در هیاهوی انتخاباتی! خامنه ای و شرکا، صداهایی شنیده میشود که از نظر ولایت فقیه باید در زندان ها، در زیر تهدیدها فرو مرده باشد، اما اینچنین نیست. آتنا دائمی چنین صدایی است. او برای هفته هاست که در اعتصاب غذا و شرایط دشوار جسمی به سر میبرد. رنج زندان را تحمل میکند اما از پافشاری بر حقوق ضایع شده خود و جامعه اش دست نمیکشد.
ضرورت به تغییر شرایط اجتماعی در ایران آنقدر واضح و آشکار است که هر فعال جدی مدنی را خواه ناخواه به نقطه موضع گیری علیه ولایت فقیه میکشاند.
آتنا دائمی در ابتدای نامه ای که از زندان درباره تحریم انتخابات قلابی نوشته است به صراحت میگوید: «در آستانه انتخابات ریاست جمهوری هستیم. طبق تعاریف بینالمللی و اعلامیه جهانشمول حقوق بشر (ماده ١٩و ٢٠و ٢١)، هرگز در ایران انتخابات آزاد نداشته و نداریم.»
ضرورت به تغییر شرایط اجتماعی در ایران آنقدر واضح و آشکار است که هر فعال جدی مدنی را خواه ناخواه به نقطه موضع گیری علیه ولایت فقیه میکشاند.
آتنا دائمی در ابتدای نامه ای که از زندان درباره تحریم انتخابات قلابی نوشته است به صراحت میگوید: «در آستانه انتخابات ریاست جمهوری هستیم. طبق تعاریف بینالمللی و اعلامیه جهانشمول حقوق بشر (ماده ١٩و ٢٠و ٢١)، هرگز در ایران انتخابات آزاد نداشته و نداریم.»
آتنا دائمی به توضیح این موضوع میپردازد که در ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه آزادی و همه حقوق اولیه انسانی تحت سرکوب قرار داشته است: «با وجود شعارهایی مبنی بر آزادی، برابری و رفاه در طول حیات ٣٩ساله جمهوری اسلامی ایران، همچنان شاهد سرکوب آزادیهای بیان و عقیده و مطبوعات، جنسیت و حتی پوشش هستیم. نابرابری زنان و مردان و طبقات جامعه همچنان پابرجاست و روزبهروز گسترش فقر و بیکاری در سطح جامعه را میبینیم.»
در ادامه آتنا دائمی نیز همانند آنچه در نامه گلرخ ابراهیمی ایرایی درباره تحریم انتخابات آمده بود، [به عنوان نمونه: گلرخ ابراهیمی ایرایی و جنبش تحریم] به ماهیت شش کاندیدای از فیلتر گذشته خامنه ای اشاره میکند و سپس به گوشه ای از مصائبی که بر کشور رفته است، میپردازد: «شش کاندیدا از بدنه نظام و با دو اسم اصولگرا و اصلاحطلب، تنها با ظاهری متفاوت ولی باطنی برابر در حالی شعار پیشرفت و آبادانی کشور را سر میدهند که ٣٩سال پیش، امام و رهبرشان شعار آب و برق و نفت مجانی را داد اما همچنان در روستاهای حتی نه چندان دورافتاده، و با وجود پولهای هنگفتی که برای گازرسانی دریافت شده، هنوز خانههای مردم با نفتی گرم است که به سختی خریداری مىشود.» «سالها از زلزله بم گذشته و هنوز ویرانههایش پابرجا است. مردم جنوب کشورمان از گرد و غبار خفه شدند بیآنکه صدایشان به جایی برسد.» «در حالی از امید صحبت میشود که آمار افزایش اعتیاد و بیکاری، فحشا، قاچاق، طلاق، افزایش کودکان کار و خیابانی در مطبوعات و صداوسیما زیر تیغ سانسور است. در حالی از فضای باز انتقاد و انتقادپذیری و آزادی احزاب و جریانهای سیاسی صحبت میکنند که هنوز پرونده کشتار دههی ۶٠و قتلهای زنجیرهای برای بسیاری از شهروندان باز است و منتظر پاسخ هستند و این در حالیست که دست تعدادی از کاندیداها و وزرا و مسوولان به این خون آغشته است.»
در قسمتی دیگر از نامه آتنا دائمی درباره تحریم انتخابات قلابی، او بازی سران حکومت با شعار آزادی و به خصوص آزادی زندانی سیاسی را روی دایره میریزد و نشان میدهد که در زیر استفاده های تبلیغاتی از آن، شدیدترین سرکوب ها نصیب مردم ایران شده است.
«دولت مستقر چهار سال پیش، شعار آزادی زندانیان سیاسی را سر داد اما نه تنها جز چند نفری که تنها ٢-٣ماه به پایان حبسشان مانده بود کسی را آزاد نکرد بلکه چارهای بهتر اندیشید و آن انکار وجود زندانیان سیاسی در ایران بود. بیشترین آمار اعدام و صدور احکام سنگین برای زندانیان سیاسی در این دولت ثبت شده است. با دختران موبور و کلاه بر سر، ژست آزادی میگیرند در حالی که در مسابقهی ماراتن بینالمللی که در تهران برگزار شد تعداد ماموران و ماشینهای گشت ارشاد از تعداد دوندگان و تماشاچیان بیشتر بود. از حقوق زنانی صحبت میشود که حتی حق حضور در ورزشگاهها برای همان نشاط شعاری را هم ندارند! از رفع ایرانهراسی میگویند در حالی که همین چند ماه پیش بازیکن شطرنج از حضور در ایران و شرکت در مسابقات به دلیل حجاب اجباری صرفنظر کرد. در حالی از حقوق کردها و سنیها صحبت میکنند که انگار فراموش کردهاند اعدام دستهجمعی کردها در ١٢ مرداد ٩۵را.»
آتنا دائمی سپس این پرسش را در میان میگذارد: «به راستی به چه چیزی باید رای داد؟ به فقر؟ به ادامهی تحریمها به خاطر نقض حقوق بشر؟ به اعدامهای دستهجمعی؟ به خفقان و سانسور؟ به حجاب و دین اجباری؟»
در پایان آتنا دائمی با پیکری رنجور از رنج روزها اعتصاب به صراحت آن چیزی را که شایسته هر فعال مدنی است بر زبان میآورد: «من به عنوان فعال مدنی و فعال حقوق بشر، مرز بین «بد و بدتر» و «راه و بیراه» را خط خواهم زد و در این انتخابات نمایشی شرکت نخواهم کرد.»
هیاهوی انتخابات ولایت فقیه پایان خواهد گرفت، اما آنچه در خاطره ها میماند مواضع کسانی است که با پیوستن به جنبش تحریم به شرکت در سیرک خامنه ای نه گفتند.
در ادامه آتنا دائمی نیز همانند آنچه در نامه گلرخ ابراهیمی ایرایی درباره تحریم انتخابات آمده بود، [به عنوان نمونه: گلرخ ابراهیمی ایرایی و جنبش تحریم] به ماهیت شش کاندیدای از فیلتر گذشته خامنه ای اشاره میکند و سپس به گوشه ای از مصائبی که بر کشور رفته است، میپردازد: «شش کاندیدا از بدنه نظام و با دو اسم اصولگرا و اصلاحطلب، تنها با ظاهری متفاوت ولی باطنی برابر در حالی شعار پیشرفت و آبادانی کشور را سر میدهند که ٣٩سال پیش، امام و رهبرشان شعار آب و برق و نفت مجانی را داد اما همچنان در روستاهای حتی نه چندان دورافتاده، و با وجود پولهای هنگفتی که برای گازرسانی دریافت شده، هنوز خانههای مردم با نفتی گرم است که به سختی خریداری مىشود.» «سالها از زلزله بم گذشته و هنوز ویرانههایش پابرجا است. مردم جنوب کشورمان از گرد و غبار خفه شدند بیآنکه صدایشان به جایی برسد.» «در حالی از امید صحبت میشود که آمار افزایش اعتیاد و بیکاری، فحشا، قاچاق، طلاق، افزایش کودکان کار و خیابانی در مطبوعات و صداوسیما زیر تیغ سانسور است. در حالی از فضای باز انتقاد و انتقادپذیری و آزادی احزاب و جریانهای سیاسی صحبت میکنند که هنوز پرونده کشتار دههی ۶٠و قتلهای زنجیرهای برای بسیاری از شهروندان باز است و منتظر پاسخ هستند و این در حالیست که دست تعدادی از کاندیداها و وزرا و مسوولان به این خون آغشته است.»
در قسمتی دیگر از نامه آتنا دائمی درباره تحریم انتخابات قلابی، او بازی سران حکومت با شعار آزادی و به خصوص آزادی زندانی سیاسی را روی دایره میریزد و نشان میدهد که در زیر استفاده های تبلیغاتی از آن، شدیدترین سرکوب ها نصیب مردم ایران شده است.
«دولت مستقر چهار سال پیش، شعار آزادی زندانیان سیاسی را سر داد اما نه تنها جز چند نفری که تنها ٢-٣ماه به پایان حبسشان مانده بود کسی را آزاد نکرد بلکه چارهای بهتر اندیشید و آن انکار وجود زندانیان سیاسی در ایران بود. بیشترین آمار اعدام و صدور احکام سنگین برای زندانیان سیاسی در این دولت ثبت شده است. با دختران موبور و کلاه بر سر، ژست آزادی میگیرند در حالی که در مسابقهی ماراتن بینالمللی که در تهران برگزار شد تعداد ماموران و ماشینهای گشت ارشاد از تعداد دوندگان و تماشاچیان بیشتر بود. از حقوق زنانی صحبت میشود که حتی حق حضور در ورزشگاهها برای همان نشاط شعاری را هم ندارند! از رفع ایرانهراسی میگویند در حالی که همین چند ماه پیش بازیکن شطرنج از حضور در ایران و شرکت در مسابقات به دلیل حجاب اجباری صرفنظر کرد. در حالی از حقوق کردها و سنیها صحبت میکنند که انگار فراموش کردهاند اعدام دستهجمعی کردها در ١٢ مرداد ٩۵را.»
آتنا دائمی سپس این پرسش را در میان میگذارد: «به راستی به چه چیزی باید رای داد؟ به فقر؟ به ادامهی تحریمها به خاطر نقض حقوق بشر؟ به اعدامهای دستهجمعی؟ به خفقان و سانسور؟ به حجاب و دین اجباری؟»
در پایان آتنا دائمی با پیکری رنجور از رنج روزها اعتصاب به صراحت آن چیزی را که شایسته هر فعال مدنی است بر زبان میآورد: «من به عنوان فعال مدنی و فعال حقوق بشر، مرز بین «بد و بدتر» و «راه و بیراه» را خط خواهم زد و در این انتخابات نمایشی شرکت نخواهم کرد.»
هیاهوی انتخابات ولایت فقیه پایان خواهد گرفت، اما آنچه در خاطره ها میماند مواضع کسانی است که با پیوستن به جنبش تحریم به شرکت در سیرک خامنه ای نه گفتند.