هراس از پیامدهای سال سخت و گر گرفتن قیام |
پیشبینی سال سخت برای دیکتاتوری آخوندی
یک مهرهٴ اصلاحطلب به نام عبدالله ناصری، در تاریخ ۱۳فروردین ۹۷ گفته بود: «مهمترین چالش ما در سال جدید ارزیابی نوع نگاه جامعه مدنی به کل حاکمیت است... با توجه به اعتراضات دیماه سالی که گذشت، امسال هم سال سختی خواهد بود». او در قسمتی دیگر از صحبتش سال سخت را اینگونه بیان کرده بود: «...از لحاظ اقتصادی هم پیشبینی میشود وضعیت دشواری داشته باشیم و همچنین در مسائل منطقهیی و بینالمللی هم بدون چالش نخواهیم بود... بر این اساس در عرصه داخلی اگر اقدامات مثبتی انجام نشود، یعنی بازآفرینی فضای جدید اجتماعی و سیاسی نداشته باشیم، باید منتظر سال سختی بین جامعه و حاکمیت باشیم».
وحشت فزاینده از گر گرفتن قیام در سال سخت
یک کارشناس حکومتی نیز به نام محمدجواد کاشی اظهاراتی مشابه دارد. این اظهارات که در سایت حکومتی جماران به تاریخ ۲اردیبهشت درج شده، هراس دیکتاتوری مذهبی را از قیامی در ابعاد قیام دی ۹۶ یا بزرگتر از آن به نمایش میگذارد.
این کارشناس که صحبتهای خود را به «بررسی زمینهها و ابعاد نارضایتیهای دیماه ۹۶» اختصاص داده، وحشت فزاینده سردمداران رژیم را از گر گرفتن قیام و فروزان شدن شعلههای آن در سال سخت پیشرو از یک طرف و نیز استیصال نیروهای سرکوبگر را در مقابله با آن، از طرف دیگر اینچنین بیان میکند:
«اغلب از این حادثه ترسیدند و وحشتی در این نیروها پدیدار شد... نتایج این حادثه و ترس ناشی از آن هنوز زنده است؛ به این خاطر که گفته میشود بحرانهای اقتصادی هنوز ادامه دارد و راهحل واقعاً سریعی برای آنها نیست. بنابراین این نگرانی وجود دارد که بهسرعت، یک بار دیگر این اعتراضات شعلهور شود».
استیصال و بنبست رژیم از چالشهای سال سخت
پس تا اینجا بنا به اعتراف کارشناسان حکومتی مشخص شد که دلایل و زمینههای بهوجود آمدن قیام دی ۹۶ نه تنها از بین نرفته بلکه «نتایج و ترس ناشی از آن» برای دیکتاتوری آخوندی در سال سخت پیشرو «هنوز زنده است». علاوه بر آن باید به استیصال و بلاتکلیفی نیروهای سرکوبگر رژیم در مواجهه با اعتراضات اشاره کرد. این موضوعی است که نمیتوان ساده از کنار آن گذشت. در جریان اعتراضات مردم کازرون نیز شاهد آن بودیم. شکوه جمعیت قیامکننده در کازرون و شعارهای قاطع و محکم آنان و نیز رادیکالیسم جاری در آن، برگی را ورق زد. مردم در یک چشم به هم زدن به محل نمایش جمعه یورش برده و آن را به تصرف خود درآوردند. کنترل ابعاد جمعیت دیگر در قوارهٴ نیروهای انتظامی رژیم نبود. این امری است که علی خامنهای و دیگر سردمداران آن را به وحشت انداخته است. به ادامه تحلیل این کارشناس دقت کنید:
«شاید در تحلیل نهایی هم با توجه به اینکه تحلیلگران پیشبینی میکنند که این اتفاقات در سال جاری تکرار شود، بیشتر چشم امیدمان به این نیروهای ضدشورش است و از این نگرانیم که نکند که خدای نکرده نتوانند اوضاع را کنترل کنند».
این «نگرانی!» برای رژیم وقتی بیشتر میشود و شکل تصاعدی به خود میگیرد که دریابیم بهلحاظ منطقهیی و بینالمللی نیز رژیم «سال سختی» را سپری میکند؛ نه تنها سال سخت که ماهها، روزها، دقیقهها و ثانیههای سخت را. او نمیداند و نمیتواند بداند که آتشفشان قیام اینبار از کجا فوران خواهد کرد اما میداند که فوران بزرگ در راه است. لرزهها و پیشلرزههای آن را در زیر پا احساس میکند؛ همچنان پسلرزههای آتشفشان قبلی نیز فرو ننشسته است. بنابراین «هول و هراس» این کارشناس و دیگر مهرههای حکومت چندان هم بیجانیست:
«وضعیت امروز را اگر خوب واکاوی کنیم بعد از اتفاقات دیماه تاکنون بستر اجتماعی یک هول و هراسی را تجربه میکنند و مسأله سوریه و همین سر و صدایی که در حال حاضر از عربستان، اسرائیل، ترامپ و امثال اینها بهگوش میرسد این هول و هراس را زیاد کرده است».
هستههای «ترسانگیز!» قیام در سال سخت
در اینکه پایگاه اجتماعی قیام دی ۹۶ اساساً از نیروهای زحمتکش و بالنده جامعه بودند، هیچ تردیدی نیست. این موضوعی است که همه از جمله خود حکومت به آن اذعان میکند. به همین دلیل مهار آنها از طرف حکومت شدنی نیست. هر روزی که از عمر دیکتاتوری آخوندی میگذرد سفره مردم و زحمتکشان خالی و خالیتر میشود و به موازات آن زمینه بیشتری برای به میدان آمدن خشمناک آنان فراهم میگردد. نمونهیی از اعتراف به این واقعیت را (البته با ادبیات خاص مهرههای حکومتی) در اظهارات همین کارشناس یعنی محمدجواد کاشی ببینید:
«همه ما میدانیم که هسته این نارضایتیها انسانهایی بودند که از مشکل اقتصادی و معیشتی رنج میبردند و بیکار هستند. اینها انسانهای گرسنهاند که اساساً منطق زندگی به سمتی آنها را پیش میبرد که نمیتوانند دیگر زندگی کنند؛ مستأصل هستند و سرشان را به در و دیوار میکوبند. ولی در مقابل هیچ ترحم اجتماعی و اقبال اجتماعی را برنمیانگیزند بلکه ترس برمیانگیزند».
البته باید واژههای قلبشده در حکومت آخوندی را به جایگاه واقعی آنها برگرداند. این «استیصال» ترجمان بیاعتمادی مردم بهجان آمدهٴایران نسبت به ولایت فقیه و نظام برآمده از آن است. کسی که باید سرش را به در و دیوار بکوبد علی خامنهای است؛ زیرا میداند هیبت ترسانگیز قیام و قیامکنندگان بهزودی نظام تاریخ مصرف گذشتهاش را جارو خواهند کرد.
آن «زود» ممکن است همین امروز، همین ساعت یا ساعتی نهان در کمین و کمان روزها باشد.