ای شاعران!
مرا نجات دهید!
از زیر دست و پای هوس
من شعر بودهام!
زیباترین کلام پاکی انسان!
از زیر دست و پای هوس
من شعر بودهام!
زیباترین کلام پاکی انسان!
ای عاشقان!
من را نجات دهید!
از زیر دست و پای شهوت
من
عشق بودهام!
زیباترین جواهر هستی!
بدل کننده سنگ و درخت و درنده
به خداگونهای به نام بشر!
من را نجات دهید!
از زیر دست و پای شهوت
من
عشق بودهام!
زیباترین جواهر هستی!
بدل کننده سنگ و درخت و درنده
به خداگونهای به نام بشر!
ما را نجات دهید!
ما
شعر و عشق و هنر را
از عمق برکههای بهره کشی
زیرا که ما
گزیدهایم
از وصف لذت تن
رنجیدهایم
از مبتذل شدن!
ما
شعر و عشق و هنر را
از عمق برکههای بهره کشی
زیرا که ما
گزیدهایم
از وصف لذت تن
رنجیدهایم
از مبتذل شدن!
ما واژههای حرمت انسانیم!
تعریف آتش مقدسی
که از آن روشن است
چشم خدا به زمینش
ما
رسم مهر ورزیدنیم
زیباترین فنون خداییترین پدیده هستی
ما
راهکارهای دوست داشتنیم
تعریف آتش مقدسی
که از آن روشن است
چشم خدا به زمینش
ما
رسم مهر ورزیدنیم
زیباترین فنون خداییترین پدیده هستی
ما
راهکارهای دوست داشتنیم
آهای هنرمندان!
«از پنجره به خیابان نظر کنید»
ما را
در زیر دست و پای سودجستن از تلذذ مستهجن
افتاده بنگرید
ما را
نجات دهید
ما را
در زیر دست و پای سودجستن از تلذذ مستهجن
افتاده بنگرید
ما را
نجات دهید
من
این هنر
شمشیر حس و عاطفه و درد
حس طلوع و سرود و عشق و نبرد، بودم
اینک
چه ام؟
ابزار دستهای که ام؟
ما را
من را
و شعر را
و عشق را
و هر چه را که خوب و عزیز و لطیف و ظریف و شریف و انسانیست
چون کودکان خیابانی
از صحن زشت کوچههای لجن
ما را نجات دهید!
این هنر
شمشیر حس و عاطفه و درد
حس طلوع و سرود و عشق و نبرد، بودم
اینک
چه ام؟
ابزار دستهای که ام؟
ما را
من را
و شعر را
و عشق را
و هر چه را که خوب و عزیز و لطیف و ظریف و شریف و انسانیست
چون کودکان خیابانی
از صحن زشت کوچههای لجن
ما را نجات دهید!