پایگاههای موشکی سپاه در مناطق حفاظت شده محیط زیست
پایگاههای موشکی سپاه در مناطق حفاظت شده محیط زیست ایران با مخالفت فعالان محیط زیست قرار میگیرد؛ آنچه زمینهی دستگیری و حذف آنها به اتهام جاسوسی توسط اطلاعات سپاه را فراهم میکند.
اقتصاد و محیط زیست
اقتصاد ایران در خدمت جنگ قرار دارد. آیا در این جمله اغراقی مشاهده میشود؟
زمانی گمان بر این بود که میتوان توسعه یافته شد بیآنکه به محیط زیست اهمیتی داده شود؛ گویی اینکه روح طبیعت خودش مشکلاتش را حل میکند و موضوع ارتباطی به انسان ندارد اما واقعیت چیز دیگری بود؛ بهتدریج انسان احساس کرد اگر به طبیعت بیاعتنا باشد؛ توسعه موجب فلاح او در دنیا نخواهد شد بلکه زمینهساز تبدیل زندگی به مرگ میشود.
با این همه به نظر میرسد بحث بر سر محیط زیست و رابطهی آن با اقتصاد در سرزمینی که تحت سلطهی سپاه قرار دارد چندان مأنوس نمیباشد؛ امری که با مشاهدهی سیاستهای سالهای استقرار ولایت فقیه بر ایران قابل مشاهده است. پروژههای غیر علمی سدسازی و سیاستهای ناسیاست آبی، کشور را در معرض انهدام حیاتی قرار داده است؛ آنچه خشک شدن بیش از ۹۰ درصد دریاچهی ارومیه تنها طلیعهیی از آن است. [دریاچهی سابق ارومیه!]
دستگیری محیط زیستیها
در بهمن ۹۶ خبر دستگیری فعالان محیط زیست که همزمان شد با خبر خودکشاندن دکتر کاووس سید امامی در زندان اطلاعات سپاه توجه همگان را به خود جلب کرد. [قتل کاووس سیدامامی توسط اطلاعات سپاه؛ پیام تضیعف نظام ولایت فقیه که به گوش مردم میرسد] مانند همیشه کسانی از درون نظام به اعتراض برخاستند و خواستار رعایت حقوق متهمان شدند. جلساتی هم در مجلس و نهادهای دیگر برگزار شد که برای سمت دهی به افکار عمومی با این هدف که گویا کسی در درون حکومت پیگیر احقاق عدالت و محافظت از حقوق شهروندان هستند. با این همه موضوع جدیتر و دامنهدارتر از آن بود که به سرعت پایان یابد.
اخبار انتشار یافته از طرف جناح سپاه و خامنهای مبتنی بر این امر بود که جماعت محیط زیستیهای دستگیر شده شبکه جاسوسی متصل به سیا و موساد بودهاند و اطلاعات موشکی و نظامی نظام را تحت پوشش فعالیت محیط زیستی به خارج از کشور منتقل میکردهاند.
طرح این اتهام در نظام ولایت فقیه به معنی زمینهسازی برای حذف متهم میباشد. زیرا نظام در شرایط جنگ قرار دارد و از سواحل مدیترانه تا دریای سرخ مشغول جنگ برای کشورگشاییست.
ابزار جنگهای سپاه
در این جنگ سپاه به دو سلاح اتکا دارد؛ نیروی زمینی سپاه که شامل پاسداران ایرانی، افغانستانی، عراقی، پاکستانی، لبنانی، یمنی و … میباشند؛ و نیروی موشکی سپاه.
بخشی از قدرتنمایی موشکی سپاه در حملات پیوسته به خاک عربستان از یمن مشاهده شده است؛ هرچند تقریبا در همهی موارد موشکهایش در آسمان مورد اثبات قرار گرفتهاند.
گسترش موشکی سپاه در سوریه و لبنان نیز قابل مشاهده است؛ امکانی که به پشتوانهی همان بخش زمینی سپاه صورت میگیرد. تسلط بر خاک سوریه و عبور از زمینهای سوخته به بهای نسل کشی مردم آن کشور برای سپاه پایگاههایی را به همراه آورده است که طی روزها و هفتههای اخیر حداقل چندتای آن مورد اثبات قرار گرفته است؛ پایگاه تی۴ [سپاه هدف واقعی حمله آمریکا و متحدانش به سوریه، بود؟] که طی حمله به آن شماری از پاسداران کشته شدند. پایگاهی در جنوب حلب، [هدف قرار گرفتن پاسداران در جنوب حلب؛ شنیدن شدن صدای انفجار در تهران] پایگاه الشعیرات و … که همگی حکایت از تلاش برای نابود کردن سایتهای موشکی و پهپادی سپاه در خاک سوریه داشتند.
واقعیت ماجرای جاسوسی
وقتی سپاه از خاک کشورهای دیگر برای توسعه پایگاههای خود کوتاه نمیآید بسیار طبیعیست که تمامیت ایران را ملک طلق خود بداند. و در داستان فعالان محیط زیست گویا آنان این حکمروایی مطلق سپاه را به چالش کشیده بودند؛ در نتیجه تنها گزینهای که در برابر آنها قرار گرفت امحاء به اتهام جاسوسی بود.
براساس آنچه سایت کلمه متعلق به جناح مغلوب نظام منتشر کرده است؛ موضوع از این قرار بوده که بخش محیط زیست سازمان ملل در کشورهای مختلف مناطقی را بهعنوان محلهای حفاظت شده محیط زیست اعلام کرده و برای حفاظت از این مناطق خاص و گونههای زیستیاش برای نهادهای غیر دولتی و حتی دولتها بودجهای در نظر میگیرد.
در ایران نیز سازمان ملل با مشخص کردن برخی مناطق خاص، کاووس سید امامی و چند نهاد غیر دولتی همراه او را موظف به حفاظت از این مناطق و ارائه گزارش سالانه به سازمان ملل کرده بود.
از آنجایی که این مناطق تحت قوانین مناطق میراث تاریخی قرار گرفته و در زمان جنگ نیز باید مصون نگه داشته شوند و کسی حق تعدی به آنها را ندارد؛ سپاه به طمع میافتد تا پایگاههایش را در این مناطق مستقر کند. به همین منظور سپاه اقدام به تاسیس زاغههای مهمات و تجهیزات سامانههای موشکی در این مناطق میکند. اقدام سپاه با مخالفت فعالان محیط زیست مواجه میشود. [کلمه ۲۷ فروردین ۹۷]
پایان ماجرا نیز معلوم است؛ اطلاعات سپاه فعالان مربوطه را دستگیر؛ شناخته شدهترین فرد آنها را خودکشان و وضعیت سایر دستگیر شدگان را نیز در پردهای از ابهام نگه میدارد. پروژهای که مشابه آن در تاریخ قریب به ۴۰ سالهی نظام ولایت فقیه در ایران بارها تکرار شده است.
با نگاهی گذرا به پروندههای سرکوب سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در سالهای پس از انقلاب ۵۷ شاید نتوان نمونهای را پیدا کرد که هدف مورد سرکوب قرار گرفته به نحوی به منافع سپاه خدشه وارد نکرده باشد؛ پاسخ سپاه نیز همواره با حذف فیزیکی و ترور شخصیتی همراه بوده است البته تحت عناوینی چون حفظ انقلاب؛ نظام؛ امنیت و …