زندانیان سیاسی زندان مرکزی ارومیه بمناسبت روز جهانی کارگر بیانیه‌ای صادر کردند

بیانیه زندانیان سیاسی زندان مرکزی ارومیه درسایت ایران آزادی

زندانیان سیاسی  زندان مرکزی ارومیه بمناسبت روز جهانی کارگر بیانیه‌ای صادر کردند
زندانیان  سیاسی زندان مرکزی ارومیه، بیانیه‌ای به مناسبت ۱۱ اردیبشهت؛ روز جهانی کارگر صادر کرده و ضمن گرامیداشت روز کارگر و تشریح وضعیت  اسفناک کارگران در حکومت ولایت فقیه، آزادی، صلح و بهروزی برای مردم ایران و کارگران  را در ایران فردا  آرزو کرده‌اند.
 متن بیانیه زندانیان سیاسی زندان مرکزی ارومیه به شرح زیر است:
«با درود به مردم ایران
اول ماه مه مصادف با ۱۱ اردیبهشت به عنوان روز جهانی کارگر شناخته شده است.کارگران همواره در طول تاریخ مورد ظلم و تحت ستم اصحاب ثروت و قدرت قرار داشتند.
کارگران در ایران تحت حاکمیت رژیم آخوندی سالهاست برای رهایی از وضعیت فلاکت باری که بر جامعه کارگری ایران حاکم کرده‌اند؛ هر روز دست به اعتصاب و اعتراض زده اند اما متاسفانه تنها جواب کارگران محروم میهنمان جز زندان و ضربات سنگین چوب و چماق و شلاق بر تن کارگران نبوده است.
حاکمیت مستبد ولایت فقیه برای انباشته نمودن ثروت خاندان جیره خوار خود؛ جز چپاول عرق جبین و خون دل کارگران راهی دیگری را نمی شناسد. البته از توان و ظرفیت این حکومت ضدمردمی و ضدکارگری خارج است که بتواند به راه حلی برای کارگران ایران دست یابد.
اربابان ثروت و چپاول در نظام آخوندی باید بدانند که کارگران ایران بیدارند و از ظلم و ستم آخوندی بیزارند. کارگران زحمتکش ایران همراه و همصدا با سایر اقشار برای برقراری جامعه ای که در آن برابری و عدالت حکمفرما شود؛ دست از تلاش و مبارزه برنخواهند داشت.
ما با آگاهی به وضعیت اسفبار کارگران ایران در حاکمیت استبدادی در ایران اول ماه مه را گرامی می داریم و به همه کارگران و زحمتکشان میهنمان در سراسر کشور؛ روز کارگر را تبریک می گوییم.
ما این روز را همراه با شما گرامی می داریم و خود را همراه دردها و سختی های شما می دانیم تا روزی که در ایران فردا؛ آزادی؛ صلح؛ و بهروزی را در کنار یکدیگر جشن بگیریم.
جمعی از زندانیان سیاسی – زندان مرکزی ارومیه
۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ »

جنبش دادخواهی قتل عام شدگان ۶۷ بعداز دوسال مجدد درصدراخباررسانه ها

وادی رحمت بتون ریزی شده
جنبش دادخواهی قتل عام شدگان قبل از تخریب

جنبش دادخواهی قتل عام شدگان ۶۷ بعداز دوسال مجدد درصدراخباررسانه ها
جنبش دادخواهی قتل عام شدگان ۶۷ اخبارش مجدد درصدرخبررسانه های مهم قرارمیگیرد. بیانیه مشترکی که روز دوشنبه توسط سازمان عفو بین‌الملل و سازمان عدالت برای ایران منتشر شد می‌گوید: نظام حاکم برایران درحال نابود کردن یا تغییر شکل دادن محل گورهای دستجمعی است که اعدام شدگان سال ۱۹۸۸ را در خود جای داده بود.
آسوشتید پرس: این گزارش که به طور مشترک توسط یک گروه مستقر در لندن به نام «عدالت برای ایران» و عفو بین الملل تهیه شده یک بار دیگر توجهات را به اعدامهای دستجمعی که نزدیک به سی سال پیش انجام شد جلب می‌کند. این اعدامها در پایان جنگ خونین ایران با عراق صورت گرفت.
شادی صدر مدیر اجرایی عدالت برای ایران به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت ” این موضوع هنوز بخشی از تاریخ نشده است,
[گروه] عدالت برای ایران در این گزارش اظهار داشته که بیش از ۱۲۰ مکان را در این کشور شناسایی کرده که معتقد است در آن زمان بعنوان گورهای دستجعمی مورد استفاده قرار گرفته. این گزارش روی ۷ سایت متمرکز شده که به گفته این گروه عکس, تصاویر ماهواره یی و شهادت دادن‌های معتبری را در مورد آنها دارد.
این گزارش می‌گوید «این اقدامات شامل, با بلدوزر آنرا بهم زدن, پنهان کردن گورهای دستجمی در زیر یک [چیزی که جدیداً تأسیس شده], قبرستان شخصی ایجاد کردن, ‌ با سیمان و بتون آنرا پوشاندن, ساختمان سازی یا جاده سازی روی این گورهای دستجمعی, یا تبدیل کردن این گورهای دستجمعی به محل زباله.»
‘هفت گورستان احتمالی در حال تخریب’
قبرستان بهشت رضا در مشهد, خراسان رضوی
گورستان بهشت‌آباد اهواز, خوزستان
قبرستان وادی رحمت در تبریز, آذربایجان شرقی
قبرستان گلستان جاوید در خاوران, تهران
قبرستان تازهآباد در رشت, گیلان
قبرستان مجاور گورستان بهاییان در قروه, کردستان
زمین‌های واقع در محل ساختمان سابق دادگاه انقلاب سنندج, کردستان
این سایت‌ها در مناطقی منجمله استان‌ها گیلان, غرب آذربایجان, کردستان, خوزستان, خراسان رضوی و تهران, را به طرق مختلف هدف قرار دادند.
در این گزارش گفته شده که براساس تصاویر به دست آمده از فاصله خرداد ۱۳۹۵ تا شهریور ۱۳۹۶ در شهر تبریز روی نیمی از محل احتمالی یک گور جمعی بتن ریخته شده است.
محل دفن قتل عام شدگان ۶۷ دروادی رحمت تبریز قبل از تخریب
محل دفن اعدام شدگان ۶۷ دروادی رحمت تبریز بتون ریزی شده
محل دفن قتل عام شدگان ۶۷ دروادی رحمت تبریز
محل دفن قتل عام شدگان ۶۷ دروادی رحمت تبریز بتون ریزی شده
بنا به گزارش عفو بین الملل که در سال ۱۹۹۰ منتشر شد, از برخی که محاکمه شدند خواسته شد که هویت خود را بیان کنند. آن‌ها که پاسخ دادند «مجاهدین» اعدام شدند

برجام- باتلاق برجام، حسابرسی از خامنه‌ای (گفتگو با محمدعلی توحیدی)

باتلاق برجام حسابرسی از خامنه ای 

سوال: شاهد هستیم که پرونده اتمی رژیم باز به جلو صحنه سیاسی و مذاکرات و محافل آمده است. شاهد سفر ماکرون به آمريکا و بحثهایی که انجام شد، بودیم. بحثهایی که در رسانه‌ها مطرح شد. در ادامه همین بحث و گفتگوها جمعه هم صدراعظم آلمان خانم مرکل به آمريکا رفته است.
بحثهای مختلفی مثل سرانجام برجام و توافقات آمريکا و اروپا هست؛ اما من می‌خواهم بپردازم به بحران شدیدی که در خود رژیم ـ مشخصاً در رابطه با برجام ـ‌ جاری است.
روزنامه رسالت نوشته بود: «در مورد برجام با دستاورد تقریباً هیچ و خسارت محض روبه‌رو هستیم و روحانی باید پاسخگوی این سرانجام تاریک و مبهم در کارنامه سیاست خارجی‌اش باشد».
آیا تعبیر «تقریباً هیچ و خسارت محض» که زیاد هم تکرار می‌کنند، به‌خاطر سیاست باندی است یا واقعیتی هم در آن هست؟
محمدعلی توحیدی: البته شکی نیست که در چهارچوبی که این‌ها می‌نویسند و می‌گویند ـ و زیاد تکرار می‌کنند ـ یک تصفیه‌حساب و جنگ و جدال بین جناح‌های رژیم است. در همین هم می‌گوید روحانی باید بیاید، دستگاه دیپلوماسی باید بیاید و پاسخگو باشند که چرا ما چنین خسارت و چنین وضعیت ناکامی را در این قضیه پیدا کردیم. حرفی که می‌زند این است که قبل از روحانی ـ و قبل از هر کس دیگر در رژیم ـ‌ خامنه‌ای باید پاسخگوی وضعیتی باشد که هست. این کاملاً نشان می‌دهد که جنبهٔ جناحی در این جریان وجود دارد.
اما درباره محتوای سؤال شما که می‌گویید آیا این خسارت محض و دستاورد تقریباً هیچ در خصوص پرونده اتمی رژیم و یا در خصوص خود برجام، واقعی‌ است یا نیست، به‌نظر من این‌ها راجع به خسارت محض، کم می‌گویند که زیاد نمی‌گویند. کم می‌گویند به این دلیل که اصلاً دستگاه ارزیابی‌شان، دستگاه جناحی و باندی است. این رژیم هم هیچ‌وقت نه صلاحیتش را دارد و نه منفعت دارد و نه می‌تواند وارد ارزیابی این پرونده بشود.
اگر بخواهیم به این موارد یک مفهوم جدی و واقعی‌تر بدهیم، باید این‌جوری صحبت کنیم که پرونده اتمی برای رژیم آخوندی و توسط رژیم آخوندی، اگر از مقیاس و دستگاه اندازه‌گیری و یا دیدگاه میهنی،‌ مردمی و ایرانی به آن نگاه کنیم، چیزی مثل پرونده جنگ ۸ساله ضدمیهنی است. ابعاد خسارات مستقیم این پرونده خیلی کلان و عظیم است. منظورم از خسارات مستقیم، هزینه‌های کلانی است که رژیم خرج  کرده است.
خمینی همین‌که در جنگ مجبور شد زهر آتش‌بس را بخورد، از همان‌جا رفتند دنبال بمب اتم. همه‌شان هم در این کار شریک بودند. رفسنجانی رئيس‌جمهور بود، خامنه‌ای هم رهبر شده بود. این‌ها از همان موقع این برنامه را برای تضمین بقای رژیمی که آن‌طوری در جنگ و آتش‌افروزی مجبور به خوردن زهر آتش‌بس شده بود، راه انداختند.  برای این کار هم خیلی هزینه کردند؛ معاملات مخفی، پول‌های کلان و همین‌طور به مدت ۱۸سال کارهای مخفی در داخل تا این‌که مقاومت افشا کرد.
بنابراین خیلی هزینه صرف شد. از کیسه کی؟ از جیب مردم ایران. این‌ها خسارات مستقیم و مادی آن است. ولی خسارات غیرمستقیم آن، عقب راندن ایران است. یک برنامه‌یی تحت این عنوان راه انداختند. بعد که لو رفت و افشا شد، گفتند می‌خواهیم برق تولید کنیم! در حالی که از اول انقلاب هم که شاه یک‌سری کارها در زمینه اتمی کرده بود، دولت موقت آن را بست. اصلاً به سود نبود.
 در رابطه با برنامه اتمی رژیم، بعدها مجلس رژیم گزارشی داد که برای ما هیچ صرفی نمی‌کند جهت تولید برق، سراغ اتمی برویم. معلوم بود که این‌ها بهانه است. این‌ها برای حفظ نظام و تضمین رژیم ولایت فقیه، از کیسه مردم ایران هزینه کردند. بعد تحریم‌ها ایجاد شد و عقب‌رفت ایران و کل ماجراهایی که برای مردم ایران به‌وجود آمد. همه این‌ها از جیب مردم ایران پرداخت شد؛ در حالی‌که این‌ها دنبال حفظ و بقای خودشان بودند.
 پاسخگوی همه این‌ها کیست؟ شخص خامنه‌ای. در مذاکرات هم دنبال می‌کرد. به همین‌خاطر الآن که کار به این باتلاق کشیده و خامنه‌ای هر چه بیشتر دست و پا می‌زند، کل رژیم بیشتر در آن فرو می‌رود.
حالا می‌خواهند این صورت‌مسأله را گم کنند. صورت‌مسأله پرونده‌یی مثل پرونده جنگ که در آن مجبور شدند زهر بخورند. آن موقع منتظری می‌گفت آقا توبه کردیم، چقدر خسارت دادیم و... حالا این‌جا هم کلی خسارت دادند. یکی از این خسارتها مربوط به محیط‌زیست بوده است. همین هفته در بوشهر زلزله بود. یک‌بار دیگر هم زلزله بوده است. با مثلاً تضمین‌هایی که این‌ها درست کرده‌اند، اصلاً تضمینی وجود ندارد. در شرایطی که کشورهای پیشرفته جهان مثل آلمان، ژاپن و فرانسه که تولید اتمی دارند، الآن دارند نیروگاه‌های اتمی‌شان را می‌بندند. 
این‌ها این بساط را راه انداخته‌اند در حالی که هیچ سود و نتیجه‌یی برای مردم ایران ندارد. همان‌طور که گفتم، خسارتی در ابعاد جنگ ۸ساله به مردم ایران زده است. الآن هم که  در این افتضاح و باتلاق افتاده‌اند؛ موضوع مردمی است که در حال قیام و اعتراض هستند و باید از خامنه‌ای حسابرسی کنند. این‌ها می‌خواهند صورت‌مسأله را با این حرف‌ها بپوشانند.
بنابراین به همین دلیل است که شما نقل کردید که گفته‌اند «خسارات محض بوده و دستاوردمان هیچ». همین را هم که می‌گویند، کم است. آنها دارند در دستگاه جنگ و جدال‌های خودشان می‌گویند.

سوال: یک سؤال دیگری در زمینه برجام هست. شاهدیم که دولت روحانی و باندش به‌به و چه‌چه می‌کنند که برجام خیلی خوب بوده و ما سر آمريکا کلاه گذاشتیم. ترامپ حق ندارد برجام را پاره کند. ولی از طرف دیگر شاهد بودیم که در مجلس رژیم گفتند نخیر، این خیانت بوده و از ترکمن‌چای بدتر بوده است.
چه وضعیتی در این جنگ و جدال‌ها هست؟ کارنامه رژیم چه بوده که کار به این‌جاها کشیده است؟
محمدعلی توحیدی: در این زمینه، خود برجام یک کار دیپلوماتیک است که باید ببینیم امضای برجام بر اساس چه بوده است. در این زمینه می‌شود بحث فنی کرد.
من به یاد دارم همان موقع که مذاکرات اتمی در جریان بود، مذاکراتی هم دولت یونان با اتحادیه اروپا و مراجع بین‌المللی مثل صندوق جهانی پول داشت. خیلی موضوع بغرنجی شده بود؛ دولت جدید سر کار آمده بود و بحران بدهی‌های یونان مطرح بود. کشاکش‌هایی وجود داشت اما درعین‌حال مذاکراتی هم جریان داشت و پیش رفت و به جایی رسید.
مذاکره با دولت آخوندی بر سر برجام، یک فضیحت دیپلوماتیک بود. چه کشاکش‌های طولانی وجود داشت! علتش هم واضح است؛ چون این‌ها که مذاکره نمی‌کنند؛ نمی‌توانند مذاکره کنند. چون پرونده‌ برای حفظ نظام درست شده است، در مذاکره، فقط کشش می‌دهند و زمان را طولانی می‌کنند. هیچ بده‌بستان جدی نمی‌توانند داشته باشند. قادر به دست برداشتن از این پرونده که تضمین بقایشان است، نیستند. از طرفی در برابر تحریم‌ها و به‌دلیل فشار جامعه و بن‌بستی که در آن گیر کرده‌اند، زانو‌زده سر میز مذاکره آمده‌اند. ۲سال هم طولش دادند و الآن توی سر هم می‌زنند که ما تمام فرصتها را از دست دادیم. منظورشان از «فرصت» هم دوران اوباما بود که امتیاز می‌داد.
صورت‌مسألهٔ مذاکرات برای این‌ها یک نوع سیستم است. یک نوع زمان خریدن است. یکی هم به شکل فضاحت‌باری امتیاز گرفتن علیه مجاهدین است! خیلی جالب بود که در سال ۲۰۰۴ گفتند اگر اتحادیه اروپا به ما قول بدهد که مجاهدین را در لیست نگهدارد، ما این کار را می‌کنیم! بعد همین را خبرگزاری فرانسه فاش کرد و یک افتضاحی شد. خیلی‌ها ـ از جمله گروه‌های حقوق‌بشری فرانسه ـ اعتراض کردند که این چه فضاحتی است؟ اعتراض می‌کردند که برنامه اتمی چه ربطی با در لیست گذاشتن گروهی ـ چه موافق و چه مخالف شما ـ دارد؟ این خواست رژیم بود. بر سر مذاکرات دیگرشان هم یادم است که وال‌استریت ژورنال نوشته بود این‌ها هیچ مذاکره‌یی با غربی‌ها ندارند، مگر این‌که حرف اولشان محدود کردن مجاهدین نباشد. منظورشان هم این بود که این‌ها را در لیست نگه دارند.
با این وضعیت، حالا مذاکره‌کننده جواد ظریف، سعید جلیلی یا آخوند روحانی باشد، این‌ها که مذاکره پیش نمی‌برند. در مذاکرات یونان که اشاره کردم، آنها رفتند سراغ احزاب و انتخابات برگزار کردند؛ اما آخوندها که این کارها را نمی‌کنند. می‌خواهند زمان بخرند و تا جایی که می‌شود، بازی کنند. در نتیجه، آن دست‌پختی هم که حاصل می‌شود، یک فضیحت است و بر سر آن هم توی سر هم می‌زنند. بعدش هم مشخص می‌شود کل این داستانها به‌خاطر جنگ خامنه‌ای با مجاهدین است. والا در مذاکرات اتمی چه ربطی دارد که پای مجاهدین را پیش می‌کشی؟
اما این‌که این‌ها به‌لحاظ فنی و ماده مشخص، چه چیزی از این مذاکرات به‌دست آوردند، الآن دارند توی سر خودشان می‌زنند که بالاخره این چه بود و چه شد؟ می‌گویند و می‌نویسند که اوباما می‌خواست یک چیزهایی به ما بدهد که نشد و به جایی نرسید. الآن هم دولت جدید آمريکا حرف‌های دیگری می‌زند. از طرفی اروپایی‌هاییهم در نهایت حاضر نیستند روابطشان را با آمريکا به‌خاطر حفظ و تقلب رژیم به‌هم بزنند. این ماحصل کار و مذاکرات این‌ها است.  
حالا بعد از رفتن آخوندها، پرده‌ها که کنار برود، چه خسارات پرونده اتمی و چه فضیحتها و ننگ و خیانتهایی که در این مذاکرات بوده و هست، بیرون خواهد زد. این‌ها می‌خواستند از این پیامدها فرار کنند و در بازار تبلیغاتبخورانند که بله، جواد ظریف آمده و یک مذاکره‌کننده شده است! تازه الآن خود جواد ظریف که طرف مذاکره بوده، الآن می‌گوید ما اصلاً از «ان.پی.تی» خارج می‌شویم. پس چه شد؟ خامنه‌ای که می‌گفت بمب حرام است. حالا این می‌گوید ما می‌خواهیم از «معاهده ممنوعیت تسلیحات» هم خارج شویم. مثلاً می‌خواهد تهدید کند که ترامپ را عقب براند. 

سوال: کیهان خامنه‌ای روز پنجشنبه در مورد گفتگوهای رؤسای جمهور فرانسه و آمريکا، نوشته بود که: «رئيس‌جمهور فرانسه دنبال حفظ برجام به شرط حذف توانایی موشکی و قدرت منطقه‌یی نظام است. هم‌نواییاروپا با ترامپ، تیر خلاص به توهم خوش‌خیال‌ها است».
آیا می‌شود این حرف کیهان را واکنشی از طرف خامنه‌ای محسوب کرد؟
محمدعلی توحیدی: محتوای مطلب عبارت از این است که می‌خواهد بگوید عده‌یی در این زمینه توهم داشتند و الآن تیر خلاص به آن توهمشان خورده است. منظورش هم روحانی و طرفداران مذاکرات و برجام است. از طرفی می‌خواهد بگوید کسانی هم بودند که این توهم را نداشتند. این، همان ادعایی است که خامنه‌ای دارد. ادعایی برای سرپوش گذاشتن بر فضیحتی که ایجاد شده است. نتیجه بلافصلش هم به‌خصوص در شرایط بعد از قیام، حسابرسی از خود خامنه‌ای است. چون الآن پیامدهای این فضیحت و شکستی که می‌خورند، خشم و اعتراض مردم را به‌دنبال دارد.
خامنه‌ای خودش از روز اول می‌گفت که من خودم مذاکره را شروع کردم. آن زمانی که مذاکرات دود و دم داشت، آمد گفت قبل از این‌که روحانی بیاید، من با واسطه‌یی از عمان، وارد مذاکره شدم. تأکید هم کرد که آمريکا مهم است و بقیه مهم نیستند. خودش شروع کرده است. الآن می‌گوید «متوهمان تیر خلاص خوردند». در حالی‌که تیر خلاص، اول به مخیله خودت خورده است!
در جریان برجام هم خود ظریف گفت از صفر تا صدش و جزئیات را با تلفن به خامنه‌ای گزارش می‌کرد. بعدترکمن‌چای و لوزان‌چای و ژنو‌چای از توی آن درآمد! بعد خامنه‌ای می‌آمد و می‌گفت «زیاد نباید اعتماد کرد». و این را هم می‌گفت که «این مذاکره‌کنندگان بسیار امین هستند، بسیار متدین‌اند، بسیار ملی هستند و...» تشویق و تأییدشان می‌کرد. 
الآن باید ملت ایران از شخص خامنه‌ای ـ قبل از ظریف و بقیه ـ حسابرسی بکند. کما این‌که در جامعه این حسابرسی را می‌کنند. حتی در دستگاه خود رژیم هم این کار را می‌کنند. یادم هست چند سال پیش یک پاسداری نامه‌یی ـ البته بدون امضا ـ نوشته بود این فضاحتی که خامنه‌ای در پرونده اتمی ایجاد کرده، تدبیر وتدبری را که تحت ولایتش است،  به‌هم می‌زند.
خامنه‌ای می‌خواهد این‌ها را ماستمالی کند؛ لذا می‌خواهد که این حرف‌ها را در روزنامه‌ها بنویسند که یک عده‌یی توهم داشتند و من نداشتم! در حالی که فضیحت و ماجرای برجام قبل از هر کس، برای خود خامنه‌ای است. بنابراین در محتوا، نوشته کیهان، حرف خامنه‌ای است.

سوال: ولی خامنه‌ای همان روز پنجشنبه سخنرانی داشت و هیچ اشاره‌یی به برجام نکرد. یک حرف کلی زد که ما ۴۰سال است در مقابل زور ایستادگی کرده‌ایم. آیا خامنه‌ای در این سخنرانی نمی‌توانست حرف‌های کیهان را بزند؟ چرا نگفت؟
محمدعلی توحیدی: به‌نظر من به ۳دلیل:
۱ـ از شدت ضربه‌یی که خورده است، گیج و منگ‌تر است که شخصاً بتواند حرفی در این مورد بزند. کلاً هم نه روز پنجشنبه بلکه در این مدت که این موضوع این‌قدر داغ است، ترجیح داده که حرفی نزند. به‌نظر من ناشی از شدت ضربه است.
۲ـ دلیل دیگر این‌که این حرف‌هایی که کیهان یا در همین ردیف نوشته و می‌نویسند، خیلی حرف مفتی است. این‌که خامنه‌ای در این وضعیت آن را تکرار کند، به‌نظر می‌رسد ترجیح داده است از طریق قلم به‌دستانش کیهان یا رسالت یا جاهای دیگری بگویند که تصور شود آقا توهم نداشته و بقیه داشته‌اند.
۳ـ اما به‌نظرم دلیل اصلی‌اش این باشد که باز هم دنبال خریدن زمان و فرصت است. می‌خواهد موضعی نگیرد و دنبال این باشد که شاید باز یک بازی جور کند و زمان بخرد.

سوال: در مورد فرصت‌سازی، خرم که سفیر قبلی رژیم در سازمان ملل بود، نوشته است: «من تصور می‌کنم برخی از فرصتها را برای تصحیح کردن اروپا در کفهٔ ترازو برای ایران، در برجام از دست داده‌ایم و یا به کفایت هوشمندانه از آنها استفاده نکرده‌ایم؛ به‌خصوص با توجه به سفرهای اخیر وزرای خارجه فرانسه و بریتانیا به تهران که می‌شد بهره‌برداریهای بیشتری از آن کرد».
آیا در چنین نقطه‌یی که الآن رژیم در آن هست، اصلاً جای فرصت‌سازی وجود دارد؟
محمدعلی توحیدی: خامنه‌ای و کلاً رژیم آخوندی ـ و قبلش هم که خمینی بود ـ خیلی مکار هستند. خیلی حیله‌گر و بازیگر در این زمینه‌اند؛ چون مسألهٔ بود و نبود و بقا برایشان است. این در اصل همان است که گفتم می‌خواهد زمان بخرد. شما گفتید فرصت؛ باید ببینیم فرصت یعنی چی. برای این‌ها فرصت یعنی در حال غرق شدن به هر چیزی چنگ بزنند و زمان داشته باشند. در آن‌چه خواندید، دارد می‌گوید ما فرصت آوردن اروپا به کفهٔرژیم را از دست دادیم. راست می‌گوید. این هم از همان فضاحت‌های دیپلوماتیکی است که رژیم به‌بار آورده است. رژیم، پاسدار شمعخانی را فرستاده و توهم داشته که شاید ۲وزیر خارجه اروپا عقب بنشینند. یا شاید گران‌فروشی کند؛ که به‌نظر می‌رسد شرایط برایش مهیا نیست.
رژیم دنبال فرصتی سازنده برای مردم ایران نیست که مسأله‌یی را حل کند. دنبال همان صورت مسأله‌یی هستند که بقا و زمان را در برابر مردم و قیام ایران و مجاهدین داشته باشند. از این نظر است که دست برنمی‌دارد. از طرفی هم مماشات هنوز هست. عنصر مماشات با این رژیم، یک میدانی فراهم می‌کند که می‌خواهد برود دنبالآنها و فرصت بسازد. اما نمی‌خواهد این‌ها را بسوزاند تا شاید بتواند از این‌ها زمانی بخرد تا در برابر قیام و مجاهدین، خودش را جمع‌وجور کند و هیچ چیزی را از دست ندهد. بنابراین باز با ناامیدی فکر این است کهفرصت‌سازی‌ها را ادامه بدهد.

کارگر-قاچاق حکومتی کالا علیه منافع طبقه کارگر


قاچاق کالا مقاله ای درسایت ایران آزادی 
 قاچاق حکومتی کالا بزرگترین صدمات را به منافع طبقه کارگر ایران وارد کرده است. این قاچاق، تولید در داخل کشور را بی‌رونق کرده در نتیجه منجر به افزایش بیکاری کارگران می‌شود.
می‌توان از ضرورت مصرف کالای ایرانی سخن گفت اما سیاست‌هایی اتخاذ کرد که در نتیجه‌ی آن تولیدکننده‌ی ایرانی توان رقابت با کالاهای خارجی را نداشته باشد. می‌توان از شأن و جایگاه کارگران گفت اما با فروپاشاندن اقتصاد تولیدی یا عدم توسعه‌ی آن، هستی کارگران را در معرض نابودی قرار داد و خوش‌شانس‌ترین کارگران را به‌عنوان باربران به کار گرفت.
در ایران که تمام اختیارات در اختیار نظام حکمرانی‌ست و نظام حکمرانی نیز در اختیار یک الیگارشی محدود قرار دارد، می‌توان با اتخاذ سیاست‌هایی که به ظاهر چندان هم به نظام مربوط نیست همه چیز را تعیین کرد. می‌توان فقط با مانور بر روی قیمت ارز اکثریتی را فقیرتر کرد. آخرین رمق‌های تولیدکننده‌ی داخلی را نیز گرفت و انبوهی از کارگران را روانه‌ی خیل بیکاران کرد.
رابطه نرخ ارز، قاچاق کالا و تولید داخلی
مسعود نیلی دستیار ویژه روحانی در امور اقتصادی درباره رابطه نرخ ارز، قاچاق کالا و تولید داخلی نوشت: «سیاست‌های ارزی کشور طی ۴ دهه گذشته همواره مبتنی بر ثابت نگاه داشتن نرخ ارز، مستقل از تورم بوده است. از آنجا که این سیاست امکان تحقق عملی در بلند مدت ندارد، نرخ ارز در دوره هایی که منابع اقتصاد اجازه می‌داده ثابت نگاه داشته شده است و پس از آن، طی یک یا چند جهش به مقدار تعادلی خود رسیده است. اما این نحوه تعدیل نرخ ارز فقط به بی‌ثباتی دامن زده» است.
وی ادامه داد: «وقتی نرخ ارز در خلاف جهت تورم تثبیت می‌شود، بالاترین و موثرترین کمک به تولید کنندگان خارجی صورت گرفته و بیشترین صدمه به تولید کنندگان داخلی وارد می‌شود. تورم نسبی بالاتر، به معنی رشد بیشتر قیمت‌ها در داخل است.در حالی که، باثابت نگاه داشتن نرخ ارز، قیمت کالای خارجی تقریبا ثابت باقی می‌ماند (با توجه به اینکه تورم کشورهای طرف تجاری نزدیک به صفر است). بنابراین، با اعمال این سیاست، بیشترین خدمت و بزرگترین کمک به بازاریابی محصولات خارجی در داخل صورت گرفته است.»
براساس استدلال نیلی در چنین شرایطی اگر دولت بخواهد از تولید داخلی حمایت کند ناچار است که درصد تعرفه بر واردات را به میزانی افزایش دهد که «تولید کننده داخلی بتواند بدون نگرانی نسبت به رقیب خارجی محصول خود را بفروشد.»
اما ایجاد چنین شرایطی به گفته‌ی نیلی انگیزه برای قاچاق کالا را افزایش می‌دهد؛ یعنی ورود کالا به کشور بدون پرداخت تعرفه‌ی مقرر شده. اَشکال کوچک قاچاق کالا را می‌توان در «کولبری، ته‌لنجی و سایر شقوق پنهان واردات» مشاهده کرد. این شکل از قاچاق کالا علاوه بر آنکه به تولید داخلی لطمه می‌زند بخشی از طبقه‌ی کارگر را که می‌توانست با گرفتن آموزش در بخش‌های تولیدی و خدماتی کشور مشغول به‌کار شوند تبدیل به کسانی می‌کند که در برابر دستمزدی اندک از جمله باید کار شاق کولبری را انجام دهند که طی آن هم سلامت و هم جانشان به خطر می‌افتد.
اما شکل تأثیرگذارتر قاچاق کالا بر تولید داخلی را باید در قاچاق کالا توسط نهادهای خاص و از معابر خاص جستجو کرد. به گفته‌ی نیلی «واردات بدون تعرفه در شرایطی که نرخ تعرفه بالا است، به امتیازی بزرگ تبدیل می‌شود.» «و اینچنین است که فساد مبتنی بر بهره‌مندی از رانتِ واردات بدون تعرفه برای گروههای خاص شکل می‌گیرد.»
نیلی در ادامه نوشت: «ظرف حدود ۱۵ سال گذشته، میزان واردات سالانه کالا در دامنه ۳۰ تا ۸۵ میلیارد دلار در نوسان بوده» است. در این میان «حجم عظیمی از کالاهای مختلف مصرفی، به صورت خرده فروشی و در قالب‌های غیر رسمی وارد کشور می‌شود.» پیامدهای این وضعیت به این صورت می‌شود که «یک کالای صنعتی معمولی مانند جاروبرقی یا ماشین لباسشویی، بر حسب شیوه ورود، با قیمت‌های کاملا متفاوت وارد کشور می‌شود و در نتیجه امکان مقایسه مبتنی بر محاسبات مشخص را از تولید کننده داخلی سلب می‌کند.» [دنیای اقتصاد ۹ اردیبهشت ۹۷]
«کوله‌بر بلوچستانی»
علی خامنه‌ای در سخنرانی ۱ فروردین ۹۶ هنگامی که در آستانه‌ی انتخابات ریاست جمهوری‌اش می‌خواست ضربه‌ای به روحانی بزند به پرده‌برداری از حجم قاچاق کالا به کشور پرداخت. او گفت: «گفته می‌شود ۱۵ میلیارد دلار صرف قاچاق می‌شود؛ این عدد، حدّاقلّی است که امروز گفته می‌شود» و «تا ۲۰ میلیارد و ۲۵ میلیارد هم گفته می‌شود!» و بعنوان یک نمونه ذکر می‌کند که «به بنده گزارش دادند که از فلان بندر -یک بندر مشخّصی- در روز مثلاً سه هزار تا پنج هزار کانتینر وارد کشور می‌شود. از مجموع این سه هزار یا پنج هزار، فقط ۱۵۰ کانتینر بازدید می‌شود! خب چرا؟ بقیّه بازدید نمی‌شود و می‌آید؛ وقتی داخل انبار رفت‌، معلوم می‌شود که جنس قاچاق است که وارد شده است». [زبان گویای نظام! و شنیدن صدای فقر مردم]
یکسال پیش از آن خامنه‌ای در دیداری که به‌مناسبت هفته کارگر ترتیب داده بود گفته بود: «جلوی قاچاق را جدّی باید گرفت.»«مراد من از قاچاق، فلان کوله‌بَرِ ضعیفِ بلوچستانی نیست که می‌رود آن‌طرف یک چیزی را برمی‌دارد روی کول خودش می‌آورد این‌طرف؛ اینها که چیزی نیست، اینها اهمّیّتی ندارد؛ با آنها مبارزه هم نشود اشکالی ندارد. من قاچاقهای سازمان‌یافته‌ی بزرگ را می‌گویم؛ ده‌ها کانتینر یا صدها کانتینر اجناس گوناگون قاچاق وارد کشور بشود؟ خب، باید برویم برخورد کنیم با اینها؛ ما دولتیم، ما قدرت داریم، ما می‌توانیم؛ به‌طور جدّی با اینها برخورد کنیم.» [۸ اردیبهشت ۹۵]
قاچاق و بیکاری کارگران
ورود حجم عظیم کالای قاچاق به داخل کشور توسط نهادهای خاص بیش از همیشه کارگران ایرانی را در معرض بیکاری قرار داده است. علیرضا محجوب، دبیر خانه کارگر بی‌آنکه به این نهادهای خاص اشاره‌ای بکند از آنها به‌عنوان «بازرگان» یاد می‌کند. محجوب می‌گوید: «بازرگانی در شرایط کنونی با این رویکردی که دارد، علیه نیروی کار است چون از راه قاچاق بازرگانان کالا با قیمت‌های ارزان وارد کشور می‌کنند. بدین ترتیب رقابت داخلی را کاملا از بین برده‌اند و حمایت از تولید داخلی را در معرض تهدید قرار داده‌اند.» [ایلنا ۵ اردیبهشت ۹۷]
البته کنشگران مرزی نظام و طبقه کارگر [«کنشگران مرزی» برای مهار طبقه‌ کارگر] ابایی ندارند که دائما بر مشکل قاچاق کالا به‌عنوان «بزرگ‌ترین مشکل تولید» دست بگذارند و تأکید کنند که «از سرمایه‌گذار گرفته تا نیروی کار» همه فاقد امنیت شغلی هستند. و باید جلوی این کار گرفته شود.»؛ آنچنان که چنگیز اصلانی، دبیر اجرایی خانه کارگر استان همدان می‌‌گوید.[ایلنا ۳ اردیبهشت ۹۷] زیرا مقدم بر همه این خود خامنه‌ای یعنی عمود خیمه‌ی نظام است که معترض قاچاق کالا به داخل کشور است!؛ با این اوصاف معلوم نیست چه کسی این قاچاق را انجام می‌دهد؟! و چه کسی در اساس امکان قاچاق کالا در ابعاد وسیع را دارد؟!؛ زیرا خود خامنه‌ای گفته بود که منظورش آن «کوله‌بر بلوچستانی» نیست؛ و چه کسی مدعی چه کسی است؟!؛ معادله‌ای لاینحل که مدعی و متهم هر دو گم می‌شوند.
علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز از فروش «کالاهای خارجی فراوانی ازجمله ۲.۵ میلیارد دلار لوازم آرایشی و هشت میلیارد دلار لوازم خانگی در بازارهای ایرانی» «درسال ۹۶» خبر می‌دهد. [ایلنا ۶ اردیبهشت ۹۷] که می‌توان فرض گرفت اگر که نه همه‌ی آن دستکم بخش قابل توجهی از آن قاچاق بوده است.
در همین رابطه شاید روشنگر باشد که به برخی از گزارش‌ها درباره‌ی قاچاق کالا توجه شود. آنچنان که گفته می‌شود برخی از قاچاقچیان، کالاها را با تضمین در ایران تحویل می‌دهند. زیرا مشتریانشان نیز در آنسوی مرز بابت خرید، پول نقد می‌پردازند.
در همین رابطه براساس گزارش‌های ستاد مبارزه با قاچاق، حجم کالاهای قاچاق وارد شده به کشور در سال، بین ۱۶ تا ۲۰ میلیارد دلار است. به عنوان نمونه در این میان سهم محصولات نساجی شامل پارچه، پوشاک و پتو ۲.۳ میلیارد دلار است. [روچی ۶ بهمن ۹۶]
کمپین مبارزه با قاچاق کالا!
در کنار واقعیت‌های آماری و موضع‌گیری اجزای نظام ولایت فقیه؛ از ولی فقیه گرفته تا کنشگران مرزی نظام و طبقه کارگر علیه قاچاق کالا، اما آنچه در عمل دیده می‌شود تنها مقابله با همان «کوله‌بر بلوچستانی»‌ست که برای روزی اندک خود، باری را بر دوش می‌کشد و از مرز عبور می‌دهد؛ هدف کمپین تبلیغاتی نیروی انتظامی و پلیس آگاهی برای مبارزه با قاچاق کالا، خرده‌پاها و غیر وابستگان به نظام هستند وگرنه از برخورد با کلان قاچاق‌چی‌ها خبری نیست؛ زیرا نظام بنای برخورد با خودش را ندارد.
در همین رابطه نگاهی به گزارش‌هایی که در روزهای اخیر درباره‌ی مبارزه با قاچاق کالا در مرزهای غربی کشور صورت گرفته است بیشتر تداعی کننده‌ی فیلم‌های سینمایی‌ست.
فیلم سینمایی تاراج که در سال ۶۳ تولید شد داستان یک قاچاق‌چی مواد مخدر است که پس از دستگیری مجاب می‌شود که با یکی از افسران اداره مبارزه با مواد مخدر همکاری کند تا شبکه قاچاق‌چیان را از هم بپاشانند. آنها در کار خود به شکل موفقیت‌آمیزی پیشروی می‌کنند اما واقعیت آن بود که آنها قاچاق‌چیان خرده پا را از دور خارج می‌کردند تا کلان قاچاق‌چی کشور بتواند با آسایش‌خاطر، جنس مطلوب خود را روانه‌ی بازار کند.
دو قهرمان داستان در پایان فیلم متوجه این ماجرا می‌شوند. داستان که در زمان شاه اتفاق می‌افتد به این نقطه می‌رسد که سررشته‌ی قاچاق مواد مخدر در خود دربار است و بدون مقابله و برخورد با سررشته‌دار، مبارزه با قاچاق مواد مخدر تنها به معنی حرکت به نفع کلان قاچاق‌چی کشور است.
در ایران امروز نیز سررشته‌ای قاچاق کالا در دست‌ همانهایی‌ست که قدرت این کار را دارند؛ کسانی که اسکله‌ها، فرودگاه‌ها، معابر مرزی در اختیارشان است؛ کسانی که هم سلاح دارند و هم قدرت سیاسی؛ و از قضا همین‌ها بیش از همه مدعی قاچاق کالا و حمایت از کالای ایرانی هستند!
شامگاه سه‌شنبه ۴ اردیبهشت ۹۷ بهمن مرادنیا، استاندار کردستان «در اولین جلسه کمیسیون مبارزه با قاچاق کالا و ارز در سنندج» تأیید کرد که آمار صحیحی از حجم کالایی که به کشور قاچاق می‌شود ارائه نشده است. [ایلنا ۵ اردیبهشت ۹۷] پس می‌توان نتیجه گرفت که حتی آمار ۲۵ میلیارد دلار که خامنه‌ای یکسال پیش از آن سخن گفت نیز یک آمار حداقلی‌ست.
در همین جلسه رضا میرزایی، دبیر کمیسیون مبارزه با قاچاق کالا و ارز کردستان برای آنکه از موفقیت اداره‌اش در مبارزه با قاچاق کالا سخنی بگوید، آمار فروردین ۹۷ در توقیف کالای قاچاق را عرضه می‌کند:
-۴۱ هزار و ۷۵۵ بطری مشروبات الکلی
-۳ میلیون و ۷۹۲ هزار نخ سیگار
-۱۶۳ هزار قلم لوازم آرایشی و بهداشتی. [ایلنا ۵ اردیبهشت ۹۷]
آماری که بیشتر از آنکه نشان از مبارزه با قاچاق کالا داشته باشد از سرکوب کولبران کردستان خبر می‌دهد. همان کارگرانی که به‌خاطر فقر اقتصادی و نبود زمینه‌ی اشتغال در عرصه‌های تولیدی و خدماتی، چاره‌ای جز کولبری و انتقال کالا در دو سوی مرز ندارند.
گزارش مبارزه با قاچاق کالا، در حقیقت گزارش سرکوب طبقه کارگر یا همان قربانیان اصلی قاچاق کالاست.
«سردار» منوچهر امان‌اللهی، فرمانده انتظامی استان کرمانشاه نیز خبر کشف ۲۲ تن برنج قاچاق را به‌مثابه بزرگترین عملیات‌ها گزارش می‌دهد: «به دنبال کسب اطلاع مبنی بر ورود یک دستگاه کامیون به شهر کرمانشاه که حامل بار قاچاق از نوع برنج خارجی است، توقیف خودرو در دستور کار ماموران یگان امداد این شهرستان قرار گرفت.» «خودرو مذکور پس از شناسایی در میدان آزادگان شهر کرمانشاه توقیف و در بازرسی‌های صورت گرفته ماموران، مقدار ۲۲ تن برنج قاچاق کشف شد.» «بنا بر اظهارات کارشناسان، ارزش محموله برنج قاچاق کشف شده به یک میلیارد و یکصد میلیون ریال می‌رسد.»
گزارش بعدی او درباره‌ی کشف محموله‌یی شامل ۲۸۴ هزار و ۳۰۰ نخ سیگار است که «به دنبال انجام اقدامات اطلاعاتی و تحقیقات نامحسوس مبنی بر اینکه عده ای از قاچاقچیان سودجو اقدام به خرید یک محموله سیگار نموده و قصد انتقال آن را به استان‌های جنوبی کشور دارند، موضوع در دستور کار کاراگاهان اداره مبارزه با قاچاق کالا و ارز پلیس آگاهی استان قرار گرفت.» «در نهایت یک دستگاه خودرو سواری سمند حامل کالای قاچاق مشاهده و ماموران پس از توقیف آن، موفق به کشف» سیگار قاچاق شده، شدند.
و خنده‌دارتر از همه آنجایی است که سردار امان‌اللهی دلیل این همه جانفشانی! در مبارزه با کالای قاچاق را «عمل به منویات رهبری در سال حمایت از کالای ایرانی» توصیف می‌کند. [ایلنا ۲ اردیبهشت ۹۷]
سرهنگ سعید شعبان، رئیس پلیس آگاهی استان خوزستان هم در راستای عمل به منویات خامنه‌ای در حمایت از کالای ایرانی، گزارش کرد که ماموران پلیس آگاهی استان با مستقر شدن در محور مواصلاتی اهواز – اندیمشک و تشدید کنترل خودروها، یک دستگاه خودروی تریلر کانتینردار حامل کالای قاچاق را شناسایی و متوقف کردند.» «در بازرسی از خودروی توقیف شده، ۲۷۰ تشک نوزاد فاقد هرگونه مجوز گمرکی به ارزش حدود ۳ میلیارد ریال کشف و ضبط شد.» [۲۹ فروردین ۹۷]
موضوع بحث چیست؟
پیش از آنکه بر سر آن بحث شود که آیا نظام ولایت فقیه توانایی مقابله با قاچاق کالا را دارد یا خیر؟ باید به این پرسش پاسخ داد که آیا یک نظام تیولداری دلیلی برای مقابله با قاچاق کالا دارد؟
بدون آنکه نیاز باشد در آغاز با تحلیلی سیاسی ماهیت سیاسی نظام ولایت فقیه را آشکار کرد و از آن نتایج اقتصادی و اجتماعی گرفت؛ شاید کافی باشد که نقطه ورود را در شناخت این نظام مسئله‌ی اقتصاد قرار داد و از میان همه‌ی مؤلفه‌های آن به سراغ نیروی کار رفت و تنها به تشریح بلایی که بر سر نیروی کار بوسیله‌ی قاچاق کالا آورده می‌شود پرداخت.
خیل بیکاران، خیل کارگرانی که برای ماهها حقوق نگرفته‌اند و دهها میلیون انسانی که زیر خط فقر مطلق زندگی می‌کنند نخستین قربانیان سیاست قاچاق کالا از طرف نظام ولایت فقیه هستند.
در همین زمینه:

مجاهدین -ٰهاشم خواستار مورد تهدید سه مهره وزارت اطلاعات قرار گرفته که از مجاهدین خلق اسم نبرد!

هاشم خواستار گزارشی درسایت ایران آزادی
هاشم خواستار؛ فعال حقوق معلمان، معلم و زندانی سیاسی سابق که مدت زیادی را در زندان‌های حکومت ولایت فقیه گذرانده است به تازگی از سوی سه مهره وزارت اطلاعات حکومت تهدید شده که در نوشته‌هایش از مجاهدین خلق اسمی نبرد!
 طبق اخباری که در فضای مجازی منتشر شده است، هاشم خواستار در این باره گفته است:
«امروز تنها در باغچه ام در بیرون شهر مشهد داشتم بیل می زدم و کشاورزی می‌کردم که سه نفر آمدند پشت در که در را وا کن بیائیم داخل! به آنها گفتم: من به شما اعتمادی ندارم. نه شما را می شناسم و نه به داخل راه‌تان می دهم. شماها کی هستید؟  اگر اطلاعاتی هستید حکم تان را نشانم بدهید.
این سه، اطلاعاتی بودند.
لابد آمده بودند برای ارشاد من! اصرار که بگذار بیائیم داخل. من اما سگی را که به طناب بسته بودم واگشودم. تنها کاری که از من بر می‌آمد. بعدش به پسرم زنگ زدم که: سه نفر از اطلاعات آمده اند پشت در باغ، و اصرار دارند داخل شوند! به پسرم گفتم: در جریان باش. پسرم فی الفور آمد.
آن سه نفر را به داخل راه دادم. شروع کردند به نصیحت من که «هر چه می خواهی بنویس و هرچه میخواهی بگو، اما چرا در نوشته ها و صحبت هایت از مجاهدین اسم می بری؟ و گفتند: ما از تو می‌خواهیم امضاء بدهی و تعهد بدهی که دیگر از مجاهدین اسم نمی بری».
گفتم: من کی به شماها تعهد داده‌ام که حالا بدهم؟ هرگز به شما تعهد نمی‌دهم، و هر کجا هم که بتوانم حرفم را می‌زنم و می نویسم و از آزادی و هویت سرزمینم دفاع می‌کنم. به آنها گفتم: من وصیت کرده ام اگر به هر شکلی از دنیا رفتم یا کشته شدم، جنازه‌ی مرا در کنار گور دستجمعیِ کشته‌های مجاهدین در خاوران دفن کنند. چرا که دوست دارم جنازه‌ی من هم برای آزادیِ سرزمینم هزینه شود. به آنها گفتم: شما تنها راهی که دارید اینست که یا مرا بکشید، یا زندانی‌ام کنید. و من برای این هر دو آماده‌ام. گفتند: ما نیامده‌ایم شما را به زندان ببریم. گفتم: نمی‌خواهید ببرید، یا نمی‌توانید ببرید؟
به هر سه شان گفتم: دست به من اگر بزنید، عکس چهار متریِ من از ساختمان پارلمان اروپا آویزان می‌شود. این که شماها نمی‌توانید من و نوری زاد و دکتر ملکی و… را بکشید یا زندانی کنید، به این خاطر است که اوضاع عوض شده، و برایتان صرف نمی‌کند تا هزینه‌ی کشتن و زندانی کردن ما را بپردازید، وگرنه به راحتی سرمان را زیر آب می‌کردید، بی آنکه کسی خبردار شود. و گفتم: من از مردم سپاسگزارم که به ما چنان اعتباری داده‌اند که مأموران اطلاعات و سپاه، جرأت نمی‌کنند دست به ما بزنند. گرچه ما از سالها پیش خودمان را برای هر پیشامدی مهیا کرده ایم.
پنجم اردیبهشت نود و هفت»