اعضاى رهبرى حزب جمهوری‌خواهان، سناتورهاى نزدیک به ریاست جمهورى امریکا، و عضو کمیته نیروهاى مسلح سناى امریکا به دیدار رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت، خانم مریم رجوى، و اعضاى مقاومت در آلبانى می‌روند.
این رویداد مهم نشان از فهم عملى به دو امر و واقعیت در آن ِ واحد است: اول، ضرورت پیشبرد یک سیاست مؤثر در قبال رژیم خمینى براى امریکا، غرب، و جامعه بین‌المللی، و دوم اینکه مقاومت سازمان یافته مردم ایران از صلاحیتهاى کافى و لازم براى قرار گرفتن در کانون این سیاست برخوردار است: مقاومتى پولادین، سازمان یافته، قابل اتکا، تست شده، با رهبرى ذیصلاح که قادر به تأثیرگذارى مثبت و مؤثر بر روند سیاسى داخل کشور به سوى آزادى و دمکراسى است. 

این راه حل و سیاست در حال تکوین، خود را به عنوان آخرین راه حل موجود به بازیگران در صحنه جهانى و منطقه‌ای تحمیل می‌کند. همانطور که رهبرى مقاومت عنوان نمود، سرنوشت ایران، در تهران تعیین تکلیف می‌شود. خمینى هم سالها پیش، خطر وجودى رژیم را، در تهران آدرس داده بود. این راه حل- و به قولى "خطر"، همان تلاقى، تلفیق و ادغام بدنه عنصر اجتماعىِ "حاضر" در شهرهاى میهن- و خاصه تهران بزرگ، با سَرِ مقاومت سازمان یافته براى شکل دادن به تَنِ واحد براى سرنگونى است. 

دیدار سناتور مک کین از رهبرى و اعضاى مقاومت در آلبانى، دیدارى سمبولیک و نمایى کلى را از دوران نو به تصویر می‌داد. اما دیدار سناتور بلانت، سناتور کورنین، و سناتور تیلیس، گویاى شروع پروسه عملى تکوین سیاست تغییر رژیم است که بر بنیاد مستحکم مقاومت سازمان یافته مردمى ایران استوار است. بنیادى که جز با گذر از ١٤ سال پایدارى در اشرف و لیبرتى و سرانجام هجرتى بزرگ، موضوعیت پیدا نمی‌کرد و بنا نمی‌شد نهاد. 

سیاست تغییر رژیم با اتکاىِ به مقاومت، دیگر متکى به فرد- حتى رئیس‌جمهور امریکا، جریان و یا حزب سیاسى خاصى نیست. این سیاست، خود را به عنوان تنها راه حل واقعى، در صحنه عمل به طرفهاى ذیربط تحمیل می‌کند.