هاشم خواستار گزارشی درسایت ایران آزادی |
هاشم خواستار؛ فعال حقوق معلمان، معلم و زندانی سیاسی سابق که مدت زیادی را در زندانهای حکومت ولایت فقیه گذرانده است به تازگی از سوی سه مهره وزارت اطلاعات حکومت تهدید شده که در نوشتههایش از مجاهدین خلق اسمی نبرد!
طبق اخباری که در فضای مجازی منتشر شده است، هاشم خواستار در این باره گفته است:
«امروز تنها در باغچه ام در بیرون شهر مشهد داشتم بیل می زدم و کشاورزی میکردم که سه نفر آمدند پشت در که در را وا کن بیائیم داخل! به آنها گفتم: من به شما اعتمادی ندارم. نه شما را می شناسم و نه به داخل راهتان می دهم. شماها کی هستید؟ اگر اطلاعاتی هستید حکم تان را نشانم بدهید.
این سه، اطلاعاتی بودند.
لابد آمده بودند برای ارشاد من! اصرار که بگذار بیائیم داخل. من اما سگی را که به طناب بسته بودم واگشودم. تنها کاری که از من بر میآمد. بعدش به پسرم زنگ زدم که: سه نفر از اطلاعات آمده اند پشت در باغ، و اصرار دارند داخل شوند! به پسرم گفتم: در جریان باش. پسرم فی الفور آمد.
آن سه نفر را به داخل راه دادم. شروع کردند به نصیحت من که «هر چه می خواهی بنویس و هرچه میخواهی بگو، اما چرا در نوشته ها و صحبت هایت از مجاهدین اسم می بری؟ و گفتند: ما از تو میخواهیم امضاء بدهی و تعهد بدهی که دیگر از مجاهدین اسم نمی بری».
گفتم: من کی به شماها تعهد دادهام که حالا بدهم؟ هرگز به شما تعهد نمیدهم، و هر کجا هم که بتوانم حرفم را میزنم و می نویسم و از آزادی و هویت سرزمینم دفاع میکنم. به آنها گفتم: من وصیت کرده ام اگر به هر شکلی از دنیا رفتم یا کشته شدم، جنازهی مرا در کنار گور دستجمعیِ کشتههای مجاهدین در خاوران دفن کنند. چرا که دوست دارم جنازهی من هم برای آزادیِ سرزمینم هزینه شود. به آنها گفتم: شما تنها راهی که دارید اینست که یا مرا بکشید، یا زندانیام کنید. و من برای این هر دو آمادهام. گفتند: ما نیامدهایم شما را به زندان ببریم. گفتم: نمیخواهید ببرید، یا نمیتوانید ببرید؟
به هر سه شان گفتم: دست به من اگر بزنید، عکس چهار متریِ من از ساختمان پارلمان اروپا آویزان میشود. این که شماها نمیتوانید من و نوری زاد و دکتر ملکی و… را بکشید یا زندانی کنید، به این خاطر است که اوضاع عوض شده، و برایتان صرف نمیکند تا هزینهی کشتن و زندانی کردن ما را بپردازید، وگرنه به راحتی سرمان را زیر آب میکردید، بی آنکه کسی خبردار شود. و گفتم: من از مردم سپاسگزارم که به ما چنان اعتباری دادهاند که مأموران اطلاعات و سپاه، جرأت نمیکنند دست به ما بزنند. گرچه ما از سالها پیش خودمان را برای هر پیشامدی مهیا کرده ایم.
پنجم اردیبهشت نود و هفت»