ولی فقیه ولی کوچولو مقاله ای درسایت ایران آزادی |
خامنهای یا همان آقا ولی کوچولو به مانند طفلیست عاری از مسئولیت؛ او همهی اختیارات را دارد اما مسئولیت هیچ چیز را نمیپذیرد.
نادررئوفیان
در ادبیات ملل همجواری که به زبان شیرین فارسی تکلم میکنند کلمات گاه چرخشهای خاصی را به خود میگیرند که گرچه یک عمل واحد را تصویر میکنند اما هر کدام یک رویه و یک نوع رابطه را بیان میکنند. همان مقوله بفرما و بشین و بتمرگ است که هر سه عمل قرار گرفتن بر امثال صندلی را منظور دارند اما بکار بردن هر کدام خواهش، خواسته و یا خشم گوینده را مینمایاند. در همین باب، فعل سخن گفتن با عبارات حرف زدن، گفتن، نالیدن، وراجی کردن و بالاخره زر زدن آمده است. حال اگر برویم سراغ کدخدای روی زمین؛ مقام ولایت فقیه، آیت… امام خامنهای و عملکرد ایشان را بنگریم ایشان نعمت را تمام میگذارند، تقریباً روزانه در منبر قرار میگیرند و خطاب به مردم ایران در واقع هم ور و هم زر میزنند.
آن کس که سخنور است در کلامش سنگینی و معنا نهفته است و اگر پای صحبتش بنشینی چیزی بر تو افزوده خواهد شد. حرف زدن گفتگوی معمولی است خوب و بد دارد از نقل یک بحث سیاسی، علمی و یا فلسفی تا برسد آن طرف طیف سخن لغو و بیهوده و تا گفتن و گفتن از اینکه مرغ همسایه چه رنگی است وچرا چندی است تخم نگذاشته و تا اینکه آنچه دیشب از برای طعام تناول نمودیم چه بود.
وراجی اما یعنی چرند گفتن و وقت ما را تلف نمودن است. عرض خود میبرد و زحمت ما میدارد. آنچه اما مقام عظمای ولایت فقیه را توصیف میکند البته نوع عالیتری از وراجی است. ایشان که صبح تا شام نام خدای را میآورند و از قبل آن بسا انبان پر میکنند البته استاد ور هم هستند.
اما در کادر فرهنگی و ملی و مذهبی عمل ایشان بیشتر شامل زر زدن میباشد زیرا زر بیشتر آن را میرساند که با هر سخنش حقی از طرف مقابل را ضایع میکند. آقای ولی فقیه خود شخص اول مملکت است و تمامی دار و ندار این مملکت، آشکار و نهان در دست اوست، اما در سخن گفتن وقت آن ندارد که به مسائل زمینی که ما مردمان زمینی درگیر آن هستیم از گرانی و بیکاری و فقر گرفته تا بی دارویی و دزدی دولتیان بپردازد.
ایشان اشلش پرداختن به مسائل معنوی و آسمانی و خلاصه آنچه که مربوط به حفظ کیان اسلام عزیز است میباشد، همین امروز مالباختگان بسیاری را فریاد برآمده که آی خوردند و بردند. و ایشان گویی یاسین در گوش خر خواندندی اصلاً علائم حیاتی گوش دادن برنتابیدی. اما مردمان که دزدان ولایی بر اموالشان زده را، شاید قصور بر گردن خود بودی، که آقایان دستار بر سر ولایت فقیهی، در مقابل خداوند سخن صادق نگفتندی، حال ایشان چگونه سفره اعتماد خود بر آنان پهن نمودی و مال خود در دست آنان نهادی. که این البته خود نمودی واضح از گوش سپردن به کلمات آقای ولی است و مثالی درخشان از آنچه به آن ور و بعضی زر میگویندی که آثار شقاوتش بر مردمان از هفتاد هزار و هفتاد زلزله وامصیبتاتر بودی.
با معذرت از تمامی کوچولوهای دنیا، آیتالله امام ولی فقیه، کوچولویی را ماند. گرچه آن کریه منظر کذاب را با زیبا صورت کوچولوها قیاس کردن ناسپاسی و بدور از شکر خداوندگار است، اما در مثل مناقشه نیست. کوچولو هیچ مسئولیتی در این دنیا نه از برای دیگران و نه درمورد خود ندارد. غذا، سرما و گرما، خواب وآسایشش مسئولیت دیگران است. دماغش را نیز دیگران با دستمال خود میگیرند. از آن طرف هرگاه خود را خراب کند و رفع حاجت نماید دیگران باید زحمت او را بکشند. خلاصه آنکه شخص اول مملکت ما امام خامنهای ولی فقیه که خود درد است و درد آور، چه دردی را از مردم ما درمان کرده و میکند و یا میخواهد بکند و یا اصلاً حال آنرا دارد؟ همه چیز از برای خود خواهد و ملت بیچاره به ایشان چه مربوط است. آن که ملت است برای یک چک خالی از پشتوانه باید حبس بکشد اما ایشان بیدنده و ترمز مدام خالی میبندد و بی محل میکشد.
از هر طرف اما نگاه خود که میچرخانی با روی پر رویی و ریای امام خامنهای روبرو میشوی. ایشان که روزی با خر لنگ راه حوزه را میپیمود الان چنان از روش کار ولایت فقیهی به اوج رسیده که یک قلم حساب ۹۶ میلیونش سرش بیرون زده.
از آن طرف اما برج پلاسکو میریزد و ایشان مسئول نیست. ارومیه خشک میشود تقصیر خودمان است. کارون از رود تبدیل به لم یزرع زمین میگردد تقصیر خانمهایی بوده که خود را همچون اروپاییان آرایش نموده به این رود نظر افکندهاند. معلوم نیست چرا رودخانههای اروپا خشک نمیشوند و همه بلاها سر مردم ایران میآید. زلزله میآید و خانه بر سر مردمان خراب میشود و بعدش هم زندگانش در محنت و غم میمانند آقا ولی اما در کیفوری خود است آنقدر که وقتی حافظان حرم بشار بر سر مردمان شیمیایی میزنند او منگانه میگوید کدام شیمیایی؟
آنچه مایحتاج مردمان است قیمت الانش روزی در وهم هم نمیگنجید. آقا را زحمت نداده و بیدار نکنید. خود مردم گران کردهاند. تخم مرغ از پنج قران به سیصد تومان و بل اکثر میرسد به آقا چه؟ تقصیر مرغی است که روی آن خوابیده!
آن سربازان گمنام و با نامی که در این سوی و آن سوی عالم آقا ولی را حمایت نمودهاند و خود نیز «تکه نان جویی» ازسفره ایشان توشه مینمایند همچون خود آقا چکار دارند که پلاسکو شصت سال ایستاد اما شیخ آنقدر خورد و خورد و ریشه آن را جوید تا النهایه آنرا همچون موارد قبل بر سر دردمندان ایران آوار نمود.
این کوچولو، آقای ولی البته که در دزدیدن لقمه از دهان بچه یتیم فقیه است اما در شعور یافتن بر علوم طبیعیه ایشان سفیهی عالی مکان است. بعید است ذرهای از عالم ما انسانها را درک کند. درست است که با نام اسلام آمد و چهاردههای است که قدرت را از مردم ایران دزدیده است اما نه اسلام بازی بردار است و نه مردم ایران. خمینی و خامنهای و تولههای درباریشان همانند که نفرت و لعنت هر مسلمان را توشه راه دارند و روزانه راه چاره مییابند تا از خشم ایرانی مگر امروز بگریزند. امروزه اما خشم چنان افزوده شده که هر ایرانی آتشفشانی گدازان در درون دارد و ملاقات آقا ولی را انتظار میکشد.
در مثل اما گفتیم مناقشه نیست، مفت خوری خونریز را قیاس کردیم. هر کوچولو مبنای پاکیزگی، امید و نشانی از آینده داری است. ولی فقیه اما نجاست مطلق و خوابگاهش البته کنار پسر ذیالجوشن است و فخری است از برای قیام کنندگان که در تدارک برکندن بنیان بنیاد گرایانی هستند که خود را مسلمان و ایرانی نامیدهاند و در طول تاریخ بسا خونها ریختند وبسا ظلمها کردند بر آن شدهایم که همان ایران را ایستگاه آخر خطشان بسازیم و با یاد این وظیفهمان هر صبحگاهان بر میخیزیم و خورشید تازه بردمیده سلامش را پاسخ می گوییم.
در همین زمینه: