شلیک در متروی «شهرری» و داستان آن مرد ۴۰ ساله


 شلیک در متروی «شهرری» و داستان آن مرد ۴۰ ساله
مقاله ای ازسایت ایران آزادی
/http://iranfreedom.org/fa
دراین سایت همراه ما باشید
ماراهمیاری کنید
امر به معروف!
۲۴ تیر ۹۶ سید هدایت الله جمالی پور، «فرماندار شهرری» به «خبرگزاری صدا و سیما» می‌گوید: «فردی از اراذل و اوباش در مترو شهرری اقدام به رفتارهای ناشایستی می‌کند که یک روحانی از باب امر به معروف به وی تذکر می‌دهد اما ضارب بلافاصله با تیغ موکت بُری به وی حمله می‌کند و از چند ناحیه روحانی را زخمی می‌کند.»

دفاع از خود
به این ترتیب سید هدایت الله جمالی پور اعلام می‌کند که قشری در جامعه به نام «اراذل و اوباش» وجود دارند که وقتی با «آتش به اختیار» توسط یک «روحانی» مواجه بشوند از خود دفاع می‌کنند.

پشتیبانی
در این صحنه البته آن «روحانی» به خود جرأت ورود تنها به صحنه «آتش به اختیار» را نداده بود و از پشتیبانی حداقل یک نفر دیگر نیز برخوردار بوده است که آن یک نفر نیز توسط آن فرد از «اراذل و اوباش» عقب رانده می‌شود.
اما نیروهای «آتش به اختیار» هرگز وارد صحنه ای نمی‌شوند مگر آنکه از پشتیبانی سلاح گرم برخوردار باشند.

شلیک
بعد از آنکه آن «روحانی» و نفر همراهش از پس آن فرد از «اراذل و اوباش» بر نمی‌آیند، «پلیس» وارد «میدان می‌شود و ابتدا برای تسلیم کردن ضارب اقدام به شلیک هوایی می‌کند» اما آن فرد از «اراذل و اوباش» که قصد تسلیم شدن نداشته است در برابر تیر هوایی ـ که معلوم نیست در محوطه مسقف مترو چگونه شلیک شده است ـ، جا نمی‌زند و تسلیم نمی‌شود، در نتیجه «پلیس»، «تیر دوم را به پای وی شلیک می‌کند.»
شلیکی که گویا فراتر از اصابت یک گلوله به پا بوده زیرا جراحت آنقدر عمیق بوده است که آن فرد از «اراذل و اوباش» «در مسیر انتقال به بیمارستان از پای درآمد.»

۱۵ نفر
خبرگزاری مهر در همان روز واقعه به گوشه هایی دیگر از آنچه پیش آمده بود اذعان می‌کند. مهر می‌نویسد که «امر به معروف این روحانی موجب درگیری فیزیکی ضارب شده است.» اما این واقعیت را با واقعیت دیگری تکمیل می‌کند: «طبق اخبار واصله به ما حدود ۱۵ نفر در این حادثه تیراندازی زخمی شده اند.»

ورود به صحنه
از آنجایی که در آن صحنه سلاح گرم تنها در اختیار «پلیس» بوده و شلیک توسط آنها انجام شده است، مصدوم شدن حدود ۱۵ نفر بر اثر شلیک پلیس این فرضیه را تقویت می‌کند که آن فرد از «اراذل و اوباش» در ایستادگی خود در برابر آن «روحانی» «آتش به اختیار» و نفر همراهش و سپس «پلیس» ی که با آتش باری از آنها پشتیبانی کرده است تنها نبوده و دستکم ۱۵ نفر از همشهری ها در پشتیبانی از آن فرد از «اراذل و اوباش» و علیه نیروهای «آتش به اختیار» و «پلیس» وارد صحنه شده اند.

۴۰سالگی
ایسنا در همان روز آن فرد از «اراذل و اوباش» را دارای حدود ۴۰ سال سن توصیف می‌کند؟ آیا ایستادگی این فرد در برابر نیروهای «آتش به اختیار» و «پلیس» ارتباطی با سن او دارد؟

کودکی
یک فرد ۴۰ سال کسی است که تمام دوران کودکی خود را در دهه۶۰ گذرانده است. گذراندن دوران کودکی در دهه۶۰ به این معنی می‌باشد که او همواره در تلویزیون شاهد تصاویری از افراد مفقود شده یا کشته شدگان در جنگ بوده است، به این معنی است که او با صدای بمباران و موشک باران و تصاویر ویرانی شهرها آشنا است، به این معنی که با اخبار اعدام های سیاسی آشنا است و در صف مدرسه اش هر روز صدای شعار «درود بر خمینی» و «مرگ بر منافق» را گفته و شنیده است.

نوجوانی و جوانی
کسی که ۴۰ سال سن دارد به این معنی است که دوران نوجوانی و جوانی اش را در مضحکه‌ی «سازندگی» هاشمی رفسنجانی و سیرک «اصلاحات» خاتمی طی کرده است، دورانی که در پس پشت وعده های «سازندگی» و «اصلاحات»، خیزش های مردم در مشهد و قزوین و اسلام شهر به شدیدترین صورت سرکوب شده است. دورانی که در آن حرم امام هشتم شیعیان توسط وزارت اطلاعات منفجر شده و بلافاصله بر گردن اپوزیسیون انداخته شده است.

بزرگسالی و میانسالی
کسی که ۴۰ ساله است یعنی عمر بزرگسالی و رسیدن به آستانه میان سالی اش را در خنده های «کریه» احمدی نژاد و قفل های بی «کلید» روحانی گذرانده است. در روزگاری که فقر، بی آیندگی و از دست رفتن هستی یک ملت در سودای تصاحب «بمب اتمی» توسط خامنه ای و جنگ های تجاوزکارانه ولایت فقیه در عراق و سوریه را به چشم دیده است.

فهم ماجرا
با این مرور شاید بتوان درک کرد که آن فرد از «اراذل و اوباش» که حدود ۴۰ سال سن داشته است چرا در برابر «آتش به اختیار»ها و «پلیس» پشتیبان آنها تسلیم نشده است و تا پای مرگ ایستاده است و شاید بتوان درک کرد که آن ۱۵ نفر دیگر چرا و چگونه به پشتیبانی او آمده اند.