بی خبری
سردار عبداللهی، «فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء» «با حضور در برنامه گفتگوی ویژه خبری» به دولت روحانی اعتراض کرد که آنها را در قرارداد با توتال دور زده اند. عبداللهی تصریح میکند که «از انعقاد قرارداد دولت با توتال در پروژه فاز ۱۱ پارس جنوبی بی خبر بودیم».
سهم سپاه
عبداللهی مدعی است از آنچه به توتال واگذار شده است، بخشی از آن را سپاه میتوانسته است عهده دار شود؛ «این پروژه دو بخش دارد که بخش اول شامل ۳۰ حلقه چاه و ۲ سکو میشود که مربوط به بحث توسعه است و بخش دوم نیز بحث ایستگاه های تقویت فشار است؛ در دو بخشی که واگذار شده در بخش اول کاری نیست که در کشور انجام نگرفته باشد.»
سهم سپاه
عبداللهی مدعی است از آنچه به توتال واگذار شده است، بخشی از آن را سپاه میتوانسته است عهده دار شود؛ «این پروژه دو بخش دارد که بخش اول شامل ۳۰ حلقه چاه و ۲ سکو میشود که مربوط به بحث توسعه است و بخش دوم نیز بحث ایستگاه های تقویت فشار است؛ در دو بخشی که واگذار شده در بخش اول کاری نیست که در کشور انجام نگرفته باشد.»
مشکل
عبداللهی به گفتگوهایش با وزارت نفت اشاره کرده و میگوید: «بارها با دوستان در وزارت نفت جلسه داشتیم و آمادگی خود را جهت تامین مالی تکنولوژی پروژه ها عنوان و تاکید کردیم»، و سپس میگوید به آنها گفتیم: «مشکل خاصی وجود ندارد».
شاید کد «مشکل»، اشاره به نگرانی، دولت روحانی از تحریم سپاه و متوقف ماندن پروژه، در صورت سپردنش به سپاه باشد.
مناقصه؟!
در نقطه مقابل، وزارت نفت یعنی جناح روحانی به آنها وعده مناقصه میدهد اما در عمل آنها را دور میزند؛ «مجموع دوستان بحث شان این بود که این پروژه به صورت مناقصه باشد اما امروز شاهد هستیم پروژه ای که به توتال واگذار شده غیر مناقصه بوده است.»
مضمون
به این ترتیب از مضمون دعواهای چند روز اخیر سپاه و روحانی رونمایی میشود؛ سپاه سهم خود از قرارداد واگذار شده به توتال را طلب میکند و روحانی پیش از آنکه سپاه لیست گذاری شود آنرا دور زده و قرارداد را به توتال واگذار میکند. اگر این فرضیه درست باشد، پیش دستی روحانی در تهاجم ۱ تیر به سپاه و توصیف آن به عنوان «دولت با تفنگ» [داعش اقتصادی از منظر روحانی] دارای معنای مشخصی میشود. در این صورت، بروز خشم سپاه در بیرون کردن روحانی از صفوف تظاهرات «روز قدس»! در ۲ تیر [روز قدس! و عدم کفایت روحانی] نیز معنی اقتصادی خود را نمایان میکند.
طلب
تهاجم روحانی به سپاه در حالی صورت میگرفت که بقای اقتصادی دولت او به وجود قرارگاه خاتم گره خورده بود. عبداللهی میگوید: «در طول ۴ ساله دولت یازدهم ۱۸۳ پروژه در حوزه های مختلف به اتمام رساندیم.» و «قرارگاه خاتم الانبیاء حدود ۲۴ هزار میلیارد تومان از دولت پول طلب دارد».
پس «سردار»! عبداللهی حق دارد که «از دولت روحانی گلایه شدید» داشته باشد زیرا مدعی است که «در سال۹۵ بالاترین رکورد کاری را برای دولت یازدهم» داشته است.
قربانی!
سپاه احساس میکند که قرار است در معامله روحانی با غرب قربانی شود. اگر این فرض را بپذیریم معنای «یادداشت روز» کیهان آشکار میشود که به روحانی هشدار داده بود که اگر در سودای غرب از سپاه فاصله بگیرد از دولت او نیز چیزی باقی نخواهد ماند. [کیهان و سپاه؛ تحقیر قبل از تسلیم]
تناقض
خامنه ای با از دست دادن قوه مجریه به دنبال تقویت اهرم سپاه و قوه قضاییه برای بازیافتن تعادل از دست رفته خود در درون نظام است، روحانی نیز در سودای جام های زهر بعدی میخواهد سپاه و قوه قضاییه را مهار کند. جنگ میان دو بخش از خلافت اسلامی!، موجودیت هر دو طرف دعوی را به چالش میکشد؛ خامنه ای بدون یک رئیس جمهور! نمیتواند مدعی دموکراسی! در کشور بشود و در آن صورت در نما هیچ تفاوتی با داعش نخواهد داشت؛ یک خلیفه و دیگر هیچ.
روحانی نیز بدون سپاه و خامنه ای در برابر امواج اجتماعی امکانی برای ایستادگی ندارد، و هر دو بدون پول نفت، درآمدی برای تداوم خود نخواهند داشت. این داستان پر تناقض یک خلافت ورشکسته در ابتدای قرن بیست و یکم است که به زودی در مدارس ایران و خاورمیانه به عنوان یک تجربه تلخ تاریخی تدریس خواهد شد.