زنگنه، توتال و وعده های بی سرانجام به سپاه


 توضیح
وزیر نفت روحانی در جلسه ۱۹ تیر ۹۶ «کمیسیون انرژی» مجلس حاضر شد تا بگوید در قرارداد منعقد شده با «توتال» به تاریخ ۱۲ تیر، «خارج از قوانین و مقررات» اقدامی انجام نشده است.
هدف زنگنه ارائه گزارشی از «روند اجرای پروژه توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی و قرارداد با توتال و سایر شرکای کنسرسیوم» بود، اما در هر صورت او باید پاسخ سپاه و آن کسانی که به دنبال طرح سه فوریتی در مجلس! برای توقف موقت قرارداد هستند را می‌داد [روحانی و توتال، سپاه را تحقیر می‌کنند]، وگرنه جلسه دیگر موضوعیتی نمی‌داشت.

چشم انداز
زنگنه برای  آنکه تصویری از آنچه در پیش روی قرارداد، قراردارد، ارائه دهد، اشاره ای به «مباحث فنی» آن کرده و در توضیح گفت: «بخشی از این قرارداد مربوط به مباحث فنی بوده که در دو فاز اجرایی می‌شود؛ فاز اولیه در طول سه سال خواهد بود و سقف تولید روزانه به ۵۶ میلیون متر مکعب خواهد رسید و فاز دوم نیز بعد از آن آغاز می‌شود که حجم تجهیزاتی که به کار می‌رود ۱۰۰۰ تن خواهد بود و برای افزایش فشار مخزن تجهیزات دیگری بر روی چاه‌ها نصب می‌شود.»

استدلال
زنگنه ضمن پرداختن به سهم طرف های موجود در قرارداد، می‌گوید که سهم «پتروپارس» به عنوان «شریک ایرانی» حدود ۲۰ درصد و سهم توتال بالای ۵۰ درصد اعلام شده است. استدلال زنگنه در این رابطه بسیار جالب! توجه است. از نظر او سهم بیشتر به معنی سود بیشتر نیست! بلکه به معنی هزینه کردن بیشتر است!؛ «بخش زیادی از سهم بحث تامین مالی است و هر اندازه سهم بالاتری داشته باشند منابع مالی بیشتری را باید عرضه کنند و پتروپارس هم یک شرکت دولتی است و نمی‌تواند از صندوق توسعه ملی استفاده کند؛ از طرفی فاقد توانمندی های این چنینی است.»

هرمنوتیک
«عبارت»ی که در ابتدا به لحاظ معنایی ذهن خواننده را به چالش می‌کشد که منظور چیست؟ زیرا به جای آنکه زنگنه بگوید توتال به واسطه سهم بیشتر از سود بیشتر برخوردار می‌شود موضوع را طور دیگری روایت می‌کند: چون پتروپارس پول لازم را ندارد در نتیجه توتال به خاطر سهم بیشتر باید سرمایه بیشتری را وارد! کند. چرا زنگنه نیاز دارد به این صورت استدلال کند؟؛ کاربرد هرمنوتیک در قراردادهای نفتی.

وعده
زنگنه برای آنکه به سپاه «وعده سر خرمن»ی داده باشد بخشی از گفتار خود را به آن اختصاص می‌دهد. قره خانی، «سخنگوی کمیسیون انرژی» درباره «بحث استفاده از پیمانکاران و حداکثر توان تولید داخلی» در جلسه کمیسیون گفت:‌ «از طرف وزیر نفت عنوان شد که هیچ محدودیتی در این مورد برای انجام مناقصات وجود ندارد و هر مناقصه ای اعم از حفاری، تجهیزات، خطوط لوله و ... شرکت های داخلی در اولویت قرار دارند که مناقصه برگزار شود و بیش از ۷۰ تا ۸۰ درصد استفاده از توان تولید داخلی خواهد بود. درست است که این پروژه به صورت فاینانس بوده و آن‌هایی که این پروژه را در اختیار دارند ۳۰ درصد استفاده از فاینانس در اختیار آن‌ها است اما در این مورد چنین شرطی گذاشته نشده که تجهیزات لزوما از خود آن شرکت باشد. بر همین اساس از شرکت‌های ایرانی حتما استفاده خواهد شد و این موضوع رعایت می‌شود.»
وعده ای که بیشتر از آنکه امید دادن به سپاه در آن باشد، تحقیر کردن محسوب می‌شود.

ترس
سپاه از این وحشت دارد که روحانی آن را به غرب بفروشد، آنچنان که در روزنامه کیهان به آن هشدار داد. [کیهان و سپاه؛ تحقیر قبل از تسلیم]
روحانی نیز از این وحشت دارد که اگر عرصه بر سپاه تنگ شود او را مانند بنی صدر کنار بگذارند، حرکتی که اندکی از آن در ۲ تیر در تظاهرات «روز قدس»! با شعار «روحانی، بنی صدر پیوندتان مبارک» رونمایی شد. [روز قدس! و عدم کفایت روحانی]

جنبش دادخواهی
اما هر دو، یعنی روحانی و سپاه از یک چیز بیش از هرچیز دیگری می‌ترسند؛ روحانی در ۱۸ اردیبهشت برای برهم زدن مهندسی انتخابات! توسط خامنه ای به آمریکا پناه نبرد، روحانی گفت: مردم «آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند را قبول ندارند». [روحانی و قتل عام ۳۸ ساله]
روحانی پای جنبش اجتماعی را به میان کشید، او خامنه ای را از خیزش عمومی و گسترش جنبش دادخواهی ترساند و تنها در آن نقطه بود که مهندسی خامنه ای برای بیرون کشیدن رئیسی از صندوق!، شکست خورد؛ این آن نیروی است که فراتر از توتال و آمریکا یا تفنگ و موشک های نم کشیده سپاه، هر دو جناح ولایت فقیه را می‌ترساند.