قسمت بیست ویکم استراتژی قیام و سرنگونی ـ مسعود رجوی -30دی 1388


 قسمت بیست ویکم
استراتژی قیام و سرنگونی
اشرف کانون استراتژیکی نبرد
نقدینه بزرگ ملت درمبارزه آزادی‌بخش با رژیم ولایت
پیام به رزمندگان ارتش آزادی
و نیروهای انقلاب دموکراتیک در سراسر میهن اشغال شده
مسعود رجوی -30دی 1388
سلسله آموزش برای نسل جوان در داخل کشور




قسمت بیست ویکم
اپورتونیسم، عارضه قیام
حالا که هدف، یعنی جایگزین کردن استبداد دینی با یک ایران آزاد و دموکراتیک که قیام و سرنگونی هم به‌خاطر آن است روشن شد، حالا که معلوم شد بازی با کلمات نداریم و هر کلمه و مقوله‌ای معنی و تعریف خاص خود را دارد، و حالا که معلوم شد تغییر رژیم ولایت‌فقیه، فراتر از همه دیدگاههای شخصی و گروهی، اصول و قانونمندیها و استراتژی و تاکتیک و آلترناتیو سیاسی خود را می‌خواهد، دیگر می‌توانیم، اپورتونیسم را تعریف کنیم.

استراتژی قیام و سرنگونی و اپورتونیسم پیرامون خط مشی تغییر رژیم ولایت‌فقیه را در فصول بعدی به بحث و سؤال و جواب خواهیم گذاشت. اما اکنون مسأله عاجل و مبرم، قیامی است که بیش از 7ماه است در ایران جریان دارد. به‌خاطر ”استمرار و سرعت پیشروی و درجه تعمیق و گسترش نیروهای“ آن در روز عاشورا (6 دیماه) شعله‌های خشم خلق را علیه ”ولایت یزیدی“ فروزان نموده و با شعار ”مرگ بر اصل ولایت‌فقیه“ استراتژی سرنگونی پیشه کرده است. پس، قبل از هر چیز باید اپورتونیسم را در ارتباط با همین قیام که از زمان انتخابات ریاست جمهوری رژیم و شقه درونی آن تا بحال ادامه یافته است، مورد بحث قرار داد.

طبعاً منظور ما در این بحث، فرصت‌طلبی و اپورتونیسم سیاسی است و مقولات تشکیلاتی یا ایدئولوژیک بحث جداگانه خود را دارد.
هم‌چنانکه بدن آدم در معرض انواع بیماریهاست و باید از آن مراقبت کرد، هر جنبش و قیام و انقلابی هم در معرض انواع عارضه‌ها و آفتها است. ساده‌اندیشی است اگر بگوییم که قیام و انقلاب دموکراتیک در معرض هیچ عارضه‌ای نیست. هر جنبشی باید خودش را مراقبت کند و از انواع عارضه‌ها مصون سازد و با آنها مبارزه کند.

راستی در اوضاع و احوال کنونی، تهدید قیام و دست‌اندرکاران آن چیست و در معرض چه عارضه‌ای هستند؟
این سؤال با ساده‌سازی مثل این است که بپرسیم یک اتومبیل در حال حرکت در مسیر سنگلاخ و بغرنج و در شرایط جوی نامناسب چه تهدیدهایی دارد؟ یکی تصادف است و دیگری انحراف از مسیر، علاوه بر مشکلات مربوط به موتور و سوخت و قطعات…

در مورد قیام که تهدید تصادف نیست، چون تصادف با رژیم و برانداختن آن که هدف قیام است. به وضعیت راننده و موتور محرک و سیستم هدایت هم در تعریف انقلاب اشاره کردیم، پس می‌پردازیم به انحراف از مسیر که مفهوم اپورتونیسم است.
ترجمه تحت اللفظی کلمه ”اپورتونیسم“ ، فرصت‌طلبی است. با مفهوم فرصت‌طلبی و نان به نرخ روز خوردن و برنگ روز درآمدن، همه آشنا هستند و در زمان خمینی هم آن را به چشم دیده‌ایم.
اما در فرهنگ اخص سیاسی، در حیطه کسانیکه خواهان سرنگونی و تغییر رژیم ولایت‌فقیه و جایگزینی آن با یک جمهوری دموکراتیک هستند، اپورتونیسم را ”انحراف“ ترجمه می‌کنیم.

تعریف اپورتونیسم، نقض اصول در عمل، دنباله روی از جریان خود‌به‌خودی، حرکت در سمت امواج و بادهای موسمی و جهت‌گیری در سمت تعادل برتر است. خطرناکترین نوع اپورتونیسم، نوع باصطلاح صادقانه آن است. تئوریزه کردن اپورتونیسم و دفاع آگاهانه از آن خیانت محسوب می‌‌شود.

توجه کنید که حرکت اپورتونیسم خود‌به‌خودی (ناخودآگاه)، موریانه‌ای (تدریجی) و پیش رونده (از ساده به پیچیده) است و در روزگار ما در ارتباط با رژیم به‌خوبی می‌توان آن را دید.
در مرحله اول که مرحله پیدایش اپورتونیسم و گرایشهای اپورتونیستی است، با کمرنگ شدن مرزبندیها و خطوط قرمز در قبال تمامیت رژیم و مدافعان آن، مواجه هستیم.

در مرحله دوم که مرحله رشد اپورتونیسم و بارزشدن خصایص اپورتونیستی است، اپورتونیسم زبان باز می‌کند، پرخاشگر می‌‌شود، به هزل و هجو رو می‌آورد و زیرآب مقاومت تمام‌عیار در برابر این رژیم را می‌زند ارزشها و مناسبات و سیاستها و افتخارات یک مقاومت اصولی و انقلابی و تمام‌عیار را یکی پس از دیگری به باد طعنه و سخره و حمله می‌گیرد.

در مرحله سوم که مرحله بلوغ اپورتونیسم و بروز ماهیت ارتجاعی است، دیگر مبارزه کردن و نبرد تمام‌عیار با این رژیم، به بهانه‌های مختلف و با عناوین و پوششهای گوناگون نفی می‌‌شود. هم جبهگی و هم کاسگی با ارتجاع یا بخشهایی از آن دیگر قبحی ندارد و مستقیم یا غیرمستقیم تبلیغ هم می‌‌شود. این‌جا دیگر، طرف هر که باشد، بی‌تعارف در موضع دم و دنبالچه رژیم حاکم عمل می‌کند. 

***

قیام و اپورتونیسم چپ و راست
انحراف از مسیر قیام، می‌تواند به چپ باشد یا به راست:
- اپورتونیسم چپ (انحراف به چپ) در مرحله پایانی این رژیم در قیامی که جریان دارد، نادیده گرفتن یا کم بها دادن به شقه درونی رژیم و به کسانیست که از درون همین رژیم از ولی‌فقیه و ولایت‌فقیه فاصله می‌گیرند و با آن به مخالفت برمی‌خیزند.بنابراین اگر فکر کنیم که شقه و آثار و محصولات آن در درون رژیم هیچ بهایی ندارد و با آن مثل این برخورد کنیم که گویا واقع نشده و وجود ندارد، انحراف و اپورتونیسم چپ محسوب می‌شود. بعکس، ما باید در سلسله مراتب تضادها، باند غالب را در برابر جناح مغلوب تضعیف کنیم. باید مخالفان ولی‌فقیه را در برابر ولی‌فقیه به میزانی که مخالفت آنها جدی است و در برابر او ایستادگی می‌کنند، تقویت کنیم. اگر به موضع‌گیریهای مقاومت ایران در 7ماه گذشته توجه و دقت کرده باشید، این امر در سراسر آنها موج می‌زند. آنقدر که فکر می‌کنم کسی از ما در این زمینه، مثال و نمونه و دلیل و مدرک نخواهد.

-اپورتونیسم راست (انحراف به راست) در مرحله پایانی این رژیم در قیامی که جریان دارد، دنباله روی و پر بها دادن به شقه در بالا و به کسانیست که از درون رژیم به مخالفت برخاسته یا داعیه مخالفت دارند. بنابراین، اگر فکر کنیم که شقه در بالای رژیم، که بدیهی است، محصول فشار از پایین است، به خودی خود، به تغییر یا حتی اصلاح این رژیم منجر می‌‌شود نادرست، و مصداق انحراف و اپورتونیسم راست است که از نقض اصول مبارزاتی شروع می‌‌شود و نهایتاً به طعمه ارتجاع تبدیل شدن و خارج شدن از جبهه مردم ایران که خواهان سرنگونی این رژیم هستند، منجر می‌‌شود. از این‌رو در سلسله مراتب تضادها، بین رژیم ولایت‌فقیه (با همه جناحهایش) و ضدرژیم (همین اشرف و مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران) ؛ هر عنصر انقلابی و ملی و میهنی و دموکرات و هر اصلاح طلب واقعی، باید ضد رژیم و مقاومت را یاری و تقویت کند. اگر آگاهانه عکس آن رانجام بدهد، این خیانت است. مانند کسانی که در طرف خاتمی، 8سال بر سر مجاهدین و مقاومت ایران ریختند و راه بمباران و خلع سلاح مجاهدین و شبه کودتای 
17ژوئن را هموار کردند و امروز هم برای زدن و بستن و کشتن اشرف و اشرفیان جاده صاف می‌کنند
پایان قسمت بیست ویکم
ادامه دارد.........