مهترین مسئله خامنه‌ای و سپاه در سال ۹۷ چیست؟


مهترین مسئله خامنه‌ای و سپاه در سال ۹۷ چیست؟
 مهترین مسئله خامنه‌ای و سپاه در سال ۹۷ سرنگون نشدن است. نظام ولایت فقیه برای رسیدن به این مهم باید آلترناتیوش را حذف کند.
تثبیت گفتمان سرنگونی
مهمترین مسئله و مشکلی که نظام ولایت فقیه یا به بیان صریح‌تر؛ خامنه‌ای و سپاه در سال ۹۷ با آن مواجه هستند چیست؟ پاسخ واقعی و البته دقیق به این پرسش موجب رمزگشایی از بسیاری از کنش‌های به‌ظاهر مبهم نظام می‌شود.
مهمترین مسئله نظام در سال ۹۷ سرنگون نشدن است. این موضوع به طور مشخص در دی ۹۶ بر روی میز آمد. خیزش و قیام سراسری در ۱۴۲ شهر با شعار محوری «مرگ بر خامنه‌ای روحانی» و «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا دیگه تمومه ماجرا» [به‌عنوان نمونه: از سر در دانشگاه تهران تا #رو_به_میهن_پشت_به_دشمن ] موضوع سرنگونی را به‌عنوان عاجل‌ترین مسئله بر روی میز نظام قرار داد.
این پیام در فراسوی مرزهای ایران نیز شنیده شد و برای نخستین بار برخی رهبران در جامعه جهانی از حق مردم ایران برای تغییر دفاع کردند. [ترامپ: زمان تغییر فرا رسیده است]
کار آنچنان بالا گرفت که حتی برخی از وابستگان و مدافعان سابق و لاحق نظام در داخل و خارج از ایران، سخن از رفراندوم و عبور از نظام ولایت فقیه را به میان آوردند.
سخن از تغییر نظام با قیام دی ۹۶ به عنوان یک گفتمان سیاسی جای خود را در عرصه‌ی عمومی باز کرد و این اتفاقی بود که خامنه‌ای و سپاه به‌عنوان هسته‌ی سخت نظام ولایت فقیه برای سال‌ها کوشیده بودند که نیفتد.
پذیرش بازی‌های سازندگی، اصلاحات، مهرورزی، اعتدال در دولت‌های هاشمی‌رفسنجانی، خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی تنها با این هدف صورت گرفته بود که گفتمان سرنگونی وارد فضای عمومی نشود.
سه مؤلفه ضروری برای سرنگونی
برای سرنگونی نظام ولایت فقیه به سه مؤلفه نیاز است؛
۱.شرایط داخلی
۲.شرایط بین‌المللی
۳.وجود یک آلترناتیو برای عبور از نظام ولایت فقیه.
خامنه‌ای و سپاه برای ممانعت از سرنگونی باید مانع از هم‌افزایی این سه مؤلفه شوند.
شرایط داخلی عبارت است از موضوعات اقتصادی، معیشتی، زیستی، سیاسی و … در درون جامعه که به طور مستمر در حال شدت گرفتن است. موضوعات مالباختگان، ویرانی گسترده‌ی محیط زیست، بحران آب، شرایط کارگران، رشد حاشیه‌نشینی، بیکاری فزاینده، سقوط ارزش ریال، گسترش اعتیاد و فحشا، افزایش گرفتاران در دست قوه قضاییه، فساد گسترده در الیگارشی حاکم و … تنها نمونه‌هایی از زمینه‌های مستعد در داخل کشور برای رسیدن جامعه به نقطه‌ی قیام و انقلاب است. در قیام دی ۹۶ نخستین آماج قیام‌آفرینان نمادهای اصلی حکومت یعنی عکس‌های خامنه‌ای و قاسم سلیمانی بود که به سرعت به زیر کشیده یا به آتش کشیده می‌شدند.
شرایط بین‌المللی شامل این واقعیت می‌شود که حق ایجاد تغییر توسط مردم ایران توسط جامعه جهانی مورد ممانعت قرار نگیرد. این زمینه به طور مشخص از مرداد سال ۸۱ با افشای سایت‌های اصلی اتمی نظام ولایت فقیه توسط مقاومت ایران مقدمه سازی شد. [به‌عنوان نمونه: خروج آمریکا از برجام و از یاد نبردن دو جبهه‌ی اصلی] به تدریج بر اثر استمرار این افشاگری‌ها موضوع ممانعت از دست‌یابی نظام ولایت فقیه به بمب‌ اتمی به موضوع شماره یک بین‌المللی تبدیل شد. در کنار این افشاگری، اطلاع‌رسانی مستمر مقاومت ایران درباره فعالیت‌های موشکی سپاه و صدور تروریسم در کشورهای منطقه، مسئله بحران آفرینی نظام ولایت فقیه در سطح منطقه و عرصه‌ی بین‌المللی را بر روی میز جامعه بین‌المللی قرار داد.
این افشاگری‌ها با واقعیت‌های بیرونی به طور مستمر اثبات و تأیید می‌شدند. سوریه امروز به‌مثابه یک زمین سوخته با جابه‌جایی هولناک جمعیتی؛ در کنار عراق که به میزانی در کنترل باندهای آدمکش وابسته به سپاه قرار دارد؛ و در کنار گروه حزب‌الله لبنان به‌مثابه یکی از کانون‌های تروریسم و قاچاق بین‌المللی تنها نمونه‌هایی برای تأیید افشاگری‌های مقاومت ایران می‌باشند.
نخستین میوه‌های این سیاست در برخورد حمایت‌آمیز رئيس جمهور آمریکا در برابر قیام دی ۹۶ ایران به دست آمد.
مؤلفه سوم برای ایجاد تغییر در ایران؛ وجود یک آلترناتیو است. شورای ملی مقاومت ایران به‌مثابه پایدارترین ائتلاف سیاسی در تاریخ معاصر ایران و برخوردار از یک سازمان رهبری کنند که در سازمان مجاهدین خلق ایران متبلور می‌شود؛ این آلترناتیو را نمایندگی می‌کند. وجود شبکه‌ای گسترده در داخل کشور آنچنان که خامنه‌ای ناگزیر به اعتراف شد که قیام دی ۹۶ با فراخوان و هدایت آنها شکل گرفت و به پیش رفت؛ [روایت یک شکست نظام؛ سخنرانی خامنه‌ای درباره‌ی قیام ایران] وجود شبکه‌ای از نیروهای پیوسته از درون نظام حاکم آنچنان که به این سازمان امکان داده و می‌دهد که سری‌ترین پروژه‌های نظام ولایت فقیه را افشا کند؛ وجود روابط بین‌المللی گسترده از کنگره‌ی آمریکا تا پارلمان اروپا و ارتباط وسیع با شخصیت‌های تراز نخست بین‌المللی؛ در کنار برخورداری از تشکیلاتی منسجم با کادرهایی که ابتلائات و دشواری‌هایی مانند محاصره در اشرف و لیبرتی با وجود حملات مستمر نیروهای سپاه را پشت سر گذاشته‌اند. به همراه یک سازمان کار مشخص با برنامه‌ای جامع و متعادل برای دوران گذار از نظام ولایت فقیه؛ همه و همه شورای ملی مقاومت ایران را به تنها آلترناتیو واقعی و موجود در صحنه سیاسی ایران تبدیل می‌کنند.
خامنه‌ای در سخنرانی ۱۹ دی ۹۶ که بیرونی کردن جمعبندی درونی نظام درباره قیام بود بر روی همین سه عامل دست گذاشت. او در آن سخنرانی به طور ضمنی پذیرفت که امکان حل مسائل در داخل کشور را ندارند و به طور مشخص خواست که با دستگیر شدگان وابسته به سازمان مجاهدین خلق ایران به شدت برخورد شود.
تلاش برای حذف آلترناتیو
خامنه‌ای می‌داند که نظامش توانایی حل موضوعاتی که شرایط داخلی کشور را به نقطه‌ی انفجار رسانده است، ندارد. او می‌داند که نمی‌تواند موضوعاتی مانند اشتغال، فقر، محیط زیست و … را حل کند آنچنان که در طول سال‌های گذشته این مشکلات تنها تشدید شده است.
از سوی دیگر خامنه‌ای می‌داند که نمی‌تواند در نهایت با جامعه بین‌المللی به یک سازش پایدار دست پیدا کند زیرا دست برداشتن قطعی از دست‌یابی به بمب اتمی، گسترش فعالیت‌های موشکی و تسلیحاتی، و صدور تروریسم به معنی عاری شدن ولایت فقیه و سپاه از محتواست. ولایت فقیه تنها زمانی برای خودش دارای مشروعیت است که در جهت «گسترش حکومت جهانی اسلام» حرکت کند وگرنه اگر قرار باشد به‌مثابه یک حکومت متعارف به حکمرانی در درون مرزهای ایران قناعت کند فاقد هرگونه علت وجودی برای خود و نیروهایش خواهد بود و این وضعیت فاصله‌ای با سرنگونی آن نخواهد داشت.
برای خامنه‌ای تنها یک راه باقی می‌ماند و آنهم حذف آلترناتیو است. اگر خامنه‌ای بتواند آلترناتیو یا به عبارت دقیق‌تر شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران را حذف کند می‌تواند بقای خود را حفظ کند.
در فقدان یک آلترناتیو واقعی خامنه‌ای می‌تواند خود را به جامعه‌ی ایران و جامعه جهانی تحمیل کند. او اینگونه نشان می‌دهد و خواهد داد که پس از نظامش جایگزینی وجود ندارد و در خلاء حاصل از فقدان یک حکومت در ایران، جامعه ایران در دامن ناامنی و تشتت فرو خواهد رفت و بحران‌های منطقه‌ای از کنترل خارج خواهند شد؛ پس تنها راه، پذیرش خامنه‌ای و سپاه از طرف مردم ایران و جامعه بین‌المللی، و کنار آمدن با آن است.
با شروع قیام ایران در دی ۹۶ نظام تمرکز خود را بر روی همین موضوع قرار داده است. کانون این سیاست تمرکز حملات بر روی سازمان مجاهدین خلق ایران است. بخشی از این تهاجم مانند همیشه تهاجم مستقیم است یعنی دستگیری، شکنجه، اعدام و سرکوب عریان مجاهدین است. در این رابطه می‌توان به دستگیری‌های ماه‌های اخیر و اعزام تیم‌های ترور به محل‌های استقرار مجاهدین در اروپا و … اشاره کرد.
جنگ نرم اطلاعات سپاه علیه مجاهدین
اما بخش پیچیده‌تر که نظام به آن دست‌یازیده است تهاجم غیر مستقیم یا همان جنگ نرم علیه مجاهدین است؛ روشی که البته همیشه علیه مجاهدین به کار برده می‌شد اما پس از قیام دی ۹۶ از شدت و پیچیدگی بیشتری برخوردار شده است.
حرکت نظام ولایت فقیه و به طور مشخص اطلاعات سپاه در این عرصه بر روی سه محور متمرکز است:
آنها می‌خواهند نشان دهند که آلترناتیوی در برابر نظام وجود ندارد. جا انداختن این گفتمان در قدم نخست از پراکندن این خبر و تحلیل اشتباه شروع شد که قیام دی ۹۶ فاقد رهبری بود. بلافاصله با شروع قیام و پس از آن بلندگوهای وابسته به اطلاعات سپاه در نقاط مختلف از داخل تا خارج کشور تأکید کردند که قیام دی ۹۶ فاقد رهبری بود. این امر در حالی صورت می‌گرفت که رأس نظام و مقامات ارشد سپاه به هنگام توجیه‌ نیروهای خودی بر نقش محوری مجاهدین در قیام دی ۹۶ تأکید می‌کردند. [گزارش معاون سیاسی سپاه از قیام ایران و نقش محوری سازمان مجاهدین خلق در آن] به عبارت دیگر آنها برای آماده نگه‌داشتن نیروهای خودی در این زمینه اطلاع رسانی واقعی انجام می‌دادند اما وقتی افکار عمومی را مخاطب قرار می‌دادند وجود هرگونه رهبری برای قیام دی ۹۶ را انکار می‌کردند.
محور دوم کار اطلاعات سپاه مطرح کردن آلترناتیوهای غیرواقعی و تبلیغ برای آنها بود. با گذری به فضای مجازی و به‌خصوص شبکه‌های اجتماعی شاهد طرح نام‌هایی هستیم که هیچ‌کدام از ویژگی‌های یک آلترناتیو را ندارند در نتیجه طرح آنها تنها به مفهوم رقیب‌سازی کاذب در برابر مجاهدین است تا از تمرکز افکار عمومی بر روی تنها آلترناتیو واقعی جلوگیری شود.
برای جا انداختن چنین رقبایی به پراتیک‌های عملی در عرصه‌ی خیابان نیز نیاز بود که توسط نیروهای وابسته به اطلاعات سپاه یا با تحریک آنها در خیابان‌ها تهیه و با انتشار فیلم و عکس منتشر شد.
محور سوم که اطلاعات سپاه تمرکز ویژه‌ای بر روی آن دارد؛ ترساندن همه از آلترناتیو مجاهدین است. برای پیش برد این خط به‌خصوص اطلاعات سپاه بر روی شبکه‌های اجتماعی سرمایه‌گذاری کرده است. لشکری از کاربران فیک که نقطه‌ی مشترک آنها نفرت پراکنی علیه مجاهدین و وحشت پراکنی از آلترناتیو آن است در صحنه وجود دارد. آنها در ظاهرهای مختلف حاضر می‌شوند؛ آنها در حالی که خود را مخالف نظام ولایت فقیه نشان می‌دهند اما بیش از آن نگرانی خود را از آلترناتیو مجاهدین ابراز می‌کنند.
آنها می‌کوشند تا این فضا را جا بیاندازند که مخالفان نظام ولایت فقیه مخالف سازمان مجاهدین خلق ایران نیز هستند. نتیجه منطقی این کمپین تبلیغاتی به زیر سئوال بردن تنها آلترناتیو واقعی در برابر نظام حاکم است که معنی بی‌تعارف آن حفظ نظام حاکم می‌باشد.
نبرد واقعی در سال ۹۷
در سال ۹۷، نبرد واقعی در صحنه‌ی سیاسی ایران، نبرد بین نظام ولایت فقیه و آلترناتیو شورای ملی مقاومت ایران است. این نبرد در هفته‌ها و ماههای آینده شدت و پیچیدگی بسیار بیشتری پیدا خواهد کرد. این نبردی‌ست که آینده‌ی ایران به آن گره خورده است. از پس آن یا ایرانی دموکراتیک، سکولار، مبتنی بر آرای مردم و مروج صلح بیرون خواهد آمد یا شاهد تداوم دیکتاتوری ولایت فقیه خواهیم بود. خامنه‌ای و اطلاعات سپاه تلاش می‌کنند تا این گفتمان واقعی راه خود را باز نکند.