چرایی قتل خیابانی وانت دار میوه فروش در قم


قتل

مظفر عباسی وانت دار میوه فروش قمی روز ۲۱ مرداد ۹۶ به جرم سد معبر از طرف ماموران شهرداری تا نقطه مرگ مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد. ماموران شهرداری وقتی او را رها می‌کنند که دیگر جانی در بدن ندارد. [قتل وانت دار میوه فروش در قم و ۵۵ درصد اعدام ها در ایران]
مظفر عباسی حدود چهل سال سن داشت. او دارای سه فرزند هفت، چهار و دوساله بود. وانت اش را جلوی منزلش پارک می‌کرد و همانجا میوه می‌فروخت. ماموارن شهرداری او را در همان نقطه کشتند.

مستند

بعد از قتل مظفر عباسی، شهرداری قم مدعی شد که فقط به او تذکر! داده شده است و مظفر عباسی دوساعت بعد از تذکر! درگذشته است، در حالیکه پسر عموی او می‌گوید: «کلی هم فیلم داریم که کسبه محلی گرفته اند». «در فیلم‌ها مشخص است؛ ماموران سد معبر، با پسرعموی من درگیر می‌شوند، وقتی که بیجان می‌شود، می‌گذارند و می‌روند؛ بعد، مردم و همسایه‌ها در حضور پدر و مادرِ متوفی به اورژانس زنگ می‌زنند؛ اورژانس که می‌آید؛ هرچه تلاش می‌کند، مظفر احیا نمی‌شود، می‌برندش بیمارستان و آنجا اعلام می‌کنند که تمام کرده‌است». [ایلنا ۲۳ مرداد ۹۶]

ایستادگی

ماموران شهرداری «می‌خواستند وانت را با خود ببرند». اگر وانت مظفر عباسی را می‌بردند او تنها امکان کسب درآمدش را از دست می‌داد، آنگاه چگونه می‌توانست خرج خانواده اش را بدهد؟! مظفر به ناچار ایستادگی می‌کند. او اجازه نمی‌دهد که ماموران شهرداری وانت او را ببرند و آنها هم او را می‌کشند.
آیا مظفر عباسی تنها نمونه از کشتار خیابانی توسط ماموران شهرداری است؟

علی چراغی

ایلنا ۲۶ مرداد ۹۳ گزارش داد که علی چراغی کارگر ۴۱ ساله و پدر چهار فرزند هنگامی که با پسر ۱۴ ساله اش در منطقه تهران پارس، سوار بر وانت پیکان در حال حرکت بوده اند، توسط یک وانت مزدا دوهزار دو کابین سد معبر ناحیه چهار منطقه ۴ متوقف می‌شوند. آنها می‌خواهند وانت را توقیف کنند اما علی چراغی ایستادگی می‌کند. ماموران شهرداری که چهار نفر بودند بر سر علی چراغی می‌ریزند و با ضربه پنجه بکس بر سرش، او را به سمت مرگ می‌فرستند.

پزشکی قانونی

پیش از مرگ علی چراغی، پزشکی قانونی درباره او گزارش می‌دهد: «طبق مندرجات پرونده بالینی در تاریخ ۱۶ مرداد در پی اصابت جسم سخت مصدوم دچار ضایعات زیر شده است. یک: کاهش سطح هشیاری. دو: خونریزی در نواحی گیجگاهی و آهیانه و پیشانی سمت چپ جمجمه و کوفتگی بافت مغزی در نواحی گیجگاهی و آهیانه‌ای سمت راست جمجمه که تحت عمل جراحی قرار گرفته است».
او در نهایت در ۲۳ مرداد ۹۳جان می‌بازد.

چرایی سرکوب

چرا ماموارن شهرداری به خود اجازه می‌دهند تا دستفروشان را در خیابان بکشند، کدام نیرو و دست پنهان یا آشکاری به آنها این جسارت را می‌دهد؟
باید کمی به عمق رفت؛ اقتصاد فروپاشیده ولایت فقیه توانایی حل مشکل اشتغال را ندارد. بنا به گفته مسعود کرباسیان وزیر پیشنهادی روحانی برای «وزارت اقتصاد»، «ما در شرایط فعلی سونامی بیکاری را در پیش‌رو داریم.» [کرباسیان در جلسه فراکسیون تولید و اشتغال]
در نتیجه بسیار طبیعی است که درصد قابل توجهی از مردم به سمت دستفروشی رو بیاورند.
اما یک پرسش دیگر باقی می‌ماند؛ چه ضرورتی وجود دارد که جمهوری اسلامی! با چنین قساوتی به سرکوب دستفروشان بپردازد؟ چه نیازی است که آنها در خیابان کتک بخورند و حتی کشته شوند؟
برخی ناظران بر این باورند که به همان میزان که اعدام های خیابانی می‌تواند تمامیت جامعه را مرعوب کند، کتک خوردن و حتی کشته شدن دستفروشان نیز می‌تواند چنین دستاوردی برای استبداد حاکم داشته باشد. نظام مقدس! می‌خواهد که در هر عرصه‌ای مردم از او بترسند و این را در خاطر داشته باشند که سایه حکومت در هر نقطه‌ای وجود دارد. اما به نظر می‌رسد تنها در یک صحنه است که این طراحی علیه سازندگان آن می‌چرخد. اگر دستفروشی در برابر مصادره اموالش ایستادگی کند، این پیام را به جامعه می‌دهد که می‌توان تسلیم نشد.
به خصوص باید در نظر داشت که بسیاری از دستفروشان از اقشار تحصلیکرده جامعه هستند، در نتیجه اگر رو به تشکل یابی بیاورند می‌توانند قدرت ایستادگی در برابر نیروی سرکوب را فزونی داده و دایره اعتراضات خود را گسترده کنند.