درباره ترکیب جمعیتی زندان‌ها؛ چرخه‌ی فقر و ستم مضاعف

درباره ترکیب جمعیتی زندان‌ها؛ چرخه‌ی فقر و ستم مضاعف
چرخه‌ی فقر مشخص کننده‌ی ترکیب جمعیتی زندانیان کشور نیز می‌باشد. فقر گسترده در جامعه، افراد جوان و عموما متأهل را که در پی حل و فصل مسائل معیشتی‌شان هستند وارد زندان‌ها می‌کند. همین امر بستری برای فروپاشی خانواده‌ها و رشد سایر جرائم اجتماعی می‌شود. در ادامه نظام حاکم بخشی از عمر قربانیان این چرخه‌ی ستم را در زندان‌ها تباه می‌کند و اگر از زندان‌ها خارج شوند وارد چرخه‌ای از کنترل‌های حکومتی به‌عنوان افراد سابقه‌دار می‌شوند.
زندان و جامعه
کم نیستند کسانی که نقطه‌ی انکشافشان از نظام حاکم، به زندان رفتن یا آشنایی با آنچیزی‌ست که در زندان‌ها می‌گذرد.
اشتباه نکنید موضوع این بحث زندانیان سیاسی و مقاومی نیست که در برابر شکنجه‌ها ایستادگی کرده و اعدام شده‌اند یا هنوز سالیان اسارت را می‌گذرانند؛ بلکه منظور جامعه‌ی تحت سلطه‌ای‌ست که از جمله در آینه‌ی زندان منعکس می‌شود؛ جمعیت زندانیان، رده‌ی سنی آنها، علت گرفتاری‌شان؛ همه‌ی اینها نشان می‌دهند که وضعیت واقعی در زیر پوست شهر به چه صورت است و شهروندان چرا و چگونه گرفتار شده‌اند. اینها همچنین نشان می‌دهد که نظام حاکم بر روی چه نقاطی و علیه کدام اقشار اعلام جنگ اجتماعی و اقتصادی کرده است.
آشنایی با این مختصات نه‌تنها تصویر ما را درباره شرایطی که در آن به سر می‌بریم واضح‌تر می‌کند بلکه بیشتر روشن می‌کند که آن دسته‌ی دیگر از زندانیان یعنی زندانیان سیاسی چرا در برابر این نظام قیام کرده و دست به مقاومت زده‌اند.
۸۰ درصد فقیر
۵ خرداد ۹۷ اصغر جهانگیر، معاون قوه قضاییه و رئیس سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور تصریح کرد که «۸۰ درصد افراد زندانی، فقیر و نیازمند کمک هستند».
ترکیب جمعیتی فقرا در بیرون زندان و درون زندان نزدیکی بسیاری با یکدیگر دارند. همواره آمارهای گوناگونی درباره جمعیت فقیر کشور ارائه شده است. در برخی از این آمارها فقر مطلق، و در برخی دیگر فقر نسبی مبنا قرار داده می‌شوند.
اما اگر بخواهیم بر روی عددهای رسمی و غیر رسمی داده شده درباره جمعیت فقیر کشور نایستیم. همچنین فقر نسبی را در بررسی خود به کناری بگذاریم و تنها به سراغ فقر مطلق یعنی شرایطی که فرد از حداقل‌های بقا نیز برخوردار نیست برویم؛ می‌توانیم به برخی از شواهد غیر قابل انکار اتکا کنیم.
سال ۹۶ از جمله اعلام شد که خط فقر مطلق برای یک خانوار ۴ نفره، ۴ میلیون تومان در ماه می‌باشد. [چند میلیون ایرانی گرسنه هستند؟؛ تصویری از فقر در ایران] این برآورد توسط کارشناسان رسمی و حکومتی صورت گرفت در نتیجه می‌تواند تحت تأثیر منافع مشخص سیاسی، کوچک نیز شده باشد. با این وجود اگر همین را مبنا بگیریم پس از انتشار این آمار تغییرات و تحولات زیادی در عرصه‌ی اقتصاد کشور اتفاق افتاد که حقوق بگیران و اقشار آسیب‌پذیر را فقیرتر کرد. از جمله سقوط شتابان قیمت ریال. [صعود دلار و احتضار ریال؛ زمینه‌ها و چشم‌اندازها]
با این وجود برای سال ۹۷ حداقل دستمزد کارگران رقمی در حدود یک میلیون و صد هزار تومان مشخص شد. [حداقل دستمزد کارگران برای سال ۹۷؛ فقر فزاینده‌ی کارگران و اعتراضات شتابنده] بنا بر اعلام‌های رسمی بیش از پنجاه درصد از مردم ایران در زمره‌ی طبقه کارگر قرار می‌گیرند. [جایگاه طبقه کارگر در انقلاب آتی ایران]
به این جمعیت می‌توان جمعیت کارمندان دولت را نیز افزود؛ جمعیتی حدود ۲.۵ میلیون نفر که با خانواده‌هایشان می‌توانند تا حدود ۱۰ میلیون نفر را در بر بگیرند. این گروه بنا بر اعلام جمشید انصاری، رئیس سازمان امور اداری و استخدامی کشور، به طور متوسط حدود ٢‌میلیون ‌و٩٤٠‌هزار تومان در ماه حقوق می‌گیرند. [درباره کارمندان ایران چه می‌دانیم؟]
در کنار جمعیت کارگران و کارمندان می‌توان جمعیت ۱۰ میلیون بیکار کشور را نیز افزود. [مفهوم اشتغال در یک نظام اقتصادی تیولداری و راه برون رفت از معضل]
حال آنچه در آمار جهانگیر از ترکیب زندانی‌ها بارز می‌شود، حضور ۸۰ درصدی فقرا در زندان است.
فروپاشی خانواده‌ها
نکته قابل توجه دیگر در آمار رئیس سازمان زندان‌ها حضور گسترده‌ی افراد متأهل در زندان‌هاست. او تصریح می‌کند که «۶۴ درصد میانگین کشوری جمعیت کیفری متاهل هستند». امری که به وضوح نشان می‌دهد افراد متاهل به خاطر پذیرفتن تعهدات مالی در برابر خانواده بیش از افراد مجرد در معرض دستگیری و به زندان افتادن قرار دارند. امری که نه تنها منجر به گرفتاری آنها می‌شود بلکه در گام بعد زمینه را برای فروپاشی خانواده‌ها و رشد سایر معضلات و مشکلات اجتماعی از جمله فحشا، اعتیاد، کودکان کار و … فراهم می‌کند.
در گزارش جهانگیر گفته می‌شود که میانگین زنان زندانی در کل کشور دو درصد است. اما آنچه در ادامه توسط او اظهار می‌شود بسیار تکان دهنده‌تر است. به گفته او «۴۰ درصد زنان زندانی ما هیچ ملاقا‌ت‌کننده‌ای ندارند». [فردانیوز ۵ خرداد ۹۷] موضوعی که به نظر می‌رسد از هرگونه توضیح و تشریح بیشتر ما را بی‌نیاز می‌کند و خود آمار به تنهایی گویای فاجعه‌ی در جریان است.
جوانان و مالباختگان؛ و چرخه‌ی تباهی
آمارهای جهانگیر را می‌توان با آمارهای ارائه شده توسط الهام فخاری، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران تکمیل کرد. او می‌گوید ۷۰ درصد زندانیان در شهر تهران زیر ۴۰ سال سن دارند. یعنی در زمره جمعیت فعال کشور محسوب می‌شوند. او اضافه می‌کند ۴۲ درصد زندانیان به خاطر جرائم مربوط به مواد مخدر به زندان افتاده‌اند و ۹۶ درصد زندانیان جرائم عادی غیر عمد استان تهران، شامل محکومان مالی می‌شوند که ۷۵ درصد آنان به دلیل ناتوانی در پرداخت چک صادر شده به زندان افتاده‌اند.
مهمترین نکته اما در اظهارات الهام فخار درباره‌ی روندی‌ست که به‌نام اصلاح و تربیت در زندان‌ها در جریان است. او به طور ضمنی تصریح می‌کند که حضور «کودکان و نوجوانان و زنان» در مراکزی مانند «کانون اصلاح و تربیت»، «داغ ننگی» «بر روی پیشانی آنان می‌زند که زدودن آن را حتی ساختارهای رسمی مانند گواهی سوء پیشینه بر نمی‌تابد و با ریاکاری محض نه به دنبال برگرداندن این افراد بزهکار به آغوش جامعه که فقط به دنبال محدود کردن و کنترل کردن آنان است.» [همشهری آنلاین ۶ خرداد ۹۷]
به این ترتیب می‌توان نتیجه گرفت که چرخه‌ی فقر مشخص کننده‌ی ترکیب جمعیتی زندانیان کشور نیز می‌باشد. فقر گسترده در جامعه، افراد جوان و عموما متأهل را که در پی حل و فصل مسائل معیشتی‌شان هستند وارد زندان‌ها می‌کند. همین امر بستری برای فروپاشی خانواده‌ها و رشد سایر جرائم اجتماعی می‌شود. در ادامه نظام حاکم بخشی از عمر قربانیان این چرخه‌ی ستم را در زندان‌ها تباه می‌کند و اگر از زندان‌ها خارج شوند وارد چرخه‌ای از کنترل‌های حکومتی به‌عنوان افراد سابقه‌دار می‌شوند.
اگر کسی در جستجوی آن است که خلافت اسلامی! به چه روش‌هایی مردم را سرکوب می‌کند می‌تواند از جمله به وضعیت زندان‌ها بنگرد.
مارا درحساب های زیر دنبال کنید توئیترkhozestan_khoro@ سایت ایران آزادی /http://fa.iranfreedom.org برای ارتباط با ما @manrakh342

ارتش -خروج آمریکا ازبرجام ، تحریم ها و ادغام سپاه در ارتش – گفتگو باهادی روشن روان

خروج آمریکا ازبرجام ، تحریم ها و ادغام سپاه در ارتش – گفتگو باهادی روشن روان
خروج آمریکا ازبرجام ، تحریم ها و ادغام سپاه در ارتش و ..موضوعاتی است که بعد از خروج آمریکا از برجام مطرح است. آقای هادی روشن روان (عضو کمیسیون امنیت و ضد تروریست شورای ملی مقاومت ایران) درگفتگو با شبکه تصویری ایران آزاد موضوعات را موردبررسی قرارداده وبه سئوالات پاسخ میدهد
مقدمه: این روزها با خروج آمریکا از برجام مواجه هستیم بخصوص که تحریمهای آمریکا روی عملکرد سپاه در منطقه متمرکز شده، این امر آینده سپاه را به یک موضوع جدی هم در محافل سیاسی و هم درون رژیم تبدیل کرده است
بطور مشخص امروز شبکه مالی سپاه قدس که از طریق بانک البلاد عراق و از طریق سیف رئیس بانک مرکزی میلیونها دلار از پول مردم ایران را برای حزب الله ارسال می‌کرد به همین دلیل تحریم شد.
در رابطه با موضوع تحریم‌ها گمانه زنی‌های زیادی هم شده و سوالاتی از سوی شما دوستان به دست ما رسیده، به این منظور کنفرانس امروز را به بررسی خروج آمریکا از برجام اختصاص دادیم و از آقای هادی روشن روان عضو کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت دعوت کردیم تا به سؤالات شما پاسخ بدهند.
پرسش: اجازه بدهید از تحریم اخیر یعنی سیف و بانک البلاد شروع کنیم؛ لطفاً توضیح بدهید این موضوع چی بود و چه عواقبی برای سپاه دارد؟
هادی روشن روان : واقعیت این است که سپاه باید به عواملش در این کشورها پول برساند و بتواند در خارج کشور چیزهای غیر قانونی برای تسلیحات کشتار جمعی فراهم بکند ناچار نیاز به همکاری کامل با بانک مرکزی دارد.
بانک مرکزی از دو جهت در این زمینه فعالیت می‌کند، به سیستم مالی سپاه که عبارت است از تعداد زیادی بانک و بسیاری صندوقهای مالی که پولهای مالباختگان را بالا کشیده‌اند اجازه تأسیس اینها را باید بدهد که دراینجا سیف نقش بسیار اساسی داشته و به همه اینها اجازه داده، سپس سپاه از طریق این‌ها می‌تواند پولهایی را در خارج پولشویی کرده و مبالغ زیادی را از کشور خارج کند و به عواملش چه به حزب الله و چه حشدالشعبی و چه به سایر مزدوران تروریستش در سراسر جهان برساند و همه اینها عواملی هستند که مستقیماً با بانک مرکزی در ارتباط بودند منجمله همین کسانی که هفته گذشته در امارات اسامی‌شان داده شد که از سپاه قدس بودند، پولشویی می‌کردند و رابطه بسیار نزدیکی با سیف و بانک مرکزی داشتند.
این‌ها با پولهای مالباختگان توانسته‌اند بسیاری از ارز کشور را خارج کرده و به دست مزدورانشان در خارج کشور برسانند و به همین دلیل هست که مالباختگان روی مهم‌ترین مساله یعنی خود سیف متمرکز هستند، و شعارهایشان علیه سیف است، چون اگر سیف این همکاری را نکرده بود نه این مؤسسات تشکیل می‌شد و نه اینکه این پولها در اختیارشان بود که بجای اینکه به صاحبان آن برگردانند، الان در دست حزب الله و حوثی‌ها و حشدالشعبی و… در یمن و عراق و سوریه و بقیه جاها نبود.
به همین دلیل بانک مرکزی نقش بسیار جدی در این مساله دارد و باید از سالها قبل تحریم می‌شد، دولت‌های قبلی با رژیم مماشات کردند و اینکار را انجام ندادند و بعد از برجام هم با دست بازتر این پولها در اختیار اینها قرار گرفت و الان این یک اقدام خیلی درست است که سیف را در این لیست گذاشته‌اند که انشالله در آینده خود بانک مرکزی در لیست تحریم قرار بگیرد، چون بانک مرکزی هم بعنوان یک ارگان، نقش مستقیم در این کار دارد.
پرسش : قیام دیماه بازتابهای زیادی در نظام حاکم و جامعه داشت که یکی از آنها دررابطه با سپاه بود بطوریکه فرماندهان سپاه نیز دچار نگرانی شده و از آن تحت عنوان دغدغه خامنه‌ای از وضعیت سپاه اسم می‌برند، این را لطفاً توضیح بدهید.
هادی روشن روان : این سؤال بسیار درست و اساسی است و این لغت دغدغه را فرمانده سپاه در ۲۱ اسفند اعلام کرد زمانیکه می‌خواست آخوند سعیدی نماینده ولی فقیه را بعد از ده سال با یک آخوند دیگر به نام صادقی جابجا کند.
اساس این دغدغه به قیام و استمرار آن برمیگردد که در این چند ماه با آن مواجه بودیم، این قیام چنانکه هموطنان شرکت داشتند و در صحنه بودند می‌دانند که قیام مربوط به طبقه محروم جامعه بوده و کسانیکه این رژیم بیشترین ستم را به آنها کرده است.
بزرگ‌ترین جنایت خمینی از زمان روی کارآمدنش با همان فرهنگ دجالیت به اسم مذهب قشر پایین جامعه اعم از کارگران و محرومان را با وعده اینکه من رهبر مستضعفان جهان هستم، همه را فریب داد و تعداد زیادی از این قشر را تحت عنوان بسیجی و جنگجو در جنگ به کشتن داد ولی بعد از آن وقتی به تدریج دست رژیم برای آنها روشن شد خمینی دست به جنایت دیگری زد؛ بجای اینکه به این مردم محروم برسد و لااقل به کسانیکه در جنگ بودند و حتی جانباز شدند، برعکس اینها را بیشتر فقیر و فقیرتر کرد.
بعنوان مثال میدانید که در حکومت قبلی بسیاری از کارگران استخدام رسمی بودند ولی الان مدت‌هاست که همه را استخدام پیمانی کرده است، از طرف دیگر به طبقات محروم جامعه تحت عنوان کمیته امداد امام یک کمک هزینه می‌دهد؛ ۲ میلیون و هشتاد هزار خانوار را به حدی از فقر رسانده که باید ماهانه یک مبلغ بسیار ناچیزی از کمیته امداد امام و بهزیستی بگیرند، این دو میلیون و هشتاد هزار نفر اگر هر خانوار را ۴ نفر حساب کنیم می‌شود حدود ده میلیون، این ده میلیون را به اعتبار اینکه اگر شما، در همه مراسم ما مثل ۲۲ بهمن و ۹ اسفند یا حرکتهای سرکوب شرکت نکنید ما این پول را قطع می‌کنیم و با این اهرم این افراد را در این سالیان در اختیار خود گرفته بودند و ادعا هم می‌کردند که مردم با ما هستند.
اما در قیام دیماه چی شد؟ همین افراد به صحنه آمدند و در تلویزیون هم دیدیم که کارت بسیج را پاره می‌کردند و گستردگی این قشر بسیار زیاد بود چنانچه در ورزنه دیدیم که طرف می‌گفت من چند شهید داده‌ام و خانواده جانبازم، یعنی اینها کسانی بودند که سالها با این رژیم بودند ولی الان ماهیت رژیم را دیده‌اند و الان از رژیم فاصله گرفته‌اند، این‌ها نیروهای اصلی بدنه پایین رژیم برای سرکوب و صدور انقلاب بوده‌اند که الان این‌ها به شدت در مقابل رژیم آگاه شده‌اند بطوریکه یکی از آخوندهای شورای نگهبان که درجریان همه چیز هست، بعد از جریان قیام یعنی همان روزهای قیام و بعدش مطرح کرده بود که من به شدت خودم هم مأیوس شده‌ام، چون با خیلی از بسیجیها که سابقاً بسیجی بودند وقتی صحبت کردم همه آنها مطرح می‌کردند که این رژیم دیگر جواب ما نیست و این رژیم باید عوض شود، من که خودم هم بسیجی بوده‌ام و به منهم کمک می‌شده، الان این مقدار بدهکار هستم و اجاره نشین هستم و نتوانستم اجاره‌ام را بدهم…. الان چنین شرایطی ایجاد شده.
پس اهرم اصلی پایه‌ای سپاه که بسیج و نیروهای بسیج بوده را به میزان زیاد در این قیام از دست داده و سپاه از این جهت به مقدار زیادی پایه خودش را از دست داده است. از طرف دیگر باید اشاره کرد که فرماندهان سپاه به دو دسته تقسیم می‌شوند:
یک عده فرماندهانی هستند که در زمان جنگ و در زمان خمینی به صحنه آمدند که الان سرتیپ پاسداران بالای سپاه که همه اختلاسها و غارتها مال آنها هست و آنها بالای سپاه هستند و عده دیگری که عموماً درجاتشان در حد سرهنگ و سرهنگ به پایین است و مثلاً سرهنگ تمام یا سرگرد هستند که اکثراً سال ۷۰ به بعد استخدام شده‌اند اینها با آن قشر اول در تضاد هستند بطوریکه الان بسیاری از مواضع فرماندهی سپاه خالی است ولی این مواضع را به این‌ها نمی‌دهند. در بدنه و بالای سپاه هم چنین شکافی وجود دارد که با شروع قیامها این شکافها گسترش پیدا کرده و در نتیجه مهم‌ترین دغدغه خامنه‌ای این هست که با این نیروی سرکوب چطوری می‌تواند ادامه بدهد؟ پاسدار جعفری گفته است که ما بعد از این دغدغه خامنه‌ای را با دو اهرم جواب خواهیم داد؛ یکی سازمان حفاظت سپاه است و دیگری سازمان عقیدتی سیاسی است که آخوند صادقی در رأس آن است.
کار این دو ارگان چیست؟ حفاظت سپاه که کاملاً مشخص است یک ارگان کاملاً اطلاعاتی و امنیتی است که مرتب اینها را بازجویی می‌کند ودستگیر و زندان می‌کند و همان سرکوبی که در بیرون در جامعه می‌کند، روی مخالفین، از فرماندهان گرفته تا پایین جامعه اجرا می‌کند، و اینها را با سرکوب کنترل می‌کند.
ارگان عقیدتی سیاسی تحت عنوان بررسی عقیدتی، درجه‌های سپاه تماماً باید توسط ارگان عقیدتی سیاسی امضا بشود، تحت این عنوان که تو قیافه‌ات به نمازخوان نمی‌خواند، یا تو نماز بخوان یا فلان حدیث را بلدی و نیستی و با این بهانه‌ها، هرکسی مخالفت بکند در سپاه، نه تنها درجه‌اش را نمی‌دهند بلکه او را به دادگاه می‌فرستند، الان این‌ها میگویند که ما با این اهرم داریم سپاه را نگه می‌دارم، یعنی این سپاه، سپاهی است که از بدنه‌اش تا بالایش همه با درگیری و سرکوب سرپا است. بنابراین این یک دغدغه جدی است برای خامنه‌ای که می‌خواهد با این نیرو هم سرکوب کند و هم در کشورهای دیگر دخالت بکند و این شرایطی است که بر سپاه حاکم است و ریزشهای سپاه هر روز بیشتر می‌شود و در آینده نزدیک هم وضعیت مناسبی نخواهد داشت.
پرسش : مشکلات رژیم برای بسیج نیرو به سوریه برای ادامه جنگ افروزیهایش الان بیشتر شده است، آیا این باعث نمی‌شود که رژیم نیروهایش را از سوریه بیرون بکشد و از آنجا عقب نشینی کند؟
هادی روشن روان : قسمت اول سؤال کاملاً با توضیحاتی که دادم همین است: مشکل واقعی رژیم این است که الان دیگر قدرت بسیج جنگنده ندارد و بعد از اینهم که می‌خواست بسیجی‌ها را تبدیل به جاسوس کند این قدرت را هم دیگر ندارد، بنابراین قدرت بسیجش مدتهاست که متوقف شده و حتی قبل از قیام هم نمی‌توانست از داخل ایران بسیج کند و ناچارا از افغانیها و پاکستانیها و اعراب را استخدام می‌کرد و به سوریه و جاهای دیگر می‌فرستاد و تلاش می‌کرد فقط فرماندهی آنها را در دست بگیرد و پیش ببرد.
الان با قیام این مساله تشدید شده و به مقدار زیاد دستگاه رژیم قدرت قبلی را ندارد
از طرف دیگر این مساله هم هست که با اضافه شدن تحریمها در اینجا هم دست رژیم و بطورمشخص سپاه برای گستردگی بسته میشه و جنگی است که همه بودجه‌های دیگر را سپاه می‌بلعد که در آنجا خرج کند.
اما اینکه بگوییم بدلیل این مشکلات ممکن است سپاه از سوریه بیرون بکشد یا عقب نشینی کند یا منحل بشود این یک تصور ساده سازانه خواهد بود. علت این بود که رژیم اساساً خودش را روی این دو پایه حفظ می‌کند؛ همواره جنگ، در زمان گذشته و صدور انقلاب یا همین دخالتها در کشورها و تروریسم پوش سرکوب داخلی رژیم بوده و با همین در داخل کشور هم قدرت نمایی می‌کرده اگر اینها را بیرون بکشد در داخل ایران هم دیگر نمی‌تواند سرکوب را دامه بدهد به همین خاطر در این بن بست گرفتار شده ولی اینکه رژیم از سوریه بیرون بکشد یک سناریو ویک تابلو هست و احتمالش هست ولی اینکه قطعاً اینطوری بشود اینرا نمی‌توان گفت، بدلیل اینکه در این بن بست گیر کرده و اگر بخواهد اینکار را بکند، در داخل ایران هم مردم ضعفش را بیشتر متوجه می‌شوند و قیام اوج می‌گیرد و زودتر سرنگون می‌شود. اگر بخواهد ادامه بدهد با فشار بین المللی و نداشتن نیرو و مساله بودجه مواجه است. این بن بستی که الان وجود دارد. جنگ دو جناح رژیم هم روی همین مساله است.
پرسش : الان اختلاف بین دولت و سپاه در مورد موضوع کنترل اقتصادی در نتیجه قیام دیماه بالا گرفته است، چه راه کاری برای خامنه‌ای در این مورد متصور است؟
هادی روشن روان : اینهم حرف بسیار واقعی و درستی است. در قیام شاهد بودیم که همه اینها یکی پس از دیگری به صحنه آمدند وگفتند که مطالبات حق است و باید مطالبه کنندگان را از اقتصاد کنندگان جدا کنیم.
اینرا خامنه‌ای و روحانی گفتند. خامنه‌ای به دو محور دیگر هم اشاره کرد: یکی شرایط بین المللی بود که می‌گفت کشورها و دیگری براین مساله که سازمان مجاهدین خلق ایران در صحنه حضور دارد و اینهم مهم‌ترین مشکل خودش ارزیابی می‌کند.
در این مثلث که یک مثلث واقعی است که یک محور اصلی و پایینی که اشاره کردید مطالبات مردم است، مردمی که خودشان میگویند ۶ ابر چالش دارند اعم از محیط زیست و بیکاری گسترده و وضعیت بانکها و پولی و آب که میگویند در مرداد ماه در اصفهان دیگر آب آشامیدنی هم نیست، پس این مشکلات و ابرچالشهایی که دارد، مساله اقتصادی برایش مساله مهمی است، از طرف دیگر پولهایی که در داخل کشور دارد سپاه همه را صرف صدور انقلاب و مزدورهایش در سایر کشورها کرده است. خیلی ساده است که بتوانیم بفهمیم چه اتفاقی افتاده است؛
یک مثال ساده این است: الان گفته‌اند برای کل بازسازی سوریه، بعد از اینهمه جنایت ۶-۷ ساله که در سوریه شده و اینهمه خرابی ۴۰ میلیارد دلار می‌خواهند سرمایه گذاری کنند، در جریان برجام که آن پولها را بار زدند و با هواپیما آوردند ۱۲۰ میلیارد دلار وارد کشور شد یعنی سه برابر تمام مخارجی که برای سوریه می‌خواهند قرار بدهند ولی اگر دقت کنید این پول خرج هیچکدام از این ابر چالشها نشد و خرج مردم نشد و همه این پول را سپاه برده و در دخالت در کشورهای دیگر یا برای ساخت سلاح کشتار جمعی و همچنین اختلاسها کرده که هر روز یکی از آنها رومیشود که پشت آن یکی از سرداران سپاه است و به خارج برده است.
در این شرایط یک جنگ جدی وجود دارد، بقول خودشان که میگویند ما در یک کشتی نشسته‌ایم و اگر این کشتی سوراخ بشود همه ما سرنگون می‌شویم. میگویند هر دو ما باید متحد باشیم ولی در عمل دو راه مختلف را ارائه می‌دهند؛ سپاه می‌گوید بخاطر اینکه بتوانیم اقتدارمان را حفظ کنیم و مردم احساس نکنند که ما ضعیف هستیم باید بقیه امکانات دولت هم در اختیار ما قرار بگیرد یعنی اقتصاد کشور هم کاملاً دست سپاه قرار بگیرد که سپاه بیشتر بتواند به مزدورانش در خارج و دستگاه سرکوبش در داخل بپردازد و در مقابلش این جناح می‌گوید که این دیگر امکان ندارد و تنها راه این است که بتوانیم جلوی تحریم‌ها را بگیریم و با این تحریمهایی که به ویژه سپاه هم به آن دچار شده است، این مساله دیگر جواب ندارد و در این صورت باید ارگانهای اقتصادی سپاه از دست آن خارج شود.
این دو جناح باهم جنگ دارند و دو تابلو اصلی هست ولی هر دو بن بست است هر کدام می‌گوید که دیگری چگونه بن بست است. مثلاً جناح سپاه می‌گوید که اگر ما اینکار را بکنیم تا انحلال سپاه پیش خواهند رفت چون قاسم سلیمانی و خود سپاه هم در لیست تروریستی هستند، میگویند که باید منحل شود، و جناح دیگر می‌گوید که اگر منحل شود مردم حتی یک روز هم اجازه نمی‌دهند که ما روی کار بمانیم، از طرف دیگر این جناح به جناح دیگر می‌گوید که ما الان دیگر پولی نداریم و شما ۱۲۰ میلیارد دلار را هم صرف کرده‌اید و پولی در خزانه نیست و شما چگونه می‌خواهید این طرح را اجرا کنید. پس هردو جناح در بن بست هستند و چنین جنگی وجود دارد.
پرسش: شنیدیم که بعد از خروج آمریکا از برجام، تحریم‌های جدیدی برعلیه سپاه اجرا می‌شود، تفاوت این تحریمها با تحریمهای قبلی که آمریکا برعلیه سپاه اعمال کرده بود چی است؟
هادی روشن روان : الان این تحریمهایی که مطرح شده دو قسمت است؛ یکی تحریمهای اولیه و یکی ثانویه. تحریم‌های اولیه تحریمهایی است که آمریکا آنها را تصویب کرده و به دولت آمریکا برمیگردد و این تحریمها اجرا شده و اجرا می‌شود.
تحریم‌های ثانویه به این ترتیب است که بعد از اجرای آنها، کشورهای دیگر یا نهادها و یا بانکهای دیگر که با نهادهای تحریم شده همکاری کنند آنها نیز در لیست تحریم قرار می‌گیرند.
سپاه در ۲۱ مهر در لیست تروریستی خزانه داری آمریکا قرار گرفت، سپاه قبلاً هم در لیست تحریمهای آمریکا قرار داشت، ولی با این فرمان ۱۳۲۲۴ در ۲۱ مهرماه که از طرف خزانه داری آمریکا اعلام شد، تفاوت این است که هر شرکت یا ارگانی چه در داخل و یا خارج ایران که با سپاه همکاری کند، مشمول تحریمهای ثانویه می‌شود یعنی آنها هم جزو لیست تحریم می‌شوند و هرکسی با اینها هم ارتباط برقرار کند وارد لیست تحریم می‌شود. از این جهت خود رژیم به این سپاهچال تحریم می‌گوید. یعنی این تحریم سپاه که شروع شود هرکدام از اینها به همین ترتیب در این دستگاه قرارمیگیرند و تحریم می‌شوند.
برای مثال بانک سپه چند وقت قبل از پذیرفتن رابطه با سپاه خودداری کرده بود و گفته بود حساب جدید برای شما باز نمی‌کنیم به این علت که اگر بکنیم بانک سپه هم در لیست تحریمها قرارمیگیرد و به همین دلیل تضادهای زیادی در داخل رژیم ایجاد کرده و خطاب به روحانی میگویند که شما با این کارتان در نظر دارید کل سپاه را تحریم کنید ولی واقعیت این است که تحریمهای ثانویه شامل حال اینهاست. در کشورهای خارجی هم هرکسی قراردادی داشته باشد که به سپاه برگردد و به سپاه کمک کند در تحریمها قرارمیگیرد. ولی در چیزی که در خارج شدن از برجام آمریکا اعلام کرد، در گذشته به این صورت بود که کنگره آمریکا تحریمهایی را تصویب کرده بود علیه رژیم که قانونهای مصوبی بودند که باید اجرا می‌شدند، اوباما بعد از برجام با یک فرمان ریاست جمهوری ۵ سری از این تحریمها که تحریمهای اصلی بود را تعلیق کرد و این همان چیزی بود که باید هر ۴ ماه یکبار باید تعلیق می‌شد، الان که ترامپ از این موضوع خارج شده فرمان اوباما را هم لغو کرد یعنی همه تحریمهای قبلی برمیگردد و الان که سپاه در لیست تحریم‌های مهرماه قرار گرفته بود الان موعد آن در حال فرارسیدن است که باید اجرا شود. ترامپ یک زمانبندی سه ماهه و ۶ ماهه قرار داده است که کلیه بانکها و شرکتها و کشورها که با سپاه ارتباط داشتند (که اغلب این معاملات روی نفت است) فرصت داده که اینها جایگزین برای سپاه پیدا کنند و اگر پیدا نکنند خود اینها هم تحریم می‌شوند و تحریمهای شدید آمریکا که تحریمهای ثانوی است بر آنها اضافه خواهد شد.
پرسش : بانک البلاد جزو کدام دسته از این تحریمها قرارمیگیرد؟ اولیه یا ثانویه؟
هادی روشن روان : این‌ها جزو اولیه هستند و از همین الان که جدیداً وارد تحریم می‌شوند دیگر کسی نمی‌تواند با اینها ارتباط برقرار کند، قانون سه ماه و شش ماه مربوط به این‌ها نیست بلکه هرکسی که با اینها رابطه دارد باید قطع کند و اگر نکند وارد لیست می‌شود
پرسش : ماده تحریمها برای مردم چی است چون سپاه بازهم به غارت و سرکوب ادامه می‌دهد؟
هادی روشن روان : پاسخ به این سؤال از روی عکس آن بهتر روشن می‌شود، در گذشته برجام را پذیرفتند، اوباما امضا کرد و بسیاری از تحریمها لغو شد و ۱۲۰ میلیارد دلار نقد وارد کشور شد، به مردم چی رسید؟ یعنی الان اگر به مردم نگاه کنیم وضع مردم بدترشده، بیکاری بیشتر شده و هیچکدام از ابرچالشها حل نشده و یکی بعد از دیگری بیشتر شده و همه این پولها یک جا رفت در جیب سپاه! یعنی پولها به حسن نصرالله رسید که میگه حتی خوراک ماهم به پول داشتن جمهوری اسلامی بستگی دارد! یعنی این پولها به حزب الله و حوثی‌ها و خرج موشکهایی است که به اینطرف و آنطرف ارسال می‌شود و صرف اختلاسهای کلان و اختلاسهایی که الان با خراب شدن وضعیت رژیم سعی می‌کنند این پولها را بردارند و از کشور خارج شوند، یعنی برجام چیزی برای مردم نداشت و چیزی به مردم نرسید، الان هم که تحریمهای سپاه وارد می‌شود به مردم چیزی نخواهد رسید، در این تحریمها سپاه تحت فشار قرار می‌گیرد و اثر آن در درجه اول روی سپاه است، البته سپاه تلاش خواهد کرد که جیب مردم را بیشتر خالی کند که مقداری از این کمبود را جبران کند که البته با وجود آگاهی مردم و حضور مردم و شرایطی که قیام قرار دارد حتماً که به ضد خودش تبدیل می‌شود و قیام را شعله ور می‌کند.
پرسش : تحریم چه تاثیری بر روی وضعیت اقتصادی رژیم که عمده آنرا سپاه کنترل می‌کند دارد؟
هادی روشن روان : تمام ارگانهای سپاه و همه درآمدهای سپاه، همگی خرج صدور تروریسم و دستگاه سرکوب و سلاحهای کشتار جمعی می‌شود.
جنایتی که در دوران احمدی نژاد انجام شد این بود که آمدند تحت عنوان خصوصی سازی تمامی سرمایه‌های پایه‌ای کشور را به دست سپاه دادند.
حالا یا قرارگاه خاتم یا سایر ارگانها و بانکهایی که تشکیل دادند از جمله سیف در اینکار نقش زیادی داشت، بانک‌های زیادی درست شد، از جمله بانکی به اسم مجاهد که درست کردند و مال سپاه است بنابراین تمام اقتصاد سپاه پشت سرکوب و صدور انقلاب و سلاح کشتار جمعی است و چیزی از آن به مردم برنمیگردد.
یکی از جنایتهای بسیار اساسی که خامنه‌ای انجام داده این است که به سپاه و ارگانهای خودش و بنیادهای وابسته به خودش و آستان قدس رضوی و نیروهای انتظامی که جریان اقتصادی را به آنها داده این ارگانها مالیات هم نمی‌دهند و بنابراین حتی دولت هیچ حساب و کتابی از این ارگانها ندارد که اینها کجا خرج می‌کنند و … این‌ها اصلاً سرمایه‌های کمی نیست، مثلاً یکی از بنیادهای خود خامنه‌ای به اسم ستاد اجرایی فرمانهای امام ۹۵ میلیارددلار سرمایه دارد یا قرارگاه خاتم سرمایه‌اش بسیار زیاد است و از صد میلیارد دلار بیشتر است. هیچکدام از اینها بجز پشتیبانی دستگاه سرکوب و صدور تروریسم و سلاح کشتار جمعی در جای دیگری استفاده نمی‌شود.
این اقتصاد خوراک و پشتیبان این دستگاههاست و ربطی به مردم ندارد و اگر اینها نبود که الان ما نباید با اینهمه درآمد کلان و اینهمه امکاناتی که کشورمان دارد در این وضع می‌بودیم. بنابراین، این وضعیت بوده که اقتصاد دولتی را هم نابود کرده و اقتصاد آزاد هم که اصلاً نداشته (در ایران اصلاً کسی نمی‌تواند مستقلاً سرمایه داری داشته باشد) بنابراین تمام این فقر و بیچارگی حاصل این سازمانهای اقتصادی سپاه بوده و هست و تاثیری روی وضع مردم ندارد. وضع مردم خراب‌تر می‌شود به این دلیل که سپاه می‌خواهد دزدی بیشتری بکند.
پرسش: آیا اتحادیه اروپا النهایه قدرت آنرا دارد که طرح بازگشت تحریمها را شکست بدهد؟
هادی روشن روان : کل معامله اتحادیه اروپا با رژیم در سال ۱۴ میلیارد دلار است ولی اتحادیه اروپا با آمریکا ۶۰۸ میلیارد دلار است و اروپا نمی‌تواند در هیچ شرایطی رابطه‌اش را با آمریکا بخاطررژیم از نظر اقتصادی بهم بزند. یعنی چه دولتها بخواهند و چه نخواهند، هیچکدام از این شرکتها حاضر به انجام اینکار نیستند. اگر اخبار گذشته را بخاطر بیاورید، آمریکا یکی از بانکهای فرانسوی را بخاطر ارتباطش با رژیم به مبلغ ۸ میلیارد دلار جریمه کرد. یا بانکی در انگلیس و آلمان. بنابراین اینها به سادگی نمی‌توانند رابطه‌شان را با آمریکا بهم بزنند و از طرف دیگر آمریکا هم به صراحت اعلام کرده است که ما قانون تحریمهای ثانویه را اجرا خواهیم کرد، پس از نظر اقتصادی این جواب نداد. اما از نظر سیاسی رژیم دارد تبلیغات عکس می‌کند، کسی که الان آمده روی میز رژیم گذاشته اتحادیه اروپا است آنهم شرایطی است که آقای ماکرون که رفت آمریکا با ترامپ گذاشتند و آنهم اینکه رژیم را وادار کنند سه مساله را بپذیرد:
– برد موشکی را محدود کند (همان چیزی که در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت هم سر برجام آمده بود که برای سلاحهای اتمی نتوانند این موشکها را استفاده کنند)
– دخالت در کشورهای منطقه را متوقف کند
– حقوق بشر را در ایران رعایت کند
این‌ها روی این موارد مذاکره می‌کنند و میگویند اگر شما اینها را نپذیرید ما هم خارج می‌شویم ولی اگر اینها را بپذیرید می‌شود روی بقیه‌اش مذاکره کرد که البته ما با آمریکا مذاکره می‌کنیم. یعنی تا زمانیکه آمریکا به برجام برنگردد این‌ها نمی‌توانند کاری برای رژیم بکنند چون شرکتهای اروپایی و اتحادیه اروپا با اینها همکاری نخواهد کرد ولی اینها به دلیل اینکه در بن بست قرار دارند با اینها دارند بازی تبلیغاتی می‌کنند.
پرسش : دلیل اینکه دولت قصد ادغام سپاه و ارتش را دارد چیست؟
هادی روشن روان : اولاً که همچنین توانی ندارد، فرمانده کل قوا خامنه‌ای است و ارتش و سپاه هم تحت فرمان خامنه‌ای است. اینکه چنین چیزی هست این از جنگی است که بین سپاه و روحانی وجود دارد، سپاه می‌گوید همه چیز را دست من بدهید یا می‌خواهند خود روحانی را کنار بگذارند یا بتوانند کاری کنند که دولت روحانی مواضع اقتصادی‌اش را دست سپاه بدهد.
یک همچنین جنگی دارند و طرف دیگر هم می‌گوید با این مساله ای حل نمی‌شود و در این شرایط باید از ادعاهای گذشته بگذریم و به برخی خواسته‌های اتحادیه اروپا جواب بدهیم تا بتوانیم چند روزی بیشتر در این بازی باقی بمانیم. چنین جنگی وجود دارد که در ۲۹ فروردین روحانی برای اینکه حرفی علیه سپاه بزند گفت که ارتشی‌ها از نظر سیاسی خیلی خوب می‌فهمند ولی در سیاست دخالت نمی‌کند و از طرفی امیران ارتش اختلاس آنچنانی نداشتند یعنی هم گفت سپاه اختلاس داشته و هم گفت در سیاست دخالت می‌کند و چنین جنگی مطرح شد.
اگر بخواهد تا ته خط برود چون الان دیگه مثل دفعات قبل هم نیست که خامنه‌ای بخواهد نرمش قهرمانانه انجام بدهد خامنه‌ای اگر بخواهد ایندفعه باید تسلیم بشود و اگر تسلیم بشود اینهم یکی از راه حلهاست که سپاه را در ارتش وارد کنند و دیگر ارگان تروریستی به نام سپاه نباشد و چنین بازی کنند ولی این در صورتی است که دستش را برای تسلیم بلند کند.
درهمین زمینه :

جدایی دین از دولت در ایران آزاد فردا! چگونه به اجرادرمی آید؟ گفتگو باپرویزخزایی

جدایی دین از دولت در ایران آزاد فردا! چگونه به اجرادرمی آید؟ گفتگو باپرویزخزایی

 جدایی دین از دولت در ایران آزاد فردا! چگونه به اجرادرمی آید ؟ پرویز خزایی عضوشورای ملی مقاومت ایران و نماینده شورا ی ملی مقاومت در کشورهای نوردیک (شمال اروپا) و کارشناس حقوق بین الملل طی گفتگویی با شبکه تصویری ایران آزادی آن را مورد بررسی قرار داده و به سئوالات درمورد تفاوت اسلام مجاهدین با بنیادگرایی رژیم ولایت فقیه پاسخ میدهد
پرویز خزایی: با درود فراوان به هموطنان عزیزم خیلی خوشحالم که در این برنامه در خدمت شما هستم و ضمن عرض سلام و واقعاً افتخار بخاطر ملت فهیم و باسواد ایران. خواستم یک نکته کوتاه در ابتدای این بحث مون بگم و اون جریانی است که دیشب در آمریکا اتفاق افتاده. همونطور که میدونید من یک مقاله هم چند روز پیش در این مورد نوشتم، تمام این کارزار حاکی از فعالیتهای مقاومت بود و سازمان مجاهدین چون ما و ملت ایران نمی‌خواهند که این رژیم ددمنش هیتلری و فاشیستی به بمب اتم دست پیدا کنه. مجاهدین و مقاومت از ۳۷ سال پیش عزم جزم کردن که نذارن چون خودتون می دونید که اولین بار هم مجاهدین و شورای ملی مقاومت ۱۶ سال پیش کشف کردن این نطنز و اراک را و بعد هم جامعه جهانی خلاصه رژیم رو برد زیر فشار که بمب اتم نسازه.
همونطور که خانوم رجوی گفتن آمریکا از این قرارداد اومده بیرون خب نشون دهند ه این هست که رژیم تقلب کرده نمیذاره که سایتهای واقعی رو ببینن و همونطور که خودشون میگن تا این رژیم سرکوبگر ضدایرانی نیفته محال ممکنه که قطع برنامه اتمی پیش بیاد، محال ممکن است که این رژیم دست برداره از منطقه، میلیارد، میلیارد، میلیارد پول مردم ایران را صرف مزدوران غیر ایرانیش نکنه در سوریه و بخاطر نگه داشتن یک جلاد مثل خود خامنه‌ای به نام بشار اسد و همونطوری که گفتن خانوم رجوی این جریان قطع نمیشه این فتنه در منطقه برداشته نمیشه چه اتمیش چه دخالت در جنگهای منطقه آیش پول مردم ایران، مردمی که گرسنه، مردمی که زیر خط فقرن، مردمی که کارگراشون، پرستاراشون، معلم هاشون مردمشون حقوق نمیگیرن ماهانه و اینها در فلاکت و بدبختی باید ۵-۶ کار جانبی بگیرن حتی ارتشی هاشون حتی آدمای کارمندهای دولتشون تا بتونن کرایه خونه و خرج زن و بچه شون رو بدن.
پس این حرفی که خانوم رجوی زده دیشب خیلی شاخصه این رژیم محال ممکن هست که دست از سر منطقه برداره تا زمانی که این رژیم هست. همونطوری که هیتلر تا زمانی که سقوط نکرد این کشتار و قتل و تجاوز به کشورهای همسایه قطع نشد.
درود بر این مجاهدین و مقاومت باد که اطلاعات اتمی رو ما در یک کنفرانس بین المللی به همه جهان دادیم و گفتیم مواظب باشید هیتلر جدید موسیلینی جدید خونخوار جدید بنام خامنه‌ای داره بمب اتمی میسازه. این یک بحث خوبی هست که من یک توضیح کوتاهی داده باشم.
سؤالات خیلی زیادی می‌کنید من خیلی خوشحالم از این سوالاتون واقعاً خیلی افتخار می‌کنم که هموطنان ما اینقدر آگاه هستن اینقدر روشن هستن. یعنی نمیذارن که یک موضوعی بی جواب بمونه سوالاشون رو واقعاً مطرح میکنن و من خیلی خوشحالم.
پرسش: مفهوم جدایی دین از دولت چیست. آیا یعنی هیچ آدمی که اعتقاد مذهبی دارد حق ندارد در سیاست و تشکیل حزب شرکت کند؟
پرویز خزایی: ببینید از ابتدای تاریخ یک بحثی بوده توی فلاسفه حقوق و فلاسفه علوم سیاسی که آیا منبع حکومت باید از آسمون باشه یا مردم باید حکومت خودشون رو خودشون تشکیل بدن. یعنی قانون و اصول حکومت آیا باید از آسمون بیاد که اصلاً معلوم نیست آسمون کدوم وره اون دیگه فلسفه است دین هست. یا اینکه نه یک ملتی یک کشوری ملت جمع میشن یک کشور تشکیل میدن و بعد میگن منبع قوانین ما چیزی است که مردم تصمیم میگیرن یعنی با رأی مردم یعنی با دمکراسی.
در زمانهای قدیم پاپ قرون وسطی می‌گفت من نماینده خدا هستم روی زمین خودش این انجیل رو یک تفسیری می‌کرد همون تفسیری که خامنه‌ای و خمینی میکنن بن لادن و نمی دونم البغدادی و ملأ عمر میکنن یعنی من می‌فهمم تفسیر این چیز چیه هرچی من تفسیر می‌کنم این درسته این فاشیستی مطلق. یا اینکه نه یک عده مترقیان بودن گفتن نه باشه شما دینت رو داشته باش ولی کسی که باید تصمیم بگیره که مملکت رو چجوری برونه چه نهادهایی بیاره چه قوانینی رو تدوین کنه مردم هستن با رأی مردم. هر نفر یک رأی بدون درنظر گرفتن اینکه این به چه دینی تعلق داره یا چه به چه چیزی تعلق نداره یا قومیتش چیه نژادش چیه همونطوری که اعلامیه جهانی حقوق بشر اومده که ۳۰ ماده است فکر می‌کنم این واقعاً میشه گفت قانون اساسی این کتاب مقدس تاریخ بشریت هست توی ۳۰ ماده: بشر مساوی است، هرکس حق داره در سرنوشت خودش دخالت کنه، کسی حق نداره بزور مردم رو وادار کنه به یک ایدئولوژی به یک فکری، آزادی بیان، آزادی اجتماعات، آزادی دین، آزادی عقیده همش توش هست. خب؟ وقتی میگیم جدایی دین از دولت یعنی اینکه یک سیستمی باید باشه که در این سیستم یک ایدئولوژی یک تفسیر یک نمیدونم نفر بنام سایه خدا یا ولی مطلقه فقیه نیاد بگه من هم خیر و صلاح شما رو می دونم که هیتلر هم همین رو می‌گفت موسلینی هم همین رو می‌گفت استالین هم همین رو می‌گفت، یعنی اینکه شما یک سیستمی برقرار می‌کنی که در این سیستم دین از قانون اساسی جامعه جداست یعنی اینکه هیچ کسی با هیچ دینی با هیچ عقیده‌ای با هیچ مذهبی یا نداشتن مذهب ترجیح نداره بر دیگران. این یعنی سیستمی که شخصیت حقوقی یک جامعه ایست یعنی قانون اساسی است در این اساسه که هیچ دینی هیچ دسته‌ای هیچ گروهی برهمدیگه ارجحیت نداره معیار رأی یک انسان ۱۸ ساله است. قانون تصمیم میگیره که میگه
۱۸ ساله است معمولاً ۱۸ ساله است طبق معیارهای بین المللی یک انسان بالغ و بعد این رأی میدن و بعد میرن حکومت یعنی حکومت ۴ ساله یا ۵ ساله خودشون رو در اون انتخابات اون دولتشون که حکومتشون یعنی کابینه شون رو انتخاب میکنن، مجلسشون رو انتخاب میکنن حالا اگر سیستم پارلمانتاری باشه مجلس نخست وزیر رو انتخاب میکنه اگر نه سیستمی باشه که در کنارش هم رئیس جمهور انتخاب بشه میشه دوتا انتخابات که اینا هست دیگه تو تاریخ دمکراسی همین الان هم پیاده شده و این معنی‌اش اینجوری نیست که یعنی یک دینی ارجحیت داشته باشه بر دین دیگه یا اصلاً بی دین دست دوم باشه یا اینکه اصلاً کسی حق نداره دین داشته باشه اینا دیگه مسخره است.
یعنی اینکه شما میتونین وقتی میخوان یک کشور رو در دمکراسی‌های همین اروپاس دیگه ناب‌ترینش فکر کنم تو اسکاندیناوی هست همین کشورهایی که من هستم در خدمت تون صحبت می‌کنم، که دراینجا و در قانون اساسی‌ها میگن مردم تشکیل احزاب میدن هان؟ هر حزبی که بعد از ۴ سال یا ۵ سال که بستگی به دوره‌اش و قانون اساسی داره، رأی آورد اگر اکثریت مطلق آورد یعنی ۵۰ بعلاوه ۱ این حکومت رو در دست میگیره اگر نیاورد مثلاً ۳۰ بود یکی ۱۶ بود یکی ۱۵ بود احزاب مختلف اینها با هم ائتلاف میکنن مثلاً احزاب چپ با هم ائتلاف میکنن، سوسیال دمکراتها با هم ائتلاف میکنن، احزاب لیبرال با هم چیز میکنن ائتلاف میکنن مثلاً توی سوئد یا نروژ ۶ یا ۷ تا حزب هستن که شرکت میکنن توی انتخابات و اونایی که می برن اگر مطلق آوردن که معمولاً نمیارن ۵۱٪، ۳۰ هست ۴۰ هست ۲۷ هست ۶ هست ۴ هست اینا اونوقت جمع میشن و یک دولتی تشکیل میدن برای ۴ سال و بقیه تو اپوزیسیون هستن ماست خور دولت رو میگیرن مطبوعات آزاد هست اشتباه بکنن اشتباهشون رو درمیارن اگر خراب کردن دور دیگه مردم به اینا رأی نمیدن یک حزب دیگه یک گروه دیگه اون میاد باز حکومت میکنه و اونا میرن تو اپوزیسیون این دمکراسی است.
ببینین در همین اروپا احزاب تشکیل میشن از راست راست تا چپ چپ از محافظه کار تا بیاد سنتر تا لیبرال تا همینجوری بیایم جلو سوسیال دمکرات تا احزاب چپ‌تر تا احزاب سوسیالیست چپ تا احزاب طرفدار آزادی برابری زنان، رادیکال زنان یا احزاب محیط زیست اینا همه هستن همه شون این احزاب با همدیگه میرن مسابقه میدن کی بیشتر رأی میاره حالا اینجا هست که شما باید توجه کنین اینجوری نیست که هر کی دین داره حق نداره بره توی سیستم تشکیل بده در چهارچوب دمکراسی در چهارچوب هر نفر یک رأی در چهارچوب قانون اساسی که میگه آزادی بیان، آزادی اجتماعات، آزادی عقیده، آزادی پوشش، آزادی زندگی خصوصی در اون چهارچوب احزاب تشکیل میشن نه اینکه یک حزبی بیاد بگه ، من یک حزب تشکیل میدم تنها منم باید بشم مثل همون حزب جمهوری اسلامی که خمینی درست کرد بعد انقلاب بقیه احزاب رو زدن کنار حزب حزب الله، حزب فقط حزب الله اینجاست که یک حزبی میتونه براساس ایدئولوژی که داره الهام بگیره ببینین بشر الهام میگیره ایدئولوژی داره الهام میگره یکی از مارکس الهام میگیره یکی از مثل من از سوسیال دمکراسی الهام میگیره یکی از لیبرالیسم میگیره یکی میگه بازار آزاد باشه یکی از دین الهام میگیره مثل حزب جاناتای هند که از اصول خوب هندویسم میگیره اما اینجوری نیست که این بیاد بگه دین هندو رو بزور چیز کنم نه میگه من یک اصولی خوبی رو از مسیحیت می‌گیرم که تو اروپا هم هست حزب مثلاً دمکرات مسیحی آلمان الان مهمترین حزب آلمان خانوم مرکل هم در راسش هست .
ولی در چهارچوب جدایی دین از دولت یک حزبی درست کردن یکسری الهام هاشون رو مثل خانواده باید مقدس باشه مثل مثلاً بیشتر باید برسیم به اطفال مثلاً بیشتر باید برسیم به مسائل روحی مردم و اینا بر اون اساس کتاب مقدسش هرچی میتونه باشه، زرتشت باشه، بودا باشه اینا میگیره یک حزب تشکیل میده اما در چهارچوب آزادی دمکراسی برابری همه ادیان اینکه بهش میگن جدایی دین از دولت.
نه اینکه هرکسی که دین داره باید بره کنار خب اگر اینجوری باشه بیشتر بشریت که روی کره زمین هستن اعتقادات مذهبی دارن مثلاً تو همین نروژ چندسال پیش یک نظرسنجی شده بود ۵۲٪ مردم نروژ بخدا اعتقاد دارن به دین مسیحیت اعتقاد دارن، باشه و اون ۴۸٪ ندارن مثلاً کلیمی هستن یا هومانیست هستن مثل من یا آدمایی هستن که اصلاً اعتقاد ندارن یا بخدا اعتقاد ندارن خب اینها این عقیده است.
حزب سوسیالیستها اونم براساس اصول خودش یک حزب درست میکنه این احزاب برنامه میدن میگن که من اگر بیام سر کار برطبق این برنامه وضع کارگرا رو بهتر می‌کنم، برطبق این برنامه وضع پرستارها رو بهتر می‌کنم، برطبق برنامه نمیدونم تأمین اجتماعی رو بهتر می‌کنم، وضع بهداشت مردم رو بهتر می‌کنم همینطور برو جلو همه اموری که در یک کشور هر روز جریان داره تا خط قطار کشیدن بگیر تا سیاست بین المللی تا نمی دونم وابستگی به قراردادهای بین المللی این‌ها برنامه احزاب هست. پس معنی‌اش این نیست که وقتی میگیم جدایی دین از دولت دولت یعنی شخصیت حقوقی کشور اینه که هرکس که دین داره حق نداره پس همه مردم نروژ یعنی ۵۲٪ شون برن تو خونه شون رأی ندن، این یارو به خدا هم اعتقاد داره ولی سوسیالیست هست، بخدا اعتقاد داره میره به حزب دمکرات مسیحی رأی میده یعنی یکسری اعتقادات داره که تو این حزب نه فقط ۴ سال حکومت میکنه این نیست که تا ابدیت حکومت کنه خراب کنه ۴ سال بعد میندازنش مردم با رأی ندادن بهش. این تمام حرف جدایی دین از دولت هست.
پرسش: با توجه به این که شما مجاهدین را از نزدیک می‌شناسید؛ می‌توانید بگویید چه تفاوتی بین اسلام رژیم ملاها با اسلام مجاهدین است؟
پرویز خزایی: هموطنان عزیز. مجاهدین معتقد به سکولاریسم هستن جدایی دین از دولت هستن و یک سری برای خودش اعتقاد مذهبی دارن، مجاهدین اسلام رو قرآن رو و کتاب مقدس رو مثل مترقیان تاریخ مثل کاری که مارتین لوتر مسیحی کرده علیه پاپ یعنی خمینی زمان در قرون وسطی، اصول خوبی رو میگیره میگه براساس این اصول که مثلاً میگه مثلاً ای کسانی که به من ایمان آوردین من شما رو از زن و مرد ساختم از قبیله‌ها و شعب ساختم اون کسی که نزدیک‌ترین آدم به من هست که کار خوب میکنه ظلم نمیکنه جور نمیکنه دزدی نمیکنه فساد نمیکنه مثل این رژیم خب این اصول خوب رو یا لا اکراه فی الدین مثلاً …یعنی زور در دین نیست دین اختیاری هست ولی آخوندهای قرون وسطی در کلیسایی و همچنین یهودی‌های چیز بنیادگرا حتی ادیان دیگه حتی هندوهای متعصب که خود گاندی رو کشتن، گاندی که خودش رهبر هندوها بود.
خب و بعدش هم همه اینا که تفسیر مترقی میکنن. حالا چه دین داشته باشن چه دین نداشته باشن اونهایی که تفسیر فاشیستی و ارتجاعی و ضد انسانی و ضد دمکراتیک میکنن همه رنگهای مختلف اون ور دارن ها از چپ دارن تا لیبرال دارن تا کنسرواتیو دارن تا همه منتها تفسیر فاشیستی میکنن میگن ما حق مطلقیم اگر به ما گوش کنید شما سعادت مند میشین انگاری مثلاً پیغمبرن اومدن روی زمین و اگر نکنین شما کافرین شما لیبرالین شما بورژوا هستین نمیدونم خورده بورژواید حرف‌هایی که این چیزا که بنیادگراهای این ایدئولوژی‌ها میزنن. درحالیکه اونور رنگ‌های مختلف داره هم مسلمان مترقی داره مثل مجاهدین هم سوسیالیست مترقی داره هم لیبرالیست مترقی داره آدم همونیست غیر مذهبی مثل من داره که اینا وقتی جمع میشن اینا یک بلوک میشن علیه اون کسی که داره از دین از، ایدئولوژی، از افکار مردم از اعتقادات مردم سواستفاده میکنه و تفسیری میکنه که این تفسیر معنی‌اش اینه که من نماینده خدا روی زمینم، من سلطان ظل الله هستم من پادشاهم که سایه خدام بوده دیگه از قرون وسطی تا همین کشور خودمون، من سایه خدا هستم حرف من حرف خداست
پس تاریخ دو دسته شده اونهایی که در قسمت درست تاریخ وایستادن حالا چه مذهبی هستن چه مسیحی هستن چه زرتشتی هستن، دین ندارن چه سوسیالیست هستن چون باعتقاد دمکراسی دارن جدایی دین از دولت دارن مثل مجاهدینی که بعد از انقلاب، در انقلاب همه نیروهای مترقی چپ و بی دین و با دین و مترقی بودن همه دور آقای مسعود رجوی جمع شدن چرا؟ چون قسمت راست تاریخ ایستاده بودن آقای رجوی به خمینی می‌گفت این تفسیری که تو می‌کنی که چون من قرآن رو می‌فهمم شما باید حکومت اسلامی درست کنی، حکومت اسلامی فاشیست درست میکنه. در این خط کشی تاریخ معاصر ایران هم در مورد اسلام میگم مجاهدین اینورن در منتهی الیه ترقی خواهی جدایی دین از دولت از اونور هم منتهی الیه ارتجاع و سرکوب و فساد و دیکتاتوری که ایدئولوژی خمینی و خامنه‌ای آینه خط کشی تاریخی که می‌خواستم خدمت تون بگم.
پرسش: طرح شورای ملی مقاومت درباره آموزش و پرورش و نظام آموزش پرورش آینده ایران چگونه خواهد بود؟
پرویز خزایی: شورای ملی مقاومت یک اساسنامه داره که چه در اینجا آزادی کامل عقیده‌ها هست و در مدارس یک هیچ دینی رو نباید بزور این رو معرفی کرد توی مدارس که این دین حق هست و هرکس که اسلام رو خوب یاد نگیره این کافره نه، در شورای ملی مقاومت در روح طرح شورای ملی مقاومت حتی ایدئولوژی مجاهدین همه ادیان باید درس داده بشه، همه چیزها مردم برن بخونن تاریخ ادیان اسلام اینو میگه مسیحیت اینو گفته نمی دونم حضرت زرتش اینو گفته قبل از اینکه اسلام بیاد ایران. مردم هم انتخاب کردن هیچ کسی برهیچ کسی دیگر ارجحیتی نداره این توی اساسنامه ادیان هست که در، ثبت شده در اساسنامه قانون اساسی شورای ملی مقاومت ثبت شده و تثبیت شده که هیچ دینی هیچ عقیده‌ای ارجحیت نداره مخصوصاً در آموزش پرورش مخصوصاً توی مدارس هیچ کسی نباید بره درس بده که این دینی که من الان به شما دادم این بهترین دین هست این رو قبول کنید نه، مردم برن مطالعه کنن تاریخ رو مطالعه میکنن دانشجوها محصلین همه چیزا رو گوش میکنن خودشون در آینده خودشون سؤال میکنن آیا یک دینی داشته باشم یا نداشته باشم.
پرسش: آیا سازمان مجاهدین؛ یهود، دگرباش، آتئیستی، درویش، کلیمی و اینجور چیزها رو قبول داره؟
پرویز خزایی: خب معلومه براساس همین چیزی که خدمت شما الان پاک و روشن با اسناد شورای ملی مقاومت با ایدئولوژی مجاهدین که از زندانهای شاه خط کشی کرد با آخوندها خط کشی کرد با همه کسایی که می‌گفتن فقط دین اسلام حقه بقیه دین‌ها نیستن مجاهدین توی زندانهای شاه هم متحد نیروهای چپ غیرمذهبی اینا مثل من و دیگران بودن لیبرال مصدقی بودن اصلاً، می‌گفتن آقای رجوی می‌گفت در آینده بعد از انقلاب مشکل ما با شما آخوندهاست و اینجوری هم شد.
اولین گروهی که بلند شد علیه خمینی و گفت این تفسیرت رو قبول ندارم این قانون اساسی بهش رأی نمیدنم کی بود؟ مجاهد مسلمان بود اولین کسی که توی خیابونهای تهران با داشتن روسری با انتخاب خودش، چون روسری رو برداشتن فاشیستی هست بزور هم گذاشتن فاشیستی هست عین توی اروپا الان توی خیابونا می‌بینی یکی چهارقد داره یکی نداره یکی نمیدونم این لباس رو پوشیده یکی اون لباس رو پوشیده حالا یکی بیاد بگه نه همه باید این لباس رو بپوشی یا این رو نپوشی. این از اول مشخص شده از اول مشخص شده که این احزاب و گروهها و دستجات و هیچ گونه فرقی با هم دیگه ندارن مردم آزاد هستن انتخاب کنن بهمین خاطر وقتی آزادی ادیان هست خب معلومه که کلیمی‌های عزیز هموطنان ما که بیان رأی بدن حزب درست کنن نمیدونم هرکاری میخوان بکنن برن رئیس جمهور انتخاب بکنن نه این چیزایی که رژیم ویترین گذاشته توی مجلس شورای اسلامی نه اینجوری نیست یکی دوتا ویترین میذارین بیچاره‌ها اصلاً جرات ندارن چیزی بگن یعنی ویترین گذاشته میشه بنام نماینده یهودی‌ها نماینده نمیدونم مسیحی‌ها همچین چیزی ما نداریم.
مردم باید خودشون برن تشکیل اجتماعات بدن کلیسا بدن هرکاری هر دینی یا زرتشتی بشن و کسی حق نداره که دین کسی رو بر دین کس دیگه بر دین دیگه ارجح بدانه یا کسی رو مجبور کنه دگرباش باشه زندگی خصوصی یک زندگی خصوصی است، هیچ کس حق دخالت در زندگی خصوصی دیگران رو نداره.
یکی مثلاً آتلیس باشه یعنی بی خدا باشه خب این آتلیس هم خود مجاهدین اصلاً بنیانگذارشون حنیف نژاد فرزندان عزیز ایران با داشتن ایدئولوژی مصدقی و اصلاً مستقیم میگه خط کشی از بین بی خدا و با خدا نمی گذره خط کشی از جایی میگذره که سرکوب شونده و سرکوب کننده استثمار شوند و استثمار کننده، این رو میگن خط کشی تاریخی، در این خط کشی دیگه اصلاً مهم نیستش که کیه دراویش عزیزمون هستن کلیمی هامون هستن زرتشی های با افتخارمون هستن…هستن نمیدونم همه اقوام هستن همه کرد و بلوچ و لر و عرب و آذری و ترکمن و فارس و هرکه اینا همه طبق اساسنامه شورای ملی مقاومت در یک صف هستن و هیچگونه ارجحیتی بر دیگری ندارن مگر اینکه گروهشون دسته شون، دریک انتخابات رأی بیاره برن مثلاً حزبشون چهارسال در ائتلاف باشه یا به تنهایی حکومت رو اداره کنن اونم چهارسال نه الی الابد نه نماینده خدا بر روی زمین تا مهدی موعود این چیزایی که اینا درآوردن.
این سمبلهایی که هست توی همه مذاهب هست مثل مسیح که میگن روزی برمیگرده اینا آرمانهای زیبای بشری رو اینا بلوث کشیدن. یعنی اینا ارتجاع سیاه قرون وسطی‌ای رو متاسفانه اروپایی‌ها که ۵۰۰ سال پیش از دستش راحت شدن اینا میخوان به اسم اسلام پیاده کنن، اینجا خط کشی هست واینجا آگاهی ملت ایران رو میخواد. براساس یک قانون اساسی که شیرازه ش تو شورای ملی مقاومت ریخته شده و بعداً مردم در مجلس موسسان به یک قانون اساسی رأی میدن جدایی دین از دولت، برابری ادیان، برابری عقاید، هر نفر در مقابل قانون مساوی اعلامیه جهانی حقوق بشر و هر نفر بالغ یک رأی در انتخابات سراسری شرکت میکنه
پرسش: آیا یک اتحاد واحد از اپوزیسیون نمی‌تواند یک راهگشای تازه برای نابودی ایران باشد؟ –
پرویز خزایی: ما در رو باز کردیم البته در طول تاریخ هم اینجوریه الفتح مهم‌ترین حزب مقاومت فلسطین هست به نام پی آل او. گاندی مهمترین گروه را پایه ریزی کردن. آ ان س پایه ریز مهم جنبش ضد آپارتاید جنبش ضد نژادپرستی بوده. خب ما که این شورای ملی مقاومت رو تشکیل دادیم همه در همه این سالها جنگیدیم تشکل مون رو حفظ کردیم پرولاریسم و جدایی دین از دولت رو همه رو هم در عمل هم در متون نشون دادیم ما باز کردیم درش رو ما گفتیم حتی برید در جبهه همبستگی که یک چتری هست برای اون اصولی که ما میگیم یکی سرنگونی تمامیت رژیم نه اینکه یکی اصولگرا یکی بنیادگرا. و یکی برای تشکیل یک جمهوری یکی برای جدایی دین از دولت.
حالا شما میخواید بیاید با ما کار کنید پیش ما باشید قدم تون روی چشم میخواید برید جدا کارکنید بفرمایید شما اصلاً برین بندازین. آقای رجوی میگه اصلاً یکی دیگه بره بندازه. من نمیدونم از کجا میخواید آزاد کنید نه سازمانش رو دارید نه نیروش رو دارید همینجوری نشستید اونجا تو کافه‌های اروپا حرف می‌زنید. خب اینکه نمیشه که شما تشکل باید داشته باشی باید از این پروسه سنگینی که این شورای ملی مقاومت و مجاهدین از زندانهای شاه تا امروز ۵۲ سال هست کشیدن باید بگذرید باید محکم باشید باید اصولتون رو داشته باشین باید تشکیلات داشته باشین خب اگر داری خب بیاید با ما همکاری کنیم باهمدیگه روی هم بشیم اگر نه میخوای جدا راه بندازین برین بندازین. ما هیچ مشکلی از نظر فکری از نظر آرمانی نداریم با کسی که طرفدار سرنگونی رژیم هست دوباره تکرار می‌کنم سرنگونی مطلق رژیم هست که قابل اصلاح دیگه نیست من یکصدا اینو فریاد می‌زنم این حکم تاریخی هست مهر تاریخی ملت ایران زده روش و بعد هم برقراری دمکراسی، آزادی، جدایی دین از دولت آزادی برابری زنان لغو حکم اعدام ایران غیر اتمی، ایرانی که با همه دنیا رابطه خوب داره این چیزایی هست که ده ماده‌ای خانوم رجوی است. که جدایی دین از دولت، آزادی زنان، برابری، دینی بر دین دیگر ارجحیت نداره، ایران غیر اتمی، ایرانی که با همه مردم دنیا رابطه داره. ایران آزاد، استقلال ایران دیگه چی میخواید؟ بابا راست بگو جونش رو نداری اگر داری بیا با هم کار کنیم اگر نداری تنها برو بندازش این حرف اول و آخری که آقای مسعود رجوی زده چنین بار هم زده خانوم رجوی هم که اصلاً در هر گردهمای که ما خودم اونجا شاهد هستیم یا می‌شنویم این حرفها رو تکرار کرده یعنی ما اصلاً مشکلی برای توضیح نداریم مشکلی نداریم در توضیح اینکه کسی نمیخواد کار کنه زورش میاد کار کنه یا نمیدونم دمش به اینور وصله دمش به اونور وصله اصلاح طلبه نمیدونم میگه ایران تجزیه میشه نخیر ایران تجزیه نمیشه مگر در سطح مشروطه اینها تجربه نشد در انقلاب مصدق دوران مشروطیت تجزیه شد؟
مگه در انقلاب بهمن ایران تجزیه شد؟ شما این ملت رو توهین بهش نکنید این ملت تمامیت ارضی و استقلال ایران خط قرمزشه و هرکی باشه هر نیرویی باشه هرکسی تو منطقه و جهان و این رو ثابت کرده در طول تاریخ در جنگ بین الملل اول ثابت کرد در جنگ بین المللی دوم ثابت کرد در همه این جنبشها هم ثابت کرده براتون
پرسش: الان که رژیم در حال مرگ است وظیفه من به عنوان یک جوان ایرانی چیه؟ چه جوری می تونم به سرنگونی کمک کنم که سریع بشه؟
پرویز خزایی: هموطن عزیزم واقعاً درود بر تو با این سؤال روشنگرت هیچ راهی نیست عزیزم جز تشکیلات جز در خط تشکیلات یعنی رژیم متشکله رژیم تشکیلات داره رژیم پاسدار داره رژیم نمیدونم مزدور داره رژیم بسیجی داره و اطلاعاتی داره گشتاپو داره ما هم باید حرفای خانوم رجوی رو مو به مو اجرا کنیم در همین اروپا هرکسی که می اومد تظاهرات می‌کرد از این نروژش بگیر تا یونانش تا فرانسه ش. همین کاری که تو خیابونهای تهران میکنه رژیم می‌بردن اعدام می‌کردن کهریزکی می‌کردن تجاوز می‌کردن همین کاری که این‌ها می‌کردن سربازهای هیتلر هم می‌کردن اما مردم هسته‌های مقاومت همون که ما میگیم هزار اشرف رو تشکیل دادن که یک میلیون در فرانسه سرباز مقاومت تشکیل شد همون کاری که الان بچه‌های مجاهدین که الان اومدن در فضای بازتری هستن قشنگ وخوب درچهارچوب قوانین کشور محل اقامتشون انجام میدن.
آقای مسعود رجوی خطوط اصولش رو ریخته برنامه‌اش رو ریخته راهی جز این عزیزم نیست و الا دست خالی در مقابل گلوله یعنی هر روز جوونا کشته بشن ما بشینیم بگیم ای داد هی بریم تو پارلمانهای اروپا اینور اونور فریاد بکشیم هی محکومیت بگیریم ماتاحالا ۶۶ تا محکومیت رژیم رو گرفتیم ما مقاومت شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق در همه سطوح سازمان ملل متحد این خوبه ولی. در اعلامیه جهانی حقوق بشر هم یک ماده هست یک بند هست میگه حقوق بشر را رعایت کنید مطابق قانون تا مردم مجبور نشوند بعنوان آخرین چاره دست به شورش بزنن دست به قیام بزنن بخوان دست به مبارزه مسلحانه و تشکیل هسته‌های مقاومت بزنن. این چیزی است که اصلاً نسخه‌اش در اعلامیه جهانی حقوق بشره در همه انقلابات هم بوده در همه مقاومتها هم بوده. عزیزم ای جوان عزیز که این حرف رو زدی درود بر تو بهترین راهش اینکه در خط تشکیلات دیگه نذاریم که هی رژیم توی خیابونا مردم دست خالی رو بگیره بکشه جوونها رو تیکه پاره کنه نمیدونم به خودکشی بکشونه، خودکشی شون کنه، زهر بهشون بده نمیدونم همین جنایتهایی که علیه مردم ایران میکنه این نسخه‌اش هست نسخه‌ای که من نمی‌دم ها این رو نسخه تاریخ اروپا، تاریخ آفریقا، تاریخ آسیا، تاریخ اقیانوسی هرجایی که شما بگید داده، آمریکای لاتین همه جا تاریخ اینو گفته وقتی که دشمن قهار هست وقتی که جلوی تو با اسلحه حرف حسابی تو رو با اسلحه جواب میده چکار باید کرد؟‌
«چو کار از همه حیلتی در گذشت حلال است بردن به شمشیر دست»، منتهی باید با سازماندهی باشه که نذاریم که هی بچه‌ها رو تو خیابون بکشه و ما هی بیایم بگیم آی هوار ۸۰ تا دیگه کشن ۱۰۰ تا کرد دیگه رو کشتن ۲۰۰ تاهموطن عرب رو کشتن این رو کشتن اونو کشتن، زرتشتی‌ها رو کشتن ایرانی‌ها رو کشتن مسلمونهای مترقی رو کشتن مجاهدین رو کشتن. نخیر دیگه باید چارهٔ کارساز کرد که همه حرفش هم آقای مسعود رجوی در این پیامی که دادن فرمول بندی کردن و دستورش رو دادن همون چیزی که ژنرال دوگل داده بود از مقرش در انگلیس همون چیزی که رهبران مقاومت همین اسکاندیناوی، یونان. ایتالیا، پارتیزان‌ها، یوگوسلاوی‌ها همه دادن یعنی تشکیل هسته‌های مقاومت برای اینکه سر پنجه‌های مخوف اینها رژیم رو در هم بشکنیم که این همه قتل و جنایت رو ادامه نده و ملت ایران بزودی و براحتی به دمکراسی و آزادی برسه.
همونطوری که قبلاً هم خدمت تون عرض کردم. من در خدمت شما هستم من برنامه گذاشتم برای شما در خدمت شما باشم. موفق و پیروز باشید
درهمین زمینه :