دو راهی برون رفت یا سرنگونی؛ همان دوراهیست که نظام ولایت فقیه بر سر آن قرار گرفته است. مسعود امیرپناهی با بررسی شرایط عینی و ذهنی لازم برای کنار زدن نظام ولایت فقیه، به بررسی این موضوع میپردازد.
سلام میکنم به هموطنان گرامی و قیام آفرینان در سراسر ایران و درود میفرستم به زندانیان سیاسی مقاوم بویژه زندانی سیاسی گلرخ ایرایی که امروز شصت و نهمین روز اعتصاب غذای خودشون رو پشت سر گذاشت و تا همین نقطه درس پایداری رو به نسل جوون ایران میده.
دوستان در دومین برنامه در سال ۹۷ در خدمتتون هستم سال جدید رو به همه شما تبریک میگم و امیدوارم که سال پیروزی مردم ایران بر دیکتاتوری آخوندی باشه.
دوستان همانطور که در جریان هستید کمتر از یکماه به پایان مهلت ۱۲۰ روزه ترامپ در رابطه با برجام باقی مونده و تغییراتی که در کابینه ترامپ پس از شکست سفر وزیر خارجه فرانسه به تهران و مذاکرات در رابطه با تصحیحات برجام انجام شد نشون میده که با تغییراتی در سیاست آمریکا در رابطه با ایران مواجه خواهیم بود.
اینکه سرنوشت برجام چی میشه در محور این تغییرات قرار داره.
بخصوص اینکه حمله شیمیایی رژیم و دست نشاندش یعنی اسد و احتمال حمله نظامی قریبالوقوع آمریکا و متحدینش به سوریه به این تغییرات شتاب هم داده و رژیم رو در برابر یک دوراهی قرار داده.
بنابراین صورت مسأله اینه که آیا این دوراهی، انتخابی بین برون رفت یا سرنگونیه، یا اینکه نتیجه در هر دو راه به یک صورت برای رژیم تمام میشود.
موضوع بحث امروزمون پرداختن به همین صورت مسأله است که در این رابطه چندین سئوال از سوی دوستان به دستمون رسیده که بحثمون رو هم با پاسخ به همین سئوالات ادامه خواهیم داد.
پرسش: شما چقدر احتمال میدهید که آقای ترامپ به وعده خود درباره خروج از برجام عمل کند؟ و در آن صورت وضعیت ارز به چه سویی حرکت خواهد کرد؟
مسعود امیرپناهی: همه شواهد و قرائن حاکی از اینه که آمریکا از برجام بیرون خواهد کشید!
یعنی بعد از مهلت ۱۲۰ روزه به اروپاییها و پاسخ منفی رژیم به لودریان، وزیر خارجه فرانسه در ماه گذشته دیگه هیچ مانع سیاسی و داخلی برای این کار وجود نداره.
تیم امنیت ملی ترامپ یک کار سیاسی هوشیارانه انجام داد و خط خودش رو پیش برد.
که این نشون میده که تیم ترامپ بر خلاف دولتهای قبلی آمریکا حرفهیی کار میکنن.
نمونش کار سیاسی افشاگرانه نیکی هیلی بود، که موشکهای رژیم رو در کنفرانس مطبوعاتی به همه دنیا نشون داد. و همه مخالفتها رو فرو نشوند و حتی در کنگره تونست حمایتهای جدی دو حزبی کسب کنه.
بطورکلی در رابطه با برجام ترامپ با دو مانع داخلی و خارجی مواجه بود یعنی هم در دولت خودش و هم در متحدینش که اروپاییها هستن.
در گام اول ترامپ پس از اینکه خط مذاکره با رژیم بر سر شروط ماندن در برجام شکست خورد؛ یعنی بعد از اینکه لودریان وزیر خارجه فرانسه در ماه گذشته به ایران رفت و مذاکرات ناموفق بود کابینه خودش رو ترمیم کرد.
یعنی تیلرسون، وزیرخارجه که مدافع ماندن در برجام و در واقع نماینده خط اروپاییها در دولت آمریکا بود برکنار کرد و یکی از مخالفین جدی برجام یعنی مایک پمپئو رو به سمت وزیر خارجه منصوب کرد. اما مهمتر از اون انتصاب جان بولتون به سمت مشاور امنیت ملی بود، که دیگه مواضع بولتون در رابطه با رژیم کاملاً روشنه و رژیم هم از این تغییر بشدت دستگاهش بهم ریخت.
این در حالی بود که جایگزینی مک مستر با بولتون انتخاب اصلح بود یعنی با هدف مشخصی انجام شد و با برکناری تیلرسون تفاوت جدی داشت.
اومدن بولتون یک پیام سیاسی به رژیم داشت؛ چون حتماً در جریان هستین که بولتون تنها کسی هست که از سالها قبل اعتقادش بر این بود که باید رژیم ایران تغییر کنه. این رو به صراحت بیان میکرد و به همین دلیل هم از سوی دمکراتها همیشه مورد حمله قرار میگرفت. حتی وقتی که در دولت بوش سفیر آمریکا در سازمان ملل بود با فشار دمکراتها به دلیل همین مواضع سفت و سخت علیه رژیم کنار گذاشته شد. چون در اون زمان خط دولت بوش هم به دلیل اشغال عراق همکاری با رژیم بود و چه امتیازاتی هم که به رژیم ندادند. به رغم افشاگریهای مجاهدین چشمشون رو بر روی اشغال پنهان عراق بستند؛ پس بنابراین وقتی که چنین شخصی با مواضع شناخته شده در تغییر رژیم وارد دولت آمریکا میشه و اون هم در پست مشاور امنیت ملی پیام سیاسی مشخصی داره به رژیم میده یعنی تغییر رژیم.
این از موانع داخلی
اما در رابطه با موانع خارجی اساساً مهلت ۱۲۰ روزه مخاطبش اروپاییها بودن چون با اسناد و مدارکی که نیکی هیلی در این مدت افشا کرد برای همه چه در داخل آمریکا و چه در خارج یعنی متحدین اروپایی آمریکا روشن شد که برجام هیچ نتیجهیی نداشت جز تشدید بحران برای خاورمیانه یعنی دخالتهای رژیم در یمن، سوریه، لبنان، عراق و افغانستان و تشکیل ارتش مزدوران عراقی، افغانی در جنگ سوریه.
به همین دلیل هم هست که تغییرات در دولت ترامپ نه در داخل آمریکا و نه در خارج با مخالفت جدی مواجه نشد و حتی استقبال هم شد.
بنابراین همه شواهد داخلی و خارجی نشون میده که نه تنها آمریکا از برجام خارج میشه بلکه مواضع آمریکا علیه رژیم تشدید هم خواهد شد.
خب حالا من از شما سئوال میکنم راستی صاحب اصلی این ایده و نظریه یعنی سرنگونی رژیم آخوندی و براندازی، خط استراتژیکی کدام نیروی سیاسی بود؟ اگه آمریکا سیاستش رو تغییر داده آیا خودبخودی بوده؟
خیر یک مقاومتی بوده که سیاست کثیف مماشات را به شکست کشانده و عقب رونده است. ذره به ذره قیمت داده!
تو لیست تروریستی رفته!
منابع مالیش مسدود شده!
موشک خورده!
قتلعام شده!
اما یک روز رژیم رو به حال خودش ول نکرده
تا بتونه میلیمتر به میلیمتر دنیا رو به این واقعیت نزدیک کنه یعنی حلقه محاصره رژیم رو تکمیل کنه.
اما در مورد گران شدن ارز گفتید چون موضوع تخصصی است از شما میخوام که پاسخ فنی و دقیق اون رو در کنفرانس فردا جمعه که آقای عباس داوری هستند دنبال کنید.
پرسش: با فرض خارج شدن آمریکا از برجام چه راه کارهایی در مقابل رژیم است؟
مسعود امیرپناهی: اولاً در رابطه با این موضوع باید به این نکته توجه کرد که قبل از اینکه آمریکا از برجام خارج بشه رژیم در بحران و بنبست قرار داشت.
یعنی اینکه خارج شدن یا نشدن آمریکا از برجام تأثیر کیفی اقتصادی بر روی رژیم نداره!
ثانیاً برجام به رغم امتیازات بسیار کلان اقتصادی یعنی بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار اعتبار و یک میلیارد هفتصد میلیون دلار پول نقد که به رژیم تزریق شد، چه تغییر مثبتی در زندگی مردم ایجاد کرد؟
هیچ! هیچ بهبودی در وضعیت اقتصادی مردم ایجاد نکرد! نه تنها بهبود ایجاد نکرد بلکه وضعیت اقتصادی بسیار بدتر هم شد؟
بحران بسیار عمیقتر از اون چیزی است که مثلاً با بودن یا نبودن آمریکا در برجام، اقتصاد ایران بهتر بشه یا نشه.
ثالثاً رژیم با قیام مردم روبرو است. این قیام هم در زمانی شروع شد که کمکهای میلیاردی اوباما به ایران سرازیر شده بود. پس موضوع اقتصادی نیست که مثلاً بودن یا نبودن آمریکا در برجام تغییری در وضعیت اقتصادی ایجاد کنه.
اونچه که رژیم رو تا کنون سرپا نگه داشته بود سیاست مماشات غرب با رژیم بود. وقتی آمریکا از برجام خارج بشه معنیاش اینه که سیاست مماشات بطور کامل شکست خورده.
خب این رو شما قیام مردم یعنی نارضایتی انفجاری جامعه یا همون شرایط عینی از یکطرف، و از طرف دیگه حضور فعال مقاومت سازمانیافته یعنی مجاهدین که دارای مشروعیت منطقهیی و بینالمللی هم هستن یعنی همون شرایط ذهنی رو با هم پیوند بزنید نتیجه چی میشه؟
نتیجه این میشه که شما همه عوامل موجود برای سرنگونی رو در اختیار دارید یعنی یک مثلث که یک ضلعش وضعیت انفجاری جامعه است بعنوان مبنا، یک ضلعش وجود یک مقاومت سازمانیافته و مشروع در سطح بین المللییه و ضلع سوم هم فراهم شدن شرایط منطقهیی و بین المللی هستش که این دوتای اخیر شرط ضروری برای یک تغییر و انقلاب هستن پس اینجا شرط و مبنا روی هم منطبق هستش.
یعنی اینکه رژیم در یک بنبست تمام عیار قرار گرفته و هیچ برون رفتی از این بنبست براش متصور نیست.
پرسش: نظرتان درباره جنگ احتمالی آمریکا علیه سوریه چیست و آیا آمریکا واقعاً به سوریه حمله خواهد کرد؟ بنظر شما عملکرد ترامپ و حامیانش سودی برای ما دارد یا نه؟
مسعود امیرپناهی: این یک قانونه که هر ضربهیی به دشمن مردم، بدون شک به سود مردمه صرف نظر از اینکه چه کسی این ضربه را میزنه چون وقتی دشمن مردم ضربه میخوره در تعادل پایین میاد و در نتیجه مقاومت مردمی در تعادل بالا میره یعنی تعادل قوا به نفع مقاومت مردمی تغییر میکنه.
برای فهم بهتر مسأله یک مثال میزنم:
فرض کنید بجای اوباما در قیام ۸۸ که بجای حمایت از قیام مردم به خامنهای نامه نوشت و به او اطمینان داد که دخالت نمیکنه و از او پشتیبانی میکنه، ترامپ رئیس جمهور بود…! با همین کابینه و همین مواضع!
آیا وضعیت ایران، سوریه، یمن، کل منطقه، متفاوت نبود؟ پر واضحه که زمین تا آسمان فرق میکرد.
بنابراین همانطور که در پاسخ به سئوال قبلی گفتم رژیم در تمام طول عمر خودش یعنی در همین ۴۰ سال بیشترین سود رو از سیاست مماشات در آمریکا برده. و اگر این سیاست نبود رژیم بسا زودتر سرنگون شده بود چون بر خلاف سوریه یک آلترناتیو سازمانیافته در اوج قدرت نظامی و سیاسی وجود داشت که از قضا دولت بوش در بندوبست با رژیم مهیبترین بمبارانها رو برای نابود کردن این مقاومت سازمانیافته انجام داد و بیشترین خسارتها را به این مقاومت زد
پس نتیجه میگیریم وقتی که دشمن شما ضربه میخوره در تعادل قوا پایین میاد و شما بالا میروید.
اما در مورد اینکه ترامپ به سوریه حمله میکنه یا خیر؟ باید منتظر تحولات آینده بود.
پرسش: آیا جنگ آمریکا با سوریه به دلیل پایان دادن به رژیم سوریه و رژیم ایران نیست؟ مگر برای ضرب شست اینچنین آرایشی نیاز است؟
مسعود امیرپناهی: اونچه که منابع در واشینگتن اعلام کردن حملات آمریکا تنبیهی و تضعیفیه یعنی قصد سرنگونی ندارند اما با حملات سال گذشته طبعاً متفاوته بخصوص اینکه کشورهای انگلستان، فرانسه، عربستان و برخی از کشورهای دیگه هم در اون شرکت دارند حتی اگر تنبیهی باشه با حجم نیرویی که وارد کرده خیلی جدیتر هستش.
در همین زمینه:
مارا درحساب های زیر دنبال کنید
توئیترkhozestan_khoro@
سایت ایران آزادی /http://fa.iranfreedom.org
برای ارتباط با ما @manrakh342