کارخانه فولاد بویراحمد؛ تکرار فاجعه

  
مقاله ای ازسایت ایران آزادی
هنوز فاجعه معدن زمستان یورت را فراموش نکرده بودیم که ...
انفجاری در ساعت ۲و ۴۵ دقیقه بامداد دوشنبه ۱ خرداد در کارخانه فولاد بویراحمد (فولاد صنعت یاسوج) رخ داد، تعداد ۶۶ کارگر دچار سوختگی شدند که به شهرهای شیراز و اصفهان منتقل شدند. ۹ کارگر دچار سوختگی شدید شدند. انفجار در کوره ذوب آهن رخ داده است و به همین دلیل کارگرانی که در محدوده کوره ذوب بوده اند، دچار سوختگی شده‌اند.  حال سه تن از مصدومان این انفجار که به بیمارستان شیراز منتقل شده‌اند خوب نیست. نام مصدومانی که حال آنها نامساعد ذکر شده عبارت است از: «زریز حاج بارانی »، «قاسم خوش چمن» و «رسول اکرمی» که  به دلیل داشتن شرایط ویژه در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان شیراز بستری‌ هستند.
وضعیت کارخانه
کار این کارخانه فولاد که در روستای فیروز آباد در کیلومتر پانزده جاده یاسوج- نقاره‌خانه واقع شده، تبدیل آهن قراضه به شمش فولاد است. فاز یک مجتمع فولاد بویراحمد در سال ۸۲ کلنگ زنی و در سال ۸۸ شروع به کار کرده است.
سران حکومت مدعی شده‌اند که این کارخانه در حال حاضر متعلق به بخش خصوصی است؛ این کارخانه در سالهای گذشته بارها دست به دست شده ‌است. اما حرف و حدیث حول آن بسیار است. خصوصی معرفی شدن بعد از وقوع حادثه، اصطلاحی است که برای پوشاندن نقش حکومت از آن استفاده می‌شود. شاید دانستن این که کارگران فولاد یاسوج ۸ ماه دستمزد معوقه داشته اند، گویای بخشی از ماجرا باشد.
بعد از انفجار
به دنبال حادثه انفجار، تعدادی از کارگران این واحد صنعتی صبح سه شنبه ۲ خرداد، تجمعی را مقابل ساختمان استانداری کهکیلویه و بویراحمد برپا کردند.
کارگران حاضر در سه سال گذشته چند نوبت برای پیگیری معوقات مزدی و مشخص نبودن شرایط ادامه کارشان تجمع کرده بودند، اما جوابی دریافت نکرده بودند.
کارگران مدعی هستند که علاوه بر آنکه چندین ماه دستمزد معوقه طلبکارند از کمترین امکانات و تجهیزات اولیه ایمنی برخوردارند که یک نمونه از نتایج آن تلفات انسانی حادثه روز گذشته بوده است.
به گفته این کارگران تا  پیش از وقوع این  حادثه دلخراش همیشه آنها با مشکل تمدید نشدن دفترچه بیمه های خود به دلیل بدحسابی کارفرما مواجه بود‌ه اند اما در پی حادثه اخیر ظاهرا تمامی این مطالبات به حساب سازمان تامین اجتماعی واریز شده است.
سران حکومت در ترس از حادثه انفجار، شتابزده به میدان شتافتند. فتاح محمدی معاون «سیاسی و امنیتی استاندار» کهگیلویه و بویراحمد گفته است که «تمامی مشکلات و دغدغه های کارگران این کارخانه تولیدی در اسرع وقت و اوایل هفته آینده با مسولان کشوری و استانی این واحد صنعتی به طور جدی پیگیری خواهد شد».
محمدی که تا قبل از انفجار گویی در خواب بوده است در هراس از دامنه‌دار شدن اعتراض کارگران و سرایت آن اظهار داشت که «پیگیری مطالبات و حقوق کارگران... با مدیران این کارخانه در سطح ملی انجام شده است.» ظاهرا ابعاد قضیه گسترده تر است.
وضعیت ایمنی کارخانه
صابر فرخیانی، یکی از کارگران کارخانه فولاد بویراحمد در تجمع کارگران مقابل استانداری به ایسنا گفت: «اگر ما لباس ایمن و نسوز داشتیم، همکارانمان مصدوم نمی شدند و یا اگر مصدوم می شدند خیلی جزئی بود. کارگران این کارخانه از ایمنی و بهداشت لازم برخوردار نبودند...جنس کلاه ایمنی که در کارخانه فولاد بویراحمد استفاده می شود بی کیفیت و از نوع کلاه ایمنی در ساخت و سازهاست. چرا باید کارگری که در کارخانه ذوب آهن و فولاد و در کنار کوره آهن کار می کند از لباس، کفش، ماسک، عینک و دستکش مناسب و ایمن برخوردار نباشد.»
زرین کلاه یکی دیگر از کارگران این کارخانه نیز گفت: «چرا ما باید در کوره آهن با دمپایی کار کنیم و لباس و کفش مناسب و ایمن نداشته باشیم.»
ناصر نصر، یکی دیگر از کارگران این کارخانه نیز به ایسنا گفت: «کارخانه فولاد بویراحمد...در شیفت شب مسئول ایمنی ندارد و در این کارخانه جعبه کمک های اولیه وجود ندارد...قراردادهای کارگران فولاد بویراحمد قرارداد یک کارگر عادی است.»
کمیل صمصامی، یکی دیگر از کارگران کارخانه فولاد بویراحمد گفت: «اگر لباس نسوز و ایمنی داشتیم هیچ مشکلی برای کارگران این کوره که منفجر شد، پیش نمی آمد».
حرفهای کارگران مشخص می‌کند که چرا عوامل حکومت سراسیمه شده‌اند؟
سفید سازی!
صابر مظاهری، «مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی کهگیلویه و بویراحمد» در سفید سازی این فاجعه مدعی شد «بعضی اوقات کارفرما کاهلی می‌کرد و لباس و امکانات در اختیار آنها قرار نداد».
مظاهری  درحالی که کارگران به روشنی تصریح می‌کنند که اگر الزامات ایمنی بود برغم انفجار، هیچ کس آسیب نمی‌دید به غیبگویی می‌پردازد: «به هر صورت عیب و ایرادی در کار بود که این مشکل پیش آمد.»
این کارخانه در شهریور ۹۳  با مبلغ ۱۰۰ میلیارد به بنیاد تعاون ارتش واگذار شد، اما دربهمن همان سال دوباره به صاحب قبلی بازگردانده شد. باز گرفتن این کارخانه از یک نهاد نظامی در حکومت از عهده چه کسی بر می‌آید؟
شاید پاسخ به این سوال جوابگوی سراسیمگی و آشفته گویی فتاح محمدی و مظاهری باشد.