گفتگوی شبکه تصویری ایران آزادی با آقای پرویز خزایی نماینده شورای ملی مقاومت ایران
آقای پرویز خزایی عضوشورای ملی مقاومت ایران و نماینده شورا ی ملی مقاومت در کشورهای نوردیک (شمال اروپا) و کارشناس حقوق بین الملل میباشد .دراین گفتگو ، آلترناتیو ورهبری قیام ، رابطه های بین المللی مقاومت را مورد بررسی قرار میدهد
با درود فراوان به همه هموطنان عزیزم و بینندهها و با فرود آوردن سر تعظیم خدمت شما مردم دلیر و رشید ایران از زن و مرد و دختر و پسر افتخار میآفرینید و در همه وقفههای تاریخ در همه سر بزنگاههای تاریخ واقعاً جهان را در حیرت فرو میبرید و مبارزه و مقاومت و خیزش جنبش خودتون رو از بیش از ۱۰۰ سال پیش برای استقلال و آزادی و دمکراسی از صدر مشروطیت را باز کردید.
من افتخار دارم که در خدمت شما باشم گفتگویی بسیار باز و راحت داشته باشیم تا این که بتونم به سؤالات شما پاسخ میدم.
همونطوری که میدونید من یک دیپلومات حرفهای وزارت خارجه ایران بودم تحصیلات حقوقم در تهران در دانشگاه تهران و در فرانسه در دانشگاه بین المللی و همچنین در دوره دیپلوماسی همچنین کارآموزی در شورای اروپا در سازمان ملل متحد و در دادگاه بین المللی لاهه و بعد بعنوان متخصص یعنی کارشناس حقوق بین الملل بعنوان یک دیپلمات در وزارت خارجه کار کردم و بعد هم اومدم بعد از انقلاب بدلیل فعالیتهایم برای آزادی و دمکراسی در سوئد و نروژ بودم تا اینکه وقتی که دیگه متاسفانه اون انقلاب بسیار شکوهمندی که فقط برای آزادی و دمکراسی بود بهرحال واقعاً ربوده شد و یک آلترناتیو بسیار مخوفتر بسیار بدتر و قرون وسطائی مستقر گردید.
من به شورای ملی مقاومت پیوستم که یک ائتلافی از همه گروههای مسلمان و مترقی است البته مثل مجاهدین خلق که تفسیر جدائی دین از دولت را از همون اول از زندانهای شاه تا به امروز داشت و همچنین گروههای دیگه و مذاهب دیگه و زرتشتیها و مسیحیها و … و آدمهای اومانیست مثل من که مذهبی نیستند.
شورای ملی مقاومت وقتی تأسیس شد من به آن پیوستم ابتدا مخفیانه کمک کردم به مقاومت حدود دوسال در سفارت در اسکاندیناوی و بعد هم که علنی پیوستم و در خدمت شما هستم.
میبینم که هموطنان عزیزم که شور و شوق آزادی و دمکراسی دارن و برای رهایی آن مردم متمدن که اولین اعلامیه حقوق بشر را ۲۵۰۰ سال پیش صادر کرده که هنوز استوانهاش در سازمان ملل در نیویورک هست و همچنین در سازمان ملل در ژنو اون شعر معروف سعدی که بنی آدم اعضای یکدیگرند که از آفرینش ز یک گوهرند را این ملت آفریده که سمبلهای جامعه بشری و حقوق بشر تاریخ جنبشهای رهایی هست و خب متاسفانه الان در یک وضعیتی هستیم که این ملت شریف و این ملت عزیز دوباره باید این رنجها رو ادامه بده این مبارزه رو ادامه بده و این حکم تاریخه. ملتهای دیگه هم که به آزادی و دمکراسی رسیدن آنها هم افت و خیز داشتن، بالا و پایین رفتن از دره تا بالای کوه رفتن و دوباره سرازیر شدن این افت و خیزها در تاریخ زنده ودینامیک هر ملتی بوده و آن ملتهایی پیروز شدن که راه رو ادامه دادن و نذاشتن که این جنبش همونطور که از صدر مشروطیت حدود ۱۱۰ سال پیش شروع شد تا به امروز قطع بشه و من مطمئنم که به سرانجام خودش خواهد رسید و این ملت حق داره و واقعاً صلاحیت داره و شایستگی و لیاقتش رو داره که یک روزی خودش که یکی از بنیانگذاران تمدن بشر بوده بتونه در این جامعه بین المللی بعنوان یک عضو دمکرات بعنوان عضوی که اعتقاد به جدایی دین از دولت داره و یک عضو خلاصه متمدن جامعه بشری دوباره فعالیت کنه.
پرسش : بدنبال قیام دی ماه این روزها عدهای صحبت از این میکنن که این قیام آلترناتیو و رهبری ندارد و مدعیان مختلف هم خودشان را مطرح میکنن نظر شما در مورد موضوع آلترناتیو و رهبری قیام چیست؟
پرویز خزایی : اول میخوام من توجه بدم که سرنوشت ما مردم ایران با سرنوشت ملتهایی که اونها هم قیام کردن اونها هم برای استقلالشون برای آزادیشون بر علیه این قدرتهای ضد دمکراتیک بلندشدن سرنوشت مون خیلی به هم شبیه هست. راههایی که آنها رفتن و راههایی که خودمون رفتیم اینها همه چراغ راه آینده همه ملتهاست.
تجربه ما در ایران هم چراغ راه ملتهای آینده است. من یک سند تاریخی بزرگ رو دیدم هم تصویریش بود هم غیر تصویری و نوشتاری زمانی که دکتر محمد مصدق پیشوای ملت ایران که اگر کودتای ۲۸ مرداد نمیشد ما امروز گرفتار رژیم آخوندها و ملاها و این همه شکنجه و بدبختی و این همه غارتگری و دزدی و چپاول و جنگ در منطقه و سرکوب و اعدام نمیشدیم. اگر اون مصدق کبیر که من از کودکیم طرفدارش بودم اگر در اثر اون کودتا نمیرفت و سقوط نمیکرد ما امروز چیزی بنام جمهوری اسلامی که نه جمهوری هست و از اسلام استفاده میکنه و به اون چسبونده، نداشتیم.
حالا این دیگه گذشته است ولی در طول تاریخ یک آلترناتیو پله به پله درست میشه آلترناتیو این نیست که مثل مغازه باشه که شما امروز یک مغازه باز کردین بعد فردا میگین نه این مغازه خوب نیست حالا بریم سر اون یکی خیابون سر نبش اونجا یک مغازه باز کنیم. جنبشهایی هست که رفته رفته در تاریخ پیش میاد قوام پیدا میکنه تشکیل میشه و حتماً هم پنج عنصر باید داشته باشه.
شما اگر آلترناتیو دیگری غیر از این آلترناتیوی که من خدمت شما عرض میکنم که تنها آلترناتیو یعنی تنها نیرویی هست، چون نیروهای دیگه هم هستن که میجنگن خیلی دستشون درد نکنه خسته نباشن ولی یک تشکیلات باید باشه، تشکیلات منسجم و پایدار.
۵ عنصر رو من همیشه میگم اینها این عناصر باعث پیروزی هر جنبش بشری شده حالا چه جنبشهایی که ضداستعماری بوده برای استقلال شون بعد از جنگ جهانی اول و دوم و قبل از اون هم، چه جنبشهای آزادیخواهی بوده برای طرد دیکتاتوری از همه رنگش هم دیدیم. هیتلرش رو دیدیم موسیلینی رو دیدیم …. رژیمهای سرکوبگر مثل پل پت و تک حزبی و همه اینا و نوع سبزش را هم دیدیم که بنام اسلام که هیچ ربطی به دین مردم ایران ندارد.
خود من مذهبی نیستم ولی مطالعات زیادی در مذاهب دارم چیزی که اینها بنام اسلام مطرح میکنن هیچ ربطی به دین نداره و سو استفاده از دین هست همونطور که در قرون وسطی کردن. همه این عوامل باعث میشه که این آلترناتیو از بطن جامعه میاد بالا. بطوری که الان در شورای ملی مقاومت ما یک پارلمان در تبعید داریم و کمیسیونهایی داریم که نقش تقریباً کمیسیونهای دولتی رو اجرا میکنن و تاریخی هم پشت سرمون هست.
اما اون پنج عنصر را که همه باید داشته باشن که پیروز بشن من خدمت شما عرض میکنم:
یکم. آرمان درست و آزادیخواهی : یعنی عشق هست این یکی چیزی است که بقول یونانیها عشق به میهن هست عشق به آزادیه عشق به رهایی آن ملت .
دوم تشکیلات : یعنی اگر تشکیلات نباشه اگر قوام و دوام تشکیلاتی نباشه یعنی شل بده وا بده و یک دورهای باشن و از صحنه برن بیرون هیچ جنبشی پیروز نمیشه. در تاریخ همین اروپا که الان خیلی پناهنده میان و اینجا از دمکراسیهای اروپا استفاده میکنن، من همیشه به هموطنانم میگم لااقل شما که آمدید اینجا پناهنده شدید اینا هم تشکیلات داشتن اینا مبارزه کردن و تشکیلات براشون مهم بوده اینا همه چیز و آرمان داشتن.
سوم رهبری : در هر جنبشی چه جنبشی که برای آزادیخواهی ومبارزه باشه چه حتی یک حزب سیاسی چه حتی یک گروه سیاسی اگر رهبری درستی نباشه که خیانت نکنه به آرمانهای انقلاب همانطور که مصدق نکرد همونطور که ماندلا نکرد همونطور که ماهاتما گاندی نکرد و همونطوری که رهبران مجاهدین نکردند.
من در همه تاریخ این عصر جدید یادمه اولین بار مجاهدینی که خودشون مسلمون هستن که در این ائتلاف هستن، وقتی که رهبری بخشی از جنبش رو گرفتن از همون زندانهای شاه؛ آقای رجوی به آخوندها میگفت که مشکل آینده ما با شماست برای اینکه شما تفسیر فاشیستی میکنید و ما میگیم در دین قسمتهایی رو که خوبه و آزادی هست رو ما میگیریم و براساس جدایی دین از دولت ما انجام میدیم وظایف مون رو و این همون خط کشی است که اول از همه شد. حتی مثلاً من خودم مجاهد نیستم ولی چون مطالعه کردم در احوال اینها و تاریخشون رو دیدم از نوجوانی تا الان اینها بنیانگذارشون محمد حنیف نژاد اینقدر پیشرفت کرد تا گفت برای اینکه تو به مردم و خلقت و آزادیت و خلاصه به ترقی خواهی وابسته بشی و تعلق داشته باشی و بتونی خودت رو بگی یک آزادیخواه هستی حتی لازم نیست که به خدا اعتقاد داشته باشی، لازم نیست که مذهبی باشی این حتی بالاتر از حرف مارتین لوتر هست.
در قرون وسطی پاپ که نشسته بود در رم دقیقاً یک ولی فقیه بود که در کنار هر پادشاهی هر حاکمی یک نماینده ولی فقیه مثل همین که الان ما در ایران داریم بود. همین ولی فقیه مثلاً در دولت آلمان بود یا دولت فرانسه بود و اونجا مارتین لوتر بلند شد که مثل مجاهدین به پاپ گفت این دین من نیست. این دین توست که آدم باید گناه هاش رو بخره، زنا رو میسوزونی و زنان را سرکوب میکنی تمام ملت را سرکوب میکنی و این دین من نیست این مسیح من نیست و بعد خودش رفت یک شاخه ایجاد کرد که خیلیها هم تأیید کردن در طول تاریخ که دین مسیحیت رو رفرم پیدا کرده است.
بنیانگذاران مجاهدین اصلاً میگن خط کشی بین خدا و بی خدا هم نیست یعنی شما میتونی مثل همین شورا که ما هستیم خب یک عدهای به مذهب اعتقاد نداریم، اعتقاد فلسفی نداریم چون بحث اینکه خدا هست و خدا نیست یک چیزی است که تا آخر بشریت هست. یعنی این نمیشه یک کسی بیاد بگه دین رو برداریم یک کسی بیاد بگه دین رو بزور بذاریم هر دو فاشیستی است و در طول تاریخ هم هر دوش رو دیدیم. در دوران استالین دیدیم که درب کلیساها رو بستن و در این عصر که دیگه از پاپ قرون وسطی هست تا خمینی تا خامنهای و بقیه. همه اینا یکی هستن منتهی رنگشون مختلفه بنیانگذارش هم در ایران بود که خمینی است.
خب وقتی که این ادعا به این صورت ایجاد میشه که وقتی که میگن شما لازم نیست که اعتقادی داشته باشین به یک دین و مذهب ولی شما در خط ترقی و آزادیخواهی هستین این استناد اینجوری درست میشه .
چهارم ، گرای درست : یعنی اول آرمان آزادیخواهی دوم تشکیلات سوم رهبری درستی که گفتم و همین مثالهایی که براتون زدم. من یادمه که خمینی اولین و آخرین ملاقاتش با آقای مسعود رجوی و یارانش با خمینی در قم بود چون مجاهدین رأی ندادن به قانون اساسی ولی فقیه درحالیکه بیشتر چپها و بیشتر اینا که خودشون رو چسبونده بودن به رژیم اول رأی دادن و بعد هم کمک کردن به خمینی در سرکوب مجاهدین خلق در سرکوب فدائیان در سرکوب مصدقیان مبارز و نیروهای دیگری که دمکرات بودن.
اونجا از اول مجاهدین و رهبری مجاهدین گفتن که حکومت به نام دین، راه میبره به فاشیسم که الان هم برده، ما از چیزهای خوب استفاده میکنیم. یک چیزهایی مربوط به گذشته است در تاریخ اسلام هست و یک چیزهایی هست که در تکامل میرسه به آزادی مطلق آزادی ادیان آزادی مذاهب آزادی زن و مرد و مساوات و برابری و دمکراسی و آزادیخواهی و رأی ملت این رهبری است که من برای شما گفتم.
اینجوری نیست که از آسمون مثلاً یک کسی درست بشه بیفته پایین . اینا در طول تاریخ تکامل پیدا میکنه یک شخصیت یک حرکت یک نیروئی بنام مجاهدین خلق که بعد هم شورای ملی مقاومت رو تأسیس کردن که الان متنوع هست و از همه ادیان هست از همه آدمهایی که دین دارن و ندارن مثل بنده و دور هم جمع شدن.
اون چهارم هم عرض کردم گرای درست شما اگر گرای درست نداشته باشی اگر فردا گرای خودت رو عوض کنی و بگی الان بریم با فلان جا بجنگیم الان بریم با اون یکی دولت بجنگیم الان بریم در منطقه با اون بجنگیم گرای خودت رو عوض کنی این هم شکست هست.
از روز اول گرا یعنی سرنگونی رژیم و از تمام امکانات بین المللی هم استفاده میکنه از نیروهای خوب بین المللی استفاده میکنه همونطور که ماهاتما گاندی کرد همونطور که ماندلا کرد و همه کسانی که تو تاریخ رهبر بودن از امکانات خارج استفاده کردن از نیروهای خوب خارج استفاده کردن از نیروهایی که علیه اون سیستمها بودند استفاده کردن و این گرای درست است .
پنجم . دادن بها: این شاخص است من فکر میکنم این دیگه جان کلام است تا آخرین بها رو ندی تا پای جان نری تا پای از دست دادن ملک و جان وهستی و خانواده نری نمیشه که موفق بشی چون در بین راه میبری و میری و بعد اون چهار عنصر قبلی رو هم هدر دادی. برای همین است که در این اروپایی که الان من هستم مطالعه کردم سالهاست اینجا تاریخ شون رو خوندم تاریخ هند رو خوندم همه جا رو خوندم، تاریخ جنبشهای آفریقا رو خوندم برای همین هست که اینها هم اونهایی پیروز شدن که این گراها رو داشتن و بها دادن میلیونها انسان در همین اروپایی که دمکراسی اومده شهید شدن. مجاهدت کردن حالا اسمشون مجاهد نبود … اسمش اورنج آور در هلند بود، اسمش مثلاً جنبش مقاومت لهستان بود همه و همه در یونان در پارتیزانهای ایتالیا و یوگوسلاوی، اینه که قوام پیدا میکرد اون میایستد و تا آخرش میایستد حالا توی این صحنه توی این آلترناتیو یک عدهای میرن یک عدهای میان این حکم تاریخه، عدهای خسته میشن میرن پشت جبهه جلوی جبهه رو ول میکنن میرن پشت جبهه، اینا رو که دیگه همه جنبشها دیدن این باعث نگرانی نباید بشه که انگاری که مثلاً دیگه همه چی باید همینجوری از تکامل تاریخ چید.
اینا رو من میگم آلترناتیو و اینا رو من میگم که بدون اینکه بخوام زحمات دیگران رو اون نیروهای ضد رژیم را که برای سرنگونی هستند و نه اصلاح طلب نه اصولگرا که دیگه تمام شده ماجراشون، ملت ایران فریادش رو زدن این در تاریخ جهان و بشریت ثبت شد. تمام ماجرای تمام جناحهای این رژیم است. دیگه کس دیگه نباید واقعاً کوچیکترین بهایی به اینا بده هرکسی که چه میاد تو این آلترناتیو ما که شورای ملی مقاومت هست، حالا بعد صحبت میکنیم اساس نامه داره، دوره گذار داره؛ شش ماه، هرکه میخواد تشریف بیاره قدمش روی چشم هرکی میخواد تنها بجنگه چه نیرویی باشه هرکی باشه ولی در یک خط در یک سو بدون اینکه بتونیم اون راه اصلی رو فراموش کنیم.
پرسش: سالها در ایران اصلاح طلبان با اسامی و عناوین مختلف اذهان مردم را نسبت به رژیم منحرف کردن و برای رژیم زمان خریدن و الان هم تلاشهای خودشان را دارن میکنن آیا فکر میکنید اینها آیندهای دارن؟
پرویز خرایی : این را من در قسمت اول فکر میکنم خدمت شما جواب دادم. جواب من انعکاسی بود از شعارهای بلند بالا و رسا و افتخار آمیز اون ملت که شما هستید ما پشت جبهه شما هستیم من خودم رو میگم و ما سعی میکنیم تقویت کنیم، نیرو بدیم سازماندهی کنیم تا که پیروز بشه ملت ایران. ولیکن این ملت فصل الخطاب و حرف آخر و بالاترین اعلام تاریخیش رو کرده که تمام ماجرای اینها، اینها با نشون دادن یک آخوند لبخند زن مثل خاتمی یا آخوند شیاد مثل رفسنجانی و بعد تیز کردن و سفت کردن و شل کردن و حالا آوردن روحانی اینها دارن بازی میکنن با ملت ایران. یک مدت بازی کردن با جامعه بین المللی ولی این بازیها تمام شده. چرا تمام شده؟ چون مهر ابطال تاریخیش رو کی زده؟ مردمی که در قیام به ناگهان شعار گرانی تبدیل شد به مرگ بر خامنهای مرگ بر کل نظام اصل ولایت فقیه و آن شعار محوری اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمام ماجرا و من خیلی ممنونم از این سوالهای بسیار خوب که با آگاهی واقعاً هموطنان میکنن و این جان کلام است و ما در خدمت شما باشیم که با هم تبادل نظر کنیم.
پرسش : سیاست مماشات و اپیزمنت یعنی سیاستی که با غربیها غربیها با رژیم ساخت و پاخت کردن طی سالهای گذشته در صحنه بین المللی رژیم امتیازات مختلف داد و آن را از مهلکه نجات داد نظر شما دراین مورد و سابقه امر از دید جهانی چیست؟
پرویز خرایی : این هم حرف ما تنها نبوده سرنوشت ما تنها نبوده ماهاتما گاندی یک دانشجو بود که مثل مسعود رجوی اونم دانشجو حقوق بود، برخواست بنیانگذاری هم اونها داشتن آدمهایی هم داشتن قبل از خودشون و این فرد تونست که یک جنبشی رو همینجوری که گفتم با اون پنج عنصر، تیکه تیکه قوام بده با نیروی داخلش با عقل و دانش بین المللیش که چطور بازی کنه با ابرقدرتهای آن زمان و به همت دادن بها شون که بهرحال اعتصابهای غذاشون و رنجهایی که کشیدن.
ماندلا هم گرفتار همین بود مصدق هم همینجوری بود، سالوادور آلنده در شیلی و … هر کسی که شما در طول تاریخ ببینین که جنبش داشته. سوکارنو هم همینجور که اینها هم نیروهای خوش خیم داخلی و خارجی به همتشون اومدند و به کمکشون امدند.
من خودم مثلاً وقتی که در فرانسه درس می خوندم جزو یک کمیته هواداران جنبش ضدآپارتاید بودم میرفتم جلساتشون بعضی هاش رو شرکت میکردم همونهایی که الان خیلی خارجیها توی تظاهرات ما شرکت میکنن با افتخار تمام، ما الان حتماً میبینید ما در آخر ماه ژوئن امسال دیدیم که صدهزار نفر و در میان انها ۴۰۰-۵۰۰ نفر از بالاترین مقامات جهان به جلسه مقاومت در پاریس میایند. همین کار رو من به چشم خودم دیدم راجع به جنبش ضدآپارتاید. بعد آقای اوباما هم بشینه تو کاخ سفید و نایاک و … گروههایی که درست کرده تریتا پارسی و این و اون و سینگلتون همه برن اونجا خلاصه لابی کنن علیه مردم ایران و بگن هیچ چیزی نشده و همه چی خوبه و اینا هم دروغه، اپوزیسیون دروغ میگه ولی نه تنها به نتیجه نرسیدن بلکه حالا فهمیدن و اومدن سر حرف مقاومت ایران سر حرف مسعود رجوی سر حرف مریم رجوی که از همون اول خانوم رجوی اعلام میکرد راه حل سوم، راه حل سوم نه جنگ خارجی بیان مملکت ما رو بمباران کنه اینو ما ابطال کردیم و نه مماشات همین که این سؤال زیبایی که هموطن کرده سرنگونی رژیم به دست ملت ایران و مقاومت سازمان یافته ایران.
پرسش : چرا مجاهدین سیاست مداران و سناتورهای آمریکا را به جلسات و برنامههای خودشون دعوت میکنن درحالیکه در گذشته یا دوران شاه مخالف سیاستهای آمریکا بودن؟
پرویز خرایی : خب این همون بحثی هست که براتون کردم راجع به استفاده کردن همه مقاومتهای تاریخ چه از این اسکاندیناوی بگیرین کشورهای مانند فنلاند کشورهای خیلی صلح دوست تا یونان تا برید به چریکهای یوگوسلاوی و.. همه اینها از نیروهای خوشخیم استفاده میکنن. حالا یک زمانی شما در مقابل کودتای ۲۸ مرداد میایستید. و آنها معذرت هم خواستن و میگید کارتون غلط بود و ما هم همیشه بهشون میگیم.
من وقتی که وزارت خارجه آمریکا منو دعوت کرد بهم گفت که چرا این آلترناتیو رو انتخاب کردی؟ من توضیح دادم. بعد گفت که برنامه آینده چیه؟ گفتم برنامه آینده برنامه آزادی است ولی بهشون گفتم، شما اگر اون اشتباه رو نمیکردین و مصدق کبیر رو برنمیداشتین ما امروز خمینی و خامنهای و … را نداشتیم بخاطر اینکه یک دمکراسی زیبایی بود که وقتی مصدق از دادگاه لاهه برگشت مصریها ازش خواستن که سر راهش در قاهره یک توقف کنه این همون سندی است که گفتم. در اونجا بیش از یک میلیون مردم در قاهره اومدن به پیشواز مصدق، رهبر بزرگ کل منطقه و مصدق باعث ملی شدن جنبش نفت ایران شد.
جنبش آزادیخواهی ایران باعث شد که کانال سوئز رو هم آزاد کردن یعنی سرمشق شد. یک قاضی دادگاه بین المللی لاهه که انگلیسی هم بود که به ضرر کشور خودش و به نفع مصدق رأی داد . خب این نیروی خوشخیم است.
ما سراغ نیروهایی از داخل خودشون میریم پارلمانتر خوب، نویسنده خوب، کلیسائی خوب، کشیش خوب. کم نداریم کشیشهای مذهبی که پشتیبان مقاومت هستن یا پشتیبان خانوم مریم رجوی هستن که خودشان اصلاً اومدن اینجا به اسکاندیناوی و رفتن کلیسا و اسقف بزرگ از او استقبال کرد بخاطر اینکه ایشون گفتن اصلاً بحث، بحث جنگ مذهب نیست بحث ترقیخواهی است و ارتجاع هست که در همه مذاهب هست نیروهای ترقی خواه باید با مرتجعین دین خودشون بجنگن همین کاری که مجاهدین میکردن و راهی هم غیر از این نبود.
خب ما از این نیروها استفاده میکنیم از فلان سناتور استفاده میکنیم مثل همونکاری که ماهاتما گاندی کرد. سرنوشتها خیلی مشابهه. ماهاتما گاندی …آدمهای مترقی که توی مجلس انگلیس بودن که میگفتن استعمار باید تمام شه باید بریم بیرون از هندوستان اینا رو مرتب اینا باهاشون ملاقات میکرد دعوتشون میکرد می اومدن همین کاری که شما میکنید اونا هم فلان سناتور می اومد نماینده مجلس ایتالیا میاد نماینده مجلس سوئد میاد دانمارک میاد فنلاند میاد و جاهای دیگه و همه جاها ، ما از این نیروها استفاده میکنیم بهشون میگیم درباره ملت ایران و اشتباهات غرب رو و اشتباهات گذشته رو بهشون میگیم و بهشون میگیم حالا کاری کنید که تاریخ دوباره تکرار نشه شما مقاومت ایران و مردم ایران رو پشتیبانی کنید.
آقای اوباما وقتی که مردم داشتن قتل عام و کهریزکی میشدن این به انگلیسی میگفت که من دستم رو باز میکنم تبدیل به دست دوستی میکنم به خامنهای! این جملهاش هست. یک کلمه دفاع نکرد اما ما سناتورهایی که بسیج کردیم که گفتن شرم برما باد که ندا آقا سلطان اینجور داشت خون از دهنش می اومد و ما چشم مون رو بستیم.
اون نیروها رو ما چیکار کردیم؟ تقویت کردیم همین کار رو میکنیم ما کردیم همه تاریخ کرده ماهاتما گاندی کرده. طی این سالیان چرا ما نکنیم؟ اینم بحث این که چرا ما با نیروهای دیگه آمریکاییها، کار میکنیم.
پرسش : مناسبات در داخل شورا به چه صورت است؟ چون عدهای میگن در داخل شورا حرف حرف مجاهدین است نظر شما بعنوان یک عضو قدیم شورا در این مورد چیست؟
پرویز خرایی : در بحث ائتلاف ببینید الان مثلاً مجلس نروژِ، مجلس فنلاند مثلاً بهترین دمکراسیهایی که میگن در کره زمین است مال همین کشورهای نوردیک است که در شورای اروپاس. اینا دیگه بهترین هستند، حالا بهترین مطلق وجود نداره نسبتاً بهتره. اینجا هم مجلس هست ائتلاف هست حتی تو مقاومتشون هم ائتلاف بود و وقتی که آقای ژنرال دوگول از فرانسه رفت و مماشاتگران که میخواستن مملکت رو بفروشن اینا رو زد کنار و گفت من با شما نیستم رفت شورای ملی مقاومتش رو در انگلیس درست کرد و خودش رو رئیس جمهور منتخب برای دوره گذار، اینکه ما خانوم رجوی رو انتخاب کردیم با رأی اکثریت وقتی که این نیروئی که تعداد جمعیتش بیشتر هست این خیلی طبیعی است.
مثلاً شما پی ال او را ببینید سازمان آزادی بخش فلسطین بسیار گروههای زیادی داره ولی الفتح بزرگترین گروهش هست خب ستون فقراتش هست همونطور که مجاهدین ستون فقرات هستند. اینکه گناه نیست خب ما بریم خودمون رو قویتر کنیم تو شورا ما بریم بیشتر کار کنیم این چهار پنج تا گروه سیاسی که هستیم یا آدمهایی که جزو هیچ گروهی نیستن. این طبیعی است ولی اینکه شما فکر کنی که مثلاً یک حالتی هست که اون حزب همه کارها رو انجام میده اینجوری نیست در جلسات شورای ملی مقاومت بگواهی خود من حاضرم برم در هرجایی و امیدوارم روزی در خدمت ملت ایران اونجا بشینیم این داستانها رو من بعنوان شاهد و متخصص حقوق بین الملل خدمت شون عرض کنم با فرود آوردن سر تعظیم که اینجوری نیست بحثها شروع میشه ، صحبتها سر هر موضوعی سر یک طرحی مثل طرحی که داشتیم جدائی دین از دولت طرحی داشتیم مساوات زنان، خودمختاری برای خلقها مثل کردستان و… تمام اینها حلاجی میشه چکش کاری میشه بحث و جدل هست و بعد میاد سر رأی گیری. بحث اینقدر پیش میره تا اغنا میشه.
توسازمان ملل متحد هم که خود بنده هم کار کردم هم هرسال با هیات مقاومت چهاربار لااقل میریم بحثهای سازمان ملل هم همینجوری است بحثها شروع میشه سعی میکنن به رأی گیری نرسه اغنا کنن همدیگه رو یعنی صحبت میکنن و بعد اگر لازم شد تصمیم میگیرن که آیا رأی گیری بکنن، این درست مکانیزم سازمان ملل متحد هست مکانیزم پارلمان سوئد هست مکانیزم همه پارلمانهاست. آیا اغنا شدین؟ که این لازمه این طرح این اساسنامه است و حالا بهایش این است که ۸ روز ۱۰ روز باید روی یک موضوع بحث کنیم؟ آیا اغنا شدین اگر اغنا شدین این میشه اجماع میشه اجماع حقوق داخلی و حقوق بین المللی.
مثلاً میگن فلان قطعنامه در سازمان ملل بصورت اجماع بود یعنی همه موافقن اغنا شدیم و اون رهبری اون تشکیلات یکی از هنراش اینکه یک کاری کنه که البته در طول این صحبتها این طرح قیچی میشه کوچیک میشه براساس نظر من نظر اون نظر اون گروه … همین کاری که مثلاً در مجلس های اسکاندیناوی هست مجلس های اروپا هست، همه مجلسها و مجلسهای هند هست مجلس های دمکراتیک هست، ژاپن کره جنوبی همه و همه بعد میگن یا اجماع میکنیم که این دیگه مشروعه تازه میگن بهترین نوعش هست که به رأی گیری نکشه که بیشتر مردم قانع شن چون مردم هم که بیخودی قانع نمیشن که خب حتماً قیچی میکنن میگن نه این جمله رو بردار اون کار رو بکن اینو برداریم اون کار رو بکنیم و الا وقتی که دیدن که اجماع نیست به رأی میگذارن شما از این حالت، حالتی دمکراتیکتر به من در کجا نشون میدین؟
بیاین هموطنان من ببرمشون اونهایی که مشکل دارن ببرم بعنوان ناظر بشونم تو مجلس نروژ ببین چه جوری قانونگذاری میشه یا مجلس دانمارک یا مجلس فرانسه یا مجلس هرجایی که بهشون بگن که این بهترین نوع دمکراسی است در همه جا هست ولی یک نیرو قوی تره یک نیرو کمتر مثل اینکه مثلاً نیروی حزب دمکرات آلمان یک موقعی قویتر میشه الان خانوم مرکل مسیحی بعنوان سوسیال مسیحی دمکرات مسیحی قوی تره دیگه اینا ائتلاف میکنن.
پرسش : خیلیها مطرح میکنن که از کجا معلوم که وقتی شما به ایران آمدین به وعدههای خود عمل میکنید؟ و این چه تضمینی دارد؟
پرویز خرایی : من این رو توضیح دادم به شما کسی که تمام هستی و زندگیش رو از زندانهای شاه تمام این قتل عامها تمام این سر خط ایستادنها و اون قتل عامها. کسی که تا این حد بها بده من کوچیکترین شکی ندارم این بزرگترین تضمین تاریخ هست چون اگر مجاهدین میخواست که دنبال قدرت باشه که احمد خمینی بهش گفته بود که تو بیا ولایت فقیه رو قبول کن و به قانون اساسی هم رأی بده ما هرچی رو میخوای بعداً رئیس جمهورت میکنیم آقای مسعود رجوی اصلاً کاندیدای ریاست جمهوری بود در اولین انتخابات ما خودمون صندوق گذاشته بودیم تو سفارت مون وقتی من جانشین سفیر بودم تو سوئد اونجا صندوق گذاشته بودیم تمام نیروهای دنیا یعنی اونهایی که تغییر گرا بودن مثلاً میگفتن که شانس اول مال مسعود رجوی است که ببره چون اون یک ائتلاف درست کرده بود مثل همین شورا بین مذهبیان مختلف مسیحی زرتشتی و غیر مذهبیها اقوام مختلف زیر چتر جدایی دین از دولت.
خب کی لغو کرد ریاست جمهوری کاندیداییش رو؟ خمینی لغو کرد چون همون موقع گفت نه. این هموطنان عزیز من واقعاً خوبه که سؤال میکنید خیلی ممنون که سؤال میکنید ولی نذارین گوشه دیوار شما رو بذارن این نیروهایی که چه مستقیم چه غیر مستقیم آب تو آسیاب خامنهای و فاشیسم دینی میریزن جواب بدین بهشون بگین تضیمن چیزی بالاتر از جان تضمین است؟ شما برید داستانی که خود آیت الله منتظری گفته رو بخونید تازه اون یک گوشه هاییش رو گفته، این تضمین است من دیگه تضمین دیگه ای تو تاریخ سراغ ندارم.
پرسش: انتخاب خانم رجوی بعنوان رئیس جمهور مردم ایران با کدام رأی انجام شده است و این یک نوع اجبار برای مردم نیست؟
پرویز خرایی : ببینید در اساسنامه شورای ملی مقاومت یک دوره گذار هست. در اساسنامه شورای ملی مقاومت فرانسه هم یک آقای ژنرال دوگل بود و در لندن عین همین بود اسمش هم اتفاقاً شورای ملی مقامت فرانسه بود در یک دوره گذار بود که وقتی هیتلر رفت و فرانسه آزاد شد گفتند وقتی برگشتن در یک دوره ما جمهوری پنجم را مستقر میکنیم بعد هم انتخابات آزاد میذاریم و بعد مردم رأی میدن به مجلس و اینا قانون اساسی و رئیس جمهور را انتخاب میکنن.
در اونجا هم آقای ژنرال دوگل بعنوان رئیس جمهور دوره گذار انتخاب شد یک انتخابی است که یک جمعی که تو مقاومت هستن میکنن مثلاً چطوری میگن شورای مرکزی یک حزب سیاسی میگه که ما انتخاب کردیم رهبر این حزب خانوم مرکل باشه؟ یا مثلاً آقای ماکرون باشه. در مقامت هم در احزاب سیاسی در همه جا یک رهبر انتخاب میکنن اونا برای دورهای که برن تو انتخابات ما برای دوره ۶ ماه این را انتخاب کردیم.
ملت آمریکا با اون انقلاب بزرگشون که استقلال پیدا کرد ولی اونا هم بیشتر از ما طول کشید. به ما کمک کنید. اگر واقعاً طرفدارش هستین بیاید کمک کنید که این دوره اصلاً بشه سه ماه بهتر در این دوره سه ماه از اینجا ما خانوم مریم رجوی رو بعنوان رئیس جمهور موقت برای دوره گذار در اینجا مثل یک رهبر و یک رئیس جمهور موقت انتخاب کنیم. بعد این دوره گذار خانوم مریم رجوی هستن و دولت موقتی هست ۶ ماه که این دولت موقت مجلس موسسان رو تشکیل میده یعنی اینکه مجلس موسسانی که کارهای اساسی رو درست میکنه همون کاری که فرانسویها کردن و بعد اولین انتخابات مجلس انجام میشه.
حزبهایی که میبرن یا ائتلاف میکنن یا یک حزب بیشتر میاره رأی اون می مونه و بعدش هم انتخابات ریاست جمهوری و بعد هم شورای ملی مقاومت و تمام این تشکیلاتی که ما داشتیم منحل میشه و بعد احزاب دیگر گروههای دیگر هرکس با هر ایدئولوژی که داره حالا چه مذهبی چه غیر مذهبی اما در چهارچوب جدایی دین از دولت نه اینکه یک نفر بگه که حکومت اسلامی میخوایم. نه این دیگه دورهاش گذشته دوره فاشیست هیتلریش رو دیدیم نازیسم رو هم دیدیم. در این چهارچوب دیگه اون وقت همه چیز منحل میشه و بعد مردم رأی میدن به رئیس جمهورشون و انتخابش میکنن
پرسش: شورای ملی مقاومت از چه سازمان و گروههایی تشکیل شده و چندتا هستند؟
پرویز خرایی : در این شورا پنج تا گروه قوی هست الان و این گروهها سوسیالیستی هستن یا لیبرال هستن یا اصناف هستن یا اساتید دانشگاه هستن و … و آدمهایی هم هستن منفرد مثل آقای دکتر هزارخانی مثل کسای دیگه که اینها با همدیگه این ائتلاف رو تشکیل دادیم و وقتی هم که عرض کردم خدمت تون وقتی هم که این رژیم منحوس ایران سوز واقعاً نابود کننده حرث و نسل ایران از بین رفت در عرض ۶ ماه که احزاب آزاد میشن هرکی میره دنبال حزب خودش در انتخابات هر نفر بالغ بالای ۱۸ سال هم یک رأی طبق قوانین بین المللی دنیا. نه اینکه چرا دین داری چرا نداری. ببینید در بیشتر قانون اساسیهای جهان حتی در اروپا نوشته دین رسمی مسیحیت هست حتی در قانون اساسی مشروطیت ما نوشته بود دین رسمی شیعه اثنا عشری.
بشارت بر شما باد که مجاهد پرچمدار این بود که خودش از اول گفت و ما هم تصویب کردیم که اصلاً دین رسمی نباشه در ایران یعنی در آینده ایران یک زن کلیمی یک کسی که به هر دین و با هر گروهی و دستهای هست با دین و بی دین میتونه در ایران رئیس جمهور بشه نماینده مجلس بشه قاضی بشه. من واقعاً ازشون سپاسگذارم که این سؤالات رو میکنن ولی خیلی هم خوشحال میشم اگر که با درایتی که دارن با این همه سوادی که ما تو مملکت داریم واقعاً لطف کنن و این بحثها رو پیش برن و این چیزها رو گوش کنن.
پرسش: چرا آمریکا مقاومت ایران را بعنوان آلترناتیو یا حداقل اپوزیسیون رژیم برسمیت نمیشناسد؟ درحالی که مدعی است از مبارزات مردم ایران حمایت میکند؟.
پرویز خرایی : برسمیت شناختن یعنی خود را به جهان تحمیل کردن … اول از همه پشیزی برای ملت ایران قیامها و … تره خورد نمیکردن. ولی دولتها طبق قوانین بین الملل تا زمانی که، نرن به جنگ یک رژیم نمیرن به پای آلترناتیو تا اونجا که میخوان حالا یا با مماشات یا بدلیل منافع ملی شون مثلاً نفت و … و اینها هی میدن به رژیمی هی جون بهش میدن تا اون رژیم خونخوار میشه، تا این که میشه بلای جونشون مثل هیتلر بعد مماشات کردن آقای چمبرلن اومد وایستاد با هیتلر یک قرارداد بست. سه روز بعد هیتلر رفت چکسلواکی رو گرفت بعد رفت لهستان رو گرفت بعد جنگ جهانی دوم شد.
خب تا این زمان چون مقاومت و ملت ایران شما با قیامتون و بعد مقاومتی که جزوی از شماست یعنی همون سازمانی که تشکیل شده ، همه چی برای شماست ما کسی نیستیم. شما خودتون رو تحمیل کردید بر مردم جهان و به دولتها.
دولت جدید آمریکا ما کاری با سیاستهای داخلی کشورها نداریم ما میخوایم کشور خودمون رو آزاد کنیم از همه نیروهای خوب تاریخ هم استفاده میکنیم خیالتون رو راحت کنم هر نیرویی که علیه رژیم باشه برای دمکراسی و آزادی ملت ایران و قیام شما و مقاومتش و خانوم مریم رجوی و آقای مسعود رجوی و همه نیروها، نیروهای سرنگونی طلب کمک کنه روی چشم ما است. ما تحمیل میکنیم تحمیل کردید شما و ما برنامه داریم برنامه موقت داریم برنامه داریم برای ۶ ماه خب این آلترناتیو ماست اما ما خودمون باید رژیم رو بندازیم البته نیروهای دیگه شر نرسونن کسایی که نیروهای بدخیم تاریخ هرچی که بیشتر بیان طرف ما علیه رژیم باشن این توی ترازوی تعادل تاریخی بنفع ملت ایران هست.
پرسش : راجع به جنگ داخلی که بنظر شما وقتی رژیم آزاد بشه همه گروهها برمیگردن آشفته بازار میشه جنگ داخلی میشه نظر شما چیه؟
پرویز خرایی : این هم یک بازی هست. بازی منحط گشتاپوی وزارت اطلاعات هست. اینها میخوان ترس در مردم بریزن که این ملت شقه میشه جنگ داخلی میشه، نخیر این ملت شقه نمیشه تاریخ نشون داده. مگر جنبش مشروطه شقه شد؟ مگه پشت مصدق شقه شد؟ مگه جنبش بهمن برای آزادیخواهی شقه شد؟ اینها همه حرفه و دروغه اینها فقط میخوان دل شما رو خالی کنن ما که گفتیم که ما اصلاً معتقد به جنگ نیستیم خارجیها بیان برن دستای رژیم رو قطع کنن تو منطقه و بعد خود رژیم ضعیف میشه بعد ملت کارش رو میسازن.
جنگ داخلی نمیشه ملت منسجم هست شما ببینید ۳۰ تا دین با حدود ۳۰۰ تا زبان در هندوستان هست من خودم اونجا کنسول بودم وقتی که مستقل شدن یک هندوستانی مونده که الان واقعاً سرآمد هست از نظر تنوع هاشون و چون دمکراسی دارن ببینید دمکراسی و آزادی این مسائل را جمع میکنه، ولی دیکتاتوری این مسائل را پراکنده میکنه حالا ببینید در تاریخ اروپا. همچین که دمکراسی در اروپا درست شد الان ببینید اتحادیه اروپا درست میکنن شورای اروپا درست میکنن.
وقتی که طبق برنامه شورای ملی مقاومت خودمختاری بده مردم همه مسائل داخلی شون مثل یک سیستم فدرال وقتی که با هم باشن دمکراسی باشه کسی خواهان جدایی نمیشه .گریز از مرکز بلایی است که دیکتاتوریها سر مردم میارن و کسایی که ضد دمکراسی و ضد آزادیخواهی هستن.
هموطنان عزیزم من به شما با خون خودم قول میدم که ملت ایران ملتی نیست که از هم بپاشه این ملت نشون داده در تاریخ و به اینها هم نشون خواهد داد به نیروهای بدخیم داخلی و اضداد این مقاومت در خارج و به نیروهای بدخیم خارجی.
با تعظیم در مقابل شما متشکرم. من همیشه در اختیار شما هستم و هر سوالی هر بحثی بود من در اختیارتون هستم.
درهمین زمینه :
مارا درحساب های زیر دنبال کنید
توئیترkhozestan_khoro@
سایت ایران آزادی /http://fa.iranfreedom.org
برای ارتباط با ما @manrakh342