه اندازی «انگیزاسیون آخوندی» در کشور است که در روند طبیعی خود به تقابل مردم با تمامی ارزش های پوسیده، ارتجاعی و سرکوبگرانه حکومت بویژه با پیشتازی زنان، دانشجویان، کارگران، معلمان، هنرمندان و اساتید و متخصصان میهن امان راه برده است. ابعاد این واقعیات را اکنون جهانیان در شعارهای «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و یا «خامنه ای حیا کن، مملکت رو رها کن» و در قیام های اخیر بخوبی دیده و لمس می کنند.

به یقین این بزرگترین درس برای دیکتاتور خون ریزی است که اساس و بنیان حاکمیت خود را در سبد «سرکوب، تفتیش عقاید و مبارزه با علم و ارزش های نوین بشری» گذاشته و با ساری و جاری نمودن تفکرات ارتجاعی و عقب مانده آخوندی در تمامی زمینه ها تلاش دارد تا «تمدن ارتجاعی» ولایت فقیه را مستقرنماید.

آخوند روحانی سپس به گوشه هایی از شکست طرح ایجاد «تمدن بزرگ» ولی فقیه اذعان کرده و می افزاید:«استاد از لحاظ علمی باید آزاد باشد تا هر نظری که به آن رسیده را در تمامی علوم چه حقوق، جامعه‌شناسی، علوم سیاسی و غیره عالمانه و آزادانه بیان کند. اگر استادی مجبور شد در بیان نظر، خود را سانسور کند، مشخص است که در شیوه‌های خود مشکل داریم. اگر دانشجویی می‌خواهد در سمیناری در خارج از کشور حضور پیدا کند، نباید قبل و بعد از حضور، او را مورد سوال و جواب قرار دهیم چرا که در دنیای علم این حرف‌ها وجود ندارد و در رشته‌های تخصصی باید بتوانیم با دنیا تعامل کنیم؛ این بسیار نادرست است که به اساتید و پژوهشگران مشکوک باشیم».
مارا درحساب های زیر دنبال کنید توئیترkhozestan_khoro@ کانال تلگرام khozestan_khorosh@ ادمین کانال تلگرام manouch_ra@

قیام -بن‌بست هر دو جناح نظام ولایت فقیه برای برون رفت از بحران قیام و اجماع جامعه جهانی


بحران قیام و اجماع جامعه جهانی دو جناح نظام ولایت فقیه را بر سر یک دو راهی قرار داده است؛ سرکشیدن جام‌های زهر پیاپی و سپس سرنگون شدن یا تعارض کردن با جامعه جهانی و مردم و یکباره سرنگون شدن.
جناح خامنه‌ای برای خروج از بحران فعلی راه‌حلی ارائه نمی‌دهد. آنها تنها بلد هستند برای خامنه‌ای دعا کنند یا سایرین را تهدید کنند. اما جناح روحانی راه حل دارد؛ در برابر غرب باز هم زانو بزنیم برای حفظ نظام.
نگران‌های بی‌راه‌حل
علم‌الهدی در نماز جمعه مشهد به تاریخ ۴ اسفند قیام را «انحراف» نامید. او گفت: «انحراف دشمن جامعه است انحراف بن‌بست انقلابه انحراف راه کج کردن برای مردم از صراط مستقیم است…»
موحدی کرمانی نیز که اجرای همین نمایش را در تهران بر عهده داشت درباره اجماعی که علیه نظام در منطقه و جامعه بین‌المللی در حال گسترش و تحکیم است گفت: «آمریکا، صهیونیستها و عربستان در فکر ایجاد اجماع منطقه‌یی و بین‌المللی علیه ایران هستند؛ غافل از این‌که ایران حامل نور خداست که خاموش شدنی نیست».
جناح خامنه‌ای قیام در داخل کشور و اجماع جامعه جهانی علیه نظام را دو تیغه‌ی یک قیچی می‌بینند. در همین رابطه فارس در ۴ اسفند به نقل از گفتگوی یک مقام آمریکایی با واشینگتن پست نوشت سه شرط بر شروط سه‌گانه‌ی ترامپ برای باقی ماندن در برجام افزوده شده است؛ «نقض حقوق‌بشر، تهدیدهای سایبری و فعالیت‌های اقتصادی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی»
اما از یاد نباید برد که تهدید به درون مرزهای خلافت اسلامی! وارد شده است؛ پیشتر نظام ولایت فقیه برای آنکه لازم نباشد برای حفظ موجودیتش در تهران بجنگند راهی سوریه و عراق و یمن و لبنان و … شده بود تا با سرکوب مردم منطقه، فضای انفجاری را در داخل کشور قفل کند. اما اکنون به گفته‌ی رحیم‌صفوی، فرمانده سابق سپاه «تهدیدات خارجی جای خود را به تهدیدات داخلی» داده است.
آنچنان که ایسنا در ۴ اسفند گزارش کرد، او طی یک سخنرانی در خوزستان گفت: «ماهیت و سمت تهدیدات تغییر کرده و تهدیدات خارجی جای خود را به تهدیدات داخلی متوجه امنیت ملی داده است و مسائل مرتبط با امنیت داخلی بیش‌از‌پیش مورد توجه قرار گرفته است آن‌چنانکه یکی از اهداف دشمنان خارجی از راه‌اندازی اغتشاشات اخیر، مشغول کردن قدرت ایران به داخل کشور و همچنین ایجاد شکاف بین مردم و مسئولان بود».
راه‌حل جام‌ زهر
در کنار ابراز نگرانی بخش هژمونیک نظام، جناح روحانی البته با تایید خامنه‌ای راه‌حل جام زهر را به پیش می‌برد.
عراقچی در ۳ اسفند گفت: «وقتی ایران وارد مذاکره شد، اثبات کرد که آماده کمک برای راه‌حل سیاسی جهت هر مشکلی در منطقه است».
اعتماد‌آنلاین نیز در سوم اسفند نوشت: «علی خرم، نماینده پیشین ایران در مقر اروپایی سازمان ملل متحد، ارتباط با اروپا برای کاستن فشارهای آمریکا بر برجام را صددرصد لازم و حیاتی دانست و تأکید کرد: ایران باید تا دیر نشده ارتباط با اروپا را آن‌قدر نزدیک کند که سپر دفاعی در برابر تهاجمات ترامپ شود».
هر دو جناح البته می‌دانند که انتخاب هر کدام از دو مسیر جام زهر یا تعارض راه به سرنگونی نظام خواهد برد؛ موضوع تنها به تاخیر انداختن یا تسریع آن است.
مارا درحساب های زیر دنبال کنید توئیترkhozestan_khoro@ کانال تلگرام khozestan_khorosh@ ادمین کانال تلگرام manouch_ra@

عمق غارت و چپاول رژیم و فقر مردم؛ کنفرانس عباس داوری در شبکه تصویری ایران آزادی

عمق غارت و ترفندهایی که رژیم برای چپاول هرچه بیشتر مردم ایران به کار می‌گیرد و فشارهایی که بر طبقه کارگر اعمال می‌کند موضوع ست که در کنفرانس عباس داوری در شبکه تصویری ایران آزادی ارائه شده است.
با سلام به همه دوستان عزیز و به ویژه به قیام آفرینان قهرمان
بحث امروز ما در مورد عمق غارت و چپاول رژیم و فقر مردم می‌باشد. به خصوص چند نفر از دوستان سئوال کرده‌اند که چرا رژیم قادر نیست هیچ مشکلی از مردم را حل کند؟
این رژیم از همان ابتدا اقتصاد کشور را در سه پهنه بازرگانی، ارزی و پولی و مصادره اموال رژیم گذشته به دست گرفت. یعنی اتاق بازرگانی، همچنین مسأله ارزی و پولی کشور، و علاوه بر آنها بنیادها و مؤسساتی که دهها میلیارد دلار اموال مصادره شده رژیم شاه و اعوان و انصارش، در انحصار کامل خمینی و افراد او قرار گرفت و به این ترتیب با سرمایه‌های ملی این مردم و ارزهایی که وارد کشور می‌شد و همچنین با کلان ثروتهایی که از رژیم شاه به دست گرفتند، هیچ منفذ و روزنه‌ای که مردم دیگر بتوانند از آن استفاده کنند، باقی نگذاشتند و ساختاری تشکیل دادند که در این ۴ دهه مردم ما را به خاک سیاه نشاندند.
پرسش: می‌خواهم ببینم که به دست گرفتن ارز و پول کشور چه اشکالی داشته مگر پول و ارز در بانکها نبوده؟‌
عباس داوری:‌ این سئوال بسیار مهم است. توجه کنید اولین کاری که خمینی با ارز یعنی مشخصاً با دلار کرد، آن را دو نرخه اعلام کرد. یک نرخ رسمی و یک نرخ بازار آزاد. یعنی فروش ارز توسط بانک مرکزی با نرخ رسمی فقط بطور انحصاری به غارتگران وابسته به رژیم انجام می‌شد. روزنامه جمهوری (رژیم) پس از ۳۳ سال در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۰، آماری از قیمت ارز در بازار آزاد و نرخ رسمی در ۳۳ سال گذشته داده مطابق این آمار معدل قیمت نرخ رسمی در ۱۰ سال حکومت خود خمینی هر دلار برابر با ۷.۵ (هفت و نیم) تومان و معادل قیمت نرخ بازار آزاد در همین مدت برابر با هر دلار ۵۳ تومان بود. یعنی به طور میانگین در ۱۰ سال اول حکومت خمینی، نرخ ارز در بازار آزاد بیش از ۷ برابر نرخ رسمی بوده است. یعنی وقتی یک مؤسسه و یا یک فرد رژیمی مثلاً ۵ میلیون دلار از بانک مرکزی ارز می‌خرید، می‌توانست در بازار آزاد در ایران، یا با خرید کالا از خارج، حداقل ۳۵ میلیون دلار سود خالص به جیب بزند. حالا توجه کنید بعد از مرگ خمینی، در دو سال ۱۳۶۹ و ۷۰ خامنه‌ای و رفسنجانی، نرخ رسمی دلار را به ۶ تومان تنزل دادند، و نرخ بازار آزاد دلار به ۱۴۲ تومان، یعنی نزدیک به ۳۷ برابر نرخ رسمی رسید.
حال فرض کنید دفتر خامنه‌ای ۱۰۰ میلیون دلار ارز رسمی از دولت خریده در بازار آزاد این پول تبدیل به ۳ میلیارد و هفتصد هزار دلار می‌شود و آن را از طریق بانک مرکزی به مزدوران خودش در کشورهای مختلف می‌فرستد. یعنی از ثروت مردم بدون این که آب از آب تکان بخورد ۳ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار از پولی که به مردم متعلق بود از کیسه‌ی مردم درآمد همین کار را سپاه پاسداران و سایر سرکرده‌های رژیم انجام می‌دهند. بنابراین وقتی درآمد دولت از نفت مثلاً ۱۰۰ میلیارد دلار باشد، از کیسه‌ی مردم ما، تفاوت قیمت این پول با قیمت بازار را در می‌آورند. همین کارهای اخیر روحانی شیاد را ببینید که قیمت یک دلار در بازار آزاد را به نزدیک به ۵ هزار تومان رسانده در حالی که قیمت رسمی آن ۳۷۰۰ تومان است یعنی هزینه‌های سرکوب مردم را از تفاوت این دو نرخ در بیاورد. یعنی هر دلاری که وارد ایران می‌شود، در یک چرخه ضد مردمی فقط به ضرر مردم تمام می‌شود.
از سال ۶۷ به بعد دیگر جنگ ایران و عراق هم تمام شده بود. در سالهای ۶۹ و ۷۰ نفت ایران از بالاترین میزان تولید برخوردار بود. قیمت رسمی دلار ۶ تومان بود. الان قیمت دلار، به ۳۷۰۰ تومان رسیده است. هیچ دلیل اقتصادی وجود ندارد که کشوری مانند ایران که صادر کننده نفت است، ارزش رسمی پول کشور، به یک ۶۰۰ ام، تنزل کرده باشد. تنها دلیل غارت بی‌حد و حصر دلارهای حاصل از صادرات به ویژه نفت و گاز و ریختن قسمت مهمی از آن غارت برای آسیاب کشتار مردم منطقه است. نه تنها درآمدهای ملی مطلقاً وارد چرخه اقتصادی مردم نمی‌شود، بلکه حکومت ضدبشری، آن را به غارت می‌برد و کسی پاسخگو نیست. هرچی هست غارت و چپاول ثروتها و دسترنجهای مردم است. روزانه دهها تجمع علیه این چپاولگران و غارتگران حقوق کارگران در سراسر کشور برگزار می‌شود.
پرسش: آیا این رژیم توان حل مشکلات اقتصادی مردم را حتی به صورت یک رفرم دارد؟‌ اگر ندارد دلیل آن چیست؟‌
عباس داوری:‌ پاسخ این است که این رژیم مطلقاً نمی‌تواند حتی به قول شما بصورت رفرم هیچ مشکل اقتصادی را حل کند. زیرا:‌
اولا-ساختار اقتصادی این رژیم یک ساختار انگلی واسطه گری است و نه ساختار تولید کننده. رادیو فرهنگ (رژیم) روز ۲۲ فروردین ۹۵ صدای مصری نماینده مجلس رژیم در بررسی بودجه سال ۹۵ را پخش می‌کرد و او گفت:‌ «نظام تولیدی کشور که متأثر از نظام بانکداری است، امکان نداره با ۳۰ درصد بهره بانکی ما ایجاد اشتغال در کشور بکنیم. این‌ها ربطی هم به نظام بودجه ریزی ما ندارد.»‌ و «نظام گمرکی ما گرفتار ۲۵ میلیارد دلار، یعنی نزدیک به ۸۰ هزار میلیارد تومان کالای قاچاق است»‌.
ثانیا-ثروتها و سرمایه‌های مردم ما اساساً دست «ستادها» و «بنیادها» و «صندوق‌ها»ی باصطلاح قرض الحسنه و به میزان زیادی در میان چنگالهای خونین پاسداران رژیم است. این‌ها همه بودجه رژیم را می‌برند. روزنامه جهان صنعت در ۲۰ بهمن ۹۴ یعنی ۲ سال پیش نوشته بود:‌ «بخش عظیمی از حجم اقتصاد در اختیار دولت، حاکمیت، شرکت‌ها و بنگاه‌های فرادولتی، سهمیه‌بگیر، غیرپاسخگو، بدون کنترل و… قرار دارد» تمامی گلوگاههای واردات و صادرات کشور، از جمله فرودگاهها و عمده شرکتهای هوایی در چنگالهای پاسداران می‌باشد.
ثالثا-سیاست رژیم مبتنی بر صدور تروریسم به کشورهای دیگر است. تا هر کالایی را که رژیم لازم دارد، و یا هر سلاح و مهمات و پول را به مقصدهای مختلف از ایران خارج کنند تا به کشتار مردم بیگناه کشورهای دیگر سوخت برساند.
قابل ذکر است که چنین سازمانی مطلقا اجازه رفرم ​​ندید. رژیم مطلقا به هیچ شهروند ایرانی چیزی نخواهد داد.
سوال: آیا رژیم با چاپ اسکناس و مانورهای این موارد نمیتواند به درآمد فقرا کمک کند؟ اگر این کار را انجام دهد آیا به نفع رژیم نیست؟
عباس داوری: شما در این حكمیت با یک موضوع فساد مالی مواجه هستید. سرکردگان رژیم در یک فساد مالی در اندازه میلیارد دلاری غوطه ور هستند. در هر کشوری بانک مرکزی به نسبت سایر سازمان ها باید از فساد دور باشد. اما روزنامه رسالت رژیم ۲۹ اردیبهشت ۹۳ می نویسد: “تخلف وزارت صنعت و بانک مرکزی در رانت ۶۵۰ میلیون یورو ثابت شده است”. همچنین در روز ۲۲ دی ۹۳ خبرگزاری فارس نوشت: مجیدی پلیس آگاهی نیروی انتظامی می گوید: “در سه ماهه اول سال ۹۳ نسبت به مدت مشابه سال گذشته، ۲۷ درصد غارت، همکاری در معاملات دولتی ۲۰ درصد و زمینخواری بیش از ۴۰ درصد« افزایش » یافتهاست »
در برنامه تلویزیونی رژیم در فروردین فروردین ۹۴ با شرکت آخوند جنایتکار پورمحمدی، وزیر دادگستری روحانی در آن زمان و از قاتلان ۳۰ هزار زندانی قاتل، و زاکانی از مجلس نمایندگان مجددا پخش شد، آخوند پور محمدی جرم و جنایتکار، غیرقابل اعتراف کرد و گفت: بله “پول کثیف و رسوخ این پولها در سراسر رژیم”، سپس می گوید: “یک کوچی می گوید که در داخل حباب های درشت …” ظاهر می شود که در لایه های درونی، یعنی کرم مغزی کوبنده کوره.
نمونه های دیگر: سال ۹۲ اعلام شد ۲۹۰۶ پروژه نیمه تمام در زمان احمدی نژاد رها شده است. در بررسی بودجه سال ۹۶ تصریح شده است که «انواع طرح ها به تفکیک نوع پروژه برای طرح های ملی و استان مشخص شده است که ۶۰۴۹ مورد ملی و ۷۰۶۱۵ مورد آن استان است. در مجموع ۷۶۶۶۴ طرح نیمه تمام وجود دارد ».
مهمتر از آن بدهی های دولت است. چند ماه پیش اعلام شد: “بیش از ۵۵۰ هزار میلیارد تومان از بدهی ۷۰۰ هزار میلیارد تومانی دولت کنونی دولت در روحانی ایجاد شده است و ۱۵۰ هزار میلیارد تومان بدهی از احمدی نژاد به ارث رسیده است”.
از آنها مهمتر بودجه روحانی برای سال ۹۷ یک میلیون و ۲۰۰ هزار میلیارد تومان است یعنی این دولت باید هر ماه ۱۲۰ هزار میلیارد تومان به این سرکرده های سیری ناپذیر بپردازد.
می توان نتیجه گرفت که ساختار و فساد این رژیم مطلقا اجازه نمی دهد به کسی پولی پرداخت بشود.
سوال: ما در ایران کارگرانی داریم که درمورد مبارزه هستند و در حد توانایی تقلب خود از روشهای مختلفی پیروی می کنند … که باید آنها را تبریک گفت، اما در ایران یک نوع کارگر دیگر که از حقوق و حقوق خود آگاه نیستند. سئوال این است که چگونه باید با گروهی از کارگران که کم تعدادشان ارتباط برقرار کرده اند ارتباط برقرار شود تا آنها نسبت به حق و حقوق خود آگاهی کامل پیدا کنند؛ در حالی که امروزه در اتحادیه های کارگری ایران فعالیت کاری ندارند؟
عباس داوری: از زمان مصدق کبیر، یعنی در دهه ۲۰ و ۳۰، کارگران ما، تشکلهای کارگری تقریبا مناسب بودند. هر اتحادیه تجاری داشت یا نمایندگی های کارگری در واحد کار وجود داشت.
اما هنگامی که خمینی آمد، یکی از نخستین کارهای او لغو قانون کار و انهدام همه تشکل های کارگری بود و به جای آن در هر محیط کار جاسوسخانه درست شد. این یکی از خیانت های مهم خمینی به طبقه کارگر بود.
در سال ۵۸، حزب چماقدارن یعنی حزب جمهوری رژیم، با حمله و هجوم به خانه کارگر، با سرکردگی علی ربیعی که امروز وزیر کار روحانی شیاد است، و علیرضا محجوب خانه کارگر از آن تاریخ تا الان به استخدام خود در آورده اند. علی ربیعی از شکنجهگران شناخته شده دههی ۶۰، نخست وزیر کار رژیم است که به طور رسمی نمایندگان کارگران را در موقع تعیین حداقل دستمزد برای سالهای ۹۵ و ۹۶ اخراج کرد و این امر غیر از قانون کار مصوب رژیم در دیماه سال ۶۹ است.
کار بجایی رسیده که سپاه پاسداران در انبوه مؤسسات و شرکت های وابسته به خود، اعتراض کارگران را با فریب دادن و جبران خسارت پاسخ می دهد. در اوایل آبان ۹۵، تعداد ۱۷ کارگر محروم معدن «طلا آق دهره» متعلق به سپاه پاسداران، به خاطر اعتراض به اخراجشان ۳۰ تا ۱۰۰ ضربه و پرداخت ۵۰۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم شد. در حال حاضر اغلب کارگران در مؤسسات سپاه پاسداران و یا دولت به کار مشغول هستند.
اما علیرغم سورکوب شدید کارگران توسط این رژیم، اما کارگران توانستند در سال ۱۳۹۵، ۲۱۷۱ اعتراض گروه جمعی را در شهرهای مختلف ایران داشته باشند. مهمترین ویژگی تظاهرات و اعتراض کارگران در سال گذشته، سیاسی شدن شعارها بود. کارگران شعار میدادند: «جای کارگر زندان نیست. مزد کارگر شلاق نمی شود »،« کارگرزندانی آزاد باید ریشه کن شود »،« زندانی سیاسی باید آزاد شود »،« غارتگران آزاداند، کارگران زندانند ». این نشان می دهد که کارگران ما خیلی آگاه هستند، اما بیکاری، سرکوب و اخراج و … از عوامل مهم است که کارگران را بسیار آزار می دهد. باید به رژیم فشار آورد تا نمایندگی ها، اتحادیه های کارگری را به رسمیت بشناسند. ما باید از حقوق کارگران دفاع کنیم و اعلام کنیم که حقوق حداقل حقوقشان را به جهانیان تحمیل کنیم. از نوشتن نامه به سازمان بین المللی کار و توضیح وضعیت کارگران ایران، خودداری نکنید لطفا با کارگرانانی که هم ارتباط دارند، همین موضوع را به آنها بگویید. بدین معنی که کار مهم است، تحمیل نمایندگی های کارگری و سندیکاها به این رژیم است.
سوال: دلیل اینکه رژیم با تشکیل هر نوع سندیکایی مخالف است یا خیر؟ از جمله سندیکای کارگران یا رانندگان که این قشر بیشترین فشار و اجحاف روی رویشان است؟
عباس داوری: اگر به ریشه‌ی این رژیم نگاه کنید، می‌بینید این رژیم تحمل هیچ تشکلی را ندارد. زیرا هر تشکلی نشان از یک وحدت است و این رژیم ضد وحدت آحاد مردم ایران است و اگر تشکل قوی کارگران ایجاد شود رژیم دیگر نمی‌تواند به سادگی حقوق کارگران را پایمال کند. اما چون رژیم، حقوقی برای کارگران به رسمیت نمی‌شناسد، داشتن تشکل به معنی به رسمیت شناختن حقوق یک قشر، یا مؤسسه و یا … می‌باشد. به این دلیل این رژیم از اول تشکلهای دانشجویی، تشکل‌های کارمندی و مهمتر از آنها، تشکل‌های کارگری و سندیکاهای قدرتمند کارگری را منهدم کرد. اما ما می‌بینیم اکنون کارگران قسمتهای مختلف تلاش دارند تشکل خود را به رژیم تحمیل کنند ایجاد تشکلهای کارگری برای کارگران بسیار مهم و حیاتی است. وقتی در یک محیط کاری رژیم نمی‌گذارد تشکل کارگری راه بیافتد، کارگران نباید از برپایی تشکیلات خود کوتاه بیایند چون در همه قوانین کشورهای مختلف، ایجاد تشکلهای کارگری در محیطهای کاری را به رسمیت شناخته است. این موضوع در سازمان بین‌المللی کار که رژیم نیز در آن عضویت دارد و باید به تشکلهای کارگری اجازه تشکیل بدهد تاکید شده است.
مارا درحساب های زیر دنبال کنید توئیترkhozestan_khoro@ کانال تلگرام khozestan_khorosh@ ادمین کانال تلگرام manouch_ra@

شروط جدید ترامپ برای اولتیماتوم ۱۲۰ روزه‌اش؛ نظام ولایت فقیه تهدید را جدی می‌گیرد

۶ شرط ذکر شده از طرف ترامپ که باید در پایان ۱۲۰ روز محقق شده باشد وگرنه او از برجام خارج خواهد شد.
۶ شرط ترامپ
واشینگتن پست ۴ اسفند به نقل از یک مقام بلندپایه در دولت آمریکا گزارش کرد: «رئیس‌جمهور آمریکا شش زمینه برای همکاری با اروپا برای تشکیل جبهه واحدی علیه رژیم ایران مشخص کرد که علاوه بر سه مورد قبلی، شامل نقض حقوق‌بشر، تهدیدات سایبری و فعالیتهای مالی سپاه پاسداران نیز می‌شود.»
مقام مورد اشاره واشینگتن پست در تدوین سیاست آمریکا در مورد نظام ایران نقش دارد. سه مورد قبلی که مورد اشاره‌ی او قرار گرفت. عبارت است از آنچه ترامپ در اولتیماتوم ۱۲۰ روزه خود خطاب به کنگره خواستار شده بود:
«اول، مصوبه باید از ایران بخواهد که فورا به بازرسان بین‌‌المللی اجازه دهد از همه سایت‌هایی که می‌خواهند بتوانند بازرسی کنند.
دوم، مصوبه باید اطمینان دهد که ایران هیچگاه به داشتنِ یک سلاح اتمی نزدیک نخواهد شد.
سوم، بر خلاف توافق اتمی [برجام]، این موارد باید هیچ تاریخ انقضایی نداشته باشند. سیاست من این است که همه راه‌های ایران به سمت سلاح اتمی را ببندم، نه فقط برای ده سال، که برای همیشه.
اگر ایران به یکی از این موارد عمل نکند، تحریمهای اتمی آمریکا بطور اتوماتیک احیا خواهند شد.
چهارم، باید به‌طور مشخص در مصوبه قید شود که براساس قانون در آمریکا، برای نخستین بار، برنامه موشک با برد بالا و برنامه اتمی غیرقابل تفکیک شناخته می‌شود و توسعه و آزمایش موشکها باید با تحریمهائی شدید مواجه شود.»
او در همان بیانیه خطاب به سایر طرف‌های بین‌المللی گفته بود: «آنهایی که، به هر دلیلی، تصمیم بگیرند با ما همکاری نکنند، جانب جاه‌طلبی‌های هسته‌ای رژيم ایران را می‌گیرند و در مقابل مردم ایران و ملت‌های صلح‌طلب جهان قرار خواهند گرفت.»[بیانیه ترامپ درباره‌ی برجام چه می‌گوید؟]
مطبوعات نظام
این موضع‌گیری در میان رسانه‌های نظام انعکاس یافت. هرچند مشخص بود که از پیش نیز جناح‌های خلافت اسلامی از ارتباط دپیلوماتهای اروپایی با آمریکا برای برآورده کردن محورهای مورد نظر ترامپ خبر داشتند.
رسانه‌های نظام در ۴ اسفند درباره این خبر نوشتند: «به گفته این مقام آمریکایی، در حالیکه ترامپ پیشتر توافق هسته‌یی را به اصلاح بندهای زوال پذیر آن، امکان بازرسی از تمامی سایتها از جمله سایتهای نظامی و محدود کردن برنامه موشکهای بالستیک ایران مشروط کرده بود، اکنون نقض حقوق‌بشر، تهدیدات سایبری و فعالیتهای اقتصادی سپاه را نیز به سه شرط قبلی خود اضافه کرده است.»
کیهان در ۵ اسفند نوشت: «این‌که شماری از دیپلوماتهای اروپایی مشغول به کار شده‌اند تا از (خروج دولت دونالد ترامپ از برجام) جلوگیری کنند، نخستین نشانه همگرایی بین اروپا و آمریکا پس از ماه‌ها جدایی آشکار آنها بر سر (نظام) است.»
به نظر می‌رسد خبر واشینگتن تایمز رونمایی از خبری بود که پیشتر به جریان افتاده بود و نشست‌های مربوط به آن نیز برگزار شده بود؛ نشانه‌هایی که می‌توان آنرا در آنچه خبرگزاری فارس در ۴ اسفند نوشت یافت. فارس در این روز از سفر هیأت مذاکره‌کننده اتمی به ریاست عراقچی، معاون وزیر خارجه نظام به انگلستان خبر داد و نوشت: «معاونان وزرای خارجه ایران و انگلستان ۲۱فوریه (دوم اسفند) درباره ابعاد وسیعی از موضوعات دوجانبه، منطقه‌یی و بین‌المللی در لندن به رایزنی پرداختند.»
در فراسوی قدرت‌نمایی‌های سرکردگان جناح خامنه‌ای که مدعی هستند بر سر موشکی و منطقه‌ای مذاکره‌ای در کار نخواهد بود آنچه واضح به نظر می‌رسد این است که تهدید را جدی گرفته‌اند و به روشنی دریافته‌اند که شرایط از این نیز می‌تواند برایشان بدتر باشد.
از یاد نباید برد که این‌بار خامنه‌ای در حالی با زانوهای خونین برای سرکشیدن جام زهر می‌رود که انشقاق درونی نظام در وضعیتی فزاینده قرار دارد و قیام، شهرهای ایران را در نوردیده است. برخی از ناظران بر این باورند که سرکشیدن جام زهر توسط خامنه‌ای سقوط او را آسان‌تر و سپاه را مهار شده‌تر خواهد کرد؛ البته باید منتظر بود و در آینده قضاوت کرد.
مارا درحساب های زیر دنبال کنید توئیترkhozestan_khoro@ کانال تلگرام khozestan_khorosh@ ادمین کانال تلگرام manouch_ra@

شرایط جدید آمریکا و تنگتر شدن حلقه انزوا


هم‌زمان با بن‌بست برجام در درون رژیم، روز جمعه چهارم اسفند 96 یک مقام آمریکایی صحبت از چند شرط جدید آمریکا برای ادامه برجام کرد.
به گفته‌ این مقام آمریکایی رئیس‌جمهور شش زمینه‌یی که او از اروپائیها می‌خواهد با ایالات متحده کار کنند را ارائه کرد تا با تشکیل جبهه‌یی واحد، از ایرانیها بخواهند رفتارشان را تغییر دهند» این شش شرط یا زمینه، شامل سه شرط جدید حقوق‌بشر، تهدیدات سایبری و فعالیتهای مالی سپاه پاسداران می‌شود.
پیش از این، در جریان اولتیماتوم 120روزه ترامپ برای ادامه برجام، چهار شرط مطرح شده بود:
1-    بازرسی فوری از همه سایتهای مورد درخواست بازرسان بین‌المللی. 
2- تضمین نزدیک نشدن به تسلیحات هسته‌یی.
3- حذف تاریخ انقضا تعهد (در صورت عدم پایبندی ایران به هر یک از مفاد، تحریمهای هسته‌یی آمریکا به‌صورت خودکار باز می‌گردند)
4- هر توافقی باید صریحاً موشکهای دوربرد را غیرقابل تفکیک از تسلیحات هسته‌یی بداند و توسعه و آزمایش موشکی ایران را تحت تحریمهای شدید قرار دهد.
اما معنای سیاسی سه شرط جدید ـ مسأله حقوق‌بشر، تهدیدات سایبری و فعالیتهای اقتصادی سپاه پاسداران ـ این است که علاوه بر تنگتر شدن حلقه انزوای رژیم، شرایط برای توافق و ادامه برجام با حضور آمریکا دشوارتر می‌شود. به عبارت دیگر اگر تا پایان مهلت 120روزه، رژیم تن به شرایط و خواسته‌های آمریکا بدهد و خلاصه اگر توافقی حاصل شد، نتیجه تسلیم رژیم به شرایطی است که پیش از این نزدیکش هم نمی‌شد و این نشان می‌دهد حکومت آخوندی  تا کجا در تعادل‌قوای ‌ بین‌المللی پایین آمده که ناگزیر سرخترین و حیاتی‌ترین مرزهایش را هم زیرپا می‌گذارد که طبعاً دارای پیام روشنی است. در صحنهٴ داخلی هم به‌رغم همه دود و دمهای قدرت‌نمایانه، دچار دست‌بستگی بیشتری خواهد شد و تیغ سرکوب باز هم کندتر می‌شود، به‌خصوص که محتوای محورهای جدید حقوق‌بشر، تهدیدات سایبری و محدود شدن فعالیتهای سپاه پاسداران به‌عنوان بازوی اصلی سرکوب رژیم در داخل و جنگ‌افروزی در خارج کشور است.
ترامپ که  در یک کنفرانس سیاسی مربوط به جمهوریخواهان صحبت کرد و در آنجا برجام را یک توافق وحشتناک توصیف کرده و از پرداخت پول به رژیم که تنها یک مورد آن تحویل یک میلیارد وهشتصد میلیون دلار پول نقد به رژیم بود اظهار تأسف کرد و افزود من با کسی که شعار مرگ بر آمریکا بدهد، توافقی امضا نمی‌کنم. البته این حرف، شرط ترامپ نیست اما یک موضعگیری جدید محسوب می‌شود و اگر آمریکا بخواهد روی آن پافشاری کند، موافقت با آن، برای رژیم از سایر شروط مشکل‌تر است زیرا این شعار از زمان خمینی و حتی در زمانی که با آمریکا مراودات پنهانی داشت رایج بود و همان معاملات  پنهانی و خائنانه هم با پوش همین دود و دم و شعارهای دجالگرانه اجرا می‌شد. به‌نحوی که حتی یک بار میرحسین موسوی، نخست‌وزیر خمینی گفت که شعار مرگ بر آمریکا بیش از مجموعه ارگانهای امنیتی در مقابله با معاندان نظام به رژیم خدمت کرده است و البته فراموش نکرده‌ایم که رژیم در پناه این شعار بهترین فرزندان مردم ایران را، تحت عنوان مزدوران آمریکا، در دسته‌های ده‌تایی و صدتایی و... به جوخة اعدام سپرد و در حال حاضر هم این شعار را به دینامیسم نیروهایش در داخل و خارج کشور تبدیل کرده است.
در نتیجه اگر رژیم در منتهای ضعف و با هدف حفظ نظام به شرایط جدید تن بدهد، بلافاصله دامنهٴ تأثیرات آن گسترش یافته و رژیم در مسیر همان "تنزل بی‌پایان" که سال گذشته خامنه‌ای مطرح کرد قرار می‌گیرد.
اما اگر به این نتیجه برسد که تن‌دادن به شرایط جدید روند سرنگونی را تسریع می‌کند و  میز مذاکره را چپ کند، در این صورت باید به شرایط بسا خطرناکتر از قبل از برجام و تحریمهای خفه‌کننده برگشت. در این حالت با پذیرفتن خفگی اقتصادی که خارج از ظرفیت و تحمل جامعه است لاجرم باید به شرایط جدید قیام تن بدهد. شرایطی که رژیم   با  ارتشی از بیکاران و گرسنگان روبه‌رو خواهد شد و بارها سردمداران رژیم از آن صحبت کرده‌اند از جمله جنتی دبیر شورای نگهبان رژیم که  چندی قبل اعتراف کرد که  گرسنگی از حد قابل‌تحمل گذشته است.
بنابراین اگر در برجام اتمی، عامل فشار خفگی اقتصادی، رژیم را مجبور کرد به قول خودش روی زانوان خونین پشت میز مذاکره قرار بگیرد، این بار یک عامل فشار بسیار قویتر یعنی وحشت از توفان و طغیان اجتماعی هم به آن اضافه شده است. 

مارا درحساب های زیر دنبال کنید توئیترkhozestan_khoro@ کانال تلگرام khozestan_khorosh@ ادمین کانال تلگرام manouch_ra@

سقوط هواپیما - یاسوج وقتی پاسخگویی رخت برمی بندد


وقتی حکومتی ضدمردمی باشد مطمئناً هیچ جای سالمی در هیچ یک از سیستمها و ارگانهای آن نمی‌توانید پیدا کنید. مثل معروفی است که می‌گوید خانه از پای‌بست ویران است.
وقتی تمامی سرمایه‌های یک مملکت صرف ساختن مدرسه و بیمارستان و ورزشگاه و راه سازی در لبنان و عراق و ونزوئلا و... می‌شود دیگر جایی برای آبادی مملکت نمی‌ماند.
وقتی طی شش سال اخیر، مجموع مخارج فعالیت‌های (رژیم) در سوریه، حدود 15تا 20میلیارد دلار در سال بوده، طبیعی است که ناوگانهای هوایی کشور 20-25سال کار کرده و مستهلک شود.
وقتی...
«دیگر جای تعجب نیست که41کشته در حادثه سقوط هواپیمای سپاهان در تهران که آبان‌ماه سال‌93 اتفاق افتاد، 47کشته در تصادف دو قطار در محور سمنان که پنجم‌آذر سال قبل اتفاق افتاد، 21‌کشته در آوار شدن ساختمان پلاسکو که پنجم‌آذرماه سال قبل روی داد، 43‌کشته در انفجار معدن آزاد‌شهر که 13‌ادریبهشت‌ماه امسال اتفاق افتاد، مرگ 30‌ملوان کشتی سانچی که ۱۶دی‌ماه امسال اتفاق افتاد و حالا 66‌کشته در سقوط هواپیمای آسمان و حوادث مشابه که حتماً با این رژیم جنایت و چپاول در آیند ه خواهیم داشت.»             (روزنامه حکومتی جوان 2/12/96)
و اما رویکرد مسئولان مربوطه بعد از این حوادث بیشتر مردم و مشخصاً بازماندگان قربانیان را می‌آزارد. رویکردی که در آن ذره‌یی احساس گناه و مسئولیت یافت نمی‌شود. سایت انتخاب همان زمان نوشت: «وزیر راه و شهرسازی گفت: تا این لحظه بررسیها نشان می‌دهد در مقدمات پرواز "تهران-یاسوج" هیچ جای ایرادی نیست و واقعاً همه چیز مبهم بوده که چرا این حادثه رخ داده است».
به این می‌گویند پاسخگویی از نوع آخوندی، اولاً در «مقدمات پرواز جای هیچ ایرادی نیست» و ثانیا «همه چیز در ابهام است». خوب اینهم جواب، انشاالله که قانع شده باشید!
ضمن این‌که اشکال اصلی یعنی مقصر اصلی تحریمها بودند که باعث شدند «همه اجزای این صنعت لطمه ببینند».
وی افزود: «در شرایط سخت تحریم‌ها، سرپا نگه‌داشتن صنعت هوانوردی کار سختی بوده و همه اجزای این صنعت با تحریم‌ها لطمه دیدند».                                              
ظاهراً باید یک تشکر هم از آقای وزیر کرد که در شرایط تحریم صنعت هوانوردی را سرپا نگه داشته است. همچنین اوج مسئولیت‌پذیری و احساسات انسانی جناب وزیر را آنجا می‌توان فهمید که:
«وزیر راه و شهرسازی با بیان این‌که سازمان هواپیمایی کاملاً مستقل است، خاطرنشان کرد: همکاران من در این استان وظیفه دارند به تک‌تک خانواده‌ها سر بزنند و با آنها گفتگو و هر ابهامی و مشکلی دارند، رسیدگی و رفع شود و من این را از استاندار انتظار دارم». (همان منبع)         
حالا استقلال یا عدم استقلال سازمان هواپیمایی چه دردی از بازماندگان قربانیان حل می‌کند از خودش باید پرسید. همین‌طور سرزدن و گفتگو با بازماندگان آنهم نه توسط خود وزیر و یا یک معذرت خواهی خشک و خالی.
کافی است یکی از این حوادث در دیگر کشورهای جهان اعم از پیشرفته و در حال توسعه اتفاق بیفتد حداقل این است که وزیر مربوطه عذرخواهی کرده و استعفا می‌دهد. بنابراین این سؤال پیش میاید که چرا هیچ‌یک از مسئولان در ایران در قبال این سوانح که کم هم نیستند حاضر به پذیرش تقصیر، عذرخواهی و در نهایت استعفا از سمت خود به احترام مردم و جان‌باختگان نمی‌شود؟
به چند نمونه توجه کنید:
  • وزیر حمل ‌و نقل و رئیس راه‌آهن مصر در پی برخورد اتوبوس دانش‌آموزان مصری با قطار که منجر به مرگ 47دانش‌آموز شد از سمت خود استعفا دادند و بلافاصله مورد بازجویی قرار گرفتند.
  • پس از این حادثه نخست‌وزیر مصر از حادثه دیدگان در بیمارستان بازدید کرد و دستور داد تا به هر یک از خانواده‌هایی که فرزندانشان را در این حادثه از دست داده‌اند، مبلغ یک‌هزار دلار پرداخت شود.
  • در حادثه‌یی دیگر در اروپا، « ژنرال برونو کوش» رئیس ستاد ارتش فرانسه، درست دو روز پس از حادثه تیراندازی یک سرباز به 17نفر در یک نمایش نظامی که زخمی ‌شدن این تعداد سرباز را به همراه داشت، از سمتش استعفا داد.
  • «کریس هیون» وزیر انرژی انگلیس به‌دنبال متهم شدن به داشتن سرعت غیرمجاز در رانندگی و دروغگویی در این باره در سال 2003از سمت خود استعفا کرد.
  • «اندور میشل»، عضو ارشد کابینه انگلیس نیز در اوایل ماه جاری به افسری که می‌خواست مانع خروجش از ساختمان نخست‌وزیری شود فحاشی کرده بود، از این سمت استعفا کرد.
حالا در ایران ما نه تنها از معذرت خواهی و استعفا خبری نیست که وزیر مربوطه طلبکار هم می‌شود که این دستگاه را در حالی اداره کرده که در تحریم هم بوده. حالا یکی بیاد به این جناب بگوید آخر بی‌حیا همین تحریمها را هم شما با تروریسم و موشک و اتمی و...باعث و بانی شدید.
جالبتر و به عبارتی تأسف بارتر این‌که مسئول یا وزیر مربوطه و جناحش تلاش می‌کنند که نه تنها خود را مبرا از گناه بدانند که از جان و خون قربانیان بمثابه سرمایه و مهمات برای جنگهای باندی نیز استفاده کند، و تنها چیزی که مطلق بفکر آن نیستند جان باختن 66هموطن است. قسمت اعظم روزنامه‌های حکومتی این روزها مملو از همین جنگهای باندی در رابطه با سقوط هواپیمای شرکت آسمان که ما فقط به دو مورد آن اشاره می‌کنیم:
«اگر قرار باشد در حوادثی مانند سانحه سقوط هواپیمای مسافری پرواز تهران – یاسوج کسانی به‌عنوان مقصر شناخته شوند، متهمان ردیف اول همان کسانی هستند که با نوسازی ناوگان هوایی مخالفت کردند و گفتند این کار نوعی اشرافیت است و پول باز گردانده شده به کشور در چارچوب برجام نباید به جیب شرکتهای غربی سازنده هواپیما برود». (روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی باند روحانی)
یک نمونه هم از روزنامه‌های باند خامنه‌ای می‌آوریم خودتان قضاوت کنید:
«این قبیل سفسطه نشریات زنجیره‌یی در فرار به جلو و گرفتن قیافه طلبکار در حالی است که آنها باید پاسخگو باشند که چرا در سال پس از برجام، قراردادهای خرید هواپیما که جزو تحریم‌های لغو شده در برجام بود، عملی نشد؟»            (روزنامه حکومتی کیهان ـ دوم اسفند96)
واقعیت این است که دست روی هر مشکلی در این مملکت بگذاریم با توجه به وجود یک رژیم جنایتکار و ضدمردمی که هیچ دغدغه‌ای ندارد جز حفظ نظام و چپاول و اعدام و... تجربه این چهل ساله اثبات کرده که هیچ راهی در مقابل مردم قهرمان ایران نمی‌ماند جز سرنگونی همین رژیم.
مارا درحساب های زیر دنبال کنید توئیترkhozestan_khoro@ کانال تلگرام khozestan_khorosh@ ادمین کانال تلگرام manouch_ra@

خامنه‌ای و دوراهی مرگ


در حالی که به سرعت به سرفصل تعیین تکلیف برجام و تصمیم‌گیری نهایی در مورد فعالیتهای موشکی و منطقه‌یی رژیم نزدیک می‌شویم شاهد موضعگیریهای ضد و نقیضی در درون رژیم هستیم.
یک دسته کسانی هستند که  برجام را «پروژه خلع سلاح» برای سرنگونی نظام می‌دانند. یک کارگزار برون مرزی رژیم به نام هوشنگ امیراحمدی می‌گوید:
«جریان به این شکل پیش می‌رود که اول ایران باید خلع‌سلاح شود و بعد از لحاظ اقتصادی تضعیف و در داخل کشور بی‌نظمی ایجاد شود و در نهایت حکومت را سرنگون کنند؛ سیاست، سیاست سرنگونی نظام است»
در حرفهای این دسته از کارگزاران رژیم دو حلقه مهم وجود دارد. اول نفی هر گونه مذاکره بر سر موشکی و مسایل منطقه‌یی و دوم تأکید بر نقش راهبردی ولی‌فقیه در تعیین استراتژی و سیاستهای نظام.
روز 30بهمن آخوند احمد خاتمی در کرمان گفت:‌ «ما ولایت را جزو متن دین می‌دانیم و دفاع از ولایت را واجب دانسته و رهبر ما به‌عنوان ولی‌فقیه، نائب امام زمان‌ است. دشمنان تخریب ولایت را در دستور کار خود قرار دادند. تجربه نشان داده آن که می‌تواند کشور را اداره کند و همه گروهها را دور هم جمع کند ولایت است».
همچنین آخوند علم‌الهدی در نمایش جمعه 27بهمن مشهد ضمن حمله به آخوند روحانی گفت: «سه قوه حاکمند اما زیر نظر ولایت فقیه. همه عقده‌ها و گره‌های سردرگم با درایت رهبری حل می‌شود».
این دسته می‌خواهند این طور وانمود کنند  که حرفها در مورد مذاکره موشکی و منطقه‌یی حرف خامنه‌ای است و سپس  نتیجه می‌گیرند که باید در برابر مذاکره  ایستادگی کرد.
پاسدار شمخانی هم در پی  قاسم سلیمانی که گفت «این برجام با آن برجام خیلی تفاوت دارد. این جان شیعه و نظام را می‌گیرد» (1) با طرح این‌که «قدرت دفاعی ایران هرگز قابل مذاکره نیست» تلاش کرد که بگوید  نباید در مورد موشکی مذاکره کرد.
اما دستهٴ دوم که توسط روحانی و ظریف هدایت می‌شوند، در نقطهٴ مقابل دستهٴ اول، ادامه برجام و کوتاه‌آمدن از موشکی و هژمونی در منطقه را تنها راه نجات نظام از بن‌بست کنونی می‌دانند.
 نمونهٴ برجستهٴ این ادعا حرفهای ظریف در کنفرانس امنیتی مونیخ بود که به صراحت گفت: «ما خواستار یک منطقه قوی هستیم و نمی‌خواهیم در منطقه هژمون باشیم؛ دوران هژمونی گذشته است». 
البته رسانه‌ها و مهره‌های باند روحانی این رویکرد ظریف را ناکافی دانسته و عجله برای برجام های بعدی را خواستار شده‌اند. روزنامه حکومتی آرمان روز 30بهمن96 به‌نقل از یکی از سفرای بازنشسته رژیم از همین باند نوشته است« حضور در مجامع بین‌المللی نظیر اجلاس امنیتی مونیخ به‌ویژه در شرایط کنونی بسیار اهمیت دارد اما باز هم نباید به این حضور اکتفا کرد. ایران نباید از اهرم‌های لابی در اروپا و آمریکا غافل شود... در شرایط کنونی لازم است که ایران در جهت اقناع جامعه بین‌المللی دست به ابتکار بزند».
در هر حال هر دو باند تلاش می‌کنند وانمود کنند نظر خامنه‌ای را به سمت خودشان جلب کرده‌اند و خامنه‌ای هم تابه‌حال موضع روشنی اتخاذ نکرده است.
البته این‌که  وزیرخارجه فرانسه جهت تنظیم مقدمات سفر ماکرون در آستانهٴ سفر به تهران است، با توجه به شرطهایی که ماکرون گذاشته، پذیرفتن این شروط می‌تواند به‌معنای کوتاه‌آمدن و تن‌دادن به مذاکرات منطقه‌یی و موشکی باشد.
ضمن این‌که فشار شمارش معکوس ترامپ نیز فشار روی ولی‌فقیه ارتجاع را برای تصمیم‌گیری بیشتر می‌کند.
اما واقعیت این است که خامنه‌ای  به خوبی می‌داند اگر تن به مذاکره و جامهای زهر بعدی بدهد به قول قاسم سلیمانی جان نظام درمی‌آید و هم‌چنان که خودش در خرداد 95 گفت دچار ”تنزل بی‌پایان” خواهد شد. اگر هم تصمیم به مقاومت بگیرد، باید بازگشت به تحریمهای قبل از برجام را بپذیرد. معنای این کار هم چیزی نیست جز خفگی مضاعف اقتصادی و این هم به سرعت راه به سرنگونی و پایان نظام خواهد برد. لذا نظام ولایت فقیه  در بن‌بست  بر سر دوراهی خطرناک و مهلک قرار دارد.
طبعا در این شرایط خامنه‌ای فراتر از خواست باندهای درونی،  ناچار است توان نظام، بود و نبود و منافع کل نظامش را در نظر بگیرد، و در حالی که او می‌داند ازهر مسیر برود در انتها به سرنگونی نظام می‌رسد طبعاً به راهی فکر می‌کند که چند صباحی بیشتر به او فرصت بقا بدهد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-قاسم سلیمانی در روز 22بهمن 1396 در مورد جام‌زهر موشکی و منطقه‌یی گفت: «این زهر جان اسلام و جان ایران را کامل می‌گیرد، جان تشیع را می‌گیرد»
مارا درحساب های زیر دنبال کنید توئیترkhozestan_khoro@ کانال تلگرام khozestan_khorosh@ ادمین کانال تلگرام manouch_ra@

زمین گیرشدن نظام آخوندی در حل معضلات جامعه


هیچ شکی وجود ندارد که نظام آخوندی در تفکر و خاستگاه  خود نمی‌خواهد یک جامعه نیمه‌پیشرفته با رفاه نسبی برای مردم ایران ایجاد کنند.
علت هم این است که هدفشان از حاکمیت، تأمین منافع فردی خودشان می‌باشد. مردم هم از نظر آنها فقط همان چند درصد محدودی هستند که سر در آخور رژیم دارند و به بقیه مردم که  بیش از 90 درصد جامعه را تشکیل می‌دهند کاری ندارند.
وقتی هم صحبت  از مردم  می‌کنند به همان افراد و نیروهای حامی خود اشاره می‌کنند.
هنگام که می‌گویند مردم باید حرف خود را بزنند یا مردم حق دارند... قصدشان همان چند درصد مواجببگیر خودشان است.
تامین امکانات و سرمایه برای این چند درصد برایشان اهمیت دارد چون اینها چرخ نظام جنایت و شقاوت خامنه‌ای را می‌چرخانند.
البته برای پیشبرد سیاستهای ضدانسانی و تروریستی خود به امواج انسانی نیاز دارند همانند جنگ ایران و عراق یا تروریسم صادراتی به سوریه،‌ لبنان، یمن، عراق.
بنابراین وقتی که کلمه مردم از دهان خامنه‌ای و روحانی و سرکرده‌های رژیم خارج می‌شود بدانیم که منظور چه کسانی هستند.
بیش از 90٪ مردم در زیر سایه سنگین هیولای فقر و سرکوب قرار دارند اینها اهمیتی برای رژیم ندارد چون که حافظ کیان نظام آخوندی پاسدار بسیجیها هستند.
منظور خامنه‌ای از مردم همیشه در صحنه همین اوباشی هستند که به جوانان و زنان در جامعه حمله می‌کنند.
اگر نگاهی به‌عملکردهای نظام منفور ولایت فقیه بیاندازیم می‌بینیم که:
با سیاستهای ضدایرانی، زیرساختهای کشور را نابود کردند.
 بخش بزرگی از این تخریب به‌دلیل ادامه جنگ ضدمیهنی ایران و عراق و اصرار خمینی خون‌آشام به ادامه جنگ ویرانگر بود.
با سیاستهای منفعت‌طلبانه و نابود کردن تولید داخلی مهمترین کارخانه‌های کشور مثل کارخانه ارج با قریب یک صد سال قدمت تعطیل شد که شعبات بسیاری در کشور داشته است.
سپاه پاسداران صدها سد در کشور برای تأمین آب و برق مورد نیاز پایگاههای مختلف اتمی و موشکی و کارخانجات نظامی و پادگانهای مزدوران خود تأسیس کرد.
با این اقدام ضدمردمی  باعث خشک شدن رودخانه‌ها و دریاچه‌های تاریخی کشور مانند دریاچه ارومیه و زاینده رود، بخشی وسیعی از رودخانه کارون و... شده است.
ناوگان هوایی و دریایی کشور به‌شدت کهنه و فرسوده شده است و روزانه از مردم قربانی می‌گیرد البته همین ناوگان برای عوامل رژیم مدرن است.
چون اینها همان جزو چند درصدی هستند که از نظر رژیم مردم هستند.
خامنه‌ای و روحانی هیچ راه‌حلی برای بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، ‌سیاسی کشور ندارند آنها کاملاً در این موارد، زمین‌گیر هستند و بن‌بست اولین سنگر جلوی چشمشان است.
عوامل رژیم و قلم بهمزدان آن هم به این امر اعتراف می‌کنند.
 روزنامه دولتی ابتکار سوم اسفند 96 می‌نویسد:
«نکته بسیار کلیدی در بروز این موارد، سرعت بطیی و بسیار پایین مسئولان کشور برای تدبیر امور است. سرعت پایینی که آرام‌ آرام به یک تهدید جدی امنیتی تبدیل شده است. به‌عنوان نمونه، عدم توانایی تمام دستگاههای تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز در رفع مشکلات کسبه پلاسکو که بیش از یک سال‌ پیش دچار حریق شد، این کسبه را به یکی از جدی‌ترین ظرفیت‌های بروز مخالفت‌های اجتماعی تبدیل کرده است. آسیب‌دیدگان معدن یورت هم وضعیت بهتری ندارند؛ نحوه مواجهه با مخالفان دی ماه سال جاری و اوضاع دستگیرشدگان‌شان هم روایت مناسب‌تری به دست نمی‌دهد؛ مواجهه حاکمیت با مسأله سقوط هواپیمای تهران ـ یاسوج هم چندان امیدبخش نیست؛ در فقره دستگیری چهره‌های مرتبط با حلقه درویش‌های نعمت‌اللهی گنابادی هم وضع به همین منوال است».
یکی از روزنامه‌هایی که در دعوای باندی می‌خواهد نا کارآمدی باند روحانی را به رخ بکشد می‌نویسد:
«سکوت وزیر راه مقابل پرسش مطرح شده [از طرف یک از بستگان قربانیان سقوط هواپیمای تهران-یاسوج] نشان از یک آگاهی هولناک می‌دهد و آن اطلاع جمعی مسئولان از وخامت وضعیت موجود کشور در بروز حوادث فجیع است که انگیزه‌ای برای پیشگیری از وقوع آن وجود ندارد؛
41کشته در حادثه سقوط هواپیمای سپاهان در تهران که آبان‌ماه سال‌93 اتفاق افتاد، 47کشته در تصادف دو قطار در محور سمنان که پنجم‌ آذر سال قبل اتفاق افتاد، 21‌کشته در آوار شدن ساختمان پلاسکو که پنجم‌ آذرماه سال قبل روی داد، 43‌کشته در انفجار معدن آزاد‌شهر که 13‌ادریبهشت‌ماه امسال اتفاق افتاد، مرگ 30‌ملوان کشتی سانچی که ۱۶دی‌ماه امسال اتفاق افتاد و حالا 66‌کشته در سقوط هواپیمای آسمان و حوادث پیش‌رو که به سیاق گذشته باید منتظر وقوع آن باشیم.
عدم توجه به پیشگیریهای لازم در وقوع فجایع فارغ از داغدار کردن جامعه، یک پیآمد هولناک دیگر هم به همراه دارد و آن این‌که یک موضوع ساده به‌راحتی به معضلی برای کشور تبدیل شده است». (سایت جوان آنلاین وابسته به باند اصول‌گرایان خامنه‌ای)
البته همه این وطن‌فروشان و قاتلان جوانان ایران بهتر می‌دانند که مجموعه سیاستهای ضدمردمی «نظام ولایت فقیه» روزگار مردم را سیاه کرده و برای آنها جز غم اندوه از دست دادن عزیزان، به غارت رفتن سرمایه‌شان، بیکاری و فقر چیزی به ارمغان نیاورده اما می‌خواهند با شارلاتانیزم آخوندی بحرانهای کشور را به این جناح و آن جناح نسبت دهند و نقش خود را در پنهان کنند.
غافل از این‌که مردم هوشیارند و می‌دانند که سرمنشا همه مشکلات در زیرساختها و در صنعت و تولید در فرهنگ و مناسبات اجتماعی در رابطه با دیگرکشورها ماهیت رژیم فاسد آخوندی است.
شعار «اصولگرا، اصلاح‌طلب تمومه ماجرا» از آگاهی و شناخت مردم از حکومت آخوندی و عملکردها و سیاستهای خانمان برانداز آن است.
جوانان ایران دیگر فریب تبلیغات مزورانه آخوندهای حقیر و سفله را نمی‌خورند.
آنها فهمیدند باید حق خود را از حلقوم چپاولگران حکومتی گرفت.
آنها به خیابان نمی‌آیند که خواهش کنند که حقشان را به آنها بدهند.
آنها اعتراض و شورش می‌کنند موانع را کنار می‌زنند و ترس را به زیر پا می‌افکنند و خواهان نابودی این دشمنان مردم هستند.
مردم ما اراده کردند که سر تا پای این حکومت ظالم و شرور را به کام نیستی و نابودی حتمی بکشانند.
آینده برای جوانان و کودکان ایرانی فقط با ایجاد حاکمیت مردمی بدون آخوند میسر خواهد شد.
مارا درحساب های زیر دنبال کنید توئیترkhozestan_khoro@ کانال تلگرام khozestan_khorosh@ ادمین کانال تلگرام manouch_ra@