رئیسی از دادستانی تهران تا ...

  
http://bit.ly/2pN20x7
بعد از پایان یافتن آخرین مناظره! در استندآپ کمدی ولایت، ‌هر کدام از هنرپیشگان این صحنه، به یک سو سرازیر شدند، تا ادامه نمایش را در آنجا به مخاطبین عرضه کنند، در این میان رئیسی به سوی شهرکرد، اردبیل و تبریز خیز برداشت.
رئیسی در این سه شهر یک کد مشترک را  تکرار کرد: «آقایان بدانند که سینه من پر از اسرار است؛ اگر قرار باشد لب به سخن باز کنم، هیچ فردی نمی تواند حرفی بزند اما اخلاق و قانون مداری به من اجازه نمی دهد». رئیسی خوب متوجه نفرت مردم شده است و به شیوه‌های احمدی‌نژادی روی آورده است، این یک تهدید تو خالی بود فقط برای اینکه مخاطبانش را بفریبد، رئیسی سرسپارتر از آن است که اسرار ولایت را افشا کند، رئیسی می‌داند که افشای این اسرار به قیمت نابودی جمهوری اسلامی! تمام خواهد شد.
این سخن رئیسی برگردان واژگونه‌ای از سابقه خودش نیز هست، روحانی در همدان چشم خامنه‌ای را دور دید و با اشاره‌ای گنگ به قتل عام ۶۷ که توسط رئیسی صورت گرفته است، ضربه‌ای به او  زد، خامنه‌ای متعاقبا وارد شد و سیلی به روحانی نواخت تا جای خودش را در «نظام جنگل» ولایت گم نکند،‌ رئیسی دید از قافله دریدن عقب افتاده است و باید جبران کند، آسان‌ترین راه  حرف‌های ناگفته‌ای هستند، که گوینده با نزدن آنها مخاطب و رقیبش را تهدید می‌کند، اما رئیسی نمی‌داند که او برای ایفای این نقش اصلا فرد مناسبی نیست، اگر قرار باشد کسی لب به سخن گشوده و هیچ فردی از نظام نتواند حرف بزند، این مردم هستند که خواهند گفت رئیسی، روحانی، خامنه‌ای، قتل عام ۶۷ ؟
رئیسی در شهرکرد با نعل وارونه زدن شروع کرد «اجازه دهید تا مردم بعد از ۳۸ سال، مزه شیرین عدالت اداری، اقتصادی و اجتماعی که امام و رهبری و قانون اساسی آن را فریاد زده اند، بچشند». این سخنان آدمی را به شگفتی وا می‌دارد، آخر کسیت که «مزه شیرین» را از مردم دریغ کرده است، اشاره او به روحانی است، گویا قبل از روحانی، «عدالت اداری، اقتصادی و اجتماعی که امام و رهبری و قانون اساسی آن را فریاد زده اند» برقرار بوده است، خدعه‌ای آشکار، با تز دروغ هر چه بزرگتر با مشارکت همه جناح‌های حکومت که مزه تلخ را به کام مردم چشانده‌اند.
رئیسی به روحانی از سوی دیگری نیز می‌تازد، این کار بفرموده صورت می‌گیرد، خامنه‌ای پیشبرد این خط کار را دستور داده تا کمدی‌اش بیش از اندازه سرد نباشد: «اگر فرض کنیم که فلان قرارداد برای ما امنیت ایجاد کرده، سخت در اشتباه خواهیم بود. حضور غیرتمندان در ۸ سال دفاع مقدس و بقیه عرصه ها سایه جنگ را از کشور برداشته است.» ترس از جنگ در حرفهای رئیسی و رئیسش موج می‌زند، ‌اما جنگ واقعی در درون کشور است و ترس از آن باعث می‌شود که این گونه فریاد وا سایه جنگا سر دهند.
وی یکبار مخاطبش را به حافظه تاریخ رجوع می‌دهد، پایان دوران شاه که می‌گفت: «صدای انقلابتان را شنیدم» اما دیگر دیر شده بود، انقلاب بلافاصله بعد از شنیده شدن صدایش از راه رسید، حال رئیسی آن سناریو را تکرار می‌کند: «اگر صدای مردم شنیده می شد، فریادشان بلند نبود، اگر صدای حق خواهی مردم و ضرورت تغییر را نشنوید، به زودی خواهید شنید». این یک سخن درست است که از زبان رئیسی خارج می‌شود، صدای حق خواهی مردم در ۳۹ سال شنیده نشد، اما به زودی شنیده خواهد شد. رئیسی که در تابستان ۶۷ در دفن این صداها نقش درجه اول ایفا کرده بود، می‌داند که این صدا به معنی انقلاب است.
رئیسی از حقوق شهروندی، زنان و جوانان نیز سخن می‌گوید، اما در قدم بعد عکس‌العملی که خواهد شنید چیزی است که آن را به رقیب احاله می‌دهد: «چرا عقل مردم را به سخره می گیرید؟»
رئیسی سخن راست دیگری نیز در شهر کرد می‌زند: «نه بازگشت به گذشته و نه تحمل وضع موجود، بلکه تغییر به نفع مردم» آری این حرف رئیسی درست است نه از زبان او و علیه رقیب، این سخن مردم است با او و رقیبش روحانی و بازیگر نقش اول استندآپ کمدی،  یعنی خامنه‌ای .
رئیسی در این نمایش دچار دگردیسی هم شده است، رئیسی در اردبیل مدعی می‌شود که «حق شهروندی یک جوان آن است که کار داشته باشد. حق یک دختر و پسر جوان آماده ورود به عرصه ازدواج، آن است که بتوانند در یک شرایط مالی حداقلی، زندگی خود را آغاز کنند»، رئیسی دریافته است که باید جواب بر دار فرستاد جوانان را پس بدهد، او  می‌خواهد افکار جامعه‌، پرونده‌اش را فراموش کند و از «حق شهروندی جوانان» سخن می‌گوید، اما حرف جوانان با رئیسی امروز حرف دیگری است، ایران دادستانی تهران درسال ۶۷ نیست.
رئیسی به موضوع دیگری نیز اشاره می‌کند تا از آن به نفع خود از آن استفاده کند اما نمی‌داند نفی رقیب، نفی خودش و نظام هم هست. رئیسی با بیان اینکه «محرمانگی باعث ایجاد فساد می شود»، می‌گوید: «دولت باید اقدام به شفاف سازی کند، مردم را در جریان بگذارید که چه کسانی اجازه واردات و صادرات دارد». رئیسی نمی‌داند که اگر «شفاف سازی» شود، این شفاف سازی به قیمت تغییر تمامیت نظام تمام خواهد شد.
استندآپ کمدی همچنان ادامه دارد، اما مردم رقم زننده نقش و حرف آخر خواهند بود، پرده آخر با وداع پرده دار با صحنه به سرانجام خواهد رسید.