خبری هست !خبری
شعری از هرمزبیرقدار
چه دور بود
این انتظار سرد
این چنین بود درد
این چنین بود نجوای روزگار
سخن از مرگ
به اشارت شلاق برگرده ی شهر
می گفت ...
درغربت خویش بمان
راه پرواز مسدود
جاده ها متروک
درحسرت پررنج د ل خویش
بمان
اما
یک خوب آشنا
بربال نسیم
اوج گرفت
چون صاعقه ای داد پیام
ومن
سکوت را آتش زدم
ناله ها روئید
گل فریاد شکفت
خیزش رود عیان گشت
صدایی می آید
چون صدای طبل جنگ
خبری هست !
خبری !
شعری از هرمزبیرقدار
چه دور بود
این انتظار سرد
این چنین بود درد
این چنین بود نجوای روزگار
سخن از مرگ
به اشارت شلاق برگرده ی شهر
می گفت ...
درغربت خویش بمان
راه پرواز مسدود
جاده ها متروک
درحسرت پررنج د ل خویش
بمان
اما
یک خوب آشنا
بربال نسیم
اوج گرفت
چون صاعقه ای داد پیام
ومن
سکوت را آتش زدم
ناله ها روئید
گل فریاد شکفت
خیزش رود عیان گشت
صدایی می آید
چون صدای طبل جنگ
خبری هست !
خبری !