دولتی غیرمنصف
در حالیکه حسن روحانی و دوستانش در آرزوی آن بودند که به هنگام تکرار ریاست جمهوری! او در نظام ولایت فقیه با استقبال آمریکا مواجه شوند، اما ترامپ در روز ۳۱ اردیبهشت در سخنانی در دیدار با رهبران کشورهای اسلامی اعلام کرد: «باید دعا کرد که مردم ایران دولتی منصف و درستکار داشته باشند، دولتی که بسیار استحقاق آن را دارند.»
بسیار واضح است که از نظر ترامپ دولت روحانی «دولتی منصف و درستکار» نیست، نکته ای که دقیقا با نظر اکثریت مردم ایران نیز هماهنگ است.
تفاوت حکومت با مردم
مهمترین نکته ترامپ، در اذعان به واقعیت «منصف» نبودن و «درستکار» نبودن ولایت فقیه نیست، بلکه آنجایی است که به صراحت اعلام میکند: «ستمدیدهترین قربانیان حکومت ایران مردم این کشور هستند. ایران تاریخ و فرهنگ غنی دارد، اما مردم ایران تحت حکومت رهبرانی که پیوسته پیگیر درگیری و ترور هستند، زندگی سخت و توأم با یأس داشتهاند».
در حالیکه حسن روحانی و دوستانش در آرزوی آن بودند که به هنگام تکرار ریاست جمهوری! او در نظام ولایت فقیه با استقبال آمریکا مواجه شوند، اما ترامپ در روز ۳۱ اردیبهشت در سخنانی در دیدار با رهبران کشورهای اسلامی اعلام کرد: «باید دعا کرد که مردم ایران دولتی منصف و درستکار داشته باشند، دولتی که بسیار استحقاق آن را دارند.»
بسیار واضح است که از نظر ترامپ دولت روحانی «دولتی منصف و درستکار» نیست، نکته ای که دقیقا با نظر اکثریت مردم ایران نیز هماهنگ است.
تفاوت حکومت با مردم
مهمترین نکته ترامپ، در اذعان به واقعیت «منصف» نبودن و «درستکار» نبودن ولایت فقیه نیست، بلکه آنجایی است که به صراحت اعلام میکند: «ستمدیدهترین قربانیان حکومت ایران مردم این کشور هستند. ایران تاریخ و فرهنگ غنی دارد، اما مردم ایران تحت حکومت رهبرانی که پیوسته پیگیر درگیری و ترور هستند، زندگی سخت و توأم با یأس داشتهاند».
ترامپ ضمن تاکید بر نقش نظام ایران در «آموزش گروههای مسلح در سوریه، یمن، و عراق» به درستی تاکید کرد که بین ایرانیان «غنی و بافرهنگ» و دولت ایران تفاوت وجود دارد.
خامنه ای، روحانی و همهی اجزای تشکیل دهنده نظام مقدس! برای سالیان کوشیدند تا با مانورهای سازندگی، اصلاحات، مهرورزی، اعتدال، امید و ... نشان دهند که تفاوتی بین نظام ایران و مردم ایران وجود ندارد، ترامپ با اذعان به این تفاوت نشان داد که این پروژه در درون نظام شکست خورده است.
تفکیک قائل شدن بین نظام ولایت فقیه و مردم ایران از طرف جامعه جهانی، دستآوردی نیست که یکباره به دست آمده باشد. در طول ۳۸ سال گذشته مردم ایران با تحمل زندان، شکنجه و تحقیر که از طرف حکومت بر آنها اعمال میشد، نشان دادند که با این حکومت متفاوت هستند. بسیاری از مردم ایران رنج تبعید را به جان خریدند. بسیاری دیگر دچار محرومیت های گستردهی اجتماعی شدند. مردم ایران با تحریم انتخابات گوناگون ولایت فقیه نشان دادند که هیچ مشروعیتی برای تمامیت این نظام قائل نیستند. فرزندان مردم ایران در سال ۶۷ وقتی در برابر این پرسش قرار گرفتند که آیا به آرمان های آزادیخواهانه و برابری طلبانه شان هنوز پایبند هستند، هنگامی که پاسخ مثبت دادند، به جرم «سر موضع بودن» توسط ولایت فقیه به دار کشیده شدند.
نظام مقدس! و تروریسم
در ادامه ترامپ اعلام میکند که حکومت ایران «لنگرگاهی امن به تروریستها میدهد و از آنها پیشتیبانی مالی میکند و مسئول بیثباتی در منطقه است». او میافزاید: «ایران با تأمین مالی و تسلیح و آموزش گروههای تروریستی، شبهنظامیان، و دیگر گروههای افراطی انتشار دهنده ویرانی و هرج و مرج در منطقه است».
ترامپ، سیاست ولایت فقیه را درباره سوریه به چالش میکشد و میگوید: با حمایت ایران، حکومت بشار اسد «جنایاتی توصیفناپذیر» مرتکب شده است. موضع گیری ترامپ همان چیزی است که برای سال ها مردم سوریه و مردم ایران انتظار آن را میکشیدند. انتظار برای یک موضع واقع گرایانه و برخلاف منافع ولایت فقیه از طرف جامعه جهانی. بهای این موضع گیری را پیش از هرکس کودکان سوری پرداخت کردند که با بشکه های انفجاری یا بمب های شیمیایی بشار اسد به فجیع ترین شکل جان سپردند.
برجام های بعدی
روحانی در رویاهای خود میخواهد با حفظ فعالیت های اتمی، ادامه توسعه موشکی و دخالت در کشورهای منطقه به نقطه سازش و همکاری با جهان غرب دست پیدا کند. روحانی فکر میکند که میتواند به این وسیله با جذب سرمایه خارجی و صدور بیدردسر نفت، نظام را از سراشیب سقوط نجات دهد. رویاهای روحانی به کابوس تبدیل میشود هنگامی که ترامپ میگوید: نظام ایران آتشبیار «نزاعهای فرقهای و تروریسم» است. او میافزاید: که از لبنان تا عراق تا یمن، «ایران با تأمین مالی و تسلیح و آموزش گروههای تروریستی، شبهنظامیان، و دیگر گروههای افراطی انتشار دهنده ویرانی و هرج و مرج در منطقه است».
ترامپ اعلام میکند: «تا وقتی ایران نخواهد شریکی برای [برقراری] صلح باشد، همه ملل آگاه باید آن را منزوی کنند». او این سخنان را در برابر «رهبران کشورهای اسلامی» در ۳۱ اردیبهشت اعلام میکند. دقیقا یک روز بعد از آنکه حسن روحانی در یک هیاهوی تبلیغاتی به عنوان رئيس جمهور ولایت فقیه معرفی میشود. معنی این سخنان آن است که روحانی برای برخورداری از روابط با کشورهای منطقه و جامعه بین المللی باید جام های زهر بعدی را سربکشد و به خامنه ای نیز بخوراند. معنی آن این است که ولایت فقیه بسیار ضعیف تر و شکننده تر خواهد شد. معنی آن این است که همان مردم که ترامپ به تفاوت شان با نظام ایران اذعان کرده است، برای شکستن فضای اختناق، به میدان خواهند آمد.
خامنه ای، روحانی و همهی اجزای تشکیل دهنده نظام مقدس! برای سالیان کوشیدند تا با مانورهای سازندگی، اصلاحات، مهرورزی، اعتدال، امید و ... نشان دهند که تفاوتی بین نظام ایران و مردم ایران وجود ندارد، ترامپ با اذعان به این تفاوت نشان داد که این پروژه در درون نظام شکست خورده است.
تفکیک قائل شدن بین نظام ولایت فقیه و مردم ایران از طرف جامعه جهانی، دستآوردی نیست که یکباره به دست آمده باشد. در طول ۳۸ سال گذشته مردم ایران با تحمل زندان، شکنجه و تحقیر که از طرف حکومت بر آنها اعمال میشد، نشان دادند که با این حکومت متفاوت هستند. بسیاری از مردم ایران رنج تبعید را به جان خریدند. بسیاری دیگر دچار محرومیت های گستردهی اجتماعی شدند. مردم ایران با تحریم انتخابات گوناگون ولایت فقیه نشان دادند که هیچ مشروعیتی برای تمامیت این نظام قائل نیستند. فرزندان مردم ایران در سال ۶۷ وقتی در برابر این پرسش قرار گرفتند که آیا به آرمان های آزادیخواهانه و برابری طلبانه شان هنوز پایبند هستند، هنگامی که پاسخ مثبت دادند، به جرم «سر موضع بودن» توسط ولایت فقیه به دار کشیده شدند.
نظام مقدس! و تروریسم
در ادامه ترامپ اعلام میکند که حکومت ایران «لنگرگاهی امن به تروریستها میدهد و از آنها پیشتیبانی مالی میکند و مسئول بیثباتی در منطقه است». او میافزاید: «ایران با تأمین مالی و تسلیح و آموزش گروههای تروریستی، شبهنظامیان، و دیگر گروههای افراطی انتشار دهنده ویرانی و هرج و مرج در منطقه است».
ترامپ، سیاست ولایت فقیه را درباره سوریه به چالش میکشد و میگوید: با حمایت ایران، حکومت بشار اسد «جنایاتی توصیفناپذیر» مرتکب شده است. موضع گیری ترامپ همان چیزی است که برای سال ها مردم سوریه و مردم ایران انتظار آن را میکشیدند. انتظار برای یک موضع واقع گرایانه و برخلاف منافع ولایت فقیه از طرف جامعه جهانی. بهای این موضع گیری را پیش از هرکس کودکان سوری پرداخت کردند که با بشکه های انفجاری یا بمب های شیمیایی بشار اسد به فجیع ترین شکل جان سپردند.
برجام های بعدی
روحانی در رویاهای خود میخواهد با حفظ فعالیت های اتمی، ادامه توسعه موشکی و دخالت در کشورهای منطقه به نقطه سازش و همکاری با جهان غرب دست پیدا کند. روحانی فکر میکند که میتواند به این وسیله با جذب سرمایه خارجی و صدور بیدردسر نفت، نظام را از سراشیب سقوط نجات دهد. رویاهای روحانی به کابوس تبدیل میشود هنگامی که ترامپ میگوید: نظام ایران آتشبیار «نزاعهای فرقهای و تروریسم» است. او میافزاید: که از لبنان تا عراق تا یمن، «ایران با تأمین مالی و تسلیح و آموزش گروههای تروریستی، شبهنظامیان، و دیگر گروههای افراطی انتشار دهنده ویرانی و هرج و مرج در منطقه است».
ترامپ اعلام میکند: «تا وقتی ایران نخواهد شریکی برای [برقراری] صلح باشد، همه ملل آگاه باید آن را منزوی کنند». او این سخنان را در برابر «رهبران کشورهای اسلامی» در ۳۱ اردیبهشت اعلام میکند. دقیقا یک روز بعد از آنکه حسن روحانی در یک هیاهوی تبلیغاتی به عنوان رئيس جمهور ولایت فقیه معرفی میشود. معنی این سخنان آن است که روحانی برای برخورداری از روابط با کشورهای منطقه و جامعه بین المللی باید جام های زهر بعدی را سربکشد و به خامنه ای نیز بخوراند. معنی آن این است که ولایت فقیه بسیار ضعیف تر و شکننده تر خواهد شد. معنی آن این است که همان مردم که ترامپ به تفاوت شان با نظام ایران اذعان کرده است، برای شکستن فضای اختناق، به میدان خواهند آمد.