اظهار نگرانی عمیق عاصمه جهانگیر، گزارشگر ویژه ملل متحد، درباره «حقوق زنان» در ایران


«وضعیت حقوق بشر در ایران... از بسیاری جنبه ها عمیقاً نگران کننده است.»
این نحوه توصیف ارزیابی وضعیت حقوق بشر در ایران طی ۶ماه اول سال ۲۰۱۷ از زبان گزارشگر ویژه ملل متحد بود. او گفت تا تحقق هدف شماره ۵ طرح توسعه پایدار در رابطه با حقوق زنان «کار زیادی باقی مانده است».

خانم جهانگیر روز ۳ آبان ۱۳۹۶ (۲۵ اکتبر ۲۰۱۷) قبل از ارائه گزارش خوددر برابر کمیته سوم مجمع عمومی ملل متحد سخنرانی کرد. وی طی سخنان کوتاه و تکاندهنده ای «یک تور رعب و وحشت» را ترسیم کرد که متوجه «کسانی است که همچنان لب به اعتراض می گشایند و در رابطه با مأموریت او اطلاعات فراهم می کنند»‌ و از آنها قدردانی نمود.
در میان لیستی از مسائل موجب نگرانی، خانم جهانگیر به وضعیت زنان در ایران اشاره کرد و گفت:‌ «من عمیقاً نگران هستم در رابطه با گزارشات حمله به زنان مدافع حقوق بشر به شکل آزار و ایذای قضایی، بازداشت و کارزارهای لجن پراکنی»‌ و افزود که «واکنشهای شدید به کارزار اعتراضی رسانه های اجتماعی به حجاب اجباری، دستگیری کسانی که متهم به خواندن و توزیع نشریات فمینیستی می شوند، استمرار ممنوعیت زنان برخلاف منشور (حقوق شهروندی) از تماشای مسابقات ورزشی در استادیومها، و حذف زنان از برخی مشاغل و مواضع، نشانه آن است که کار زیادی برای تحقق» تعهدات داده شده از سوی رژیم ایران در راستای برآوردن اهداف توسعه پایدار و از جمله هدف شماره ۵ برای تحقق برابری جنسیتی  و توانبخشی به زنان باقی مانده است.
وی از رژیم ایران خواست تا در عمل و در قوانین به این نگرانیها بپردازد و ضمن تصویب کنوانسیون منع هرگونه تبعیض علیه زنان، همه قوانین و سیاستهای تبعیض آمیز در قبال زنان و دختران را ملغی کند.
گزارشگر ویژه ملل متحد در امر حقوق بشر در ایران همچنین به قتل عام ۳۰هزار زندانی سیاسی در ایران در سال ۱۳۶۷ پرداخت. وی گفت که «تعداد زیادی طومار، نامه و سند مربوط به اعدام هزاران زندانی سیاسی، مرد، زن و نوجوان» دریافت کرده است که «گویای درد عمیق و مداومی است که باید به طور قطع به آن پاسخ داد.»
خانم جهانگیر تأکید کرد «برخی از بالاترین مقامات دولت به این کشتارها اعتراف کرده اند.» وی خاطرنشان ساخت که «تقریباً به طور روزمره، من از اقوام کسانی که کشته شده اند نامه های پراز احساسی دریافت می کنم که خواستار پاسخ هستند. خانواده های قربانیان حق جبران و غرامت دارند و حق دارند بدون اینکه مورد انتقامجویی و تلافی قرار بگیرند از حقیقت آن وقایع و سرنوشت قربانیان مطلع شوند.»

خانم جهانگیر ضمن چند دقیقه، لیست بلندی از نگرانی ها بر سر وضعیت حقوق بشر در ایران ردیف کرد که یکسان شامل حال مردان و زنان می شود. نگاهی به فقط سرخط این نگرانیها تصویر گویا و تکاندهنده ای از وضعیت زندگی مردم ایران در زیر «جو رعب و وحشت» ارائه می دهد:

من نگران نرخ اعدامها در ایران هستم.
من از این فرصت استفاده می کنم تا درخواست خود مبنی بر دریافت لیستی از مجرمین نوجوان که حکم اعدام گرفته اند را مورد تأکید قرار دهم و موکداً از مقامات ایران می خواهم که محکوم کردن کودکان به اعدام را به طور فوری لغو کنند.
گزارشات متعددی وجود دارد از شکنجه فیزیکی و روانی، از جمله به منظور گرفتن اعترافات اجباری. متأسفانه من متوجه شدم که قطع دست و پا، کور کردن، شلاق زن، و استفاده طولانی مدت از حبس انفرادی همچنان به طور مرتب به کار گرفته می شوند.
من همچنین عمیقاً‌ نگران گزارشات مداومی هستم از انکار دسترسی زندانیان به درمان پزشکی مناسب و ضروری از جمله محرومیت از مراقبت پزشکی به عنوان شکلی از مجازات.
من خواستار پس گرفتن فوری ... اتهامات علیه همه کسانی هستم که به خاطر استفاده مسالمت آمیز از آزادی بیان، مذهب و عقیده در اسارت می باشند.
من گزارشاتی دریافت کرده ام که خانواده های فعالان و وکلای آنها هدف اقداماتی اساساً از سوی قوه قضائیه قرار می گیرند تا روی آنها فشار بیاورند.
من در گزارشم همچنین وضعیت فعالان صنفی را برجسته کرده ام که به خاطر فعالیت مسالمت آمیز در زندان می باشند. همچنین وضعیت سلامتی اضطراری و حساس زندانیان عقیده که برای اعتراض به غیرقانونی بودن بازداشت خود به قیمت به خطر انداختن سلامتی شان یا در اعتصاب غذا هستند و یا زمانی بوده اند.
به همین اندازه آزاردهنده و دردناک گزارشاتی هستند که من از نقض حق آزادی بیان، عقیده و اطلاعات و مطبوعات دریافت می کنم. از ژوئن ۲۰۱۷ تاکنون، حداقل ۱۲خبرنگار و ۱۴ وبلاگ نویس و فعالان رسانه های اجتماعی به خاطر فعالیت های مسالمت آمیزشان یا بازداشت شده و یا محکوم شده اند.
سایر کسانی که در رسانه ها کار می کنند در معرض بازجویی، پیگرد و سایر اشکال آزار و تهدید قرار داشته اند.
من از بسیاری از خبرنگارانی که با آنها مصاحبه کرده ام، مکتوباتی دریافت کرده ام که به طور مفصل شرح داده اند مورد چه تهدیداتی قرار گرفته اند. همه آنها از ترس عواقب شناسایی شدن و دادن اطلاعات به من به خاطر مأموریتم، در پی ملاقاتهای خصوصی بودند.
من در گزارشم به گزارش گروه کار در رابطه با بازداشتهای خودسرانه اشاره کرده ام که محرومیت خودسرانه اتباع دو ملیتی از آزادی را به عنوان یک روال جاری در حال ظهور شناسایی کرده بودند که امسال همچنان ادامه داشته است.
من توانستم اطلاعات مشروحی در رابطه با نقض روند رسیدگی قضایی و حق برخورداری از محاکمه منصفانه دریافت کنم.
من عمیقاً نگران گزارشات متعدد و مستمر در رابطه با فقدان استقلال قضائیه و همچنین محدودیت هایی هستم که به منظور محدود کردن استقلال عمل آنها بر کانون وکلا اعمال می شود. همچنین گزارشات قابل توجهی از تهدید، آزار و دستگیری وکلا در حین انجام وظایف حرفه ای شان وجود دارد.

روز کوروش؛ «مقام امنیتی» و مجاهدین خلق


«یک مقام امنیتی» در مصاحبه با مهر عنوان کرده بود که مجاهدین خلق در پشت بزرگداشت روز کوروش قرار دارند.

مجاهدین خلق

خبرگزاری مهر در روز ۴ آبان به نقل از «یک مقام امنیتی» از قصد «گروهک منافقین و عناصر آشوبگر ضد انقلاب برای ایجاد اغتشاش و هرج و مرج در هفته آینده به مناسبت بزرگداشت كوروش خبر داد». این «مقام امنیتی» افزوده بود: «تشویق هواداران برای حضور در این بزرگداشت، درگیری با نیروهای انتظامی و گرفتن فیلم و عکس جهت انتشار در رسانه های [مجاهدین] و همچنین کُشته سازی از این درگیری‌ها، از دیگر محورهای برنامه ریزی شده گروه های ضد انقلاب در این روز خواهد بود».

مفاسد اقتصادی

«مقام امنیتی» که مهر به نقل از آن گزارش می‌کرد با اذعان به گسترده بودن مفاسد و مشکلات اقتصادی در کشور، تصریح کرده بود که «راه انداختن تجمع اعتراضی علیه مفاسد و مشکلات اقتصادی در کشور و سپس به انحراف کشاندن آن با طرح شعارهایی علیه نظام و مقدسات اسلامی یکی از برنامه های اصلی این گروههاست».

نرده‌کشی

با چنین مقدمه‌ای از نگرانی مقامات خلافت اسلامی! از شکل‌گیری تجمعی ملی در پاسارگاد با محوریت اپوزیسیون، سپاه و نیروی انتظامی «از حدود یك ماه پیش با فاصله سه کیلومتر از مقبره کوروش از هر طرف به طول هشت کیلومتر نرده کشی کرده و در مسیر تردد خودروها به پاسارگاد مانع ایجاد کرده‌اند. در هر ۵۰ متر نیز دوربینهای قوی نصب کرده اند.»

تهدید ساکنان

اطلاعیه شماره ۳ شورای ملی مقاومت ایران که براساس منابع حاضر در صحنه مقاومت ایران، تنظیم شده است در ادامه افزود که خلافت اسلامی! تورهای مسافرتی به پاسارگاد را لغو کرده و از هفته‌های گذشته اقدام به اجاره کردن خانه‌های اطراف محل کرده است. نیروهای سپاه اهالی منطقه را تهدید کردند که از روز ۵ آبان باید خانه‌های خود را ترک کنند. سپاه همچنین ساکنان را تهدید کرده است که نباید خانه‌های خود را اجاره بدهند.

ممنوعیت تردد

بنا به اظهار منابع شورای ملی مقاومت، هرگونه تردد به منطقه پاسارگاد ممنوع شده است، بیماران و کارمندان نیز تنها با ارائه کارت و مجوزی که سپاه آنرا صادر می کند اجازه تردد به خانه‌هایشان را دارند. سپاه همچنین کسبه را وادار کرده است که مغازه‌های خود را در روز ۷ آبان باز نکنند.

اشغال حسینیه و مسجد

منطقه پاسارگاد شبیه به یک منطقه تحت اشغال شده است. یگان ضد شورش از هفته پیش در حسینیه این منطقه مستقر شده است. مسجد منطقه نیز از اشغالگری سپاه بی‌نصیب نمانده است.

هشدار

پیش از ۷ آبان اداره حفاظت اطلاعات، با منزل بسیاری از شرکت‌کنندگان سال قبل در مراسم روز کوروش تماس گرفته و به ‌آنها هشدار داده، که امسال برای شرکت در مراسم به پاسارگاد نروند.

«معاونت پیشگیری از جرائم»

«معاونت پیشگیری از جرائم» با ضبط وانتشار یک پیام صوتی خطاب به شهروندان تهدید کرده بود که «شما در تجمع غیرقانونی ۷ آبان۹۵در پاسارگاد حضور داشتید. تجمع غیرقانونی جرم است. به منظور جلوگیری از تعقیب قضایی و سابقه دار شدن و محرومیت از حقوق اجتماعی از حضور مجدد در ۷ آبان ۱۳۹۶ در این محل جدا اجتناب نمایید. معاونت پیشگیری از جرم».

حراست

حراست شرکت پالایش گاز فجر جم نیز برای آنکه سهم خود را در سرکوب روز کوروش ادا کند خطاب به کارکنان شرکت اعلام کرد که «اگر کسی در تجمع ۷آبان شرکت کند با وی برخورد خواهد شد.»

هواداران

شاهدان نقل کرده‌اند که نیروی انتظامی در پیرامون سعادت شهر، شهروندانی را که راهی پاسارگاد بوده‌اند را هواداران مجاهدین خلق خطاب می‌کردند. یعنی همان نیرویی که «مقام امنیتی» مورد استناد مهر آنرا صحنه گردان روز کوروش توصیف کرده بود. [روز کوروش؛ «مجاهد هستید که دارید به پاسارگاد می‌روید»]

در همین زمینه:

هم‌‌جبهه‌ای روحانی با خامنه‌ای، در دفاع از خلافت اسلامی!


روحانی اعلام می‌کند که به سیاست موشکی و دخالت در منطقه ادامه می‌دهیم در حالیکه از نزدیک شدن سیاست جامعه بین‌المللی به سیاست‌های اعلام شده‌ی اپوزیسیون نگران است.


موشک

روحانی طی یک سخنرانی در روز ۷ آبان در «مجلس» به صراحت اعلام کرد: «ما موشک را ساختیم، می‌سازیم، خواهیم ساخت... هر سلاحی از هر نوعی نیاز داشته باشیم در ساختن اون، در تولید اون، در انبار کردن اون و در زمان لازم برای دفاع خودمان از استفاده از اون تردید نخواهیم کرد».

امنیت

روحانی به نقش سپاه در ویران‌سازی کشورهای منطقه اذعان کرد و در زبانی وارونه آنرا ممانعت از تجزیه و حفظ امنیت کشورها توصیف کرد. روحانی از «امنیت» در سوریه، لبنان، عراق و افغانستان نام برد که به برکت! حضور پاسداران حاصل شده است، حضوری که سوریه را تبدیل به کشوری با نیم‌میلیون کشته، و یازده میلیون آواره کرده و از شهرهای عراق سرزمینی سوخته به‌جای گذاشته است. دخالتی که بخشی از لبنان را در اشغال حزب‌الله درآورده است تا آنرا کانونی برای صدور تروریسم و جنگ‌افروزی در سایر کشورها قرار دهد؛ آنچنان که مشاهده می‌کنیم در کشتار اهل سنت در سوریه و اخیرا در کشتار اکراد در کردستان عراق، حزب‌الله در کنار سپاه حضور مستقیم دارد. همین دخالتگری افغانستان را نیز به سرزمینی دست به دست شونده در بین گروه‌های تروریستی تبدیل کرده است که از جانب خلافت اسلامی! تغذیه مالی و تسلیحاتی می‌شوند؛ رابطه سپاه با طالبان بر کسی پوشیده نیست.


نزدیکی اروپا به آمریکا

روحانی در حالی بر برنامه موشکی خلافت اسلامی! پا فشاری می‌کند که مقابله با آن به نقطه‌ی وحدت آمریکا و اروپا تبدیل شده است؛ طی هفته‌های اخیر رهبران فرانسه، آلمان و انگلستان بارها تاکید کرده‌اند که برنامه موشکی نظام مقدس! و دخالت آن در منطقه، موضوع نگرانی جدی می‌باشد. [نزدیکی سیاست اروپا و آمریکا برای فشارهای پسا برجامی بر خلافت اسلامی!]


اپوزیسیون

از سال‌ها پیش، و پیش از آنکه توجه جهانی به برنامه موشکی و دخالت منطقه‌ای خلافت اسلامی! جلب شود، اپوزیسیون ایران با کارزاری طولانی و جانکاه بر اطلاع رسانی پیرامون این تهدیدات پای فشرد و ضرورت مقابله با آنها را تصریح کرد.


پوستین اعتدال

روحانی در حالی خود را مدافع سپاه و تمامیت خلافت اسلامی! نشان می‌دهد که پیشتر کوشیده بود، با معرفی خود به‌عنوان شیخ اعتدال و کسی که به‌دنبال تعامل با جهان است، این تمایز را به دنیا بباوراند که بین او و خامنه‌ای تفاوت‌های جدی وجود دارد، اما به محض قرار گرفتن سپاه در لیست تروریست‌های جهانی، [سپاه در کدام لیست تروریستی قرار دارد؟] روحانی پوستین اعتدال را به کناری انداخت و ماهیت خود را بیش از پیش آشکار کرد. خشم روحانی بیشتر از آن جهت است که به روشنی می‌بیند، سیاست جهانی در حال نزدیک شدن به سیاستی است که اپوزیسیون از ۳۶ سال پیش، در پیش گرفته است.


مجاهدین خلق

روحانی در همین سخنرانی گفت که خلافت اسلامی! مجاهدین خلق را از کشور بیرون رانده است اما آمریکا به آنها پناه داده است. روز ۴ آبان، در آستانه‌ی روز کوروش یک «مقام امنیتی» خلافت اسلامی!، مجاهدین خلق را عامل «ایجاد اغتشاش و هرج و مرج در هفته آینده به‌مناسبت» روز کوروش، توصیف کرده بود. او افزوده بود: مجاهدین خلق با «به راه‌انداختن تجمع اعتراضی علیه مفاسد و مشکلات اقتصادی در کشور» آنرا «با طرح شعارهایی علیه نظام» به انحراف می‌کشانند. [روز کوروش؛ «مقام امنیتی» و مجاهدین خلق]

روز کوروش؛ تدابیر خلافت اسلامی! برای مقابله با تجمع ملی در پاسارگاد


از مدتی پیش خلافت اسلامی! برای مقابله با تجمع ملی در پاسارگاد به‌مناسبت روز کوروش دست به سلسله اقداماتی با هدف ممانعت از تجمع زد؛ اقداماتی که در روزهای اخیر شدت بیشتری به خود گرفت.


از ۵ آبان

شورای ملی مقاومت ایران در دومین اطلاعیه خود به‌مناسبت روز کوروش به برخی از اقدامات سرکوبگرانه که طی روزهای اخیر از طرف نیروهای خلافت اسلامی! برای جلوگیری از این گردهمایی ملی صورت گرفت پرداخته است. اطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران تصریح می‌کند که مردم از شهرهای مختلف کشور «به منظور نمایشی از وحدت ملی علیه رژیم ضدایرانی و ضد ملی ولایت فقیه» از ۵ آبان با هدف گرامیداشت روز کوروش کبیر به مقصد پاسارگاد حرکت کردند. در نقطه‌ی مقابل، خلافت اسلامی! برای جلوگیری از این گردهمایی ملی دست به سلسله اقداماتی زد تا جلوی این حرکت گرفته شود؛ اقدامات سرکوبگرانه‌ای که طی روزهای اخیر شدت بیشتر یافته است.

تجمع در نقاط بازرسی

سپاه، بسیج، نیروی انتظامی و لباس شخصی‌ها از استان‌های اطراف به داخل استان و به مناطق اطراف پاسارگاد وارد شده و جاده‌های منتهی به شهرهای نزدیک به پاسارگاد را به کنترل خود در‌آوردند. همین امر باعث شد تا جمعیت انبوهی از مردم در نقاط مختلف بازرسی تجمع کنند. نیروهای سرکوبگر با خودروهای سیاهرنگ فاقد شماره در حال گشت زنی هستند.


گشت‌هوایی

سپاه و نیروی انتظامی به حضور زمینی اکتفا نکردند و برای کنترل بیشتر اقدام به راه‌اندازی گشت‌هوایی نیز کردند. هلی‌کوپتر‌های سپاه و نیروی انتظامی در محدوده پاسارگاد و اطراف آن به گشت‌زنی پرداختند.


کندن پلاک‌ها

از طرف دیگر سپاه برای آنکه به ایجاد رعب و وحشت بپردازد، «پلاک‌های خودروهایی که در مسیرهای منتهی به پاسارگاد در حرکت هستند یا تا شعاع ۲۰کیلومتری اطراف اتوبان توقف کرده‌اند را  کنده و با خود می‌برند.»


قطع اینترنت

اطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران می‌افزاید: برای آنکه «كسی امكان گرفتن پول نداشته باشد.» نیروهای سپاه اقدام به قطع کردن عابر بانک پاسارگاد کرده‌اند. همچنین برای جلوگیری از هرگونه برقراری ارتباط بین شهروندان حاضر در صحنه «اینترنت در پاسارگاد و مناطق اطراف آن قطع شده است.»


ممنوعیت ورود به استان

بنا به گفته شورای ملی مقاومت ایران، از صبح روز ۵ آبان یعنی دو روز پیش از برگزاری مراسم روز کوروش، نیروی انتظامی و گارد ضد شورش که در میان خود از زنان پاسدار و بسیجی نیز استفاده می‌کنند، پلاک خودروهایی که به سمت شیراز می‌رفتند را کنترل کرده و « هر خودرو كه پلاك آن مربوط به استان فارس نباشد، را برمی گردانند.»


مسدود کردن راه‌ها

سپاه برای آنکه اطمینان پیدا کند که راه‌های ورودی استان فارس را به اندازه کافی مسدود کرده است بخش‌هایی از جاده اصفهان – شیراز را به بهانه تعمیرات مسدود کرده است.


خروج اجباری

در ۵ آبان، ساعت ۱۹، نیروهای سپاه در محوطه فضای سبز سعادت شهر که در ۲۵ کیلومتری پاسارگاد قرار دارد، شهروندان را به زور سوار ماشین‌ها کرده و آنها را وادار می‌کردند که از شهر خارج شوند. برخی از افراد که در برابر خروج اجباری مقاومت می‌کردند توسط سپاه دستگیر شدند.


ناقص بودن مدارک!

«در مسیر مرودشت به پاسارگاد، در هر۲۰ کیلومتر یک ایست بازرسی است. مزدوران تلاش می‌کنند به بهانه ناقص بودن مدارک خودروها، آنها را توقیف کنند و مانع رفتن‌شان به سمت پاسارگاد بشوند.»


شما حتما مجاهد هستید

خلافت اسلامی! در حالی کوشید تا مانع از گردهمایی ملی در پاسارگاد شود که موج گسترده‌ی حضور مردمی که تلاش می‌کردند به هر نحو خود را به پاسارگاد برسانند در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی، منعکس شد، بسیاری از شاهدان نقل کرده‌اند که در اطراف سعادت شهر، نیروی انتظامی خطاب به مردمی که از سراسر کشور برای شرکت در روز کوروش به سمت پاسارگاد می‌رفتند، فریاد می‌کشیده که
«شما حتما مجاهد هستید که دارید به محل پاسارگاد می‌روید». [روز کوروش؛ «مجاهد هستید که دارید به پاسارگاد می‌روید»]


در همین زمینه:

روز کوروش، نیروی انتظامی، و مردمی که محارب نامیده می‌شوند


نیروی انتظامی ضمن بازرسی خوردوهای شهروندان در مسیر پاسارگاد، برگه‌هایی به آنها می‌دهد که در آن ضمن نسبت دادن برگزاری روز کوروش به اپوزیسیون، شهروندان را به دو تا پنج سال زندان تهدید می‌کند.


حصر کوروش

نیروی انتظامی و سپاه برای جلوگیری از برپایی گسترده‌ی روز کوروش در کنار مقبره‌ی او در پاسارگاد، مسیرهای منتهی به این محل تاریخی را مسدود کرده است. اما تنها به این کار قناعت نکردند، بر دور مقبره نیز نرده کشیده‌اند و به تعبیر برخی از هموطنان او را در پاسارگاد حصر کرده‌اند تا مانع از دسترسی مردم به او شوند.

جاده‌های منتهی

برخی از شهروندان که کوشیده بودند تا از مسیر کوهستان خود را به پاسارگاد برسانند نیز در مسیر دستگیر شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند با این وجود سایرین کماکان به دنبال راههایی دیگر برای رسیدن به پاسارگاد از پای ننشسته‌اند.


اپوزیسیون

در جاده‌های منتهی به پاسارگاد، نیروی انتظامی برای ایجاد هراس در شهروندان، خودروها را مورد تفتیش قرار می‌دهد. ماموران برگه‌هایی را به شهروندان می‌دهند که در آن نوشته شده است: «تجمع غیرقانونی در پاسارگاد در روز جعلی هفت آبان توسط جریان معاند و ضد نظام خارج نشین برنامه‌ریزی شده است و حضور در این برنامه مصداق ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی تلقی شده و با خاطیان برخورد قانونی و قضایی صورت می‌گیرد.»


مجاهدین خلق

پیشتر در گزارش‌ها نیز آمده بود که ماموران نیروی انتظامی خطاب به مردمی که به سمت پاسارگاد در حرکت بودند می‌گفتند: «مجاهد هستید که دارید به پاسارگاد می‌روید». [روز کوروش؛ «مجاهد هستید که دارید به پاسارگاد می‌روید»]


تهدید قضایی

نظام قضایی در خلافت اسلامی! در کنترل صاحبان قدرت است، همچنانکه براساس نظریه حقوقی عبدالفتاح سلطانی روند قضایی در مورد هیچیک از محاکمات دهه ۶۰ و به‌خصوص محاکمات منجر به قتل‌عام تابستان ۶۷ رعایت نشده بود، [نظریه حقوقی عبدالفتاح سلطانی درباره اعدام‌های سال۶۷] اکنون نیز خلافت اسلامی! با تهدید قضایی می‌کوشد مانع از حضور مردم در کنار مقبره‌ی کوروش بشود.


محارب یا ...

در ادامه‌ی این برگه، در توضیح ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی که به آرم نیروی انتظامی نیز مزین! است، آمده: «هر گاه دو نفر یا بیشتر اجتماع و تبانی نمایند که جرایمی بر ضد امنیت ملی مرتکب شوند در صورتیکه عنوان محارب بر آنها صادق نباشد به دو تا پنج سال حبس محکوم خواهند شد.» [بی بی سی فارسی، ۷ آبان ۹۶]


در همین زمینه:

روز کوروش، پاسارگاد، و داعشی‌های سپاه


 سپاه می‌خواهد برای مقابله با روز کوروش مراسم بزرگداشت حججی را در پاسارگاد برگزار کند عملی که وجدان عمومی را بیش از پیش جریحه‌دار خواهد کرد.


راه‌های ورود

نیروهای خلافت اسلامی! از روزهای قبل برای آنکه مانع از تجمع مردم در روز کوروش در کنار مقبره او در پاسارگاد شوند، تدابیر مختلفی اندیشیدند تا راه‌های ورود به پاسارگاد را ببندند.

دستگیری

از ساعات اولیه امروز ۷ آبان راه‌های ورودی اصلی بسته شد و نیروهای لباس شخصی در همه نقاط مستقر شدند. تعدادی از افراد را دستگیر کردند با این تصور که شاید بتوانند بقیه شهروندان حاضر در صحنه را بترسانند.

اندک
حدود ۵ تا ۶ هزارنفر از نیروی ضد شورش در منطقه مستقر شدند، نیرویی که البته در برابر جمعیت عظیمی که به پیشواز روز کوروش می‌رود اندک به نظر می‌رسد.


اپوزیسیون

از چند روز پیش نیروهای خلافت اسلامی! با دستگیری افراد و انتساب آنها به اپوزیسیون، می‌خواستند این ترس را در عموم ایجاد کنند که بهای شرکت در روز کوروش برای شرکت‌کنندگان، متهم شدن به جرائم! سیاسی است، ترفندی که پیشتر برای سرکوب مالباختگان در تهران نیز در پیش گرفته شد تا آنها را مرعوب و به خانه‌های خود بفرستند اما در مقابل، مالباختگان شعار «داعشی، داعشی» در توصیف نیروی انتظامی در برابر «مجلس» را سر داده شد.


حججی

راه دیگر برای برهم زدن روز کوروش که از طرف سپاه در پیش گرفته شد برگزاری یادواره‌یی برای حججی ست. حججی پاسداری بود که به کشتار مردم در سوریه اشتغال داشت و در آنجا کشته شد. در حالیکه مالباختگان در شهرهای مختلف کشور خطاب به خلیفه مسلمین! شعار می‌دهند که «سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن»، اکنون سپاه می‌خواهد با برگزاری یادواره‌یی برای او نشان دهد که در مقابل خواست عمومی حرکت می‌کند، عملی که البته بر پرونده‌ی جرایم آن خواهد افزود به‌خصوص آنکه انتخاب پاسارگاد آنهم در روز کوروش بیش از پیش وجدان عمومی را جریحه‌دار خواهد کرد.

اسکای نیوز، شورای ملی مقاوت و تظاهرات مالباختگان در تهران


تلویزیون اسکای نیوز با استناد به گزارش شورای ملی مقاوت ایران، از تظاهرات ۲ هزار نفر از مالباختگان در تهران علیه موسسه مالی وابسته به سپاه خبر داد.

ورشکستگی

تلویزیون اسکای نیوز، طی گزارشی درباره تظاهرات ۲ هزار نفر از مالباختگان در برابر «مجلس» به تاریخ ۱ آبان گفت: «اپوزیسیون ایران اعلام كرد كه بیش از دوهزار ایرانی در مقابل مجلس ایران در تهران دست به تظاهرات زدند و فساد دولتی به‌خصوص موسسه كاسپین وابسته به سپاه پاسداران را محكوم كردند این موسسه از سال گذشته ورشكست شده و اموال هزاران شهروندی كه در آن سپرده‌گذاری کرده بودند را بالا كشیده است.»

گسترش فساد

اسکای نیوز در گزارش خود افزود که «تظاهرات در ایران در حال گسترش است» و مردم «نهادهای سپاه پاسداران ایران را به چپاول اموال‌شان متهم كردند.» به گفته‌ی اسکای نیوز هزاران نفر از شهروندان اموال خود را به موسسه کاسپین سپرده بودند به این دلیل که اعلام شده بود این موسسه اعتباری به سپرده‌ها سود ۳۵ درصدی خواهد داد اما از سال گذشته به بهانه‌ی ورشکستگی از پرداخت سودها خودداری کرده است. «بر اساس گفته اپوزیسیون ایران این وضعیت بیان كننده گسترش فساد در نهادهای دولتی است.»

سپاه

موسسه مالی وابسته به سپاه نه تنها از پرداخت سود سپرده‌ها خودداری می‌کند، بلکه حاضر نیست حتی اصل سپرده را نیز باز گرداند؛ علت این موضوع در موقعیتی است که سپاه برای اعمال هژمونی در جهت منافع خود در اختیار دارد و «راه را برای اجرای اختلاس باز می كند.»

تراکم و جدیت

اسکای نیوز تاکید کرد که بنا بر گزارش‌ها تظاهرات مالباختگان از «تراکم و جدیت» بالایی برخوردار بود و «شعارهای مخالفین برای بركناری دیكتاتوری در ایران بالا گرفت و به‌شدت نیروهای پلیس و حسن روحانی رئیس جمهور ایران را مورد انتقاد قرار دادند».

مریم رجوی

اسکای نیوز با استناد به گزارش شورای ملی مقاومت ایران تصریح کرد که «نیروهای پلیس در خارج از مجلس با تظاهركنندگان درگیر شده و تعدادی از آنها را دستگیر كرده است و تظاهر كنندگان با سنگ به آنها حمله می‌كنند. از طرفی دیگر مریم رجوی رئیس جمهور اپوزیسیون سازمان مجاهدین خلق ایران گفت اعتراض ها تمایل مردم ایران برای سرنگونی دیكتاتوری نظام آخوندی را نشان می‌دهد وی از جوانان ایرانی خواست كه از خواسته‌های اپوزیسیون حمایت كنند و تظاهرات علیه چپاول نهادهای دولتی در ایران را گسترش بدهند».

در همین زمینه:

قاضی تدپو: سپاه همان گشتاپوست


 قاضی تدپو در مصاحبه‌ای با اسکای نیوز عنوان کرد که سپاه مشابه گشتاپوی هیتلر است و کار آن جنگ افروزی در خاورمیانه و سراسر جهان می‌باشد.


گشتاپو

قاضی تدپو، رئیس زیرکمیته مبارزه با تروریسم در کنگره آمریکا طی مصاحبه‌ای با اسکای نیوز، سپاه را با گشتاپوی هیتلر مقایسه کرد. مقایسه‌ای که به طور طبیعی به ذهن مخاطب اینرا متبادر می‌کند، که خلافت اسلامی! نیز نظامی مشابه با نظام نازیسم هیلتری در آلمان می‌باشد.

سوریه

همچنان که هیتلر تمام اروپا و بسیاری از نقاط خارج از آن را به جنگ کشاند، و کشتارها و ویرانی‌های وسیع در پی ‌آن ایجاد کرد، فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران نیز از بدو تاسیس آن در چنین مسیری گام نهاده است، یکی از نمونه‌های این جنگ افروزی برجای گذاشتن سوریه به‌عنوان کشوری با نیم میلیون کشته و یازده میلیون آواره است.


جنگ افروزی

قاضی تدپو، حزب‌الله و سپاه را ابزارهایی دانست که خلافت اسلامی! بواسطه‌ی آنها شعله‌ی جنگ را نه تنها در خاورمیانه بلکه در سراسر دنیا بر می‌فروزد.


توقف معاملات

قاضی تدپو اظهار امیدواری کرد که «اروپایی‌ها قراردادها و معاملات مالی با حزب‌الله که سپاه پاسداران هم در آنها دست دارد را متوقف کنند.» زیرا «سپاه پاسداران از این قراردادها برای تأمین مالی عملیات‌های تروریستی و جنگ‌های نیابتی‌اش استفاده می‌کند».


عامل رنج

رئیس زیرکمیته مبارزه با تروریسم، در مصاحبه با اسکای نیوز به درستی یادآور شد که سرپا ماندن خلافت اسلامی! به خاطر وجود سپاه است. او افزود: «همه کشورهای منطقه از سپاه پاسداران رژیم ایران رنج می‌برند.» به واقع با نگاه کردن به هر گوشه‌ای از خاورمیانه، شاهد جنگی هستیم که از طریق سپاه ایجاد شده است.


راه‌حل ریشه‌ای

قاضی تدپو راه‌حل ریشه‌ای معضلی به‌نام خلافت اسلامی! را در تغییر آن دانست و گفت: «همه از جمله ایرانیان مخالف رژیم ایران در داخل کشور درک می‌کنند چیزی که امکان دارد به‌وقوع بپیوندد و برای جهان هم مفید است تغییر این رژیم توسط مردم ایران است. من امیدوارم این موضوع به‌وقوع بپیوندد و مردم ایران بتوانند این رژیم را تغییر دهند و صدایشان را به دنیا برسانند.»


در همین زمینه:

«قانون موشک‌های بالستیک ایران و اجرای تحریم‌های بین‌المللی»


 طرحی در مجلس نمایندگان آمریکا ارائه و به تصویب رسید که فعالیت‌های موشکی خلافت اسلامی! را نشانه گرفته و راه را برای تحریم‌های جدید علیه آن هموار می‌کند.

طرح جدید

به‌دنبال اعلام استراتژی جدید آمریکا علیه خلافت اسلامی! و در پی قرار گرفتن سپاه در لیست تروریست‌های ویژه جهانی که از طرف وزارت خزانه‌داری آمریکا اجرایی می‌شود، «قانون موشک‌های بالستیک ایران و اجرای تحریم‌های بین‌المللی» به‌عنوان طرحی جدید در ۴ آبان ۹۶ در مجلس نمایندگان آمریکا به تصویب رسید. این طرح از طرف اد رویس، رئيس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا ارائه شد، که با رای مثبت ۴۲۳ نماینده این مجلس تایید شد.

باز کردن راه

مصوبه جدید مجلس نمایندگان راه را برای اعمال تحریم‌های جدید از جانب آمریکا علیه برنامه موشکی خلافت اسلامی! می‌گشاید، به‌خصوص اگر مرتکب آزمایش موشکی جدیدی بشود.

منع

«قانون موشک‌های بالستیک ایران و اجرای تحریم‌های بین‌المللی» با اشاره به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل تنظیم شده است. این قطعنامه خلافت اسلامی! را از «آزمایش موشک بالستیک با قابلیت حمل کلاهک هسته ای منع کرده است.»
در بخشی از این طرح آمده است: «سیاست آمریکا این است که از فعالیت ایران در ارتباط با موشک‌های بالستیکی که برای داشتن توانمندی حمل کلاهک هسته‌ای طراحی شده‌اند، از جمله شلیک با استفاده از چنین فناوری‌های موشکی، جلوگیری کند.»

قانون

بعد از تایید این مصوبه توسط سنا و امضای آن توسط رئیس جمهور، از آن به‌عنوان قانون آمریکا یاد خواهد شد.

در همین زمینه:

گزارش عاصمه جهانگیر و تقاضای پیگیری قتل‌های زنجیره‌ای


عاصمه جهانگیر در گزارشی درباره وضعیت حقوق بشر در ایران خواستار رسیدگی به پرونده‌ی قتل‌های زنجیره‌ای شد.

نخستین گزارش

عاصمه جهانگیر، گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران، نخستین گزارش خود در مقام فعلی را از شش ماهه نخست سال ۲۰۱۷ در تاریخ سوم آبان ارائه داد.

اعدام و آزار و اذیت

گزارش عاصمه جهانگیر در جلسه کمیته سوم نشست همگانی ملل متحد ارائه شد. گزارشی که طی آن در مورد شمار اعدام‌ها در ایران «ابراز نگرانی» شده بود. عاصمه جهانگیر تصریح کرده بود که «دست‌کم چهار متهم به انجام جرم در سن نوجوانی، از آغاز سال جاری میلادی اعدام شده‌اند و ۸۶ نوجوان دیگر در صف اجرای حکم هستند.» گزارشگر ویژه همچنین نگرانی عمیق خود را درباره‌ی «گزارش‌های مربوط به شکنجه، و نیز پیگرد، محاکمه و آزار و اذیت کنشگران حقوق بشر » ابراز کرد.

روزنامه نگاران

گزارشگر ویژه یادآور شد که « گزارش‌هایی از نقض آزادی بیان، آزار روزنامه‌نگاران و احضار آن‌ها توسط نهاد‌های دولتی دریافت می‌کند.»

حقوق زنان

عاصمه جهانگیر تاکید کرد که «در مورد حقوق و وضعیت زنان نگرانی وجود دارد و قوانین و سیاست‌های تبعیض‌آمیز علیه این شهروندان باید برچیده شوند.»

اقلیت‌ها

گزارشگر ویژه «در مورد وضعیت اقلیت‌های قومی و باورمندان به عقاید و دین‌های دیگر، گزارش‌ها در مورد پیگرد، بازداشت‌های خودسرانه و یا شکنجه این دسته از شهروندان ابراز نگرانی کرده‌است.»

قتل‌های زنجیره‌ای

نکته جالب توجه در سخنان عاصمه جهانگیر اشاره به موضوع قتل‌های زنجیره‌ای در انتهای دهه نود بود. قتل‌هایی که به دستور مستقیم بالاترین مقامات خلافت اسلامی! صورت گرفت و وزرات اطلاعات ناچار از پذیرش مسولیت آن شد. در همان مقطع در مطبوعات حکومتی مطرح شد که ریشه‌ی این قتل‌ها به تابستان ۶۷ و قتل‌عام سی هزار زندانی سیاسی باز می‌گردد. عاصمه جهانگیر «از مقام‌های مسئول خواسته‌ است تا وضعیت قتل‌های زنجیره‌ای در پایان دهه نود میلادی را روشن کنند.»

راستی‌آزمایی شده

عاصمه جهانگیر تاکید کرد که گزارش او براساس « اطلاعات دریافتی و راستی‌آزمایی‌شده، از شهروندان داخل و خارج از ایران تهیه شده‌است.» [رادیو فردا ۴ آبان ۹۶]


در همین زمینه:

آتنا دائمی وضعیت رقت انگیز درمان زندانیان در زندان اوین را فاش می کند


صبح روز ۳۰ مهر ۹۶، آتنا دائمی فعال حقوق بشر زندانی در اوین، به خاطر یک شکایت جدید توسط بهداری زندان به دادگاه فرا خوانده شد اما از شرکت در این محاکمه خودداری نمود. وی پیش از این اعلام کرده بود که به دلیل «ناعادلانه دانستن دادگاه» و «عدم پیگرد خانی (رئیس بهداری اوین) و چهارمحالی (رئیس زندان اوین) از بابت قصور پزشکی» در دادگاه حاضر نخواهد شد.
این زندانی سیاسی همزمان نامه ای از وضعیت بهداری اوین تنظیم کرده و به بیرون از زندان فرستاد که در آن آمده است:
تصور کنید که اکنون فضای ایران متحول و درب زندانها باز، زندانیان آزاد و زندانها تبدیل به موزه شده و آتنا دائمی به عنوان زندانی سیاسی زندان اوین، در بازدید از موزه اوین با شماست و از خاطرات و شرایطش در بخشی از اوین یعنی بهداری می‌گوید!
در این زندان چنانچه زندانی در داخل بند بیمار باشد (بد حال یا معمولی فرقی ندارد) و نیاز به اعزام به بهداری باشد می‌بایست حداقل چهل دقیقه منتظر بماند تا با بهداری هماهنگ و بالاخره ماشین با پشت سر گذاشتن ترافیک سنگین داخل زندان (فاصله از بند تا بهداری ۱۰۰ متر) به محل مورد نظر برسد و بیمار به بهداری منتقل شود، این درحالیست که زنان زندانی حق پیاده روی در محوطه را ندارند! بهداری دو ماشین حمل بیمار دارد. اولی آمبولانسی است که ساخته قرن پیش است. این آمبولانس تخت بیمار ندارد، زندانی می‌بایست خود را به نحوی به دیوار یا صندلی بچسباند تا حین رانندگی رالی طور از دنیا نرود! همه فضای آمبولانس پر از لکه‌های خون و گلاب به رویتان استفراغ است! درب آن فقط از بیرون باز میشود به این شکل که دست راست را تا نیمی از کمر به بیرون پنجره میبرید و دستگیره را میکشید که ممکن است درب کشویی ناگهان باز شود...!!
ماشین دیگر پیکان است، مدرن و لخت، درب آن فقط از یکسو باز میشود و چنان نرم است که بیرون آمدن از آن مصیبتی است! سوئیچ استارت ندارد و برای روشن شدن کافیست راننده کمی تلاش کند و آن را در سراشیبی قرار دهد سپس با تکانی شدید روشن خواهد شد!
روزی یکی از هم بندیان را که حال وخیمی داشت و بیهوش بود را می‌بایست تا دفتر و بعد تا حیاط و کوچه و آمبولانس ببریم. برانکارد و ویلچر دراین زندان معنایی ندارد لذا چهار نفری او را در آغوش گرفته و ۲۵ پله به پایین بردیم، ...پرسنل بهداری به دلیل عذرشرعی و حفظ امنیت اسلام حق ورود به بند ندارند تا بیمار را طبق اصول پزشکی جابه جا کنند!! تخت مخصوص بیمار از آمبولانس بزرگتر بود و درنتیجه درب امبولانس بسته نمی‌شد، سر این زندانی شریف از آمبولانس بیرون مانده و بیش از هر چیز نگران بودم که از آمبولانس به بیرون پرت شود و در طول مسیر بیمارستان راننده متوجه فقدان بیمار نشود!!
خلاصه یک تخت کوچک چوبی ارزان در گوشه اتاق معاینه بهداری می باشد که از دیدن بیمار ۲۵ کیلویی هم به لرزه در می‌آید! پزشکی دارد با نام مستعار شهریاری، متخصص داخلی ست مثلا! بیشتر شبیه به بازجوست تا پزشک! برای او دانستن اتهامات شما برای مداوا لازم است! نسخه‌ای نمی‌نویسد چرا که همیشه همه چیزاز نظر او طبیعی ست و اگر هم نسخه بنویسد مهری ندارد و چنانچه از داروی اشتباه تجویز شده‌اش بمیرید که هیچ دیگر مرده‌اید! البته پزشکان شریفی هم دارد که اگر بخواهند به بیمار، خصوصاً بیمار سیاسی، کمک کنند از سوی آقای رئیس توبیخ می‌شوند!!! داروخانه هر شب داروی بیماران را در قوطی‌های مخصوص می‌ریزد که معلوم است زمانی رنگش سفید بوده اما حالا رو سیاه است، حتی راننده با دستهای بدون دستکش هم می تواند این کار را انجام دهد، اغلب داروها سهواً یا حتی عمداً به اشتباه در قوطی ریخته می‌شوند!!! بیمار باید همه را با یک لیوان آب در برابر چشمان مأمور قورت دهد! مواردی بوده‌اند که می‌بایست یکجا ۱۸ قرص ببلعند! تصویر مابقی جریان با خودتان!!! اگر زن باشید و طبق نظر پزشک نیاز به نوار قلب یا حتی تزریق دارو باشد پرستاران دو دستی مشتی از خاک بر سر میریزند چون از لحاظ شرعی معذورند و بایست بیمار یا به بیمارستان اعزام شود که هفت خان رستمی ست و از نظر رئیس ممنوع، یا باید منتظر بود تا در ساعت اداری خانم فلانی بیاید.
در نهایت اگر اورژانسی باشد پس از کمی مشاجره با پزشک به این نتیجه میرسد که مامور زن همراه زندانی که هیچ سر رشته‌ای از این امر ندارد نوار قلب را بگیرد! و حالا تصور کنید بیمار روی تخت و مأمور زن بالای سر او! از طرفی می‌بایست چادر خود را نگه دارد و از طرفی طبق گفته‌های پرستار و آموزش از روی لباس، گیره‌ها را بچیند و پرستار مرد عرق ریزان پشت پارتیشن ایستاده و راهنمایی میکند، ناگهان می بینی گیره‌های نوار قلب تا کشاله ران بیمار وصل شد و چون معلوم نیست نوار قلب بوده یا کلیه یا چی یا به دلیل خنده وحتی عصبانیت بیمار نوار قلب آنچه که باید نمی شود!
دندانپزشکی بهداری هم که هزینه‌اش از دستمزد بهترین پزشکان ایران و جهان گرانتر است آن هم برای زندانیان بی منبع درآمد! از بس بهداری و زندان و زندانیان تمیز هستند که به راحتی بدون دستکش دست در دهان شما می‌کنند و حتی دستگاه اتوکلاو که ضروری ترین دستگاه است ندارند! و در آخر مدیر بهداری!! از او در مورد خودم و پرونده‌ام خواهم گفت. عباس ِ خانی! مدیر کشتی گیری که می‌گوید پزشک است!
اما نه مرام کشتی گیران را دارد نه شرافت پزشکان را! با این سیستم مدیریت و بهداری‌اش ادعا می‌کرد که بنده کاملاً سالم هستم. درد می کشیدم و درد می کشیدم و او انکار می کرد و اعزام‌هایم را لغو و به دادستانی هم اعلام می کرد که بنده در سلامت کامل هستم، آنقدر به انکار ادامه داد که ماهیت حقیقی‌اش را به رخش کشیدم. به او گفتم تو نه پزشکی و نه حتی کشتی گیر بلکه تو یه جلاد هستی نه بیشتر! با وقاحت با مافوقش چهارمحالی رئیس زندان که تکثیر شده‌های حیدری فرها هستند و تصور می‌کنند برای همیشه در منسب قدرت می‌مانند از من شکایت کردند و اتهاماتی را نسبت دادند که برای دومین بار دادگاهش برگزار شد و شرکت نکردم! جواب آزمایشات بیمارستان را از من پنهان می کردند و با توهین بر سلامت بنده تأکید داشتند، اما نمی دانند که آتنا هم پدری دارد و آشنایانی، جواب آزمایشات و سی تی اسکن بیمارستان هزار تختخوابی را با هزار زحمتی که شده به دست آوردم و مشخص شد آری فوراً باید جراحی شوم و تخلیه کامل کیسه صفراوی به علاوه عفونت و سنگ کلیه، سنگهایی به اندازه جای مهر روی پیشانی‌شان!
در حالی که در اردیبهشت ۹۶ دستور بستری‌ام از بیمارستان سینا صادر و قرار بر تخلیه رسوب صفرا بود اما خانی و چهارمحالی آن را انکار و اعزام‌ها را یکی پس از دیگری لغو کردند، اما در نهایت بعد چند ماه و اثبات بیماری، بستری، جراحی و تخلیه کامل کیسه صفراوی در شرایطی کاملاً امنیتی انجام شد. حالا تصور کنید روزانه چند نفر به این بهداری مراجعه و با چنین صحنه‌ها و برخوردها مواجه می‌شوند؟! تصور کنید مرگ هدی صابر را در همین بهداری! یا مرگ عزیزانی چون شاهرخ زمانی، افشین اصانلو و محسن دگمه چی را که در اثر بی توجهی به وضعیت شان جان باختند، تصور کنید وضعیت علیرضا رجایی و امید کوکبی و آرش صادقی را و محمد جراحی که به تازگی به دلیل بیماری کهنه‌شان جان باختند! یادش گرامی! و اما تصور کنید روزانه صدها زندانی بیمار و بی نام که به دلیل جنایتهای چهارمحالی و خانی و امثال او که بی صدا می‌میرند!!
در پایان خطاب به محمد جواد ظریف اعلام می دارم من به عنوان یک ایرانی نه تنها سپاهی نیستم بلکه به دلیل غرض ورزی‌ها و جنایت‌های سپاه در زندان به سر می‌برم و حالا نه تنها من بلکه صد‌ها یا هزاران زندانی دیگر از قِبل فرمایشات سپاه به رئیس زندان و رئیس بهداری حتی امنیت جانی و سلامت مان را نیز از دست داده‌ایم!!!
آتنا دائمی - بند زنان زندان اوین
سی‌ام مهر 96
x

اعدام ريحانه، «ننگ خونين» در «هزار لايه دسيسه» قسمت دوم


قسمت دوم اعدام ریحانه جباری
حرفها، ادعاها و اعترافات ديگران
آنچه كه تا كنون در اين نوشته آمده است از اظهارات و نوشته هاي منتشر شده خود ريحانه است. البته او نامه هاي متعددي (حتي براي آيت الله شاهرودي و لاريجاني) نوشته كه به قول خودش «از بین دهها نامه ام فقط چند تایی خارج شد» بنابراين هرچند روشنگر اما نمي توانند تمامي واقعيت را روشن كنند.
ليكن كسان ديگري كه به نحوي در اين پرونده دخالت داشته اند بنا به وظيفة خود اظهارات و يا مصاحبه ها و نوشته هايي داشته اند كه توجه به آنان روشنگر بخش هاي ديگري از پرونده است.
يكي از اين افراد «قاضي حسن تردست» است كه ريحانه به او اشاره كرده. او رئيس شعبه دادگاهي بوده كه حكم اعدام را براي ريحانه صادر كرده است. قاضي تردست، كه به نظر مي رسد بيشتر «طرار تردست» است تا قاضي، به دستور وزارت اطلاعات به صحنه آمده تا رذيلانه ترين اتهامات را به ريحانه بزند و حتي صدور حكم اعدام را هم به گردن وكيل (سابق) بيندازد.  به نوشته روزنامه قانون تردست علت قتل توسط ريحانه را «خودشيفتگي» او دانسته و گفته است: «اگر خانم جباری بر خلاف تعلیمات وکلای سیاسی‌منش خود (که با خوراک این‌گونه پرونده‌ها زمینه پذیرش پناهندگی سیاسی برای خود فراهم کرده‌اند)، از خود صداقت نشان می‌داد و می‌گفت که در شرایط روحی و روانی سخت دچار اشتباه شده و از کرده خود اعلام پشیمانی و طلب بخشش می‌کرد، مانند خیلی از پرونده‌ها می‌توانست رضایت اولیای دم را که دارای تمکن مالی هستند، بگیرد.» اما در واقع مقصود اصلي وزارت اطلاعات از به صحنه فرستادن اين طرار رذل انكار وجود «مهندس شيخي» است. در حالي كه شيخي در بازجويي هاي ريحانه حضور داشته و همين تردست با تردستي كامل قرار منع تعقيب او را صادر كرده است.  محمد مصطفايي وكيل(سابق) ريحانه در پاسخ به اظهارات رذيلانه تردست حقايق ناگفته و تكان دهنده اي را افشا مي كند.  او گفته است: «ایشان(تردست) می گویند شیخی وجود خارجی نداشته است در حالی که حتی شیخی در بازجویی ها هم شرکت داشته است اما از چنان قدرتی برخوردار بوده است که هیچ کدام از آنها جرات مواجهه با وی را نداشته اند. از طرفی در پرونده برای شیخی پرونده مفتوح بوده است و بعد که تردست ایراد گرفتند، قرار منع تعقیب برای شیخی صادر شد» مصطفايي در همين پاسخ افشا مي كند كه علاوه بر شيخي «مأمورين وزارت اطلاعات» در جلسات بازجويي ريحانه حاضر بوده اند. و خطاب به تردست مي گويد: «می بایست مامورین وزارت اطلاعات را که در جلسات بازپرسی حاضر شده بودند را به محکمه می کشاندید. شما می بایست کسانی که ریحانه را به انفرادی انداخته بودند و از وی اقرار گرفته بودند را به محکمه می کشاندید». و در ادامه تأكيد مي كند: «در اینجا شما به یک موضوع توجه نکرده اید و آن نقش نفر سوم بوده است... بنده به یقین حتم دارم که قرار بر این بود که شیخی نیز با ریحانه ارتباط جنسی برقرار کند به همین دلیل در بیرون از منزل منتظر بود تا کار مقتول تمام شود و وی کارش را شروع کند. وقتی که مقتول با ضربه چاقو مجروح شد، در این زمان شیخی وارد خانه شد. او اوضاع را آشفته دید و برخی از اسناد و مدارکی که در منزل بود را برداشت و در اصل به سرقت برد به همین دلیل وقتی که مقتول از منزل خارج می شود فریاد می زند... دزد... دزد ... و همسایه ها این کلمه را به کرات شنیده بودند... اما شما غافل بودید و تنها می خواستید با بازجویی کردن از ریحانه او را محکوم کنید. شما حتی توان این را نداشتید که صورتجلساتی که توسط وزارت اطلاعات تنظیم شده بود را از آنها بگیرید یا این که پرینت تلفن وی را دریافت و بررسی کنید».
دادستاني رژيم هم در روز ۵آبان ۹۳ با صدور اطلاعيه اي همان حرفهاي تردست را تكراركرد. در اين اطلاعيه، كه حاكي از رسوايي باندهاي وزارتي در دستگاه قضاييه رژيم است، آمده است: «در ادامه تحقیقات ریحانه جباری مدعی گردیده قتل از ناحیه‌ی فردی به نام شیخی برنامه‌ریزی شده بود. متهمه هم‌چنین مدعی گردیده که پس از ایراد ضربه به پشت مقتول، شیخی وارد خانه شده و با مقتول درگیر شده است». وی می‌گوید: «شیخی فقط دنبال مدارکی در منزل مقتول می گشته و نقشی در قتل نداشته است». در این راستا بازپرس اقدامات بسیاری را در جهت شناسایی شخص مذکور به عمل آورده و پس از شناسایی افرادی با نام‌های مشابه و مواجهه‌ حضوری بین ریحانه جباری با آن‌ها، در نهایت جباری با اعلام این که افراد مذکور را نمی‌شناسد، اقرار نموده که اظهاراتش در خصوص فردی به نام شیخی صرفاً به منظور انحراف مسیر پرونده بوده است» اين ادعاي مسخره دادستاني مطلقا فاقد اعتبار است. بر فرض انكار ريحانه به وجود «شيخي»، بسيار قابل فهم است كه اين اعتراف يا زير شكنجه بوده است و يا با فريب او صورت گرفته.

جنايت در زرورق دجاليت
اما از آنجا كه كليه رذالتها و جنايتهاي آخوندي همواره  همراه با يك يا چند دجالگري است، آخوندها و وزارت اطلاعات و به اصطلاح قاضي هاي قوة قضائيه يك فقره دجالبازي هم مرتكب مي شوند كه در نوع خود بي نظير است. آنها در فروردين ماه گذشته خانواده، و به طور مشخص پسر سربندي به نام جلال، را به ميدان مصاحبه مي كشند و در يك فرار به جلو شيادانه مدعي مي شوند كه ريحانه از افشاي نام و مشخصات «شيخي» طفره مي رود. جلال سربندي،  با رياكاري مدعي مي شود در صورتي از قصاص ريحانه در مي گذرد كه او «واقعيت» را بگويد! جلال سربندي گفته است: «طبق اقرار صریح ریحانه کسی به اسم «ش» واردآپارتمان می شود و پدرم در پی دویدن به دنبال آن فرد در راه پله ها از شدت خون ریزی به زمین می افتد و فوت می کند و خانم جباری همچنان از معرفی و نقش «ش» برای پرونده سر باز می زند» و در قسمت ديگري از اين ادعاي سخيف مي گويد: «ما آقای «ش» را نمی شناسیم ولی این فرد عاملی بوده که از زرنگی و توانایی خودش برای اغفال یک دختر ۱۹ساله استفاده کرده و این دختر را اغفال کرده و او مغفول وعده و وعید این آقا شده و دست به این کار زده است. اگر ما قاتل پدرمان را می شناختیم حتما او را به سزای عملش می رساندیم. مشکل این است که ریحانه نمی خواهد واقعیت را بیان کند و هنوز مصّر است که دست به این کار زده و می خواهد که این آقا را پشت پرده نگه دارد و معرفی نکند و شاید فکر می کند که این آقا نجاتم می دهد حتی اگر من پای چوبه دار بروم یا این که آن چنان آن آقای «ش» حرفه یی برخورد کرده که هیچ اثر و سندی از خودش باقی نگذاشته که ریحانه بتواند او را معرفی و در واقع این موضوع را روشن کند»
البته پسر از پدر نشان دارد. و هردو از يك آخور امنيتي بيت رهبري مي خورند و مي خورده اند. هنوز چند روز از اعدام ريحانه نگذشته سرنخ روابط آنها با باند مجتبي خامنه اي افشا شده است. بنابراين زياد نبايد تعجب كرد كه دست به چنين دروغپردازي هايي بزنند.

نتيجه گيري
جنايت اعدام ريحانه بازتاب گسترده اي در جامعه و سطح بين المللي داشته است. و روشن است كه هم در زمينه سياسي و هم اجتماعي رژيم آخوندي بازنده اول اين جنايت بوده است. پس جا دارد سؤال كنيم كه آيا رژيم آخوندي نمي دانست چه هزينه اي را بايد براي اعدام ريحانه بپردازد؟
دقت در اين پاسخ، چند فرضيه را براي ما مطرح مي كند. اول اين كه رژيم حاضر به پرداخت بهاي سياسي جنايت خود بود به شرطي كه تيغ سركوبش را در داخل تيزتر كند. اين فرضيه بيشتر وقتي تقويت مي شود كه همزماني آن را با جريان اسيدپاشي ها در شهرهاي مختلف و اوجگيري اعتراضات اجتماعي در نظر بگيريم. در اين تابلو رژيم مي خواهد به مردم پيام دهد كه براي افكار بين المللي مطلقا ارزشي قائل نيست و هر اعتراضي را با مشت آهنين پاسخ مي دهد.
 اما اگر نتيجه عملي اعدام ريحانه را در نظر بگيريم مي بينيم كه اين اعدام آتش اعتراضات را تندتر كرد و نه كندتر. مردم معترض در شهرها، نترسيدند و كوتاه نيامدند، برعكس اسيدپاشي را به اعدام ريحانه پيوند زدند. و در يك كلام در زمينه اجتماعي هم رژيم نتوانست به مقصودي كه داشت برسد.
در اين جا فرضيه ديگر مي تواند مطرح شود. و آن اين است كه ماهيت پرونده ريحانه را يك رسوايي سياسي ـ امنيتي براي وزارت اطلاعات ببينيم. در اين صورت يك مأمور جنايتكار امنيتي رژيم كشته شده است. پاي نفر ديگري هم در ميان است كه بسياري سؤالات و ابهامات را براي هميشه مطرح مي كند. تنها كسي هم كه اين نفر سوم را ديده و مي شناسد و مي تواند تشخيص دهد ريحانه است. در اين صورت اگر اوليا دم از قصاص ريحانه بگذرند چه اتفاقي خواهد افتاد؟ ريش حضرات هميشه در دست ريحانه خواهد ماند. و بر فردا هيچ اعتباري نيست و معلوم نيست اگر زمانه بچرخد و «شيخي» دستگير شود، چه كسان ديگري زير تيغ خواهند رفت. مثلا هنوز هيچ نشده اين فرض مطرح شده كه هم مرتضي سربندي و هم شيخي قصد سوءاستفاده جنسي از ريحانه را داشته اند ولي كارشان با او به همين جا ختم نمي شده است. آنها تصميم داشته اند كه او را به عنوان خبرچين و مزدور وزارت اطلاعات استخدام كنند و تجاوز جنسي به او شناخته شده ترين و مؤثرترين شيوه اين قبيل پروژه ها است. اين نوع پروژه از شيوه كارهايي است كه قبلا هم وزارت اطلاعات تجربه كرده است. نمونه آن ميهماندار هواپيما، در دوران وزارت فلاحيان است، كه منجر به قتل وي شد.
با وجود همه ابهاماتي كه در اين فرضيه وجود دارد، نگارنده اين سطور، بيشتر، آن را مي پسندد. ضمن اين كه بايد اميدوار بود در آينده با خبرهايي كه منتشر خواهد شد پاسخ دقيق تري به ابهامات موجود در اين پرونده داده خواهد شد. و اين وظيفة ماست كه دقيق و امين پيگير «هزار لايه دسيسه» در مسائل باشيم. فراموش نكنيم ريحانه نوشته بود: «نمی خواهم خاک شوم و رنجم به باد سپرده شود».