چند روزی ست که از مراسم تنفیذ رییس جمهور دولت دوازدهم می گذرد؛ مراسم تنفیذی که در آن، هم خامنه ای و هم رییس جمهوری تنفیذ شده اش! ـ که بنا به گفتهی خودشان ۲۴ میلیون رای دارد و تا رهبری حکم او را تنفیذ نکند، رایش! به حساب نخواهد آمد ـ به موضوع معیشتی مردم اشاره کردند.
اعتراف
این دو، به عنوان بالاترین مقامات رسمی کشور، با آگاهی کامل از شرایط «دشوار اقتصادی»، «بهبود سفرهی مردم» را در اولویت تعهدات دولت دوازدهم عنوان کردند. جالب اینجاست که تا دیروز، به طور علنی به وضعیت خراب اقتصادی مملکت اعتراف نمیکردند، ولی این بار فشار تحریم های بین المللی به خصوص رفتن سپاه پاسداران در لیست تروریستی کاخ سفید، رهبران خلافت اسلامی! را مجبور کرد که به وضعیت وخیم اقتصادی در ایران اعتراف کنند.
چرایی
اینکه چرا به این نقطه رسیده ایم که شاهد چنین اعترافی، آنهم به صورت علنی باشیم، آن هم در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری دولت مقتدر! دوازدهم؛ جایی که باید به ظاهر از توانایی های نظام و نبود مشکلات جدی در عرصه های مختلف به خصوص عرصهی اقتصادی بشنویم، به موضوعاتی بر میگردد که هر روز در جامعه و رسانه ها از آن ها ذکر میشود.
اختلاس های میلیاردی، تحریم های اقتصادی به دلیل دخالت های تروریستی سپاه پاسداران در کشورهای منطقه، فاجعهی خصوصی سازی و جابجایی اقتصاد کلان کشور توسط «خصولتی ها»، تحت الشعاع قرار گرفتن فروش نفت و گاز از بابت تحریم ها که ۹۰ درصد اقتصاد کشور را شامل شده و ... .
اختلاس های میلیاردی، تحریم های اقتصادی به دلیل دخالت های تروریستی سپاه پاسداران در کشورهای منطقه، فاجعهی خصوصی سازی و جابجایی اقتصاد کلان کشور توسط «خصولتی ها»، تحت الشعاع قرار گرفتن فروش نفت و گاز از بابت تحریم ها که ۹۰ درصد اقتصاد کشور را شامل شده و ... .
عواقب
مشکلات اقتصادی و علل پیدایش و تشدید آن، موضوعات پنهانی نیستند که از نگاه مسئولان حکومتی به خصوص خامنه ای و روحانی، پنهان بماند و قطعا این دو به این موضوعات اشراف کامل دارند که پیامدهای این مشکلات اقتصادی چیست.
این روزها، بر کسی پوشیده نیست که بیکاری و رکود، کلیه فروشی، اعتیاد و ... از عوارض این رکود اقتصادی ست. و از همه بدتر اینکه فروش نوزاد و کودک، قاچاق انسان از نوع تجاری آن به ویژه در حاشیهی خلیج فارس، و فروش اعضای بدن، به عنوان کسب و کاری برای عده ای شده است که هر چه بیشتر عمق فاجعه را در جمهوری اسلامی! نشان میدهد.
اذعان و اعتراف به وضعیت وخیم اقتصادی از جانب تک به تک نفرات حکومتی، به جایی رسیده است که نوشتن و سخن گفتن از آن، دیگر «آب به آسیاب دشمن ریختن» تلقی نمیشود.
این روزها، بر کسی پوشیده نیست که بیکاری و رکود، کلیه فروشی، اعتیاد و ... از عوارض این رکود اقتصادی ست. و از همه بدتر اینکه فروش نوزاد و کودک، قاچاق انسان از نوع تجاری آن به ویژه در حاشیهی خلیج فارس، و فروش اعضای بدن، به عنوان کسب و کاری برای عده ای شده است که هر چه بیشتر عمق فاجعه را در جمهوری اسلامی! نشان میدهد.
اذعان و اعتراف به وضعیت وخیم اقتصادی از جانب تک به تک نفرات حکومتی، به جایی رسیده است که نوشتن و سخن گفتن از آن، دیگر «آب به آسیاب دشمن ریختن» تلقی نمیشود.
وضعیت در پیش رو
جایی که «معیشت» خود به خط قرمز نظام بدل شده، و وحشتناک ترین نماد آن در برخی آگهی های رسانه ای، و چسبانده شده بر در و دیوار خودنمایی میکند؛ «پسربچهی فروشی ـ قیمت قابل مذاکره و ... »، و هر روز در خیابان های تهران و مشهد و اهواز و ... فریادهای مالباختگان به گوش میرسد، قطعا و یقینا در روزهایی نزدیک شاهد فوران خشم توده خواهیم بود که به این وضعیت از خط قرمز رد شده، پایان بدهد.