عمق غارت و چپاول رژیم و فقر مردم؛ کنفرانس عباس داوری در شبکه تصویری ایران آزادی

عمق غارت و ترفندهایی که رژیم برای چپاول هرچه بیشتر مردم ایران به کار می‌گیرد و فشارهایی که بر طبقه کارگر اعمال می‌کند موضوع ست که در کنفرانس عباس داوری در شبکه تصویری ایران آزادی ارائه شده است.
با سلام به همه دوستان عزیز و به ویژه به قیام آفرینان قهرمان
بحث امروز ما در مورد عمق غارت و چپاول رژیم و فقر مردم می‌باشد. به خصوص چند نفر از دوستان سئوال کرده‌اند که چرا رژیم قادر نیست هیچ مشکلی از مردم را حل کند؟
این رژیم از همان ابتدا اقتصاد کشور را در سه پهنه بازرگانی، ارزی و پولی و مصادره اموال رژیم گذشته به دست گرفت. یعنی اتاق بازرگانی، همچنین مسأله ارزی و پولی کشور، و علاوه بر آنها بنیادها و مؤسساتی که دهها میلیارد دلار اموال مصادره شده رژیم شاه و اعوان و انصارش، در انحصار کامل خمینی و افراد او قرار گرفت و به این ترتیب با سرمایه‌های ملی این مردم و ارزهایی که وارد کشور می‌شد و همچنین با کلان ثروتهایی که از رژیم شاه به دست گرفتند، هیچ منفذ و روزنه‌ای که مردم دیگر بتوانند از آن استفاده کنند، باقی نگذاشتند و ساختاری تشکیل دادند که در این ۴ دهه مردم ما را به خاک سیاه نشاندند.
پرسش: می‌خواهم ببینم که به دست گرفتن ارز و پول کشور چه اشکالی داشته مگر پول و ارز در بانکها نبوده؟‌
عباس داوری:‌ این سئوال بسیار مهم است. توجه کنید اولین کاری که خمینی با ارز یعنی مشخصاً با دلار کرد، آن را دو نرخه اعلام کرد. یک نرخ رسمی و یک نرخ بازار آزاد. یعنی فروش ارز توسط بانک مرکزی با نرخ رسمی فقط بطور انحصاری به غارتگران وابسته به رژیم انجام می‌شد. روزنامه جمهوری (رژیم) پس از ۳۳ سال در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۰، آماری از قیمت ارز در بازار آزاد و نرخ رسمی در ۳۳ سال گذشته داده مطابق این آمار معدل قیمت نرخ رسمی در ۱۰ سال حکومت خود خمینی هر دلار برابر با ۷.۵ (هفت و نیم) تومان و معادل قیمت نرخ بازار آزاد در همین مدت برابر با هر دلار ۵۳ تومان بود. یعنی به طور میانگین در ۱۰ سال اول حکومت خمینی، نرخ ارز در بازار آزاد بیش از ۷ برابر نرخ رسمی بوده است. یعنی وقتی یک مؤسسه و یا یک فرد رژیمی مثلاً ۵ میلیون دلار از بانک مرکزی ارز می‌خرید، می‌توانست در بازار آزاد در ایران، یا با خرید کالا از خارج، حداقل ۳۵ میلیون دلار سود خالص به جیب بزند. حالا توجه کنید بعد از مرگ خمینی، در دو سال ۱۳۶۹ و ۷۰ خامنه‌ای و رفسنجانی، نرخ رسمی دلار را به ۶ تومان تنزل دادند، و نرخ بازار آزاد دلار به ۱۴۲ تومان، یعنی نزدیک به ۳۷ برابر نرخ رسمی رسید.
حال فرض کنید دفتر خامنه‌ای ۱۰۰ میلیون دلار ارز رسمی از دولت خریده در بازار آزاد این پول تبدیل به ۳ میلیارد و هفتصد هزار دلار می‌شود و آن را از طریق بانک مرکزی به مزدوران خودش در کشورهای مختلف می‌فرستد. یعنی از ثروت مردم بدون این که آب از آب تکان بخورد ۳ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار از پولی که به مردم متعلق بود از کیسه‌ی مردم درآمد همین کار را سپاه پاسداران و سایر سرکرده‌های رژیم انجام می‌دهند. بنابراین وقتی درآمد دولت از نفت مثلاً ۱۰۰ میلیارد دلار باشد، از کیسه‌ی مردم ما، تفاوت قیمت این پول با قیمت بازار را در می‌آورند. همین کارهای اخیر روحانی شیاد را ببینید که قیمت یک دلار در بازار آزاد را به نزدیک به ۵ هزار تومان رسانده در حالی که قیمت رسمی آن ۳۷۰۰ تومان است یعنی هزینه‌های سرکوب مردم را از تفاوت این دو نرخ در بیاورد. یعنی هر دلاری که وارد ایران می‌شود، در یک چرخه ضد مردمی فقط به ضرر مردم تمام می‌شود.
از سال ۶۷ به بعد دیگر جنگ ایران و عراق هم تمام شده بود. در سالهای ۶۹ و ۷۰ نفت ایران از بالاترین میزان تولید برخوردار بود. قیمت رسمی دلار ۶ تومان بود. الان قیمت دلار، به ۳۷۰۰ تومان رسیده است. هیچ دلیل اقتصادی وجود ندارد که کشوری مانند ایران که صادر کننده نفت است، ارزش رسمی پول کشور، به یک ۶۰۰ ام، تنزل کرده باشد. تنها دلیل غارت بی‌حد و حصر دلارهای حاصل از صادرات به ویژه نفت و گاز و ریختن قسمت مهمی از آن غارت برای آسیاب کشتار مردم منطقه است. نه تنها درآمدهای ملی مطلقاً وارد چرخه اقتصادی مردم نمی‌شود، بلکه حکومت ضدبشری، آن را به غارت می‌برد و کسی پاسخگو نیست. هرچی هست غارت و چپاول ثروتها و دسترنجهای مردم است. روزانه دهها تجمع علیه این چپاولگران و غارتگران حقوق کارگران در سراسر کشور برگزار می‌شود.
پرسش: آیا این رژیم توان حل مشکلات اقتصادی مردم را حتی به صورت یک رفرم دارد؟‌ اگر ندارد دلیل آن چیست؟‌
عباس داوری:‌ پاسخ این است که این رژیم مطلقاً نمی‌تواند حتی به قول شما بصورت رفرم هیچ مشکل اقتصادی را حل کند. زیرا:‌
اولا-ساختار اقتصادی این رژیم یک ساختار انگلی واسطه گری است و نه ساختار تولید کننده. رادیو فرهنگ (رژیم) روز ۲۲ فروردین ۹۵ صدای مصری نماینده مجلس رژیم در بررسی بودجه سال ۹۵ را پخش می‌کرد و او گفت:‌ «نظام تولیدی کشور که متأثر از نظام بانکداری است، امکان نداره با ۳۰ درصد بهره بانکی ما ایجاد اشتغال در کشور بکنیم. این‌ها ربطی هم به نظام بودجه ریزی ما ندارد.»‌ و «نظام گمرکی ما گرفتار ۲۵ میلیارد دلار، یعنی نزدیک به ۸۰ هزار میلیارد تومان کالای قاچاق است»‌.
ثانیا-ثروتها و سرمایه‌های مردم ما اساساً دست «ستادها» و «بنیادها» و «صندوق‌ها»ی باصطلاح قرض الحسنه و به میزان زیادی در میان چنگالهای خونین پاسداران رژیم است. این‌ها همه بودجه رژیم را می‌برند. روزنامه جهان صنعت در ۲۰ بهمن ۹۴ یعنی ۲ سال پیش نوشته بود:‌ «بخش عظیمی از حجم اقتصاد در اختیار دولت، حاکمیت، شرکت‌ها و بنگاه‌های فرادولتی، سهمیه‌بگیر، غیرپاسخگو، بدون کنترل و… قرار دارد» تمامی گلوگاههای واردات و صادرات کشور، از جمله فرودگاهها و عمده شرکتهای هوایی در چنگالهای پاسداران می‌باشد.
ثالثا-سیاست رژیم مبتنی بر صدور تروریسم به کشورهای دیگر است. تا هر کالایی را که رژیم لازم دارد، و یا هر سلاح و مهمات و پول را به مقصدهای مختلف از ایران خارج کنند تا به کشتار مردم بیگناه کشورهای دیگر سوخت برساند.
قابل ذکر است که چنین سازمانی مطلقا اجازه رفرم ​​ندید. رژیم مطلقا به هیچ شهروند ایرانی چیزی نخواهد داد.
سوال: آیا رژیم با چاپ اسکناس و مانورهای این موارد نمیتواند به درآمد فقرا کمک کند؟ اگر این کار را انجام دهد آیا به نفع رژیم نیست؟
عباس داوری: شما در این حكمیت با یک موضوع فساد مالی مواجه هستید. سرکردگان رژیم در یک فساد مالی در اندازه میلیارد دلاری غوطه ور هستند. در هر کشوری بانک مرکزی به نسبت سایر سازمان ها باید از فساد دور باشد. اما روزنامه رسالت رژیم ۲۹ اردیبهشت ۹۳ می نویسد: “تخلف وزارت صنعت و بانک مرکزی در رانت ۶۵۰ میلیون یورو ثابت شده است”. همچنین در روز ۲۲ دی ۹۳ خبرگزاری فارس نوشت: مجیدی پلیس آگاهی نیروی انتظامی می گوید: “در سه ماهه اول سال ۹۳ نسبت به مدت مشابه سال گذشته، ۲۷ درصد غارت، همکاری در معاملات دولتی ۲۰ درصد و زمینخواری بیش از ۴۰ درصد« افزایش » یافتهاست »
در برنامه تلویزیونی رژیم در فروردین فروردین ۹۴ با شرکت آخوند جنایتکار پورمحمدی، وزیر دادگستری روحانی در آن زمان و از قاتلان ۳۰ هزار زندانی قاتل، و زاکانی از مجلس نمایندگان مجددا پخش شد، آخوند پور محمدی جرم و جنایتکار، غیرقابل اعتراف کرد و گفت: بله “پول کثیف و رسوخ این پولها در سراسر رژیم”، سپس می گوید: “یک کوچی می گوید که در داخل حباب های درشت …” ظاهر می شود که در لایه های درونی، یعنی کرم مغزی کوبنده کوره.
نمونه های دیگر: سال ۹۲ اعلام شد ۲۹۰۶ پروژه نیمه تمام در زمان احمدی نژاد رها شده است. در بررسی بودجه سال ۹۶ تصریح شده است که «انواع طرح ها به تفکیک نوع پروژه برای طرح های ملی و استان مشخص شده است که ۶۰۴۹ مورد ملی و ۷۰۶۱۵ مورد آن استان است. در مجموع ۷۶۶۶۴ طرح نیمه تمام وجود دارد ».
مهمتر از آن بدهی های دولت است. چند ماه پیش اعلام شد: “بیش از ۵۵۰ هزار میلیارد تومان از بدهی ۷۰۰ هزار میلیارد تومانی دولت کنونی دولت در روحانی ایجاد شده است و ۱۵۰ هزار میلیارد تومان بدهی از احمدی نژاد به ارث رسیده است”.
از آنها مهمتر بودجه روحانی برای سال ۹۷ یک میلیون و ۲۰۰ هزار میلیارد تومان است یعنی این دولت باید هر ماه ۱۲۰ هزار میلیارد تومان به این سرکرده های سیری ناپذیر بپردازد.
می توان نتیجه گرفت که ساختار و فساد این رژیم مطلقا اجازه نمی دهد به کسی پولی پرداخت بشود.
سوال: ما در ایران کارگرانی داریم که درمورد مبارزه هستند و در حد توانایی تقلب خود از روشهای مختلفی پیروی می کنند … که باید آنها را تبریک گفت، اما در ایران یک نوع کارگر دیگر که از حقوق و حقوق خود آگاه نیستند. سئوال این است که چگونه باید با گروهی از کارگران که کم تعدادشان ارتباط برقرار کرده اند ارتباط برقرار شود تا آنها نسبت به حق و حقوق خود آگاهی کامل پیدا کنند؛ در حالی که امروزه در اتحادیه های کارگری ایران فعالیت کاری ندارند؟
عباس داوری: از زمان مصدق کبیر، یعنی در دهه ۲۰ و ۳۰، کارگران ما، تشکلهای کارگری تقریبا مناسب بودند. هر اتحادیه تجاری داشت یا نمایندگی های کارگری در واحد کار وجود داشت.
اما هنگامی که خمینی آمد، یکی از نخستین کارهای او لغو قانون کار و انهدام همه تشکل های کارگری بود و به جای آن در هر محیط کار جاسوسخانه درست شد. این یکی از خیانت های مهم خمینی به طبقه کارگر بود.
در سال ۵۸، حزب چماقدارن یعنی حزب جمهوری رژیم، با حمله و هجوم به خانه کارگر، با سرکردگی علی ربیعی که امروز وزیر کار روحانی شیاد است، و علیرضا محجوب خانه کارگر از آن تاریخ تا الان به استخدام خود در آورده اند. علی ربیعی از شکنجهگران شناخته شده دههی ۶۰، نخست وزیر کار رژیم است که به طور رسمی نمایندگان کارگران را در موقع تعیین حداقل دستمزد برای سالهای ۹۵ و ۹۶ اخراج کرد و این امر غیر از قانون کار مصوب رژیم در دیماه سال ۶۹ است.
کار بجایی رسیده که سپاه پاسداران در انبوه مؤسسات و شرکت های وابسته به خود، اعتراض کارگران را با فریب دادن و جبران خسارت پاسخ می دهد. در اوایل آبان ۹۵، تعداد ۱۷ کارگر محروم معدن «طلا آق دهره» متعلق به سپاه پاسداران، به خاطر اعتراض به اخراجشان ۳۰ تا ۱۰۰ ضربه و پرداخت ۵۰۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم شد. در حال حاضر اغلب کارگران در مؤسسات سپاه پاسداران و یا دولت به کار مشغول هستند.
اما علیرغم سورکوب شدید کارگران توسط این رژیم، اما کارگران توانستند در سال ۱۳۹۵، ۲۱۷۱ اعتراض گروه جمعی را در شهرهای مختلف ایران داشته باشند. مهمترین ویژگی تظاهرات و اعتراض کارگران در سال گذشته، سیاسی شدن شعارها بود. کارگران شعار میدادند: «جای کارگر زندان نیست. مزد کارگر شلاق نمی شود »،« کارگرزندانی آزاد باید ریشه کن شود »،« زندانی سیاسی باید آزاد شود »،« غارتگران آزاداند، کارگران زندانند ». این نشان می دهد که کارگران ما خیلی آگاه هستند، اما بیکاری، سرکوب و اخراج و … از عوامل مهم است که کارگران را بسیار آزار می دهد. باید به رژیم فشار آورد تا نمایندگی ها، اتحادیه های کارگری را به رسمیت بشناسند. ما باید از حقوق کارگران دفاع کنیم و اعلام کنیم که حقوق حداقل حقوقشان را به جهانیان تحمیل کنیم. از نوشتن نامه به سازمان بین المللی کار و توضیح وضعیت کارگران ایران، خودداری نکنید لطفا با کارگرانانی که هم ارتباط دارند، همین موضوع را به آنها بگویید. بدین معنی که کار مهم است، تحمیل نمایندگی های کارگری و سندیکاها به این رژیم است.
سوال: دلیل اینکه رژیم با تشکیل هر نوع سندیکایی مخالف است یا خیر؟ از جمله سندیکای کارگران یا رانندگان که این قشر بیشترین فشار و اجحاف روی رویشان است؟
عباس داوری: اگر به ریشه‌ی این رژیم نگاه کنید، می‌بینید این رژیم تحمل هیچ تشکلی را ندارد. زیرا هر تشکلی نشان از یک وحدت است و این رژیم ضد وحدت آحاد مردم ایران است و اگر تشکل قوی کارگران ایجاد شود رژیم دیگر نمی‌تواند به سادگی حقوق کارگران را پایمال کند. اما چون رژیم، حقوقی برای کارگران به رسمیت نمی‌شناسد، داشتن تشکل به معنی به رسمیت شناختن حقوق یک قشر، یا مؤسسه و یا … می‌باشد. به این دلیل این رژیم از اول تشکلهای دانشجویی، تشکل‌های کارمندی و مهمتر از آنها، تشکل‌های کارگری و سندیکاهای قدرتمند کارگری را منهدم کرد. اما ما می‌بینیم اکنون کارگران قسمتهای مختلف تلاش دارند تشکل خود را به رژیم تحمیل کنند ایجاد تشکلهای کارگری برای کارگران بسیار مهم و حیاتی است. وقتی در یک محیط کاری رژیم نمی‌گذارد تشکل کارگری راه بیافتد، کارگران نباید از برپایی تشکیلات خود کوتاه بیایند چون در همه قوانین کشورهای مختلف، ایجاد تشکلهای کارگری در محیطهای کاری را به رسمیت شناخته است. این موضوع در سازمان بین‌المللی کار که رژیم نیز در آن عضویت دارد و باید به تشکلهای کارگری اجازه تشکیل بدهد تاکید شده است.
مارا درحساب های زیر دنبال کنید توئیترkhozestan_khoro@ کانال تلگرام khozestan_khorosh@ ادمین کانال تلگرام manouch_ra@