مارا درحساب توئیتر زیر دنبال کنید
khozestan_khoro@
از بهمن ۵۷ تا بهمن ۹۶ کنفرانس حسین ربوبی در شبکه تصویری ایران آزادی
باصدها سلام و درود به همه شما كه امروز درخدمتتون هستم و بهخصوص با ادای احترام به شهدای قهرمان قیامآفرین كه به چهلمین روز شهادت اونها نزدیك میشویم.
قیامی كه بی تردید مبنای بسیار مستحكمی برای انقلاب نوینی خواهد شد كه ریش و ریشه این رژیم آخوندی پابگور رو ازبن برخواهدكند.
قبل از اینكه به سئوالاتی كه رسیده جواب بدم اجازه بدین به همین نكته ای كه عرض كردم قدری بیشتر بپردازم كه چرا میگوئیم قیامی كه مبنای مستحكمی برای «انقلاب نوین» خواهد بود.
میدانیم وقبلا در همین برنامه كنفرانس زنده به اون پرداختیم كه قیام قانونمند هست. چون خیلی فرق میكنه که ما به قیام چطور نگاه كنیم.
قیام رو وقتی قانونمند ببینیم خوب فراز و نشیبهاش را میتونیم بخونیم و به اصطلاح تبیین كنیم. گسترده شدن و یا عمیق تر شدن و یا رادیكال شدن قیام رو بدونیم كه ناشی از مرحله پیشروی قیام هست.
درنتیجه متوجه میشویم كه انقلاب هم قانومند هست و مطلقا بی حساب و كتاب نیست. اتفاقا چون انقلاب ریل تكاملی قیام هست كه دیگر سرنگونی و تغییر نظام را در خود دارد یعنی آخرین مرحله قیام هست لذا خیلی حساس و عناصر تشكیل دهنده آن به مراتب تعیین كننده تراست. با این توضیحات حالا به سئوالات كه رسیده میپردازیم.
باصدها سلام و درود به همه شما كه امروز درخدمتتون هستم و بهخصوص با ادای احترام به شهدای قهرمان قیامآفرین كه به چهلمین روز شهادت اونها نزدیك میشویم.
قیامی كه بی تردید مبنای بسیار مستحكمی برای انقلاب نوینی خواهد شد كه ریش و ریشه این رژیم آخوندی پابگور رو ازبن برخواهدكند.
قبل از اینكه به سئوالاتی كه رسیده جواب بدم اجازه بدین به همین نكته ای كه عرض كردم قدری بیشتر بپردازم كه چرا میگوئیم قیامی كه مبنای مستحكمی برای «انقلاب نوین» خواهد بود.
میدانیم وقبلا در همین برنامه كنفرانس زنده به اون پرداختیم كه قیام قانونمند هست. چون خیلی فرق میكنه که ما به قیام چطور نگاه كنیم.
قیام رو وقتی قانونمند ببینیم خوب فراز و نشیبهاش را میتونیم بخونیم و به اصطلاح تبیین كنیم. گسترده شدن و یا عمیق تر شدن و یا رادیكال شدن قیام رو بدونیم كه ناشی از مرحله پیشروی قیام هست.
درنتیجه متوجه میشویم كه انقلاب هم قانومند هست و مطلقا بی حساب و كتاب نیست. اتفاقا چون انقلاب ریل تكاملی قیام هست كه دیگر سرنگونی و تغییر نظام را در خود دارد یعنی آخرین مرحله قیام هست لذا خیلی حساس و عناصر تشكیل دهنده آن به مراتب تعیین كننده تراست. با این توضیحات حالا به سئوالات كه رسیده میپردازیم.
پرسش: چه عواملی منجر به انقلاب سال ۵۷ شد؟
حسین ربوبی: در همینجا اجازه بدین به قیامهائی كه درسال ۵۶ و۵۷ به انقلاب ضدسلطنتی منتهی شد اشاره ای بكنم كه چطور گام بهگام با بهحركت درآوردن مردم بیشتری و با تعمیق یافتگی بیشتری به انقلاب راه برد.
البته چندین ماه بطول انجامید تا به انقلاب منتهی شد وبسیاری بالا پائینی های سیاسی و اجتماعی در این میان برسر راهش قرار گرفته ولی نهایتا انقلاب راه خودش را انتخاب كرد وسرنگونی محقق شد.
خوب میدونیم كه یكی ازعناصر تعیین كننده برای پیشروی قیام فراهم بودن شرایط عینی است یعنی اینكه مردم نخواند نظام حاكم رو به میزانی كه مانند این مرحله وشرایطی كه جامعه ما در اون بسر میبره كارد به اصطلاح به استخونش رسیده باشه خوب اقشار محرومتر وطیف گسترده تری رو در برمیگیره.
یكی هم شرایط ذهنی است كه برمیگرده به رهبری قیام وسازمان رهبری كننده قیام.
البته همونطور كه عرض كردم انقلاب هم قانونمندی اش مثل قیام هست.
درانقلاب ضدسلطنتی كه در پی سلسه قیامهائی شكل گرفت و رژیم شاه و نظام مستبد سلطنتی را واژگون كرد، توده های مردم به گسترده ترین شكل و محرومترین اقشار جامعه تشكیل دهنده اون بودند یعنی شرایط عینی كاملا فراهم بود. اما تا جائی كه به شرایط ذهنی یعنی به رهبری قیام و سازمان رهبری كننده اش برمیگردد اون شرایطی كه باید یك انقلاب با آن به پیش ببره فاقد بود چرا كه انقلاب یك انقلاب دمكراتیك بود كه یك رژیم سرمایه داری وابسته را سرنگون میكرد ولی انقلاب بدست كسانی افتاد كه فاقد عنصر دمكراتیك بودند یعنی خمینی مرتجع و ضدبشر و آخوندهائی كه مطلقا ازدمكراسی بوئی نبرده بودند.
این باعث شد كه این انقلاب هرچند به پیروزی منتهی شد ولی نتوانست در مسیری كه آمده بود یعنی در تحقق اهدافی كه توده های مردم برای اون قیام و انقلاب كردند حركت كند. چیزی كه درجریان این قیامها كه مسلما به انقلابی برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه منجر میشه متفاوت هست.
به یك نكته دیگه هم اشاره كنم كه وقتی شرایط انقلابی فراهم هست یعنی تودهها بهپا خواسته اند و بهخصوص وقتی رژیم قادر نیست سرپا بماند اونچه تعیین كننده است همین رهبری قیام وانقلاب هست.
انقلاب دمكراتیك نوین كه امروز مجاهدین وشورای ملی مقاومت تماما برای تحقق آن همه چیز را به پای اون ریختن ومیریزن منجمله ۱۲۰۰۰۰شهید كه ۳۰هزارنفر طی چندماه درسال ۶۷سربه دار شدند، این نقیصه انقلاب ۵۷ را برطرف كرده است چطور؟ با پرداخت بالاترین بها ازطرف رهبری سازش ناپذیر اون. خوشبختانه این انقلاب از رهبری برخوردار هست كه مطلقا معتقد و پایبند و متعهد به آزادی و دمكراسی و حقوق آحاد مردم هست. خوبست به منشور ۱۰ ماده ای خانم رجوی اشاره كنیم كه تعهد این مقاومت هست و دمكراتیك ترین مانیفستی است كه تاكنون وجود داشته و باعث جذب بسیاری جریانات بین المللی هم شده است.
بنابراین بهخصوص بعدازقیامی كه آغازشده، تردید نیست كه انقلاب دمكراتیك نوین مردم ایران به پیروزی درخشان البته بسیار سریعتر از زمانی كه در دوره شاه طی كردیم، طی خواهد كرد و به پیروزی میانجامد.
و باز همینجا اشاره كنم به عنصر مهم دیگری كه عرض كردم كه برای یك قیام و ایضا انقلاب ضروری است، علاوه بر رهبری ذیصلاح، سازمان رهبری كننده ای كه باید به حل تضادهای انقلاب در صحنه عملی بپردازد. این بار برخلاف انقلاب سال ۵۷ كه خمینی مطلقا تن به سازمان كار انقلابی و مترقی نمیداد چون با روح ولایت فقیه یا دیكتاتوری مطلقه آخوندی همخوانی نداشت اینبار یك سازمان رهبری كننده ای وجود داره كه در پهنه های مختلف این انقلاب رو ماده میكند. تشكیلاتی شامل عناصر و جریاناتی كه طی دهها سال در اوج آبدیدگی و امتحان پسدادگی در جمیع جهات و درجمیع میدانهای سیاسی، ایدئولوژیكی و اجتماعی و غیر آن حضور فعال داشته و درنتیجه مورد بیشترین اعتمادها قرار داره بطوریكه میشه قاطعانه گفت كه مورد اعتماد ترین و قابل تكیه ترین جریان موجود است. یگانهای شورشی و هزاركانون اشرفی قیام از عناصر تعیین كننده این سازمان رزم است كه الان به مرحله ثمر دهی و شكوفائی خود رسیده است.
البته چندین ماه بطول انجامید تا به انقلاب منتهی شد وبسیاری بالا پائینی های سیاسی و اجتماعی در این میان برسر راهش قرار گرفته ولی نهایتا انقلاب راه خودش را انتخاب كرد وسرنگونی محقق شد.
خوب میدونیم كه یكی ازعناصر تعیین كننده برای پیشروی قیام فراهم بودن شرایط عینی است یعنی اینكه مردم نخواند نظام حاكم رو به میزانی كه مانند این مرحله وشرایطی كه جامعه ما در اون بسر میبره كارد به اصطلاح به استخونش رسیده باشه خوب اقشار محرومتر وطیف گسترده تری رو در برمیگیره.
یكی هم شرایط ذهنی است كه برمیگرده به رهبری قیام وسازمان رهبری كننده قیام.
البته همونطور كه عرض كردم انقلاب هم قانونمندی اش مثل قیام هست.
درانقلاب ضدسلطنتی كه در پی سلسه قیامهائی شكل گرفت و رژیم شاه و نظام مستبد سلطنتی را واژگون كرد، توده های مردم به گسترده ترین شكل و محرومترین اقشار جامعه تشكیل دهنده اون بودند یعنی شرایط عینی كاملا فراهم بود. اما تا جائی كه به شرایط ذهنی یعنی به رهبری قیام و سازمان رهبری كننده اش برمیگردد اون شرایطی كه باید یك انقلاب با آن به پیش ببره فاقد بود چرا كه انقلاب یك انقلاب دمكراتیك بود كه یك رژیم سرمایه داری وابسته را سرنگون میكرد ولی انقلاب بدست كسانی افتاد كه فاقد عنصر دمكراتیك بودند یعنی خمینی مرتجع و ضدبشر و آخوندهائی كه مطلقا ازدمكراسی بوئی نبرده بودند.
این باعث شد كه این انقلاب هرچند به پیروزی منتهی شد ولی نتوانست در مسیری كه آمده بود یعنی در تحقق اهدافی كه توده های مردم برای اون قیام و انقلاب كردند حركت كند. چیزی كه درجریان این قیامها كه مسلما به انقلابی برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه منجر میشه متفاوت هست.
به یك نكته دیگه هم اشاره كنم كه وقتی شرایط انقلابی فراهم هست یعنی تودهها بهپا خواسته اند و بهخصوص وقتی رژیم قادر نیست سرپا بماند اونچه تعیین كننده است همین رهبری قیام وانقلاب هست.
انقلاب دمكراتیك نوین كه امروز مجاهدین وشورای ملی مقاومت تماما برای تحقق آن همه چیز را به پای اون ریختن ومیریزن منجمله ۱۲۰۰۰۰شهید كه ۳۰هزارنفر طی چندماه درسال ۶۷سربه دار شدند، این نقیصه انقلاب ۵۷ را برطرف كرده است چطور؟ با پرداخت بالاترین بها ازطرف رهبری سازش ناپذیر اون. خوشبختانه این انقلاب از رهبری برخوردار هست كه مطلقا معتقد و پایبند و متعهد به آزادی و دمكراسی و حقوق آحاد مردم هست. خوبست به منشور ۱۰ ماده ای خانم رجوی اشاره كنیم كه تعهد این مقاومت هست و دمكراتیك ترین مانیفستی است كه تاكنون وجود داشته و باعث جذب بسیاری جریانات بین المللی هم شده است.
بنابراین بهخصوص بعدازقیامی كه آغازشده، تردید نیست كه انقلاب دمكراتیك نوین مردم ایران به پیروزی درخشان البته بسیار سریعتر از زمانی كه در دوره شاه طی كردیم، طی خواهد كرد و به پیروزی میانجامد.
و باز همینجا اشاره كنم به عنصر مهم دیگری كه عرض كردم كه برای یك قیام و ایضا انقلاب ضروری است، علاوه بر رهبری ذیصلاح، سازمان رهبری كننده ای كه باید به حل تضادهای انقلاب در صحنه عملی بپردازد. این بار برخلاف انقلاب سال ۵۷ كه خمینی مطلقا تن به سازمان كار انقلابی و مترقی نمیداد چون با روح ولایت فقیه یا دیكتاتوری مطلقه آخوندی همخوانی نداشت اینبار یك سازمان رهبری كننده ای وجود داره كه در پهنه های مختلف این انقلاب رو ماده میكند. تشكیلاتی شامل عناصر و جریاناتی كه طی دهها سال در اوج آبدیدگی و امتحان پسدادگی در جمیع جهات و درجمیع میدانهای سیاسی، ایدئولوژیكی و اجتماعی و غیر آن حضور فعال داشته و درنتیجه مورد بیشترین اعتمادها قرار داره بطوریكه میشه قاطعانه گفت كه مورد اعتماد ترین و قابل تكیه ترین جریان موجود است. یگانهای شورشی و هزاركانون اشرفی قیام از عناصر تعیین كننده این سازمان رزم است كه الان به مرحله ثمر دهی و شكوفائی خود رسیده است.
پرسش: گفته میشه كه مجاهدین با خمینی همكاری كردند و شاه را سرنگون كردند ولی خمینی آنها را كنار گذاشت و خودش قدرت را به تنهایی در دست گرفت، چرا مجاهدین با خمینی در این مورد همدستی و همكاری كردند؟
حسین ربوبی: واقعیت اینه كه رژیم خمینی دجاله یعنی یكی از مهمترین جنایتهاش تحریف تاریخ هست. واقعیت دیگه اینه كه مجاهدین هیچگاه با خمینی همكاری نكردند. به همین جهت از روز اولِ حاكمیت آخوندها درمعرض سركوب و كشتار آخوندها بودند و هستند.
جهت اطلاع سئوال كننده عزیز یكی از افتخارات مجاهدین اینه كه هیچگاه به همكاری با رژیم آخوندی آلوده نشدهاند و این علیرغم این بود كه خمینی برای پیشبرد سیاستهای ارتجاعی اش نیاز داشت كه یك نیروی مشروع و محبوب و مردمی مثل مجاهدین را به خدمت خودش بگیره ولی از روز اول چون شرط هرگونه نزدیك شدن مجاهدین رو به خودش این گذاشته بود كه در سركوب در كنار او قرار بگیرند، مجاهدین هیچگاه این ننگ را نپذیرفتند. بنابراین شما نمیتونید حتی در یك جا این همكاری را نشان بدهید. البته برای این مهم قیمت گزافی هم پرداخته اند.
در دوران قبل از سی خرداد سال ۶۰ كه معروف است به فاز سیاسی یعنی فعالیتهای سازمان سیاسی بود و یك كمی فضای سیاسی باز بود مجاهدین فقط به افشای ماهیت آخوندها آن هم متناسب با شرایط روز پرداختند به همین جهت در همان دوره نزدیك به سه سال كه سركوب عریان هنوز شروع نشده بود نزدیك به ۶۰نفر از مجاهدین را به خاطر فروش نشریه، گذاشتن بساط روزنامه و یا كتاب به شهادت رسانده بودند ما در همان موقع سه تا چهار هزار تا زندانی داشتیم اینها به خاطر این بود كه حاضر نبودیم كه تن به همكاری با آخوندها بدهیم. یادمون نره كه سازمان برادر مسعود و تعدادی از مسئولین سازمان را كاندیدای مجلس كرد، خمینی حاضر نشد حتی یك نفر از مجاهدین را به مجلس راه بده. سازمان برادر مسعود رو كاندید ریاست جمهوری كرده بود حتما میدونین كه خمینی چطور دجال بازانه وارد شد و مانع ورود به صحنه انتخابات شد چون از پایگاه مردمی ومحبوبیت گسترده ایی كه مجاهدین پیدا كرده بودند میترسید.
واقعیت اینه كه شاهكار مجاهدین این بود كه ظرف سه سال توانستند آخوند دجال و جنایتكاری كه خودش را یك قدیس قالب كرده بود مبلغین اش تبلیغ كرده بودند كه عكسش در ماه دیده میشه بعد از سه سال به نقطه ایی رسانده بودند كه مبارزه برای سرنگونی اش مشروع شده بود .
بله واقعیت اینه كه از بهمن ۵۷ كه رژیم آخوندی روی كار آمد تا سی خرداد ۶۰یعنی دوسال واندی مجاهدین با یك كارزار گسترده و شكوهمند سیاسی و تن ندادن به ننگ همكاری با خمینی تونستند رژیم آخوندی را به چنین نقطه ایی برسونن. قبل ازسال ۵۷ هم كه شاه همه مجاهدین را یا به شهادت رسونده بود یا به زندان برده بود.
وكلام آخرم اینه كه دوست عزیزی كه سئوال كردین كه اگر مجاهدین میتونستند خمینی را سر كار بیاورند كه خودشان سركار میآمدند چرا خمینی را سر كار بیاورند و اتفاقا این رژیم شاه بود كه راه را برای به حاكمیت رسیدن خمینی هموار كرد.
جهت اطلاع سئوال كننده عزیز یكی از افتخارات مجاهدین اینه كه هیچگاه به همكاری با رژیم آخوندی آلوده نشدهاند و این علیرغم این بود كه خمینی برای پیشبرد سیاستهای ارتجاعی اش نیاز داشت كه یك نیروی مشروع و محبوب و مردمی مثل مجاهدین را به خدمت خودش بگیره ولی از روز اول چون شرط هرگونه نزدیك شدن مجاهدین رو به خودش این گذاشته بود كه در سركوب در كنار او قرار بگیرند، مجاهدین هیچگاه این ننگ را نپذیرفتند. بنابراین شما نمیتونید حتی در یك جا این همكاری را نشان بدهید. البته برای این مهم قیمت گزافی هم پرداخته اند.
در دوران قبل از سی خرداد سال ۶۰ كه معروف است به فاز سیاسی یعنی فعالیتهای سازمان سیاسی بود و یك كمی فضای سیاسی باز بود مجاهدین فقط به افشای ماهیت آخوندها آن هم متناسب با شرایط روز پرداختند به همین جهت در همان دوره نزدیك به سه سال كه سركوب عریان هنوز شروع نشده بود نزدیك به ۶۰نفر از مجاهدین را به خاطر فروش نشریه، گذاشتن بساط روزنامه و یا كتاب به شهادت رسانده بودند ما در همان موقع سه تا چهار هزار تا زندانی داشتیم اینها به خاطر این بود كه حاضر نبودیم كه تن به همكاری با آخوندها بدهیم. یادمون نره كه سازمان برادر مسعود و تعدادی از مسئولین سازمان را كاندیدای مجلس كرد، خمینی حاضر نشد حتی یك نفر از مجاهدین را به مجلس راه بده. سازمان برادر مسعود رو كاندید ریاست جمهوری كرده بود حتما میدونین كه خمینی چطور دجال بازانه وارد شد و مانع ورود به صحنه انتخابات شد چون از پایگاه مردمی ومحبوبیت گسترده ایی كه مجاهدین پیدا كرده بودند میترسید.
واقعیت اینه كه شاهكار مجاهدین این بود كه ظرف سه سال توانستند آخوند دجال و جنایتكاری كه خودش را یك قدیس قالب كرده بود مبلغین اش تبلیغ كرده بودند كه عكسش در ماه دیده میشه بعد از سه سال به نقطه ایی رسانده بودند كه مبارزه برای سرنگونی اش مشروع شده بود .
بله واقعیت اینه كه از بهمن ۵۷ كه رژیم آخوندی روی كار آمد تا سی خرداد ۶۰یعنی دوسال واندی مجاهدین با یك كارزار گسترده و شكوهمند سیاسی و تن ندادن به ننگ همكاری با خمینی تونستند رژیم آخوندی را به چنین نقطه ایی برسونن. قبل ازسال ۵۷ هم كه شاه همه مجاهدین را یا به شهادت رسونده بود یا به زندان برده بود.
وكلام آخرم اینه كه دوست عزیزی كه سئوال كردین كه اگر مجاهدین میتونستند خمینی را سر كار بیاورند كه خودشان سركار میآمدند چرا خمینی را سر كار بیاورند و اتفاقا این رژیم شاه بود كه راه را برای به حاكمیت رسیدن خمینی هموار كرد.
پرسش: ۲۲بهمن۵۷ از درونش خمینی بیرون آمد چه تضمینی وجود دارد که از توی این یکی یک دیکتاتوری دیگری روی کار نیاید؟
حسین ربوبی: اولا همه حق دارند كه بدانند كه بعد از خیانتی كه خمینی و آخوندها به امید و اعتماد آنها كردهاند، بعد از بر باد دادن دستاوردهای انقلاب ضدسلطنتی چه تضمینی وجود دارد كه بار دیگر همین آش و همین كاسه و همین وضع تكرار نشود؟ آخر خمینیگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد.
یعنی این سؤال حق و بجایی است. یك ملاحظه دارم كه مبادا این سؤال پوش انفعال و بیعملی و تسلیم در برابر حكومت آخوندی باشد. اگر این نباشد كه قاعدتا نیست علامت رشد و بلوغ مبارزاتی است و هر كس حق دارد بپرسد چرا آن بار (بعد از انقلاب ضدسلطنتی) آنطور شد و چه تضمینی وجود دارد این بار مجدداً تكرار نشود. چقدر خوب است كه سؤالی كه اصلاً در زمان خمینی پیش پای او طرح نمیشد، حالا جلو روی مجاهدین گذاشته میشود…
امّا اوّل بگذارید ببینیم تضمین یعنی چه؟ در كسب و كار معمول، برای اینكه كسی چك بیمحل نكشد یك بانكی امضا او را تضمین میكند. یعنی اگر او بدهكاریش را نپردازد، برعهده ضامن است كه تعهد او را برعهده بگیرد. درسیاست تضمین، بسیار پیچیده تر است، چرا چون توان پرداخت هر نیرویی درقبال شعارهایش به ماهیت اون نیرو بر میگرده كه بر سر بزنگاهها نشون داده شده. مثلا با مرور سابقه یك سازمان یا یك شخصیت سیاسی میشه گفت كه چقدر روی حرفش جدی هست.
اگرمجاهدین از التزاماتی كه دادهاند سرپیچی كنند ون قض عهد كنند شك نكنید كه به سرنوشت شاه و خمینی دچار میشوند. این منطق تاریخ هست.
بنابراین در پاسخ به سئوال كننده عزیز عرض میكنم تضمین كننده اصلی و واقعی درخود مردم و توان رهبری و مقاومت آنها درمقابل مخالفین آزادی است. مردمی كه باید بیدار و هوشیار و آماده نبرد باشند برای دفاع از آزادی و حاكمیت مردمی.
با این توضیحات كوتاه، مجاهدین بنا به سابقه و ماهیت شان و بنا به عملكرد و برنامه شان تهدید آزادی نبوده و نیستند و نمیتوانند باشند. بلكه آخرین شانس آزادی و استقلال هستند و رژیم و اضداد آزادی دقیقا میخواهند خلاف این حقیقت را شایع و تلقین كنند. باور كنید اگر این مقاومت بتواند این رژیم را زمین بزند خودش عینی ترین تضمین سازندگی ایران فردا و نیز آزادی است. خمینی آزمایش بود و نبود ایران و ایرانی بود و هست، مقاومتی كه مقابل این هیولا بایستد ومسئولیت سرنگونی اون رو برعهده بگیره و پیش ببره شك نكنید بهترین مواظبت راهم از آزادی ها میكنه. این اولین و بهترین حافظ و تضمین كننده است.
نكته آخر اینكه خمینی كه برای این انقلاب بهائی نپرداخته بود، یك عمر مفتخوری كرد. قدرت را مفت و مجانی از طریق شبكه آخوندی دردست گرفت. به این دلیل هم گفتیم سارق انقلاب بود اگر او درخت را میكاشت مطمئن باشین خودش خراب نمیكرد. او هرچه دیگران مثل مجاهدین و فدائی ها با خونهایشان كاشتند را به كیسه گشادش ریخت. درمقابل این مجاهدین را ببنید بیش از ۵۰ سال دارند یكسره بها میدهند و آزمایش پس داده و میدهند. تا اعتماد مردم را به اونها برگردانند.
حرف آخر اگر مجاهدین هم راه شیخ و شاه را رفتند ملت ایران و پیشتازانش اگر غیرت و شرف ملی دارند كه حتما دارند باید بلند شوند اسلحه بكشند و اون رو سرنگون كنند و این حق مردم است. ازهمین مجاهدین باید درس گرفت با شاه چه كردند؟ وبا شیخ چه كردند؟
یعنی این سؤال حق و بجایی است. یك ملاحظه دارم كه مبادا این سؤال پوش انفعال و بیعملی و تسلیم در برابر حكومت آخوندی باشد. اگر این نباشد كه قاعدتا نیست علامت رشد و بلوغ مبارزاتی است و هر كس حق دارد بپرسد چرا آن بار (بعد از انقلاب ضدسلطنتی) آنطور شد و چه تضمینی وجود دارد این بار مجدداً تكرار نشود. چقدر خوب است كه سؤالی كه اصلاً در زمان خمینی پیش پای او طرح نمیشد، حالا جلو روی مجاهدین گذاشته میشود…
امّا اوّل بگذارید ببینیم تضمین یعنی چه؟ در كسب و كار معمول، برای اینكه كسی چك بیمحل نكشد یك بانكی امضا او را تضمین میكند. یعنی اگر او بدهكاریش را نپردازد، برعهده ضامن است كه تعهد او را برعهده بگیرد. درسیاست تضمین، بسیار پیچیده تر است، چرا چون توان پرداخت هر نیرویی درقبال شعارهایش به ماهیت اون نیرو بر میگرده كه بر سر بزنگاهها نشون داده شده. مثلا با مرور سابقه یك سازمان یا یك شخصیت سیاسی میشه گفت كه چقدر روی حرفش جدی هست.
اگرمجاهدین از التزاماتی كه دادهاند سرپیچی كنند ون قض عهد كنند شك نكنید كه به سرنوشت شاه و خمینی دچار میشوند. این منطق تاریخ هست.
بنابراین در پاسخ به سئوال كننده عزیز عرض میكنم تضمین كننده اصلی و واقعی درخود مردم و توان رهبری و مقاومت آنها درمقابل مخالفین آزادی است. مردمی كه باید بیدار و هوشیار و آماده نبرد باشند برای دفاع از آزادی و حاكمیت مردمی.
با این توضیحات كوتاه، مجاهدین بنا به سابقه و ماهیت شان و بنا به عملكرد و برنامه شان تهدید آزادی نبوده و نیستند و نمیتوانند باشند. بلكه آخرین شانس آزادی و استقلال هستند و رژیم و اضداد آزادی دقیقا میخواهند خلاف این حقیقت را شایع و تلقین كنند. باور كنید اگر این مقاومت بتواند این رژیم را زمین بزند خودش عینی ترین تضمین سازندگی ایران فردا و نیز آزادی است. خمینی آزمایش بود و نبود ایران و ایرانی بود و هست، مقاومتی كه مقابل این هیولا بایستد ومسئولیت سرنگونی اون رو برعهده بگیره و پیش ببره شك نكنید بهترین مواظبت راهم از آزادی ها میكنه. این اولین و بهترین حافظ و تضمین كننده است.
نكته آخر اینكه خمینی كه برای این انقلاب بهائی نپرداخته بود، یك عمر مفتخوری كرد. قدرت را مفت و مجانی از طریق شبكه آخوندی دردست گرفت. به این دلیل هم گفتیم سارق انقلاب بود اگر او درخت را میكاشت مطمئن باشین خودش خراب نمیكرد. او هرچه دیگران مثل مجاهدین و فدائی ها با خونهایشان كاشتند را به كیسه گشادش ریخت. درمقابل این مجاهدین را ببنید بیش از ۵۰ سال دارند یكسره بها میدهند و آزمایش پس داده و میدهند. تا اعتماد مردم را به اونها برگردانند.
حرف آخر اگر مجاهدین هم راه شیخ و شاه را رفتند ملت ایران و پیشتازانش اگر غیرت و شرف ملی دارند كه حتما دارند باید بلند شوند اسلحه بكشند و اون رو سرنگون كنند و این حق مردم است. ازهمین مجاهدین باید درس گرفت با شاه چه كردند؟ وبا شیخ چه كردند؟
پرسش: منظور رژیم از دهه فجر چیست؟ سابقه آن چیست؟
حسین ربوبی: دهه به اصطلاح «فجر» كه بدرستی مردم اون رو دهه «زجر» میگن ازروز ۱۲بهمن تا ۲۲بهمن یعنی ورود نكبت بار خمینی دجال به ایران از فرانسه تا سقوط سلطنت هست كه فقط برای دجالیت و تحمیق مردم از طرف رژیم اعلام و در اون نمایش دجالگری رژیم هست ولاغیر كه قیام آفرینان باید بطور مشخص امسال اون رو برسرش خراب كنن.
پرسش: گفته میشود که خمینی رهبری انقلاب را از دست نیروهای دمکراتیک ربود منظور چیست؟
حسین ربوبی: در سئوالات و توضیحات قبلی گفته شد كه انقلاب هدفهائی داشت وبرای تحقق اونها مردم جانشون را فدا كردند. این رژیم تا به حاكمیت نرسیده بود همه اون خواسته ها رو مطرح میكرد و خودش را ملتزم میكرد كه به اون خواسته ها پاسخ بده مثل آزادی های فردی و اجتماعی و سیاسی ولی وقتی به قدرت رسید با صدوهشتاد درجه اختلاف تا تونست انقلابیون را از دم تیغ گذروند. خمینی میگفت من یك طلبه هستم وقتی رژیم شاه كنار رفت من میروم قم و طلبگی را در پیش میگیرم ولی چه كرد؟ این یعنی سرقت انقلاب بعلاوه سرقت ارزشها كه بحثش را سوالات قبلی کردیم.
پرسش: من در فضای مجازی تلاش خودم را کردم و تا بتونم ادامه میدهم، ولی رژیم برای حفظ بقاش ممکنه دست به هر کاری بزنه.
حسین ربوبی: بله همین كار رو هم باید بكنید خیلی هم با ارزش هست. یك نكته رو توجه كنین كه بدلیل وضعیت وخیمی كه رژیم درگیر اون شده وشرایط داخلی و منطقهای و بینالمللی كه با آن مواجه است دستش بسته تر است وتیغش كندتر و باید اتفاقا بیشتر به او تهاجم كرد.