در نظام ولایت فقیه جان انسانها هیچ ارزشی ندارد. کمتر ایامی از سال هست که در مرور خبرها، به حوادث کاری و تلفات انسانی برنخوریم. تلفات انسانی زمانی ضریب میخورند که سیستم های ایمنی و حفاظت ایمنی در کار نباشند. در کشوری که ۳۸ سال است توسط حکومت ولایت فقیه اداره میشود این امر به مراتب ضریب بیشتری میخورد. فجایع خود گویا هستند. فرو ریختن ساختمان پلاسکو. انفجار معدن زمستان یورت در ۱۳ اردیبهشت. انفجار کارخانه فولاد بویراحمد در ۱خرداد و... ایلنا ۲ خرداد گفتگویی با ابوالفضل اشرف منصوری «رئیس هیات مدیره کانون انجمنهای صنفی مسئولین ایمنی» انجام داده است که قابل توجه است.
سابقه و قانون ایمنی در ایران
ابوالفضل اشرف منصوری: «قانون کار ایران... محدود به چند ماده قانونی است و به استناد همین مواد قانونی مندرج در فصل چهار، یک سری آیین نامهها نوشته شده که نگارش این آیین نامه ها از سال ۱۳۴۸ آغاز شده و خیلی از آنها هم با وجود گذشتن چند دهه، به روز نشده.»
قانونی که نزدیک به ۵۰ سال است زیر خاک مدفون شده است. مرگ انسانها در ولایت فقیه به وضوح در میان بندهای این قانون! پیداست.
منصوری میافزاید: «در یک بازه ده ساله، از ۸۲ تا ۹۲، آمار حوادث کار در کارگاههای ساختمانی، با توجه به رشد بیش از حد کارگاههای ساختمانی، از حدود ۲۸ درصد به نزدیک ۵۰ درصد رسید؛ حتی در تهران به ۵۵-۵۶ درصد هم رسید.»
بیمه قاتل
منصوری درباره نبود الزامات و تجهیزات ایمنی درکار و سوء استفاده عوامل حکومت از بیمه مسئولیت! میگوید: «بزرگترین نقصی که داریم، می دانید چی هست؟ ما استراتژی زیرساخت نداریم... وقتی تجهیزات نیست، نمیشود انجام داد... زیرساخت لازم را هم که نداریم... از طرف دیگر همه خود را به بحث بیمه متکی میکنیم. همین بیمههای مسئولیت خودشان سرمنشا خیلی از مشکلات هستند؛ با پیمانکاران که صحبت میکنیم و برایشان اصول ایمنی را توضیح میدهیم و از آنها میخواهیم که فلان یا بهمان کار را برای رعایت ایمنی در کارگاه انجام دهند، برمیگردند میگویند چه کاریست که اینقدر هزینه کنیم و این همه شرایط و ضوابط سخت را رعایت کنیم، در عوض می رویم یک بیمه بینام برای ده نفر میخریم، تا سقف ده نفر که در کارگاه کشته شوند، دیه شان را پرداخت میکنیم، دیگر چرا باید این همه مکافات و به اصطلاح دنگ و فنگ را به خاطر ایمنی تحمل کنیم؟»
جان انسانها در حاکمیت ولایت فقیه بازیچه قرار میگیرد تا «پیمانکاران» که عمدتا از عوامل و دستاندرکاران حکومت هستند، بتوانند روی خون کارگران محروم، به بازی مرگ ادامه دهند. این تمامی تراژدی نیست. بیمهای که در کشورهای دیگر برای تامین و سهولت امر خدماتی برای کارگران مورد استفاده قرار میگیرد در جمهوری اسلامی! به ابزاری تبدیل میشود که توسط آن با جان انسانها تجارت شود. منصوری در این باره میگوید: «همین مقوله بیمههای مسئولیت یک راه برای فرار از مسئولیت پیمانکاران و کارفرمایان است... در همه بخشها این مشکل هست همه جا این بیمه مسئولیت برای کارگران دردسرساز شده است؛ معدن و ساختمان هم ندارد... تا دیروز بحث همه بر سر پلاسکو و حادثه پلاسکو بود که هشتصد کارگاه فرسوده در این ساختمان وجود داشته و بازرسان وزارت کار هم هیچ وقت از این کارگاهها بازدید نکردهاند و هیچ تدابیری هم لحاظ نشده و انفجار مرگبار رخ داد».
عمق تاراج و غارت
منصوری در قانون جنگل ولایت راهکاری نمییابد. منصوری در مقابل بی کفایتی حکومت در امر سودای جان انسان با مخدری به مراتب بدتر به تسکین این درد میپردازد. منصوری درد را بدین گونه بازگو میکند: «اگر این مسئولیت از نظر قانونی به مسئولین ایمنی واگذار شود، این کارشناسان غیر دولتی میتوانند علاوه بر موثر بودن، خودشان هم امنیت شغلی داشته باشند و در بحث ایمنی، کارفرما با آنها مقابله به مثل نکند . آنها را از کار بیکار نکند، چون الان این معضل هم در بحث ایمنی وجود دارد. برای مثال مسئول ایمنی کارگاه به کارفرما میگوید کارگری که دارد در ارتفاع کار میکند، احتمال افتادنش هست، خطرناک است، کارگاه باید تعطیل و ایمنسازی شود، کارفرما در جواب میگوید اگر کار را تعطیل کردی، خودت را اخراج میکنم؛ یعنی یک جورهایی مجبور میشود به خاطر حفظ شغل خودش، سکوت کند یا تابع مطلق کارفرما باشد.»
وضعیت ایمنی ساختمانها و معادن
در مورد ایمنی ساختمانها و معادن، منصوری اذعان میکند: «الان معادن ما فرسوده هستند، تجهیزاتشان کهنه و فرسوده است، ساختمان های بلندمرتبه مشابه پلاسکو در تهران بیشمارند؛ جالب است که با این همه ساختمانهای بلندمرتبه فرسوده، در کشور مهندسی ایمنی تخریب هم نداریم... شما در نظر بگیرید که خود وزارت کار و سازمان تامین اجتماعی هم دو ساختمان فرسوده هستند، حتی همینها هم باید تخریب شوند ولی برای همین تخریب هم مهندسی ایمنی تخریب وجود ندارد...برگردیم به استراتژی زیر ساخت؛ ما استراتژی زیرساخت برای بحث ایمنی نداریم، در زمانی که معدن حفاری میشود و به بهرهبرداری میرسد بایستی محاسبات فرسایش و فرسودگی معدن هم وجود داشته باشد؛ متاسفانه این الزامات دیده نمیشود. در اکثر معادن، حتی مسیرهای ورودی و خروجی استاندارد و ایمن هم نداریم».
با شنیدن این سخنان، معدن زمستان یورت، بار دیگر غم سنگینش را بر ضمیر و روانمان میگسترد.
راه نجات جان کارگران
بانگاهی به گوشه کوچکی از آنچه بر سرکارگران ایران میآید، در مییابیم که حکومت ولایت فقیه نه توان و نه قصد رفع مشکلات ایمنی کارگران را دارد. همه روزه خانوادههایی بی سرپرست میشوند تا هزینههای به تاراج رفته از ایمنی شغل آنها، خرج دخالت نظام در کشورهای دیگر شود. تنها راه برای توقف این روند تغییر این حکومت است. مشت گره کرده کارگران محروم بخشی از فریادی است که این تغییر را رقم خواهد زد.
ابوالفضل اشرف منصوری: «قانون کار ایران... محدود به چند ماده قانونی است و به استناد همین مواد قانونی مندرج در فصل چهار، یک سری آیین نامهها نوشته شده که نگارش این آیین نامه ها از سال ۱۳۴۸ آغاز شده و خیلی از آنها هم با وجود گذشتن چند دهه، به روز نشده.»
قانونی که نزدیک به ۵۰ سال است زیر خاک مدفون شده است. مرگ انسانها در ولایت فقیه به وضوح در میان بندهای این قانون! پیداست.
منصوری میافزاید: «در یک بازه ده ساله، از ۸۲ تا ۹۲، آمار حوادث کار در کارگاههای ساختمانی، با توجه به رشد بیش از حد کارگاههای ساختمانی، از حدود ۲۸ درصد به نزدیک ۵۰ درصد رسید؛ حتی در تهران به ۵۵-۵۶ درصد هم رسید.»
بیمه قاتل
منصوری درباره نبود الزامات و تجهیزات ایمنی درکار و سوء استفاده عوامل حکومت از بیمه مسئولیت! میگوید: «بزرگترین نقصی که داریم، می دانید چی هست؟ ما استراتژی زیرساخت نداریم... وقتی تجهیزات نیست، نمیشود انجام داد... زیرساخت لازم را هم که نداریم... از طرف دیگر همه خود را به بحث بیمه متکی میکنیم. همین بیمههای مسئولیت خودشان سرمنشا خیلی از مشکلات هستند؛ با پیمانکاران که صحبت میکنیم و برایشان اصول ایمنی را توضیح میدهیم و از آنها میخواهیم که فلان یا بهمان کار را برای رعایت ایمنی در کارگاه انجام دهند، برمیگردند میگویند چه کاریست که اینقدر هزینه کنیم و این همه شرایط و ضوابط سخت را رعایت کنیم، در عوض می رویم یک بیمه بینام برای ده نفر میخریم، تا سقف ده نفر که در کارگاه کشته شوند، دیه شان را پرداخت میکنیم، دیگر چرا باید این همه مکافات و به اصطلاح دنگ و فنگ را به خاطر ایمنی تحمل کنیم؟»
جان انسانها در حاکمیت ولایت فقیه بازیچه قرار میگیرد تا «پیمانکاران» که عمدتا از عوامل و دستاندرکاران حکومت هستند، بتوانند روی خون کارگران محروم، به بازی مرگ ادامه دهند. این تمامی تراژدی نیست. بیمهای که در کشورهای دیگر برای تامین و سهولت امر خدماتی برای کارگران مورد استفاده قرار میگیرد در جمهوری اسلامی! به ابزاری تبدیل میشود که توسط آن با جان انسانها تجارت شود. منصوری در این باره میگوید: «همین مقوله بیمههای مسئولیت یک راه برای فرار از مسئولیت پیمانکاران و کارفرمایان است... در همه بخشها این مشکل هست همه جا این بیمه مسئولیت برای کارگران دردسرساز شده است؛ معدن و ساختمان هم ندارد... تا دیروز بحث همه بر سر پلاسکو و حادثه پلاسکو بود که هشتصد کارگاه فرسوده در این ساختمان وجود داشته و بازرسان وزارت کار هم هیچ وقت از این کارگاهها بازدید نکردهاند و هیچ تدابیری هم لحاظ نشده و انفجار مرگبار رخ داد».
عمق تاراج و غارت
منصوری در قانون جنگل ولایت راهکاری نمییابد. منصوری در مقابل بی کفایتی حکومت در امر سودای جان انسان با مخدری به مراتب بدتر به تسکین این درد میپردازد. منصوری درد را بدین گونه بازگو میکند: «اگر این مسئولیت از نظر قانونی به مسئولین ایمنی واگذار شود، این کارشناسان غیر دولتی میتوانند علاوه بر موثر بودن، خودشان هم امنیت شغلی داشته باشند و در بحث ایمنی، کارفرما با آنها مقابله به مثل نکند . آنها را از کار بیکار نکند، چون الان این معضل هم در بحث ایمنی وجود دارد. برای مثال مسئول ایمنی کارگاه به کارفرما میگوید کارگری که دارد در ارتفاع کار میکند، احتمال افتادنش هست، خطرناک است، کارگاه باید تعطیل و ایمنسازی شود، کارفرما در جواب میگوید اگر کار را تعطیل کردی، خودت را اخراج میکنم؛ یعنی یک جورهایی مجبور میشود به خاطر حفظ شغل خودش، سکوت کند یا تابع مطلق کارفرما باشد.»
وضعیت ایمنی ساختمانها و معادن
در مورد ایمنی ساختمانها و معادن، منصوری اذعان میکند: «الان معادن ما فرسوده هستند، تجهیزاتشان کهنه و فرسوده است، ساختمان های بلندمرتبه مشابه پلاسکو در تهران بیشمارند؛ جالب است که با این همه ساختمانهای بلندمرتبه فرسوده، در کشور مهندسی ایمنی تخریب هم نداریم... شما در نظر بگیرید که خود وزارت کار و سازمان تامین اجتماعی هم دو ساختمان فرسوده هستند، حتی همینها هم باید تخریب شوند ولی برای همین تخریب هم مهندسی ایمنی تخریب وجود ندارد...برگردیم به استراتژی زیر ساخت؛ ما استراتژی زیرساخت برای بحث ایمنی نداریم، در زمانی که معدن حفاری میشود و به بهرهبرداری میرسد بایستی محاسبات فرسایش و فرسودگی معدن هم وجود داشته باشد؛ متاسفانه این الزامات دیده نمیشود. در اکثر معادن، حتی مسیرهای ورودی و خروجی استاندارد و ایمن هم نداریم».
با شنیدن این سخنان، معدن زمستان یورت، بار دیگر غم سنگینش را بر ضمیر و روانمان میگسترد.
راه نجات جان کارگران
بانگاهی به گوشه کوچکی از آنچه بر سرکارگران ایران میآید، در مییابیم که حکومت ولایت فقیه نه توان و نه قصد رفع مشکلات ایمنی کارگران را دارد. همه روزه خانوادههایی بی سرپرست میشوند تا هزینههای به تاراج رفته از ایمنی شغل آنها، خرج دخالت نظام در کشورهای دیگر شود. تنها راه برای توقف این روند تغییر این حکومت است. مشت گره کرده کارگران محروم بخشی از فریادی است که این تغییر را رقم خواهد زد.