استراتژی قیام و
سرنگونی
اشرف کانون استراتژیکی نبرد
نقدینه بزرگ ملت درمبارزه آزادیبخش با رژیم ولایت
پیام به رزمندگان ارتش آزادی
و نیروهای انقلاب دموکراتیک در سراسر میهن اشغال شده
مسعود رجوی -30دی 1388
سلسله آموزش برای نسل جوان در داخل کشور
اشرف کانون استراتژیکی نبرد
نقدینه بزرگ ملت درمبارزه آزادیبخش با رژیم ولایت
پیام به رزمندگان ارتش آزادی
و نیروهای انقلاب دموکراتیک در سراسر میهن اشغال شده
مسعود رجوی -30دی 1388
سلسله آموزش برای نسل جوان در داخل کشور
قسمت اول
سلام به زنان و مردان اشرفنشان که در اثنای قیام فریاد میزنند «ما زن
و مرد جنگیم، بجنگ تا بجنگیم»،
سلام به بچههای بیترس و بیم که در قیام عاشورا فریاد میزدند «ما بچههای جنگیم، بجنگ تا بجنگیم»،
و سلام به هواداران و پشتیبانان مجاهدین خلق ایران و خواهران و برادران مجاهدم در داخل کشور،
قسمتی از پیامها و نامهها و سوالاتی را که از راههای مختلف فرستاده بودید، دریافت کردم. در برابر عواطف بیآلایش و چشمه زلال و شفاف احساسات پاکتان، مخصوصاً در مورد نشستهای ”فاتحان“ و ”کارزار پیروزی“ و پیامهای 13آبان و 16آذر و پیام قیام عاشورا، هیچ نمیگویم الا اینکه خدا به من و به همه مجاهدین شایستگی وفای به عهد با خلق و خالق را بدهد. آنچنان که تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون، مجاهد زندگی کنیم و مجاهد بمیریم. باشد که در تاریخ این خلق و این میهن، نام و سنّت نیک باقی بماند.
فراتر از این، هر مجاهد خلق و هر عضو یا هوادار و پشتیبان این مقاومت، باید بهجای ”کرده“ های خود ولو مثبت، ”ناکرده“ ها را ببیند و بخواند و نسبت به همین ”ناکرده“ ها عذر تقصیر بخواهد و پوزش بطلبد. ناکردههایی اعم از کوچک و بزرگ که میتوانستند یک روز یا یکساعت یا یک دقیقه و حتی یک ثانیه و بهاندازه یک گرم، امر خطیر سرنگونی و نیل به آزادی و حاکمیت خلق قهرمان را تسریع کند یا در آن تاثیر بگذارد. و حالا میخواهم با پاسخ دادن به بخشی از سوالات شما، اندکی از ناکردههای بسیار را در حدی که تجربه کردهام و میدانم، جبران کنم. کاش امکان نشست یا ارتباط جمعی میداشتیم اما چارهیی نیست و فعلاً باید به همین شیوه قناعت کرد.
سلام به بچههای بیترس و بیم که در قیام عاشورا فریاد میزدند «ما بچههای جنگیم، بجنگ تا بجنگیم»،
و سلام به هواداران و پشتیبانان مجاهدین خلق ایران و خواهران و برادران مجاهدم در داخل کشور،
قسمتی از پیامها و نامهها و سوالاتی را که از راههای مختلف فرستاده بودید، دریافت کردم. در برابر عواطف بیآلایش و چشمه زلال و شفاف احساسات پاکتان، مخصوصاً در مورد نشستهای ”فاتحان“ و ”کارزار پیروزی“ و پیامهای 13آبان و 16آذر و پیام قیام عاشورا، هیچ نمیگویم الا اینکه خدا به من و به همه مجاهدین شایستگی وفای به عهد با خلق و خالق را بدهد. آنچنان که تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون، مجاهد زندگی کنیم و مجاهد بمیریم. باشد که در تاریخ این خلق و این میهن، نام و سنّت نیک باقی بماند.
فراتر از این، هر مجاهد خلق و هر عضو یا هوادار و پشتیبان این مقاومت، باید بهجای ”کرده“ های خود ولو مثبت، ”ناکرده“ ها را ببیند و بخواند و نسبت به همین ”ناکرده“ ها عذر تقصیر بخواهد و پوزش بطلبد. ناکردههایی اعم از کوچک و بزرگ که میتوانستند یک روز یا یکساعت یا یک دقیقه و حتی یک ثانیه و بهاندازه یک گرم، امر خطیر سرنگونی و نیل به آزادی و حاکمیت خلق قهرمان را تسریع کند یا در آن تاثیر بگذارد. و حالا میخواهم با پاسخ دادن به بخشی از سوالات شما، اندکی از ناکردههای بسیار را در حدی که تجربه کردهام و میدانم، جبران کنم. کاش امکان نشست یا ارتباط جمعی میداشتیم اما چارهیی نیست و فعلاً باید به همین شیوه قناعت کرد.
***
چند نکته و یادآوری
قبل از شروع بحث، چند نکته را متذکر میشوم:
اول اینکه، برای پاسخ به سوالات ایدئولوژیک، به متون و کتابها و جزوات مجاهدین و مخصوصاً به بحثهای تبیین جهان مراجعه کنید. فقط در این باره این را بدانید آنچه را که رژیم در این سالها در زندانها و یا در ارگانهای خودش تحت نام مجاهدین توزیع و چاپ کرده است، اعتباری ندارد. یا تماماً مجعول است یا در آن عمداً دست بردهاند تا به مصرفی که میخواهند برسد و چیزی را که میخواهند القا کند. در این زمینه، هم اعتبار آنچه رژیم و وزارت اطلاعات و رشتههای مرئی و نامرئی آن بهنام مجاهدین بههم میبافند، بههمان اندازه مدارک محرمانهیی است که مع الواسطه علیه مجاهدین به وزارتخارجه انگلیس و فرانسه یا آمریکا میرسانند که وقتی به دادگاه میرسیم دود میشود و به هوا میرود!
- دو سال پیش آقای استیونسون، نماینده پارلمان اروپا ، در کنفرانس مطبوعاتی فاش کرد: «مدتی پیش، چند مقام وزارتخارجه از لندن سراغ من در پارلمان اروپا آمدند و از من میخواستند بلادرنگ حمایت خود را از مجاهدین متوقف کنم و گفتند ما مدارک محکمی داریم که این افراد قطعاً تروریست هستند. به آنها گفتم خوب، پس (مدارک را) نشانم بدهید. آنها گفتند متأسفانه سری هستند! حالا در پروسه دادگاه در انگلیس قضات حکم به علنی کردن همه این اسناد دادند و من همه را بهدقت خواندم و هیچ چیزی جز مزخرفات و چرندبافیهای برخی عوامل وزارت اطلاعات و مقالات روزنامههای رژیم (ایران) نبود» (کنفرانس مطبوعاتی در پارلمان اروپا -4دسامبر 2007).
-نمونه دیگر انتشار یک شماره ویژه جعلی از نشریه مجاهد به تاریخ 28خرداد 1382 توسط وزارت اطلاعات رژیم است که در زندانها هم توزیع شده است. در این نشریه جعلی که روز بعد از حمله 17ژوئن به محل استقرار رئیسجمهور برگزیده مقاومت و دستگیری مریم منتشر شده، رژیم ادعا کرد که من همراه با 4تن دیگر از مسئولان مجاهدین به وسیله نیروهای آمریکایی دستگیر و به نقطه نامعلومی برای مبادله با ”رهبران گروه القاعده در ایران“ منتقل شدهایم.
-در مطبوعات و رسانههای عربی هم از قدیم نمونههای متعدد از انتشار مطالب جعلی به نام مجاهدین با پول سپاه و اطلاعات آخوندها وجود داشته که بارها و بارها آنها را در روزنامههای شرق الاوسط، الحیات، شیحان، الحدث و… تکذیب کردهایم. حتی من یادم است که در شهریور سال1371 وزیر تبلیغات دولت اردن که در زمان ملک حسین با ما روابط دوستانه داشت و من با او در سال 1364 در پاریس دیدار کرده بودم، یکی از جزوات مجاهدین را به تاریخ روز (یعنی در همان سال 1371) به نماینده ما در اردن ارائه کرد که در آن بهنحوی بیقافیه، مطالبی علیه این کشور سرهم بندی شده بود. وقتی تحقیق کردیم معلوم شد رژیم مطالب مورد نظر خودش را برای بهجان هم انداختن طرفین در لابهلای آن جزوه وارد کرده و به اردنیها داده است. جالب این بود که آنچه رژیم ساخته بود بجز همین مطالب مورد نظرش هیچ تفاوتی با نسخه اصلی نداشت. حیرت انگیز اینکه دفعه بعد هم یک صفحه نشریه مجاهد به نمایندگان ما ارائه کرده بودند که تماما ساختگی بود و وقتی که همان صفحه از نشریه مجاهد اصلی به آنها نشان داده شده بود از فرط دغلکاریهای رژیم و اینکه چگونه یک صفحه مشابه اما تماما جعلی ارائه کرده است، مات و مبهوت شده بودند.
شورای ملی مقاومت ایران به همین خاطر در بیانیه سالگرد شورا در مرداد 1383 خاطرنشان کرد: «همزمان آخوندها، پولهای کلانی برای انتشار صدها گزارش مجعول و مقاله و کتاب و نشریه علیه مجاهدین خرج کردند. آنقدر که نایب رئیس فدراسیون بینالمللی حقوقبشر و رئیس جامعه حقوقبشر فرانسه، رژیم آخوندها را دولتی توصیف کرد که علیه مجاهدین ”تلی از مدارک مختلف تبلیغاتی توسط سفارت ایران در فرانسه پخش میکند“ ».
در تیر 1386 نیز یکبار دیگر در اطلاعیه اجلاس میاندورهیی شورای ملی مقاومت یادآوری شده است: «استبداد دینی که به وضوح در برابر این اعتلای مبارزاتی هار و هراسان شده، ازیکسو به سرکوب و ضرب و جرح و شکنجه وحشیانه جوانان در خیابانها و اعدام در ملأعام برای ارعاب جامعه روی آورده و از سوی دیگر دجالگریهای شناخته شده تبلیغاتی خود را علیه مقاومت سازمانیافته به شکل دیوانهواری در رسانههای حکومتی افزایش داده است. روی آوردن مجدد به سریالسازیهای مجعول و مزورانه تلویزیونی که حکومت آخوندی از سال 1382 تدارک دیده و آنها را به بازار مکاره اهریمنسازی از مقاومت نیز عرضه کرده و مفتضح شده بود، نمونهیی از این تلاشهاست. رژیم آخوندها بیهوده میکوشد تا بدینوسیله موج گرایش جوانان به سوی مقاومت سازمانیافته را به زعم خود متوقف یا کند سازد، بحران فزاینده درونیش را تحتالشعاع قرار دهد و با روشنگریهای مقاومت در عرصه جهانی در مورد جنایتهای ضدانسانی و پنهانکاریهای اتمی و افشای دخالتهای گستردهاش در عراق – به ویژه برملا شدن لیست 32هزار حقوق بگیرانش در این کشور - مقابله کند. اما این قبیل تشبثات برای مخدوش کردن چهره مقاومت سابقهیی پراز ناکامی و رسوایی دارد. دعاوی شیادانه خمینی در منتسب کردن مجاهدین و متحدانشان به شرق و غرب یا متهم کردنشان به دزدی و آتشزدن خرمنها، و دروغهای خامنهای و رفسنجانی در نسبت دادن انفجار حرم امام رضا و قتل روحانیان مسیحی به آنها، جز رسوایی خود آخوندها نتیجهیی نداشت. «صنعت» مونتاژ و سرهم بندی جعلیات تلویزیونی علیه ارتش آزادیبخش و شورا و مجاهدین و «هنر» تحریف و چسباندن صحنههای دیدارهای اعلام شده مسئولان مقاومت با مقامهای دولت پیشین عراق به صحنههای ساختگی و مصرف دروغهای تکراری درباره کشتار کردها و شیعیان عراق و ردیف کردن اجیرشدگان اطلاعات آخوندی تحت عنوان اعضای سابق مجاهدین یا شورا، نیز، چاره درماندگی و رسوایی رژیم قرون وسطایی نیست. رژیم آخوندها آب در هاون میکوبد و با این تلاشهای مذبوحانه نمیتواند جنبشی را که در آزادیخواهی و استقلال، نمونهیی نادر در جهان معاصراست، عامل استکبار و صهیونیسم یا زائده جنگ آخوندها با دولت سابق عراق و مجری حمله هوایی و شیمیایی به حلبچه قلمدادکند؛ هرچند که سفارتخانهها و مأموران اطلاعات آخوندها برای واژگونه جلوه دادن واقعیت، رشوههای کلان 50 میلیون دلاری و 120 میلیون دلاری به وکلای فرانسوی و عراقی پیشنهاد کنند. این تلاشهای سراسیمه، قبل ازهرچیز ترس و تزلزل یک رژیم درمانده را در مقابل مقاومتی که «به سوی پیروزی» پیش میرود، بازمیتابد» (14تیرماه 1386-اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران).
قبل از شروع بحث، چند نکته را متذکر میشوم:
اول اینکه، برای پاسخ به سوالات ایدئولوژیک، به متون و کتابها و جزوات مجاهدین و مخصوصاً به بحثهای تبیین جهان مراجعه کنید. فقط در این باره این را بدانید آنچه را که رژیم در این سالها در زندانها و یا در ارگانهای خودش تحت نام مجاهدین توزیع و چاپ کرده است، اعتباری ندارد. یا تماماً مجعول است یا در آن عمداً دست بردهاند تا به مصرفی که میخواهند برسد و چیزی را که میخواهند القا کند. در این زمینه، هم اعتبار آنچه رژیم و وزارت اطلاعات و رشتههای مرئی و نامرئی آن بهنام مجاهدین بههم میبافند، بههمان اندازه مدارک محرمانهیی است که مع الواسطه علیه مجاهدین به وزارتخارجه انگلیس و فرانسه یا آمریکا میرسانند که وقتی به دادگاه میرسیم دود میشود و به هوا میرود!
- دو سال پیش آقای استیونسون، نماینده پارلمان اروپا ، در کنفرانس مطبوعاتی فاش کرد: «مدتی پیش، چند مقام وزارتخارجه از لندن سراغ من در پارلمان اروپا آمدند و از من میخواستند بلادرنگ حمایت خود را از مجاهدین متوقف کنم و گفتند ما مدارک محکمی داریم که این افراد قطعاً تروریست هستند. به آنها گفتم خوب، پس (مدارک را) نشانم بدهید. آنها گفتند متأسفانه سری هستند! حالا در پروسه دادگاه در انگلیس قضات حکم به علنی کردن همه این اسناد دادند و من همه را بهدقت خواندم و هیچ چیزی جز مزخرفات و چرندبافیهای برخی عوامل وزارت اطلاعات و مقالات روزنامههای رژیم (ایران) نبود» (کنفرانس مطبوعاتی در پارلمان اروپا -4دسامبر 2007).
-نمونه دیگر انتشار یک شماره ویژه جعلی از نشریه مجاهد به تاریخ 28خرداد 1382 توسط وزارت اطلاعات رژیم است که در زندانها هم توزیع شده است. در این نشریه جعلی که روز بعد از حمله 17ژوئن به محل استقرار رئیسجمهور برگزیده مقاومت و دستگیری مریم منتشر شده، رژیم ادعا کرد که من همراه با 4تن دیگر از مسئولان مجاهدین به وسیله نیروهای آمریکایی دستگیر و به نقطه نامعلومی برای مبادله با ”رهبران گروه القاعده در ایران“ منتقل شدهایم.
-در مطبوعات و رسانههای عربی هم از قدیم نمونههای متعدد از انتشار مطالب جعلی به نام مجاهدین با پول سپاه و اطلاعات آخوندها وجود داشته که بارها و بارها آنها را در روزنامههای شرق الاوسط، الحیات، شیحان، الحدث و… تکذیب کردهایم. حتی من یادم است که در شهریور سال1371 وزیر تبلیغات دولت اردن که در زمان ملک حسین با ما روابط دوستانه داشت و من با او در سال 1364 در پاریس دیدار کرده بودم، یکی از جزوات مجاهدین را به تاریخ روز (یعنی در همان سال 1371) به نماینده ما در اردن ارائه کرد که در آن بهنحوی بیقافیه، مطالبی علیه این کشور سرهم بندی شده بود. وقتی تحقیق کردیم معلوم شد رژیم مطالب مورد نظر خودش را برای بهجان هم انداختن طرفین در لابهلای آن جزوه وارد کرده و به اردنیها داده است. جالب این بود که آنچه رژیم ساخته بود بجز همین مطالب مورد نظرش هیچ تفاوتی با نسخه اصلی نداشت. حیرت انگیز اینکه دفعه بعد هم یک صفحه نشریه مجاهد به نمایندگان ما ارائه کرده بودند که تماما ساختگی بود و وقتی که همان صفحه از نشریه مجاهد اصلی به آنها نشان داده شده بود از فرط دغلکاریهای رژیم و اینکه چگونه یک صفحه مشابه اما تماما جعلی ارائه کرده است، مات و مبهوت شده بودند.
شورای ملی مقاومت ایران به همین خاطر در بیانیه سالگرد شورا در مرداد 1383 خاطرنشان کرد: «همزمان آخوندها، پولهای کلانی برای انتشار صدها گزارش مجعول و مقاله و کتاب و نشریه علیه مجاهدین خرج کردند. آنقدر که نایب رئیس فدراسیون بینالمللی حقوقبشر و رئیس جامعه حقوقبشر فرانسه، رژیم آخوندها را دولتی توصیف کرد که علیه مجاهدین ”تلی از مدارک مختلف تبلیغاتی توسط سفارت ایران در فرانسه پخش میکند“ ».
در تیر 1386 نیز یکبار دیگر در اطلاعیه اجلاس میاندورهیی شورای ملی مقاومت یادآوری شده است: «استبداد دینی که به وضوح در برابر این اعتلای مبارزاتی هار و هراسان شده، ازیکسو به سرکوب و ضرب و جرح و شکنجه وحشیانه جوانان در خیابانها و اعدام در ملأعام برای ارعاب جامعه روی آورده و از سوی دیگر دجالگریهای شناخته شده تبلیغاتی خود را علیه مقاومت سازمانیافته به شکل دیوانهواری در رسانههای حکومتی افزایش داده است. روی آوردن مجدد به سریالسازیهای مجعول و مزورانه تلویزیونی که حکومت آخوندی از سال 1382 تدارک دیده و آنها را به بازار مکاره اهریمنسازی از مقاومت نیز عرضه کرده و مفتضح شده بود، نمونهیی از این تلاشهاست. رژیم آخوندها بیهوده میکوشد تا بدینوسیله موج گرایش جوانان به سوی مقاومت سازمانیافته را به زعم خود متوقف یا کند سازد، بحران فزاینده درونیش را تحتالشعاع قرار دهد و با روشنگریهای مقاومت در عرصه جهانی در مورد جنایتهای ضدانسانی و پنهانکاریهای اتمی و افشای دخالتهای گستردهاش در عراق – به ویژه برملا شدن لیست 32هزار حقوق بگیرانش در این کشور - مقابله کند. اما این قبیل تشبثات برای مخدوش کردن چهره مقاومت سابقهیی پراز ناکامی و رسوایی دارد. دعاوی شیادانه خمینی در منتسب کردن مجاهدین و متحدانشان به شرق و غرب یا متهم کردنشان به دزدی و آتشزدن خرمنها، و دروغهای خامنهای و رفسنجانی در نسبت دادن انفجار حرم امام رضا و قتل روحانیان مسیحی به آنها، جز رسوایی خود آخوندها نتیجهیی نداشت. «صنعت» مونتاژ و سرهم بندی جعلیات تلویزیونی علیه ارتش آزادیبخش و شورا و مجاهدین و «هنر» تحریف و چسباندن صحنههای دیدارهای اعلام شده مسئولان مقاومت با مقامهای دولت پیشین عراق به صحنههای ساختگی و مصرف دروغهای تکراری درباره کشتار کردها و شیعیان عراق و ردیف کردن اجیرشدگان اطلاعات آخوندی تحت عنوان اعضای سابق مجاهدین یا شورا، نیز، چاره درماندگی و رسوایی رژیم قرون وسطایی نیست. رژیم آخوندها آب در هاون میکوبد و با این تلاشهای مذبوحانه نمیتواند جنبشی را که در آزادیخواهی و استقلال، نمونهیی نادر در جهان معاصراست، عامل استکبار و صهیونیسم یا زائده جنگ آخوندها با دولت سابق عراق و مجری حمله هوایی و شیمیایی به حلبچه قلمدادکند؛ هرچند که سفارتخانهها و مأموران اطلاعات آخوندها برای واژگونه جلوه دادن واقعیت، رشوههای کلان 50 میلیون دلاری و 120 میلیون دلاری به وکلای فرانسوی و عراقی پیشنهاد کنند. این تلاشهای سراسیمه، قبل ازهرچیز ترس و تزلزل یک رژیم درمانده را در مقابل مقاومتی که «به سوی پیروزی» پیش میرود، بازمیتابد» (14تیرماه 1386-اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران).
***
دوم اینکه، جواب سوالات تاکتیکی و اجرایی و جزیی را از من انتظار نداشته باشید. لازمه جواب دادن به این قبیل سوالها ورود و اشراف به جزییات است. بنابراین اگر امکان دسترسی و ارتباط با ستاد اجتماعی مجاهدین در داخل کشور را ندارید، باید خودتان با مشورت جمعی راهحل پیدا کنید. در مورد راهحلهای مختلف تابلو نویسی کنیدو پس از بحث و مشورت کافی مناسبترین آن را انتخاب کنید. منظور راهحلی است که کمترین ضرر و بیشترین فایده را داشته باشد. راهحلی که طبعاً بالاترین ضربه را به دشمن ضدبشری بزند.
***
سوم اینکه، در پاسخ به سوالات استراتژیک مربوط به قیام و سرنگونی هم از
اول روشن باشد که از بسیاری وجوه، در حال حاضر نمیتوان و نباید به آنها جواب داد
یا بیهوده به دنبال جوابهای موهوم و ذهنی گشت که پاسخ دادن به آنها موکول به واقع
شدن و تحقق چیزهایی است که هنوز واقع نشده است. میخواهم بگویم که کار تحلیل و
تفکر منطقی این نیست که غیبگویی یا طالعبینی کند بلکه بر اساس شرایط مشخص تحلیل
مشخص ارائه میدهد. یعنی اگر شرایطی هنوز مشخص نیست یا ما نمیتوانیم مشخص بودن
آنها را فهم کنیم، باید قبل از هر چیز به فهم آن شرایط و خاصّهها بپردازیم.
چنانکه میدانید در جریان شناخت علمی، باید گام به گام از مشاهده واقعیات و تجربه
(یعنی آزمون و خطا)، به فرضیه (همان تابلو نویسیهای مختلف) و سپس به قانونمندیها و
اصول اساسی و نهایتاً به یک تئوری فراگیر علمی راه برد. در تئوری جاذبه عمومی که
نیوتون کاشف آن است، نقطه عزیمت، مشاهده افتادن یک سیب از درخت بود. میگویند از
همین جا بود که برای نیوتون این سؤال پیش آمد که چرا سیب از بالا به پایین افتاد.
از همین سرنخ، سرانجام به قوانین جاذبه و نهایتاً به تئوری جاذبه عمومی راه برد.
در مورد تئوری نسبیت عمومی هم، اینشتین همین راه را با گذار از نسبیت خاص و
قانونمندیهای مربوط به سرعت نور، طی کرد.
***
نکته چهارم که باید با صراحت با شما درمیان بگذارم این است که به برخی سوالات هم، نمیتوان و نباید بهطور عام و علنی جواب داد. ملاحظات و محدودیتهای اطلاعاتی و امنیتی و دستبستگیهای سیاسی آن هم برای جنبش و سازمانی که از همه سو زیر ضرب است برای همه قابل فهم است. زیرا بر سر همه جادههای تاریک ”شب پرستان همگی تیغ به کف“ در کمینند تا ”بکشانندش و در لجّه خون اندازند“ .
خامنهای که در راس یک رژیم حاکم است و از هیچ جرم و جنایت و دروغی ابا ندارد، یک بار صریحاً گفت: «اگر بهدلایلی ازجمله آگاه شدن دشمن، مصلحت نباشد که سخنی بیان شود، طبعا نه آن حرف و نه خلاف آن گفته نخواهد شد» (رادیو و تلویزیون و خبرگزاری رسمی رژیم -17مهر 1386).
در مورد مجاهدین و مقاومت ایران به گواهی تاریخچه 30ساله در رژیم خمینی، ما تا فراسوی تیغ و طاقت، معکوس عمل کردهایم. آنچنان که بسیاری اسناد و حقایق یا اسامی و آماری که منتشر شده، موجب پیگردهای گوناگون و قیمتهای سنگین و خونین شده است. همچنین برعهده گرفتهایم «رودرروی مردم ایران از جوادیه تا نازیآباد و از کرانههای ارس و خزر تا خلیج فارس، درباره جزء بهجزء، نکته به نکته، دینار به دینار و مو به موی هرآنچه در مبارزات چهلو دوساله انجام داده یا ندادهایم حساب پس بدهیم».
من این نکته را در تیرماه 1386 در مورد تبلیغات دیوانهوار رژیم و روی آوردن آن به تولید سریالهای مجعول و مهوع تلویزیونی علیه مجاهدین و مقاومت ایران خاطرنشان کردم و باز هم بر آن تأکید میکنم حتی وقتی که اباطیل و برچسبهای رژیم و مزدوران و متحدان و همسویان و پشتیبانان این رژیم ارزش پاسخگویی ندارد، در هر مورد و در هر زمینه و درباره هر فرد یا موضوعی که لازم باشد، میتوانیم با دلایل و شهود و اسناد و مدارک لازم و کافی، حق مطلب را در محضر خلق و در برابر هر دادگاه بیطرف، ادا کنیم. تا سیهروی شود هر که در او غش باشد.
منظورم این نیست که در کارنامه مجاهدین خطا و اشتباهی نیست، منظورم این است که میتوانیم هر پروندهیی را از ابتدا تا انتهای آن، روز به روز، برگ به برگ، مورد به مورد و بدون هر ملاحظهیی در معرض قضاوت مردم ایران و وجدانهای بیدار و منصف قرار دهیم و نتیجه آن را هر چه باشد بیمحابا بپذیریم. بیم و باک در این زمینهها متعلق به کسانیست که درگذشته ریگی به کفش داشتهاند یا برای حال و آینده خود، کیسهیی دوختهاند. اگر کسی در گذشته و در آرمانی که بهخاطر آن دهههای متوالی طی طریق کرده است، ریگی به کفش نداشته و برای آینده هم کیسه طمع و جاه و مقام ندوخته، دیگر چه باک.
این رژیم منفور ولایت است که جز با دجالیت و صنعت تزویر و ریا و روایات مجعول آخوندی بر سر پا نیست. سرلوحه و سرمایه ما اما، بدلیل نبرد بیامانی که 45سال است با دیکتاتوریهای شیخ و شاه ادامه دارد، بهدلیل خصومتهای بیانتهای ارتجاعی و استعماری و اپورتونیستی، و بدلیل اینکه پشت وپناهی جز خدا و خلق نداریم، صدق است و فدا. در غیراینصورت تاکنون دهها و صدها بار نیست و نابود شده بودیم. اگر رژیم شاه فقط با ظرفیت سرکوبگرانه خودش درصدد نابودی و انهدام ما بود، آخوندها امکانات و سرویسهای 12دولت دیگر را هم علیه مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران بهکار گرفتند تا آنها را متلاشی و منهدم کنند.
تشریح این موضوع و ارائه اسناد و نمونهها و گواهی شهود، نیازمند تحریر کتاب قطور و جداگانه ایست. بهراستی در این سالیان کسی خبردار نشد که در این خصوص بر مجاهدین و مقاومت ایران چه گذشت. باشد تا روزگاری فرصت کنم و چند صد و یا لااقل چند ده نمونه را با جزئیات و اسامی و زمان و مکان و شرح وقایع به اطلاعتان برسانم.
بنابراین فعلاً به ذکر همین نکته که امیدوارم آن را بهخاطر بسپارید بسنده میکنم که در مورد مجاهدین و ارتش آزادیبخش و مقاومت ایران، و سیلاب چرکین ادعاها و اتهامات و شبهاتی که رژیم و عوامل و همسویان و پشتیبانان نثارمان کردهاند، برعهده میگیرم که اگر عمری باقی بود در برابر مردم ایران از ریز تا درشت را پاسخگو و روشنگر باشم. به همین خاطر در مورد هر فرد یا جریان یا موضوع یا اتهام و ادعایی که خودتان نتوانید جوابگو باشید، تمامی این قبیل موارد را به من ارجاع بدهید. فقط نگذارید کسی که یک صدم یا یک هزارم یا یک دههزارم و یک صدهزارم مجاهدین، بها و خونبهای آزادی و رنج و شکنجه دموکراسی را نپرداخته است، برای ما ابوعطا و لغز دموکراتیک بخواند و به جای درس گرفتن، به ما درس آزادی عقیده و بیان یا حقوق زنان بدهد!
موضوعات و موارد عیان شده هم که حاجت به بیان و شرح و تفصیل مجدد ندارد. از برچسب تروریستی و بمباران و خلع سلاح و کودتای 17ژوئن تا استرداد و اخراج و تبعید پناهندگان و از بستن حسابها و توقیف بیدریغ اموال تا شاخ کردن بریده مزدوران و فرستادن آنها برای ایفای نقش در نمایشهای روحوضی مبتذل و مهوع، تحت عنوان بنیانگذار و رهبری یا مسئولان و اعضای سابق و لاحق مجاهدین…
مثلاً همه مطلعین سیاسی، خواندهاند و میدانند که به گفته خاتمی و خرازی، آقای جک استرا (دلال بمباران قرارگاههای مجاهدین در عراق) بهدار آویختن 20تن از 65تن رهبران مجاهدین را «قابل قبول» خواند. درحالی که به نوشته دیلیتلگراف (16تیر 1383) برای خوشآمد آخوندها، لیست اسامی 12 امام شیعیان را هم در سفر به تهران در جیب داشت و وقتی اسم پیغمبر اسلام میآمد، صلوات هم میفرستاد!
بهتر از این نمیشد بر سر و ریش آخوند خاتمی و بر پشت خرازی دست استمالت کشید.
کسانی که اسلافشان مصدق را ”دیوانه و آمیزهیی از کاهلی و حقهبازی و سوءظن“ میخواندند (سفیر انگلیس) و کسانی که مصدق را ”جانوری درمانناپذیر“ میخواندند که ”در آپارتمان ادرار میکند“ (یکی از نظریه پردازان جنگ سرد در آمریکا) پرواضح است که با مجاهدین خلق و حاکمیت و آزادی مردم ایران تا کجا خصومت دارند.
گفتگوها و معاملات پنهان آقای دویلپن وزیر خارجه شیراک با خرازی در مورد سرکوب مجاهدین در فرانسه و دستگیریها و خودسوزیهای ناشی از آن نیز با جزییات افشا شده و سردبیر وقت ژورنالدودیمانش که در آوریل 2003 در تهران در این ملاقات حضور داشت، کتاب مبسوطی در این زمینه منتشر کرده است.
***
با اینهمه مجاهدین به یمن مریم و انقلاب درونی مجاهدین، در مقاومتی سترگ وهفت ساله، در زیر بالاترین فشارها و توطئهها و ضربات مقاومت بینظیری را در تاریخ معاصر ایران و جهان عرضه کردند. شگفتی نه در حملههای و توطئههای ارتجاعی و استعماری و خنجرهای اپورتونیستی، بلکه در ماندگاری و پایداری پرشکوهی است که برگ درخشان و زرین تاریخ ایران است. 7سال پیش، در آخرین اجتماع مجاهدین در اشرف قبل از شروع جنگی که از قبل مشخص بود که رژیم چه بهرهبرداریهایی از آن بهعمل خواهد آورد، و در شرایطی که از چپ و راست، بسیاری ما را به خالی کردن میدان فرا میخواندند، گفتم: «وقتی دیو تنوره میکشد، وقتی که دژخیم سر از پا نمیشناسد، رمز ماندگاری و اعتلا، کلمه فداست» و «مجاهدین هم از بنیانگذارانشان تا اعضا و هوادارانشان در تمام ایران و در سراسر جهان با همه رزم آوران ارتش آزادی این درس را به خوبی آموختهاند که تاریخ خلق و میهن خود را چگونه بنویسند. هیچکس بیش از ما به خطراتی که از هر سو ما را در بر گرفته احاطه و اشراف ندارد. اما عزم جزم کردهایم تا اگر زمانه صد بار از این هم خطیرتر و پرفتنهتر باشد، با تأسی به پیشوای آرمانیمان (پیامبر جاودان آزادی حسین بن علی) درسهای جدیدی از مقاومت و ایستادگی عرضه کنیم. ارتش آزادیبخش، این سرمایه عظیم ملت ایران چون کوه، استوار و سرفراز ایستاده است» (نشریه مجاهد -27اسفند 81).
بیچاره رژیم و گلههای مزدوران دور و نزدیک، چه خیال کردهاند. مریم و اشرف ثابت کردند که زمانه صدبار هم اگر خطرناکتر و پرفتنهتر باشد، تا پای جان ایستادهاند. تا آخرین نفس…
بله اکنون پس از 45سال که بر مجاهدین در میدان نبرد گذشته، به قطع و یقین میتوان گفت که این عالیترین ثمره تکامل مبارزات مردم ایران از مشروطه بهبعد در 103سال گذشته است.
از همین جا میتوان به پیروزی محتوم خلق قهرمان یقین کرد. به اذن تو خدایا، بسوی تو خدایا و به طرف کوی خلق در زنجیر…
پایان قسمت اول ... ادامه دارد