مقاله خمینی کیست
دراین سلسله مقالات با کارکردهای حکومت خمینی که سایه شومش ایران را به تباهی کشاند آشنا می شوید این مقالات برای آشنایی نسل جوان نسبت به حضور این هیولای ارتجاعی برخاک عزیزمان ایران است در بازنشر این سلسله مقالات ما را همیاری کنید
قسمت ششم :
جنگ ضدمیهنی
خمینی:
گردانندگان رژیم آخوندی، این جنگ خانمانسوز را «جنگ تحمیلی» یا «دفاع مقدّس» مینامند. آیا واقعاً این جنگ، «تحمیلی» بود؟ چه کسانی بهرغم خواست فراگیر و گسترده برای پایان دادن جنگ، آن را ۶سال دیگر ادامه دادند؟ و اساساً ادامه جنگ به سود چه کسانی و در تحکیم قدرت چه نیروهایی اثرگذار بود؟ آیتالله منتظری در خاطراتش گره این مشکل را میگشاید و میگوید: «وقتی انقلاب پیروز شد... در بعد خارجی شعارها همه بر اساس صدور انقلاب و اینکه انقلاب مرز نمیشناسد و این قبیل مسائل متمرکز بود.... من به سهم خودم به امام عرض کردم هر انقلابی که در دنیا به پیروزی میرسد معمولاً هیأتهای حسن نیّتی را برای کشورهای مجاور میفرستد و خطمشی خود را برای آنها توضیح میدهد و با آنها تفاهم میکند تا یک مقدار این تشنّجها کاهش پیدا کند. ایشان فرمودند ول کن. ما کاری به دولتها نداریم... ایشان هیچ حاضر نبودند که اسم دولتها به میان بیاید... و میفرمودند ملتها با ما هستند. به نظر من اگر ما یک مقدار تفاهم میکردیم شاید بهانه به دست آنها نمیآمد»... (خاطرات آیتالله حسینعلی منتظری. چاپ دوم دیماه ۱۳۷۹ ص۳۱۰).
چرا عراق انتخاب شد؟
عراق دربردارنده ویژگیهایی بود که بهعنوان مناسبترین طرف این جنگ میتوانست مدّنظر قرار گیرد. سوای خرده حسابهای شخصی خمینی با سران رژیم عراق، درصد عظیم جمعیّت شیعه مذهب و وجود مرقدهای ائمه اطهار در آن کشور و وابستگی کشورهای دیگر هممرز با ایران به یکی از دو اردوگاه جهانی ـ که البتّه «معنی چپ نگاه کردن به آنها برای خمینی کاملاً آشکار بود و عراق در مقام مقایسه، ناوابستهترین کشور هممرز ایران بهشمار میآمد» ـ باعث شد که این کشور برای اجرای سیاست ارتجاعی «صدور انقلاب» (که بهتر است گفته شود «صدور تروریسم») مناسبترین محل در نظر
آید.
سیاست «صدور انقلاب» به عراق!
بحرانهای مرزی، درگیریها و دخالتهای رژیم در عراق، از سال ۵۸ شروع شد. علت اصلی این دخالتها این بود که خمینی خود را متولی و مدعی عراق میدانست. هر چند حمله بزرگ و همهجانبه را عراق در سال ۵۹ آغاز کرد، اما علت اصلی شروع جنگ بین ایران و عراق، مطامعی بود که خمینی نسبت بهعراق داشت و تحریکاتی بود که در همین رابطه در مرزها و در داخل عراق بهعمل میآورد. هنوز دو هفته از پیروزی انقلاب نگذشته بود که خمینی نخستین سخنرانی تحریکآمیز خود را در زمینه «صدور انقلاب» ایراد کرد و در آن از «همه کشورهای اسلامی در زیر یک دولت و یک پرچم» سخن گفت و اینکه «یک دولت بزرگ اسلامی باید بر همه دنیا غلبه کند» (روزنامه «آیندگان»، ۷اسفند۱۳۵۷).
در اجرای این سیاست برای در خدمت گرفتن عوامل سرسپرده «قیاده موقّت» جنازه ملا مصطفی بارزانی را که نه ایرانی بود و نه تابع ایران و در آمریکا فوت کرده بود با هلیکوپتر به اشنویه برد و در آنجا دفن کرد.
در واکنش به تحریکاتی که از همان ماههای اولیه سلطه خمینی آغاز شده بود وزیر خارجه عراق از گردانندگان رژیم خواستار رفع اختلافات فیمابین گردید (روزنامه «بامداد» ۲۰مهر۱۳۵۸). امّا درخواستش بیپاسخ ماند. زیرا آنها سودای دیگری در سر داشتند.
گردانندگان رژیم آخوندی، این جنگ خانمانسوز را «جنگ تحمیلی» یا «دفاع مقدّس» مینامند. آیا واقعاً این جنگ، «تحمیلی» بود؟ چه کسانی بهرغم خواست فراگیر و گسترده برای پایان دادن جنگ، آن را ۶سال دیگر ادامه دادند؟ و اساساً ادامه جنگ به سود چه کسانی و در تحکیم قدرت چه نیروهایی اثرگذار بود؟ آیتالله منتظری در خاطراتش گره این مشکل را میگشاید و میگوید: «وقتی انقلاب پیروز شد... در بعد خارجی شعارها همه بر اساس صدور انقلاب و اینکه انقلاب مرز نمیشناسد و این قبیل مسائل متمرکز بود.... من به سهم خودم به امام عرض کردم هر انقلابی که در دنیا به پیروزی میرسد معمولاً هیأتهای حسن نیّتی را برای کشورهای مجاور میفرستد و خطمشی خود را برای آنها توضیح میدهد و با آنها تفاهم میکند تا یک مقدار این تشنّجها کاهش پیدا کند. ایشان فرمودند ول کن. ما کاری به دولتها نداریم... ایشان هیچ حاضر نبودند که اسم دولتها به میان بیاید... و میفرمودند ملتها با ما هستند. به نظر من اگر ما یک مقدار تفاهم میکردیم شاید بهانه به دست آنها نمیآمد»... (خاطرات آیتالله حسینعلی منتظری. چاپ دوم دیماه ۱۳۷۹ ص۳۱۰).
چرا عراق انتخاب شد؟
عراق دربردارنده ویژگیهایی بود که بهعنوان مناسبترین طرف این جنگ میتوانست مدّنظر قرار گیرد. سوای خرده حسابهای شخصی خمینی با سران رژیم عراق، درصد عظیم جمعیّت شیعه مذهب و وجود مرقدهای ائمه اطهار در آن کشور و وابستگی کشورهای دیگر هممرز با ایران به یکی از دو اردوگاه جهانی ـ که البتّه «معنی چپ نگاه کردن به آنها برای خمینی کاملاً آشکار بود و عراق در مقام مقایسه، ناوابستهترین کشور هممرز ایران بهشمار میآمد» ـ باعث شد که این کشور برای اجرای سیاست ارتجاعی «صدور انقلاب» (که بهتر است گفته شود «صدور تروریسم») مناسبترین محل در نظر
آید.
سیاست «صدور انقلاب» به عراق!
بحرانهای مرزی، درگیریها و دخالتهای رژیم در عراق، از سال ۵۸ شروع شد. علت اصلی این دخالتها این بود که خمینی خود را متولی و مدعی عراق میدانست. هر چند حمله بزرگ و همهجانبه را عراق در سال ۵۹ آغاز کرد، اما علت اصلی شروع جنگ بین ایران و عراق، مطامعی بود که خمینی نسبت بهعراق داشت و تحریکاتی بود که در همین رابطه در مرزها و در داخل عراق بهعمل میآورد. هنوز دو هفته از پیروزی انقلاب نگذشته بود که خمینی نخستین سخنرانی تحریکآمیز خود را در زمینه «صدور انقلاب» ایراد کرد و در آن از «همه کشورهای اسلامی در زیر یک دولت و یک پرچم» سخن گفت و اینکه «یک دولت بزرگ اسلامی باید بر همه دنیا غلبه کند» (روزنامه «آیندگان»، ۷اسفند۱۳۵۷).
در اجرای این سیاست برای در خدمت گرفتن عوامل سرسپرده «قیاده موقّت» جنازه ملا مصطفی بارزانی را که نه ایرانی بود و نه تابع ایران و در آمریکا فوت کرده بود با هلیکوپتر به اشنویه برد و در آنجا دفن کرد.
در واکنش به تحریکاتی که از همان ماههای اولیه سلطه خمینی آغاز شده بود وزیر خارجه عراق از گردانندگان رژیم خواستار رفع اختلافات فیمابین گردید (روزنامه «بامداد» ۲۰مهر۱۳۵۸). امّا درخواستش بیپاسخ ماند. زیرا آنها سودای دیگری در سر داشتند.
منتظری در
دیدار به خمینی گفت: «... این روزها برادران عراقی ما مرتباً مراجعه میکنند و میگویند
همانطور که حضرت امام خمینی انقلاب ایران را رهبری کردند تا به ثمر رسید انتظار
داریم که انقلاب عراق را هم رهبری کند» (روزنامه «بامداد» ۲۵فروردین ۵۹).
چمران وزیر
دفاع وقت اعلام کرد که «بین ملّت ما و صدّام حسین خط خون کشیده است و به هیچوجه
من الوجوه میانجیگری را از جانب هیچ طرفی نمیپذیریم و تا سقوط قطعی صدّام از هیچ
مبارزه قاطعی دست برنخواهیم داشت» (روزنامه «جمهوری اسلامی»، ۶اردیبهشت).
هنوز چندماه به حمله رژیم عراق به ایران مانده بود که گردانندگان رژیم اینچنین از «سقوط قطعی صدام» دم میزدند.
هنوز چندماه به حمله رژیم عراق به ایران مانده بود که گردانندگان رژیم اینچنین از «سقوط قطعی صدام» دم میزدند.
بهانه
مداخله در عراق
آخوندهای حاکم بر ایران که برای «حفظ نظام» به ترفند رذیلانه تازهیی چنگ آویختند تا با یاری آن به سرکوبیهای داخلی قبای «مشروعیت» بپوشند.. این «مائده آسمانی» را صدّام حسین با قتل «آیتالله صدر» به دامن عبای آخوندهای توطئهگر افکند و بهانه زمینهچینی برای دخالت در امور داخلی عراق را برای آنها «مشروع» نمود.
روز ۱۶فروردین ۱۳۵۹ «آیتالله محمدباقر صدر» در نجف دستگیرشد. سه روز بعد او و خواهرش در «شب سهشنبه ۱۹فروردین در یکی از زندانهای ارتشی بغداد» بهقتل رسیدند خمینی در پیامی «در پی شهادت آیتالله سیدمحمد باقر صدر و خواهر ایشان» اعلام کرد «... عجب آن است که ملتهای اسلامی خصوصاً ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاهها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصیبت بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسولالله صلی الله علیه و آله وارد میشود بیتفاوت بگذرند و به حزب ملعون بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکی پس از دیگری مظلومانه شهید کنند و عجبتر آن که ارتش عراق و سایر قوای انتظامی آلت دست این جنایتکاران واقع شوند او ابراز امیدواری کرد که «کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث» با «ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکه ننگ را از کشور عراق بزدایند.
آخوندهای حاکم بر ایران که برای «حفظ نظام» به ترفند رذیلانه تازهیی چنگ آویختند تا با یاری آن به سرکوبیهای داخلی قبای «مشروعیت» بپوشند.. این «مائده آسمانی» را صدّام حسین با قتل «آیتالله صدر» به دامن عبای آخوندهای توطئهگر افکند و بهانه زمینهچینی برای دخالت در امور داخلی عراق را برای آنها «مشروع» نمود.
روز ۱۶فروردین ۱۳۵۹ «آیتالله محمدباقر صدر» در نجف دستگیرشد. سه روز بعد او و خواهرش در «شب سهشنبه ۱۹فروردین در یکی از زندانهای ارتشی بغداد» بهقتل رسیدند خمینی در پیامی «در پی شهادت آیتالله سیدمحمد باقر صدر و خواهر ایشان» اعلام کرد «... عجب آن است که ملتهای اسلامی خصوصاً ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاهها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصیبت بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسولالله صلی الله علیه و آله وارد میشود بیتفاوت بگذرند و به حزب ملعون بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکی پس از دیگری مظلومانه شهید کنند و عجبتر آن که ارتش عراق و سایر قوای انتظامی آلت دست این جنایتکاران واقع شوند او ابراز امیدواری کرد که «کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث» با «ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکه ننگ را از کشور عراق بزدایند.
پایان قسمت ششم
ادامه دارد