دادخواهی شهدای قتل عام ۶۷ کنفرانس درسایت ایران آزادی |
دادخواهی شهدای قتل عام ۶۷ درپیوند با قیام ، گفتگوی شبکه تصویری با حسین فارسی از شاهدین قتل عام زندانیان سیاسی است . دراین گفتگو ابتدا به تصویب لایحه مربوط به قتل عام سال ۶۷ در مجلس نمایندگان آمریکا و دیگری انتشار گزارش عفوبین الملل در رابطه با تخریب گورهای دسته جمعی قتل عام شدگان سال ۶۷ میپردازد . همچنین به سئوالات درمورد قتل عام پرداخته و خاطراتش را بازگو میکند.
با سلام به همه دوستان که برنامههای کنفرانس رو دنبال میکنید
حتماً درجریان هستید که درچند روز گذشته دو اتفاق مهم افتاده که خیلی حائز اهمیت بود یکی تصویب یک لایحه در مجلس نمایندگان آمریکا و دیگری انتشار گزارش عفوبین الملل. درلایحه مصوب مجلس نمایندگان آمریکا که اساساً دررابطه با حقوق بشر درایران بود یک بخش بسیار مهم وجود داشت که مربوط به قتل عام سال ۶۷ بود. از طرف دیگه عفو بین الملل گزارشی در رابطه با تخریب گورهای دسته جمعی قتل عام شدگان سال ۶۷ منتشر کرد. نظر به اهمیت این دو رویداد و سوالاتی که رسیده بود کنفرانس امروز رو به این موضوع اختصاص دادیم.
پرسش: این روزها شاهد هستیم که هم عفو بین الملل و هم کنگره آمریکا در یک اقدام در رابطه با قتل عام سال ۶۷ وضرورت حسابرسی از عاملین این جنایت اقدام قابل توجهی داشتند. سؤال این است که این اقدام بین المللی و پیشرویها محصول چیست؟
حسین فارسی : این سؤال به دو موضوع اشاره میکنه. اجازه بدید قبل از این که ببینیم این پیشروی محصول چیه بطور مختصر نگاهی داشته باشیم به لایحه کنگره آمریکاو ویژگیهای اون و بعد هم بیانیه عفو بین الملل:
پنجشنبه هفته قبل یعنی ۱۰ روز قبل کنگره آمریکا یه لایحه به شماره ۴۷۴۴ تصویب کرد که رأی مثبت اون کم سابقه بود که خود این یک موضوع بسیار مهمه؛ یعنی با ۴۱۰ رأی موافق در برابر ۲ رأی مخالف
تو این لایحه مقامهای رژیم به دلیل نقشی که در نقض حقوق بشر و گروگانگیری داشتن مورد پیگرد و تحریمهای اقتصادی قرار میگیرن
حالا تو این لایحه در مورد نقض حقوق بشر درایران، برای اولین بار در سی سالی که از قتلعام زندانیان سیاسی میگذره نمایندگان کنگره آمریکا اولاً این جنایتو محکوم کردن و ثانیاً مورد دادخواهی قرار دادن
که این بی سابقه بوده اونم با اجماع دوحزبی و این بسیار با اهیمته
البته برای اینکه این لایحه به قانون تبدیل بشه باید پروسدور خودشو طی کنه یعنی در سنا هم تصویب بشه بعد هم به امضای رئیس جمهور برسه
این لایحه رئیسجمهور آمریکا رو ملزم میکنه که حداکثر ۲۷۰ روز بعد از اجرایی شدن این قانون، یک گزارش از مقامهای ارشد رژیم که در ۴۰ سال گذشته مرتکب نقض حقوق بشر شدن تهیه کنه و به کنگره ارائه بده تا در کمیتههای تخصصی تحریم بشن یا اینکه برای آنها پرونده تهیه بشه
همین جا خوبه روی این نکته تأکید کنم که این یک وظیفه ملی برای هر ایرانی وطن پرسیتیه که هر گونه اطلاعاتی در مورد جنایتهای سران و مقامات ارشد و غیر ارشد رژیم آخوندی در زمینه نقضحقوق بشر تو ایران داره با اسامی و اسناد یعنی عکس و مشخصات هر طور شده به دست مقاومت ایران یا حتی مستقیماً به نهادهای کنگره ارسال کنه تا به ارگانهای تخصصی آمریکا داده بشه
این در رابطه با لایحه کنگره آمریکا
اما در مورد گزارش عفو بین الملل
ببیند! عفو بین الملل هم فکر کنم دوشنبه ۱۰ اردیبهشت بود یه گزارش افشاگرانه منتشر کرد که تو این گزارش اطلاعاتی از ۱۲۰ گورجمعی منتشر کرده؛ با عکس و مختصات دقیق که برخی از این مزارهای شهیدان توسط رژیم تخریب شده و یا اینکه روی اونها مزار دیگه ای ساخته شده و به مردم فروخته شده
جالب اینه که با عکسهای هوایی و گزارشات دقیق شاهدین تغییرات در این مزارها مستند شده
مثلاً در بهشت رضای مشهد، وادی رحمت تبریز که هم با عکس هوایی و هم با عکس زمینی به خوبی مستند شده یا در قروه سنندج که اساساً روی اون ساختمان سازی شده و یا اهواز که این هم به خوبی نشان داده شده که چگونه رژیم تلاش کرده که این اسناد جنایت رو از بین ببره که این هم در نوع خودش کم سابقه بوده
البته عفو بینالملل همیشه بی طرفانه گزارشهای بسیار قوی تهیه کرده اما این یک نمونه بسیار قابل توجه هستش
درمورد اینکه پرسیدید که این پیشروی محصول چیه؟ باید عرض کنم که این پیشروی در یک کلام نتیجه پایین آمدن رژیم در تعادل قوای بین المللی و منطقهیی هستش یعنی چی..؟ یعنی اینکه مجموعه عواملی دست به دست هم داد مثل یک پازل کنار هم قرار گرفت که الان محصولش این تحولات اخیر هستش
اولاً: کارزار هماهنگ جنبش دادخواهی که از مرداد سال ۹۵ خانم مریم رجوی اون رو اعلام کرد و فکر کنم که تو شهریور ماه یا اواخر مرداد هم نوار آقای منتظری منتشر شد که به دلیل همین جنبش دادخواهی بسرعت خبر یک جهان شد
ثانیاً: کارکرد همین جنبش دادخواهی در انتخابات رژیم بود که با شعار نه شیاد و نه جلاد که محتوای همون شعار مردمی اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا بود که باعث شد رئیسی که خودش جزو هیأت مرگ بود شکست بخوره
ثالثاً: شکست سیاست مماشات با رفتن اوباما و آمدن ترامپ
رابعاً: و شاید مهترین عامل قیام دیماه ۹۶ بود که در واقع تیر خلاصی بود به افسانه تغییر از درون که هم رژیم و هم مماشات چیها اون رو تبلیغ میکردن
البته میتونیم عوامل دیگه ای هم اضافه کنیم اما عوامل تعیین کننده همین مواردی هست که اشاره کردم این عوامل بود که دست به دست هم داد و رژیم رو در پایینترین نقطه خودش در تعادل قوا قرار داد
به همین دلیله که الان بعد از ۳۰ سال راه باز میشه که عفو بین الملل به این صورت موضوع قتل عام رو پیگیری کنه و کنگره آمریکا لایحه قانونی در رابطه با حسابرسی از عاملین این جنایت تصویب میکنه
پرسش: اهمیت گزارش جدید عفو بین الملل دررابطه با افشای پاکسازی شواهدجنایت درچیست؟ لطفاً کمی این موضوع را توضیح دهید.
حسین فارسی : اهمیتش در اینه که این دیگه حرف مجاهدین یا مخالفین رژیم نیست بلکه حرف یک سازمان حقوق بشری مستقل هست. این سازمان در امر حقوق بشر اگر نگیم معتبرتر از شورای حقوق بشر سازمان ملله (که از نظر من هست؛ به این دلیل که دولتها تو این سازمان هیچ نفوذی ندارن؛ چون وابستگی مالی به دولتها نداره و این داوطلبها هستند که درسراسر دنیا هزینه هاشو تأمین میکنن)؛ خلاصه اعتبارش کمتر از شورای حقوق بشر سازمان ملل نیست ضمن اینکه مهمترین سازمان غیر دولتیه که به ملل متحد در امر حقوق بشر مشورت میده
طبق گفته مسئول میز ایران در سازمان عفو بین الملل، این سازمان گرازش خودش رو که مستند هم کرده به کارگروه ناپدید شدگان سازمان ملل ارائه میکنه و اینها در ملل متحد ثبت میشه وبعد از اون میشه گامهای حقوقی و سیاسی بعدی رو برداشت.
پرسش: اهمیت لایحه کنگره آمریکا که در آن درموردقتل عام ۶۷ نیز تاکید شده است درشرایط فعلی چیست؟
حسین فارسی : اجازه بدین برای اینکه اهمیت این لایحه خوب روشن بشه من ابتدا به ویژگیهای این لایحه اشاره کنم تا پایههای منطقی بحث خوب چیده بشه
این طرح نسبت به طرحها و لوایح قبلی کنگره آمریکا علیه رژیم، ویژگیهای منحصربهفردی داره
اولین ویژگی منحصر به فردش اینه که
برای اولین بار در یک لایحه الزام آور دولت آمریکا موظف شده که مسأله قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ را مورد بررسی قرار بده. تا بحال چنین چیزی نه در آمریکا بلکه در هیچ کشوری سابقه نداشته و نشون میده که موضوع حقوق بشر زمان بر نمیداره البته روشنه که همانطور که اشاره کردم اگر نیرویی مثل مجاهدین که اصلیترین قربانی قتل عام ۶۷ بوده پشت این داستان نبود شاید چنین پیروزهایی حداقل در این دوران یعنی پیش از سرنگونی قابل تصور نبود
ویژگی مهم بعدی این لایحه اینه که تأکید میکنه که تمام جنایات رژیم در زمینه نقض حقوقبشر در هر زمان و در هر مکانی که انجام شده باشد موضوع بررسیهای این لایحه خواهد بود.
حالا اگر بخوایم نتیجه گیری کوتاهی بکنیم باید تصویب این لایحه رو درکنار شرایط سیاسی- اجتماعی جوشان ایران قرار بدیم. واقعیت اینه که چنین لایحهای در بستر چنین شرایطی تصویب شده بطور مشخص بعد از قیام دیماه که همین کنگره آمریکا یک قطعنامه درحمایت از اون تصویب کرد اوضاع رو بکلی دگرگون کرده و همه میدونن که اوضاع ایران مثل یک آتشفشان فعاله که هرلحظه با جرقهای ممکنه منفجر بشه و فوران بکنه.
دریک کلام با توجه به بن بست مرگبار رژیم و گیرکردن این رژیم در چنبره بحرانهای داخلی و منطقهای و بین المللی، اضافه شدن این محکومیتها و اقدامات حقوق بشری به تحریمهای مربوط به هستهای و موشکی و دخالتهای منطقهای، حقله محاصره رو دراطراف این رژیم هرچه تنگتر میکنه. این اهمیت این لایحه است
پرسش: چه پیامی برای شاهدین قتل عام سال ۶۷ و خانوادههای شهدا و جوانان قیام آفرین که برعلیه رژیم شورش کردهاند دارید؟
حسین فارسی : تو این سؤال به سه دسته اشاره شده. اول شاهدین قتل عام دوم خانوادهها و بعد هم جوانان قیام آفرین.
دررابطه با شاهدین بی تعارف بگم سنگینترین مسئولیت در جنبش دادخواهی متوجه ما شاهدینه ماکسانی هستیم که با اون شهدا زندگی میکردیم و اون شهدا از کنارمون پرکشیدن. اون شهدا به عهدشون وفا کردن واز هر لحاظ که نگاه کنیم این ما هستیم که باید دادخواه خونشون باشیم. بنابراین با تمام توان باید برای پیشبرد جنبش دادخواهی شهیدان قتل عام که زمینه ساز سرنگونی این رژیمه تلاش کنیم.
دوم خانواده شهدا که میتونن نقش مهمی داشته باشن، از دادن اطلاعات و اسناد. از تنظیم شکایتنامه و ارائه به دادگاه بینالمللی و پیگیریهای حقوقی وسیاسی این خونها.
سوم به جوانان قیام آفرین. پیام من به جوانان قیام آفرین اینه که اولاً درمورد قتل عام مطالعه کنید. شهدای قتل عام الگوهای ایستادگی و تسلیم ناپذیری در سختترین شرایط هستن. اونها الهام دهنده قیام و ایستادگی دربرابرظالم و پرداخت بهای آزادی هستن. بنا براین با الگوقرار دادن اونها باید تا سرنگونی ظالمان به پیش بریم.
پرسش: شما اگر اشتباه نکنم دردهه ۶۰ یک زندانی سیاسی بودهاید و نقش خیلی ازجوانان را در زندانها دیدهاید. اگر ممکن است چند خاطره از مقاومت زندان در آن سالها و در دهه شصت برای ما بگویید.
حسین فارسی : بله من در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد درمجموع بیش از ۱۲ سال زندان بودم.
اما این که شما پرسیدید نقش جوانان، خوبه که من یک اشارهای به ترکیب زندانیان سیاسی اون دوران بکنم. تا روشن بشه که جوانان چه نقشی در این حماسه داشتند
در اون دوران اکثریت زندانیان سیاسی رو هواداران مجاهدین تشکیل میدادند. چه درمیان زنان و چه میان مردان. در اواخر سال ۶۰ ما در یک بند زندان قزلحصار بودیم که تعدادمون نزدیک به هزار نفر بود. از این تعداد ۷۰ درصد بین ۱۵ تا ۲۰ سال سن داشتن. ۲۵ درصد بین ۲۰ تا ۳۰ سال و فقط ۵ درصد بالای ۳۰ سال بودن.
و یا در اوین در همون مقطع یک بند بود که لاجوردی جلاد درست کرده بود بهش میگفتن بند صغریها . صغری اصطلاحیه که در مورد افراد زیر ۱۸ سال در زندان بکار میرفت. این بندی که اشاره کردم
تماماً تشکیل میشد از زندانیان زیر ۱۸ سال که تعدادی حدود ۳۰۰ نفر بودند. البته در مقطعی که اشاره میکنم این بند مستمر خالی و پر میشد. خوبه که این رو هم بگم خالی میشد منظور این نیست که آزاد میشدند چون لاجوردی تا وقتی که بود نمیذاشت زندانی سیاسی از اوین آزاد بشه. حتی کسانی که حکمشون تموم میشد آزاد نمیشدن و تحت عنوان ملی کش در زندان باقی میموندن. بنابراین وقتی میگم خالی میشد یعنی اونها اعدام میشدند بله بچههای زیر ۱۸ سال اعدام میشدند
خب این نشون میده که ترکیب سنی زندانیان اساساً یک ترکیب جوان بود. البته بسیاری از این کسانی که اشاره کردم که دهه شصت اعدام نشدند و حکم گرفتند پس از ۷ سال در قتل عام سال ۶۷ با رشادت و آگاهی کامل برعهد وپیمانشون وفا کردن و شهید شدن.
خوبه که اینجا یادی بکنیم از چند شهید قتل عام که همه اونها موقع دستگیری دانش آموز بودن.
ناصر نیری: یک دانش آموز بود که سال ۶۰ دستگیر شده بود. بخاطر مواضع و مقاومتی که داشت مدتها تحت فشار قرار گرفته بود که بشکنه و تسلیم بشه اما مثل کوه مقاومت کرد. سال ۶۴ چندین ماه تحت بازجویی و شکنجه قرار گرفت و نهایتاً حکم اعدام براش صادر شده بود ولی اجرا نمیکردن معنیش این بودکه هر روز در آماده باش و منتظر اجرای حکم ا عدام بود. اما درطول سه سال هیچکس هیچ لحظهای از نگرانی وناراحتی از ناصر ندید. عاقبت هم در مرداد ۶۷ در اولین روزهای قتل عام جان خودش رو فدای آرمانش کرد و پرکشید.
شهیددیگه محمدعلی عزیزیان، دانش آموز ۱۶ ساله بود که دستگیر شده بود. وحشیانه او رو شکنجه کرده بودن. آثار شکنجه روی بدنش باقی مونده بود. بعد هم ازسال ۶۱ بهش حکم اعدام داده بودن. ۶ سال در آماده باش بود که هر روز ممکن بود برای اعدام او روصدا کنن. توی این ۶ سال هم خیلی فشار آوردن و تطمیع هم کردن که تسلیم بشه و حکمش لغو بشه ولی زیر بار نمیرفت. اونم دراولین روزهای قتل عام پرکشید و جاودانه شد.
شهیددیگه حجت معبودی بود از همدان. ۱۷ ساله و دانش آموز بود که دستگیر شده بود. درتهران او رو وحشیانه شکنجه کرده بودن. نزدیک به یکسال تحت بازجویی و شکنجه بود. اما روحیه شو حفظ کرده بود. برای ا ینکه فشار بیارن که تسلیم بشه او رو برده بودن قاطی یک مشت خائن خودفروخته کرده بود و شب و روز تحت نظر و مراقبت بود وحتی با بهانههای مختلف کتکش میزدن بلکه بشکنه و تسلیم بشه اما اون داغ تسلیم شدن رو به دل لاجوردی و جانشینانش گذاشته بود. حکم اعدام بهش داده بودن ولی اجرا نمیکردن اونم چند سال هر لحظه در آماده باش بود که برای اعدام صداش کنن. نهایتاً در ۲۸ تیرماه ۶۷ در ردیف اولین کسانی بود که درجریان قتل عام اعدام شد.
شهید دیگه سیدجعفر هاشمی بود بچه مشهد. ۱۸ یا ۱۹ ساله بود که دستگیر شده بود. در مشهدی عموماً در بندهای تنبیهی و تحت فشار بود. سال ۶۵ درزندان مشهد غوغایی بپا کرد و با چند نفر از دوستانش موضع علنی در دفاع از سازمان گرفتن و از اون به بعد تا سال ۶۷ مرتب در سلول ا نفرادی و تنبیهی و تحت فشار بود. در زندان مشهد حریفشون نشدن تبعیدشون کردن به اوین بلکه ساکتشون کنن. اما در اوین هم حتی از سلول انفرادی زندانیان دیگه رو به قیام و ایستادگی فرا میخوند و هرکس که ا طرافش بود رو برانگیخته میکرد. در ابتدای سال ۶۷ به گوهردشت تبعید شد و در سلول انفرادی بود ولی از سلول ا نفرادی تونسته بود خیلیها رو در زندان تشویق که دست به مقاومت وایستادگی بزنن هنر جعفر در این بود که درهیچ شرایطی حتی درسلول انفرادی و شکنجهها مستمر به دلیل روحیه تهاجمی که داشت تسلیم دشمن و تسلیم شرایط نمیشد و میگفت که جانم کمترین چیزیه که در راه تحقق آرمانم میدم. جعفر هم درزندان گوهرهمراه با دوستانش اولین دسته از مجاهدینی بودن که سربدار شدن و حقانیت راه و آرمانشون رو مهر کردن.
پرسش: سؤال من این است که شما چه رابطهای بین آن مقاومتها در دهه ۶۰ باحضور فعال کنونی جوانان در صف اول این تظاهرات و خیزشها میبینید؟ اگر این درست است برایمان در این مورد بیشتر توضیح بدهید.
حسین فارسی : اجازه بدین در این رابطه این نکته رو بگم که هویت ملی یک ملت یا در مورد خودمون؛ هویت یک جوان ایرانی جدا از تاریخ اون ملت یا در مورد ایرانیان، تاریخ ایران نیست! تاریخ واقعی ملت تاریخ نوشته شده توسط دولتها نیست! دولتهایی که در یک جامعه طبقاتی چیزی نیست جز سلطه یک طبقه یعنی طبقه حاکم بر طبقه محروم و فرودست. تاریخ همه ملتها تماماً تشکیل شده از این جدال طبقاتی
تاریخ واقعی یک ملت رو انسانهایی مینویسند که خلاف جریان خودبخودی حرکت کردن علیه ظلم و بی عدالتی طبقات ستمگر مبارزه و فداکاری کردند تاریخ واقعی ایران رو کاوهها نوشتند بابکها نوشتند کوروش نوشته است کوروشی که علیه برده داری جنگید علیه اقوام وحشی که مانع تکامل جامعه بودند جنگید
پس بنابراین اگر در قیامهای ۹۶ ما شاهد نسل هنجار شکن هستیم اینها ریشه در مقاومت نسل هنجار شکن انقلاب ۵۷ هستند که تن به استبداد دینی خمینی ندادند و قیمت اون رو هم در زندانها دادند و جانشون رو پس از هفت سال اسارت برای حفظ آرمانشان دادند آرمانشون چی بود نفی استبداد دینی یا همون ولایت فقیه و کسب آزادی هزاران مجاهد در دهه شصت با فریاد زنده باد آزادی به شهادت رسیدند
خب من از شما سئوال میکنم وقتی کسی فقط یک اسم را بشنود که نو جوان یا جوانی در سی سال قبل بر سر آرمان آزادی جانشو رو فدا میکنه وقتی خودش تشنه آزادیه فکر میکنید چه کار خواهد کرد؟
راستی چرا خامنهای تلاش میکنه که از مجاهدین شیطان سازی کنه؟ چرا نزدیک شدن به مجاهدین را برابر اعدام شکنجه و زندان قرار داده؟
جز اینکه تابلوی فداکاری نسل انقلاب ۵۷ آنقدر با شکوهه که به محض اینکه به گوش جوان دهه شصتی و هفتادی که تشنه آزادیِ برسه بلافاصله الگو پیدا میکنه و سمت میگره مثل نخ نبات
کما اینکه ما هم وقتی که نام مهدی رضایی و مقاومت حماسی او را در زیر شکنجه ساواک شاه شندیم و یا دفاعیات او را خواندیم سرازپا نشناختیم و دیدید اون نسل در تابستان ۶۷ چه کار کرد
پرفسور زیگلر ببینید در این رابطه چی میگه:
«جوانانی که تظاهرات کردند از جان گذشته هستند، چون میدانند که وقتی دستگیر میشوند، مورد شکنجه قرار میگیرند و بهقتل میرسند و به این اشراف دارند. البته یک دلیل این از جان گذشتنها همانطور که مطبوعات غربی نوشتهاند، اعتراض علیه افزایش قیمتها و فقر اقتصادی و فساد آخوندهاست، اما در واقع آتشی که به جان آنها افتاده، آتشی است که توسط شهیدان سال ۶۷ برافروخته شده است. آنها خواهان آزادی، دموکراسی و احترام به حقوقبشر هستند و جای شکی نیست که آنها از الگوی قهرمانانهٴ شهیدان سال ۶۷ انگیزه میگیرند. لذا بهنحوی کاملاً فوقالعاده میبینیم که فداکاری این مردان و زنان قهرمان در سی سال پیش هنوز هم موضوع روز است.»
خب دوستان هم وقتمون تمومه شده و هم سئوالات. از اینکه با ما همراه بودید تشکر میکنم شما رو به خدای بزرگ میسپارم خدا نگهدار
درهمین زمینه :