تنفیذ روحانی؛ پوست کنده شده! و سال ۵۹


 کندن پوست!
حسن روحانی که به گفته خود امنیتی ترین فرد نظام است در جلسه چهارشنبه ۲۱ تیر ۹۶ «هیئت دولت» با اشاره به جنایت های فرزند خوانده خامنه ای ـ داعش ـ در عراق و سوریه، مدعی شد «ما شبیه این جلادی‌ها را در سالهای ۵۹ و ۶۰ در ایران مشاهده کردیم. تروریست‌هایی در ایران بودند که متأسفانه اکنون برخی‌ از آنها در اروپا حضور دارند، پوست بدن یک پاسدار کمیته را جدا کردند و درآوردند. ما این جنایت‌های بزرگی را که منافقین در کشور ما انجام دادند، یادمان نرفته است.»

مشروعیت! وجودی
روحانی در حالی به «جلادی ها» در سال های ۵۹ و ۶۰ اشاره می‌کند که پیشتر وقتی در محاصره مهندسی انتخاباتی خامنه ای قرار گرفته بود، در ۱۸ اردیبهشت در همدان اعلام کرد: مردم«آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند را قبول ندارند». [روحانی و قتل عام ۳۸ ساله] به این ترتیب روحانی اعلام کرد که از سال ۵۸ کسانی در جمهوری اسلامی! در منصب جلاد قرار داشته اند. روحانی مشروعیت وجودی جمهوری اسلامی! را به چالش کشید تا خود را نماینده! عبور! از این مرحله نشان دهد، او چاره ای نداشت جز آنکه ملاء اجتماعی مجاهدین خلق که اصلی ترین سوژه قتل عام ۳۸ ساله بودند را مخاطب قرار دهد. تاکتیک روحانی مؤثر واقع شد و خامنه ای با کنار گذاشتن قالیباف ـ که در ۲۵ اردیبهشت اعلام شد ـ از مهندسی خود عقب نشست تا مبادا کنترل شرایط را از دست بدهد.

حفظ نظام
اما روحانی در ۲۱ تیر سوژه های اعدام ۳۸ ساله را به عنوان جلاد معرفی می‌کند تا ضمن فاصله گرفتن از آنها در آستانه گرفتن حکم تنفیذ از خامنه ای مرزهای نظام را با بیرون از آن، عبور ناپذیر نشان دهد؛ او همچون سلف خود هاشمی رفسنجانی و او نیز همچون سلفش خمینی، دردی جز حفظ نظام نداشته اند.

شهادت کوشکی
روحانی در حالی مدعی کنده شدن «پوست بدن یک پاسدار کمیته» در سال های ۵۹ و ۶۰ می‌شود که پیشتر کوشکی در مصاحبه ۶ تیر با مهر گفته بود: «تا قبل از فاز مسلحانه در تاریخ ۳۱ خرداد سال ۶۰، روش سازمان مجاهدین» «کاملا سیاسی بود.» در همان مصاحبه کوشکی دوری و نزدیکی نیروها به مجاهدین خلق را به طور غیر مستقیم به عنوان معیار دموکراسی اعلام کرده و گفته بود: «کسانی که بیشترین حکم اعدام یا درخواست اعدام را برای مجاهدین دادند و خود مجاهدین در نشریاتشان از آن ها با عنوان «جلاد» یاد می‌کردند، بعدها آمدند و ژست گرفتند و نظام را محاکمه کردند که چرا نظام سهم این ها را نداده و چرا روحانیت، انحصارگرایی کرده است».
«برخی از این ها کسانی بودند که می‌خواستند دست پیش بگیرند که پس نیفتند. برخی چهره ها که امروز در یک جناح خاص حضور دارند، آن زمان در قالب دادستانی آنقدر نسبت به مجاهدین خشن رفتار می‌کردند که اگر به یکی از این مجاهدین می‌گفتند تو را می‌خواهیم به نزد فلانی ببریم، وحشت می‌کرد. به هر حال دوم خرداد شده بود و می‌خواستند ژست دموکراسی بگیرند!» [کوشکی: کشتگان دهه۶۰ معیار دموکراسی]

روایت رئیسی
رئیسی که سابقه ای طولانی در اعطا و اجرای حکم اعدام دارد و عمده عمر بزرگسالی خود را در اتاق های تنگ و تاریکی گذرانده است که درباره مرگ انسان ها تصمیم گیری می‌شده، در توصیف روحانی تایید می‌کند که از رفتار او غافل گیر شده است. رئیسی او را کسی می‌داند که در دروغ گویی هیچ حدی را نگه نمی‌دارد و درباره آنچه در انتخابات ریاست جمهوری ولایت فقیه بر او گذشته است می‌گوید: «حقیقتاً خود بنده این حجم از تخریب و ترساندن مردم را پیش‌بینی نمی‌کردم؛ چرا؟ چون پیش خود می‌گفتم که اولاً طرفِ رقابت، فردی است که لباس دین و روحانیت را به تن دارد و لااقل در این قضیه حد نگه می‌دارد؛ نه اینکه کاری نمی‌کند، بلکه بالأخره تا یک جایی جلو می‌رود، ثانیاً ایشان از اول انقلاب مسئولیت داشته، بنابراین لااقل حریم نظام و اصول اخلاقی انتخابات را نگه می‌دارد؛ ثالثاً اکنون رئیس‌جمهور است و شئونات رئیس‌‌جمهور را حفظ خواهد نمود؛ خوب، در انتخابات و خصوصاً ده روز آخر هر سه محاسبه ما به‌هم خورد.»

زندگان ۳۸ ساله
وقتی گشتگان ۳۸ ساله سوژه اصلی جنگ بین جناح های ولایت فقیه می‌شوند، معنای آن این است که آنها زندگان ۳۸ ساله اند، زندگانی که در کمین نشسته اند و هر بار اسم آنها برده می‌شود نشان از حیات مضاعف دارد.