عباس آخوندی که در «مجلس» حاضر شده بود تا به عنوان وزیر پیشنهادی «راه و شهرسازی»، «رای اعتماد» کسب کند، به سهم خود بخشی از آنچه در جمهوری اسلامی! در زمینه مسکن در جریان است را بیرونی کرد. او ناچار بود به وضعیت فاجعه بار اشارهای کند تا بتواند نتیجه مطلوب را از آن اخذ کند.
خانههای خالی
عباس آخوندی اعلام کرد که در کشور ۲۴ میلیون و ۱۹۰ هزار خانوار وجود دارد اما از طرف دیگر تعداد خانه در ایران حدود ۲۵ میلیون و ۴۰۰ هزار است. براساس آمار سال ۹۵، دو میلیون و ۵۸۷ هزار خانه خالی در کشور وجود دارد. آماری که در یک مقایسه با سال ۹۰ نشان از افزایشی چشمگیر دارد زیرا در سال ۹۰، تعداد خانههای خالی کشور حدود ۶۳۰ هزار بوده است. به عبارت دیگر در بازهی زمانی ۵ سال حدود ۲میلیون خانه خالی به کشور اضافه میشود. [فارس ۲۸ مرداد ۹۶] این در حالی است که جمعیت کشور در طول ۵ سال ٤ میلیون و ٧٧٦ هزار نفر افزایش یافته است، [اقتصاد نیوز ۲۳ اسفند ۹۵] که نشان از افزایش خانههای خالی به نسبت رشد جمعیت کشور دارد.
خانه دوم
این در حالی است که آخوندی تصریح میکند که حدود ۲ میلیون و یکصد هزار خانه دوم در کشور وجود دارد و اگر آنرا بر تعداد خانههای خالی بیفزاییم میشود ۴ میلیون و ۷۰۰ هزار خانه در کشور.
سرمایه منجمد
اگر هر خانه یکصدهزار دلار در نظر گرفته شود به این معنی خواهد بود که رقمی حدود ۴۷۰ میلیارد دلار ثروت کشور بدون استفاده در خانههای خالی و دوم انباشته شده است. آخوندی سپس میافزاید که این رقم « بیش از ۴ برابر کل ارزش بازار بورس ایران» است.
مالباختگان
فاجعه وقتی بیشتر خود را نشان میدهد که اکنون شاهد هستیم که موسسات مالی به خاطر فقدان نقدینگی که مدعی آن هستند از بازپرداخت پول سپرده گذاران خود داری میکنند. در این میان بانک مرکزی به عنوان «متولی نظام پولی کشور» نیز به دلیل فقدان نقدینگی باز پرداخت پول سپرده گذاران را به مصادره اموال موسسات کلاهبردار ارجاع میدهد. [مالباختگان، سیف و پولی که برنخواهد گشت!] کار به نقطهای رسیده است که کارشناسان نظام به صراحت از ورشکستگی نظام بانکی جمهوری اسلامی! سخن میگویند و پیشنهاد میدهند برای تامین نقدینگی لازم، دارایی بانکها به اوراق بهادار تبدیل و به فروش برسد. [ورشکستگی نظام بانکی در جمهوری اسلامی!]
بدمسکنها
در حالیکه سرمایهای عظیم از دارایی تمام مردم ایران در بخش مسکن قربانی سودجویی نهادهای حکومتی میشود که بیش از ۱۹ میلیون ایرانی در «بد مسکنی مطلق زندگی میکنند.» بیش از ۱۱ میلیون نفر از آنها حاشیه نشینها هستند و حدود ۸ میلیون نفر در بافت فرسوده و «در شرایط بد در آن مناطق زندگی میکنند».
سوژه تغییر
آخوندی نیز به مانند سایر سران جمهوری اسلامی! مدعی تغییر و اپوزیسیون نمایی میشود و اعلام میکند که «بنده فکر میکنم ما در موقعیتی قرار داریم که نیاز به تغییرات ساختاری در این کشور داریم، ما باید کشور را عوض کنیم».
شکست جمهوری اسلامی! در عرصههای گوناگون آنقدر آشکار است که حتی آخوندی هم خواستار «تغییرات ساختاری» میشود. خواستهای که کاملا درست است، اما فاعل آن به طور حتم امثال آخوندی و سایر کسانی که کشور را به این نقطه رساندهاند نمیتوانند باشند. آنها متهمان این پرونده هستند و خود سوژه تغییر هستند.
شکست جمهوری اسلامی! در عرصههای گوناگون آنقدر آشکار است که حتی آخوندی هم خواستار «تغییرات ساختاری» میشود. خواستهای که کاملا درست است، اما فاعل آن به طور حتم امثال آخوندی و سایر کسانی که کشور را به این نقطه رساندهاند نمیتوانند باشند. آنها متهمان این پرونده هستند و خود سوژه تغییر هستند.