خروج آمریکا ازبرجام ، تحریم ها و ادغام سپاه در ارتش – گفتگو باهادی روشن روان
خروج آمریکا ازبرجام ، تحریم ها و ادغام سپاه در ارتش و ..موضوعاتی است که بعد از خروج آمریکا از برجام مطرح است. آقای هادی روشن روان (عضو کمیسیون امنیت و ضد تروریست شورای ملی مقاومت ایران) درگفتگو با شبکه تصویری ایران آزاد موضوعات را موردبررسی قرارداده وبه سئوالات پاسخ میدهد
مقدمه: این روزها با خروج آمریکا از برجام مواجه هستیم بخصوص که تحریمهای آمریکا روی عملکرد سپاه در منطقه متمرکز شده، این امر آینده سپاه را به یک موضوع جدی هم در محافل سیاسی و هم درون رژیم تبدیل کرده است
بطور مشخص امروز شبکه مالی سپاه قدس که از طریق بانک البلاد عراق و از طریق سیف رئیس بانک مرکزی میلیونها دلار از پول مردم ایران را برای حزب الله ارسال میکرد به همین دلیل تحریم شد.
در رابطه با موضوع تحریمها گمانه زنیهای زیادی هم شده و سوالاتی از سوی شما دوستان به دست ما رسیده، به این منظور کنفرانس امروز را به بررسی خروج آمریکا از برجام اختصاص دادیم و از آقای هادی روشن روان عضو کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت دعوت کردیم تا به سؤالات شما پاسخ بدهند.
پرسش: اجازه بدهید از تحریم اخیر یعنی سیف و بانک البلاد شروع کنیم؛ لطفاً توضیح بدهید این موضوع چی بود و چه عواقبی برای سپاه دارد؟
هادی روشن روان : واقعیت این است که سپاه باید به عواملش در این کشورها پول برساند و بتواند در خارج کشور چیزهای غیر قانونی برای تسلیحات کشتار جمعی فراهم بکند ناچار نیاز به همکاری کامل با بانک مرکزی دارد.
بانک مرکزی از دو جهت در این زمینه فعالیت میکند، به سیستم مالی سپاه که عبارت است از تعداد زیادی بانک و بسیاری صندوقهای مالی که پولهای مالباختگان را بالا کشیدهاند اجازه تأسیس اینها را باید بدهد که دراینجا سیف نقش بسیار اساسی داشته و به همه اینها اجازه داده، سپس سپاه از طریق اینها میتواند پولهایی را در خارج پولشویی کرده و مبالغ زیادی را از کشور خارج کند و به عواملش چه به حزب الله و چه حشدالشعبی و چه به سایر مزدوران تروریستش در سراسر جهان برساند و همه اینها عواملی هستند که مستقیماً با بانک مرکزی در ارتباط بودند منجمله همین کسانی که هفته گذشته در امارات اسامیشان داده شد که از سپاه قدس بودند، پولشویی میکردند و رابطه بسیار نزدیکی با سیف و بانک مرکزی داشتند.
اینها با پولهای مالباختگان توانستهاند بسیاری از ارز کشور را خارج کرده و به دست مزدورانشان در خارج کشور برسانند و به همین دلیل هست که مالباختگان روی مهمترین مساله یعنی خود سیف متمرکز هستند، و شعارهایشان علیه سیف است، چون اگر سیف این همکاری را نکرده بود نه این مؤسسات تشکیل میشد و نه اینکه این پولها در اختیارشان بود که بجای اینکه به صاحبان آن برگردانند، الان در دست حزب الله و حوثیها و حشدالشعبی و… در یمن و عراق و سوریه و بقیه جاها نبود.
به همین دلیل بانک مرکزی نقش بسیار جدی در این مساله دارد و باید از سالها قبل تحریم میشد، دولتهای قبلی با رژیم مماشات کردند و اینکار را انجام ندادند و بعد از برجام هم با دست بازتر این پولها در اختیار اینها قرار گرفت و الان این یک اقدام خیلی درست است که سیف را در این لیست گذاشتهاند که انشالله در آینده خود بانک مرکزی در لیست تحریم قرار بگیرد، چون بانک مرکزی هم بعنوان یک ارگان، نقش مستقیم در این کار دارد.
پرسش : قیام دیماه بازتابهای زیادی در نظام حاکم و جامعه داشت که یکی از آنها دررابطه با سپاه بود بطوریکه فرماندهان سپاه نیز دچار نگرانی شده و از آن تحت عنوان دغدغه خامنهای از وضعیت سپاه اسم میبرند، این را لطفاً توضیح بدهید.
هادی روشن روان : این سؤال بسیار درست و اساسی است و این لغت دغدغه را فرمانده سپاه در ۲۱ اسفند اعلام کرد زمانیکه میخواست آخوند سعیدی نماینده ولی فقیه را بعد از ده سال با یک آخوند دیگر به نام صادقی جابجا کند.
اساس این دغدغه به قیام و استمرار آن برمیگردد که در این چند ماه با آن مواجه بودیم، این قیام چنانکه هموطنان شرکت داشتند و در صحنه بودند میدانند که قیام مربوط به طبقه محروم جامعه بوده و کسانیکه این رژیم بیشترین ستم را به آنها کرده است.
بزرگترین جنایت خمینی از زمان روی کارآمدنش با همان فرهنگ دجالیت به اسم مذهب قشر پایین جامعه اعم از کارگران و محرومان را با وعده اینکه من رهبر مستضعفان جهان هستم، همه را فریب داد و تعداد زیادی از این قشر را تحت عنوان بسیجی و جنگجو در جنگ به کشتن داد ولی بعد از آن وقتی به تدریج دست رژیم برای آنها روشن شد خمینی دست به جنایت دیگری زد؛ بجای اینکه به این مردم محروم برسد و لااقل به کسانیکه در جنگ بودند و حتی جانباز شدند، برعکس اینها را بیشتر فقیر و فقیرتر کرد.
بعنوان مثال میدانید که در حکومت قبلی بسیاری از کارگران استخدام رسمی بودند ولی الان مدتهاست که همه را استخدام پیمانی کرده است، از طرف دیگر به طبقات محروم جامعه تحت عنوان کمیته امداد امام یک کمک هزینه میدهد؛ ۲ میلیون و هشتاد هزار خانوار را به حدی از فقر رسانده که باید ماهانه یک مبلغ بسیار ناچیزی از کمیته امداد امام و بهزیستی بگیرند، این دو میلیون و هشتاد هزار نفر اگر هر خانوار را ۴ نفر حساب کنیم میشود حدود ده میلیون، این ده میلیون را به اعتبار اینکه اگر شما، در همه مراسم ما مثل ۲۲ بهمن و ۹ اسفند یا حرکتهای سرکوب شرکت نکنید ما این پول را قطع میکنیم و با این اهرم این افراد را در این سالیان در اختیار خود گرفته بودند و ادعا هم میکردند که مردم با ما هستند.
اما در قیام دیماه چی شد؟ همین افراد به صحنه آمدند و در تلویزیون هم دیدیم که کارت بسیج را پاره میکردند و گستردگی این قشر بسیار زیاد بود چنانچه در ورزنه دیدیم که طرف میگفت من چند شهید دادهام و خانواده جانبازم، یعنی اینها کسانی بودند که سالها با این رژیم بودند ولی الان ماهیت رژیم را دیدهاند و الان از رژیم فاصله گرفتهاند، اینها نیروهای اصلی بدنه پایین رژیم برای سرکوب و صدور انقلاب بودهاند که الان اینها به شدت در مقابل رژیم آگاه شدهاند بطوریکه یکی از آخوندهای شورای نگهبان که درجریان همه چیز هست، بعد از جریان قیام یعنی همان روزهای قیام و بعدش مطرح کرده بود که من به شدت خودم هم مأیوس شدهام، چون با خیلی از بسیجیها که سابقاً بسیجی بودند وقتی صحبت کردم همه آنها مطرح میکردند که این رژیم دیگر جواب ما نیست و این رژیم باید عوض شود، من که خودم هم بسیجی بودهام و به منهم کمک میشده، الان این مقدار بدهکار هستم و اجاره نشین هستم و نتوانستم اجارهام را بدهم…. الان چنین شرایطی ایجاد شده.
پس اهرم اصلی پایهای سپاه که بسیج و نیروهای بسیج بوده را به میزان زیاد در این قیام از دست داده و سپاه از این جهت به مقدار زیادی پایه خودش را از دست داده است. از طرف دیگر باید اشاره کرد که فرماندهان سپاه به دو دسته تقسیم میشوند:
یک عده فرماندهانی هستند که در زمان جنگ و در زمان خمینی به صحنه آمدند که الان سرتیپ پاسداران بالای سپاه که همه اختلاسها و غارتها مال آنها هست و آنها بالای سپاه هستند و عده دیگری که عموماً درجاتشان در حد سرهنگ و سرهنگ به پایین است و مثلاً سرهنگ تمام یا سرگرد هستند که اکثراً سال ۷۰ به بعد استخدام شدهاند اینها با آن قشر اول در تضاد هستند بطوریکه الان بسیاری از مواضع فرماندهی سپاه خالی است ولی این مواضع را به اینها نمیدهند. در بدنه و بالای سپاه هم چنین شکافی وجود دارد که با شروع قیامها این شکافها گسترش پیدا کرده و در نتیجه مهمترین دغدغه خامنهای این هست که با این نیروی سرکوب چطوری میتواند ادامه بدهد؟ پاسدار جعفری گفته است که ما بعد از این دغدغه خامنهای را با دو اهرم جواب خواهیم داد؛ یکی سازمان حفاظت سپاه است و دیگری سازمان عقیدتی سیاسی است که آخوند صادقی در رأس آن است.
کار این دو ارگان چیست؟ حفاظت سپاه که کاملاً مشخص است یک ارگان کاملاً اطلاعاتی و امنیتی است که مرتب اینها را بازجویی میکند ودستگیر و زندان میکند و همان سرکوبی که در بیرون در جامعه میکند، روی مخالفین، از فرماندهان گرفته تا پایین جامعه اجرا میکند، و اینها را با سرکوب کنترل میکند.
ارگان عقیدتی سیاسی تحت عنوان بررسی عقیدتی، درجههای سپاه تماماً باید توسط ارگان عقیدتی سیاسی امضا بشود، تحت این عنوان که تو قیافهات به نمازخوان نمیخواند، یا تو نماز بخوان یا فلان حدیث را بلدی و نیستی و با این بهانهها، هرکسی مخالفت بکند در سپاه، نه تنها درجهاش را نمیدهند بلکه او را به دادگاه میفرستند، الان اینها میگویند که ما با این اهرم داریم سپاه را نگه میدارم، یعنی این سپاه، سپاهی است که از بدنهاش تا بالایش همه با درگیری و سرکوب سرپا است. بنابراین این یک دغدغه جدی است برای خامنهای که میخواهد با این نیرو هم سرکوب کند و هم در کشورهای دیگر دخالت بکند و این شرایطی است که بر سپاه حاکم است و ریزشهای سپاه هر روز بیشتر میشود و در آینده نزدیک هم وضعیت مناسبی نخواهد داشت.
پرسش : مشکلات رژیم برای بسیج نیرو به سوریه برای ادامه جنگ افروزیهایش الان بیشتر شده است، آیا این باعث نمیشود که رژیم نیروهایش را از سوریه بیرون بکشد و از آنجا عقب نشینی کند؟
هادی روشن روان : قسمت اول سؤال کاملاً با توضیحاتی که دادم همین است: مشکل واقعی رژیم این است که الان دیگر قدرت بسیج جنگنده ندارد و بعد از اینهم که میخواست بسیجیها را تبدیل به جاسوس کند این قدرت را هم دیگر ندارد، بنابراین قدرت بسیجش مدتهاست که متوقف شده و حتی قبل از قیام هم نمیتوانست از داخل ایران بسیج کند و ناچارا از افغانیها و پاکستانیها و اعراب را استخدام میکرد و به سوریه و جاهای دیگر میفرستاد و تلاش میکرد فقط فرماندهی آنها را در دست بگیرد و پیش ببرد.
الان با قیام این مساله تشدید شده و به مقدار زیاد دستگاه رژیم قدرت قبلی را ندارد
از طرف دیگر این مساله هم هست که با اضافه شدن تحریمها در اینجا هم دست رژیم و بطورمشخص سپاه برای گستردگی بسته میشه و جنگی است که همه بودجههای دیگر را سپاه میبلعد که در آنجا خرج کند.
اما اینکه بگوییم بدلیل این مشکلات ممکن است سپاه از سوریه بیرون بکشد یا عقب نشینی کند یا منحل بشود این یک تصور ساده سازانه خواهد بود. علت این بود که رژیم اساساً خودش را روی این دو پایه حفظ میکند؛ همواره جنگ، در زمان گذشته و صدور انقلاب یا همین دخالتها در کشورها و تروریسم پوش سرکوب داخلی رژیم بوده و با همین در داخل کشور هم قدرت نمایی میکرده اگر اینها را بیرون بکشد در داخل ایران هم دیگر نمیتواند سرکوب را دامه بدهد به همین خاطر در این بن بست گرفتار شده ولی اینکه رژیم از سوریه بیرون بکشد یک سناریو ویک تابلو هست و احتمالش هست ولی اینکه قطعاً اینطوری بشود اینرا نمیتوان گفت، بدلیل اینکه در این بن بست گیر کرده و اگر بخواهد اینکار را بکند، در داخل ایران هم مردم ضعفش را بیشتر متوجه میشوند و قیام اوج میگیرد و زودتر سرنگون میشود. اگر بخواهد ادامه بدهد با فشار بین المللی و نداشتن نیرو و مساله بودجه مواجه است. این بن بستی که الان وجود دارد. جنگ دو جناح رژیم هم روی همین مساله است.
پرسش : الان اختلاف بین دولت و سپاه در مورد موضوع کنترل اقتصادی در نتیجه قیام دیماه بالا گرفته است، چه راه کاری برای خامنهای در این مورد متصور است؟
هادی روشن روان : اینهم حرف بسیار واقعی و درستی است. در قیام شاهد بودیم که همه اینها یکی پس از دیگری به صحنه آمدند وگفتند که مطالبات حق است و باید مطالبه کنندگان را از اقتصاد کنندگان جدا کنیم.
اینرا خامنهای و روحانی گفتند. خامنهای به دو محور دیگر هم اشاره کرد: یکی شرایط بین المللی بود که میگفت کشورها و دیگری براین مساله که سازمان مجاهدین خلق ایران در صحنه حضور دارد و اینهم مهمترین مشکل خودش ارزیابی میکند.
در این مثلث که یک مثلث واقعی است که یک محور اصلی و پایینی که اشاره کردید مطالبات مردم است، مردمی که خودشان میگویند ۶ ابر چالش دارند اعم از محیط زیست و بیکاری گسترده و وضعیت بانکها و پولی و آب که میگویند در مرداد ماه در اصفهان دیگر آب آشامیدنی هم نیست، پس این مشکلات و ابرچالشهایی که دارد، مساله اقتصادی برایش مساله مهمی است، از طرف دیگر پولهایی که در داخل کشور دارد سپاه همه را صرف صدور انقلاب و مزدورهایش در سایر کشورها کرده است. خیلی ساده است که بتوانیم بفهمیم چه اتفاقی افتاده است؛
یک مثال ساده این است: الان گفتهاند برای کل بازسازی سوریه، بعد از اینهمه جنایت ۶-۷ ساله که در سوریه شده و اینهمه خرابی ۴۰ میلیارد دلار میخواهند سرمایه گذاری کنند، در جریان برجام که آن پولها را بار زدند و با هواپیما آوردند ۱۲۰ میلیارد دلار وارد کشور شد یعنی سه برابر تمام مخارجی که برای سوریه میخواهند قرار بدهند ولی اگر دقت کنید این پول خرج هیچکدام از این ابر چالشها نشد و خرج مردم نشد و همه این پول را سپاه برده و در دخالت در کشورهای دیگر یا برای ساخت سلاح کشتار جمعی و همچنین اختلاسها کرده که هر روز یکی از آنها رومیشود که پشت آن یکی از سرداران سپاه است و به خارج برده است.
در این شرایط یک جنگ جدی وجود دارد، بقول خودشان که میگویند ما در یک کشتی نشستهایم و اگر این کشتی سوراخ بشود همه ما سرنگون میشویم. میگویند هر دو ما باید متحد باشیم ولی در عمل دو راه مختلف را ارائه میدهند؛ سپاه میگوید بخاطر اینکه بتوانیم اقتدارمان را حفظ کنیم و مردم احساس نکنند که ما ضعیف هستیم باید بقیه امکانات دولت هم در اختیار ما قرار بگیرد یعنی اقتصاد کشور هم کاملاً دست سپاه قرار بگیرد که سپاه بیشتر بتواند به مزدورانش در خارج و دستگاه سرکوبش در داخل بپردازد و در مقابلش این جناح میگوید که این دیگر امکان ندارد و تنها راه این است که بتوانیم جلوی تحریمها را بگیریم و با این تحریمهایی که به ویژه سپاه هم به آن دچار شده است، این مساله دیگر جواب ندارد و در این صورت باید ارگانهای اقتصادی سپاه از دست آن خارج شود.
این دو جناح باهم جنگ دارند و دو تابلو اصلی هست ولی هر دو بن بست است هر کدام میگوید که دیگری چگونه بن بست است. مثلاً جناح سپاه میگوید که اگر ما اینکار را بکنیم تا انحلال سپاه پیش خواهند رفت چون قاسم سلیمانی و خود سپاه هم در لیست تروریستی هستند، میگویند که باید منحل شود، و جناح دیگر میگوید که اگر منحل شود مردم حتی یک روز هم اجازه نمیدهند که ما روی کار بمانیم، از طرف دیگر این جناح به جناح دیگر میگوید که ما الان دیگر پولی نداریم و شما ۱۲۰ میلیارد دلار را هم صرف کردهاید و پولی در خزانه نیست و شما چگونه میخواهید این طرح را اجرا کنید. پس هردو جناح در بن بست هستند و چنین جنگی وجود دارد.
پرسش: شنیدیم که بعد از خروج آمریکا از برجام، تحریمهای جدیدی برعلیه سپاه اجرا میشود، تفاوت این تحریمها با تحریمهای قبلی که آمریکا برعلیه سپاه اعمال کرده بود چی است؟
هادی روشن روان : الان این تحریمهایی که مطرح شده دو قسمت است؛ یکی تحریمهای اولیه و یکی ثانویه. تحریمهای اولیه تحریمهایی است که آمریکا آنها را تصویب کرده و به دولت آمریکا برمیگردد و این تحریمها اجرا شده و اجرا میشود.
تحریمهای ثانویه به این ترتیب است که بعد از اجرای آنها، کشورهای دیگر یا نهادها و یا بانکهای دیگر که با نهادهای تحریم شده همکاری کنند آنها نیز در لیست تحریم قرار میگیرند.
سپاه در ۲۱ مهر در لیست تروریستی خزانه داری آمریکا قرار گرفت، سپاه قبلاً هم در لیست تحریمهای آمریکا قرار داشت، ولی با این فرمان ۱۳۲۲۴ در ۲۱ مهرماه که از طرف خزانه داری آمریکا اعلام شد، تفاوت این است که هر شرکت یا ارگانی چه در داخل و یا خارج ایران که با سپاه همکاری کند، مشمول تحریمهای ثانویه میشود یعنی آنها هم جزو لیست تحریم میشوند و هرکسی با اینها هم ارتباط برقرار کند وارد لیست تحریم میشود. از این جهت خود رژیم به این سپاهچال تحریم میگوید. یعنی این تحریم سپاه که شروع شود هرکدام از اینها به همین ترتیب در این دستگاه قرارمیگیرند و تحریم میشوند.
برای مثال بانک سپه چند وقت قبل از پذیرفتن رابطه با سپاه خودداری کرده بود و گفته بود حساب جدید برای شما باز نمیکنیم به این علت که اگر بکنیم بانک سپه هم در لیست تحریمها قرارمیگیرد و به همین دلیل تضادهای زیادی در داخل رژیم ایجاد کرده و خطاب به روحانی میگویند که شما با این کارتان در نظر دارید کل سپاه را تحریم کنید ولی واقعیت این است که تحریمهای ثانویه شامل حال اینهاست. در کشورهای خارجی هم هرکسی قراردادی داشته باشد که به سپاه برگردد و به سپاه کمک کند در تحریمها قرارمیگیرد. ولی در چیزی که در خارج شدن از برجام آمریکا اعلام کرد، در گذشته به این صورت بود که کنگره آمریکا تحریمهایی را تصویب کرده بود علیه رژیم که قانونهای مصوبی بودند که باید اجرا میشدند، اوباما بعد از برجام با یک فرمان ریاست جمهوری ۵ سری از این تحریمها که تحریمهای اصلی بود را تعلیق کرد و این همان چیزی بود که باید هر ۴ ماه یکبار باید تعلیق میشد، الان که ترامپ از این موضوع خارج شده فرمان اوباما را هم لغو کرد یعنی همه تحریمهای قبلی برمیگردد و الان که سپاه در لیست تحریمهای مهرماه قرار گرفته بود الان موعد آن در حال فرارسیدن است که باید اجرا شود. ترامپ یک زمانبندی سه ماهه و ۶ ماهه قرار داده است که کلیه بانکها و شرکتها و کشورها که با سپاه ارتباط داشتند (که اغلب این معاملات روی نفت است) فرصت داده که اینها جایگزین برای سپاه پیدا کنند و اگر پیدا نکنند خود اینها هم تحریم میشوند و تحریمهای شدید آمریکا که تحریمهای ثانوی است بر آنها اضافه خواهد شد.
پرسش : بانک البلاد جزو کدام دسته از این تحریمها قرارمیگیرد؟ اولیه یا ثانویه؟
هادی روشن روان : اینها جزو اولیه هستند و از همین الان که جدیداً وارد تحریم میشوند دیگر کسی نمیتواند با اینها ارتباط برقرار کند، قانون سه ماه و شش ماه مربوط به اینها نیست بلکه هرکسی که با اینها رابطه دارد باید قطع کند و اگر نکند وارد لیست میشود
پرسش : ماده تحریمها برای مردم چی است چون سپاه بازهم به غارت و سرکوب ادامه میدهد؟
هادی روشن روان : پاسخ به این سؤال از روی عکس آن بهتر روشن میشود، در گذشته برجام را پذیرفتند، اوباما امضا کرد و بسیاری از تحریمها لغو شد و ۱۲۰ میلیارد دلار نقد وارد کشور شد، به مردم چی رسید؟ یعنی الان اگر به مردم نگاه کنیم وضع مردم بدترشده، بیکاری بیشتر شده و هیچکدام از ابرچالشها حل نشده و یکی بعد از دیگری بیشتر شده و همه این پولها یک جا رفت در جیب سپاه! یعنی پولها به حسن نصرالله رسید که میگه حتی خوراک ماهم به پول داشتن جمهوری اسلامی بستگی دارد! یعنی این پولها به حزب الله و حوثیها و خرج موشکهایی است که به اینطرف و آنطرف ارسال میشود و صرف اختلاسهای کلان و اختلاسهایی که الان با خراب شدن وضعیت رژیم سعی میکنند این پولها را بردارند و از کشور خارج شوند، یعنی برجام چیزی برای مردم نداشت و چیزی به مردم نرسید، الان هم که تحریمهای سپاه وارد میشود به مردم چیزی نخواهد رسید، در این تحریمها سپاه تحت فشار قرار میگیرد و اثر آن در درجه اول روی سپاه است، البته سپاه تلاش خواهد کرد که جیب مردم را بیشتر خالی کند که مقداری از این کمبود را جبران کند که البته با وجود آگاهی مردم و حضور مردم و شرایطی که قیام قرار دارد حتماً که به ضد خودش تبدیل میشود و قیام را شعله ور میکند.
پرسش : تحریم چه تاثیری بر روی وضعیت اقتصادی رژیم که عمده آنرا سپاه کنترل میکند دارد؟
هادی روشن روان : تمام ارگانهای سپاه و همه درآمدهای سپاه، همگی خرج صدور تروریسم و دستگاه سرکوب و سلاحهای کشتار جمعی میشود.
جنایتی که در دوران احمدی نژاد انجام شد این بود که آمدند تحت عنوان خصوصی سازی تمامی سرمایههای پایهای کشور را به دست سپاه دادند.
حالا یا قرارگاه خاتم یا سایر ارگانها و بانکهایی که تشکیل دادند از جمله سیف در اینکار نقش زیادی داشت، بانکهای زیادی درست شد، از جمله بانکی به اسم مجاهد که درست کردند و مال سپاه است بنابراین تمام اقتصاد سپاه پشت سرکوب و صدور انقلاب و سلاح کشتار جمعی است و چیزی از آن به مردم برنمیگردد.
یکی از جنایتهای بسیار اساسی که خامنهای انجام داده این است که به سپاه و ارگانهای خودش و بنیادهای وابسته به خودش و آستان قدس رضوی و نیروهای انتظامی که جریان اقتصادی را به آنها داده این ارگانها مالیات هم نمیدهند و بنابراین حتی دولت هیچ حساب و کتابی از این ارگانها ندارد که اینها کجا خرج میکنند و … اینها اصلاً سرمایههای کمی نیست، مثلاً یکی از بنیادهای خود خامنهای به اسم ستاد اجرایی فرمانهای امام ۹۵ میلیارددلار سرمایه دارد یا قرارگاه خاتم سرمایهاش بسیار زیاد است و از صد میلیارد دلار بیشتر است. هیچکدام از اینها بجز پشتیبانی دستگاه سرکوب و صدور تروریسم و سلاح کشتار جمعی در جای دیگری استفاده نمیشود.
این اقتصاد خوراک و پشتیبان این دستگاههاست و ربطی به مردم ندارد و اگر اینها نبود که الان ما نباید با اینهمه درآمد کلان و اینهمه امکاناتی که کشورمان دارد در این وضع میبودیم. بنابراین، این وضعیت بوده که اقتصاد دولتی را هم نابود کرده و اقتصاد آزاد هم که اصلاً نداشته (در ایران اصلاً کسی نمیتواند مستقلاً سرمایه داری داشته باشد) بنابراین تمام این فقر و بیچارگی حاصل این سازمانهای اقتصادی سپاه بوده و هست و تاثیری روی وضع مردم ندارد. وضع مردم خرابتر میشود به این دلیل که سپاه میخواهد دزدی بیشتری بکند.
پرسش: آیا اتحادیه اروپا النهایه قدرت آنرا دارد که طرح بازگشت تحریمها را شکست بدهد؟
هادی روشن روان : کل معامله اتحادیه اروپا با رژیم در سال ۱۴ میلیارد دلار است ولی اتحادیه اروپا با آمریکا ۶۰۸ میلیارد دلار است و اروپا نمیتواند در هیچ شرایطی رابطهاش را با آمریکا بخاطررژیم از نظر اقتصادی بهم بزند. یعنی چه دولتها بخواهند و چه نخواهند، هیچکدام از این شرکتها حاضر به انجام اینکار نیستند. اگر اخبار گذشته را بخاطر بیاورید، آمریکا یکی از بانکهای فرانسوی را بخاطر ارتباطش با رژیم به مبلغ ۸ میلیارد دلار جریمه کرد. یا بانکی در انگلیس و آلمان. بنابراین اینها به سادگی نمیتوانند رابطهشان را با آمریکا بهم بزنند و از طرف دیگر آمریکا هم به صراحت اعلام کرده است که ما قانون تحریمهای ثانویه را اجرا خواهیم کرد، پس از نظر اقتصادی این جواب نداد. اما از نظر سیاسی رژیم دارد تبلیغات عکس میکند، کسی که الان آمده روی میز رژیم گذاشته اتحادیه اروپا است آنهم شرایطی است که آقای ماکرون که رفت آمریکا با ترامپ گذاشتند و آنهم اینکه رژیم را وادار کنند سه مساله را بپذیرد:
– برد موشکی را محدود کند (همان چیزی که در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت هم سر برجام آمده بود که برای سلاحهای اتمی نتوانند این موشکها را استفاده کنند)
– دخالت در کشورهای منطقه را متوقف کند
– حقوق بشر را در ایران رعایت کند
اینها روی این موارد مذاکره میکنند و میگویند اگر شما اینها را نپذیرید ما هم خارج میشویم ولی اگر اینها را بپذیرید میشود روی بقیهاش مذاکره کرد که البته ما با آمریکا مذاکره میکنیم. یعنی تا زمانیکه آمریکا به برجام برنگردد اینها نمیتوانند کاری برای رژیم بکنند چون شرکتهای اروپایی و اتحادیه اروپا با اینها همکاری نخواهد کرد ولی اینها به دلیل اینکه در بن بست قرار دارند با اینها دارند بازی تبلیغاتی میکنند.
پرسش : دلیل اینکه دولت قصد ادغام سپاه و ارتش را دارد چیست؟
هادی روشن روان : اولاً که همچنین توانی ندارد، فرمانده کل قوا خامنهای است و ارتش و سپاه هم تحت فرمان خامنهای است. اینکه چنین چیزی هست این از جنگی است که بین سپاه و روحانی وجود دارد، سپاه میگوید همه چیز را دست من بدهید یا میخواهند خود روحانی را کنار بگذارند یا بتوانند کاری کنند که دولت روحانی مواضع اقتصادیاش را دست سپاه بدهد.
یک همچنین جنگی دارند و طرف دیگر هم میگوید با این مساله ای حل نمیشود و در این شرایط باید از ادعاهای گذشته بگذریم و به برخی خواستههای اتحادیه اروپا جواب بدهیم تا بتوانیم چند روزی بیشتر در این بازی باقی بمانیم. چنین جنگی وجود دارد که در ۲۹ فروردین روحانی برای اینکه حرفی علیه سپاه بزند گفت که ارتشیها از نظر سیاسی خیلی خوب میفهمند ولی در سیاست دخالت نمیکند و از طرفی امیران ارتش اختلاس آنچنانی نداشتند یعنی هم گفت سپاه اختلاس داشته و هم گفت در سیاست دخالت میکند و چنین جنگی مطرح شد.
اگر بخواهد تا ته خط برود چون الان دیگه مثل دفعات قبل هم نیست که خامنهای بخواهد نرمش قهرمانانه انجام بدهد خامنهای اگر بخواهد ایندفعه باید تسلیم بشود و اگر تسلیم بشود اینهم یکی از راه حلهاست که سپاه را در ارتش وارد کنند و دیگر ارگان تروریستی به نام سپاه نباشد و چنین بازی کنند ولی این در صورتی است که دستش را برای تسلیم بلند کند.
درهمین زمینه :