قسمت هفتم از سلسله مقالات خمینی کیست ؟ خمینی تنها راه پاسخ به بحران هایی که به دلیل ماهیت ارتجاعی توان حل آن را نداشت درصدور بحران می دید
دراین مقاله با کارکرد های این اهریمن برای نابودی حرث ونسل ایرانی بیشتر آشنا خواهید شد خواندن وبازنشر این سلسله مقالات را به همه دوستان عزیز توصیه می کنیم
قسمت هفتم :
آغاز جنگ:
تحریکاتی که در واقع از فردای پیروزی انقلاب شروع شده بود: نهایتاً خود را بهصورت درگیریهای مرزی نشان داد:
«درگیریهای پراکندهیی که از هفته پیش در مناطق مرزی ایران و عراق رو بهشدت گذاشته بود به یک جنگ تمامعیار میان دو کشور تبدیل شد» (کیهان ۱۵شهریور ۵۹).
«به فرمان امام (فرماندهی کل قوا) نیروهای انقلاب آمادگی خود را برای تصرف عراق با پشتیبانی مسلمین اعلام کردند» (جمهوری اسلامی، ۱۸شهریور ۵۹).
خمینی در روز ۳۱شهریور در پیامی بهمناسبت اول ماه مهر رژیم عراق را «کافر» نامید و از ارتش عراق خواست که علیه رژیم حاکم بر کشورشان قیام کنند. (کیهان ۱مهر ۵۹).
سرانجام آرزوی گردانندگان رژیم ایران تحقّق یافت و جنگ ایران و عراق در نیمروز ۳۱شهریور ۱۳۵۹ با حمله هواپیماهای عراقی به ایران آغاز شد.
این جنگ «اگر چه با تجاوز گسترده قوای عراقی به خاک میهن ما اوج گرفت امّا از روز اول دقیقاً توسّط خمینی با هدف صدور تروریسم بهمنظور سرپوش گذاشتن بر بحرانها و مقاومت داخلی زمینهسازی و برانگیخته شد حال آن که کاملاً اجتناب پذیر بود».
پس از فتح خرمشهر دولت عراق اعلام کرد نیروهایش را از خاک ایران خارج کرده است و خواهان پایان دادن به جنگ از راه مذاکرات صلح شد. اما خمینی به چیزی کمتر از سرنگونی رژیم صدام حسین راضی نبود.
چند ماه بعد مجمع عمومی سازمان ملل متّحد در روز ۲۲اکتبر۱۹۸۲(۳۰مهر۶۱) خواست خود را مبنی بر آتشبس فوری جنگ بین ایران و عراق و عقبنشینی نیروها تا مرزهای بینالمللی اعلام کرد.
این قطعنامه با ۱۱۹رای موافق در مقابل یک رأی مخالف (رای نماینده رژیم) و ۱۵رای ممتنع به تصویب رسید (لوموند ۲۵اکتبر۱۹۸۲).
خمینی شعار قدس از طریق کربلا
رژیم خمینی در این زمان بر سر یک دوراهی قرار گرفت: جنگ یا صلح؟ کنفرانس اسلامی و کشورهای بزرگ عضو کنفرانس تلاش زیادی کردند تا رژیم را بهصلح تشویق کنند. سران کنفرانس اسلامی و بسیاری از شخصیتهای بینالمللی برای میانجیگری بهتهران آمدند، حتی حاضر شدند که پول زیادی هم بهرژیم بدهند ولی رژیم خمینی زیر بار صلح نرفت. در حالیکه دولت عراق از همان ماههای اول جنگ خواهان آتشبس و صلح شده بود و این را مستمراً اعلام میکرد. صلح برای رژیم در آن شرایط میتوانست یک صلح پیروزمند باشد اما رژیم جنگ را ادامه داد و گفت مسأله اراضی خودمان یک مسأله فرعی بوده ما باید رژیم نامشروع بعثی-صهیونیستی حاکم بر عراق را سرنگون کنیم و یک دولت اسلامی در عراق برپا کنیم و باید نجف و کربلا را بگیریم تا از این طریق بیتالمقدس و قدس شریف را از دست اسراییل آزاد کنیم! این شعار دجالگرانه، بر ضد مصالح و منافع مردم ایران و حتی فلسطین بود. چندماه بعد، در نوامبر سال ۱۹۸۲(برابر با آبان سال ۱۳۶۱) اسراییل بهمنظور بیرون کردن سازمان آزادیبخش فلسطین از خاک لبنان، به این کشور حمله کرد و بخشهای وسیعی از آن را اشغال کرد. در اثر این حمله، سازمان آزادیبخش ستاد فرماندهی خود را از بیروت به تونس منتقل کرد و در چنین فضایی که همه اعراب، تودههای عرب و بسیاری از کشورهای عربی درصدد کمک به فلسطینیها و لبنان بودند، خمینی رسماًًًً با دجالیت تمام سخنرانی کرد و گفت: «مبادا شما گول بخورید و بهجای کربلا به فکر بیروت باشید، بهفکر لبنان باشید، اینها شعارهای انحرافی است، خیر آزادی قدس از طریق کربلا میگذرد».
موسوی نخستوزیر رژیم اعلام داشت: «جوّسازیهای بینالمللی نمیتواند در اراده ملّت ما برای ادامه جنگ تا پیروزی اثر بگذارد» (اطلاعات ۳آبان ۶۱).
رفسنجانی: «.. ما اگر آتشبس را میپذیرفتیم سقوط حکومتمان را میپذیرفتیم... بیداری امام، هوشیاری امام، و رهبری قاطع امام؛ این بود که یک لحظه اجازه نمیداد ما اسم آتشبس را ببریم»... (اطلاعات ۲مهر ۱۳۶۲).
تحریکاتی که در واقع از فردای پیروزی انقلاب شروع شده بود: نهایتاً خود را بهصورت درگیریهای مرزی نشان داد:
«درگیریهای پراکندهیی که از هفته پیش در مناطق مرزی ایران و عراق رو بهشدت گذاشته بود به یک جنگ تمامعیار میان دو کشور تبدیل شد» (کیهان ۱۵شهریور ۵۹).
«به فرمان امام (فرماندهی کل قوا) نیروهای انقلاب آمادگی خود را برای تصرف عراق با پشتیبانی مسلمین اعلام کردند» (جمهوری اسلامی، ۱۸شهریور ۵۹).
خمینی در روز ۳۱شهریور در پیامی بهمناسبت اول ماه مهر رژیم عراق را «کافر» نامید و از ارتش عراق خواست که علیه رژیم حاکم بر کشورشان قیام کنند. (کیهان ۱مهر ۵۹).
سرانجام آرزوی گردانندگان رژیم ایران تحقّق یافت و جنگ ایران و عراق در نیمروز ۳۱شهریور ۱۳۵۹ با حمله هواپیماهای عراقی به ایران آغاز شد.
این جنگ «اگر چه با تجاوز گسترده قوای عراقی به خاک میهن ما اوج گرفت امّا از روز اول دقیقاً توسّط خمینی با هدف صدور تروریسم بهمنظور سرپوش گذاشتن بر بحرانها و مقاومت داخلی زمینهسازی و برانگیخته شد حال آن که کاملاً اجتناب پذیر بود».
پس از فتح خرمشهر دولت عراق اعلام کرد نیروهایش را از خاک ایران خارج کرده است و خواهان پایان دادن به جنگ از راه مذاکرات صلح شد. اما خمینی به چیزی کمتر از سرنگونی رژیم صدام حسین راضی نبود.
چند ماه بعد مجمع عمومی سازمان ملل متّحد در روز ۲۲اکتبر۱۹۸۲(۳۰مهر۶۱) خواست خود را مبنی بر آتشبس فوری جنگ بین ایران و عراق و عقبنشینی نیروها تا مرزهای بینالمللی اعلام کرد.
این قطعنامه با ۱۱۹رای موافق در مقابل یک رأی مخالف (رای نماینده رژیم) و ۱۵رای ممتنع به تصویب رسید (لوموند ۲۵اکتبر۱۹۸۲).
خمینی شعار قدس از طریق کربلا
رژیم خمینی در این زمان بر سر یک دوراهی قرار گرفت: جنگ یا صلح؟ کنفرانس اسلامی و کشورهای بزرگ عضو کنفرانس تلاش زیادی کردند تا رژیم را بهصلح تشویق کنند. سران کنفرانس اسلامی و بسیاری از شخصیتهای بینالمللی برای میانجیگری بهتهران آمدند، حتی حاضر شدند که پول زیادی هم بهرژیم بدهند ولی رژیم خمینی زیر بار صلح نرفت. در حالیکه دولت عراق از همان ماههای اول جنگ خواهان آتشبس و صلح شده بود و این را مستمراً اعلام میکرد. صلح برای رژیم در آن شرایط میتوانست یک صلح پیروزمند باشد اما رژیم جنگ را ادامه داد و گفت مسأله اراضی خودمان یک مسأله فرعی بوده ما باید رژیم نامشروع بعثی-صهیونیستی حاکم بر عراق را سرنگون کنیم و یک دولت اسلامی در عراق برپا کنیم و باید نجف و کربلا را بگیریم تا از این طریق بیتالمقدس و قدس شریف را از دست اسراییل آزاد کنیم! این شعار دجالگرانه، بر ضد مصالح و منافع مردم ایران و حتی فلسطین بود. چندماه بعد، در نوامبر سال ۱۹۸۲(برابر با آبان سال ۱۳۶۱) اسراییل بهمنظور بیرون کردن سازمان آزادیبخش فلسطین از خاک لبنان، به این کشور حمله کرد و بخشهای وسیعی از آن را اشغال کرد. در اثر این حمله، سازمان آزادیبخش ستاد فرماندهی خود را از بیروت به تونس منتقل کرد و در چنین فضایی که همه اعراب، تودههای عرب و بسیاری از کشورهای عربی درصدد کمک به فلسطینیها و لبنان بودند، خمینی رسماًًًً با دجالیت تمام سخنرانی کرد و گفت: «مبادا شما گول بخورید و بهجای کربلا به فکر بیروت باشید، بهفکر لبنان باشید، اینها شعارهای انحرافی است، خیر آزادی قدس از طریق کربلا میگذرد».
موسوی نخستوزیر رژیم اعلام داشت: «جوّسازیهای بینالمللی نمیتواند در اراده ملّت ما برای ادامه جنگ تا پیروزی اثر بگذارد» (اطلاعات ۳آبان ۶۱).
رفسنجانی: «.. ما اگر آتشبس را میپذیرفتیم سقوط حکومتمان را میپذیرفتیم... بیداری امام، هوشیاری امام، و رهبری قاطع امام؛ این بود که یک لحظه اجازه نمیداد ما اسم آتشبس را ببریم»... (اطلاعات ۲مهر ۱۳۶۲).
فتح «قدس»
با سلاح اسرائیل!
روزنامه فرانسوی لومتن (۲۵ژوئن ۱۹۸۳) با انتشار اسناد و مدارک یکی از بزرگترین قراردادهای تسلیحاتی رژیم خمینی با دولت اسراییل را افشاء کرد. واسطهاین معامله یعقوب نیمرودی (سرهنگ اسرائیلی) و خریدار ایرانی آن «وزارت دفاع ملی جمهوری اسلامی ایران» بود و واسطه آن صادق طباطبایی بود. در این گزارش کلیشه پاسپورت طباطبایی با مهر ورود رسمی به اسراییل و همچنین کلیشه سند انتقال یکی از محمولههای تسلیحاتی از تلآویو به تهران به تاریخ ۴ژوئن ۱۹۸۱ درج شده بود.
روزنامه فرانسوی لومتن (۲۵ژوئن ۱۹۸۳) با انتشار اسناد و مدارک یکی از بزرگترین قراردادهای تسلیحاتی رژیم خمینی با دولت اسراییل را افشاء کرد. واسطهاین معامله یعقوب نیمرودی (سرهنگ اسرائیلی) و خریدار ایرانی آن «وزارت دفاع ملی جمهوری اسلامی ایران» بود و واسطه آن صادق طباطبایی بود. در این گزارش کلیشه پاسپورت طباطبایی با مهر ورود رسمی به اسراییل و همچنین کلیشه سند انتقال یکی از محمولههای تسلیحاتی از تلآویو به تهران به تاریخ ۴ژوئن ۱۹۸۱ درج شده بود.
جنگ ضامن بقای رژیم خمینی:
پیوند تنگاتنگ بقا و هستی این رژیم رو به مرگ با جنگ باعث شده بود به جنگ خانمانسوزی که جز نکبت بدبختی، فقر، فساد، فحشا، گرانی و... برای مردم حاصلی نداشت «اولویّت مطلق» بدهد آن را «در رأس امور» اعلام کند «سیستم اجرایی» مملکت را به تمامی به خدمت آن درآورد و بر ادامه این بلای همه گیر که بیش از دو میلیون کشته و مجروح حدود سه میلیون آواره، ۵۰شهر و ۳هزار روستای ویران و ضایعات تلفات و خسارات جبران ناپذیری به بار آورد اصرار بورزد.
رفسنجانی از عاملان اصلی ادامه جنگ نیز در نماز جمعه ۱۸مرداد ۱۳۷۰(۹اوت ۱۹۹۱) گفته بود: «جنگ بدون هیچ اغراق حدود هزار میلیارد دلار خسارت داشته... و هر ایرانی در دوران جنگ ۵۰درصد فقیرتر شده است» (رادیو رژیم ۱۸مرداد ۱۳۷۰).
خمینی همواره تکرار میکرد: جنگ «یک نعمت و موهبت الهی» و «سرنوشت ملت بسته به آن» است (کیهان ۱۲بهمن ۱۳۶۲).
پرورش وزیر
آموزش و پرورش رژیم: «... طبق آماری که ما در دست داریم ۵۳ تا ۵۷درصد از دانشآموزان عضو بسیج در جبهههای جنگ
هستند و ما هر روز میبینیم که مدرسهیی با نام شهیدی آشنا میشود» (کیهان ۹مهر۶۲).
خمینی خود
مکرراً اعتراف کرده که ”صلح“ بهمثابه ”دفن اسلام“ میباشد. رفسنجانی نیز تأکید میکند
که ”ما هیچ راهی جز ادامه جنگ... نداریم اگر بخواهیم در این زمینه سازشکاری
کنیم... در هرصورت باید جای خود را به دیگران بدهیم» (کیهان ۴تیرماه ۶۴).
*
افتضاح ایرانگیت:
روز ۱۳آبان ۱۳۶۵ ماجرای روابط پنهانی رژیم خمینی با آمریکا از پرده به در افتاد و رسوایی جدیدی دامنگیر خمینی شد. خمینی که سالها از قبل «مبارزه با آمریکا» و «رژیم اشغالگر قدس» سودهای کلان برده بود و بسیاری از حریفان را به مدد سلاح مبارزه با «استکبار» از صحنه بیرون افکنده بود حال روشن شد که خود او سالهاست که هم با آمریکا و هم با اسراییل روابط پنهانی گستردهیی داشته است. افشای این روابط پنهانی که به «ایرانگیت» معروف شد رسوایی رژیم نیرنگ کار را باز هم بیشتر کرد. یکی از موضوعات مذاکرات بین اولیور نورث و گردانندگان رژیم علاوه بر تحویل موشکهای تاو، محدود کردن حضور مجاهدین در آمریکا و حمایتی که در کنگره داشتهاند بوده است.
گزارش کمیسیون تاور (بند ۴، ص ۳۶۰) که در اسفند ۱۳۶۵ منتشر شد نشان میدهد که رژیم آخوندی از وزارتخارجه آمریکا خواسته بود که در اعلامیهیی رسمی سازمان مجاهدین خلق را تروریست و مارکسیست بنامد.
در روز ۲۴ژوییه ۱۹۸۵ در پایان یک جلسه استماع کمیته خارجی در مجلس نمایندگان آمریکا ریچارد مورفی دستیار وزیر خارجه در امور خاور نزدیک بدون هیچ زمینه قبلی و بیآن که هیچیک از نمایندگان حاضر از وی در این مورد پرسشی کنند بیانیهیی را درباره سازمان مجاهدین خلق ایران خواند که در آن آمده بود:
«... آنها یک گروه نظامی اسلامی و ضددموکراتیک و ضدآمریکایی و اشتراکی هستند و از تروریسم و خشونت بهعنوان ابزار اصلی پیشبرد سیاستهایشان استفاده میکنند» («مجاهد» شماره ۳۵۸، ۱۱مهر ۱۳۷۳).
افتضاح ایرانگیت:
روز ۱۳آبان ۱۳۶۵ ماجرای روابط پنهانی رژیم خمینی با آمریکا از پرده به در افتاد و رسوایی جدیدی دامنگیر خمینی شد. خمینی که سالها از قبل «مبارزه با آمریکا» و «رژیم اشغالگر قدس» سودهای کلان برده بود و بسیاری از حریفان را به مدد سلاح مبارزه با «استکبار» از صحنه بیرون افکنده بود حال روشن شد که خود او سالهاست که هم با آمریکا و هم با اسراییل روابط پنهانی گستردهیی داشته است. افشای این روابط پنهانی که به «ایرانگیت» معروف شد رسوایی رژیم نیرنگ کار را باز هم بیشتر کرد. یکی از موضوعات مذاکرات بین اولیور نورث و گردانندگان رژیم علاوه بر تحویل موشکهای تاو، محدود کردن حضور مجاهدین در آمریکا و حمایتی که در کنگره داشتهاند بوده است.
گزارش کمیسیون تاور (بند ۴، ص ۳۶۰) که در اسفند ۱۳۶۵ منتشر شد نشان میدهد که رژیم آخوندی از وزارتخارجه آمریکا خواسته بود که در اعلامیهیی رسمی سازمان مجاهدین خلق را تروریست و مارکسیست بنامد.
در روز ۲۴ژوییه ۱۹۸۵ در پایان یک جلسه استماع کمیته خارجی در مجلس نمایندگان آمریکا ریچارد مورفی دستیار وزیر خارجه در امور خاور نزدیک بدون هیچ زمینه قبلی و بیآن که هیچیک از نمایندگان حاضر از وی در این مورد پرسشی کنند بیانیهیی را درباره سازمان مجاهدین خلق ایران خواند که در آن آمده بود:
«... آنها یک گروه نظامی اسلامی و ضددموکراتیک و ضدآمریکایی و اشتراکی هستند و از تروریسم و خشونت بهعنوان ابزار اصلی پیشبرد سیاستهایشان استفاده میکنند» («مجاهد» شماره ۳۵۸، ۱۱مهر ۱۳۷۳).
ماجرای
«ایرانگیت» که در ادامه بند و بستهای رژیم خمینی و «استکبار جهانی» باعث رسوایی
خمینی و کل رژیم ولایتفقیه شد به افشاگری مجله عربی «الشّراع» مربوط است که در
بیروت چاپ میشد. این افشاگری را سیدمهدی هاشمی (از اعضای دفتر منتظری که رهبری
«دفتر جنبشهای آزادیبخش» را به عهده داشت) در اختیار این مجله قرارداده بود که به
بهای از دست دادن جانش تمام شد.
آبرو باختگی جهانی رژیم:
در پرتو فعالیتهای مستمرّ شورای ملی مقاومت، رژیم خمینی از نظر جنگطلبی کاملاً رسوا و منزوی شد بهطوریکه خود خمینی و سران جنایتکار رژیمش به این آبرو باختگی جهانی بارها اعتراف کردند. چند نمونه آن را در زیر میخوانید:
خمینی: «ما الآن در یک همچو قضیّهیی واقع هستیم که همه کشورها به استثنای خیلی کم با ما مخالفند... در داخل هم که میبینید که باز شیاطین موجودند» (کیهان ۱۱آبان ۶۴)
میرحسین موسوی نخستوزیر رژیم «امروز تهاجم تبلیغاتی و جنگ روانی وسیعی علیه ما تدارک دیده شده تا صلح را تحمیل کنند... امروز همه رسانههای گروهی جهان علیه ماست» (کیهان ۲۲خرداد ۶۴).
در اواخر شهریور سال ۶۵ خمینی در دیدار با جمعی از «مدرّسین حوزه علمیه قم» که از زمان پایان جنگ پرسیده بودند گفته بود: «ما تا آخرین خانه و تا آخرین نفر میجنگیم و تا آن زمان که من زندهام از صلح و سازش سخن نگویید» (کیهان ۲۶شهریور ۶۵)
پایان قسمت هفتم
ادامه دارد
........