تبعض مذهبی و جریان تکفیری ولایت فقیه


شرایط
بعد از برپایی ولایت فقیه در ایران، به جز اقلیتی که به آن معتقد یا بر اثر منافعی که نصیبشان می‌شد با آن همراه شدند، اکثریت جامعه ایرانی در معرض تبعیضی سازمان یافته قرار گرفت.
مسلمانان اهل سنت در کنار سایر اقلیت های دینی که حتی در قانون اساسی استبداد دینی به رسمیت! شناخته شده بودند از تبعیضی مضاعف برخوردار شدند. شرایط از طرف ولایت فقیه طوری سازماندهی می‌شد که گروه های کوچک تر جمعیتی متعلق به مسیحی ها، کلیمی ها و زرتشتی ها مجبور به مهاجرت از کشور شوند و گروه بزرگ تر یعنی مسلمانان اهل سنت که درصد قابل توجهی از مردم ایران را تشکیل می‌دهند، منزوی شوند.
استخدام
در استخدام هایی که در مراکز دولتی یا بخش خصوصی صورت می‌گیرد یکی از پرسش ها درباره مذهب است، اگر فرد سنی باشد به احتمال زیاد آن شغل را از دست خواهد داد. مولوی عبدالحمید، «مدیر حوزه علمیه دارالعلوم اهل سنت زاهدان» و از جناح روحانی می‌گوید: «برخی از اهل سنت به خاطر اینکه استخدام شوند، مذهب خود را شیعه اعلام کردند.»
جلال جلالی‌زاده، «نماینده سنندج در مجلس ششم و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ایران اسلامی» به نمونه دیگری از تبعیض درباره اهل سنت اشاره می‌کند: «یکی از دوستان ما می‌گفت رفتم دانشگاه رازی بورس شوم که معاون آموزشی دانشگاه رازی کرمانشاه اول استقبال کرد و گفت ما نیاز داریم. بعد که از مذهب پرسید و تا گفتم سنی، گفت متاسفانه نیاز نداریم و انشالله در جای دیگری استخدام شوی.» [بی بی سی ۱۳ تیر ۹۶]

اجزاء نظام
افرادی مانند عبدالحمید و جلالی زاده از اجزاء ولایت فقیه محسوب می‌شوند. آنها که خود جزئی از نظام هستند در تبعیض به سر می‌برند و می‌توان از وضعیت نیروهای «خودی» به شرایطی که جمعیت چند میلیونی اهل سنت ایران در آن قرار دارد پی برد.

مدیرکل!
جلالی زاده به نمونه دیگری اشاره می‌کند که در آن به نیروهای نظام که از اهل سنت باشند، اجازه قرار گرفتن در موضع مدیر کل داده نمی‌شود؛ «۶ ماه است که اداره ارشاد اسلامی کردستان مدیر ندارد. مدیر را منتقل کرده‌اند کرمانشاه و این ۶ ماه این اداره کل زیر نظر سرپرست اداره می‌شود، دلیل اش این است که مردم خواستار انتصاب مدیر کرد سنی هستند بعد از ۴۰ سال، دولت هم تعلل می‌کند یا جرئت نمی‌کند و یا نمی‌خواهد. تاکنون سابقه نداشته یک نفر کرد سنی به عنوان مدیرکل یک اداره در کردستان منصوب شود و عوامل زیادی وجود دارد که مانع از به کارگیری اهل سنت هستند از مراجع تا برخی نهادها و مراکز و حتی برخی مسئولین دولت که می‌گویند اگر به یک نفر سنی مسولیت بدهیم فردا قیامت جواب فاطمه زهرا را چه بدهیم.»

بیمارستان
دامنه تبعیض علیه اهل سنت تا فرم های بیمارستان ها و مراکز درمانی نیز گسترش پیدا کرده است. در حالی که به گفته جلالی زاده «یک پزشک در جبهه‌های جنگ هم نمی‌پرسد که مجروح، دشمن است یا دشمن نیست و یا دین او چیست اما در بیمارستان‌های ما از دین و مذهب سوال می‌شود».

اقلیت های دینی
کسانی که به عنوان نمایندگان اقلیت های دینی «به رسمیت شناخته شده»! در مجلس! نظام حضور دارند اعلام می‌کنند که مشکل اصلی آنها مهاجرت است که معنی دقیق تر آن می‌شود فروپاشی اجتماعات انسانی آنها در سطح کشور، به عبارت دیگر نظام شرایط را طوری فراهم می‌کند تا آنها به تدریج محو و حذف شوند.
روبرت بگلریان، «نماینده ارامنه جنوب در دوره‌های هفتم، هشتم و نهم مجلس» می‌گوید: «مهمترین چالش اقلیت‌های دینی در حال حاضر پدیده مهاجرت است.»
اسفندیار اختیار، «نماینده ایرانیان زرتشتی در مجلس»، « بیکاری را عامل اصلی مهاجرت آنان به کشورهای دیگر اعلام کرده است.»
در این میان ایرانیان کلیمی که دیگر جای خود دارند، پیش از هرچیز به عنوان یک متهم به جاسوسی برای اسرائیل به آنها نگاه می‌شود.

مبنای تبعیض
ولایت فقیه نظامی است که براساس تبعیض شکل گرفته است؛ در میان دو جنس برتری را به مرد! می‌دهد و در میان ادیان برتری را به اسلام! و در میان اسلام به مذهب شیعه دوازده امامی! و در میان طیف های این مذهب تنها به قرائت ولایت فقیه اعتبار می‌دهد. به این ترتیب تمامی اغیار از نظر ولایت فقیه تکفیر می‌شوند و یک تبعیض سازمان یافته بر همه اعمال می‌شود.
درمان بیماری ولایت فقیه، پایان دادن به آن و برپایی نظامی است که هرگونه تبعیض در آن مردود باشد.