روزنامه شرق از جناح روحانی مهدی یوسفی، «مدیرعامل سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس»، را طی یادداشتی به صحنه آورده است تا به دفاع از قرارداد با توتال بپردازد. [روزنامه شرق ۲۰ تیر ۹۶]
حرف اصلی
حرف اصلی در یادداشت مهدی یوسفی چیست؟
«خریداران نفت در جهان برعکس تولیدکنندگان آن، جزء کشورهایی محسوب میشوند که در اصطلاح پادبانهای بینالمللی امنیت هستند. به همین دلیل، هرگونه ادعای مبنی بر ایجاد و استمرار امنیت در منطقه یا جهان بدون مشارکتجمعی آنها، علاوهبر اینکه به بحران ختم میشود، مسبوق به سابقه نیز نبوده است.»
توجیه پذیر!
اگر جمهوری اسلامی! در شرایط فعلی جهانی، به دنبال تداوم خود است در نتیجه چاره ای ندارد جز آنکه بقای خود را برای خریداران نفت توجیه پذیر کند. همه چیز در دنیا در حال تغییر است و خلافت حاکم بر ایران اگر نتواند خود را برای نظام جهانی در حال شکل گیری قابل قبول کند، به خاطر تمام زیان هایی که برای امنیت منطقه و جهان دارد، به کناری گذاشته خواهد شد. در این نقطه است که جناح روحانی به «حدیث»ی! از «امام! خمینی» استناد میکند: «حفظ نظام از اوجب واجبات است».
مصونیت بخشی!
براساس همین فهم! از پهنه بین المللی که به برکت تحریم ها به جمهوری اسلامی! تفهیم شد، «دولت یازدهم از ابتدای فعالیت خود راهبرد تنشزدایی از حوزه انرژی را پیش گرفته و در سایه مذاکرات برجام توانسته دنیا را متقاعد کند تلقی ایران از جهان آینده، دربردارنده «استفاده صلحآمیز از انرژی» و «مصونیتبخشی به ذخایر استراتژیک» آن است».
تضمین!
برای اثبات اتخاذ این رویکرد در جمهوری اسلامی! به صاحبان کمپانی های نفتی، باید نشان داده شود که این دولت «میتواند تضمینهای امنیتی لازم را به دیگر سرمایهگذاران جهانی بدهد تا برای ورود به بازار ایران تردیدها را کنار گذاشته و به این کشور به عنوان یک بازار «امن و سالم» اقتصادی نگاه کنند. به این معنا که ایران اقتصاد بزرگی است که قادر است به صورت خودبنیاد امنیتش را تضمین کند و با اتصال به شبکه بازار جهانی، کشوری ثباتآفرین باشد.»
توتال
این روند با حضور توتال آغاز شده است و «مدیرعامل توتال رسما اعلام کرد ریسک سرمایهگذاری در ایران را میپذیرد و تابستان پروژه خود در پارسجنوبی را با یک میلیارد دلار کلید میزند.» هرچند که سایر شرکت های بزرگ کماکان برای ورود به بازار ایران تردید دارند مگر آنکه نظام اثبات کند، با سیاست هایش امنیت انرژی را به خطر نخواهد انداخت.
سپاه
موضوع بقای نظام است؛ و سپاه در برابر بقای نظام ایستاده است زیرا میخواهد کنترل نفت را کماکان در اختیار داشته باشد؛ این منطق جناح روحانی است. در نتیجه آنها نه تنها در قرارداد با توتال سپاه را دور زدند. [قرارگاه سازندگی! خاتم و خنجر! روحانی] بلکه گذشته اقتصادی آنرا نیز تحقیر میکنند.
مهدی یوسفی در اشاره به سپاه مینویسد: «برخی از کارفرمایان داخلی در حوزه میادین گازی و نفتی، نهتنها کارنامه پرهزینهای در تضاد با اقتصاد مقاومتی داشتند، بلکه از نظر زمانی نیز پروژهها را به گونهای تحویل میدادند که عملا زیان عمدهای متوجه کشور میشد. به عنوان مثال یک پروژه که بايد در بازه زمانی مشخصی تحویل داده شود، وقتی اتمام آن بیش از چندين سال از تاریخ عقد قرارداد طول میکشد، به این معناست که کشور به اندازه ظرفیت تولید و فروش روزانه در مدت مذکور ضرر مالی کرده است.»
تنها گزینه
از نظر جناح روحانی، سپاه تنها یک گزینه دارد از پروژه های نفتی عقب بکشد و راه را برای شرکت های خارجی باز کند و به نقش خود یعنی حفاظت از «انقلاب اسلامی» یعنی نظام مقدس! یعنی «منافع کمپانی های نفتی» بپردازد، در این صورت سپاه نیز میتواند از قرار گرفتن در لیست های تروریستی نجات! پیدا کند و کارکرد خود را برای نظام جهانی تعریف کند؛ سپاه اگر اثبات کند که مفید است آن را محدود نمیکنند.
دو اندیشه!
جناح روحانی اینگونه به صحنه مینگرد و با خود میاندیشد که در این نقشه مسیر میتواند نظام را نجات! دهد. جناح خامنه ای اما میداند که هر برجام و هر جام زهر، برجام ها و جام های زهر بعدی را در پی خواهد داشت. سپاه از زبان کیهان به روحانی هشدار داد که با کنار زدن سپاه، او نیز کنار زده خواهد شد. [کیهان و سپاه؛ تحقیر قبل از تسلیم]
طرف سوم
در این میان اما طرف سومی نیز حاضر است که معادلات هم روحانی و هم سپاه را برهم میزند، طرفی که با افشای پروژه اتمی نظام، راه را بر مجهز شدن آن به سلاح اتمی بست، طرفی که به گفته علم الهدی فرمانده اصلی خیزش های سال ۸۸ بود، طرفی که موتور محرکه دادخواهی کشتگان دهه۶۰ است، طرفی که برهم زننده مهندسی خامنه ای در انتخابات ریاست جمهوری ولایت فقیه بود، طرفی که پشت پروژه قرار دادن سپاه در لیست های تروریستی است، طرفی که ...
و این همه معادلاتی را که در ذهن روحانی، جعفری و خامنه ای میگذرد برهم میزند.