دفاع مقدس یاجنگ ضدمیهنی ؟حقایق جنگ هشت ساله ایران وعراق
پرسش: ادعایی که از طرف مسئولین حکومت کنونی ایران شده است این است که مجاهدین نقشههای مکانهای مهم کشور را مانند ایستگاههای راه آهن و یا شرکت نفت را به عراق دادهاند تا این مکانها بمباران شوند.
پرسش: ادعایی که از طرف مسئولین حکومت کنونی ایران شده است این است که مجاهدین نقشههای مکانهای مهم کشور را مانند ایستگاههای راه آهن و یا شرکت نفت را به عراق دادهاند تا این مکانها بمباران شوند.
محمد حیاتی: این یک جنگ روانیه که از روز اول خمینی علیه مجاهدین راه انداخته است و بکار گرفته و میگیرد… زمانی که مجاهدین در اولین ملاقاتی که با خمینی داشتند به پیشنهاد او برای همکاری علیه گروههای سیاسی جواب رد دادند. از همان وقت این جنگ روانی علیه سازمان را شروع کرد میگفت مجاهدین خرمنها را آتش میزنند و یا خودشان خودشان را شکنجه میکنند و به گردن ما میاندازند. که من فقط دو نمونه از جنگ روانی شخص خمینی را گفتم. خمینی هر روز بالای بالکنش تو جمارون علیه مجاهدین از این چرندیات میگفت اون موقع هم جز نیروهای خودش کسی باور نمیکرد. یا مثلاً همین خامنهای کشتن کشیشان مسیحی رو به مجاهدین نسبت داد که بعد خودشان افشا کردن که کار وزارت اطلاعات و سعید امامی بود. ایضاً انفجار حرم امام رضا در سال ۷۳ را به مجاهدین نسبت دادن بعد نفرات اطلاعاتی خودشون اومدن گفتن که کار وزارت اطلاعات و سعید امامی بود همه هم دیدن سعید امامی هم که مستقیماً از شخص خامنهای دستوراتش رو میگرفت خودکشی شد…
اکبر گنجی که خودش قبلاً اطلاعاتی بود تو مقالاتی که نوشته بود میگه:
«… تاریکخانه اشباحی وجود دارد که در آن عالیجنابان خاکستری اطراق کرده و همچنان به توطئه مشغولند. انفجار مشهد یکی از اقدامات آنان است. آنها مسجد اهلسنت را در مشهد خراب کردند که بهدنبال آن، حادثه وحشتناک انفجار حرم امام رضا پیش آمد که آنرا بهگردن (مجاهدین) انداختند»
این سوابق رو برای این گفتم که گوشه بسیار کوچکی از جنگ روانی سیستماتیک رژیم علیه دشمنانش و مشخصاً مجاهدین رو نشون بدم که حرف جدیدی هم نیست.
اما سئوال آینه که آیا الان با گذشت زمان روشن نشد که همه این اراجیفی که رژیم علیه مجاهدین بکار برد خودش این کاره بود و نه مجاهدین.
اما در مورد این موضوع مشخص به شما بگم که صدام حسین در سال ۱۳۶۷ پس از عملیات چلچراغ یک سخنرانی در شهر بعقوبه داشت و به عملیات مجاهدین اشاره کرد.
در اون سخنرانی گفت ما یک روز برای عملیات از مجاهدین درخواست اطلاعاتی را کردیم که مجاهدین به ما پاسخ رد دادن و بعد در میان جمعیت گفت به اینها میگویند وطنپرست.
این سخنرانی در تمام رسانههای آن زمان پخش شد. و پس از اولین دیدار همه رسانههای عراق از قول صدام نوشتند که «ما به استقلال ایدئولوژی و سیاسی و عملیاتی مجاهدین احترام میگذاریم».
ببینید اولین جمله آقای مسعود رجوی در ملاقات با صدام وقتی که وارد عراق شد به وی گفت این بود که «ما تا زمانی که شما در خاک ایران بودید در مقابل شما میجنگیدیم…»
چه لزومی داشت که این جمله رو برادر مسعود بگوید؟
چون میخواست بگوید که موضوع یک تا صد مجاهدین استقلاله. و این در تمام سالهایی که مجاهدین در عراق بودند اثبات شد.
از جمله آنسکام که یک گروه ویژه متخصصین بینالمللی در ارتباط با سازمان ملل بود و قبل از حمله آمریکا به عراق برای تحقیقات حول سلاحهای کشتار جمعی عراق تمامی عراق را بازرسی کرد، وقتی وارد اشرف شد در گزارشش به سازمان ملل و آمریکا تأکید کرد که عراق هیچ کنترلی روی قرارگاه مجاهدین در اشرف ندارد و این مکان مستقل است. و در واقع مانند یک سفارتخانه یک کشور است.
پرسش: چه شواهدی در دست هست که اگر عملیات نظامی مجاهدین انجام نمیشد خمینی آتش بس را نمیپذیرفت؟
محمد حیاتی: بله این سئوال خوبی است.
در مورد شواهد گفتید مهمترین شاهد حرفهای خود خمینی هنگام پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیته خمینی گفت:
«… در مورد قبول قطعنامه … من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری میکنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام…»
پس ببینید! خودش میگه به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری میکنم و در مقطع کنونی مصلحت نظام میدانم و … زهر خوردم
اون حوادث و عوامل و مصلحت نظامی که خمینی به خاطر اون زهر خورد و مرد چی بود؟
چه عاملی متصور بود که خمینی بیاد بخاطر اون زهر بخوره؟
مصلحت نظام چی بود؟
برای پاسخ به این سئوال باید که فاکتورها و عواملی که وارد شد و تعادلقوای صحنه رو علیه خمینی و رژیمش چرخوند را بررسی کنیم.
در سال ۶۵ توان نظامی عراق تغییر چندانی نداشت مثلاً یک سلاح ویژهیی که تعادل جنگ رو تغییر بده همچنین چیزی وجود نداشت، برعکس از سال ۶۵ تازه درهای امداد غیبی به روی رژیم باز شد.
افشای جریان ایرانکنترا یا ایرانگیت روشن کرد که آمریکا موشکهای ضد تانک تاو رو از طریق اسرائیل به رژیم داد.
اونم در زمانی که شعار خمینی «فتح قدس از طریق کربلا» بود… دجالگری رو میبینید شعار فتح قدس میده ولی پشت صحنه میره سلاح از اسرائیل میگیره
بنابراین باید دید چه فاکتور یا عاملی به یکباره وارد صحنه نظامی در جنگ شد که خمینی چنین احساسی کرد؟ ۱۷ خرداد سال ۶۵ آقای مسعود رجوی وارد عراق شد. از این تاریخ تا خرداد ۱۳۶۶ دهها عملیات کوچک روی نیروهای رژیم انجام شد.
در سی خرداد ۱۳۶۶ ارتش آزادیبخش ملی ایران با هدف صلح و آزادی تشکیل شد.
از سی خرداد ۶۶ تا فروردین سال ۱۳۶۷ صد رشته عملیات از سوی ارتش آزادیبخش ملی در تمامی مرزهای ایران و عراق روی نیروهای رژیم انجام شد؛ که ارتش آزادیبخش ملی داشت از ساده به پیچیده ارشت رو آماده عملیات بزرگ میکرد.
اولین عملیات نظامی متمرکز و بزرگ، عملیات آفتاب بود که در ۷ فروردین ۱۳۶۷ انجام شد و لشکر ۷۷ خراسان متلاشی شد که اون زمان میگفتند لشکر طلایی این یک نقطه عطف بود.
اما آنچه که خمینی را به وحشت انداخت و ناگزیر به خوردن جام زهر کرد عملیات چلچراغ بود که در ۲۸ خرداد ۱۳۶۷ در آستانه اولین سالروز تشکیل ارتش آزادیبخش ملی انجام شد که در اون عملیات؛ شهر مهران توسط ارتش فتح شد و ۱۵۰۰ اسیر گرفته شد دو میلیارد دلار سلاح و غنیمت جنگی به دست ارتش افتاد که در این عملیات نیروهای ارتش بسرعت تسلیم شدند و لشکر ۱۶ زرهی قزوین بطور کامل متلاشی شد.
مدتی بعد هم همه اونها توسط آقای مسعود رجوی آزاد شدند و آنهایی هم که هوادار سازمان بودن به ارتش آزادیبخش ملی پیوستند.
این همون فاکتوری بود که وارد معادله جنگ شد و خمینی رو وادار کرد که جام زهر رو بخوره.
خمینی خوب میدونست که عراق خواهان صلحه و این رو از سال ۶۱ گفته بود؛ این رو هم میدونست که اصلاً به قد و قواره عراق نمیخورد که بخواد مثلاً رژیم ایران رو سرنگون بکنه، بنابراین مطلقاً از عراق احساس تهدید نمیکرد.
اونچه خمینی از اون وحشت کرد و باعث شد که جام زهر بخوره تهدید سرنگونی بود یعنی یک نیروی ایرانی که تا اون زمان ۵ سال چنگ در چنگ خمینی بود. نیروی ایرانی که هدفش سرنگونی بود که ابتدا از عملیات کوچک شروع کرد و ظرف یکسال به عملیات متمرکز بزرگ تبدیل شد عملیات آفتاب در فروردین ۶۷ و عملیات چلچراغ در ۲۸ خرداد و یکماه بعد هم خمینی قطعنامه ۵۹۸ رو پذیرفت و بقول خودش جام زهر رو سرکشید.
بنابراین ملاحظه کردید که این رژیم چگونه حقایق را برای فریب مردم و جوانان ایران در جهت ادامه دادن به حکومت ننگین خودش؛ ۱۸۰ درجه معکوس نشان میدهد.
پایان
پاورقیها:
—————————————————————————————————–
۱- منبع: واشنگتن پست ۵ جولای ۱۹۸۰/ جاناتان سی. راندل به نقل از خبرگزاری پارس
مترجم خبر: عمادالدین قاسمیپناه
منبع خبر تیرگی روابط ایران و عراق،
امروز، با پذیرفتن مسئولیت ترور روز گذشته یک مقام رسمی و برجسته عراق در بغداد، از سوی یک سازمان انقلابی در تهران، بیشتر شد.
خبرگزاری رسمی ایران – پارس – درباره این حادثه، به پخش خبری بر پایه تلفن فردی ناشناس اقدام کرد. وجود این واقعیت در تهران نشانهای از هرچه مسمومتر شدن روابط میان دو کشور همسایه و مسلمان میباشد. شخص ناشناس ادعا کرد که یک ” مبارز ” از گروه ” فدایی اسلام ” ایران – یک گروه راستگرای چریکی اسلامی – و مسوول حمله به طارق عزیز، معاون نخست وزیر و عضو شورای فرماندهی انقلاب عراق است. بنا به گزارش ” پارس” ” سمیر نورعلی” ایرانی، طارق عزیز را با پرتاب یک نارنجک به قتل رسانده و سالم از صحنه گریخته است. با این حال خبرگزاری عراق گفت که فرد ایرانی به وسیله محافظان طارق عزیز هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد، اما طارق عزیز زنده است. گروه فداییان اسلام با آیتالله صادق خلخالی – رییس دادگاههای انقلاب – رابطه نزدیک دارد. ایران و عراق، سال گذشته [میلادی] دو کنسولگری استانی خود را تعطیل کردند و در ماه گذشته سفرای خود را فراخواندند. بنی صدر و سایر مقامهای ایرانی دخالت عراق در شورشهای کردستان و استان خوزستان را صراحتاً محکوم کردهاند. تا زمانی که محمدرضاشاه پهلوی در سال ۱۹۷۵با عراق به یک توافق رسید – که با سرعت فزایندهای با انقلاب فوریه ۱۹۷۹ ایران تضعیف شد – بغداد چندین جبهه به اصطلاح آزادیخواه را در استان عرب زبان خوزستان که مدعی است ” استان گمشده ” عربستان عراق است حمایت مالی و نظامی میکرد. ۱۵ عضو شورای امنیت ملی ایران در هفته جاری دوبار تشکیل جلسه دادند تا وضعیت کردستان را بررسی کنند. کردستان از زمان انقلاب ایران، به رغم تلاشهای ناموفق تابستان گذشته برای برقراری آرامش در این منطقه کوهستانی از حاکمیت حکومت مرکزی سرپیچی میکند. کردهای ایرانی اصرار دارند که خودمختاری کردستان در قانون اساسی نوشته شود. آنچه نگرانی ایران را افزایش میدهد، گزارشهایی مبنی بر ملاقات اخیر گروههای اصلی مخالف [دولت] ایران در بغداد است. شرکت کنندگان در این دیدار – آنطور که گفته میشود – شامل چندین وزیر زمان شاه و نیز شاهپور بختیار آخرین نخست وزیر حکومت پادشاهی و ارتشبد غلامرضا اویسی، محرم اسرار شاه مخلوع و فرمانده سابق نیروی زمینی و فرماندار نظامی تهران در اواخر سال ۱۹۸۷ بودهاند. ادامه دارد…
۲- حادثه دانشگاه مستنصریه «حمله به جان طارق عزیز» بود. در اول آوریل ۱۹۸۰ فردی به نام «سمیرنورعلی»، ایرانی الاصل با پرتاب بمب به سوی طارق عزیز عضو شورای فرماندهی عراق و معاون نخست وزیر عراق، او را مجروح و تعدادی از دانشجویان را به هلاکت رساند. فرد مورد نظر با تیراندازی محافظان طارق عزیز کشته شد.