آخوند
جمهوری اسلامی! نظامی است مبتنی بر حاکمیت «آخوند». هیچ موسسه و نهاد دولتی وجود ندارد مگر آنکه میبایست یک «آخوند» در آنجا نقشی نظارتی و کنترلی داشته باشد. استدلال خلافت اسلامی! در این رابطه این است که از آنجایی که «اسلامی فقاهتی» بر کشور حاکم است، «متخصصین» آن نیز باید در همه جا نظارت داشته باشند تا کاری برخلاف تئوری «ولایت فقیه» صورت نگیرد.
«فقهای شورای نگهبان»
در ذیل جایگاه ولایت فقیه، در میان بخش های مختلف نظام مقدس!، نقش هژمونیک و تصمیم گیر نهایی برعهده یک جمع ۶ نفره به اسم «فقهای شورای نگهبان» است که به عنوان نهاد ناظر و ارشد بر تصویب همهی قوانین در «مجلس» نظارت میکنند. همهی کاندیداهای نظام در انتخابات! گوناگون آن نیز باید به تایید «شورای نگهبان»ی برسند که تحت هژمونی شش نفر فقیه آن قرار دارد.
«فقهای شورای نگهبان»
در ذیل جایگاه ولایت فقیه، در میان بخش های مختلف نظام مقدس!، نقش هژمونیک و تصمیم گیر نهایی برعهده یک جمع ۶ نفره به اسم «فقهای شورای نگهبان» است که به عنوان نهاد ناظر و ارشد بر تصویب همهی قوانین در «مجلس» نظارت میکنند. همهی کاندیداهای نظام در انتخابات! گوناگون آن نیز باید به تایید «شورای نگهبان»ی برسند که تحت هژمونی شش نفر فقیه آن قرار دارد.
کارنامه
کارنامهی این مدل حکومتی بعد از ۳۸ سال در منظر مردم ایران و جهان قرار دارد و شکست خوردگی آن آنقدر آشکار است که ارشد ترین مسئولین خلافت اسلامی! از ۹۶ درصد بی چیز در برابر ۴ درصد برخوردار سخن میگویند. [طبقه چهار درصدی و جنگ های تجاوزکارانه] و از ۲۵ میلیون فقیر مطلق و ۱۶ میلیون حاشیه نشین حرف به میان میآورند. [دو دختر با یک چادر]
مرجع!
علی اکبر ناطق نوری که در بسیاری از سال های حیات جمهوری اسلامی! از مقامات ارشد آن بوده و برای سال ها در مواضع رئیس مجلس، وزیر کشور و عضو مجلس خبرگان به ولایت فقیه خدمت کرده است، در سخنرانی ای که ایلنا آنرا در ۱۱ مرداد ۹۶ منعکس کرد، میگوید: «روحانیت شیعه در ادوار مختلف تاریخ کشور، مرجع همه طبقات جامعه بوده است، البته در سالهای اخیر این جایگاه تغییرات فاحشی پیدا کرده و گروه مرجع مردم امروز الزاماً روحانیت نیست که میبایست این موضوع آسیبشناسی شود.»
هرچند ادعای «در ادوار مختلف تاریخ کشور، مرجع همه طبقات جامعه بوده است» محل چالش جدی است و تا آنجایی که به تاریخ ایران باز میگردد این نوع از روحانیت دارای گرایش و جایگاه طبقاتی خاص و محدودی بوده است و به طور مشخص در انقلاب مشروطه و در نهضت ملی شدن صنعت نفت مردم ایران در برابر آن ایستاده اند، اما همین پاراگراف ناطق نوری یک اذعان تاریخی درباره شکست پروژه ولایت فقیه در ایران به شمار میآید.
نحوه عملکرد
ناطق نوری به عنوان یک «آخوند» در ادامه تصریح میکند که «نحوه عملکرد ما در طول این سالها محل بحث و بررسی است.»
باندهای قدرت
تضعیف جایگاه آخوند در داخل نظام تنها یکی از نشانه های تضعیف تمامیت نظام مقدس! است. نشانهی دیگر آن، رشد و گسترش جناح های درونی و به تعبیری دقیق تر، دسته جات و باندهای قدرت میباشد.
ناطق نوری در توصیف وضعیت نظام میگوید: «امروزه بیش از ۲۴۰ نحله و به تعبیر مقام معظم رهبری، قبیله سیاسی وجود دارد که قریب به اتفاق آنان فاقد مواضع روشن مبتنی بر نظریهپردازی و مرام نامه هستند، منابع درآمدی و نحوه فعالیت سازمانی روشنی ندارند و تکلیفشان نسبت به نیازهای راهبردی جامعه روشن نیست به همین خاطر هم حضور موثری در جامعه ندارند. خب در چنین شرایطی، طبیعی است که مثل کشتی بیلنگر در شرایط متغیر سیاسی، دائماً از این سو به سوی دیگر تغییر موضع میدهند.»
سقوط
سقوط جایگاه «آخوند» در نظامی که براساس حق حاکمیت «آخوند معتقد به ولایت فقیه» شکل گرفته است، و گسترش دسته جات در درون خلافت اسلامی! از یک طرف، و جا به جا شدن جایگاه جلاد و شهید در اذهان بخشی از نظام از طرف دیگر [دهه ۶۰؛ جلاد و شهید] نشان از ورود خلافت اسلامی! در دورانی بحرانی دارد. مرحله ای که به تعبیر ناطق نوری مانند یک «کشتی بی لنگر» است، در توفان مردم ناراضی.