دفاع مقدس یا جنگ ضدمیهنی ؟ حقایق جنگ هشت ساله ایران وعراق قسمت ششم
پرسش: چرا بعد از عملیات فروغ جاویدان مجاهدین حمله نکردند؟ مجاهدین تشکیل ارتش آزادیبخش دادند و عملیات کبیر فروغ جاویدان را انجام دادند ولی بعد از آن کاری در این خصوص نکردند.
محمد حیاتی: آگه اجازه بدید ابتدا این رو روشن کنیم که عملیات نظامی مجاهدین همواره در کادر قوانین بینالمللی و از جمله قانون کشور عراق بوده ولاغیر.
یعنی چی…؟
یعنی اینکه مجاهدین به دلیل جغرافیای سیاسی منطقه به عراق رفتند چون از دید خمینی عراق سکوی تشکیل خلافت اسلامیش در کشورهای اسلامی بود یعنی خمینی روی اکثریت شیعه در عراق حساب باز کرده بود.
اما مجاهدین در همه کشورهایی که هستند، به قوانین آن کشور و از جمله به قوانین عراق احترام میگذاشتند و آنها هم استقلال مجاهدین را به رسمیت شناخته و در عمل هم به آن پایبند بودند.
عملیات چلچراغ ارتش آزادیبخش ملی که منجر به فتح شهر مهران شد با درهم شکستن لشکر ۱۶ زرهی قزوین در ۳۰ خرداد ۱۳۶۷ انجام شد.همانطور که پیش از این اشاره کردم جنگ هشت ساله سرپوش جنگ اصلی شده بود. بنابراین مجاهدین از این فاصله زمانی که در اثر آتش بس ایجاد شده بود استفاده کردند و عملیات فروغ جاویدان را انجام دادند.
خمینی در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ یعنی یکماه پس از عملیات چلچراغ پس از ۷ سال اعلام کرد که آتشبس را میپذیرد بنابراین، این عراق بود که باید آتش بسی را که خود از قبل خواهانش بود در روال اداری خود موافقت خودش را به سازمان ملل ابلاغ میکرد تا به رسمیت شناخته بشه.
بنابراین ارتش آزادیبخش فقط ۵ روز فرصت داشت. فارغ از اینکه آماده بود یا نبود پیروز میشد یا نمیشد باید که از این فرصت استفاده میکرد و عملیات میکردند این از قضا شاخص استقلال مجاهدین بود. این شاخص تعهد مجاهدین به جنگ تمام عیار برای آزادی بود. چون اصلیترین جنگ مجاهدین با خمینی بود آنهم در عمق خاک ایران.
اما بعد از اون به این دلیل که ما تابع قوانین عراق و کنوانسیونهای بینالمللی عمل میکردیم و از جمله کنوانسیون حقوق بشر عملیات انجام میدادیم یعنی زیر نظر صلیب سرخ و ارگانهای ناظر بینالمللی بود
تا زمانی که جنگ بود مجاهدین مطابق همین قوانین بشکل یک ارتش آزادیبخش مستقلاً عملیات میکردند. وقتی هم که آتش بس شد و طرفین رسماً آن را پذیرفتند، دیگر ما نمیتوانستیم خارج از قانون عمل کنیم و یعنی شکل جنگ ما با خمینی تغییر یافت اما هرگز مبارزه علیه رژیم در هیچ شرایطی متوقف نشد. برای مثال:
در جنگ خلیج فارس که عراق بشدت شکست خورد و تسلطش رو از دست داده بود خمینی در اسفند ۶۹ با استفاده از وضعیت عراق با چند لشکر و تیپ از مرزهای غربی وارد عراق شد و تعداد زیادی اتوبوس هم آورده بود که به قول خودش همه مجاهدین را اسیر گرفته و برای اعدام به ایران ببرد. اما ارتش آزادیبخش آنچنان درسی به رژیم وارد کرد که سرکردگان سپاه در پاسخ به این که چرا شکست خوردید، گفتند این دیوار بلندتر از قدمان بود که بتوانیم از آن بالا برویم.
بله شکل مبارزه چیزی نیست که ما تعیین کنیم شکل مبارزه متناسب با شرایط تعیین میشود. هر سازمان پیشتاز و انقلابی راه و اشکال مبارزه با دیکتاتوری را پیدا میکند و آن را میسازد تا مردم خود را به آزادی برساند.
پرسش: همکاری با صدام در حالیکه صدام به خاک ایران تجاوز کرده بود و بحث وطن و ملیت مطرح بود نه رژیم، را چطور تفسیر میکنید؟
محمد حیاتی: همکاری با صدام علیه وطن و ملیت موردی ندارد و حرف رژیم آخوندی برای توجیه قتلعام مجاهدین بوده و هست. اتفاقاً موضوع اصلی توسعهطلبی و جنگافروزی خمینی بود که باید مجبور میکردیم از آن دست بردارد. همانطور که گفتم تنها چیزی که برای خمینی و باندش هیچگاه مهم نبوده و از قضا با آن مخالفت هم میکردند ملیت بوده حتی اسم مجلس شورای ملی را میگذارد شورای اسلامی!! بشدت با کلمه ملی و ملت مخالف بود. خمینی هیچ اعتقادی به تعیین مرزهای جغرافیانی نداشته همین الان هم خامنهای به آن اعتقادی ندارد.
این چه وطن پرستیه که مردم ایران باید غذای خودشون رو در سطل زباله پیدا کنند اما حسن نصرالله تروریست جنایتکار در لبنان میگه از لباس تا سلاح و حقوق ماهانه را جمهوری اسلامی به ما میدهد.
در حالی که هنوز در آبادان و خرمشهر پس از سی سال از پایان جنگ آثار جنگ وجود داره اما در لبنان پس از جنگی که چند سال قبل انجام شد تمامی شهر با پول رژیم از اولش بهتر ساخته شد… در حالی که بچههای ایرانی باید در کپر یا هوای آزاد درس بخونن اما در عراق و لبنان برای مزدوران رژیم مدارسی ساخته شده که یک نمونه اون در ایران نیست کدوم وطن پرستی؟! … کدوم ملیت؟! نباید گول تبلیغات رژیم رو خورد اینها جنگ روانی علیه اصلیترین دشمن رژیم است.
پرسش: لطفاً توضیح دهید چرا سازمان مجاهدین در زمان جنگ هشت ساله به عراق رفت و با صدام دیدار داشت و چرا به کشورهای دیگر جز عراق نرفتند؟ و چرا بعد از آتش بس در عراق ماند؟
محمد حیاتی: در رابطه با این قسمت از سئوال که گفتید که چرا سازمان مجاهدین به عراق رفت علاوه بر جوابی که قبلاً در این رابطه دادم اضافه میکنم:
که خمینی به عراق به دلیل اکثریت شیعه بهعنوان یک ارتش بالقوه و ذخیره نگاه میکرد. هدف خمینی سرنگونی دولت صدام بود و از فروردین سال ۵۸ تا شهریور ۵۹ به مدت ۱۸ ماه در جهت همین هدف اقدامات عملی ترور، تحریکات، درگیرهای مرزی انجام داد تا اینکه منجر به جنگ شد و بعد هم گفت جنگ موهبت الهی است.
همین الان هم شما نگاه کنید چه کسانی به نیابت از رژیم در سوریه میجنگند؟ سازمان بدر، کتائب حزبالله، عصائب اهلالحق، جنبش حزبالله النجباء، گردانهای امام علی، تیپ ابوالفضل العباس، سرایا الخراسانی، گردانهای سیدالشهداء …
مزدوران عراقی |
که الان همه اینها توی حشد الشعبی ادغام شدن. این همون ارتش بالقوهیی بود که الان بالفعل شده و داره منطقه رو با پولِ غارت شده مردم محروم ایران به آشوب میکشه، البته این رو هم بگم این قدرت رژیم نبود! امداد غیبی بود! رژیم چنین توانی نداشت.
این به دلیل سقوط دولت سابق عراق توسط آمریکا بود که میسر شد، و امتیازی که رژیم ایران به دولت بوش داد تا از خاک ایران برای حملات هوایی به عراق استفاده کنه که بعداً خود آمریکا هم اسمش رو گذاشتند اشتباه احمقانه، چون تعادل قوای منطقه رو به نفع رژیم تغییر دادن. بنابراین واقعاً به این فکر کنید که آگه جنگ ایران و عراق اهرم تشکیل خلافت اسلامی و سکوی پرش برای مطامع جاهطلبانه رژیم بود، حالا من از شما سئوال میکنم؟ مجاهدین به عنوان یک نیروی مسئول ایرانی برای خاتمه دادن به این جنگ کثیف کجا باید میرفتن؟
چون همانطور که گفتیم و عملاً هم همین شد ارتش آزادیبخش ملی ایران با هدف صلح و آزادی تأسیس شد! و با سلسله عملیات متمرکز بخصوص چلچراغ، خمینی رو ناگزیر به خوردن زهر آتش بس کرد!
بنابراین آیا برای توقف این جنگ جز عراق محل دیگری متصور بود؟
آیا مجاهدین برای توقف و در هم شکستن ماشین جنگی خمینی میشد به فرض محال به پاکستان بروند؟ یا به ترکیه؟
معلومه که خیر! این کشورها در حال جنگ با رژیم نبودند.
اما اینکه چرا ارتش آزادیبخش بعد از زهر آتش بس در عراق ماند:
ببینید این تنها عراق است که در معرض بلعیده شدن به دست هیولای خمینی است نه کشورهای دیگر. بخصوص وقتی که میبینه همین ارتش آزادیبخش باعث آتش بس شد و متقابلاً چه امکانی بهتر که ارتش آزادی در کنار مرزهای ایران باشد. در واقع ترکیه و یا پاکستان و یا هر کشور همسایه ایران به چه دلیل باید امکان حضور ارتش آزادی بخش را بدهند؟
اما باید توجه کنید که چرا براساس سؤالی که شده رفتن به ترکیه و پاکستان مشروع است؛ اما ماندن در عراق نامشروع؟ چه بسا این سؤال ناشی از این باشه که عراق و صدام رو دشمن مردم ایران بداند؟
چرا شما دچار این سئوال هستید؟ چه فرقی بین عراق و مثلاً ترکیه هست که شما رفتن مجاهدین به ترکیه را مشروع میدانید اما رفتن به عراق شما را دچار سئوال میکند؟
از دو حالت خارج نیست!
یا شما عراق را به این دلیل که اولین حمله گسترده را کرد مسبب جنگ میدانید؟ که پاسخ داده شد.
یا شما عراق و صدام رو دشمن مردم ایران میدانید؟
اما الان پس از سی سال من از شما سئوال میکنم راستی دشمن مردم ایران، صدام بود یا خمینی و خامنهای؟ راستی چه کسی چهل ساله داره مردم ایران رو بیگناه در خیابانها به دار میکشه؟ و دسته دسته اعدام میکنه؟
چه کسی سی هزار نفر زندانی سیاسی را که حکم داشتند و بسیاری هم حکمشان تمام شده بود را با یک دست خط خمینی قتلعام کرد…؟ کجای تاریخ معاصر دنیا چنین جنایتی بر علیه بشریت انجام شد؟
چه کسی دارائیهای مردم ایران رو چپاول کرده و در کشورهای منطقه و بخصوص سوریه صرف کشتار کودکان میکنه؟
چه کسی سالانه ۸۰۰ میلیون دلار به حزبالله جنایتکار لبنان تروریست میده درحالی که مردم ایران در سطل زباله به دنبال غذا میگردن؟
چه کسی موشک برای حوثیها در یمن و سالانه ۶ میلیارد دلار به سوریه میده…
پس ببینید! گول ملیگرایی دروغین خمینی و خامنهای را نباید خورد چون خمینی همون کسی است که از ۷۳ سال پیش گفت: «دنیا، کشور توده مردم است» یعنی مرز ملی در کار نیست؟!
نه مردم و نه میهن در قاموس خمینی و باند تبهکارش معنی نداره و این الان مثل روز روشنه.
اگر در سی سال پیش کسی شکی داشت که این جنگ در خدمت چه اهداف کثیفی بوده و یک میلیون نفر به نام دفاع از میهن در جهت اهداف کثیف خمینی پرپر شدند. الان آیا شکی هست که این رژیم از روز اول دنبال تشکیل خلافت اسلامی بود؟ خیر.