کولایی و ایدئولوژی خامنه ای



http://bit.ly/2r6nmth
الهه کولایی از یاران محمد خاتمی که روزی با شعار اصلاح! امور وارد صحنه سیاست ایران شد خود را به ساری رساند تا در «محل ستاد جوانان و دانشجویان دکتر روحانی در مازندران» بگوید که در نظام ولایت فقیه به زن به عنوان انسان نگاه نمی‌شود.
رئیس کولایی یا همان کسی که امروز در جمع جناح روحانی از او با کد «سیداصلاحات» یا «خاتمی عزیز» یاد می‌شود همان کسی بود که پیش از اصلاح طلب! شدن، سال ها در بخش فرهنگی نظام به ریشه کنی فرهنگ مشغول بود یا در بخش تبلیغات جنگ زمینه‌ساز فرستادن کودکان بر روی میدان های مین بود.
بعدها که «خاتمی عزیز» با عبای سفید اصلاحات! به صحنه سیاسی نظام ولایت فقیه باز ورود کرد، با شعارهای اصلاح طلبانه اش به مدت ۸ سال تلاش کرد تا مانع اصلاح امور شود. تلاش کرد تا اپوزیسیون ایران را نابود کند. تلاش کرد تا برای ولایت فقیه عمری طولانی تر بیابد.
یکی از دستاوردهای «خاتمی عزیز» سرکوب دانشجویان در ۱۸ تیر بود. کولایی یکی از کسانی بود که در کنار خاتمی بود و در آن دوران به نمایندگی مجلس! نیز رسید. حال بعد از سال ها کولایی درباره نقش زن در نظام مقدس! سخن می‌گوید.
کولایی در نخستین عباراتش دیدگاه ولی فقیه را به چالش می‌کشد: «عقیده آن دسته از افراد که بانوان را محدود به همسرداری و فرزندآوری و محصور در خانه می‌دانند از اساس باطل است.» اصلاح طلب حکومتی به این نقطه رسیده است که زن نباید محصور در خانه باشد!
حرف کولایی در این نقطه متوقف نمی‌ماند. او اذعان می‌کند که در ولایت فقیه به زن به عنوان انسان نگریسته نمی‌شود. او می‌گوید: «یکی از حقوق اساسی بانوان در این امر نهفته است که آنها را نه به چشم یک زن، بلکه به چشم یک انسان ببینند تا بدینوسیله از نگاه جنسیتی در توزیع مناصب و جایگاه های اجتماعی، در جامعه فاصله بگیریم.»
کولایی اذعان می‌کند که در خلافت شیعه! خامنه ای، زن در «دایره قدرت قرار نمی‌گیرد». او نیز تا این اندازه را پذیرفته است و خواهان تغییر ساختار قدرت نیست. اگر چنین بود عمر خود را در امید بستن به اصلاح! در درون خلافت سپری نمی‌کرد یا تجربه سیاسی زندگی اش را در خدمتگزاری به دستگاه سرکوب رو به پایان هدایت نمی‌کرد.
کولایی حداکثر نقشی را که برای زن در نظام ولایت فقیه پذیرفته است بیشتر از آنکه تأسف آور باشد ترحم برانگیز است. کولایی می‌گوید: «بانوان با اتکاء به همان ظرایف وجودی، می توانند در پیشبرد کیفی منافع ملی، از توجه به مشکلات جوانان گرفته تا برطرف کردن آسیب های اجتماعی و زیست محیطی و ... تاثیرگذار باشند.» [ایلنا ۲۲ اردیبهشت ۹۶]
کولایی اذعان می‌کند که در ولایت فقیه، زن به عنوان نیمه انسان دیده می‌شود و براساس جنسیتش مورد قضاوت قرار می‌گیرد. او اما تصریح نمی‌کند که خودش نیز به زن و پیشتر از همه به «خود» به عنوان یک انسان نگاه نمی‌کند. او دیدگاه ولایت فقیه درباره زنان را پذیرفته است در نتیجه با پیش کشیدن مزیت «ظرایف وجودی» زن، از خلیفه خواهش می‌کند که لااقل اینرا به رسمیت بشناسد. کولایی انسانی مسخ شده است. این سرنوشت تمام کسانی است که به پروژه ولایت فقیه در ایران پیوستند.
کولایی با وجود آنکه در ایدئولوژی ولی فقیه مسخ شده است اما در آرزوهایش اعلام می‌کند که «داشتن یک کشور کاملا دموکراتیک، به یک خواسته جهانی تبدیل شده است». او در زیر سلطه ولی فقیه زندگی می‌کند اما واقعیت های جهان پیرامون بزرگتر از آن است که او به آن اذعان نکند. واقعیتی که تحققش! در ولایت فقیه، خنده تاریخ را بر می‌انگیزد.
راه حل کولایی اما چیزی بیشتر از بازتولید همین نظام کهنه در داخل کشور نیست. او به ساری رفته است تا خواستار مشارکت بیشتر مردم در انتخابات باشد. او مخاطبان را  تهدید می‌کند که اگر در سیرک خامنه ای شرکت نکنند «اوضاع، به ضررشان تمام» می‌شود.
کولایی انسانی مسخ شده در جادوی ولایت فقیه است. او شاید به آن مؤمن نباشد اما نمی‌تواند درفرای آن فکر کند. نمی‌تواند خدمتگزار آن نباشد. او اذعان می‌کند که در این نظام به «زن» به عنوان انسان نگریسته نمی‌شود، او تاکید می‌کند که موج دموکراسی خواهی جهان را فرا گرفته است اما باز هم در نهایت به «ظرایف وجودی» زنان و شرکت در انتخابات خامنه ای رجوع می‌کند.
در فراسوی ذهن تسلیم شده کولایی، زنان و جوانانی در خیابان ها، دانشگاه ها، مدارس و ... از «ظرایف وجودی» و ایفای نقش در سیرک خامنه ای عبور کرده اند. آنها می‌دانند که آزادی در پایان دادن به خامنه ای و ایدئولوژی منحط اوست. آنها، همان هایی هستند که خامنه ای با عبارت «دشمن» از آنها یاد می‌کند، همان هایی که از آنها می‌ترسد، همان هایی که آینده ای دیگرسان را برای ایران رقم خواهند زد.