بیانیه‌ی زندانیان اعتصابی گوهردشت کرج؛ «با هم متحد هستیم»

مقاله ای ازسایت ایران آزادی
 زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج در آستانه‌ی سی‌امین روز اعتصاب غذای خود، با انتشار بیانیه‌ای خبر از ایستادگی و اتحاد خود در برابر زندانبان‌ها و جمهوری اسلامی! می‌دهند.


حمله به سالن ۱۲

روز ۸ مرداد، زندانبان‌های ولایت فقیه با به کارگیری گارد ضد شورش و در یک حمله ناگهانی زندانیانی سیاسی و عقیدتی محبوس در سالن ۱۲ زندان گوهردشت کرج را به سالن شماره ۱۰ منتقل کردند.
طی این حمله وسایل زندانی‌ها تخریب یا غارت شد. هدف از انتقال زندانی‌های مقاوم به سالن به شدت امنیتی و کنترل شده‌ی شماره ۱۰، این بود که ضمن درهم شکستن روحیه آنها، نظارت و محدودیت را هرچه بیشتر علیه زندانیان سیاسی و عقیدتی تحمیل کنند. [انفرادی، اعتصاب غذا و ایستادگی زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت کرج]


اعتصاب غذا

اما این تجاوز آشکار زندانبان‌های ولایت فقیه پاسخی درخور از جانب زندانیان مقاوم دریافت کرد؛ در اسارت و در حبس، آخرین وسیله‌ی زندانی برای ایستادن و دادخواهی به معامله نهادن جان خود با شرکت در اعتصاب غذاست.
بعد از انتقال زندانیان به سالن شماره‌ی ۱۰ جمعی از همین زندانیان، اعلام اعتصاب غذا کردند. در نقطه‌ی مقابل زندانبان‌ها این زندانیان را به انفرادی فرستادند تا روحیه ایستادگی آنها درهم بشکند، اما موفق نشدند و کارزار ادامه پیدا کرد. [ادامه اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در گوهردشت]



موج حمایت

موجی از حمایت و پشتیبانی از سایر زندان‌های ایران و همچنین در عرصه‌ی بین المللی از آنها برخواست. صدای ایستادگی زندانیان سیاسی و عقیدتی زندان گوهردشت کرج شنیده شد. هرچند «دادستان» تهران گفت: «اقداماتی مانند اعتصاب غذا ، امری شکست خورده است.» و «دستگاه قضایی تسلیم این موارد نمی شود.» [«دادستان» تهران و ترس از اعتصاب غذای زندانیان گوهردشت] اما واقعیت این است که نفس واکنش او به عنوان «دادستان» نشان از شکست اوست.



در آستانه‌ی سی‌امین روز اعتصاب

زندانیان سیاسی اعتصابی زندان گوهردشت کرج با انتشار بیانیه‌ای در آستانه‌ی سی‌امین روز اعتصاب، «عموم هموطنان را به همبستگی با حرکت حق‌طلبانه خود فراخواندند و از آنها خواستند که برای ایستادگی در مقابل خودسریها و قانون شکنیهای استبداد دینی حاکم بر ایران یاری‌شان کنند.» آنها از «تمامی مجامع و ارگانهای حقوق‌بشری بین‌المللی خواستند از عموم زندانیان سیاسی و زندانیان اعتصابی بازدید کنند و برای دستیابی آنها به حقوقشان تلاش کنند.»



چهار دهه سرکوب

زندانیان اعتصابی در این بیانیه می‌نویسند: «قریب به چهار دهه از سرکوب و تجاوز و تعدی به حقوق انسانی‌مان می‌گذرد. هم‌اکنون ما و بعضی از برادران هم بندمان در گذر از ۷۰سالگی در زندان، شاهد تجاوز آشکار به حقوق زندانیان سیاسی و عقیدتی و زورگویی دست‌اندرکاران و سرکردگان دستگاه قضاییه، اطلاعات و زندانبانان این حاکمیت هستیم. ما زندانیان بی‌پناه با استقبال از پر خطرترین رفتارهای مأموران، و شکنجه در زمان انتقال به انفرادی و تنها با مقاومت و ایستادگی، دست به اعتصاب‌غذا زده و ما همگی در این حرکت حق‌طلبانه با هم متحد هستیم».



توطئه گران

این زندانیان که در آستانه سی‌امین روز اعتصاب غذا به لحاظ جسمی در شرایطی بحرانی به سر می‌برند، در مورد نقش زندانبان‌هایی که توطئه را علیه جان زندانیان سیاسی به پیش برده‌اند، می‌نویسند: «کسانی که حداقل الزامات زندگی ما زندانیان را، که با هزینه‌های خودمان تأمین و خریداری شده بود، را غارت کرده و به یغما برده‌اند، مامورانی همچون پاسدار تروریست محمد مردانی رئیس زندان گوهردشت کرج موسوم به رجایی شهر، قبادی، معاون زندان، سرگرد زلفعلی، فرمانده گارد سرکوبگر زندان، یوسف مردی سرکرده حفاظت اطلاعات و باقری سرکرده پاسیاری، و هم‌چنین عظیمی معاون حفاظت اطلاعات سپاه در زندان بودند که بایستی در روز موعود در کنار دستوردهندگان خویش، در دادگاههای مردمی و بین‌المللی پاسخگوی این همه جنایت باشند».

جنبش دادخواهی

به طور واقعی جنبش دادخواهی [جنبش دادخواهی جانباختگان «قتل عام ۶۷» چیست؟] به همان میزان که پیگیر دادخواهی حقوق به یغما رفته‌ی جانباختگان تابستان ۶۷ می‌باشد، به دنبال ممانعت از جنایاتی‌ست که همین امروز در حق زندانیان سیاسی اعمال می‌شود، از همین زاویه نباید فراموش کرد که جنایت علیه بشریت مشمول مرور زمان نمی‌شود و محاکمه‌ی آمران و عاملان آن با هدف جلوگیری از تکرار آن است.



شاهین ذوقی تبار

یکی از این زندانیان سیاسی اعتصابی، شاهین ذوقی تبار است، او با انتشار نامه‌ای تاکید کرد: «من و دیگر زندانیان سیاسی تا آخرین قطره خون خود و تا قبول درخواست‌هایمان به اعتصابمان ادامه می‌دهیم. آیندگان هم از رژیم آخوندی به‌عنوان جنایتکار تاریخ مثال خواهند زد. رژیمی که هزاران نفر را در دهه شصت و به‌خصوص در سال ۶۷ قتل‌عام کرد و سالها است که با زندانیان عادی مانند برده برخورد می‌کند و به سرکوب مردم برای بقای خود ادامه می‌دهد».



تجربه‌ی ۴۰ ساله

تجربه‌ی ۴۰ سال حاکمیت خلافت اسلامی! بر ایران، نشان داده است که تنها راه در برابر آن ایستادگی‌ست، در غیر اینصورت استبداد مذهبی حاکم، شرایط را به طور مستمر علیه مردم سخت‌تر خواهد کرد، به خصوص این قانون در درون زندان و در اسارت دشمن از ضرورت و صحت بیشتری برخوردار است.



در همین زمینه: