زندان فشافویه؛ جهنمی در کویر


پیشینه  

رسول بداقی عضو کانون صنفی معلمان پیشتر به دلیل فعالیت های صنفی حد فاصل سال های ۸۸ تا ۹۵ را در زندان گذرانده بود. او به این واسطه از کار اخراج شد در حالی که در همان زمان به عنوان یک معلم رسمی در دبیرستان‌های اسلامشهر از توابع استان تهران تدریس می‌کرد.

پایان ماجرا؟!

۸ سال زندان برای رسول بداقی پایان ماجرا نبود. او پس از آزادی به طور غیابی به حبس محکوم شد و از ۲۷ خرداد ۹۶ تا ۹ مرداد را در زندان بود. او دوران حبس اخیر خود را در «ندامتگاه مرکزی تهران بزرگ یا زندان فشافویه» سپری کرد. این زندان سال ۹۴ به بهره برداری رسید و در ۳۲ کیلومتری جنوب تهران در حسن آباد قم قرار دارد. زندان فشافویه برای نگهداری ۱۵ هزار تن از محکومان مواد مخدر ساخته شده است.

مقایسه

رسول بداقی که پیشتر ۷ سال تجربه زندانی بودن در زندان های اوین و  گوهردشت را پشت سر گذاشته است، زندان فشافویه را «جهنمی در کویر» می‌نامد: «خود زندانیان به زندان تهران بزرگ می‌گویند فینال زندان‌های ایران، ولی من اسمش را گذاشته‌ام جهنمی در کویر، چون در کویر حسن آباد قم قرار گرفته و مخصوصا در تابستان یک جهنم بدون آب و وسایل خنک کننده است.»
رسول بداقی در مصاحبه اش با کمپین حقوق بشر در ایران که در تاریخ ۱۲ مرداد ۹۶ منتشر می‌شود، شکنجه‌ی روحی و روانی ای که در زندان فشافویه متحمل شده است را بسا بیشتر از هفت سال زندان و تحمل انفرادی در زندان های اوین و گوهردشت می‌داند.

امکانات!

رسول بداقی درباره نبود امکانات و فشردگی محل زندانی ها در زندان فشافویه می‌گوید: «بندی که من بودم قرنطینه دو بود، هر سالن ۶ اتاق دارد و یک اتاق ۱۲ متری برای ۳۰ زندانی، آب گرم اصلا نداشتیم و آب سرد هم فقط یک ساعت در روز، ۱۷۰ زندانی هر سالن باید از یک توالت در طول روز استفاده می‌کردند و وضعیت درمان و بهداشت هم به طوری بود که من سالم وارد زندان شدم و بعد از دو ماه با گلودرد عفونی و چرکی خارج شدم.»

بهداشت!

در توصیف وضعیت بهداشتی زندان فشافویه، رسول بداقی می‌افزاید: «بهداشت آنجا شوخی است چون حتی آب نیست و بدون آب حتی نمی‌شود زندگی کرد، زندان تهران بزرگ روزی فقط یک ساعت آب سرد وصل می‌شود و باید آب ذخیره کنید برای طول روز یعنی جیره‌بندی، کسانی که خیلی به بهداشت اهمیت می‌‌دهند به اصطلاح خودشان دوش آفتابه می‌گیرند، یعنی با یک آفتابه آب در هواخوری دوش می‌گیرند. به دلیل ازدحام و نبودن آب شپش و ساس در اتاق‌ها کاملا عادی است.» رسول بداقی می‌افزاید: «در این زندان حتی بیمارانی که ایدز و هپاتیت مثبت هستند هم نه از بقیه تفکیک شده‌اند و نه مراقبت دیگری از آنان می‌شود، خودشان و همه بند هم می‌دانند ولی برای کسی اهمیت ندارد، چیزی به نام مراجعه به بهداری هم در صورتی وجود دارد که کاملا از پا بیفتید و بقیه شما را برسانند به بهداری و آنجا نهایتا یک سرمی وصل کنند. من وقتی برای گلودرد به زندانبان گفتم باید بروم بهداری، خنده اش گرفت و همان تبدیل به یک عفونت چرکی سخت شد که الان بعد آزادی دنبال درمانش هستم، سیگار و مواد مخدر به صورت ۲۴ ساعته در اتاق‌ها و سالن‌ها مصرف می‌شود و انگار کل سالن در مه فرو رفته.»

فشردگی

رسول بداقی در توصیف فشردگی اتاقی که در آن محبوس بوده است می‌گوید: «من همه بندها را ندیدم ولی اگر اتاق خودمان را قیاس بگیریم، در اتاقی که تخت برای ۱۲ نفر وجود داشت، ۲۵ تا ۳۰ نفر می‌خوابیدند، یعنی در همین بند قرنطینه بیشتر از دو برابر ظرفیت نگهداری می‌شدند.»

انتظامات!

اما فقدان بهداشت و تنگی جا و نبود امکانات حداقل زیستی تنها مشکلات زندانیان در فشافویه نیست. اینجا زندانی در درون زندان است، محلی که عناصر سرکوبگر از میان زندانی هایی انتخاب می‌شوند که با احکام خطرناک مواجه هستند، کسانی که در اوج ناامیدی و در زیر فشارهای زندان، وادار به همکاری با زندانبان ها شده و به عامل سرکوب سایر زندانی ها تبدیل می‌شوند. در هر سالن زندان فشافویه «حدود ده زندانی با اتهامات خطرناک با گرفتن امتیازاتی وظیفه برقراری نظم را به عهده دارند».
رسول بداقی درباره انتظامات درون زندان می‌گوید: «هر سالن وکیل بند و چند زندانی دارد به اسم انتظامات که معمولا از زندانیان قلدر و با اتهامات خطرناکند، این انتظامات در هر سالن اتاق و تلفن و دستشویی و حمام جداگانه دارند، مثلا یک دستشویی برای ۱۷۰ زندانی و یک دستشویی هم برای ده دوازده نفری که به عنوان انتظامات به زندانبان کمک می‌کنند، و انتظامات در مقابل این امتیازها زندانیان را سرکوب و حتی تنبیه می‌کند.»

شکنجه

رسول بداقی در مورد شکنجه های روحی و جسمی که به طور معمول و روزانه علیه زندانی ها استفاده می‌شود می‌گوید: «توهین و تحقیر و فحاشی که آن قدر طبیعی است که حتی رئیس زندان هم از پشت بلندگو به همه زندانیان فحش رکیک خواهر و مادر می‌داد، کتک زدن زندانیان به بهانه‌های متفاوت هم عادی بود، چه زندانبان‌ها و چه انتظامات و زندانیان قدرتمندتر، مثلا موقع آمار صبحگاهی زندانیان را مجبور می‌کردند یک یا دو ساعت روی دو زانو بایستند و حق نداشتند بنشینند یا بایستند، فقط سلیقه‌ای بود که کدام زندانبان کمتر اذیت می‌کرد یا بیشتر.»

زندانی

رسول بداقی کارشناس مدیریت آموزشی است. او پیش از زندانی شدن و  اخراج از کار یک معلم رسمی بود و اکنون در سن ۴۷ سالگی دارای سه فرزند است. او یک شهروند است که تنها به دلیل فعالیت های صنفی تقریبا همه عمر بعد از میان سالی اش را در زندان گذرانده است.

سفرا در اوین

رسول بداقی در حالی به توصیف واقعیت ها در زندان فشافویه می‌پردازد که در تاریخ ۱۴ تیر ۹۶، جمهوری اسلامی! با ترتیب نمایش بازدید تعدادی از سفرای کشورهای خارجی از بخشی از اوین، سعی کرده بود نشان دهد زندانی ها در رفاه مطلق به سر می‌برند؛ بازدید مهندسی شده. [بازدید سفرا از اوین؛ اشتغال! به همراه آواز!]

تحریم

بخشی از مصوبه کنگره آمریکا که توسط رئیس جمهور ایالات متحده به صورت قانون درآمد ناقضان حقوق بشر در ایران را در لیست تحریم ها قرار می‌دهد. [مصوبه تحریم های سپاه توسط ترامپ به قانون تبدیل شد] آیا در زندان فشافویه حقوق بشر رعایت می‌شود؟