رفع حصر و تناقضات ولایت فقیه

  
مقاله ای ازسایت ایران آزادی
خط امام و اصلاحات!
افرادی که در نظام مقدس! به عنوان نیروهای خط امامی شناخته می‌شدند، بعد از مرگ خمینی به تدریج به حاشیه رانده شدند. یکی از آخرین سنگرهای آنها مجلس! سوم بود که آنرا نیز در ابتدای سال ۷۱ و در انتخابات! مجلس! چهارم از دست دادند.
«خط امام» که در دوران خمینی دولت و بخش قابل توجهی از مجلس! را در اختیار داشت به تدریج وارد دوران افول و دگردیسی! خود شد. کسانی که به عنوان بنیادگراترین نیروهای خمینی شناخته می‌شدند به تدریج قبای روشنفکری! به تن کرده و راه های بازگشت به عرصه قدرت را با نما و چهره جدید پیگیری می‌کردند. انتخابات! هفتم ریاست جمهوری! این فرصت بازگشت را نصیب آن ها کرد.
خط امام سابق ابتدا به سراغ میرحسین موسوی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری! ولایت فقیه رفت، پس از مدتی بر اثر فشارهایی که از طرف جناح مقابل وارد می‌شد، میرحسین از پذیرش کاندیداتوری انصراف داد. آنها سپس به سراغ محمد خاتمی رفتند و او در نهایت به عنوان کاندیدای آنها وارد صحنه شد.
اینبار اما آن ها برخلاف سابقه تاریخی خود با شعار اصلاحات! و آزادی! وارد شدند. شعاری که در طول سال های دهه ۶۰ توسط آنها به خون کشیده شده بود. کسانی که زندان ها و اعدام های آن روزگار را به یاد می‌آورند از نیروهای این جناح خاطرات بسیاری دارند.
خاتمی برای قرار گرفتن در موضع ریاست جمهوری! ولایت فقیه در سال ۷۶، از حمایت هاشمی رفسنجانی نیز برخوردار بود، اما خیلی زود نیروهای این جناح بنای جنگ با هاشمی رفسنجانی را گذاشتند. به دنبال افشای نقش وزارت اطلاعات در قتل های زنجیره ای، بخش رسانه ای خط امام سابق یا همان اصلاح طلبان! حکومتی تهاجم خود را به هاشمی رفسنجانی آغاز کرد. آنها هاشمی رفسنجانی را به عنوان نفر پشت صحنه قتل های زنجیره ای معرفی می‌کردند. هدف از کوبیدن رفسنجانی باز کردن راه برای کوبیدن خامنه ای بود.
برای نخستین بار یکی از دو رکن نظام مقدس! تا آستانه بی حیثیت شدن و سقوط کامل پیش رفت، تا نقطه ای که او در انتخابات مجلس! ششم در جایگاه سی ام در تهران قرار گرفت و به آغاسی معروف شد که در نهایت منجر به انصراف او شد.
 خامنه ای با رضایت خاطر، کوبیده شدن رفیق و رقیبش، رفسنجانی توسط اصلاح طلبان! را نظاره می‌کرد. فاصله گرفتن اصلاح طلبان! از هاشمی رفسنجانی تا پایان دوران خاتمی ادامه یافت و در انتخابات! ریاست جمهوری! ولایت فقیه در سال ۸۴ که کاندیداهای اصلاح طلبان! در دور اول شکست خوردند، در دور دوم هاشمی رفسنجانی نیز از احمدی نژاد شکست خورد.
اصلاح طلبان! حکومتی چهار سال بعد، یعنی در سال ۸۸ با میرحسین موسوی به انتخابات! ریاست جمهوری! بازگشتند. انتخاباتی که آنها در آن بازنده شدند اما هاشمی رفسنجانی از آنها حمایت کرد. میرحسین موسوی در حصر قرار گرفت. بدنه جنبش او بدون سر شد و اکنون زمان بازگشت هاشمی رفسنجانی به صحنه در چهره و قواره ای جدید بود.
بخشی از خط امام سابق یا همان اصلاح طلبان! حکومتی هژمونی هاشمی رفسنجانی را پذیرفتند و در حصر موسوی و ممنوع التصویری خاتمی خود را با او باز تعریف کردند.
بعد از رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی در انتخابات! ریاست جمهوری! سال ۹۲، روحانی به عنوان نفر هاشمی رفسنجانی به صحنه فرستاده شد. اصلاح طلبان! این بار در پشت روحانی قرار گرفتند تا به این وسیله راهی به درون هرم قدرت باز کنند. روحانی به آن ها وعده داده بود که حصر موسوی، کروبی و رهنورد شکسته خواهد شد. وعده ای که در طول چهار سال بعد محقق نشد.
وقتی در زمستان سال ۹۵ هاشمی رفسنجانی مرد یا به روایتی دیگر توسط خامنه ای کشته شد، بدنه اجتماعی اصلاح طلبان! در خیابان فریاد می‌زد که «حصر باید بشکنه» و به نفع میرحسین موسوی شعار می‌دادند. در انتخابات! ریاست جمهوری! اخیر نیز یکی از شعارهای اصلی میتینگ های روحانی که توسط همین طیف سر داده می‌شد درباره رفع حصر موسوی، کروبی و رهنورد بود. اطرافیان روحانی نیز وعده شکسته شدن حصر را می‌دادند.
منافع و مضرات حصر برای روحانی
جناح هاشمی رفسنجانی که اکنون خود را در روحانی متجلی می‌بیند، با ادامه حصر رهبران اصلاح طلبان! می‌تواند کماکان بدنه  آن را در زیر چتر و هژمونی خود نگه دارد. در صورت رفع حصر، روحانی و بیت هاشمی رفسنجانی از موقعیت فعلی خود در میان جناح اصلاح طلب! ولایت فقیه سقوط خواهند کرد. آنها هژمونی را به نفع اصلاح طلبان! از دست خواهند داد.
از طرف دیگر در ایام سیرک انتخابات، روحانی با میدان دادن به شعار شکستن حصر، اهرم فشار خود بر روی خامنه ای حفظ می‌کرد. روحانی به این وسیله به شعاری میدان می‌داد که به وسیله آن می‌توانست بدنه اصلاح طلبان! را در پشت سر خود نگه دارد.
پایان سیرک انتخابات و واقعیت ها
اگر ولایت فقیه تصمیم به ادامه حصر رهبران اصلاح طلبان! بگیرد، خود را در برابر وعده های روحانی می‌یابد. وعده هایی که در صورت عدم تحقق می‌تواند بدنه پشتیبانش را از او دور کند و به تدریج به ناامیدی از نظام مقدس! بکشاند.
اگر ولایت فقیه بخواهد حصر را از روی این افراد بردارد با مدعیانی در عرصه قدرت مواجه خواهد شد که باید سهمی از قدرت را به آنها بدهد. در این رابطه روحانی نیز به نوعی با خامنه ای دارای اشتراک منافع خواهد بود زیرا با آمدن آن افراد، روحانی و بیت هاشمی رفسنجانی هژمونی خود را در جناح اعتدال گرا! – اصلاح طلب! از دست خواهند داد.
موضوع حصر یا رفع حصر یکی از معضلات و شکاف های درون نظام ولایت فقیه است که از هر طرف بچرخد بر شکاف درونی آن خواهد افزود.
لاریجانی وارد می‌شود
آملی لاریجانی رییس قوه قضاییه خامنه ای به عنوان یکی از نفرات اصلی جناح خامنه ای وارد صحنه می‌شود تا به نوعی موضوع رفع حصر را تعیین تکلیف کند. او طرح موضوع رفع حصر را امری می‌داند که از آن «بوی فتنه استشمام» می‌شود. آملی لاریجانی سپس به وعده های انتخاباتی داده شده در این مورد اشاره کرده و می‌گوید: «نقل کرده‌اند که کاندیدایی در جمع هواداران خود خطاب به آنان گفته است که ما آمده ایم حصر را بشکنیم. شما چه کاره اید که بخواهید حصر را بشکنید؟»
آملی لاریجانی حصر را نتیجه تصمیم «عالی ترین نهاد امنیتی کشور» می‌داند و می‌افزاید: رفع حصر نیز مانند سایر مصوبات شورای عالی امنیت ملی برای معتبر بودن پروسه خاص خود را دارد و اینکه بخواهیم عواطف مردم را برای ایستادگی مقابل این قبیل تصمیمات قانونی تحریک کنیم همان روح و باطن فتنه ۸۸ است.» و هشدار می‌دهد که اگر «فشار وارد آورند»، قوه قضاییه با اقتدار! خود این بساط را جمع خواهد کرد.
آملی لاریجانی برای آنکه خیال طرف مقابل را از برنداشتن حصر راحت کند، اضافه می‌کند: «به فرض که شورای عالی امنیت ملی مصوبه خود را ملغی کند و رفع حصر اتفاق بیفتد، در این صورت تازه کار قوه قضاییه برای رسیدگی قضایی به این موضوع آغاز می شود و تصمیم در مورد این اتهامات و نحوه رفتار با متهمان، با قاضی رسیدگی کننده به پرونده و در چارچوب مقررات قانونی خواهد بود.»
نتایج
آملی لاریجانی به نمایندگی از خامنه ای به صراحت می‌گوید که نهادی به نام شورای عالی امنیت ملی درباره حصر تصمیم گیری کرده است که در سلسله مراتب قدرت، بالای سر رئيس جمهور! قرار دارد.
خامنه ای از زبان آملی لاریجانی می‌گوید که با امنیت تمامیت نظام نمی‌توان بازی کرد و هرچه درباره رفع حصر گفته شده است برای گرم کردن تنور انتخابات! بوده است.
اما مهمتر از همه خامنه ای این پیام را از زبان آملی لاریجانی می‌دهد که کسانی مانند رهبران! جنبش سبز که عمر خود را در خدمتگذاری به خلافت اسلامی! به پیری رسانده اند و اصلی ترین نقش را در فروخواباندن خیزش های اجتماعی در سال ۸۸ داشته اند نیز، از نظر خامنه ای قابل بخشش و عفو نیستند.
در این شرایط اگر خامنه ای مجبور به رفع حصر شود نشانه ضعف اوست و اگر برابر آن ایستادگی کند بخشی از پایه کل نظام را نیز از دست می‌دهد، پس او تمایل دارد که با این برگ بازی کند. بازی ای که مانند همه فرصت های او کوتاه خواهد بود. نظام مقدس! از هر طرف که حرکت کند به فروپاشی نزدیک تر خواهد شد.