نامه‌ای از علی معزی درباره زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج



نامه

به دنبال انتقال ناگهانی و خشونت آمیز زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج از سالن ۱۲ به سالن ۱۰ که دارای کنترل های امنیتی بالاتری است، تعدادی از زندانیان سیاسی دست به اعتصاب غذا زده و به انفرادی منتقل شدند. [سالن ۱۰ زندان گوهردشت کرج و شرایط زندانیان سیاسی] در این میان علی معزی که سالهایی از دوران زندان خود را در زندان گوهردشت کرج سپری کرده است در نامه‌ای خواستار حمایت از این زندانیان سیاسی شده است.

اسفند۵۷

علی معزی نامه‌اش را با ذکر خاطره‌ای از اسفند ۵۷ آغاز می‌کند. او دوستی را به خاطر می‌آورد به نام مرتضی امامی. مرتضی امامی به علی معزی می‌گوید: امروز «به بازدید از زندان گوهردشت رفته بودم.» علی معزی در حال و هوای روزهای ابتدای انقلاب از مرتضی می‌پرسد: «چطور بود؟» و مرتضی پاسخ می‌دهد: «تقریبا تکمیل شده» است و می‌افزاید: «با ساواک وصال نداد، اما دو سه سال دیگر جای خودمان است.» علی معزی که در آن روزگار کم تجربه تر و کمتر آشنا به موضوعات بوده است با تعجب می‌پرسد: «چی؟! مگر انقلاب نشده؟ یعنی باید بعد از انقلاب باز هم به زندان بروید؟!»
مرتضی سپس پاسخی به علی معزی می‌دهد که او بعد از سالیان مضمون آن را به یاد می‌آورد. مضمونی که از بی‌رحم بودن حاکمان جدید حکایت می‌کرد، کسانی که آزادیخواهان را اصلا تحمل نخواهند کرد.

سه سال بعد

علی معزی حدود سه سال بعد از آن گفتگو را به خاطر می‌آورد که مرتضی امامی بر بالای تپه‌های اوین اعدام شده و خودش نیز در یکی از سلول های انفرادی زندان گوهردشت روزگار سپری می‌کرد. علی معزی آنگاه خود را در اکنون و زمان حاضر می‌یابد و شهادت می‌دهد که «فضای زندان گوهردشت کرج آمیخته با عطر روح و روان شهدای دهه شصت و چند هزار تن از شهدای قتل‌عام تابستان ۶۷ است.»

سال های اخیر

علی معزی یادآور می‌شود که «در سالهای اخیر نیز شهدایی هم‌چون حجت زمانی، علی صارمی، ولی‌الله فیض مهدوی، عبدالرضا رجبی، محسن دگمه‌چی، منصور رادپور و شاهرخ زمانی و برخی دیگر و نیز چند تن از زندانیان اهل تسنن، از همین زندان جان خود بدادند.»

عنصر آگاه

علی معزی تصریح می‌کند که «از دیدگاه یک عنصر آگاه، تن‌دادن به سیستمهای ظالمانه و زندگی توأم با بی‌عملی، چیزی جز حیات خوار و خفیف خائنانه نیست.
حیات واقعی در پاسخ دادن به نیاز زمانه و فراخوان به پایداری و ایستادگی است.»

۳۵۰

علی معزی آنگاه به هجوم سه سال پیش به بند سیاسی ۳۵۰ اوین برای پراکنده کردن زندانیان سیاسی اشاره می‌کند و با یادآوری ایستادگی زندانیان سیاسی در آن مقطع، آنرا در کنار پایداری زندانیان گوهردشت کرج قرار می‌دهد.

اعتصاب غذا

علی معزی می‌نویسد: «زندانیان بند سیاسی زندان گوهردشت کرج، رضا اکبری منفرد، جعفر اقدامی، خالد حردانی، خانجانی، حسن صادقی، ابوالقاسم فولادوند و سعید ماسوری، که پس از گذران حبسهای طولانی، که بعضاً نیمه دهه دوم حبسهای طولانی‌شان را می‌گذرانند، روزهاست که در اعتراض به جابه‌جایی اجباری بند سیاسی و تضییقات وارده در اعتصاب‌غذا به‌سر می‌برند.»
بنا بر نوشته‌ی علی معزی: «آنچه این زندانیان اعتصابی را به‌رغم دیدگاههای متفاوت، متحد و همبسته ساخته است، «اعتقاد آنها به پایداری و ایستادگی» است.
اعتصاب غذاهای طولانی آنهم پس از سالها حبس عوارض جسمانی برگشت ناپذیری دارد.»


هستی جاودان

علی معزی در پایان نامه‌اش درباره زندانیان سیاسی پایدار گوهردشت کرج می‌نویسد: «بر شرف همه آنها درود می‌فرستم و توجه زندانیان سیاسی سابق و فعلی و همه خانواده‌ها و بستگان آنها و سایر هموطنان شریف را به اعلام حمایت از آنان جلب می‌کنم.
هستی جاودان از آن بهترین انسانهاست که با اقدامات شایسته و بایسته، خشنودی خدا و مردم را به‌دست می‌آورند و به پایداری و حق‌طلبی فراخوان می‌دهند.»