مسابقه
از ابتدای بهار امسال اشخاص و جناح های جمهوری اسلامی! در معرفی میزان ویرانگری کشور توسط نظام مقدس! در طول ۳۸ سال گذشته با یکدیگر وارد مسابقهای وقفه ناپذیر شدهاند. با مروری بر نزاعهای انتخاباتی! به یاد میآوریم که قالیباف از تقسیم جامعه به ۹۶ درصد بیچیز و ۴ درصد برخوردار خبر داده بود. [طبقه چهار درصدی و جنگ های تجاوزکارانه] او همچنین از ۲۵ میلیون فقیر مطلق سخن به میان آورد. رئیسی نیز از ۱۶ میلیون حاشیه نشین سخن گفته بود. [دو دختر با یک چادر]
ادامه
این آشکار سازی دربارهی چیستی خلافت، بعد از انتخابات ریاست جمهوری ولایت فقیه نیز ادامه پیدا کرد و محمد شریعتمداری وزیر پیشنهادی روحانی برای «وزارت صنعت، معدن و تجارت» در دنیای اقتصاد نوشت: «چگونه شد که خصوصیسازی کردیم، اما بخش خصوصی ما بزرگتر نشد و در مقابل، بخش شبه دولتی قدرت یافت؟ چگونه شد که برای مهار گرانی، سازوکارهای تعزیراتی تعریف کردیم اما انگیزه تولید را از بین بردیم؟ چگونه شد که برای کم کردن فاصله فقیر و غنی، یارانه نقدی اختصاص دادیم، اما به نتیجه مورد نظر نرسیدیم؟ چگونه شد که برای توسعه در کشور برنامه نوشتیم اما در نهایت، منابعمان را تلف کردیم؟ اصلا چرا پس از سالها تلاش و برنامهریزی نه از وضعیت رشد اقتصادی راضی هستیم، نه از وضعیت عدالت اجتماعی.» [محمد شریعمتداری و اعلام شکست اقتصادی جمهوری اسلامی!]
شریعمتداری به سهم خود به شکست نظام سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی! در بخش اقتصادی آن اذعان میکند.
شریعمتداری به سهم خود به شکست نظام سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی! در بخش اقتصادی آن اذعان میکند.
ورود اعتماد
روز ۲۸ مرداد، روزنامه اعتماد نیز به صف مدعیان شکست جمهوری اسلامی! میپیوندد و در مقالهای با عنوان «تغییر جهت از سرمایهداری رفاقتی به اقتصاد مردمی» مینویسد: «مشكلات كنونی اقتصادی كشور به سطحی رسیده است كه تنها با یك چرخش جدی و اصلاحات ساختاری امكان بهبود اوضاع وجود دارد؛ چرخش از سمت سرمایهداری رفاقتی و غارتی به اقتصادی مردمی و عادلانه است.»
ریشه
به نوشته اعتماد ریشه نظام اقتصادی رفاقتی به دوران قاجار باز میگردد که البته «ظرف سالهای گذشته این روابط پیچیدهتر و تعمیق یافتهتر شده است و تبدیل به چیزی شده كه آن را سرمایهداری رفاقتی مینامم.»
تیولداری
در دوران قاجار نظام اقتصادی کشور بر مبنای تیولداری شکل گرفته بود، به این معنی که شاه، زمینها و قسمتهای مختلف کشور را میان سرداران و حاکمان خود تقسیم میکرد و هر تیولدار مالک همه چیز آن قسمت میشد. در جمهوری اسلامی! به خصوص در دوران خصوصی سازی که به واقع تقسیم غنائم میان جناحهای مختلف نظام بود، همین نظام تیولداری باز تولید شد.
«مالکیت ها و سرمایه ها درون دولت جا به جا شده است و خبری از خصوصی سازی به مفهوم واقعی آن وجود نداشته است.
خصوصی سازی در جمهوری اسلامی! در دوره هاشمی رفسنجانی و خاتمی صورت گرفت که البته تعبیر دقیق تر آن اختصاصی سازی است.» [اقتصاد بی چشم انداز ولایت فقیه]
«مالکیت ها و سرمایه ها درون دولت جا به جا شده است و خبری از خصوصی سازی به مفهوم واقعی آن وجود نداشته است.
خصوصی سازی در جمهوری اسلامی! در دوره هاشمی رفسنجانی و خاتمی صورت گرفت که البته تعبیر دقیق تر آن اختصاصی سازی است.» [اقتصاد بی چشم انداز ولایت فقیه]
منابع بادآورده
اعتماد سپس توضیح میدهد که «اقتصاد ایران بهشدت وابسته به منابع بادآورده معدنی است.» که توزیع آن به نفع همان بخش رفاقتی یا تیولدار صورت میگیرد که موجب تقویت دائمی موقعیت آن میشود.
بخش خصوصی!
اعتماد پردهها را کنار میزند و در توصیف بخش خصوصی در جمهوری اسلامی! مینویسد: «عمده این افراد كسانی هستند كه از درون دالانهای قدرت و نظام تصمیمگیری وارد این بخش شدند و با حفظ روابط گذشته خود با نظام تصمیمگیری، قوانین و مقررات را به سمتی میبرند كه منافع خود را حفظ كنند.»
در چنین شرایطی است که به نوشته اعتماد، «بخش خصوصی صنعتی اصولا» در ایران «شکل نمیگیرد» زیرا نظام تیولداری یا همان رفاقتی ـ آنطور که اعتماد مینویسد ـ «در ایران همیشه منافع كوتاهمدت را به منافع بلندمدت ترجیح میدهد زیرا در یك چرخه مبتنی بر فساد و بده و بستان فعالیت میكند و درآمدهای حاصل از این چرخه فاقد امنیت برای بلندمدت هستند؛ در نتیجه افرادی كه در این ائتلاف قرار دارند، بیشترین بهره را میبرند. به همین دلیل است كه در متون اقتصادی، چنین مناسباتی تحت عنوان اقتصاد غارتی شناخته میشود؛ زیرا در این سیستم افراد در كوتاهمدت و به سود خود منابع یك كشور را غارت میكنند.»
اعتماد سپس شهادت میدهد که «در سه دهه گذشته دولتهای مختلفی امور را به دست گرفتند و با وجود هر شعاری كه دادند با این نظام همكاریهای متنوعی داشتند و در عمل این روابط نه تنها حفظ بلكه تقویت هم شد.»
در چنین شرایطی است که به نوشته اعتماد، «بخش خصوصی صنعتی اصولا» در ایران «شکل نمیگیرد» زیرا نظام تیولداری یا همان رفاقتی ـ آنطور که اعتماد مینویسد ـ «در ایران همیشه منافع كوتاهمدت را به منافع بلندمدت ترجیح میدهد زیرا در یك چرخه مبتنی بر فساد و بده و بستان فعالیت میكند و درآمدهای حاصل از این چرخه فاقد امنیت برای بلندمدت هستند؛ در نتیجه افرادی كه در این ائتلاف قرار دارند، بیشترین بهره را میبرند. به همین دلیل است كه در متون اقتصادی، چنین مناسباتی تحت عنوان اقتصاد غارتی شناخته میشود؛ زیرا در این سیستم افراد در كوتاهمدت و به سود خود منابع یك كشور را غارت میكنند.»
اعتماد سپس شهادت میدهد که «در سه دهه گذشته دولتهای مختلفی امور را به دست گرفتند و با وجود هر شعاری كه دادند با این نظام همكاریهای متنوعی داشتند و در عمل این روابط نه تنها حفظ بلكه تقویت هم شد.»
علت
از ابتدای بهار امسال جناحهای مختلف جمهوری اسلامی! بر این پای فشردهاندکه سیاستهای اقتصادی نظام در طول ۳۸ سال گذشت با شکست مواجه شده است، آیا این افراد میخواهند جمهوری اسلامی! را سرنگون کنند که اینگونه کارنامه سیاه آنرا بر روی دایره میگذارند؟!
جناح خامنهای با این هدف به رونمایی از اقتصاد شکست خورده جمهوری اسلامی! میپردازد که جناح روحانی را مقصر آن جلوه دهد و آنرا به زیر بکشد. جناح روحانی اما هدف دیگری دارد؛ آنها میخواهند با پای سر به سمت بورژوازی جهانی بروند در نتیجه لازم است از هرآنچه که بودهاند توبه کنند و پیش از هرچیز با اعتراف به کارنامه سیاه اقتصادی خود، زمینهی زانو زدن در برابر ارباب را فراهم کنند.
ما را در تلگرام همراهی کنید
جناح خامنهای با این هدف به رونمایی از اقتصاد شکست خورده جمهوری اسلامی! میپردازد که جناح روحانی را مقصر آن جلوه دهد و آنرا به زیر بکشد. جناح روحانی اما هدف دیگری دارد؛ آنها میخواهند با پای سر به سمت بورژوازی جهانی بروند در نتیجه لازم است از هرآنچه که بودهاند توبه کنند و پیش از هرچیز با اعتراف به کارنامه سیاه اقتصادی خود، زمینهی زانو زدن در برابر ارباب را فراهم کنند.
ما را در تلگرام همراهی کنید